مراتب مراقبه :
برخی گفته اند که مراقبه، به معنای "ترک معاصی" است. این معنای مراقبه نیست اما از برکات آن هست.
برخی گفته اند که مراقبه، یعنی "اشتغال به طاعات". این نیز معنای مراقبه نیست اما از برکات آن هست.
برخی گفته اند که مراقبه یعنی غفلت نکردن از حضور حق تعالی. این نیز معنای مراقبه نیست اما از برکات آن هست.
برخی گفته اند که مراقبه یعنی کشیک نفس را کشیدن. این نیز مراقبه نیست چه در مراقبه نفسی وجود ندارد.
برخی گفته اند که مراقبه یعنی از نفس حساب کشیدن، این نیز مراقبه نیست و "محاسبه" نام دارد.
برخی گفته اند مراقبه یعنی نفس را سرزنش کردن. این نیز مراقبه نیست و "معاتبه" نام دارد. ...
اینها هیچکدام معنا و مفهوم "مراقبه" نیست. زیرا در همه اینها، دوئیت است، "دوگانگی" است، تو هنوز خود را حس می کنی. حال آنکه مراقبه، یعنی نبود تو، یعنی توقف ذهن، یعنی حل شدن در پاکی مطلق، یعنی بی نفسی، یعنی موت منیّت، یعنی خواب عمیق در بیداری معمول. یعنی تسلیم محض، بی فکر و بی اندیشه. مراقبه یعنی پرتاب شدن به ناشناخته، به مطلقِ بی حد و حصر. مراقبه، یعنی به "یگانگی" رفتن. در چنین کیفیتی، ذهن متعارف حضور ندارد تا بخواهد برایش توضیحی بتراشد و یا دست به تحلیل اش زنَد. مراقبه تنها با انجام آن دانسته می شود. مراقبه را با واژه ها کاری نیست. مفهوم حقیقی آن را در کتاب ها نمی یابی. آن کیفیتی ورای واژه هاست و خود را جز در عمل، آشکار نمی کند.
#مراتب_مراقبه
@sserfan
برخی گفته اند که مراقبه، به معنای "ترک معاصی" است. این معنای مراقبه نیست اما از برکات آن هست.
برخی گفته اند که مراقبه، یعنی "اشتغال به طاعات". این نیز معنای مراقبه نیست اما از برکات آن هست.
برخی گفته اند که مراقبه یعنی غفلت نکردن از حضور حق تعالی. این نیز معنای مراقبه نیست اما از برکات آن هست.
برخی گفته اند که مراقبه یعنی کشیک نفس را کشیدن. این نیز مراقبه نیست چه در مراقبه نفسی وجود ندارد.
برخی گفته اند که مراقبه یعنی از نفس حساب کشیدن، این نیز مراقبه نیست و "محاسبه" نام دارد.
برخی گفته اند مراقبه یعنی نفس را سرزنش کردن. این نیز مراقبه نیست و "معاتبه" نام دارد. ...
اینها هیچکدام معنا و مفهوم "مراقبه" نیست. زیرا در همه اینها، دوئیت است، "دوگانگی" است، تو هنوز خود را حس می کنی. حال آنکه مراقبه، یعنی نبود تو، یعنی توقف ذهن، یعنی حل شدن در پاکی مطلق، یعنی بی نفسی، یعنی موت منیّت، یعنی خواب عمیق در بیداری معمول. یعنی تسلیم محض، بی فکر و بی اندیشه. مراقبه یعنی پرتاب شدن به ناشناخته، به مطلقِ بی حد و حصر. مراقبه، یعنی به "یگانگی" رفتن. در چنین کیفیتی، ذهن متعارف حضور ندارد تا بخواهد برایش توضیحی بتراشد و یا دست به تحلیل اش زنَد. مراقبه تنها با انجام آن دانسته می شود. مراقبه را با واژه ها کاری نیست. مفهوم حقیقی آن را در کتاب ها نمی یابی. آن کیفیتی ورای واژه هاست و خود را جز در عمل، آشکار نمی کند.
#مراتب_مراقبه
@sserfan
روز مرگم، هر که شيون کند از دور و برم دور کنيد
همه را مســــت و خراب از مــــي انــــگور کنيـــــد
مزد غـسـال مرا سيــــر شــــرابــــــش بدهيد
مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهيد
بر مزارم مــگــذاريــد بـيـــايد واعــــــظ
پـيــر ميخانه بخواند غــزلــي از حــــافـــظ
جاي تلقــيـن به بالاي سرم دف بـــزنيـــد
شاهدي رقص کند جمله شما کـــف بزنيد
روز مرگــم وسط سينه من چـــاک زنيـد
اندرون دل مــن يک قـلمه تـاک زنـيـــــــد
روي قــبـــرم بنويـسيــد وفــــادار برفـــت
آن جگر سوخته خسته از اين دار برفــــت
@sserfan
همه را مســــت و خراب از مــــي انــــگور کنيـــــد
مزد غـسـال مرا سيــــر شــــرابــــــش بدهيد
مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهيد
بر مزارم مــگــذاريــد بـيـــايد واعــــــظ
پـيــر ميخانه بخواند غــزلــي از حــــافـــظ
جاي تلقــيـن به بالاي سرم دف بـــزنيـــد
شاهدي رقص کند جمله شما کـــف بزنيد
روز مرگــم وسط سينه من چـــاک زنيـد
اندرون دل مــن يک قـلمه تـاک زنـيـــــــد
روي قــبـــرم بنويـسيــد وفــــادار برفـــت
آن جگر سوخته خسته از اين دار برفــــت
@sserfan
سحرخیزی :
خفتگان را خبر از زمزمه مرغ سحر
حيوان را خبر از عالم انسانى نيست
دوش مرغى به صبح مى ناليد
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
يكى از دوستان مخلص را
مگر آواز من رسيد بگوش
گفت باور نداشتم كه تو را
بانك مرغى چنين كند مدهوش
گفتم اين شرط آدميّت نيست
مرغ تسبيح گوى و من خاموش
گلستان سعدی
@sserfan
خفتگان را خبر از زمزمه مرغ سحر
حيوان را خبر از عالم انسانى نيست
دوش مرغى به صبح مى ناليد
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
يكى از دوستان مخلص را
مگر آواز من رسيد بگوش
گفت باور نداشتم كه تو را
بانك مرغى چنين كند مدهوش
گفتم اين شرط آدميّت نيست
مرغ تسبيح گوى و من خاموش
گلستان سعدی
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل هجدهم :تفکر
(قسمت نوزدهم )
مصادیق تفکر
چهارم : یاد مرگ
ادامه...
جباران و ظالمان در طول تاریخ از دو چیز منزجر و متنفر بودهاند:
۱ـیاد خدا
۲ـیاد مرگ
یکی از علل بروز شیطانیت و فرعونیت برما این است که کمتر به مرگ میاندیشیم و این نشانهی رشد شخصیت نیست، بلکه از دیوانگی و شیطانزدگی است که آدمیان کمتر یاد مرگ میکنند.
امام محمد غزالی در باب ۴۰ احیاء علومالدین میگویند: «خاصیت اصلی نفس، خودخواهی و خودبینی است. هر چکشی که انسان بر سر این نفس بکوبد تا این خودبینی را مهار کند، مطلوب است؛ از عظیمترین و کوبندهترین چکشها یاد مرگ است که پیوسته باید آن را زنده نگه داشت.»
چگونه میتوان یاد مرگ را به ملکه تبدیل کرد؟
هرزمان یاد مرگ با قلب ما مأنوس شود به شادی کم دنیا دلخوش نخواهیم شد. موفقترین راه برای مأنوس شدن یاد مرگ با قلب، یادآوری دوستان و نزدیکانی است که قبل از ما مردهاند؛ مردن و دفنشدن ایشان را در زیر خاک و شکل و حال مقام آنان را در حال حیاتشان به یاد آوریم که چگونه خاک زینت و زیبایی صورتشان را محو نموده و چگونه اجزاء بدن آنها را از هم پاشیده و همسران آنان را بیوه و بچههایشان را یتیم و بیسرپرست و مالشان را تباه ساخته است. مجالس و مساجد از آنها خالی شده و آثارشان بر دنیا باقی نمانده است.
یاد سطحی از مرگ تأثیری بر روان ما ندارد، بلکه هر زمان که به چیزی از دنیا دل بستیم، لازم است فوراً به یاد آوریم که چارهای نیست، روزی از آن جدا خواهیم شد.
یادی از قیامت به استناد آیه و حدیث
روز قیامت روزی است که انسانها نگران، با قلبهای پُر از ترس و وحشت در پیشگاه پروردگار جهانیان برای حساب و کتاب میایستند. «یوم یقوم الناس لرب العالمین» .
پیامبر(ص) آیهی مذکور را تلاوت نمودند و سپس فرمودند: «چگونه خواهد بود حال شما در آن زمان که خداوند شماها را جمع خواهد کرد همچون تیر در تیردان (یعنی بر روی پاهای خود همچون تیرها میایستند) به مدت پنجاههزار سال در حالی که در این مدت به شما نگاه نخواهد کرد.» اما بدان کسی که در دنیا برای مردن انتظار کشیده و شدت فشار صبر بر شهوات را متحمل گشته انتظارش در آن روز کم خواهد بود. همانگونه که پیامبر(ص) میفرمایند: «قسم به کسی که جانم در دست اوست قیام و ایستادن در صحرای محشر برای مؤمن سهلتر از نمازی است که در دنیا آن را ادا میکرد.» پس تلاش کن که از اینگونه مؤمنان بهشمار آیی.
مادامیکه نفَََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََسی از عمرت باقی است، اختیار در دستان خود بگیر و در این روزهای کوتاه برای آن روزهای بلند که در پیش داری کار و تلاش کن و عمر خود بلکه عمر دنیا را در مقابل آن عمر ابدی مقایسه کن.
خوشا به حال آنکه این دو بیت را سروده، با آن زندگی کرده و با آن از دنیا رفته است:
چون مرگ رسد چرا هراسم
کان راه به توست میشناسم
از خوردگهی به خوابـگاهی
و از خوابگهی به پیش شاهی
ادامه دارد...
#تفکر
#یاد_مرگ
http://T.me/sserfan
عامل هجدهم :تفکر
(قسمت نوزدهم )
مصادیق تفکر
چهارم : یاد مرگ
ادامه...
جباران و ظالمان در طول تاریخ از دو چیز منزجر و متنفر بودهاند:
۱ـیاد خدا
۲ـیاد مرگ
یکی از علل بروز شیطانیت و فرعونیت برما این است که کمتر به مرگ میاندیشیم و این نشانهی رشد شخصیت نیست، بلکه از دیوانگی و شیطانزدگی است که آدمیان کمتر یاد مرگ میکنند.
امام محمد غزالی در باب ۴۰ احیاء علومالدین میگویند: «خاصیت اصلی نفس، خودخواهی و خودبینی است. هر چکشی که انسان بر سر این نفس بکوبد تا این خودبینی را مهار کند، مطلوب است؛ از عظیمترین و کوبندهترین چکشها یاد مرگ است که پیوسته باید آن را زنده نگه داشت.»
چگونه میتوان یاد مرگ را به ملکه تبدیل کرد؟
هرزمان یاد مرگ با قلب ما مأنوس شود به شادی کم دنیا دلخوش نخواهیم شد. موفقترین راه برای مأنوس شدن یاد مرگ با قلب، یادآوری دوستان و نزدیکانی است که قبل از ما مردهاند؛ مردن و دفنشدن ایشان را در زیر خاک و شکل و حال مقام آنان را در حال حیاتشان به یاد آوریم که چگونه خاک زینت و زیبایی صورتشان را محو نموده و چگونه اجزاء بدن آنها را از هم پاشیده و همسران آنان را بیوه و بچههایشان را یتیم و بیسرپرست و مالشان را تباه ساخته است. مجالس و مساجد از آنها خالی شده و آثارشان بر دنیا باقی نمانده است.
یاد سطحی از مرگ تأثیری بر روان ما ندارد، بلکه هر زمان که به چیزی از دنیا دل بستیم، لازم است فوراً به یاد آوریم که چارهای نیست، روزی از آن جدا خواهیم شد.
یادی از قیامت به استناد آیه و حدیث
روز قیامت روزی است که انسانها نگران، با قلبهای پُر از ترس و وحشت در پیشگاه پروردگار جهانیان برای حساب و کتاب میایستند. «یوم یقوم الناس لرب العالمین» .
پیامبر(ص) آیهی مذکور را تلاوت نمودند و سپس فرمودند: «چگونه خواهد بود حال شما در آن زمان که خداوند شماها را جمع خواهد کرد همچون تیر در تیردان (یعنی بر روی پاهای خود همچون تیرها میایستند) به مدت پنجاههزار سال در حالی که در این مدت به شما نگاه نخواهد کرد.» اما بدان کسی که در دنیا برای مردن انتظار کشیده و شدت فشار صبر بر شهوات را متحمل گشته انتظارش در آن روز کم خواهد بود. همانگونه که پیامبر(ص) میفرمایند: «قسم به کسی که جانم در دست اوست قیام و ایستادن در صحرای محشر برای مؤمن سهلتر از نمازی است که در دنیا آن را ادا میکرد.» پس تلاش کن که از اینگونه مؤمنان بهشمار آیی.
مادامیکه نفَََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََسی از عمرت باقی است، اختیار در دستان خود بگیر و در این روزهای کوتاه برای آن روزهای بلند که در پیش داری کار و تلاش کن و عمر خود بلکه عمر دنیا را در مقابل آن عمر ابدی مقایسه کن.
خوشا به حال آنکه این دو بیت را سروده، با آن زندگی کرده و با آن از دنیا رفته است:
چون مرگ رسد چرا هراسم
کان راه به توست میشناسم
از خوردگهی به خوابـگاهی
و از خوابگهی به پیش شاهی
ادامه دارد...
#تفکر
#یاد_مرگ
http://T.me/sserfan
Telegram
سیر و سلوک و عرفان
🔴📚 معرفی کتاب #رهروان_تنها" به قلم مدیر کانال:⏬️
https://www.tg-me.com/sserfanbook
کانال ایتا :
https://eitaa.com/sserfan
.
تبادل : @Sadraee123
مدیر :
@zohali51
https://www.tg-me.com/sserfanbook
کانال ایتا :
https://eitaa.com/sserfan
.
تبادل : @Sadraee123
مدیر :
@zohali51
مرگ فنا و عدم نیست.
موت عدم انسان نیست بلکه در حقیقت جدائی انسان از غیر خودش است که اضافات و انتسابات اعتباری با این و آن داشت و همه در واقع غیر او بودند ، از آنها منقطع گردید .
چگونه نفوس معدوم میگردند و حال اینکه در سر و سرشت آنها محبت به وجود و بقاء و کراهت از عدم و فناء سرشته شده است.(( انّ الله تعالی قد جعل لواجب حکمته فی طبع النفوس محبّة الوجود والبقاء ، و جعل في جبلّتها کراهة الفناء و العدم...)) 1.
و هر کس از مرگ می ترسد در واقع از خودش می ترسد . و چون موت ، فناء و عدم نیست بلکه جدایی او از غیر خودش و انتقال او از نشاه ای به نشاه دیگر است ، در آیات قرآنی تعبیر به وفات شده است نه فوت، و وفات اخذ شيء بتمامه است . و اگر احیاناّ در روایاتی از وفات تعبیر به فوت شده است، تعبیر راوی است نه نبیِّ و وصي.
و وزان قبر در این نشأه و نشأه آخرت وزان انسان در نشأتین است – یعنی چنان که انسانها در این نشأه افراد متشابه و متماثل اند ، و در آن نشآه به حسب علوم و افعالشان به صور به صور مختلفه اند ، قبرهای این نشآه نیز افراد متشابه اند ، اما قبرهای آخرت قبری روضه ای از ریاض جنت است ، و قبری حفره ای از حفره های نار است .
این همه مسائل مهم و بسیاری از نظائر آنها متفرع بر اصول و امهات مذکور به خصوص بر اتحاد مدرِِک و مدرٌک است . در شگفتم از کسانی که اتّحاد مدرِک و مدرَک را انکار دارند ، این گونه مسائل اصیل انسانی موید و معاضد به منطق وحی را چگونه انگاشتند و پنداشتند.؟!
(1: اسفار-ط 1،ج4 ص 163) .برگرفته ازکتاب شریف گنجینه گوهر روان
#مرگ
@sserfan
موت عدم انسان نیست بلکه در حقیقت جدائی انسان از غیر خودش است که اضافات و انتسابات اعتباری با این و آن داشت و همه در واقع غیر او بودند ، از آنها منقطع گردید .
چگونه نفوس معدوم میگردند و حال اینکه در سر و سرشت آنها محبت به وجود و بقاء و کراهت از عدم و فناء سرشته شده است.(( انّ الله تعالی قد جعل لواجب حکمته فی طبع النفوس محبّة الوجود والبقاء ، و جعل في جبلّتها کراهة الفناء و العدم...)) 1.
و هر کس از مرگ می ترسد در واقع از خودش می ترسد . و چون موت ، فناء و عدم نیست بلکه جدایی او از غیر خودش و انتقال او از نشاه ای به نشاه دیگر است ، در آیات قرآنی تعبیر به وفات شده است نه فوت، و وفات اخذ شيء بتمامه است . و اگر احیاناّ در روایاتی از وفات تعبیر به فوت شده است، تعبیر راوی است نه نبیِّ و وصي.
و وزان قبر در این نشأه و نشأه آخرت وزان انسان در نشأتین است – یعنی چنان که انسانها در این نشأه افراد متشابه و متماثل اند ، و در آن نشآه به حسب علوم و افعالشان به صور به صور مختلفه اند ، قبرهای این نشآه نیز افراد متشابه اند ، اما قبرهای آخرت قبری روضه ای از ریاض جنت است ، و قبری حفره ای از حفره های نار است .
این همه مسائل مهم و بسیاری از نظائر آنها متفرع بر اصول و امهات مذکور به خصوص بر اتحاد مدرِِک و مدرٌک است . در شگفتم از کسانی که اتّحاد مدرِک و مدرَک را انکار دارند ، این گونه مسائل اصیل انسانی موید و معاضد به منطق وحی را چگونه انگاشتند و پنداشتند.؟!
(1: اسفار-ط 1،ج4 ص 163) .برگرفته ازکتاب شریف گنجینه گوهر روان
#مرگ
@sserfan
مراقبه ،خاموشی و گذر از مرگ و زندگی :
زندگي يك جشن و مراسم شادي است كه هميشه در جریان است. ما فقط بايد اندكي خاموش تر شويم، تا بتوانيم صداي آنرا بشنويم و همين كه كاملا خاموش و ساکت شويم، آنوقت خود سكوت مي شويم، نيست مي شويم. بخشي از آن هماهنگي جهاني مي شويم و با کل در اتحاد و اتصال قرار می گیریم.
اين پيوند ميان انسان با هستي و پيوند ميان جزء با كل است ، پیوند میان انسان و خدا است، پس بمعناي ديگر ما براي نخستين بار هست مي شويم . قطره اي شبنم ناپديد اما تبديل به دريا مي شود ما چون قطره ای وارد دریا می شویم و با دریا یکی می شویم و در دریا نیست و به عبارت بهتر با دریا هست ابدی میشویم .
مراقبه شکستن چارچوب و حصار "خودی " است چارچوبهاي كوچكی که دیگر به درد نمی خورند و نقش حصار را بازی می کنند حصاری که نام دیگر آن را ذهن می گذاریم.
با فرا رفتن از چارچوبهاي خود، از مرگ نيز فراتر مي روي. جاودان و بي كران مي شوي .تو فقط به گوشي شنوا و قلبي پذيرا نياز داري و مراقبه آن گوش و قلب را مي آفريند.
#مراقبه
#سکوت
#ذهن
#مرگ
@sserfan
زندگي يك جشن و مراسم شادي است كه هميشه در جریان است. ما فقط بايد اندكي خاموش تر شويم، تا بتوانيم صداي آنرا بشنويم و همين كه كاملا خاموش و ساکت شويم، آنوقت خود سكوت مي شويم، نيست مي شويم. بخشي از آن هماهنگي جهاني مي شويم و با کل در اتحاد و اتصال قرار می گیریم.
اين پيوند ميان انسان با هستي و پيوند ميان جزء با كل است ، پیوند میان انسان و خدا است، پس بمعناي ديگر ما براي نخستين بار هست مي شويم . قطره اي شبنم ناپديد اما تبديل به دريا مي شود ما چون قطره ای وارد دریا می شویم و با دریا یکی می شویم و در دریا نیست و به عبارت بهتر با دریا هست ابدی میشویم .
مراقبه شکستن چارچوب و حصار "خودی " است چارچوبهاي كوچكی که دیگر به درد نمی خورند و نقش حصار را بازی می کنند حصاری که نام دیگر آن را ذهن می گذاریم.
با فرا رفتن از چارچوبهاي خود، از مرگ نيز فراتر مي روي. جاودان و بي كران مي شوي .تو فقط به گوشي شنوا و قلبي پذيرا نياز داري و مراقبه آن گوش و قلب را مي آفريند.
#مراقبه
#سکوت
#ذهن
#مرگ
@sserfan
گر مرگ رسد چرا هراسم؟
کان راه به توست می شناسم
این مرگ نه باغ و بوستان است
کو راه سرای دوستان است
تاچند کنم ز مرگ فریاد
چون مرگ از اوست مرگ من باد
گر بنگرم آنچنان که رایست
این مرگ نه مرگ،نقل جای است
از خوردگهی به خوابگاهی
وز خوابگاهی به بزم شاهی
خوابی که به بزم توست راهش
گردن نکشم ز خوابگاهش
چون شوق تو هست خانه خیزم
خوش جستم و شادمانه خیزم
#شعر_نظامی_گنجوی
@sserfan
کان راه به توست می شناسم
این مرگ نه باغ و بوستان است
کو راه سرای دوستان است
تاچند کنم ز مرگ فریاد
چون مرگ از اوست مرگ من باد
گر بنگرم آنچنان که رایست
این مرگ نه مرگ،نقل جای است
از خوردگهی به خوابگاهی
وز خوابگاهی به بزم شاهی
خوابی که به بزم توست راهش
گردن نکشم ز خوابگاهش
چون شوق تو هست خانه خیزم
خوش جستم و شادمانه خیزم
#شعر_نظامی_گنجوی
@sserfan
سحر خیری :
در شرح حال محدث گران مایه، حاج شیخ عباس قمی آ ورده اند:
وی در تمام دوره سال، در چهار فصل، حداقل یک ساعت قبل از طلوع فجر بیدار، و مشغول نماز و تهجد بود. به عبادت آخر شب و قبل از سپیده دم اهمیت زیاد می داد و معتقد بود که بهترین اعمال مستحبی، عبادت و تهجد است. فرزند بزرگش می گوید: «تا آنجا که من به خاطر دارم، بیداری آخر شب از او فوت نشد؛ حتی در سفرها این شیوه عملی می شد.» محدث قمی درباره استادش حاج میرزا حسین نوری نوشته است: «او در زهد و عبادت، سخت کوشا بود. نماز شب او فوت نشد و راز و نیازش با خداوند متعال در تمام شب ها برقرار بود».
علی دوانی، حاج شیخ عباس قمی؛ مرد تقوا و فضیلت، ص 61.
#سحرخیری
@sserfan
در شرح حال محدث گران مایه، حاج شیخ عباس قمی آ ورده اند:
وی در تمام دوره سال، در چهار فصل، حداقل یک ساعت قبل از طلوع فجر بیدار، و مشغول نماز و تهجد بود. به عبادت آخر شب و قبل از سپیده دم اهمیت زیاد می داد و معتقد بود که بهترین اعمال مستحبی، عبادت و تهجد است. فرزند بزرگش می گوید: «تا آنجا که من به خاطر دارم، بیداری آخر شب از او فوت نشد؛ حتی در سفرها این شیوه عملی می شد.» محدث قمی درباره استادش حاج میرزا حسین نوری نوشته است: «او در زهد و عبادت، سخت کوشا بود. نماز شب او فوت نشد و راز و نیازش با خداوند متعال در تمام شب ها برقرار بود».
علی دوانی، حاج شیخ عباس قمی؛ مرد تقوا و فضیلت، ص 61.
#سحرخیری
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل هجدهم :تفکر
(قسمت بیستم )
مصادیق تفکر
چهارم : یاد مرگ
ادامه...
آثار و نتایج ِ یادِ مرگ:
۱_ #غفلت_زدایی و آگاهی بخشی
از جمله آثار یاد مرگ، رهایی از غفلت و هشیاری نسبت به حقایق مهم ِ پیرامون ماست. در واقع، ما انسانها از یاد مرگ میترسیم و فریب دنیا را میخوریم و به بازیچه سرگرم میشویم؛ در حالی که برای آخرت آفریده شدهایم؛ ولی این دنیا را که در آن هستیم دوست داریم. هیچ گاه نباید فراموش کنیم که زندگی ما نَفَسهایی است که شمرده میشود و چون نَفَسی بگذرد، قسمتی از آن کاسته شده و قدمی به مرگ نزدیک تر شدهایم.
امام صادق علیه السلام، در مورد تأثیر عمیق یاد مرگ می فرماید : یاد مرگ خواهشهای باطل را از دل زایل میکند و ریشههای غفلت را میکند و دل را به وعدههای الهی قوی و مطمئن میگرداند و طبع را رقیق و نازک میسازد و عَلَمهای هوا و هوس را میشکند و آتش حرص را فرو مینشاند و دنیا را حقیر و بی مقدار میسازد (بحار الانوار ج ۶ ص ۳۲)
2ـ #زهد_و_بی_رعبتی_به_دنیا :
غفلت از مرگ، دنیا را در نظر انسان زیبا و با ارزش جلوه می دهد و او را سخت شیفته و واله خویش میکند، به طوری که عقل او را از درک هر حقیقت و واقعیتی همچون مرگ محروم میسازد؛ امّا انسان غافل، در راه رسیدن به خواستههای نفسانی از هیچ سعی و تلاشی فروگذاری نمیکند و از پای نمینشیند. یاد مرگ از جمله آثار یاد مرگ، رهایی از غفلت و هشیاری نسبت به حقایق مهم پیرامونمان میباشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اَکثِرُوا مِنْ ذِکْرِ الْمَوتِ فَاِنَّهُ یَزْهَدُ فِی الدُّنْیا؛ مرگ را بسیار یاد کنید؛ زیرا یاد مرگ از میل و رغبت به دنیا میکاهد.» (کنزل اعمال حدیث ۴۲۰۹۸ )
3ـ #کوتاهی_آرزو :
یاد مرگ میتواند آرزوها را کوتاه کند و موجب بی قراری و کناره گیری از خانه فریب (دنیا) گردد و آدمی را برای سرای جاودان آماده سازد؛ زیرا که آرزوهای طولانی، انسان را بیشتر در دنیا غرق و او را اسیر هوا و هوس نموده، در نتیجه عملش را بد میسازد؛ همچنان که حضرت علی علیه السلام، به این نتیجه ناپسند اشاره و به عنوان یک قانون کلی مطرح مینماید. به همین علت، ایشان آرزوی طولانی را به عنوان یکی از مواردی که از گسترش آن در امت اسلامی ترس داشت معرفی نموده، میفرماید: "وحشتناکترین چیزی که از آن بر شما میترسم دو خصلت است: پیروی هوی و آرزوی دراز. پیروی هوی (شما را) از حق باز میدارد و آرزوی دراز، از یاد آخرت به فراموشی می اندازد.»(تحف العقول ص ۲۲۴ )
4ـ #تعدیل_و_رهبری_غرائز :
مسئله تعدیل غرائز، مهمترین مسئله در فصول زندگی انسانها، بالاخص طبقه جوان میباشد. مثلا تمایلات جنسی در دختر و پسر در فصل بلوغ، تجلی میکند و در آغاز جوانی، به اوج قدرت میرسد. درست است که بقاء انسان در گرو اعمال این غریزه است، ولی موضوع قابل توجه این است، که غریزهی جنسی در برخی از فصول زندگی انسانها، برای خود حد و مرزی نمیشناسد.
در این موقع، اعتقاد به معاد و کیفرهای الهی این غریزه را مهار کرده و دارنده آنرا به صورت انسان وظیفه شناس تحویل اجتماع میدهد، و انسانی را پرورش میدهد، که در اطاق خلوت، در برابر زن جوان و بسیار زیبا که به او فرمان آماده باش میدهد و میگوید: «هیت لک» آماده باش سرسختانه مقاومت میکند و زن متجاوز را، پند واندرز میدهد و میگوید «معاذالله» بخدا پناه میبرم.»
5ـ #پرورش_فضائل_اخلاقی :
در نهاد ما یک سلسله فضائل اخلاقی وجود دارد که تحت شرایطی پرورش یافته و بارور میشود. ارشاد و راهنمائی علمای اخلاق، هر چند در پرورش فضائل اخلاقی مؤثر است ولی راهنمائی آنان، از دایرهی سخن گفتن و مذاکره دوستانه، گام فراتر نمیگذارد؛ ولی مذهب و اعتقاد به پاداشها و کیفرها، فضیلتهای اخلاقی را مانند انسان دوستی، ضعیف نوازی، مهربانی به یتیمان، دستگیری از درماندگان و...در انسان زنده میسازد و از اینجهت دانشمندان، مذهب را پشتوانه اخلاق میدانند.
#تفکر
#یاد_مرگ
http://T.me/sserfan
عامل هجدهم :تفکر
(قسمت بیستم )
مصادیق تفکر
چهارم : یاد مرگ
ادامه...
آثار و نتایج ِ یادِ مرگ:
۱_ #غفلت_زدایی و آگاهی بخشی
از جمله آثار یاد مرگ، رهایی از غفلت و هشیاری نسبت به حقایق مهم ِ پیرامون ماست. در واقع، ما انسانها از یاد مرگ میترسیم و فریب دنیا را میخوریم و به بازیچه سرگرم میشویم؛ در حالی که برای آخرت آفریده شدهایم؛ ولی این دنیا را که در آن هستیم دوست داریم. هیچ گاه نباید فراموش کنیم که زندگی ما نَفَسهایی است که شمرده میشود و چون نَفَسی بگذرد، قسمتی از آن کاسته شده و قدمی به مرگ نزدیک تر شدهایم.
امام صادق علیه السلام، در مورد تأثیر عمیق یاد مرگ می فرماید : یاد مرگ خواهشهای باطل را از دل زایل میکند و ریشههای غفلت را میکند و دل را به وعدههای الهی قوی و مطمئن میگرداند و طبع را رقیق و نازک میسازد و عَلَمهای هوا و هوس را میشکند و آتش حرص را فرو مینشاند و دنیا را حقیر و بی مقدار میسازد (بحار الانوار ج ۶ ص ۳۲)
2ـ #زهد_و_بی_رعبتی_به_دنیا :
غفلت از مرگ، دنیا را در نظر انسان زیبا و با ارزش جلوه می دهد و او را سخت شیفته و واله خویش میکند، به طوری که عقل او را از درک هر حقیقت و واقعیتی همچون مرگ محروم میسازد؛ امّا انسان غافل، در راه رسیدن به خواستههای نفسانی از هیچ سعی و تلاشی فروگذاری نمیکند و از پای نمینشیند. یاد مرگ از جمله آثار یاد مرگ، رهایی از غفلت و هشیاری نسبت به حقایق مهم پیرامونمان میباشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اَکثِرُوا مِنْ ذِکْرِ الْمَوتِ فَاِنَّهُ یَزْهَدُ فِی الدُّنْیا؛ مرگ را بسیار یاد کنید؛ زیرا یاد مرگ از میل و رغبت به دنیا میکاهد.» (کنزل اعمال حدیث ۴۲۰۹۸ )
3ـ #کوتاهی_آرزو :
یاد مرگ میتواند آرزوها را کوتاه کند و موجب بی قراری و کناره گیری از خانه فریب (دنیا) گردد و آدمی را برای سرای جاودان آماده سازد؛ زیرا که آرزوهای طولانی، انسان را بیشتر در دنیا غرق و او را اسیر هوا و هوس نموده، در نتیجه عملش را بد میسازد؛ همچنان که حضرت علی علیه السلام، به این نتیجه ناپسند اشاره و به عنوان یک قانون کلی مطرح مینماید. به همین علت، ایشان آرزوی طولانی را به عنوان یکی از مواردی که از گسترش آن در امت اسلامی ترس داشت معرفی نموده، میفرماید: "وحشتناکترین چیزی که از آن بر شما میترسم دو خصلت است: پیروی هوی و آرزوی دراز. پیروی هوی (شما را) از حق باز میدارد و آرزوی دراز، از یاد آخرت به فراموشی می اندازد.»(تحف العقول ص ۲۲۴ )
4ـ #تعدیل_و_رهبری_غرائز :
مسئله تعدیل غرائز، مهمترین مسئله در فصول زندگی انسانها، بالاخص طبقه جوان میباشد. مثلا تمایلات جنسی در دختر و پسر در فصل بلوغ، تجلی میکند و در آغاز جوانی، به اوج قدرت میرسد. درست است که بقاء انسان در گرو اعمال این غریزه است، ولی موضوع قابل توجه این است، که غریزهی جنسی در برخی از فصول زندگی انسانها، برای خود حد و مرزی نمیشناسد.
در این موقع، اعتقاد به معاد و کیفرهای الهی این غریزه را مهار کرده و دارنده آنرا به صورت انسان وظیفه شناس تحویل اجتماع میدهد، و انسانی را پرورش میدهد، که در اطاق خلوت، در برابر زن جوان و بسیار زیبا که به او فرمان آماده باش میدهد و میگوید: «هیت لک» آماده باش سرسختانه مقاومت میکند و زن متجاوز را، پند واندرز میدهد و میگوید «معاذالله» بخدا پناه میبرم.»
5ـ #پرورش_فضائل_اخلاقی :
در نهاد ما یک سلسله فضائل اخلاقی وجود دارد که تحت شرایطی پرورش یافته و بارور میشود. ارشاد و راهنمائی علمای اخلاق، هر چند در پرورش فضائل اخلاقی مؤثر است ولی راهنمائی آنان، از دایرهی سخن گفتن و مذاکره دوستانه، گام فراتر نمیگذارد؛ ولی مذهب و اعتقاد به پاداشها و کیفرها، فضیلتهای اخلاقی را مانند انسان دوستی، ضعیف نوازی، مهربانی به یتیمان، دستگیری از درماندگان و...در انسان زنده میسازد و از اینجهت دانشمندان، مذهب را پشتوانه اخلاق میدانند.
#تفکر
#یاد_مرگ
http://T.me/sserfan
Telegram
سیر و سلوک و عرفان
🔴📚 معرفی کتاب #رهروان_تنها" به قلم مدیر کانال:⏬️
https://www.tg-me.com/sserfanbook
کانال ایتا :
https://eitaa.com/sserfan
.
تبادل : @Sadraee123
مدیر :
@zohali51
https://www.tg-me.com/sserfanbook
کانال ایتا :
https://eitaa.com/sserfan
.
تبادل : @Sadraee123
مدیر :
@zohali51
گفتگوی مومنین بعد از مرگ :
كتاب جنائز كافي با اسناد خود از »حبه العرني« آورده است كه گفت: »با اميرالمؤمنين به شت كوفه رفتم پس آن حضرت در وادي السلام توقف كرد به نحوي كه انگار با عده اي سخن ميگويد من نيز با ايستادن آن حضرت ايستادم تا خسته شدم. سپس نشستم تا جايي كه ملالت مراگرفت سپس برخاستم و رداي خودرا جمع كردم. گفتم: »اي اميرالمؤمنين! من از ايستادن طولاني شما نگرانم. لحظه اي به خود استراحت بدهيد.« سپس رداي خود را پهن كردم تا آن حضرت برآن بنشيند . پس به من فرمود: »اي حبه اين حال من جز گفتگو با مؤمن و أنس گرفتن با او نيست.«عرض كردم: »يا اميرالمؤمنين علیک السلام آيا مردگان هم با شما اينچنيند؟ فرمود: »بلي. اگر پرده ها از پيش چشم تو كنار رود هر آينه آنها را خواهي ديد كه دور هم حلقه حلقه نشسته اندو با هم گفت و گوكنند.«عرض كردم: »اينان آيا جسمند يا روح؟« فرمود: »ارواح مي باشند. هيچ مؤمني نيست كه در جايي از زمين بميرد، مگر اينكه به روحش مي گويند: »به وادي السلام ملحق شو، چرا كه وادي اسلام بقعه اي از بهشت عدن است.
استاد محمد صالح کمیلی
مطالب السلوکیه
#مرگ
@sserfan
كتاب جنائز كافي با اسناد خود از »حبه العرني« آورده است كه گفت: »با اميرالمؤمنين به شت كوفه رفتم پس آن حضرت در وادي السلام توقف كرد به نحوي كه انگار با عده اي سخن ميگويد من نيز با ايستادن آن حضرت ايستادم تا خسته شدم. سپس نشستم تا جايي كه ملالت مراگرفت سپس برخاستم و رداي خودرا جمع كردم. گفتم: »اي اميرالمؤمنين! من از ايستادن طولاني شما نگرانم. لحظه اي به خود استراحت بدهيد.« سپس رداي خود را پهن كردم تا آن حضرت برآن بنشيند . پس به من فرمود: »اي حبه اين حال من جز گفتگو با مؤمن و أنس گرفتن با او نيست.«عرض كردم: »يا اميرالمؤمنين علیک السلام آيا مردگان هم با شما اينچنيند؟ فرمود: »بلي. اگر پرده ها از پيش چشم تو كنار رود هر آينه آنها را خواهي ديد كه دور هم حلقه حلقه نشسته اندو با هم گفت و گوكنند.«عرض كردم: »اينان آيا جسمند يا روح؟« فرمود: »ارواح مي باشند. هيچ مؤمني نيست كه در جايي از زمين بميرد، مگر اينكه به روحش مي گويند: »به وادي السلام ملحق شو، چرا كه وادي اسلام بقعه اي از بهشت عدن است.
استاد محمد صالح کمیلی
مطالب السلوکیه
#مرگ
@sserfan
مراقبه ،مردن بر خود و ذهن :
برای اینکه عملا دریابید ، هنگامی که می میرید ، چه اتفاقی برایتان می افتد، باید بمیرید. این را نباید یک شوخی تلقی کنید. واقعا باید بمیرید، نه فیزیکی ، بلکه رواناً و دروناً٬ شما ناگزیرید همراه با آنچه که در خود پرورش داده اید و همراه با آن چیزهایی که برایتان تلخند، بمیرید. اگر شما با مراقبه بر لذات خود، چه کوچکترین و چه بزرگترین، آن هم به طور طبیعی و نه با بحث و جدل یا اجبار بمیرید، آن زمان ، مفهوم مرگ را درخواهید یافت. مرگ یعنی داشتن ذهنی که کاملا خالی از خویش، متعلقات روزمره ، لذات و رنج ها باشد. مرگ یک تجدید است. مرگ تغییر و تحولی است که در آن به هیچ وجه فکر عمل نمی کند، زیرا فکر کهنه است، وقتی مرگ وجود داشته باشد ، ناگزیر چیزی کامل و نو نیز وجود خواهد داشت، رهایی از دانستگی مرگ است و از آن پس شما به مفهوم واقعی، زندگی خواهید کرد.
" رهایی از دانستگی". صفحه 124.
کانال سیر و سلوک و عرفان:
#مراقبه
#سکوت
#مرگ
@sserfan
برای اینکه عملا دریابید ، هنگامی که می میرید ، چه اتفاقی برایتان می افتد، باید بمیرید. این را نباید یک شوخی تلقی کنید. واقعا باید بمیرید، نه فیزیکی ، بلکه رواناً و دروناً٬ شما ناگزیرید همراه با آنچه که در خود پرورش داده اید و همراه با آن چیزهایی که برایتان تلخند، بمیرید. اگر شما با مراقبه بر لذات خود، چه کوچکترین و چه بزرگترین، آن هم به طور طبیعی و نه با بحث و جدل یا اجبار بمیرید، آن زمان ، مفهوم مرگ را درخواهید یافت. مرگ یعنی داشتن ذهنی که کاملا خالی از خویش، متعلقات روزمره ، لذات و رنج ها باشد. مرگ یک تجدید است. مرگ تغییر و تحولی است که در آن به هیچ وجه فکر عمل نمی کند، زیرا فکر کهنه است، وقتی مرگ وجود داشته باشد ، ناگزیر چیزی کامل و نو نیز وجود خواهد داشت، رهایی از دانستگی مرگ است و از آن پس شما به مفهوم واقعی، زندگی خواهید کرد.
" رهایی از دانستگی". صفحه 124.
کانال سیر و سلوک و عرفان:
#مراقبه
#سکوت
#مرگ
@sserfan