Telegram Web Link
Naamadegano Raftegan
Mohammad Esfahani
نامدگان و رفتگان
شعر #سایه
آهنگ و آواز محمد #اصفهانی
تنظیم فریدون #شهبازیان

نامدگان و رفتگان
از دو کرانۀ زمان
سوی تو می‌دوند، هان
ای تو همیشه در میان


💐 ۲۱ خرداد زادروز هنرمند ارزنده فریدون شهبازیان (۱۳۲۱، تهران)

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Zabane Negah
Zhaleh Sadeghian-NavaYab.Com

زبان نگاه
شعر #سایه
دکلمه ژاله صادقیان
سه‌تار کیوان ساکت


نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه‌رسان من و توست

گوش کن با لب خاموش سخن می‌گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست

گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه‌جا زمزمۀ عشق نهان من و توست

گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست

این‌همه قصۀ فردوس و تمنای بهشت
گفت‌وگویی و خیالی ز جهان من و توست

نقش ما گو ننگارند به دیباچۀ عقل
هر کجا نامۀ عشق است نشان من و توست

سایه زآتشکدۀ ماست فروغ مه و مهر
وه ازین آتش روشن که به جان من و توست

💐 ۲۷ خرداد زادروز بانو ژاله صادقیان (۱۳۴۴، بابل) گوینده و مجری

@sayeoMusighi
به مناسبت ۳۱ خرداد زادروز بانو هنگامه #اخوان، خوانندۀ موسیقی دستگاهی ایران، بخشی برگزیده از کتاب #موسیقی_ایرانی_در_شعر_سایه

🔶 مرغ سحر
ای مرغ سحر ناله به دل بشکن
هنگامۀ آواز شباویز است (سیاه‌مشق، ص ۲۵۴)

«مرغ سحر» در کنار واژۀ موسیقایی «آواز» یادآور ترانۀ نامدار محمدتقی بهار روی آهنگ مرتضی نی‌داوود است که چنین آغاز می‌شود:
مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه‌تر کن
#سایه «مرغ سحر» را بسیار می‌پسندد؛ به‌گونه‌ای که دو بار و با دو شیوۀ اجرایی در دو برنامۀ گل‌های تازه خواستار پخش آن شده است. نخستین‌بار در برنامۀ شمارۀ ۱۵۰ با تنظیم فرامرز پایور و آواز نادر گلچین، و بار دیگر در شمارۀ ۲۰۱، که واپسین برنامۀ گل‌های تازه بود، با تار #لطفی و آواز هنگامه اخوان.
با آگاهی یافتن از نکته‌هایی که گفتیم، دو ایهام تناسب دیگر در بیت می‌یابیم. «مرغ سحر» در معنی غایب (ترانۀ بهار)، با «ناله» ایهام تناسب می‌سازد.
گویی سایه «ناله به دل بشکن» را در برابر «ناله سر کنِ» بهار از مرغ سحر خواسته و گفته است: دیگر چنان روزگار تیره و تار شده است که حتی ناله سر کردن هم درمان درد نیست. ای مرغ سحر همان بهتر که در برابر بانگ شباویز، خاموش بمانی!
از سوی دیگر «مرغ سحر» با واژۀ «هنگامه» که نام خوانندۀ ترانه است ایهام تناسبی دیگر می‌سازد. گفتنی است یابنده و برکشندۀ هنگامه اخوان سایه بوده است. اخوان از شاگردان ادیب خوانساری بود که سایه با شنیدن آوایش او را دارای توانایی و تحریری ویژه یافت و از لطفی خواست تا پرورش پیشرفتۀ او را بپذیرد و سپس خوانندگی برنامه‌های ۲۰۰ و ۲۰۱ گل‌های تازه را به او سپرد.
مهدی #فیروزیان

https://www.tg-me.com/sayeoMusighi
در کوچه‌سار شب
شعر #سایه
آهنگ محمد حیدری
آواز #مهستی

درین سرای بی‌کسی کسی به در نمی‌زند
به دشت پرملال ما پرنده پر نمی‌زند

نشسته‌ام در انتظار این غبار بی‌سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی‌زند

دل خراب من دگر خراب‌تر نمی‌شود
که خنجر غمت ازین خراب‌تر نمی‌زند

گذرگهی‌ست پر ستم که اندر او به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی‌زند

نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی‌زند

💐 ۴ تیر سالروز درگذشت بانو مهستی (۱۳۲۵-۱۳۸۶)

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیتی از تصنیف غروب
شعر #سایه
آهنگ‌ رسام سهیلیان
پیانو بهنام ابوالقاسم
آواز پوریا اخواص

با این غروب از غم سبز چمن بگو
اندوه سبزه‌های پریشان به من بگو


💐 ۱۰ تیر زادروز بهنام ابوالقاسم (۱۳۶۴، تهران)

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
هوای روی تو
شعر #سایه
آهنگ حسام ناصری
آواز فرشاد جمالی

چه باک اگر به دل بی‌غمان نبردم راه
غم شکسته‌دلانم که می‌گسارندم

هنوز دست نشسته‌ست غم ز خون دلم
چه نقش‌ها که ازین دست می‌نگارندم

آهنگ‌ساز این تصنیف در بیت نخست با جابه‌جا کردن دو واژۀ «دل» و «غم»، ترکیب «دلِ بی‌غمان» را به گونۀ «غمِ بی‌دلان» درآورده که در بیت سایه بی‌معنی است.

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
تو چراغ خود برافروز

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار برگزار می‌کند:
آشنایی با اندیشه‌های مولانا و خوانش غزلیات شمس تبریزی (دورهٔ نخست- ۴ جلسه)
مدرّس: مهدی فیروزیان

آغاز دوره: پنجشنبه ۱۱ مردادماه ۱۴۰۳ (جلسات هفتگی است و ساعت ۱۰ صبح پنجشنبۀ هر هفته برگزار می‌شود)
محل برگزاری: کانون زبان پارسی (تهران، خیابان ولی‌‌عصر، سه‌راه زعفرانیه، خیابان عارف‌نسب، شمارهٔ ۱۲)

این دوره برای دانشجویان با ۳۰ درصد تخفیف برگزار می‌شود.
تلفن تماس برای ثبت نام: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
کربلایی‌ست دلم...
اصلاح یک برداشت غلط

دوست عزیزم، آقای دکتر میلاد عظیمی، در کتاب مستطاب پیر پرنیان‌اندیش شعری ناتمام از سایه را نقل کرده که به‌ویژه پس از درگذشت شاعر از سوی رسانه‌های حکومتی و گروه‌های مذهبی بسیار مطرح شد و آن را نشان عقاید شیعی شاعر به شمار آوردند. در این شعر سایه خطاب به امام سوم شیعیان می‌گوید:
یا حسین بن علی
خون گرمِ تو هنوز
از زمین می‌جوشد

هر کجا باغ گل سرخی هست
آب ازین چشمۀ خون می‌نوشد

کربلایی‌ست دلم!


همگان می‌دانند که شیعیان هر ساله یاد امام سوم خود را در سالگرد شهادت ایشان و یارانشان با مراسمی باشکوه گرامی می‌دارند و سخن سایه دربارۀ جوشیدن خون ایشان از زمین بیان شاعرانۀ همین مطلب است. یعنی خون ایشان فراموش نشده و دوستداران ایشان هر سال ریخته شدن خون امام حسین را یادآوری می‌کنند.

سایه در ادامه از این تصویر جوشیدن خون از زمین (چشمه) سود برده و گفته است هر قیام دیگری که از آن بوی شرافت و آزادیخواهی به مشام برسد می‌تواند بر اساس هاله‌ای از تقدس که گرد رویداد کربلا شکل گرفته از این باور بهره‌مند بشود (از این چشمه آب بنوشد) و نیرو بیابد. یعنی اعتقاد مردم به آزادگی و شرافت امام حسین و احساسات شدید آنها نسبت به این قیام محملی شده است برای حمایت از دیگر جنبش‌هایی که همین روش یا شعار را دارند.

در شعر سایه احترام به اعتقاد مردم دیده می‌شود؛ ولی بیان اعتقاد شخصی خیر. اصولاً شاعران چون با تودۀ مردم سر و کار دارند و می‌خواهند مخاطبان بهتر سخنشان را دریابند از ذخیرۀ گرانسنگ باورهای مردمی (چه به آن اعتقاد داشته باشند چه نه) بهره می‌جویند و این کاری است که سایه در اشعار دیگرش هم بارها کرده است.

در خوانش این شعر گروهی اشتباه کرده‌اند و «کربلایی» را اسم منسوب به کربلا در نظر گرفته‌اند؛ اما هم سیاق عبارت و مفهوم شعر ما را بدین معنی رهنمون می‌شود که چنین نیست و هم نگارنده خوانش صحیح شعر را از زبان شخص شاعر شنیده و می‌داند که سایه «کربلایی» را با یای نکره یا وحدت می‌خواند (نه یای نسبت) و در همین معنی آن را در شعر خود آورده است. سایه می‌گوید: دل من هم مانند کربلاست. یعنی از تشبیه استفاده کرده است، نه اینکه خود را منتسب به امام حسین و پیروان قیام کربلا کند.

با همین خوانش نادرستِ «کربلایی» این شعر سایه را به‌خطا نشان اعتقادات مذهبی وی دانسته‌اند؛ اما کسی که ذره‌ای سایه را بشناسد می‌داند که او اعتقاد مذهبی نداشت. برای درک نادرستی برداشت مذهبی از این شعر حتی نیاز به شناخت سایه هم نداریم. کافی است با ادبیات و شعر فارسی آشنایی داشته باشیم و بدانیم که شاعر برای بیان مفهومی که در ذهن دارد از صور خیال یعنی تشبیه و استعاره استفاده می‌کند و این به معنی اعتقاد داشتن به چیزی نیست. مثلاً اگر شاعری بگوید «چشم تو به من شراب می‌نوشاند» نمی‌توان گفت این شاعر شرابخوار است. او تنها لذتی را که از نگاه یا زیبایی چشم معشوق می‌برد به شراب مانند کرده است. در این شعر نیز سایه دل خود را که آماج رنج و بلا شده به کربلا مانند کرده است. پیش از سایه نیز شاعران دیگر از امثال این تشبیه بهره برده‌اند. برای نمونه استاد خاقانی شروانی، شاعر اهل تسنّن و شافعی‌مذهب قرن ششم، هم شهر خود، شروان، را به کربلا مانند کرده است:
من حسین وقت و نااهلان یزید و شمر من
روزگارم جمله عاشورا و شروان کربلا


بیت خاقانی گواه تشیع او نیست و اگر متعصبانی همچون شیخ شیعه‌تراش، قاضی نورالله شوشتری، او را شیعه خوانده‌اند بر تعصب یا جهل خود گواهی داده‌اند.

در پایان یادآوری می‌کنم که هرچند سایه، بدون داشتنِ هیچ نوع گرایش مذهبی، برای باور شیعیان احترام قائل بوده و در صور خیال شعر خود از باورهای آنان برای مضمون‌سازی بهره برده باز هم نه این شعر ناتمام را کامل کرده و نه حاضر شده صورت ناقص آن را در دفترهای شعر خود منتشر کند. پس اگر برای معرفی اندیشه و شخصیت وی تنها به این شعر استناد یا بر آن تأکید شود (گرچه خود شعر چنان‌که گفتیم نمایانگر باور مذهبی شاعر نیست) نادرست و ناپسند است.

✍️ مهدی فیروزیان
https://www.tg-me.com/sayeoMusighi
بی‌قرار
شعر #سایه و سیمین
آهنگ مهیار علیزاده
آواز علیرضا قربانی و همایون شجریان

علیزاده غزل #سیمین را پاره پاره کرده و تقریباً چیزی از آن برجا نگذاشته است. اصل ابیات مورد استفاده در تصنیف چنین است:
من با صدای تو می‌خوانم در اوجِ آبیِ باورها‏
دارد ترانۀ پروازم تحریرِ بال کبوترها

من در هوای تو می‌رقصم با موجِ دامن پرپولک
رقصی چنان که تو را آيد، ياد از نسيم و صنوبرها

من در فضای تو می‌بينم تصوير سبزیِ بالم را‏
چون طوطيک که در آيينه نقش چمن کشد از پرها

من در خطوط تو می‌جویم پرچین امن حمايت را
تا بی‌امان نگذارد کس پا بر طراوت شبدرها

من با زبان تو می‌سوزم، آری تو شعله و من شمعم
در من تجلی پراشکت پیچیده رشتۀ گوهرها

من با اميد تو می‌سازم کاخی به وسعت آزادی
سرکردگان و فرودستان در او نشسته برابرها

💐 ۲۸ تیرماه زادروز سیمین بهبهانی (۱۳۰۶-۱۳۹۳)
@sayeoMusighi
Forwarded from سایه و موسیقی
نقد سپند دل (۱)
شعر #سایه
آهنگ محمدرضا عزیزی
آواز وحید #تاج

ای گل در آرزویت جان و جوانی‌ام رفت
ترسم بمیرم و باز باشم در آرزویت

از حسرتم بموید چنگ شکستۀ دل
چون باد نوبهاری چنگی زند به مویت

در بیت دوم آهنگ‌ساز صفتِ نسبیِ «نوبهاری» را به گونه‌ای در آهنگ آورده که گویی پنداشته است این واژه با یای وحدت یا نکره پایان یافته که درست نیست.

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Forwarded from سایه و موسیقی
نقد سپند دل (۲)
شعر #سایه
آهنگ محمدرضا عزیزی
آواز وحید تاج

گیرم قفس شکستم وز دام و دانه جستم
کو بالِ آن که خود را باز افکنم به کویت؟

سایه با همانند کردن خود به مرغِ بسته در قفس می‌گوید: حتی اگر قفس را بشکنم و از بند دام و دانه رهایی یابم، بالِ نیرومندی ندارم تا بتوانم با آن خود را به یار برسانم.

وحید #تاج بیت را نادرست می‌خواند؛ زیرا آهنگ‌ساز «بالِ آن» را «بال، آن» خوانده و به همین‌ شکل غلط بر آن آهنگ ساخته و به دست تاج داده است.


#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Forwarded from سایه و موسیقی
نقد سپند دل (۳)
شعر #سایه
آواز وحید تاج
تار محمدرضا عزیزی

چو بشنوی غزل سایه چنگ و نی بشکن
که نیست ساز تو را زُهره سوز نالۀ من
وحید #تاج در این بیت از غزل «ناله»، دچار لغزش شده و نام تازیِ ناهید، یعنی «زُهره» را «زَهره»، به معنی کناییِ جرئت و شهامت، پنداشته و با زبرِ نخست خوانده است.
سایه بر بنیاد اینکه پیشینیان زُهره را خنیاگر آسمان‌ها می‌دانستند به او گفته است: ای زهره! هنگامی که غزل مرا شنیدی چنگ و نی خویش را بشکن؛ زیرا سازِ تو به اندازۀ نالۀ من سوزناک و اثرگذار نیست.


#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
شاملو و موسیقی ایرانی

با یادی از احمد #شاملو، شاعر بزرگ معاصر، در دوم مرداد، سالروز درگذشت وی، بخشی از کتاب #شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی را که در آن مقایسه‌ای میان اظهارنظرهای موسیقایی سایه (در کتاب گرانسنگ پیر پرنیان‌اندیش) و شاملو صورت گرفته است، نقل می‌کنیم:

برخی، داوری سایه دربارۀ موسیقی و موسیقی‌دانان را با سخنان نسنجیده و آشوب‌انگیز شاملو سنجیده‌اند که سنجشی بی‌راه است. دربارۀ شناخت سایه از موسیقی ایرانی پیش‌تر سخن گفته‌ایم («سایه و موسیقی»، ص ۱۵-۶) و سر تکرار نداریم؛ اما شناسندگانِ‌ شاملو به‌خوبی می‌دانند او «با زبان موسیقی سنتی ایران ناآشنا و از آن دور بوده است» («شاملو انسان زیست...»، ص ۳۳۷). فریبرز رئیس‌دانا دربارۀ او می‌گوید:

«با موسیقی کلاسیک خیلی حشر و نشر داشت و می‌کوشید این علاقه را در دیگران نیز برانگیزد. او از اولین و جدی‌ترین کسانی بود که مرا با موسیقی کلاسیک آشنا کرد. با خیلی از موسیقی‌ها و خواننده‌های قدیمی ایرانی مخالف بود و اصلاً دوست نداشت حتی حرفشان مطرح شود. یک بار که در خانه‌ام مهمان بود نوارهای مرا از پنجره بیرون انداخت. حرفمان شد. رفتم کوچه و نوارها را آوردم. می‌گفت: «دفعۀ بعد پاره‌پاره‌شان می‌کنم تا نتوانی درستشان کنی یا بروی از کوچه بیاوری». می‌گفتم: «اینجا خانۀ من است و این‌ها از علایق من»؛ اما گوشش بدهکار نبود» («یادهایی پنهان‌مانده»، ص ۲۷۲).
با چنین ستیز تند و تیزی که شاملو با موسیقی ایرانی داشت، یا نشان می‌داد که دارد، سنجیدن خوارداشت‌های او دربارۀ این گونۀ ستم‌دیده از موسیقی با گفته‌های سایه، که یکی از شیفتگان موسیقی ایرانی و از شایسته‌ترین مدیران اثرگذار موسیقی در تاریخ رادیو بوده است، درست به‌اندازۀ داوری‌های شاملو نسنجیده و نادرست است. داوری‌هایی که محمدرضا #لطفی، دوست نزدیک و همکار سایه در رادیو و سپس چاووش، را به واکنش واداشت و شاملو در پاسخ به واکنش او، کنشِ ستیزه‌جویانۀ دیگری نشان داد که سپس‌تر به شتابزدگی آن پاسخ پی برد و شاید از آن پشیمان شد .
او نه‌ جویای یافتنِ آگاهی موسیقایی بود، و نه به کوشش دیگران برای آگاه‌سازی خویش واکنش خوبی نشان می‌داد:

«هرچه سعی کردم که امکانات بی‌نهایت موسیقی وطنی در همین هفت یا ۱۲ دستگاه و گوشه‌ها و اجزای هر دستگاه را به او بفهمانم و از اهمیت و مزیت ربع‌پرده که از ویژگی‌های موسیقی شرقی و خصوصاً ایرانی است و موسیقی غربی از آن بی‌بهره است و وسعتی که این ویژگی به بیان حالات و کیفیات موسیقایی می‌بخشد به او چیزی بگویم راه نداد» («چند دیدار با شاملو»، [فتح‌الله مجتبایی]، ص ۵۶۰).
✍️ مهدی فیروزیان

https://www.tg-me.com/sayeoMusighi
آهنگی جدید با صدای شهرام ناظری و شعر سایه منتشر شد:

من نه خود می‌روم، او مرا می‌کشد
کاه سرگشته را کهربا می‌کشد


#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
تا کجا @sayeoMusighi
سایه و موسیقی
تا کجا
شعر #سایه
آهنگ پویان جدیدفرد
آواز شهرام #ناظری

من نه خود می‌روم، او مرا می‌کشد
کاه سرگشته را کهربا می‌کشد

چون گریبان ز چنگش رها می‌کنم
دامنم را به قهر از قفا می‌کشد

دست و پا می‌زنم می‌رباید سرم
سر رها می‌کنم دست و پا می‌کشد

گفتم: «این عشق اگر واگذارد مرا»
گفت: «اگر واگذارم وفا می‌کشد»

گفتم: «این گوش تو خفته زیر زبان
حرف ناگفته را از خفا می‌کشد»

گفت: «ازان پیش‌تر این مشام نهان
بوی اندیشه را در هوا می‌کشد»

لذت نان شدن زیر دندان او
گندمم را سوی آسیا می‌کشد

سایۀ او شدم چون گریزم ازو؟
در پی‌اش می‌روم تا کجا می‌کشد

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Forwarded from سایه و موسیقی
داستان دوستان، مهدی فیروزیان.pdf
1.8 MB
داستان دوستان
نگاهی به دوستی‌های هوشنگ ابتهاج (#سایه)
نوشته‌ای از مهدی #فیروزیان
چاپ‌شده در: صدا، س۱۹، ش۱۵۰ (پیاپی ۶۸۷)، ۵ اسفند ۱۳۹۶، ص ۶۳-۶۱.

🔹به مناسبت روز جهانی دوستی (۳۰ جولای)

@sayeoMusighi
خواب و خیال من
بیتی از #سایه در تصنیف
آهنگ محمد طریقت
آواز وحید تاج

خواب و خیال من همه با یاد روی توست
تا کی به من چو دولتِ بیدار رو کنی


#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
خواب و خیال من
بیتی از #سایه در ساز و آواز
ویلن همایون خرّم
سنتور مجید نجاحی
آواز حسین قوامی

خواب و خیال من همه با یاد روی توست
تا کی به من چو دولتِ بیدار رو کنی


#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
دو سال از رفتن سایه گذشت.

گنجِ بی‌قدرم به دستِ روزگارِ مرده‌دوست
آن گهم داند که خود در خاک بسپارد مرا


عکس مزار سایه: دکتر محمد افشین‌وفایی
@sayeoMusighi
2024/11/16 06:55:18
Back to Top
HTML Embed Code: