Telegram Web Link
خوشا آن شب که با عشق تو شد روز
خوشا نالیدن و خوشا اشک و خوشا سوز

نه بستانم دو صد شادی به این سوز
نه بفروشم شبی با تو به صد روز

کجا بر شادی خامان برم رشک؟
نه برگیرم دو صد گوهر بر این اشک

به شمعم رشک می آید که با سوز
همه شب را به اشک غم کند روز

به شمعم رشک می آید که لبخند
به بزم شب به اشکش هست پیوند

شبانه بزم یاز نازنین است
همه شب عارفان را بزم اینست

حضرت استاد کریم محمود حقیقی

#شعر_نماز_شب
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل هجدهم :تفکر
قسمت بیست و یکم
مصادیق تفکر
پنجم :تفکر و تدبر در قرآن

معنای تفکر و تفاوت آن با تدبر :

تفکر به معنای "فکر را به کار گرفتن" است و در مورد خلقت آسمان ها و زمین به کار رفته، به طوری که یک جور مبالغه در فکر را بیان می کند.

اما در مورد آیات قرآن تدبر به کار رفته و به نظر می آید که معنایش آن چیزی است که از تفکر حاصل می شود؛ به عبارتی این کلمات گویی با هم مترادف هستند .

معنای تدبر  :
تدبر کردن یعنی در عواقب امری اندیشیدن و تأمل کردن،و عاقبت کارها اندیشه کردن گویند .

عده ای بیان می کنند: منظور از اینکه گفته شده تدبر و اندیشه کنید، مراد این است که این آیات را از آن جهت که آیه و نشانه هایی از خداوند هستند، تأمل و تدبر کنید نه اینکه مفاد و محتوای آیات را بررسی کنید.

نظر عده ای دیگر  بر اینست  که مراد این است که در معنا و مفاد آیات تدبر کنید.
از خود آیات بدست می آید که نظر دوم، حرف درستی است: لِیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ: در آیاتش(مفاهیم) آن بیاندیشند، نه در آیه بودن.

در قرآن، برای آیات قرآن، تفکر بیان نشده است بلکه، تأمل و تدبر به کار رفته است. به نظر می آید معنای ثانویه تدبر که تأمل کردن باشد مراد باشد
تأمل در معانی آیات، در عین اینکه از همه مردم خواسته شده اما مقوله ای است که در عین عمومی بودن، نیازمند یک سری مقدماتی است که در صورت واجب بودنِ تدبر ابتدا لازم است آن مقدمات تحصیل شود.

اگر چه تدبر امری است عمومی اما این حرف دلیل بر این نیست که همه بدون داشتن مقدمه به آن ورود پیدا کنند!

مقوله بهداشت و سلامت یک موضوع کاملا عمومی است اما آیا همه حق دارند در حوزه بهداشت نظر بدهند و اگر هم بخواهند نظر بدهند یا از آنها خواسته باشند باید مقدمات آن را کسب کنند .

در یک کلام می توان گفت که: تدبر کردن در آیات قرآن، در عین اینکه از همه خواسته شده، در عین حال یک مقوله پیش پا افتاده و دم دستی که با چند جلسه و چند ساعت تدریس کردن مقدمات آن، حاصل نمی شود و نمی توان با چند ساعت کلاس رفتن و چند جلد کتاب خواندن به این عرصه وارد شد چرا که این مسیر، مسیر اشتباهی است .

به عبارتی اگر کسی تدبر کردن در آیات قرآن را بر خود واجب می داند، نمی شود که همان لحظه بدون داشتن هیچ مقدماتی، کتاب را باز کرده و شروع به تدبر کند، باید مقدمات آن را کسب کند.

اگر فردی مقدمات را ندارد باید کسب کند و یا در خدمت اهل فن سالها تلمّذ کند وگرنه سر از ناکجا آباد در خواهد آورد، آن وقت این قرآنی که می تواند مایه هدایت و شفاء و رحمت باشد اگر از مسیر آن وارد نشویم برای عده ای باعث گمراهی و ضلالت است: وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا می شود.
 
مقدماتی که برای ورود به قرآن لازم است کسب کنیم چیست؟

1- آشنایی با زبان عربی (صرف- نحو- بلاغت)
2- آشنایی با تاریخ و فرهنگ مردم عصر نزول (جاهلیت)
3- آشنایی با تاریخ صدر اسلام مربوط به نزول قرآن (شأن نزول)
4- نقش سیاق در فهمیدن قرآن (سیاق چه قدر نقش دارد؟!)
5- روایات و نقش آن ها در تفسیر قرآن (روایات تفسیری و تأویلی)
6- خود مفاهیم آیات (عام- خاص- مطلق- مقید) که غفلت از اینها برداشت اشتباه از آیات می دهد.

برای تدبر در قرآن، بر هر فردی لازم است که حداقل در این زمینه ها توانایی داشته باشد.

#تفکر
#تدبر_در_قران
@sserfan
ورود در قرآن با طهارت باطنی :

ورود در قرآن طهارت‌های باطنی لازم را دارد. شخص باید علاوه بر تحصیل علوم دینی در مسیر تهذیب هم قرار بگیرد. لذا از خود مرحوم علامه طباطبایی نقل شده که وقتی برای نوشتن تفسیر دست به قلم می‌شوند، همینطور معارف سرازیر می‌شود و مدتی بدون نقطه می‌نوشتند. همسر شهید قدوسی از ایشان سوال می‌کند چرا شما بدون نقطه می‌نویسید سپس نقطه می‌گذارید؟ ایشان می‌فرمایند من همین که دست به قلم می‌شوم، این معارف سرازیر می‌شود، می‌ترسم که نقطه بگذارم متوقف شود.قرآن یک چنین حقیقتی است. می‌خواهد انسان را از درک‌های نسبت به این عالم، به عالم غیب مطلق ببرد. قرآن فرمود «عالم الغیب و الشهاده» دانای پنهان و آشکار است. «و عنده مفاتح الغیب لایعلمها الا هو» کلیدهای غیب، تنها نزد اوست و جز او، کسی آنها را نمی‌داند.

#قرآن
#طهارت

@sserfan
مراقبه خالی شدن از تمام محتویات ذهنی :

مراقبه يعني خالي شدن از تمام محتويات ذهن :خاطرات، تصاوير ذهني، افكار،‌اميال، آرزوها، انتظارات، عواطف، طرح و نقشه ها.  بايد خودت را از همه اين محتويات خالي كني.

بزرگترين روز زندگي زماني فرا مي رسد كه در خود چيزي براي دور ريختن نيابي و خالي خالي باشي. در اين فضاي كاملا خالي، خودآگاهي نابت را خواهي يافت. آن فضاي خالي، فقط زماني خاليست كه پاي ذهن در ميان نباشد و گرنه سرشار و لبريز است. سرشار از وجود است- خالي از ذهن اما سرشار از وجود است- خالي از ذهن اما سرشار از خودآگاهي است.

پس، از واژه «‌خالي» نهراس. بار آن منفي نيست. فقط بارهاي اضافي و به درد نخور را كه بر اساس عادت قديمي با خود حمل مي كني را دور می ریزی . چيزهايي را كه فقط مانع تراشي مي كنند، سنگيني مي آفرينند و همچون يك كوه سنگين هستند. همين كه كاملا خالي شوي، از تمام چارچوب ها رها مي شوي. به بي كرانگي آسمان مي شوي.

اين همان تجربه خداوندي است يا هراسم ديگري كه به آن مي دهي.
#مراقبه
#سکوت
#ذهن

@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل هجدهم :تفکر
(قسمت بیست و دوم )
مصادیق تفکر
ششم : تفکر و عبرت از تاریخ

از منابع مهم ِ دیگرِ تفکر و معرفت انسانی، تاریخ و سرگذشت پیشینیان است. تاریخ بیانگر و معرّف سنت های الهی در جوامع بشر و صادق ترین بازگو کننده حقایق جاری و قوانین حاکم در بستر حیات انسانی است.

امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ در این باره می فرمایند: «ای پسرم! گر چه من آن قدر عمر طولانی ندارم که با گذشتگان زندگی کرده باشم، ولی در کارهایشان نظر انداخته و در تاریخ حیات آن ها اندیشیده ام و به آن چه از آنان به جای مانده است به دقت گذر کرده ام تا این که گویا یکی از همانان شمرده می شوم تا آن جا که در اثر تامل در سرگذشت شان، گویا از ابتدا تا انتها با آن ها به سر برده ام و لذا تمام تجربه حیات طولانی آن ها از خوب و بد در دست من است که خالص آن را به تو منتقل می کنم».
نهج البلاغه، حکمت 208

تاریخ، مدرسه ی تفکر و  عبرت آموزی :

تاریخ و حوادث مختلف آن، از ابتدای آفرینش تاکنون، از مهمترین و اصلی ترین منابع عبرت آموزی است که در منابع اسلامی به صورت گسترده ای به آن اشاره شده است. بخش عظیمی از آیات قرآن، ذکر مباحث تاریخی در قالب داستان، قصه و خاطره تاریخی است و همه اینها با هدف پندآموزی و عبرت دهی به مخاطبان صورت گرفته است. زیرا غالبا پس از ذکر هر قصه یا جریان تاریخی، به این هدف اشاره شده است. مثلاً، پس از ذکر داستان حضرت یوسف(ع)، به عنوان نتیجه تربیتی آن، چنین می فرماید:

«لَقَدْ کَانَ فِی قِصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لاُِولِی الاَلْبَابِ، مَا کَانَ حَدِیثا یُفْتَری وَ لکِنْ تَصْدِیقَ الّذِیَ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ کُلِّ شَی ءٍ وَ هُدَیً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤمِنُونَ.
سوره یوسف، آیه 111.

در سرگذشت آنها درس عبرتی برای صاحبان اندیشه بود! اینها داستان دروغین نبود؛ بلکه وحی آسمانی است، و هماهنگ است با آنچه پیش روی او (از کتاب آسمانی پیشین) قرار دارد، و شرح هر چیزی (که پایه سعادت انسان است)؛ و هدایت و رحمتی است برای گروهی که ایمان می آورند!

در این آیه شریفه به چند مطلب اشاره شده است:

1. غرض از ذکر این داستان، عبرتها و پندهایی است که در آن نهفته است. داستان فوق آیینه ای است که می توان در آن عوامل پیروزی و شکست، کامیابی و ناکامی، خوشبختی و بدبختی، سربلندی و ذلت و خلاصه آنچه در زندگی انسان ارزشمند و یا بی ارزش است، را دید، آیینه ای که عصاره تمام تجربیات اقوام پیشین و رهبران بزرگ در آن به چشم می خورد و مشاهده آن، عمر کوتاه مدتِ هر انسانی را به اندازه عمرِ تمام بشریت طولانی می کند.

2. داستان فوق بیان واقعیتهاست و از آمیختگی با دروغ و افتراء منزه است.

3. تنها صاحبان عقل و اندیشه هستند که توانایی مشاهده این نقوش عبرت را بر صفحه این آیینه عجیب دارند.

4. هر آنچه انسان به آن نیاز دارد و در سعادت و تکامل او دخیل است، در این آیات آمده است و به همین دلیل، مایه هدایت و رحمت برای همه کسانی است که ایمان می آورند.

نمونه این نوع نتیجه گیری در جای جای قرآن کریم به چشم می خورد.
ادامه دارد ...
#تفکر_از_تاریخ
#قرآن

http://T.me/sserfan
صرفِ دانستنِ ظواهر تاریخ کفایت نمی کند :

برخی افراد معتقدند دانستن تاریخ و ظواهر زندگی ائمه(ع) در شناخت آنها اهمیت بسیاری دارد، به همین دلیل زمان بسیاری را صرف این موضوع می‏کنند در صورتی که آنچه در شناخت ائمه(ع) اهمیت دارد، درک پیام آنهاست. البته این مسئله بدین معنا نیست که یک شیعه برای دانستن تاریخ زندگی ائمه(ع) زمانی را اختصاص ندهد بلکه منظور این است که آنچه اهمیت بیشتری دارد درک پیام آنهاست و بیشتر باید روی این مسئله تحقیق نمود .
استاد ایت اله علوی

#تاریخ
#علم_مفید

@sserfan
.
جهان هرگز به آنانی که مینالند و زخمهای خود را نشان میدهند ، لحظه ای روی خوش نشان نخواهد داد.
آن زمان که گلایه میکنی و از بدبختی هایت حرف میزنی ، یادت باشد که لاشخورها به انتظار مرگ رؤیاهایت کمین کرده اند تا بمیرند و به جانش بیفتند. حواست باشد کفتارها سراغ شیرها نمیروند.اما اگر ببینند شیری زخم برداشته و آرام آرام میخواهد جان دهد ، با تمام قدرتشان انقدر به سویش وحشیانه میپرند تا او را زمین گیر کنند و تاریخ زندگی اش را به اتمام رسانند .
تغییر جسارت میخواهد...
#تغییر

@sserfan
برای مراقبه ، به فلسفه، ایدئولوژی و نگرش خاصی نیاز نیست، فقط انسانی پاک باش به دور از هر گناه .

تو افکار و ذهن نیستی، به تدریج تصاویرِ درونیِ خود که هویت تو را تشکیل داده را محو کن.
#مراقبه

@sserfan
نورِ مراقبه :

افكار چون تاريكي هستند. ماهيت شان با ماهيت تاريكي يكي است. تاريكي بسيار واقعي بنظر مي آيد اما همين كه نور را وارد كني ناپديد مي شود. تاريكي فقط نمودي ظاهري دارد ،پديده اي خيالي است. چون نور وجود ندارد تاریکی خود را نشان داده است.

به همين دليل، تو نمي تواني مستقيما كاري را در مورد تاريكي انجام دهي. نه مي تواني آنرا بيرون بيندازي و نه مي تواني واردش كني. به هيچ وجه  نمي توان بطور مستقيم  كاري را در مورد آن انجام داد، زيرا كه اصلا وجود ندارد. هيچ وزني ندارد. تاريكي همان نبود نور است. يك « ‌نبودن »  است.

بنابراین وقتي نور را وارد كني به دليل حضور نور، « نبودن » ناپديد مي شود. و چنين است ذهن. ذهن يعني نبود مراقبه. همين كه تو وارد مراقبه مي شوي، ذهن چون تاريكي ناپديد مي شود. و در آن لحظه در مي يابي كه در دنيايي خيالي و غير واقعي به سر مي برده اي. ذهن همان دنياي خيالي است كه ما در آن زندگي مي كنيم.

#مراقبه
#سکوت
#ذهن
#خیال

@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
(عامل هجدهم :تفکر
قسمت بیست و سوم )
مصادیق تفکر
ششم‌ : تفکر و عبرت از تاریخ

ادامه...
علاوه بر قرآن، امیرالمؤمنین(ع) نیز در نهج البلاغه، بخش عظیمی از تلاش خود را به بیان عبرتهای تاریخی اختصاص داده است. به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می شود:

وَ اِنَّ لَکُمْ فِی القُرُونِ السَّالِفَةِ لَعِبَرةٌ. اَیْنَ العَمَالِقَةُ وَ ابْنَاءُ العَمَالِقَةِ، اَیْنَ الْفَرَاعِنَةُ وَ اَبْنَاءُ الفَرَاعِنَةُ.
همانا در قرنهای گذشته برای شماعبرتی است، عمالقه (پادشاهان حجاز و یمن) و فرزندانشان کجا رفتند؟ فرعونها و فرزندانشان کجایند؟

واعْتَبِروا بِمَا قَدْ رَأَیْتُمْ مِنْ مَصَارِعِ الْقُرُونِ قَبْلَکُمْ، قَدْ تَزَایَلَتْ اَوْ صَالُهُمْ، وَزَالَتْ أَبْصَارُهُمْ وَأَسْمَاعُهُمْ، وَذَهَبَ شَرَفُهُمْ وَعِزُّهُم.

امام(ع) با بیان سرگذشت اقوام و ملل گذشته و توصیف زندگی و مرگ آنها، مردم را به عبرگیری از سرانجام نیک و بد آنها فرامی خواند.
بررسی این سرگذشتها، سالکان  را با مباحثی آشنا خواهند ساخت که در پرتو آن به نکاتی دست خواهند یافت که در سیر و سلوک آنها، تأثیر عمیقی می گذارد. نکاتی مانند:

1. خداوند مفسدان را به سبب فساد و ظلمشان هلاک می کند.

2. تأخیر توبه و ندامت تا زمان نزول بلا سودی به حال انسان ندارد.

3. خداوند بندگان مؤمنش را یاری می دهد و در دل دشمنان آنها رعب و وحشت ایجاد می کند.

4. خداوند فتنه ها و توطئه های منافقین و بدخواهان را خنثی می کند.

5. تغییر سرنوشت انسانها، به خواست و رفتار خود آنها بستگی دارد.

نکته قابل توجه اینکه به موازات مطالعه  و تفکر در تاریخ، با سیر و سفر در آفاق و انفس نیز، می توان به همان نتایج دست یافت. به عبارتی دیگر، بیان تاریخ و سیر و سفر در روی زمین، دو روی یک سکه اند که یکی از طریق حس شنوایی و دیگری از طریق حس بینایی، انسان را به تفکر و اندیشه در سرگذشت پیشینیان فرا می خواند. تاریخ فقط حوادث وقوع یافته و عکسهای خشک و بی روح آنها را برای ما مجسم می سازد، در حالی که آثار باقیمانده از دورانهای قدیم، در نقاط مختلف کره زمین، اسناد زنده و گویایی است که اشکال و صور و نقوش دل و روح، تفکرات، قدرت و عظمت و یا حقارت و زبونی اقوام گذشته را به ما نشان می دهد. ویرانه کاخهای ستمگران، بناهای شگفت انگیز اهرام مصر، برج بابل و کاخهای کسری، آثار تمدن قوم سبأ و هزاران آثار به جای مانده از اقوام گذشته در گوشه و کنار جهان، هر یک در عین خاموشی، هزاران زبان دارند و سخنها می گویند.

قرآن کریم در آیاتی گوناگون و گاه به صورت امر، انسان را به سیر در زمین دعوت می کند :
سِیرُوا فِی الاَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ.
در روی زمین سیر کنید و ببینید عاقبت کار مجرمان به کجا رسید!

این فراخوانی، اهداف مقدسی را دنبال می کند که در آیات مختلف به آن اشاره شده است. اهدافی مانند بیداری قلوب، درک عاقبت پیشینیانی که از نظر قدرت و قوت و خدم و حشم بر انسانهای کنونی برتری داشتند، درک عاقبت گنهکاران و دروغگویان، درک چگونگی خلقت و عظمت آن و دیدن شگفتیهای خلقت و... که هر کدام از آن به تنهایی برای پنددهی و عبرت آموزی به انسان کافی است.
#تفکر_در_تاریخ

http://T.me/sserfan
تطبیق ِ آیات قرآن با حالِ خود :

(بدان ای سالک راه خدا!) یکی از آداب مهمه قرائت قرآن، که انسان را به نتایج بسیار و استفادت بی‌شمار نایل می‌کند «تطبیق» است. آنچنان که در هر آیه از آیات شریفه که تفکر می‌کند، مفاد آن را با حال خود منطبق کند، و نقصان خود را به واسطه آن مرتفع کند و امراض خود را بدان شفا دهد. مثلا در قصه شریفه حضرت آدم(ع) ببیند، سبب مطرود شدن شیطان از بارگاه قدس با آن همه سجده‌ها و عبادت‌های طولانی چه بوده، خود را از آن تطهیر کند، زیرا مقام قرب ‌الهی جای پاکان است. با اوصاف و اخلاق شیطانی قدم در آن بارگاه قدس نتوان گذاشت.
توصیه‌هایی از امام‌خمینی(ره)، پرسمان، شماره 4 ص 2
#تفکر_در_قرآن

@sserfan
2024/09/30 19:37:06
Back to Top
HTML Embed Code: