Telegram Web Link
*ما متحد می مانیم*
19 دی
ما آموخته ايم كه بايد با تمام وجود به اعتياد به الكل اعتراف كنيم . اين اولين گام بهبودی است. اين توهم  را كـه مـا ماننـد مـردم عـادی هستيم ، بايد شكست.

(الكلی های گمنام)

 من به انجمن الكليهای گمنام آمدم چون ديگر قادر نبودم نوشيدنم را كنترل كنم. شايد علتش غرغرهای همـسرم بـود ، يـا شـايد كلانتـر مجبورم كرد كه به جلسات انجمن بروم، يا شايد هم ته دلم ميدانـستم كه نميتوانم مانند ديگران مشروب بخورم، اما از ترسم نمی خواستم اين مسئله را بپذيرم. انجمن الكليهای گمنام مجموعه ای از زنان و مردانـی است كه در برابر بيماری مهلك رايجی متحد شده اند. زندگی هر يـك از ما به ديگران متصل است، مانند بازماندگانی كه داخل يك قـايق نجـات در دريا هستند. اگر همه با هم همكاری كنيم، می توانيم به سـلامت بـه ساحل برسيم.

https://www.tg-me.com/weyar
*ایمان بی عمل مرگ است*
ص ۱۱۸

دوازدهمین پیشنهاد ما این است:
این پیام(AA) را به الکلیهای دیگر *برسان* !
و بدان در جائی که از دست *هیچکس* کاری ساخته نیست،
*این توئی* که قادر به کمک هستی و می توانی اعتماد آنها را جلب کنی‌.
فقط به خاطر داشته باش که آنها
*شدیداً بیمارند* .

اما شما کار خود را مانند یک
*مُبَلغ مذهبی و یا یک اصلاح طلب* شروع نکنید،زیرا متاسفانه تعصبات زیادی وجود دارد که اگر بر انگیخته شود *مانع* کار و کمک شما خواهد شد.

فقط لازم است به خاطر داشته باشید که *هرگز* از "هیچ کس" *انتقاد* نکنید و فقط همکاری کنید.
*تنها هدف ما کمک است* .
کتاب الکلیهای گمنام ص ۱۱۹

https://www.tg-me.com/weyar
*احساس پوچی می کردم*
13 بهمن
بايد يك سوال كوچك از خودمان بپرسيم: " آيا اكنون اعتقاد دارم يا آيا می خواهم بپذيرم كه قدرتی برتر از من هست ؟" به محض اينكه كسی بتواند بگويد كه ايمان دارد،  يا می خواهد ايمان بياورد، او را مطمئن می كنيم كه راه درست را يافته است.

(الكلی های گمنام)

هميشه به مطالعه اصول علمی علاقه داشتم . من از لحاظ عاطفی و فيزيكی با مردم خيلی فاصله داشتم، چرا كه به دنبال علم محض بودم . خدا و روحانيت در تمرينات دانشگاهی جايی نداشتند . من يك دانشمند امروزی بودم و دانش ، قدرت برتر من بود . به زندگی به چشم مسئله ای نگاه می كردم كه بايد حلّش كنم . اما خود درونی ام، به خاطر راه حل بيرونی ام برای مشكلات انسان ها، داشت می مرد، و اين راه حل الكل بود. علی رغم هوش سرشارم، الكل نيروی برترم شد . به خاطر محبت بی قيد و شرطی كه از سوی اعضای انجمن و در جلسات دريافت كردم توانستم الكل را ديگر به چشم قدرت برتر خود نبينم . احساس پوچی ام ارضا شده بود . من ديگر تنها و جدا مانده از زندگی نبودم. من نيروی حقيقی برتر از خود را يافتم، من عشق خداوند را پيدا كردم . حالا فقط يك موضوع برايم باقی مانده است كه خيلی ذهنم را مشغول كرده : خداوند در انجمن الكلی ها گمنام است.

https://www.tg-me.com/weyar
جلسه قدم کارگاهی الکلیها رضا کنجدی(۲)
<unknown>
جلسه کارگاهی
قدم یک الکلیها(۲)
#رضا کنجدی
شنبه:۲۶بهمن۱۴۰۱
دلیل تراشان و از خود گذشتگان

ما الکلی ها بزرگ ترین دلیل تراشان دنیا هستیم. می توانیم با مخفی کردن نیت واقعی مان در پشت کارهای به حساب بزرگی که برای AA می کنیم، با شکستن گمنامی مان همان تلاش ویرانگر قدیمی برای کسب افتخار،قدرت پول و پرستیژ را از سر بگیریم،همان عطش سیری ناپذیری که روزگاری،هربار که ناکام می ماندیم ،ما را به مشروبخواری می کشاند.دکتر باب قطعاً بسیار بیش از من فروتن بود و به سادگی با گمنامی فعالیت می کرد.زمانی که مطمئن شدیم که مرگ او قریب الوقوع است،دوستانش پیشنهاد کردند که مجسمه یادبودی که شایسته یک بنیانگذار باشد به افتخار او، و همسرش ساخته  شود. وقتی دکتر باب این خبر را شنید غُرغُر کنان گفت:خدا کمکشان کند.آن ها منظور بدی ندارند.اما بگذار من و تو نیز مثل سایرین دفن شویم. روی سنگ قبر دکتر باب و همسرش در گورستان آکرون هیچ کلمه ای درباره AA نوشته نشده است.این از خود گذشتن و گمنام ماندنِ دکتر باب برای AA بیشتر از هر مجسمه یادبودی و بیش از هر جاذبه ای ،جذابیت و ارزشی همیشگی ایجاد کرد.

کتاب از دیدگاه بیل ص۱۵۵
2024/09/30 21:41:38
Back to Top
HTML Embed Code: