Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سودای بی‌سود هنر
بیتی از #سایه
آواز وحید تاج
تار مریم رضایی‌نژادیان

حریفان هر یک آوردند از سودای خود سودی
زیان‌آورده من بودم که دنبالِ هنر رفتم


💐 پانزدهم آوریل روز جهانی هنر

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گریۀ شبانه
شعر #سایه
آهنگ محمدرضا چراغعلی
آواز شکوه پوریان (چکاوک)

شب آمد و دل تنگم هوای خانه گرفت
دوباره گریۀ بی‌طاقتم بهانه گرفت

شکیب درد خموشانه‌ام دوباره شکست
دوباره خرمن خاکسترم زبانه گرفت

نشاط زمزمه زاری شد و به شعر نشست
صدای خنده فغان گشت و در ترانه گرفت

دل گرفتۀ من همچو ابر بارانی
گشایشی مگر از گریۀ شبانه گرفت

امید عافیتم بود، روزگار نخواست
قرار عیش و امان داشتم، زمانه گرفت

چو دود بی‌سر و سامان شدم که برق بلا
به خرمنم زد و آتش در آشیانه گرفت

💐 ۲۹ فروردین زادروز دکتر محمدرضا چراغعلی (۱۳۵۱، تهران)

#حمایت_از_آوای_بانوان
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هوای روی تو
شعر #سعدی و #سایه
آهنگ پویا سرایی
تنظیم امین عطایی
آواز ابوالفضل دهقان

تصنیف (سعدی):
خبرت خراب‌تر کرد جراحت جدایی
چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی

تو چه ارمغانی آری که به دوستان فرستی
چه ازین بهْ ارمغانی که تو خویشتن بیایی

بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی
شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی

تو جفای خود بکردی و نه من نمی‌توانم
که جفا کنم، ولیکن نه تو لایق جفایی

آواز (سایه):
هوای روی تو دارم نمی‌گذارندم
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم

مرا که مست توام این خمار خواهد کشت
نگاه کن که به دست که می‌سپارندم

من آن ستارۀ شب‌‌زنده‌دار امّیدم
که عاشقان تو تا روز می‌شمارندم

چه جای خواب که هر شب محصّلان فراق
خیال روی تو بر دیده می‌گمارندم

💐 اول اردیبهشت‌ماه روز بزرگداشت سعدی

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
به‌مناسبت روز بزرگداشت سعدی

شکایت هجران
شعر #سایه
آواز محمد اصفهانی
سه‌تار آریا عظیمی‌نژاد

همراه با مطالبی به نقل از کتاب #شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی (جلد دوم از مجموعۀ #سایه‌وموسیقی)

🔶 یکی از بهترین نمونه‌های گفت‌و‌گوی شاعرانۀ سایه با سخنوران پیش از خود را در بیت زیر از غزل «بی‌نشان» می‌بینیم که پیام دردمندانۀ آن را محمد اصفهانی نیز به‌خوبی در آواز خود بازتاب بخشیده است:
عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد
ای خواجه درد هست ولیکن طبیب نیست
زیبایی بیتی را که خواندید هنگامی به‌درستی درخواهید یافت که بدانید سایه آن را با نگاه به شعر #سعدی و #حافظ و در پاسخ یا دنبالۀ سخن آنان سروده است. مطلع غزل سایه چنین است:
زین‌گونه‌ام که در غم غربت شکیب نیست
گر سر کنم شکایت هجران، غریب نیست

سایه غزل خود را بر وزن و قافیه و ردیف غزلی از سعدی سروده که در بیت یادشده (عاشق منم که...) به مصرع نخست آن اشاره شده و مصرع دوم غزل سایه (گر سر کنم...) هم به مصرع دوم آن غزل نزدیک است:
دردی‌ست درد عشق که هیچش طبیب نیست
گر دردمندِ عشق بنالد غریب نیست

پس از سعدی، حافظ همین وزن و قافیه را برگزیده و تنها با وارونه کردن معنی فعل، در ردیف به‌جای «نیست»، واژۀ «هست» را نهاده است. حافظ در یکی از بیت‌های غزل یادشده به مطلع غزل سعدی اشاره کرده و گفته است:
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست

حافظ عاشقان نالان و گله‌مند از یار را نکوهیده و سرزنشگرانه پرسیده است: تا کنون چه کسی عاشق شده و یار او را نادیده گرفته است؟ تو درد نداری ای بزرگوار! وگرنه یار آمادۀ درمان کردن است.
به‌ زبان دیگر حافظ وارونۀ سعدی می‌پندارد که درد عشق درمان‌پذیر است و عاشق نباید بنالد. «خواجه» چنان‌که در گزارش ما آمده به‌معنی «بزرگوار» است؛ اما بر پایۀ این پیوند بینامتنی و ناسازی معنایی که میان دو بیت حافظ و سعدی پدید آمده است، سعید حمیدیان دربارۀ بیت حافظ می‌گوید: «بعید هم نیست که مراد از ای خواجه، سعدی بوده باشد».

سایه هم مانند حافظ در بیت خود «خواجه» را
آورده؛ ولی خواست او سعدی، که بیشتر «شیخ» خوانده می‌شود، نیست؛ بلکه او اشاره به حافظ دارد که همگان او را «خواجه حافظ» و حتی گاه به‌تنهایی «خواجه» می‌خوانند. از همین‌رو اگر با حمیدیان همداستان باشیم و «خواجه» را خطاب حافظ به شاعر پیش از خود بدانیم، خطابِ سایه به حافظ را از اشارۀ حافظ به سعدی نغزتر می‌یابیم: ای خواجه! آن عاشقی که تو با پرسش سرزنشگرانه‌ات وجودش را انکار کردی، منم! من که درد داشتم و درمانگری نیافتم. من که مهر ورزیدم و مهربانی ندیدم.

باری! سایه چنان‌که روشن ساختیم در شعر خویش دو شاعر بزرگ را به گفت‌وگو فراخوانده و تلاقی اندیشۀ‌ آن دو را در آیینۀ شعر خود نمودی شگرف بخشیده است.
مهدی #فیروزیان
https://www.tg-me.com/sayeoMusighi
هنر گام زمان
شعر #سایه
موسیقی زمینه مجید درخشانی
دکلمه سپیده خداوردی

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است

گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است

تو رهرو دیرینۀ سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است

💐 ۶ اردیبهشت زادروز سپیده خداوردی (۱۳۶۰) بازیگر و نوازنده
@sayeoMusighi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با فرارسیدن ۱۲ اردیبهشت، ده سال از درگذشت خنیاگر بزرگ روزگار، محمدرضا لطفی (۱۳۲۵-۱۳۹۳)، گذشت.

رسم کج‌روان
شعر #سایه
آواز محمد #معتمدی
تار محمدرضا #لطفی

آن‌که به رسم کج‌روان سر ز خط تو می‌کشد
هر رقمی که می‌زند نامه سیاه می‌کند

مایۀ عیش و خوشدلی در غم اوست سایه جان
آن که غمش نمی‌خورد عمر تباه می‌کند


لطفی برخلاف رسم کج‌روانِ آزمند و نیازمند، با عشق و راستی و درستی به کار هنر می‌پرداخت. دل در گرو هنر و فرهنگ اصیل ایرانی داشت. غم موسیقی ستمدیدۀ ایران را می‌خورد و این غم را مایۀ عیش و خوشدلی می‌شمرد. ازهمین‌رو نیز سرمایۀ عمر خویش را در راه شناختن و شناساندن موسیقی دستگاهی ایران‌زمین صرف کرد.

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
هوای زمزمه‌هایت
شعر حسین منزوی و سایه
آهنگ غلام‌رضا صادقی
آواز همایون شجریان


همایون #شجریان، در این اثر (برگرفته از سریال می‌خواهم زنده بمانم) ابیاتی برگزیده از غزل دو تن از بزرگ‌ترین غزل‌سرایان معاصر را خوانده است. هر دو غزل در حال و هوای ابری دوری و دلتنگی سروده شده‌ است و همین پیوند و همسانی، ناهمگونی دو شعر را کمرنگ‌تر می‌نماید.

#منزوی:
کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت؟
که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه‌هایت
تهی‌ست دستم، اگر نه برای هدیه به عشقت
چه جای جسم و جوانی؟ که جان من به فدایت
به قصۀ تو هم امشب، درون بستر سینه
هوای خواب ندارد، دلی که کرده هوایت
هزار عاشق دیوانه در من است که هرگز
به هیچ بند و فسونی نمی‌کنند رهایت

#سایه:
هوای روی تو دارم نمی‌گذارندم
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم
چه باک اگر به دل بی‌غمان نبردم راه
غم شکسته‌دلانم که می‌گسارندم

💐 ۱۶ اردیبهشت سالروز درگذشت حسین منزوی (۱۳۲۵-۱۳۸۳)

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
🔹 #سی_و_پنجمین_نمایشگاه_بین_المللی_کتاب_تهران
🗓 زمان برگزاری: ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

📚 #انتشارات_هنر_موسیقی دریچه‌ای برای آشنایی با آثار فاخر هنری و پژوهشی موسیقی
🔗 #هنر_موسیقی را در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗 نمایشگاه مجازی کتاب
@honaremusighimag
🆔@honaremusighii
دو جلد اول از طرح پژوهشی سایه و موسیقی به قلم مهدی #فیروزیان (#انتشارات_هنر_موسیقی) در #سی_و_پنجمین_نمایشگاه_بین_المللی_کتاب_تهران

📕موسیقی ایرانی در شعر سایه
و
📙 شعر سایه در موسیقی ایرانی

📆 ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
📚 خرید کتاب با کلیک روی نام هر کتاب.

@sayeoMusighi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ازین شب‌های ناباور
شعر #سایه
آهنگ سورنا صفاتی
آواز مژگان #شجریان
دکلمه سهیلا حبیبی و مهدی فیروزیان

من آن صبحم که ناگاهان چو آتش در شب افتادم
بیا ای چشم روشن‌بین که خورشیدی عجب زادم

ز هر چاک گریبانم چراغی تازه می‌تابد
که در پیراهن خود آذرخش‌آسا درافتادم

تنم افتاده خونین زیر این آوار شب، اما
دری زین دخمه سوی خانۀ خورشید بگشادم

الا ای صبح آزادی به‌ یاد آور در آن شادی
کزین شب‌های ناباور منت آواز می‌دادم

سزد کز خون من نقشی برآرد لعل پیروزت
که من بر دُرجِ دل مُهری به‌جز مِهر تو ننهادم

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Forwarded from سایه و موسیقی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
میهن (مرثیۀ جنگل)
شعر #سایه
آهنگ و سه‌تار و آواز پرویز #مشکاتیان


امشب همه غم‌های عالم را خبر کن
بنشین و با من گریه سر کن، گریه سر کن
ای جنگل ای انبوه اندوهان دیرین!
ای چون دل من ای خموش گریه‌آگین!
در پرده‌های اشک پنهان کرده بالین!

ای جنگل ای داد!
از آشیانت بوی خون می‌آورد باد
بر بال سرخ کشکرت پیغام شومی‌ست
آنجا چه آمد بر سر آن سرو آزاد؟


ای جنگل ای غم!
چنگ هزارآوای باران‌های ماتم!
در سایه‌افکند کدامین ناربن ریخت
خون از گلوی مرغ عاشق؟
مرغی که می‌خواند
مرغی که می‌خواست
پرواز باشد

ای جنگل ای پیر!
بالندۀ افتاده،‌ آزاد زمینگیر!
خون می‌چکد اینجا هنوز از زخم دیرین تبرها
ای جنگل! اینجا سینۀ من چون تو زخمی‌ست
اینجا دمادم دارکوبی بر درخت پیر می‌کوبد، دمادم


🔺 توضیح: مشکاتیان بی اجازۀ سایه در شعر او دست برده و به‌ جای «جنگل» واژۀ «میهن» را قرار داده است.

💐 ۲۴ اردیبهشت زادروز پرویز مشکاتیان (۱۳۳۴-۱۳۸۸)

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
دو پاره
شعر #سایه
سه‌تار و آواز مهدی #فیروزیان

گر جهان را نبودی این آیین
کی گمان بردمی ز دشمن و دوست؟
خرد و داد از جهان گم شد
ورنه بودی همه جهان من و دوست

با گرامیداشت یاد حکیم فردوسی، در ۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت ایشان
اجرایی موسیقایی و گزارشی از دو بیت #سایه که در آن به نقش «خرد» و «داد» اشاره‌ای حکیمانه شده است:

اگر بخواهیم دو گوهر شبچراغ از شاهنامه برگزینیم «خرد» و «داد» را فروزنده‌ترین گوهرها می‌یابیم.
کارآمدی خرد و داد یا عقل و عدل بر کسی پوشیده نیست؛ اما بازدارندگی آن دو را نیز فراموش نباید کرد. اگر آدمی خرد را به‌کار گیرد، خود به خود از دروغ، فریب، ریا، حسادت، دزدی و خیانت فاصله می‌گیرد. نمی‌خواهم بگویم همۀ کسانی که دروغ می‌گویند مطلقاً بی‌خردند. سخن این است که انسان خردمند در لحظه‌ای که به دروغ تن می‌دهد، از خرد دور شده است. یعنی خرد او در آن لحظه حضور ندارد؛ وگرنه حاضر نمی‌شد آرامش و آسودگی خاطرش را با پوشاندن واقعیتی که همواره جلوی چشمانش خودنمایی می‌کند، از میان بردارد و خود را اسیرِ گفته‌ای نادرست و هراسِ فاش شدن آن دروغ بکند. همچنین اگر آدمیزاد به داد پایبند باشد، دل نمی‌شکند، خاطری را نمی‌آزارد، زیاده‌خواه نمی‌شود، طمع نمی‌ورزد و در نتیجه دشمنی نمی‌کند.
هرچه دشمنی در جهان هست، زادۀ بی‌خردی و بیدادگری بشر است. شاعر توانا، هوشنگ ابتهاج (سایه)، در قطعه‌ای دو بیتی با نام «دو پاره» که زیبِ آغاز این یادداشت بود، سخن از همین نکته می‌گوید. او می‌گوید اگر روش جهان و آیین جهانیان چنین نبود هرگز دو دستۀ «دوست» و «دشمن» پدید نمی‌آمد که در پیِ آن دسته‌هایی دیگر چون «دشمنِ دوست» و «دوستِ دشمن» پدید آید. اگر گوهر خرد و داد یاوه نمی‌شد و از دست نمی‌رفت، هر کس جز خود،‌ یا همان «من»، دیگران را، یعنی سراسر جهان را، «دوست» می‌یافت. تمام جهان «من و دوست» بود و بدیهی است در چنان دنیایی، جنگ، کشمکش و ناآرامی جایگاهی نداشت.
درست است که ما نمی‌توانیم سراسر جهان را به «من و دوست» بدل کنیم؛ اما با به‌کارگیریِ بیشتر خرد و داد، و با کمتر کردنِ تعداد لحظاتی که خرد و داد در زندگیمان «حضور» ندارند، می‌توانیم دایرۀ «دوستان» خود را بگستریم. منظور این نیست که با افراد بیشتری از نزدیک دوست شویم؛ مراد آن است که خرد بورزیم و دادگر باشیم تا این مفهومِ عمیق و والا در وجدان و ذهن و شعور و ناخودآگاه ما ریشه بدواند که همه لایق دوست داشته شدن هستند و ما برای داشتن زندگی بهتر، نیازی به دشمنی نداریم. نیاز به کسانی نداریم که آنها را «بد» بدانیم تا خود را در دستۀ مردمان «خوب» بنشانیم. کسانی که فرهنگ و نژاد و زبان و باور و دین و آداب و رسوم و روش زیست دیگری دارند، تا زمانی که آسیبی عملی به ما نرسانده‌اند (بسیاری از آسیب‌هایی که ما در نظر می‌گیریم موهوم هستند؛ مثلاً برخی اعتقاد نداشتن دیگران به خدایی را که خود می‌پرستند آسیبی به خود یا حتی جهان تلقی می‌کنند. این نوع آسیب‌ها موهوم‌اند. آسیب عملی آن است که کسی مثلاً به‌صورت شما سیلی بزند یا اموال شما را بدزدد)، «دوست» هستند، نه «دشمن». هرچه بیشتر آنها را دوست بداریم و درک کنیم، آرام‌تر و شادتر خواهیم زیست.
✍️ مهدی #فیروزیان

@sayeoMusighi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بزم تو
شعر #سایه
آهنگ علی قمصری
آواز همایون #شجریان
(اجرای زنده در تالار وحدت، پاییز ۱۳۹۰)

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شب‌های جدایی*

بزم تو مرا می‌طلبد، آمدم ای جان
من عودم و از سوختنم نیست رهایی

تا در قفس بال و پر خویش اسیرست
بیگانۀ پرواز بود مرغ هوایی

افسوس بر آن چشم که با پرتو صد شمع
در آینه‌ات دید و ندانست کجایی

* آهنگ‌ساز تصنیف را با بیت دوم غزل آغاز کرده و بیت نخستِ آن را در پایان تصنیف آورده است.

💐 ۳۱ اردیبهشت زادروز همایون شجریان (۱۳۵۴)

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
ویرانگری در تصنیف‌سازی

به‌تازگی آلبومی با آهنگ‌سازی احسان مطوری و خوانندگی هنرمند آزاده بانو ملیحه مرادی با نام «ماتمِ ما» منتشر شده است. در این مجموعه از شعر شاعران بزرگ زبان فارسی از خاقانی شروانی و امیر خسرو دهلوی گرفته تا شاعران نامدار معاصر مانند نیما یوشیج، هوشنگ ابتهاج (سایه)، محمدرضا شفیعی کدکنی و حسین منزوی بهره برده شده است؛ اما افسوس که تلفیق شعر و موسیقی در این مجموعه دچار کاستی‌های بسیار است.
احسان مطوری دو شعر «برای باران» از شفیعی کدکنی و «زندگی‌نامه» از #سایه را، که هیچ پیوندی با یکدیگر ندارند، در یک تصنیف با هم درآمیخته و با حذف کردن بخش‌هایی از دو شعر به هر دو آسیب رسانده است.
او از شعر شفیعی کدکنی تنها سه سطر را برگزیده و با این کار کمابیش مفهوم شعر را از بین برده است:

باران!‌ سرود دیگری سر کن...
[اما نمی‌گویم]
دیگر نخواهد رست در این* باغ
خون‌برگ آتش‌بوته‌ای


آنچه در کروشه قرار داده‌ایم در تصنیف نیامده و چنان‌که می‌بینید آهنگ‌ساز با حذف آن سطر، منظور شاعر را وارونه کرده است. شفیعی می‌گوید: «من نمی‌گویم نخواهد رست»؛ ولی ما در تصنیف از زبان خواننده می‌شنویم که: «نخواهد رست». این دقیقاً برعکس گفتۀ شاعر است.

بلایی که آهنگ‌ساز بر سر شعر دوم آورده به‌مراتب بزرگ‌تر است؛ زیرا کلّ شعر سایه چهار سطر بوده و آهنگ‌ساز یک سطر غیر قابل حذف از آن را کنار گذاشته است:

یادها انبوه شد
در سر پر سرگذشت
[جز طنین خستۀ افسوس نیست]
رفته‌ها را بازگشت


آهنگ‌ساز سطر سوم (یعنی آنچه در کروشه است) را حذف کرده و بدین‌سان شعر بی‌معنی شده است. سایه می‌گوید: «از جانب رفته‌ها چیزی جز طنین خستۀ افسوس به سوی ما بازنمی‌گردد». آهنگ‌ساز که روشن است هیچ درکی از مفهوم شعر ندارد بخشی از جمله یعنی «رفته‌ها را بازگشت» را که فعلی هم در آن نیامده، جدا کرده و در تصنیف خود آورده است.
✍️ مهدی فیروزیان
________________________
* برای رعایت وزن در این مصرع، «در این» بر وزن فع‌لن خوانده می‌شود؛ اما مطوری آن را به صورت «درین» (بر وزن فعَل) آورده و وزن را نادیده گرفته است.

#حمایت_از_آوای_بانوان
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Naamadegano Raftegan
Mohammad Esfahani
نامدگان و رفتگان
شعر #سایه
آهنگ و آواز محمد #اصفهانی
تنظیم فریدون #شهبازیان

نامدگان و رفتگان
از دو کرانۀ زمان
سوی تو می‌دوند، هان
ای تو همیشه در میان


💐 ۲۱ خرداد زادروز هنرمند ارزنده فریدون شهبازیان (۱۳۲۱، تهران)

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Zabane Negah
Zhaleh Sadeghian-NavaYab.Com

زبان نگاه
شعر #سایه
دکلمه ژاله صادقیان
سه‌تار کیوان ساکت


نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه‌رسان من و توست

گوش کن با لب خاموش سخن می‌گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست

گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه‌جا زمزمۀ عشق نهان من و توست

گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست

این‌همه قصۀ فردوس و تمنای بهشت
گفت‌وگویی و خیالی ز جهان من و توست

نقش ما گو ننگارند به دیباچۀ عقل
هر کجا نامۀ عشق است نشان من و توست

سایه زآتشکدۀ ماست فروغ مه و مهر
وه ازین آتش روشن که به جان من و توست

💐 ۲۷ خرداد زادروز بانو ژاله صادقیان (۱۳۴۴، بابل) گوینده و مجری

@sayeoMusighi
به مناسبت ۳۱ خرداد زادروز بانو هنگامه #اخوان، خوانندۀ موسیقی دستگاهی ایران، بخشی برگزیده از کتاب #موسیقی_ایرانی_در_شعر_سایه

🔶 مرغ سحر
ای مرغ سحر ناله به دل بشکن
هنگامۀ آواز شباویز است (سیاه‌مشق، ص ۲۵۴)

«مرغ سحر» در کنار واژۀ موسیقایی «آواز» یادآور ترانۀ نامدار محمدتقی بهار روی آهنگ مرتضی نی‌داوود است که چنین آغاز می‌شود:
مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه‌تر کن
#سایه «مرغ سحر» را بسیار می‌پسندد؛ به‌گونه‌ای که دو بار و با دو شیوۀ اجرایی در دو برنامۀ گل‌های تازه خواستار پخش آن شده است. نخستین‌بار در برنامۀ شمارۀ ۱۵۰ با تنظیم فرامرز پایور و آواز نادر گلچین، و بار دیگر در شمارۀ ۲۰۱، که واپسین برنامۀ گل‌های تازه بود، با تار #لطفی و آواز هنگامه اخوان.
با آگاهی یافتن از نکته‌هایی که گفتیم، دو ایهام تناسب دیگر در بیت می‌یابیم. «مرغ سحر» در معنی غایب (ترانۀ بهار)، با «ناله» ایهام تناسب می‌سازد.
گویی سایه «ناله به دل بشکن» را در برابر «ناله سر کنِ» بهار از مرغ سحر خواسته و گفته است: دیگر چنان روزگار تیره و تار شده است که حتی ناله سر کردن هم درمان درد نیست. ای مرغ سحر همان بهتر که در برابر بانگ شباویز، خاموش بمانی!
از سوی دیگر «مرغ سحر» با واژۀ «هنگامه» که نام خوانندۀ ترانه است ایهام تناسبی دیگر می‌سازد. گفتنی است یابنده و برکشندۀ هنگامه اخوان سایه بوده است. اخوان از شاگردان ادیب خوانساری بود که سایه با شنیدن آوایش او را دارای توانایی و تحریری ویژه یافت و از لطفی خواست تا پرورش پیشرفتۀ او را بپذیرد و سپس خوانندگی برنامه‌های ۲۰۰ و ۲۰۱ گل‌های تازه را به او سپرد.
مهدی #فیروزیان

https://www.tg-me.com/sayeoMusighi
در کوچه‌سار شب
شعر #سایه
آهنگ محمد حیدری
آواز #مهستی

درین سرای بی‌کسی کسی به در نمی‌زند
به دشت پرملال ما پرنده پر نمی‌زند

نشسته‌ام در انتظار این غبار بی‌سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی‌زند

دل خراب من دگر خراب‌تر نمی‌شود
که خنجر غمت ازین خراب‌تر نمی‌زند

گذرگهی‌ست پر ستم که اندر او به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی‌زند

نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی‌زند

💐 ۴ تیر سالروز درگذشت بانو مهستی (۱۳۲۵-۱۳۸۶)

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
2024/06/26 05:24:45
Back to Top
HTML Embed Code: