قفل بر قلب و خیال ِ عاشق :
آری بر قلب عاشق قفلی زده می شود که جز عشق و محبت محبوبش هیچ کس و هیچ چیزی داخل نمی گردد،
حتی بر گنجینه خیال او هم قفل می زنند که غیر از چهره محبوبش را تصور نکند،
اگر چنین نباشد نه عشق و محبتی وجود دارد و نه عاشقی،
زیرا اصل و اساس در عشق این است که تو عاشقِ عینِ معشوقت باشی و در محبوبت از خودت غایب شوی،
که در آن حال اوست که وجود دارد نه تو...
محی الدین ابن عربی
#عشق
@sserfan
آری بر قلب عاشق قفلی زده می شود که جز عشق و محبت محبوبش هیچ کس و هیچ چیزی داخل نمی گردد،
حتی بر گنجینه خیال او هم قفل می زنند که غیر از چهره محبوبش را تصور نکند،
اگر چنین نباشد نه عشق و محبتی وجود دارد و نه عاشقی،
زیرا اصل و اساس در عشق این است که تو عاشقِ عینِ معشوقت باشی و در محبوبت از خودت غایب شوی،
که در آن حال اوست که وجود دارد نه تو...
محی الدین ابن عربی
#عشق
@sserfan
خطر مكاشفات :
كساني از سالكين هستند كه بر مكاشفه و كرامات اصرار مي ورزند، اگر چنين فردي نه از خودش ونه از استادش خواسته خود را ندید از جلسات باز می ماند، ما به این افراد می گوییم که خطا مرتکب شده اید و هدفی را که به خاطر ان حرکت کرده اید ضایع کرده اید.ایا هدف غیر از خدا هست؟مکاشفات از عالم مثال صورت می گیرد.گاهي به دست مي آيد و گاهي نمي آيد. سالك هر چه به عالم حقيقت نزديك تر شود، اينگونه مطالبات نفساني خود را در خود روز به روز كم رنگ تر ميكند تا ريشه كن شود.
نصيحت من به اين افراد ضعيف آن است كه بايد با چنين طرز تفكري مجاهدت كرد تا دل سالك تنها براي تحصيل معرفت او خالص گردد.از ديدگاه عرفان صحيح ذكر مكاشفات براي اين و آن جايز نيست مگر با مشورت استاد مخصوصبه خود.كتاب »تذكره الاولياء« نوشته ي فريدالدين عطار نيشابوري از اين گونه مكاشفات گوناگون پر است،و به همان علت فوق الذكر خواندن آن را براي هر سالكي توصيه نمي كنم، مگر اينكه سالكي باشدكه در مراتب سلوك پيشرفت كرده باشد و بتواند مكاشفه ي درست و صحيح را از سقيم و نادرست تشخيص دهد.
استاد محمد صالح کمیلی
مطالب سلوکیه
#مکاشفه
@sserfan
كساني از سالكين هستند كه بر مكاشفه و كرامات اصرار مي ورزند، اگر چنين فردي نه از خودش ونه از استادش خواسته خود را ندید از جلسات باز می ماند، ما به این افراد می گوییم که خطا مرتکب شده اید و هدفی را که به خاطر ان حرکت کرده اید ضایع کرده اید.ایا هدف غیر از خدا هست؟مکاشفات از عالم مثال صورت می گیرد.گاهي به دست مي آيد و گاهي نمي آيد. سالك هر چه به عالم حقيقت نزديك تر شود، اينگونه مطالبات نفساني خود را در خود روز به روز كم رنگ تر ميكند تا ريشه كن شود.
نصيحت من به اين افراد ضعيف آن است كه بايد با چنين طرز تفكري مجاهدت كرد تا دل سالك تنها براي تحصيل معرفت او خالص گردد.از ديدگاه عرفان صحيح ذكر مكاشفات براي اين و آن جايز نيست مگر با مشورت استاد مخصوصبه خود.كتاب »تذكره الاولياء« نوشته ي فريدالدين عطار نيشابوري از اين گونه مكاشفات گوناگون پر است،و به همان علت فوق الذكر خواندن آن را براي هر سالكي توصيه نمي كنم، مگر اينكه سالكي باشدكه در مراتب سلوك پيشرفت كرده باشد و بتواند مكاشفه ي درست و صحيح را از سقيم و نادرست تشخيص دهد.
استاد محمد صالح کمیلی
مطالب سلوکیه
#مکاشفه
@sserfan
چون نور که از شمس جدا هست و جدا نیست
عالم همه آیات خدا هست و خدا نیست
درآیینه، تو بینی اگر صورت خود را
آن صورت آیینه شما هست و شما نیست
عالم همه جا جلوه گر شاهد غیبی است
او را نتوان گفت کجا هست وکجا نیست
نایینی
#شعر_نایینی
#وحدت_وجود
@sserfan
عالم همه آیات خدا هست و خدا نیست
درآیینه، تو بینی اگر صورت خود را
آن صورت آیینه شما هست و شما نیست
عالم همه جا جلوه گر شاهد غیبی است
او را نتوان گفت کجا هست وکجا نیست
نایینی
#شعر_نایینی
#وحدت_وجود
@sserfan
سحر خیزی :
سحر از اوقات مخصوص شب و ساعت پر برکت و وقت خاص امیدواران است ،اسرار این وقت خاص و برکات آنرا نمی شود به گفته آورد .
ابواب رحمت حق در سحر باز است و لحظات آن لحظات رحمت است.
در همین وقت مبارک است که حوایج بزرگ برآورده می شود، ارزاق ظاهری و باطنی تقسیم می شود، مشکلهای پیچیده بر طرف میشود، سختیها آسان میگردد ،معما ها حل میگردد و موانع از میان بر می خیزد.
نگرانیها و ناامیدی ها در این وقت مبارک مبدل به آرامشها و امید ها میگردد ،درد ها درمان میگردد و غصه ها از میان میرود و از همه بالاتر اینکه راههای وصول در این ساعت مبارک به روی سالکان باز و مسالک غیبی بر آنان آشکار میگردد و می شود آنچه باید بشود.
مرحوم آیت اله محمد شجاعی ره
مقالات جلد سوم ص 284
#سحرخیزی
@sserfan
سحر از اوقات مخصوص شب و ساعت پر برکت و وقت خاص امیدواران است ،اسرار این وقت خاص و برکات آنرا نمی شود به گفته آورد .
ابواب رحمت حق در سحر باز است و لحظات آن لحظات رحمت است.
در همین وقت مبارک است که حوایج بزرگ برآورده می شود، ارزاق ظاهری و باطنی تقسیم می شود، مشکلهای پیچیده بر طرف میشود، سختیها آسان میگردد ،معما ها حل میگردد و موانع از میان بر می خیزد.
نگرانیها و ناامیدی ها در این وقت مبارک مبدل به آرامشها و امید ها میگردد ،درد ها درمان میگردد و غصه ها از میان میرود و از همه بالاتر اینکه راههای وصول در این ساعت مبارک به روی سالکان باز و مسالک غیبی بر آنان آشکار میگردد و می شود آنچه باید بشود.
مرحوم آیت اله محمد شجاعی ره
مقالات جلد سوم ص 284
#سحرخیزی
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل هجدهم :تفکر
(قسمت هفدهم )
ادامه...
نزديكى و هجران :
و با ادامه سير و فكر، به اين نيز پى مىبريم كه در عين فراق و محجوب بودن از او به «جناب او» بسيار نزديك هستيم، يعنى «او» به ما نزديك، و ما نيز به «او» نزديك بوده، و اين نزديكى بسيار شديد، و بسيار عمیق هم هست . رو نحن أقرب الیه من حبل الورید یعنی ما از رگ گردن به او نزدیکتریم "
مىبينيم آنچه ما تا به حال مىپنداشتيم، جز اينكه ما را محجوبتر، و نيل به مقصد را مشكلتر كند نبوده است.
آنچه حق است أقرب از حبل الوريد
تو فكندى تير فكرت را بعيد
و خلاصه، مىبينيم در عين مهجورى ما «او» از همه چيز نزديكتر است، حتى از «خود» ما به «خود» ما نزديكتر مىباشد؛... و اعلموا أن الله يحول بين المرء و قلبه. (سوره ق آیه ۱۶ ) اينجاست كه متوجه مىشويم حايل و حجاب، يا حايلها و حجابهايى كه در اين بين هست، در «خود» ماست و با «خود» ماست، و الا، چرا در عين نزديكى از او مهجور، و از شهود او محروميم؟!.
اگر اصلا حايل وحجابى در بين نيست، اين هجران و حرمان كه هست چيست، و از چيست؟!. و اگر حايل و حجاب در «خود» ما، و با «خود» ما نيست، كجا و چه مىتواند باشد؟! مگر نه اين است كه جناب او از ما به ما نزديكتر، به همه جا و همه چيز محيط، و در همه جا و همه چيز حاضر است؟!
آيا اين حجاب يا حجابها، اعمال، نيات، خلقها، تعلقها، و ساير تيرگيها، و به علاوه اينها، توجه به اين و آن، و نيز، توجه به خود است؟.
و آيا در مقام ذكر و طلب بايد علاوه بر پاك كردن خود از حجب اعمال، نيات، خلقها، تعلقها، و ساير تيرگيها، خود را از حجب توجه به اين و آن، و از حجاب توجه به خود نيز پاك كرد؟.
حقيقت امر همين است، و حجابها همين امور است، و راه نيز پاك كردن خود از همه، و دور ساختن همه از خود، و با طهارت وانقطاع از همه به ذكر و طلب جناب او پرداختن، و به سلوك باطنى به موطن شهود شتافتن.
در اينجا به اين بيان از حضرت مولى الموحدين اميرالمؤمنين صلوات الله و سلامه عليه دقت مىكنيم كه مىفرمايد:
«العارف من عرف نفسه فأعتقها و نزّهها عن كل ما يبعدها» (غرر و درر آمدى).
يعنى «عارف كسى است كه «خود» را بشناسد، سپس «خود» را آزاد و پاك بگرداند از همه آنچه او را دور مىسازد».
بيان بسيار عميق است، وحقايق و اسرار در آن نهفته است. هر چه مىتوانيد در اين بيان، و در تعابير مخصوص آن دقت كنيد. اصحاب سير در نفس را تعمق در اين بيان كاملا لازم است.
#تفکر
#حجاب
#فراق
#خود
http://T.me/sserfan
عامل هجدهم :تفکر
(قسمت هفدهم )
ادامه...
نزديكى و هجران :
و با ادامه سير و فكر، به اين نيز پى مىبريم كه در عين فراق و محجوب بودن از او به «جناب او» بسيار نزديك هستيم، يعنى «او» به ما نزديك، و ما نيز به «او» نزديك بوده، و اين نزديكى بسيار شديد، و بسيار عمیق هم هست . رو نحن أقرب الیه من حبل الورید یعنی ما از رگ گردن به او نزدیکتریم "
مىبينيم آنچه ما تا به حال مىپنداشتيم، جز اينكه ما را محجوبتر، و نيل به مقصد را مشكلتر كند نبوده است.
آنچه حق است أقرب از حبل الوريد
تو فكندى تير فكرت را بعيد
و خلاصه، مىبينيم در عين مهجورى ما «او» از همه چيز نزديكتر است، حتى از «خود» ما به «خود» ما نزديكتر مىباشد؛... و اعلموا أن الله يحول بين المرء و قلبه. (سوره ق آیه ۱۶ ) اينجاست كه متوجه مىشويم حايل و حجاب، يا حايلها و حجابهايى كه در اين بين هست، در «خود» ماست و با «خود» ماست، و الا، چرا در عين نزديكى از او مهجور، و از شهود او محروميم؟!.
اگر اصلا حايل وحجابى در بين نيست، اين هجران و حرمان كه هست چيست، و از چيست؟!. و اگر حايل و حجاب در «خود» ما، و با «خود» ما نيست، كجا و چه مىتواند باشد؟! مگر نه اين است كه جناب او از ما به ما نزديكتر، به همه جا و همه چيز محيط، و در همه جا و همه چيز حاضر است؟!
آيا اين حجاب يا حجابها، اعمال، نيات، خلقها، تعلقها، و ساير تيرگيها، و به علاوه اينها، توجه به اين و آن، و نيز، توجه به خود است؟.
و آيا در مقام ذكر و طلب بايد علاوه بر پاك كردن خود از حجب اعمال، نيات، خلقها، تعلقها، و ساير تيرگيها، خود را از حجب توجه به اين و آن، و از حجاب توجه به خود نيز پاك كرد؟.
حقيقت امر همين است، و حجابها همين امور است، و راه نيز پاك كردن خود از همه، و دور ساختن همه از خود، و با طهارت وانقطاع از همه به ذكر و طلب جناب او پرداختن، و به سلوك باطنى به موطن شهود شتافتن.
در اينجا به اين بيان از حضرت مولى الموحدين اميرالمؤمنين صلوات الله و سلامه عليه دقت مىكنيم كه مىفرمايد:
«العارف من عرف نفسه فأعتقها و نزّهها عن كل ما يبعدها» (غرر و درر آمدى).
يعنى «عارف كسى است كه «خود» را بشناسد، سپس «خود» را آزاد و پاك بگرداند از همه آنچه او را دور مىسازد».
بيان بسيار عميق است، وحقايق و اسرار در آن نهفته است. هر چه مىتوانيد در اين بيان، و در تعابير مخصوص آن دقت كنيد. اصحاب سير در نفس را تعمق در اين بيان كاملا لازم است.
#تفکر
#حجاب
#فراق
#خود
http://T.me/sserfan
Telegram
سیر و سلوک و عرفان
🔴📚 معرفی کتاب #رهروان_تنها" به قلم مدیر کانال:⏬️
https://www.tg-me.com/sserfanbook
کانال ایتا :
https://eitaa.com/sserfan
.
تبادل : @Sadraee123
مدیر :
@zohali51
https://www.tg-me.com/sserfanbook
کانال ایتا :
https://eitaa.com/sserfan
.
تبادل : @Sadraee123
مدیر :
@zohali51
تفکر ، طهارت ،مراقبت و رسیدن به توحید صمدی :
ادب مع الله ، مراقبت و طهارت باعث می شود تا آن دولت توحید صمدی قرآنی در انسان پیاده بشود ، و الا چه بسا انسان ، سالیانی حرف بشنود و در مقام برهان خیلی خوب مطلب را بشکافد ، مثلا برهان صدیقین , را به خوبی طرح کند ، ولی در حقیقت به این مقام نرسیده باشد و بدون طهارت امکان ندارد .
طهارت هم به همین اندازه نیست که فقط لباسمان را پاک نگه داریم و وضو بگیریم و بگوییم طاهریم ، بلکه طهارت مراتب زیادی دارد ، از طهارت اعضاء و جوارح ، طهارت قوه ی خیال ، قوه ی عاقله ، مقام قلب ، سرّ و . . . همه ی اینها باید تطهیر شود
هر چه طهارت افزوده تر شود ، دیده ی راست بین ، خودش را بیشتر نشان می دهد و یکدفعه آن توحید صمدی خودش را نشان می دهد و یک دفعه آن توحید صمدی حل می شود
که برنامه ی تفکر در رسیدن مقصد به انسان خیلی کمک می کند منتها:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود صفت بنده پروری داند
شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی
#تفکر
#مراقبه
#طهارت
@sserfan
ادب مع الله ، مراقبت و طهارت باعث می شود تا آن دولت توحید صمدی قرآنی در انسان پیاده بشود ، و الا چه بسا انسان ، سالیانی حرف بشنود و در مقام برهان خیلی خوب مطلب را بشکافد ، مثلا برهان صدیقین , را به خوبی طرح کند ، ولی در حقیقت به این مقام نرسیده باشد و بدون طهارت امکان ندارد .
طهارت هم به همین اندازه نیست که فقط لباسمان را پاک نگه داریم و وضو بگیریم و بگوییم طاهریم ، بلکه طهارت مراتب زیادی دارد ، از طهارت اعضاء و جوارح ، طهارت قوه ی خیال ، قوه ی عاقله ، مقام قلب ، سرّ و . . . همه ی اینها باید تطهیر شود
هر چه طهارت افزوده تر شود ، دیده ی راست بین ، خودش را بیشتر نشان می دهد و یکدفعه آن توحید صمدی خودش را نشان می دهد و یک دفعه آن توحید صمدی حل می شود
که برنامه ی تفکر در رسیدن مقصد به انسان خیلی کمک می کند منتها:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود صفت بنده پروری داند
شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی
#تفکر
#مراقبه
#طهارت
@sserfan
تفکر :
هر آدمی درون خود کوزه ای دارد که با عقاید، باور ها و دانشی که از محیط اطرافش میگیرد پر میشود، این کوزه اگر روزی پر شد یاد گرفتن آدمی تمام میشود، نه که نتواند، دیگر نمیخواهد چیز بیشتری یاد بگیرد . پس تفکر را کنار میگذارد و با تعصب از کوزه ی باورهایش دفاع میکند و حتی برای آن میمیرد. اما آدم غیر متعصب تا لحظه ی مرگ در حال پر کردن کوزه است . و صدها بار محتوای آنرا تغییر داده.
اگر شما مدتیست که افکارتان تغییر نکرده بدانید که این مدت فکر نکرده اید،
آب هم اگر راکد بماند فاسد میشود.
استاد دینانی
#تفکر
@sserfan
هر آدمی درون خود کوزه ای دارد که با عقاید، باور ها و دانشی که از محیط اطرافش میگیرد پر میشود، این کوزه اگر روزی پر شد یاد گرفتن آدمی تمام میشود، نه که نتواند، دیگر نمیخواهد چیز بیشتری یاد بگیرد . پس تفکر را کنار میگذارد و با تعصب از کوزه ی باورهایش دفاع میکند و حتی برای آن میمیرد. اما آدم غیر متعصب تا لحظه ی مرگ در حال پر کردن کوزه است . و صدها بار محتوای آنرا تغییر داده.
اگر شما مدتیست که افکارتان تغییر نکرده بدانید که این مدت فکر نکرده اید،
آب هم اگر راکد بماند فاسد میشود.
استاد دینانی
#تفکر
@sserfan
ترک ِ خود و چهار مانع :
کسی بر سر وحدت گشت واقف
که او واقف نشد اندر مواقف
دل عارف شناسای وجود است
وجود مطلق او را در شهود است
به جز هست حقیقی هست نشناخت
از آن رو هستی خود پاک در باخت
وجود تو همه خار است و خاشاک
برون انداز از خود جمله را پاک
برو تو خانهٔ دل را فرو روب
مهیا کن مقام و جای محبوب
چو تو بیرون شدی او اندر آید
به تو بی تو جمال خود نماید
کس کو از نوافل گشت محبوب
به لای نفی کرد او خانه جاروب
درون جان محبوب او مکان یافت
ز «بی یسمع و بی یبصر» نشان یافت
ز هستی تا بود باقی بر او شین
نیابد علم عارف صورت عین
موانع تا نگردانی ز خود دور
درون خانهٔ دل نایدت نور
موانع چون در این عالم چهار است
طهارت کردن از وی هم چهار است
نخستین پاکی از احداث و انجاس
دوم از معصیت وز شر وسواس
سوم پاکی ز اخلاق ذمیمه است
که با وی آدمی همچون بهیمه است
چهارم پاکی سر است از غیر
که اینجا منتهی میگرددش سیر
هر آن کو کرد حاصل این طهارات
شود بی شک سزاوار مناجات
تو تا خود را بکلی در نبازی
نمازت کی شود هرگز نمازی
چو ذاتت پاک گردد از همه شین
نمازت گردد آنگه قرةالعین
نماند در میانه هیچ تمییز
شود معروف و عارف جمله یک چیز
#شعر_شیخ_محمود_شبستری
@sserfan
کسی بر سر وحدت گشت واقف
که او واقف نشد اندر مواقف
دل عارف شناسای وجود است
وجود مطلق او را در شهود است
به جز هست حقیقی هست نشناخت
از آن رو هستی خود پاک در باخت
وجود تو همه خار است و خاشاک
برون انداز از خود جمله را پاک
برو تو خانهٔ دل را فرو روب
مهیا کن مقام و جای محبوب
چو تو بیرون شدی او اندر آید
به تو بی تو جمال خود نماید
کس کو از نوافل گشت محبوب
به لای نفی کرد او خانه جاروب
درون جان محبوب او مکان یافت
ز «بی یسمع و بی یبصر» نشان یافت
ز هستی تا بود باقی بر او شین
نیابد علم عارف صورت عین
موانع تا نگردانی ز خود دور
درون خانهٔ دل نایدت نور
موانع چون در این عالم چهار است
طهارت کردن از وی هم چهار است
نخستین پاکی از احداث و انجاس
دوم از معصیت وز شر وسواس
سوم پاکی ز اخلاق ذمیمه است
که با وی آدمی همچون بهیمه است
چهارم پاکی سر است از غیر
که اینجا منتهی میگرددش سیر
هر آن کو کرد حاصل این طهارات
شود بی شک سزاوار مناجات
تو تا خود را بکلی در نبازی
نمازت کی شود هرگز نمازی
چو ذاتت پاک گردد از همه شین
نمازت گردد آنگه قرةالعین
نماند در میانه هیچ تمییز
شود معروف و عارف جمله یک چیز
#شعر_شیخ_محمود_شبستری
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل هجدهم :تفکر
(قسمت هجدهم )
مصادیق تفکر
چهارم : تفکر در مرگ و قیامت
آنان که با تمام تلاش در تعقیب دنیا هستند و شهوات دنیا را به جان میطلبند ، قطعا قلبشان از یاد مرگ غافل و عاجز خواهد بود.
افراد برحسب رویارویی با مرگ، بهتر میتوانند خود را بشناسند. آیینهی مرگ آینهای تمام نما برای تبیین ابعاد وجودی ماست. هر اندازه انسان از یاد مرگ غافلتر باشد، به این معنا نیست که شجاعتر است. چگونه ممکن است که کسی نسبت به این حادثهی بسیار مهم زندگی خویش بیاعتنا باشد؟... افرادی خود را به غفلت میزنند و میکوشند تا به نحو کاذب، مصنوعی و متکلفانه این امر بسیار مهم را از نظر دور دارند؛ به آن نیندیشیده و آن را بیاهمیت تلقی میکنند. این امر ناشی از رشد عقلانی و ظرفیت بالای روحی آنان نیست، بلکه دلیل بر بیمسؤولیتی کامل، بیفکری و دوری از عالم واقعی انسانیت است.
اگر قرار است انسانها در حادثهی مهم از هم جدا شوند آن حادثه مرگ است. حوادثی که بر ما میگذرند، بیشترشان مشارکتپذیرند. یعنی چند نفر میتوانند در آن با هم مشارکت داشته باشند؛ در تجارت، در دانشگاه رفتن و... اما هریک از ما تنها میمیریم و هیچکس در حادثه بسیار مهم مرگ دیگری شرکت ندارد.
مرگ یکی از بینظیرترین تجربیات حیات ماست و بیاعتنا بودن به حادثهی مرگ نشانه ی شجاعت نیست؛ به همین علت روحهای بزرگ همیشه به این مسألهی مهم میاندیشیدند و بلکه یکی از عوامل مؤثر در رشد و ارتقاء شخصیت ایشان مرگاندیشی بوده است.
ادامه دارد...
#تفکر
#مرگ
http://T.me/sserfan
عامل هجدهم :تفکر
(قسمت هجدهم )
مصادیق تفکر
چهارم : تفکر در مرگ و قیامت
آنان که با تمام تلاش در تعقیب دنیا هستند و شهوات دنیا را به جان میطلبند ، قطعا قلبشان از یاد مرگ غافل و عاجز خواهد بود.
افراد برحسب رویارویی با مرگ، بهتر میتوانند خود را بشناسند. آیینهی مرگ آینهای تمام نما برای تبیین ابعاد وجودی ماست. هر اندازه انسان از یاد مرگ غافلتر باشد، به این معنا نیست که شجاعتر است. چگونه ممکن است که کسی نسبت به این حادثهی بسیار مهم زندگی خویش بیاعتنا باشد؟... افرادی خود را به غفلت میزنند و میکوشند تا به نحو کاذب، مصنوعی و متکلفانه این امر بسیار مهم را از نظر دور دارند؛ به آن نیندیشیده و آن را بیاهمیت تلقی میکنند. این امر ناشی از رشد عقلانی و ظرفیت بالای روحی آنان نیست، بلکه دلیل بر بیمسؤولیتی کامل، بیفکری و دوری از عالم واقعی انسانیت است.
اگر قرار است انسانها در حادثهی مهم از هم جدا شوند آن حادثه مرگ است. حوادثی که بر ما میگذرند، بیشترشان مشارکتپذیرند. یعنی چند نفر میتوانند در آن با هم مشارکت داشته باشند؛ در تجارت، در دانشگاه رفتن و... اما هریک از ما تنها میمیریم و هیچکس در حادثه بسیار مهم مرگ دیگری شرکت ندارد.
مرگ یکی از بینظیرترین تجربیات حیات ماست و بیاعتنا بودن به حادثهی مرگ نشانه ی شجاعت نیست؛ به همین علت روحهای بزرگ همیشه به این مسألهی مهم میاندیشیدند و بلکه یکی از عوامل مؤثر در رشد و ارتقاء شخصیت ایشان مرگاندیشی بوده است.
ادامه دارد...
#تفکر
#مرگ
http://T.me/sserfan
Telegram
سیر و سلوک و عرفان
🔴📚 معرفی کتاب #رهروان_تنها" به قلم مدیر کانال:⏬️
https://www.tg-me.com/sserfanbook
کانال ایتا :
https://eitaa.com/sserfan
.
تبادل : @Sadraee123
مدیر :
@zohali51
https://www.tg-me.com/sserfanbook
کانال ایتا :
https://eitaa.com/sserfan
.
تبادل : @Sadraee123
مدیر :
@zohali51
آنچه در بیرون از خود می پنداری ، خیالی بیش نیست :
در روایتی آمده که پیغمبر اکرم
«صلی الله علیه و آله و سلم» فرمودند :
الناس نیامٌ فإذا ماتوا انتبهوا
یعنی : مردم در خواب اند،پس زمانی که مردند آگاه می شوند.
به تعبیر دیگر،مردم در طول زندگی خود مانند کسی که خواب می بیند،گمان می کنند که آنچه برایشان پیش می آید،از
بیرون آنان است،در حالی که وقتی از این خواب غفلت بیدار شدند و با مرگ اختیاری یا طبیعی به ادراک حقایق نایل آمدند،خواهند دید آنچه را که در این مدت بیرون از خود می پنداشتند،خیالی بیش نبوده و تا کنون هرچه بود تمامی آن از منشآت نفس خودشان بوده است و :
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد.
و خواب ظاهری شبانۂ ما انسانها نمودی است از آن خوابی که ما در طول مدت عمر خود در آنیم.
به تعبیر شیرین جناب مولوی :
آن سخنهای چو مار و کژدمت
مار و کژدم گردد و گیرد دمت
بنابراین قیامت،ظهور معرفت شهودی انسان است که می بیند هرچه هست اوست و دارایی هایش و تا حال نمی دانست که بر روی سفرۂ خودش نشسته است.آن جاست که می بیند از اولین
لحظۂ زندگی تا آخرین مرحلۂ آن ظاهراً در معرفت فکری قدم می گرفت،اما با ظهور قیامت هرچه را که قبلا یافته بود،به معرفت شهودی می یابد و سفرۂ دلش را
می گشاید،لذا :
کلما رزقوا منها من ثمرة رزقا قالوا هذا الذی رزقنا من قبل و اتوا به متشابها
رساله علم و دین
استاد صمدی آملی
#عالم_مثال
#خیال
#مرگ
@sserfan
در روایتی آمده که پیغمبر اکرم
«صلی الله علیه و آله و سلم» فرمودند :
الناس نیامٌ فإذا ماتوا انتبهوا
یعنی : مردم در خواب اند،پس زمانی که مردند آگاه می شوند.
به تعبیر دیگر،مردم در طول زندگی خود مانند کسی که خواب می بیند،گمان می کنند که آنچه برایشان پیش می آید،از
بیرون آنان است،در حالی که وقتی از این خواب غفلت بیدار شدند و با مرگ اختیاری یا طبیعی به ادراک حقایق نایل آمدند،خواهند دید آنچه را که در این مدت بیرون از خود می پنداشتند،خیالی بیش نبوده و تا کنون هرچه بود تمامی آن از منشآت نفس خودشان بوده است و :
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد.
و خواب ظاهری شبانۂ ما انسانها نمودی است از آن خوابی که ما در طول مدت عمر خود در آنیم.
به تعبیر شیرین جناب مولوی :
آن سخنهای چو مار و کژدمت
مار و کژدم گردد و گیرد دمت
بنابراین قیامت،ظهور معرفت شهودی انسان است که می بیند هرچه هست اوست و دارایی هایش و تا حال نمی دانست که بر روی سفرۂ خودش نشسته است.آن جاست که می بیند از اولین
لحظۂ زندگی تا آخرین مرحلۂ آن ظاهراً در معرفت فکری قدم می گرفت،اما با ظهور قیامت هرچه را که قبلا یافته بود،به معرفت شهودی می یابد و سفرۂ دلش را
می گشاید،لذا :
کلما رزقوا منها من ثمرة رزقا قالوا هذا الذی رزقنا من قبل و اتوا به متشابها
رساله علم و دین
استاد صمدی آملی
#عالم_مثال
#خیال
#مرگ
@sserfan