Forwarded from نوشتههای تحلیلی علی نصری (Ali Nasri)
صحتسنجی و خودویرانگری
نویسنده: علی نصری
شبکههای اجتماعی ایرانی مملو از دروغ است. کارخانههای دروغسازی - مانند «آمدنیوز» - به طور شبانه روزی بیوقفه در فضای مجازی اخبار و اطلاعات دروغ تزریق میکنند و کاربران ایرانی بدون لحظهای درنگ و بدون کوچکترین تلاشی برای «صحتسنجی»٬ آنها را به طور گستره بازنشر میکنند.
عکسی قدیمی از آقای خاتمی در حال بازدید از «موزهء عبرت» را منتشر میکنند و زیرش مینویسند «خاتمی جنایتکار در حال تماشای شکنجهء دانشجوی ایرانی». فیلمهای غارت یک مغازه توسط پلیس اسپانیا یا مکزیک را منتشر میکند و بالای آن مینویسند «نیروهای امنیتی ایران در حال تخریب اموال عمومی». عکس پروفسور سمیعی را در کنار برخی از مسئولین سیاسی کشور منتشر میکنند و بدون هیچ سند و مدرکی او را به «رانتخواری» متهم میکنند. خبر میدهند که رهبر جمهوری اسلامی چندین ماه پیش فوت کرده و بَدَل او به اسم «میرطاهر» در حال ادارهء کشور است. از قول یک «مختصص» نقل میکنند که بحران کمآبی تا یک سال دیگر به مرحلهای میرسد که همهء شهرها و استانهای کشور وارد «جنگ آب» با یکدیگر خواهند شد. از قول یک «متخصص» نقل میکنند که بیش ۷۰ میلیون «موش آدمخوار» در زیرزمینهای تهران زندگی میکنند و در صورت وقوع زلزله بازماندگان زیر آوار را زنده زنده خواهند خورد... و صدها فیلم تقلبی و عکس تقلبی و نقل قول تقلبی و خاطرهء تقلبی و تحلیل تقلبی که همگی در جهت ایجاد حس اضطراب و وحشت و ناامنی و بیثباتی و از بین بردن آسایش روانی و هرگونه حس امید و دلگرمی در جامعه روزانه تولید میشوند و بدست خود کاربران ایرانی بدون هیچ «صحتسنجی» در فضای مجازی و افکار عمومی تزریق میشوند.
اما حالا یک کودک ۱۰ ساله در یک برنامهء تلویزیونی ادعا کرده که ۱۶ اختراع علمی دارد و دو شرکت «تسلا» و «ولوو» نیز به او پیشنهاد همکاری دادند. ناگهان همین شبکههای اجتماعی به جنب و جوش و قلیان درآمدند٬ با دپارتمانهای مختلف این شرکتها تماس مستقیم گرفتند٬ آرشیو سازمان ثبت اختراعات را زیر و رو کردند٬ رتبههای قبلی او را در مسابقات مختلف علمی استخراج کردند٬ تا «مچ» او را بگیرند و ثابت کنند که ادعاهای او دروغ است.
البته امروز در عصری که «اخبار جعلی» به یک سلاح تمام عیار سیاسی در هر دو عرصهء سیاست داخلی و بینالمللی تبدیل شده٬ «صحتسنجیِ» تمام اطلاعاتی که از رسانهها و شبکههای اجتماعی دریافت میکنیم یک ضرورت و بلکه یک مسئولیت شهروندی است. اما اولویتبندی جامعهء ما در صحتسنجی و غربالگری اطلاعات بسیار قابل تامل است.
جا دارد که از خودمان بپرسیم که چرا هر اخباری که در جهت هراسآفرینی و بیثباتسازی و خودویرانگری تولید میشود را با چنین عجله و ولعی بازنشر میکنیم و با اخباری که در آن شمهای از امید و سازندگی و دلگرمی وجود دارد اینچنین سختگیرانه و موشکافانه برخورد میکنیم؟
@AliNasriTelegram
نویسنده: علی نصری
شبکههای اجتماعی ایرانی مملو از دروغ است. کارخانههای دروغسازی - مانند «آمدنیوز» - به طور شبانه روزی بیوقفه در فضای مجازی اخبار و اطلاعات دروغ تزریق میکنند و کاربران ایرانی بدون لحظهای درنگ و بدون کوچکترین تلاشی برای «صحتسنجی»٬ آنها را به طور گستره بازنشر میکنند.
عکسی قدیمی از آقای خاتمی در حال بازدید از «موزهء عبرت» را منتشر میکنند و زیرش مینویسند «خاتمی جنایتکار در حال تماشای شکنجهء دانشجوی ایرانی». فیلمهای غارت یک مغازه توسط پلیس اسپانیا یا مکزیک را منتشر میکند و بالای آن مینویسند «نیروهای امنیتی ایران در حال تخریب اموال عمومی». عکس پروفسور سمیعی را در کنار برخی از مسئولین سیاسی کشور منتشر میکنند و بدون هیچ سند و مدرکی او را به «رانتخواری» متهم میکنند. خبر میدهند که رهبر جمهوری اسلامی چندین ماه پیش فوت کرده و بَدَل او به اسم «میرطاهر» در حال ادارهء کشور است. از قول یک «مختصص» نقل میکنند که بحران کمآبی تا یک سال دیگر به مرحلهای میرسد که همهء شهرها و استانهای کشور وارد «جنگ آب» با یکدیگر خواهند شد. از قول یک «متخصص» نقل میکنند که بیش ۷۰ میلیون «موش آدمخوار» در زیرزمینهای تهران زندگی میکنند و در صورت وقوع زلزله بازماندگان زیر آوار را زنده زنده خواهند خورد... و صدها فیلم تقلبی و عکس تقلبی و نقل قول تقلبی و خاطرهء تقلبی و تحلیل تقلبی که همگی در جهت ایجاد حس اضطراب و وحشت و ناامنی و بیثباتی و از بین بردن آسایش روانی و هرگونه حس امید و دلگرمی در جامعه روزانه تولید میشوند و بدست خود کاربران ایرانی بدون هیچ «صحتسنجی» در فضای مجازی و افکار عمومی تزریق میشوند.
اما حالا یک کودک ۱۰ ساله در یک برنامهء تلویزیونی ادعا کرده که ۱۶ اختراع علمی دارد و دو شرکت «تسلا» و «ولوو» نیز به او پیشنهاد همکاری دادند. ناگهان همین شبکههای اجتماعی به جنب و جوش و قلیان درآمدند٬ با دپارتمانهای مختلف این شرکتها تماس مستقیم گرفتند٬ آرشیو سازمان ثبت اختراعات را زیر و رو کردند٬ رتبههای قبلی او را در مسابقات مختلف علمی استخراج کردند٬ تا «مچ» او را بگیرند و ثابت کنند که ادعاهای او دروغ است.
البته امروز در عصری که «اخبار جعلی» به یک سلاح تمام عیار سیاسی در هر دو عرصهء سیاست داخلی و بینالمللی تبدیل شده٬ «صحتسنجیِ» تمام اطلاعاتی که از رسانهها و شبکههای اجتماعی دریافت میکنیم یک ضرورت و بلکه یک مسئولیت شهروندی است. اما اولویتبندی جامعهء ما در صحتسنجی و غربالگری اطلاعات بسیار قابل تامل است.
جا دارد که از خودمان بپرسیم که چرا هر اخباری که در جهت هراسآفرینی و بیثباتسازی و خودویرانگری تولید میشود را با چنین عجله و ولعی بازنشر میکنیم و با اخباری که در آن شمهای از امید و سازندگی و دلگرمی وجود دارد اینچنین سختگیرانه و موشکافانه برخورد میکنیم؟
@AliNasriTelegram
Forwarded from روزنامه ایران
✳️کارنامه سوال برانگیز بی بی سی در اعتراضات اخیر ایران
🔹محسن آرمین
اعتراضات و ناآرامیهای اخیر از منظرهای مختلفی قابلبررسی است. درباره این پدیده تحلیلهای مختلفی منتشر شده است و تحلیلگران هر یک از منظری به بررسی آن پرداختهاند. در این میان رفتار تبلیغاتی و سیاسی برخی جریانها و رسانههای خارج از کشور به دلایلی که خواهم گفت کمتر مورد توجه قرار گرفت. موضوع این یادداشت تحلیل تحول آشکاری است که در شیوه خبررسانی و تبلیغاتی شبکه تلویزیونی بیبیسی در این ماجرا شاهد آن بودیم. اما چرا بیبیسی؟
علت روشن است؛ شبکههای تلویزیونی فارسی زبانی نظیر«VOA»، «منوتو» از نظر کلاس حرفهای قابل مقایسه با بیبیسی نیستند. آنها خود را رسانهای ضد جمهوری اسلامی ایران تعریف کردهاند ، بنابراین ضرورتی هم برای پنهان کردن انگیزه و اغراض خود نمیبینند. بنابراین تعجبی ندارد اگر مثلا شبکه فارسی «منوتو» در جریان اعتراضات اخیر به اتاق جنگ و طراحی و هدایت عملیات خیابانی تبدیل شده باشد. اما بیبیسی از نظر کلاس کار حرفهای با دیگر رسانههای فارسیزبان خارج از کشور قابل مقایسه نیست. بدیهی است که هر رسانه دیگری اهداف تبلیغاتی و سیاسی خاص خود را تعقیب میکند اما بیبیسی اهداف خود را همواره در ضمن رعایت اصول حرفهای و ظرایف کار رسانهای پی گرفته است.
از اینرو در این یادداشت میکوشم با تمرکز بر رسانه بیبیسی به عنوان رسانهای حرفهای و توانمند در برقراری ارتباط با مخاطب و موفق در پیگیری اهداف تبلیغاتی سیاسی خود، به بررسی این موضوع بپردازم. شاید آنان که رفتار این رسانه را طی ناآرامیهای اخیر پیگیری کردهاند با من هم نظر باشند که بیبیسی طی این ماجرا برخلاف شیوه معهود، به وضوح و آشکارگی تمام از سطح حرفهای خود فاصله گرفت، بهگونهای که حتی ضرورتی به تظاهر به رعایت اصول و قواعد خبررسانی ندید. از میان دهها و بلکه صدها شعاری که تظاهراتکنندگان در حدود ٨٠ شهر کشور سر دادند ٢ شعار «اصلاحطلب اصولگرا اینه تموم ماجرا» و شعار حمایت از رضاشاه تقریبا در تمامی گزارشهای خبری و تحلیلی بیبیسی تکرار شد.
کسانی که اندک تجربه و آگاهی در فعالیتهای سیاسی دارند، نیک میدانند در تظاهرات خودجوش و اعتراضی، یک گروه متشکل ٥ الی ١٠ نفره به راحتی میتواند به شعارها جهت دهد، با وجود این شعار حمایت از رضاشاه چنان با مطالبات معترضان ناهمخوان بود که از حد شعار حاشیهای یکی دو تجمع اعتراضی فراتر نرفت. اما تبلیغات بیبیسی به گونهای بود که به بیننده القا میکرد ٨٠ شهر ایران یکصدا پایان جنبش اصلاحی و رهبری رضا پهلوی را فریاد زدهاند!!! مسولان بیبیسی در پیگیری این خط تبلیغاتی چنان شتابزده عمل کردند که حتی به این صرافت نیفتادند که مخاطب آنان احتمالا خواهد پرسید چگونه در تظاهرات ایران مردم همزمان هم شعار مرگ بر دیکتاتور سرمیدهند و هم شعار زندهباد رضاشاه!
در طول این مدت تقریبا در بخشهای خبری شبانه یک زوج به عنوان کارشناس سیاسی یکی مخالف و دیگری موافق دعوت میشدند. اما ترکیب چنان گزینش میشد که آنکه طرفدار ادامه اعتراضها و سرنگونی است فردی حراف و مسلط باشد و آنکه از اغتشاش و تخریب حمایت نمیکند و دیدگاهی اصلاحطلبانه دارد، از تسلط کافی برخوردار نباشد، تا نتیجه به نفع طرف اول بچربد. نتیجه منطقی! این گفتوگوها یا مناظرهها البته روشن بود: مدعی بودند آنچه در حال وقوع است، یک انقلاب یا مقدمات یک انقلاب است و اصلاحطلبان که خواهان اصلاح از درون هستند، دیگر قادر به نمایندگی مطالبات مردم نیستند! و باید در اندیشه اپوزیسیونی کارآمد و توانمند بود آنگونه که برخلاف اصلاحطلبان بتواند مطالبات جامعه را نمایندگی کند.
بیبیسی در این تبلیغات یکسویه همه پرنسیپهای گذشته خود را زیرپا گذاشت. براساس اطلاعات موثق یکی، دو مناظره ضبط شده که با وجود تمام تمهیدات به عمل آمده نتیجه آن مغایر با خط تبلیغاتی بیبیسی از آب درآمده بود و در آن منطق اصلاحطلبان موجهتر و قویتر جلوه کرده بود، اجازه پخش نیافت/اعتماد
http://www.ion.ir/News/315280.html
🔹محسن آرمین
اعتراضات و ناآرامیهای اخیر از منظرهای مختلفی قابلبررسی است. درباره این پدیده تحلیلهای مختلفی منتشر شده است و تحلیلگران هر یک از منظری به بررسی آن پرداختهاند. در این میان رفتار تبلیغاتی و سیاسی برخی جریانها و رسانههای خارج از کشور به دلایلی که خواهم گفت کمتر مورد توجه قرار گرفت. موضوع این یادداشت تحلیل تحول آشکاری است که در شیوه خبررسانی و تبلیغاتی شبکه تلویزیونی بیبیسی در این ماجرا شاهد آن بودیم. اما چرا بیبیسی؟
علت روشن است؛ شبکههای تلویزیونی فارسی زبانی نظیر«VOA»، «منوتو» از نظر کلاس حرفهای قابل مقایسه با بیبیسی نیستند. آنها خود را رسانهای ضد جمهوری اسلامی ایران تعریف کردهاند ، بنابراین ضرورتی هم برای پنهان کردن انگیزه و اغراض خود نمیبینند. بنابراین تعجبی ندارد اگر مثلا شبکه فارسی «منوتو» در جریان اعتراضات اخیر به اتاق جنگ و طراحی و هدایت عملیات خیابانی تبدیل شده باشد. اما بیبیسی از نظر کلاس کار حرفهای با دیگر رسانههای فارسیزبان خارج از کشور قابل مقایسه نیست. بدیهی است که هر رسانه دیگری اهداف تبلیغاتی و سیاسی خاص خود را تعقیب میکند اما بیبیسی اهداف خود را همواره در ضمن رعایت اصول حرفهای و ظرایف کار رسانهای پی گرفته است.
از اینرو در این یادداشت میکوشم با تمرکز بر رسانه بیبیسی به عنوان رسانهای حرفهای و توانمند در برقراری ارتباط با مخاطب و موفق در پیگیری اهداف تبلیغاتی سیاسی خود، به بررسی این موضوع بپردازم. شاید آنان که رفتار این رسانه را طی ناآرامیهای اخیر پیگیری کردهاند با من هم نظر باشند که بیبیسی طی این ماجرا برخلاف شیوه معهود، به وضوح و آشکارگی تمام از سطح حرفهای خود فاصله گرفت، بهگونهای که حتی ضرورتی به تظاهر به رعایت اصول و قواعد خبررسانی ندید. از میان دهها و بلکه صدها شعاری که تظاهراتکنندگان در حدود ٨٠ شهر کشور سر دادند ٢ شعار «اصلاحطلب اصولگرا اینه تموم ماجرا» و شعار حمایت از رضاشاه تقریبا در تمامی گزارشهای خبری و تحلیلی بیبیسی تکرار شد.
کسانی که اندک تجربه و آگاهی در فعالیتهای سیاسی دارند، نیک میدانند در تظاهرات خودجوش و اعتراضی، یک گروه متشکل ٥ الی ١٠ نفره به راحتی میتواند به شعارها جهت دهد، با وجود این شعار حمایت از رضاشاه چنان با مطالبات معترضان ناهمخوان بود که از حد شعار حاشیهای یکی دو تجمع اعتراضی فراتر نرفت. اما تبلیغات بیبیسی به گونهای بود که به بیننده القا میکرد ٨٠ شهر ایران یکصدا پایان جنبش اصلاحی و رهبری رضا پهلوی را فریاد زدهاند!!! مسولان بیبیسی در پیگیری این خط تبلیغاتی چنان شتابزده عمل کردند که حتی به این صرافت نیفتادند که مخاطب آنان احتمالا خواهد پرسید چگونه در تظاهرات ایران مردم همزمان هم شعار مرگ بر دیکتاتور سرمیدهند و هم شعار زندهباد رضاشاه!
در طول این مدت تقریبا در بخشهای خبری شبانه یک زوج به عنوان کارشناس سیاسی یکی مخالف و دیگری موافق دعوت میشدند. اما ترکیب چنان گزینش میشد که آنکه طرفدار ادامه اعتراضها و سرنگونی است فردی حراف و مسلط باشد و آنکه از اغتشاش و تخریب حمایت نمیکند و دیدگاهی اصلاحطلبانه دارد، از تسلط کافی برخوردار نباشد، تا نتیجه به نفع طرف اول بچربد. نتیجه منطقی! این گفتوگوها یا مناظرهها البته روشن بود: مدعی بودند آنچه در حال وقوع است، یک انقلاب یا مقدمات یک انقلاب است و اصلاحطلبان که خواهان اصلاح از درون هستند، دیگر قادر به نمایندگی مطالبات مردم نیستند! و باید در اندیشه اپوزیسیونی کارآمد و توانمند بود آنگونه که برخلاف اصلاحطلبان بتواند مطالبات جامعه را نمایندگی کند.
بیبیسی در این تبلیغات یکسویه همه پرنسیپهای گذشته خود را زیرپا گذاشت. براساس اطلاعات موثق یکی، دو مناظره ضبط شده که با وجود تمام تمهیدات به عمل آمده نتیجه آن مغایر با خط تبلیغاتی بیبیسی از آب درآمده بود و در آن منطق اصلاحطلبان موجهتر و قویتر جلوه کرده بود، اجازه پخش نیافت/اعتماد
http://www.ion.ir/News/315280.html
Forwarded from ایران ما
♦ جامعهء زخمخوردهء اژدهای کومودو
📝 علی نصری
🔷 اژدهای کومودو یکی از درندهترین حیوانات است. در یک تحقیقی در زیر میکروسکوپ در چنگالهای یکی از آنها پوست و استخوان ۱۹ جانور مختلف مشاهده شده بود. البته اژدهای کومودو جثهء چندان بزرگی ندارد. آروارههای او از بیشتر حیوانات درنده ضعیفتر است. و دستهایش قوت و توان نگهداشتن حیوانات درشت را ندارند. اما با این حال شکارچی بسیار موفقی است و جانوارنی که در مسیرش قرار میگیرند٬ کمتر جان سالمی بدر میبرند. اما چطور؟
🔶 اژدهای کومودو فقط یک یا دو بار طعمهء خود را گاز میگیرد و سپس او را رها میکند. طعمه فرار میکند و با سرعت از صحنه دور میشود. شاید به خود میگوید که عجب قسر در رفته و جانش از چنگ این هیولا در امان مانده. اما رفته رفته بدنش سُست میشود٬ پاهایش کم توان میگردند٬ قدمهایش سنگین میشوند٬ تلخی عجیبی سراسر وجودش را فرا میگیرد٬ آهسته بر روی زمین مینشیند٬ ساکت٬ منفعل٬ بیرمق. نگاهش مات و خیره میگردد. شبح اژدهای کومودو را میبیند که از دور آهسته آهسته ظاهر میشود٬ با قدمهای سنگین آرام آرام به سمت او میآید٬ با زبانش رد خون او را بر روی زمین دنبال میکند و با قدم به قدم و نزدیکتر و نزدیکتر میشود. اما حیوان زخمی هیچ انگیزهای برای مبارزه یا فرار در خود نمیبیند. یاس و انفعال و ضعف و تلخی تمام وجودش را گرفته. اژدهای کومودو در همان رویارویی اول «زهر»ی را در وجود او تزریق کرده که نه تنها مانع بسته شدن زخمهایش شده که قوت و انگیزهء مبارزه برای زندگی را نیز از او ربوده است. او تنها خیره به هیولا مینگرد و جز تسلیم شدن در برابر شکست و مرگ چارهای ندارد.
🔷 امروز جامعهء ما وضعیت مشابهی با طعمهء اژدهای کومودو دارد. درندگان خارجی و افراطیون داخلی - اگر چه توان یا تمایل رویارویی مستقیم را ندارند - اما از هر سو احاطهمان کردهاند و هر از گاهی نیشی بر گوشتمان فرو میکنند و زهر «یاس»ی در جانمان میریزند و سپس آرام رد زخمهایمان را دنبال میکنند تا آنجایی که دیگر رمقی در جانمان باقی نمانده باشد و طعمهء آسان و بیآزاری برایشان شده باشیم.
🔶 درندگان خارجی میکوشند تا با تحریمهای اقتصادی و جنگهای نیابتی و تفرقهافکنیهای قومی و بدعهدیهای حقوقی و هجمههای رسانهای و بمباران تبلیغاتی و سیاهنماییهای شبانه روزی٬ جامعهء ایران را نسبت به هرگونه چشماندازِ «ثبات» و بهبود وضعیت اقتصادی و احساس امنیت و آرامش روانی و عادی شدن شرایط زندگی دلسرد و مایوس کنند. سخنگویان فارسیزبان آنها نیز سعی دارند تا با واژهسازیهای مغرضانه و تحقیرآمیز و جایگزین کردن واژهء «#اصلاحطلبی» با «#استمرارطلبی» جامعه را از هرگونه انگیزهء حرکت و سازندگی #پشیمان سازند و در برابر هجمهها و تجاوزهای خارجی تسلیم و منفعلش کنند.
🔷 از سوی دیگر٬ جریانهای افراطی داخلی از تمام ابزارهای قانونی و فراقانونی خود استفاده میکنند تا با ایجاد فضای تنش و خفقان و مسدود کردن جریان آزاد اطلاعات و محدود ساختن آزادیهای اجتماعی و برگزاری نمایشهای نمادین خشونت و انواع و اقسام مانعتراشیهای دیگر در برابر مطالبات اصلاحطلبانهء جامعه٬ به افکار عمومی چنین تلقین کنند که هر قدمی که بردارند دو قدم به غقب خواهند رفت و راهی جز انفعال و تسلیم در برابر قدرت آنها ندارند.
🔶 ما امروز «زخمخورده» و «زهرخوردهء» اژدهاهای کومودو هستیم و تلخی یأس و ناامیدی در رگهایمان جاری شده و پاهایمان از حرکت سست گشته و دشمنانمان رد خونمان را گرفتهاند و آهسته آهسته نزدیک میشوند. امروز اگر روح اعتدال و عقلگرایی و سازندگی و امیدواری را در خود زنده نکنیم و زخمهایمان را با ارادهء جمعی درمان نکنیم و زهر یأس و بدبینی را از رگهایمان خارج نسازیم و با اراده روی پاهایمان نایستیم و با صلاحب به حرکت درنیایم٬ روزی مات و خیره چشم به هیولایی خواهیم دوخت که زیادی نزدیک شده و توان و انگیزهای برای دفع او باقی نمانده است.
به ایران ما بپیوندید @iranmaa
https://imgur.com/a/lEMGB
📝 علی نصری
🔷 اژدهای کومودو یکی از درندهترین حیوانات است. در یک تحقیقی در زیر میکروسکوپ در چنگالهای یکی از آنها پوست و استخوان ۱۹ جانور مختلف مشاهده شده بود. البته اژدهای کومودو جثهء چندان بزرگی ندارد. آروارههای او از بیشتر حیوانات درنده ضعیفتر است. و دستهایش قوت و توان نگهداشتن حیوانات درشت را ندارند. اما با این حال شکارچی بسیار موفقی است و جانوارنی که در مسیرش قرار میگیرند٬ کمتر جان سالمی بدر میبرند. اما چطور؟
🔶 اژدهای کومودو فقط یک یا دو بار طعمهء خود را گاز میگیرد و سپس او را رها میکند. طعمه فرار میکند و با سرعت از صحنه دور میشود. شاید به خود میگوید که عجب قسر در رفته و جانش از چنگ این هیولا در امان مانده. اما رفته رفته بدنش سُست میشود٬ پاهایش کم توان میگردند٬ قدمهایش سنگین میشوند٬ تلخی عجیبی سراسر وجودش را فرا میگیرد٬ آهسته بر روی زمین مینشیند٬ ساکت٬ منفعل٬ بیرمق. نگاهش مات و خیره میگردد. شبح اژدهای کومودو را میبیند که از دور آهسته آهسته ظاهر میشود٬ با قدمهای سنگین آرام آرام به سمت او میآید٬ با زبانش رد خون او را بر روی زمین دنبال میکند و با قدم به قدم و نزدیکتر و نزدیکتر میشود. اما حیوان زخمی هیچ انگیزهای برای مبارزه یا فرار در خود نمیبیند. یاس و انفعال و ضعف و تلخی تمام وجودش را گرفته. اژدهای کومودو در همان رویارویی اول «زهر»ی را در وجود او تزریق کرده که نه تنها مانع بسته شدن زخمهایش شده که قوت و انگیزهء مبارزه برای زندگی را نیز از او ربوده است. او تنها خیره به هیولا مینگرد و جز تسلیم شدن در برابر شکست و مرگ چارهای ندارد.
🔷 امروز جامعهء ما وضعیت مشابهی با طعمهء اژدهای کومودو دارد. درندگان خارجی و افراطیون داخلی - اگر چه توان یا تمایل رویارویی مستقیم را ندارند - اما از هر سو احاطهمان کردهاند و هر از گاهی نیشی بر گوشتمان فرو میکنند و زهر «یاس»ی در جانمان میریزند و سپس آرام رد زخمهایمان را دنبال میکنند تا آنجایی که دیگر رمقی در جانمان باقی نمانده باشد و طعمهء آسان و بیآزاری برایشان شده باشیم.
🔶 درندگان خارجی میکوشند تا با تحریمهای اقتصادی و جنگهای نیابتی و تفرقهافکنیهای قومی و بدعهدیهای حقوقی و هجمههای رسانهای و بمباران تبلیغاتی و سیاهنماییهای شبانه روزی٬ جامعهء ایران را نسبت به هرگونه چشماندازِ «ثبات» و بهبود وضعیت اقتصادی و احساس امنیت و آرامش روانی و عادی شدن شرایط زندگی دلسرد و مایوس کنند. سخنگویان فارسیزبان آنها نیز سعی دارند تا با واژهسازیهای مغرضانه و تحقیرآمیز و جایگزین کردن واژهء «#اصلاحطلبی» با «#استمرارطلبی» جامعه را از هرگونه انگیزهء حرکت و سازندگی #پشیمان سازند و در برابر هجمهها و تجاوزهای خارجی تسلیم و منفعلش کنند.
🔷 از سوی دیگر٬ جریانهای افراطی داخلی از تمام ابزارهای قانونی و فراقانونی خود استفاده میکنند تا با ایجاد فضای تنش و خفقان و مسدود کردن جریان آزاد اطلاعات و محدود ساختن آزادیهای اجتماعی و برگزاری نمایشهای نمادین خشونت و انواع و اقسام مانعتراشیهای دیگر در برابر مطالبات اصلاحطلبانهء جامعه٬ به افکار عمومی چنین تلقین کنند که هر قدمی که بردارند دو قدم به غقب خواهند رفت و راهی جز انفعال و تسلیم در برابر قدرت آنها ندارند.
🔶 ما امروز «زخمخورده» و «زهرخوردهء» اژدهاهای کومودو هستیم و تلخی یأس و ناامیدی در رگهایمان جاری شده و پاهایمان از حرکت سست گشته و دشمنانمان رد خونمان را گرفتهاند و آهسته آهسته نزدیک میشوند. امروز اگر روح اعتدال و عقلگرایی و سازندگی و امیدواری را در خود زنده نکنیم و زخمهایمان را با ارادهء جمعی درمان نکنیم و زهر یأس و بدبینی را از رگهایمان خارج نسازیم و با اراده روی پاهایمان نایستیم و با صلاحب به حرکت درنیایم٬ روزی مات و خیره چشم به هیولایی خواهیم دوخت که زیادی نزدیک شده و توان و انگیزهای برای دفع او باقی نمانده است.
به ایران ما بپیوندید @iranmaa
https://imgur.com/a/lEMGB
Forwarded from دغدغه ایران
دولت فروتن و موفقیتهای کوچک
(محمد فاضلی)
✅ دلایل بسیاری هست که چرا دولت در ایران نمیتواند به کسب موفقیتهای بزرگ دل ببندد. فقدان اجماع سیاسی بین نخبگان و میزان بالایی از مناقشه بر سر بنیادیترین اصول حکمرانی؛ همگرا شدن مجموعهای از بحرانهای مالی، سیاسی، محیطزیستی، اجتماعی، سیاست خارجی و بوروکراتیک؛ بیاعتمادی فزاینده میان مردم و قدرت سیاسی در همه سطوح؛ و بیثباتیهای فرساینده در محیط سیاست داخلی و خارجی مانع هر دستآورد بزرگمقیاسی هستند. دستآوردهایی هم که بزرگ هستند به تدریج در چنین محیطی، مثل یخ آب میشوند و از عظمتشان کاسته میشود. تصور میکنم هر موفقیت بزرگی، ناپایدار خواهد بود.
✅ من چهار سال قبل به جمعی گفتم که دولت در ایران (هر دولتی) تا اطلاع ثانوی، باید دولت «موفقیتهای کوچک» باشد. موفقیتهای کوچکی که چند ویژگی داشته باشند. اول، درستی آنها به قدری بدیهی باشد که اکثریت قاطع جامعه از آنها حمایت کند (اصل پشتوانه اجتماعی قاطع). دوم، نتیجه مثبت هر دستآورد برای جامعه معنادار باشد اما به اندازهای نباشد که منافع اصلیترین قدرتمندان را به نحوی به خطر اندازد که تمام نیروی خود را برای نابودی دستآورد بسیج کنند (اصل اثر مثبت قابل تحمل). سوم، اثر فزاینده داشته باشد (اصل اثر دومینویی فزاینده). چهارم، موفقیتهای کوچک در عرصههای متعدد به دست آید (به عوض یکی دو دستآورد بزرگ در یکی دو عرصه محدود) به نحوی که اکثریتی از جامعه از مواهب این دستآوردهای کوچک برخوردار شوند (اصل پوشش فراگیر). پنجم، هر دستآورد شعله امیدی روشن کند و به تقویت سرمایه اجتماعی منجر شود و در عین حال خاموشی هر شعله در میان دهها و صدها شعله، به چشم نیاید (اصل خلق امید).
✅ دولتی میتواند تن به چنین رویکردی بدهد که «فروتن» باشد. فروتنی دولت محصول اقرار به دو چیز است: نادانی و ناتوانی. دولت، نه همه چیز را میداند و نه آنچه را میداند، خوب میداند؛ و نه هر کاری را میتواند انجام دهد، و نه آنچه را انجام میدهد الزاماً خوب انجام میدهد. دولت فروتن به یکباره سراغ باسواد کردن همه بیسوادان نمیرود، بلکه در بهترین حالت سعی میکند کودکان بازمانده از تحصیل را راهی مدرسه میکند؛ به یکباره قصد بازیافت کردن همه پسماندهای خانگی را در سر نمیپروراند، بلکه میکوشد مدیریت پسماند در چند محله شهر تهران یا چند شهر کوچک را اجرایی کند.
✅ دولت فروتن به موفقیتهای کوچک دل میبندد و بنابراین وعدههای بزرگ نمیدهد. دولت فروتن مدعای مبارزه با کل فساد را طرح نمیکند، بلکه ابتدا نظام سنجش فساد بنا میکند، و تلاش میکند نظام حقوق و دستمزد مدیران دولتی را شفاف کند؛ به نهایی و تصویب کردن قانون شفافیت دل میبندد و از جامعه برای پیش بردن همین دو سه هدف کمک میخواهد. دولت فروتن میداند که سنگ بزرگ نشانه نزدن است.
✅ دولت فروتن هر طرحی را به صورت آزمایشی اجرا میکند، در یک شهرستان یا حداکثر یک استان. دولت فروتن از اعداد بزرگ میترسد. خواه این اعداد بزرگ آمار شرکتها و تعاونیهای تازهتأسیسشده باشند، تعداد مقالات منتشرشده آیاسآی در نشریات بینالمللی، شرکتهای دانشبنیان، طرحهای عمرانی، خطوط لوله یا بقیه موفقیتها. موفقیتهای بزرگ اگر به دست آیند، خوب است؛ اما در چنین ساختار و وضعیتی آمار موفقیتهای بزرگ بیشتر دهشتناک هستند تا امیدوارکننده؛ و تمام انرژی سیستم صرف دست یافتن به یکی دو دستآورد بزرگ میشود که نادانی و ناتوانی اغلب مانع از تحققشان میشوند و چون تحقق یابند، منازعات درون سیستم میان جناحها، آنها را میفرساید.
✅ درک من این است که باید به دنبال موفقیتهای کوچک در عرصههای مختلف باشیم، و این احساس در همه – از چپ و راست، اصولگرا و اصلاحطلب، و ... – پدید آید که همه در پیدایش آنها سهیم بودهاند. موفقیتهای کوچک باید سطح امید و کارآمدی را به میزانی و به تدریج ارتقا دهند که بستر لازم برای موفقیتهای بزرگ فراهم شود. تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف/مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی.
✅ دستور کار میتواند این باشد که هر مدیری، بالاخص مدیران ارشد سازمانها و وزارتخانهها و سایر ارکان حکومت به دنبال بهبودها و موفقیتهای کوچک با پنج اصلی که برشمردم باشند. موفقیتهای کوچک باید همچون قطرههایی جمع گردند تا دریایی از کارآمدی و اصلاح پدید آید.
(این متن را اگر میپسندید، برای دیگران نیز ارسال کنید.) @fazeli_mohammad
www.mohammadfazeli.ir
(محمد فاضلی)
✅ دلایل بسیاری هست که چرا دولت در ایران نمیتواند به کسب موفقیتهای بزرگ دل ببندد. فقدان اجماع سیاسی بین نخبگان و میزان بالایی از مناقشه بر سر بنیادیترین اصول حکمرانی؛ همگرا شدن مجموعهای از بحرانهای مالی، سیاسی، محیطزیستی، اجتماعی، سیاست خارجی و بوروکراتیک؛ بیاعتمادی فزاینده میان مردم و قدرت سیاسی در همه سطوح؛ و بیثباتیهای فرساینده در محیط سیاست داخلی و خارجی مانع هر دستآورد بزرگمقیاسی هستند. دستآوردهایی هم که بزرگ هستند به تدریج در چنین محیطی، مثل یخ آب میشوند و از عظمتشان کاسته میشود. تصور میکنم هر موفقیت بزرگی، ناپایدار خواهد بود.
✅ من چهار سال قبل به جمعی گفتم که دولت در ایران (هر دولتی) تا اطلاع ثانوی، باید دولت «موفقیتهای کوچک» باشد. موفقیتهای کوچکی که چند ویژگی داشته باشند. اول، درستی آنها به قدری بدیهی باشد که اکثریت قاطع جامعه از آنها حمایت کند (اصل پشتوانه اجتماعی قاطع). دوم، نتیجه مثبت هر دستآورد برای جامعه معنادار باشد اما به اندازهای نباشد که منافع اصلیترین قدرتمندان را به نحوی به خطر اندازد که تمام نیروی خود را برای نابودی دستآورد بسیج کنند (اصل اثر مثبت قابل تحمل). سوم، اثر فزاینده داشته باشد (اصل اثر دومینویی فزاینده). چهارم، موفقیتهای کوچک در عرصههای متعدد به دست آید (به عوض یکی دو دستآورد بزرگ در یکی دو عرصه محدود) به نحوی که اکثریتی از جامعه از مواهب این دستآوردهای کوچک برخوردار شوند (اصل پوشش فراگیر). پنجم، هر دستآورد شعله امیدی روشن کند و به تقویت سرمایه اجتماعی منجر شود و در عین حال خاموشی هر شعله در میان دهها و صدها شعله، به چشم نیاید (اصل خلق امید).
✅ دولتی میتواند تن به چنین رویکردی بدهد که «فروتن» باشد. فروتنی دولت محصول اقرار به دو چیز است: نادانی و ناتوانی. دولت، نه همه چیز را میداند و نه آنچه را میداند، خوب میداند؛ و نه هر کاری را میتواند انجام دهد، و نه آنچه را انجام میدهد الزاماً خوب انجام میدهد. دولت فروتن به یکباره سراغ باسواد کردن همه بیسوادان نمیرود، بلکه در بهترین حالت سعی میکند کودکان بازمانده از تحصیل را راهی مدرسه میکند؛ به یکباره قصد بازیافت کردن همه پسماندهای خانگی را در سر نمیپروراند، بلکه میکوشد مدیریت پسماند در چند محله شهر تهران یا چند شهر کوچک را اجرایی کند.
✅ دولت فروتن به موفقیتهای کوچک دل میبندد و بنابراین وعدههای بزرگ نمیدهد. دولت فروتن مدعای مبارزه با کل فساد را طرح نمیکند، بلکه ابتدا نظام سنجش فساد بنا میکند، و تلاش میکند نظام حقوق و دستمزد مدیران دولتی را شفاف کند؛ به نهایی و تصویب کردن قانون شفافیت دل میبندد و از جامعه برای پیش بردن همین دو سه هدف کمک میخواهد. دولت فروتن میداند که سنگ بزرگ نشانه نزدن است.
✅ دولت فروتن هر طرحی را به صورت آزمایشی اجرا میکند، در یک شهرستان یا حداکثر یک استان. دولت فروتن از اعداد بزرگ میترسد. خواه این اعداد بزرگ آمار شرکتها و تعاونیهای تازهتأسیسشده باشند، تعداد مقالات منتشرشده آیاسآی در نشریات بینالمللی، شرکتهای دانشبنیان، طرحهای عمرانی، خطوط لوله یا بقیه موفقیتها. موفقیتهای بزرگ اگر به دست آیند، خوب است؛ اما در چنین ساختار و وضعیتی آمار موفقیتهای بزرگ بیشتر دهشتناک هستند تا امیدوارکننده؛ و تمام انرژی سیستم صرف دست یافتن به یکی دو دستآورد بزرگ میشود که نادانی و ناتوانی اغلب مانع از تحققشان میشوند و چون تحقق یابند، منازعات درون سیستم میان جناحها، آنها را میفرساید.
✅ درک من این است که باید به دنبال موفقیتهای کوچک در عرصههای مختلف باشیم، و این احساس در همه – از چپ و راست، اصولگرا و اصلاحطلب، و ... – پدید آید که همه در پیدایش آنها سهیم بودهاند. موفقیتهای کوچک باید سطح امید و کارآمدی را به میزانی و به تدریج ارتقا دهند که بستر لازم برای موفقیتهای بزرگ فراهم شود. تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف/مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی.
✅ دستور کار میتواند این باشد که هر مدیری، بالاخص مدیران ارشد سازمانها و وزارتخانهها و سایر ارکان حکومت به دنبال بهبودها و موفقیتهای کوچک با پنج اصلی که برشمردم باشند. موفقیتهای کوچک باید همچون قطرههایی جمع گردند تا دریایی از کارآمدی و اصلاح پدید آید.
(این متن را اگر میپسندید، برای دیگران نیز ارسال کنید.) @fazeli_mohammad
www.mohammadfazeli.ir
Forwarded from یک لیوان چای داغ، نوشتههای حامد قدوسی hamed_ghoddusi
پیشگویی خودمحقق کننده و قیمت دلار
این را همیشه میگوییم که پیشگویی در علوم انسانی (بر خلاف علوم فیزیکی) میتواند خودش را بیدلیل «محقق» کند و یا خودش را «ضایع» کند چون عوامل انسانی که موضوع پیشبینی بودند، نتیجه پیشبینی را در رفتارشان اعمال کرده و در نتیجه خروجی کلان سیستم تحت تاثیر قرار میگیرد. من اگر امروز بر اساس یک سری مدلسازی علمی دقیق بگویم که دمای هوای تهران فردا مثلا میشود ۵ درجه زیر صفر، به احتمال زیاد باد و باران رفتار خود را عوض نمیکنند و همین ما محقق میشود. ولی در علوم اجتماعی وضع کمی متفاوت است. به این دو حالت دقت کنیم:
الف) ضایع شدن پیشبینی: فرض کنید که ما بر اساس مدلسازی دقیق اپیودمی مثلا بگویم که هفته دیگر صدهزار نفر در تهران از یک ویروس خیلی خطرناک جدید میمیرند. در واقعیت، احتمالا این اتفاق هیچ گاه محقق نخواهد شد (حتی اگر واقعا چنین ویروس خطرناکی در راه باشد و مدل مکانیکی ما درست بوده باشد) چون با انتشار این خبر فورا تصمیماتی گرفته خواهد شد که نهایتا پیشبینی اتفاق نمیافتد و «ضایع» میشود: مردم از تهران میروند یا از خانه بیرون نمیآیند، مسوولات بهداشتی قرنطیه را شروع میکنند، واکسن زده میشود و الخ. به همین دلیل هم ارزیابی «کیفیت» پیشبینی ها در علوم اجتماعی خیلی سختتر از علوم طبیعی است.
ب) پیشبینی خودمحققکننده (Self-Fullfilling Prophecy): از آن طرف اگر یک شایعه بسازیم که مثلا بانک الف ورشکست شده است (بدون این که واقعا اتفاقی برای این بانک افتاده باشد) ممکن است این اتفاق بیفتد چون سپردهگذاران ناگهان برای بیرون کشیدن پولشان صف خواهند کشید و همین تقاضای ناگهانی برای خروج سپردهها از بانک ممکن است آن را ورشکست کند.
حال به بحث دلار برگردیم. قیمت دلار (در یک محدودهآی) میتواند مشمول «پیشبینی خودمحقق کننده» باشد. اگر قیمت امروز مثلا ۴۳۰۰ باشد و مردم به هر دلیلی (واقعی، شایعه یا صرفا ذهنی) باور کنند که قیمت قرار است ۵۰۰۰ تومان شود، سیل تقاضا برای خرید احتیاطی و سفتهبازانه دلار روانه بازار خواهد شد و اگر عرضه فیزیکی دلار محدود باشد قیمتها بالا خواهد رفت. بالا رفتن قیمت این باور را تقویت خواهد کرد که حدس روز قبل درست بوده (بازخورد مثبت) و عده بیشتری را روانه بازار دلار خواهد کرد و الخ. این تقاضا البته تا ابد ادامه پیدا نمیکند و وقتی انگیزه سفتهبازانه کاهش پیدا کند (یعنی شوک مثبت به تقاضا فروکش کند) قیمت ممکن است به سطح بنیادی خود برگردد. به این ترتیب نوسان بزرگی در بازار ایجاد شده، عدهای سود کرده و عدهای زیان و نهایتا هم اقتصاد کشور - خصوصا بنگاهها - از افزایش تلاطم نرخ ارز زیان کرده است.
چرا این داستان هر روزه و در مورد هر بازاری نمیافتد؟ به نظر میرسد هر قدر شفافیت در مورد عوامل بنیادی بازار بیشتر باشد و یا اعتماد به اینکه یک نهادی (مثل بانک مرکزی) ابزاری برای تعهد به یک کانال قیمت دارد بالاتر باشد، شانس موفقیت چنین پیشگوییهای خودمحققکننده کمتر میشود. اگر ابزارهای مالی روی یک دارایی متنوع باشند (مثلا امکان خرید یا فروش قرارداد آتی وجود داشته باشد)، آن وقت تحلیلگرانی که معتقدند چنین موجی گذر است موضع معکوس (به قول فرنگیهای Short Position) روی داراییها خواهند گرفت و با تحلیل این موقعیتها بازار این شانس را خواهد داشت که اطلاعات موجود در مورد باور منفی را هم دریافت کند و دیدگاه خودش را اصلاح کند.
با درک این رفتار است که به نظرم همه ما - خصوصا کسانی که مرجعیت رسانهای و علمی و اداری و سیاسی دارند - باید در ابراز نظر در مورد این نوع مباحث به شدت محتاط باشیم، خیلی مسوولانه رفتار کنیم و بدون دانستن مکانیسمهای پیچیده بازار ارز کشور اظهار نظر نکنیم. همیشه این وسوسه وجود دارد که فرد با ارائه پیشبینیهای شاذ بر سر زبانها بیفتد و بعدا هم «اگر این پیشبینی محقق شد» به آن افتخار کند ولی اگر پیشبینی محقق نشد بی سروصدا از کنار آن بگذرد. قیمت تعادلی دلار ممکن است بیشتر یا کمتر از نرخ واقعی باشد و بازار به تدریج راه خودش را پیدا خواهد کرد ولی رسانهها نباید در آتش این تلاطم بدمند.
جمعبندی و توضیح و رفع ابهام: سیاست همیشگی بنده و این کانال «پرهیز مطلق» از ورود به هر نوع پیشبینی قیمت آینده دارایی (سهام، نفت، ارز، طلا، بیتکوین و الخ) است و به همین سیاست هم پایبند خواهم بود. رویکرد ما فقط تحلیل منطق رفتار بازارهای ایده با هدف کاستن از زیانهای کلان ناشی از تلاطمها و اتلاف منابع ناکارا و بیمورد در بازار است.
تماس با نویسنده @hamed_ghoddusi
@hamedghoddusi
این را همیشه میگوییم که پیشگویی در علوم انسانی (بر خلاف علوم فیزیکی) میتواند خودش را بیدلیل «محقق» کند و یا خودش را «ضایع» کند چون عوامل انسانی که موضوع پیشبینی بودند، نتیجه پیشبینی را در رفتارشان اعمال کرده و در نتیجه خروجی کلان سیستم تحت تاثیر قرار میگیرد. من اگر امروز بر اساس یک سری مدلسازی علمی دقیق بگویم که دمای هوای تهران فردا مثلا میشود ۵ درجه زیر صفر، به احتمال زیاد باد و باران رفتار خود را عوض نمیکنند و همین ما محقق میشود. ولی در علوم اجتماعی وضع کمی متفاوت است. به این دو حالت دقت کنیم:
الف) ضایع شدن پیشبینی: فرض کنید که ما بر اساس مدلسازی دقیق اپیودمی مثلا بگویم که هفته دیگر صدهزار نفر در تهران از یک ویروس خیلی خطرناک جدید میمیرند. در واقعیت، احتمالا این اتفاق هیچ گاه محقق نخواهد شد (حتی اگر واقعا چنین ویروس خطرناکی در راه باشد و مدل مکانیکی ما درست بوده باشد) چون با انتشار این خبر فورا تصمیماتی گرفته خواهد شد که نهایتا پیشبینی اتفاق نمیافتد و «ضایع» میشود: مردم از تهران میروند یا از خانه بیرون نمیآیند، مسوولات بهداشتی قرنطیه را شروع میکنند، واکسن زده میشود و الخ. به همین دلیل هم ارزیابی «کیفیت» پیشبینی ها در علوم اجتماعی خیلی سختتر از علوم طبیعی است.
ب) پیشبینی خودمحققکننده (Self-Fullfilling Prophecy): از آن طرف اگر یک شایعه بسازیم که مثلا بانک الف ورشکست شده است (بدون این که واقعا اتفاقی برای این بانک افتاده باشد) ممکن است این اتفاق بیفتد چون سپردهگذاران ناگهان برای بیرون کشیدن پولشان صف خواهند کشید و همین تقاضای ناگهانی برای خروج سپردهها از بانک ممکن است آن را ورشکست کند.
حال به بحث دلار برگردیم. قیمت دلار (در یک محدودهآی) میتواند مشمول «پیشبینی خودمحقق کننده» باشد. اگر قیمت امروز مثلا ۴۳۰۰ باشد و مردم به هر دلیلی (واقعی، شایعه یا صرفا ذهنی) باور کنند که قیمت قرار است ۵۰۰۰ تومان شود، سیل تقاضا برای خرید احتیاطی و سفتهبازانه دلار روانه بازار خواهد شد و اگر عرضه فیزیکی دلار محدود باشد قیمتها بالا خواهد رفت. بالا رفتن قیمت این باور را تقویت خواهد کرد که حدس روز قبل درست بوده (بازخورد مثبت) و عده بیشتری را روانه بازار دلار خواهد کرد و الخ. این تقاضا البته تا ابد ادامه پیدا نمیکند و وقتی انگیزه سفتهبازانه کاهش پیدا کند (یعنی شوک مثبت به تقاضا فروکش کند) قیمت ممکن است به سطح بنیادی خود برگردد. به این ترتیب نوسان بزرگی در بازار ایجاد شده، عدهای سود کرده و عدهای زیان و نهایتا هم اقتصاد کشور - خصوصا بنگاهها - از افزایش تلاطم نرخ ارز زیان کرده است.
چرا این داستان هر روزه و در مورد هر بازاری نمیافتد؟ به نظر میرسد هر قدر شفافیت در مورد عوامل بنیادی بازار بیشتر باشد و یا اعتماد به اینکه یک نهادی (مثل بانک مرکزی) ابزاری برای تعهد به یک کانال قیمت دارد بالاتر باشد، شانس موفقیت چنین پیشگوییهای خودمحققکننده کمتر میشود. اگر ابزارهای مالی روی یک دارایی متنوع باشند (مثلا امکان خرید یا فروش قرارداد آتی وجود داشته باشد)، آن وقت تحلیلگرانی که معتقدند چنین موجی گذر است موضع معکوس (به قول فرنگیهای Short Position) روی داراییها خواهند گرفت و با تحلیل این موقعیتها بازار این شانس را خواهد داشت که اطلاعات موجود در مورد باور منفی را هم دریافت کند و دیدگاه خودش را اصلاح کند.
با درک این رفتار است که به نظرم همه ما - خصوصا کسانی که مرجعیت رسانهای و علمی و اداری و سیاسی دارند - باید در ابراز نظر در مورد این نوع مباحث به شدت محتاط باشیم، خیلی مسوولانه رفتار کنیم و بدون دانستن مکانیسمهای پیچیده بازار ارز کشور اظهار نظر نکنیم. همیشه این وسوسه وجود دارد که فرد با ارائه پیشبینیهای شاذ بر سر زبانها بیفتد و بعدا هم «اگر این پیشبینی محقق شد» به آن افتخار کند ولی اگر پیشبینی محقق نشد بی سروصدا از کنار آن بگذرد. قیمت تعادلی دلار ممکن است بیشتر یا کمتر از نرخ واقعی باشد و بازار به تدریج راه خودش را پیدا خواهد کرد ولی رسانهها نباید در آتش این تلاطم بدمند.
جمعبندی و توضیح و رفع ابهام: سیاست همیشگی بنده و این کانال «پرهیز مطلق» از ورود به هر نوع پیشبینی قیمت آینده دارایی (سهام، نفت، ارز، طلا، بیتکوین و الخ) است و به همین سیاست هم پایبند خواهم بود. رویکرد ما فقط تحلیل منطق رفتار بازارهای ایده با هدف کاستن از زیانهای کلان ناشی از تلاطمها و اتلاف منابع ناکارا و بیمورد در بازار است.
تماس با نویسنده @hamed_ghoddusi
@hamedghoddusi
Forwarded from ایران ما
♦ من اینجا، توی ایران میمونم.
📝 دکتر مسعود پدرام (فعال ملی مذهبی، زندانی سیاسی، نویسنده و پژوهشگر اجتماعی)
خیلی وقته یه حرفی توی گلوم گیرکرده، انگار رسوب کرده. چند بار خواستم بیرون بریزم و بگم، اما همیشه خوف اینو داشتم که نکنه نزدیکترین عزیزانم دلخور بشن. اما الان برای من فاش کردن مضمون این حرف مهمتر از دلخوری کسائیه که دوستشون دارم. میخوام تا اونجایی که میشه فریاد بزنم.
ایران و دغدغهی ایران چی میشه؟
هرآدمی با هر دلیلی، از تحصیل یا بیماری گرفته تا کار و تفریح، ممکنه یه موقعی از ایران دور باشه و این نه تنها کار بدی نیست که در خیلی مواقع پسندیده هم هست. اما بعد از انقلاب شاهد بودم که از خیلی از نزدیکترین بستگان و رفقام گرفته تا اونایی که از دور میشناسم همینطور به غرب مهاجرت کردن و همین حالا هم خیلیهای دیگه دستاندرکارن.
مردم این کشورهای نیرومند و پیشرفتهی غربی، مثل همین آمریکا، با کار و تلاش طاقتفرسا به اینجایی رسیدن که الان ایرانیهای زیادی آرزوی وصالش رو دارن. سختیها و جنگهای خانمانسوزی رو پشتسر گذاشتن و دولت مدرن و قانون رو حاکم کردن و فرهنگ مدنی رو گسترش دادن و خلاصه چیزی رو که میخواستن سعی کردن بسازن.
اغلب هموطنهایی که میخوان مهاجرت کنن دغدغهی آینده رو پیش میکشن؛ آیندهی خودشون یا فرزندانشون، یا خانوادگی میرن یا فرزندانشون رو میفرستن. انگار ایران رو وامیگذارن به آدمای بیآینده. به "دوزخیان روی زمین". هم ایران و هم مردم ایران رو ترک میکنن. گرچه برخی، هر موقع که فرصتی پیش بیاد رهنمودی و گاه سرزنش یا تمسخری.
پس ایران و دغدغهی ایران چی میشه.
من اینجا، توی ایران میمونم. به این امید که به سهم خودم ایران رو بسازم؛ ایرانی که فرهنگی والا، جامعهای سرزنده و خلاق و حکومتی دموکراتیک و عدالتگستر داشته باشه.
آرزو میکنم همهی ایرانیا، هر چند براشون سخت باشه، با مرامی دلسوزانه و مسئولانه بیان و اگه به کشورشون حس تعلقی دارن، ایران رو به دست باد نسپارن
به ایران ما بپیوندید 👇
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAEIMVbqFw_oTEuTqUg
📝 دکتر مسعود پدرام (فعال ملی مذهبی، زندانی سیاسی، نویسنده و پژوهشگر اجتماعی)
خیلی وقته یه حرفی توی گلوم گیرکرده، انگار رسوب کرده. چند بار خواستم بیرون بریزم و بگم، اما همیشه خوف اینو داشتم که نکنه نزدیکترین عزیزانم دلخور بشن. اما الان برای من فاش کردن مضمون این حرف مهمتر از دلخوری کسائیه که دوستشون دارم. میخوام تا اونجایی که میشه فریاد بزنم.
ایران و دغدغهی ایران چی میشه؟
هرآدمی با هر دلیلی، از تحصیل یا بیماری گرفته تا کار و تفریح، ممکنه یه موقعی از ایران دور باشه و این نه تنها کار بدی نیست که در خیلی مواقع پسندیده هم هست. اما بعد از انقلاب شاهد بودم که از خیلی از نزدیکترین بستگان و رفقام گرفته تا اونایی که از دور میشناسم همینطور به غرب مهاجرت کردن و همین حالا هم خیلیهای دیگه دستاندرکارن.
مردم این کشورهای نیرومند و پیشرفتهی غربی، مثل همین آمریکا، با کار و تلاش طاقتفرسا به اینجایی رسیدن که الان ایرانیهای زیادی آرزوی وصالش رو دارن. سختیها و جنگهای خانمانسوزی رو پشتسر گذاشتن و دولت مدرن و قانون رو حاکم کردن و فرهنگ مدنی رو گسترش دادن و خلاصه چیزی رو که میخواستن سعی کردن بسازن.
اغلب هموطنهایی که میخوان مهاجرت کنن دغدغهی آینده رو پیش میکشن؛ آیندهی خودشون یا فرزندانشون، یا خانوادگی میرن یا فرزندانشون رو میفرستن. انگار ایران رو وامیگذارن به آدمای بیآینده. به "دوزخیان روی زمین". هم ایران و هم مردم ایران رو ترک میکنن. گرچه برخی، هر موقع که فرصتی پیش بیاد رهنمودی و گاه سرزنش یا تمسخری.
پس ایران و دغدغهی ایران چی میشه.
من اینجا، توی ایران میمونم. به این امید که به سهم خودم ایران رو بسازم؛ ایرانی که فرهنگی والا، جامعهای سرزنده و خلاق و حکومتی دموکراتیک و عدالتگستر داشته باشه.
آرزو میکنم همهی ایرانیا، هر چند براشون سخت باشه، با مرامی دلسوزانه و مسئولانه بیان و اگه به کشورشون حس تعلقی دارن، ایران رو به دست باد نسپارن
به ایران ما بپیوندید 👇
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAEIMVbqFw_oTEuTqUg
Forwarded from ایران ما
♦ “اکنون ساعت دقیقا ۱۲ نیمه شب است”
درباره میدان داری بیبیسی در حمله به اصلاحات
📝 احسان منصوری
🔷 تظاهرات اخیر گویی تاثیرش بر فضای مجازی و رسانهای چندین برابر تاثیر واقعی آن در صحنه سیاست ایران بود. درحالی که تظاهرات در خیابان به پایان رسیده، در فضای مجازی روز به روز جو سرنگونی نظام تشدید میشود. ما رسما با یک سازماندهی گسترده مجازی روبروییم. موجهایی که با میدان داری مجاهدین، سلطنت طلبان و جنگ طلبان آغاز میشود و کم کم حمایت مخاطبان عام را جذب میکند. فعال ترین و موثرترین این حساب ها ناشناس اند. عکس و نام واقعی ندارند و به فراخور شرایط هویتشان را تغییر میدهند.
🔶 برخی از فعالترین آنها تا چندی پیش مشخصات مکان زندگی شان جایی بیرون از ایران بود اما به محض شروع تظاهرات مکان را حذف و مدعی حضور در ایران شدند. آنها متناسب با مساله روز هویت جدیدی انتخاب میکنند تا خود را نماینده مردم معترض جا بزنند. تعداد این کاربران به ویژه در ۲ ماه اخیر افزایش شدیدی داشته.
این افراد درحالی که ادعا میکنند ساکن ایران هستند، ممکن است جایی در کمپ مجاهدین در آلبانی یا حلقه سطنت طلب کانادا یا جایی دیگر پشت لپ تاپشان مشغول توییت زدن برای چند اکانت مختلف باشند. تردیدی نیست که تعداد زیادی از همراهان با این موجها مردم عادی هستند اما شکل دادن و فرم بخشیدن به خواستهها متعلق به همان حلقه اصلی ست و مردم عادی صرفا از سر خشم با آن همراهی میکنند و به دلیل نداشتن انسجام تشکیلاتی توان کنترل این موج ها را ندارند.
🔷 این حلقه که باید #ویرانیطلبان نامیدشان، مشغول القای سیاهی مطلق در آینده ایران، حمله به اصلاحات/جنبش سبز و توجیه دخالت خارجی اند. اما مساله صرفا همین نیست. در کنار این فعالان ناشناس مجازی، تلوزیونهای فارسی خارج کشور نیز بسیج شدهاند. بیبیسی فارسی که تلاش میکرد ظاهری بیطرف نشان دهد، پس از اتفاقات اخیر به صورت عیان مشغول حمله به اصلاحات و تحولخواهان است. برنامههای این تلوزیون، گزارشها، میزگردها و اظهارنظر کارمندانش علیه اصلاحات و تبلیغ موثر برای موجهای مجازی پیش گفته مانند هشتگ #براندازم موجب حیرت بسیاری از ناظران شد.
🔶 اما درواقع دلیلی برای تعجب وجود ندارد. بیبیسی فارسی رسانه دولت انگلستان است و نه تحولخواهان ایران. سیاست گذاری این رسانه در خدمت منافع دولت بریتانیا است. نتیجه آنکه فرصت را غنیمت میشمارد تا در مثلث نارضایتی داخلی، تهدید ترامپ و موج سازی مجازی، ایران را تحت فشار بگذارد. مهمترین نقاط فشار اولا ضربه زدن به شخصیتهای موثر ملی مثل خاتمی و موسوی ست، دوم ایجاد بی انگیزگی و نا امیدی ست و سوم دمیدن بر التهاب در داخل کشور.
🔷 همانطور که کاربر توییتر @aliseidabadi به خوبی اشاره کرده است، حالا در بیبیسی ساعت دقیقا ۱۲ نیمه شب است. این اسم رمزی بود که با هماهنگی جاسوسان انگلیسی از طریق رادیو بیبیسی اعلام شد تا شاه ایران اطمینان یابد دولت انگلیس از کودتا علیه مصدق حمایت میکند. شرایط فعلی بی شباهت به سال ۳۲ نیست. کودتایی که در مشهد و با حلقه پایداری آغاز شد (و بعدا با حضور مردم عادی از کنترل خارج شد)، حالا توسط چماقداران مجازی و شعبان بی مخ های مجاهد در توییتر و پشتیبانی تبلیغی بیبیسی ادامه دارد تا شاید روز واقعه فرا برسد.
🔶 آیا وقت آن نیست که چهرههای معتبر و ایران دوست با تحریم این تلوزیون از اعتبار بیشترش که مستقیما در خدمت ضد اصلاحات و ضد تحولخواهی قرار گرفته جلوگیری کنند؟
به ایران ما بپیوندید @iranmaa
https://imgur.com/a/B1LHs
درباره میدان داری بیبیسی در حمله به اصلاحات
📝 احسان منصوری
🔷 تظاهرات اخیر گویی تاثیرش بر فضای مجازی و رسانهای چندین برابر تاثیر واقعی آن در صحنه سیاست ایران بود. درحالی که تظاهرات در خیابان به پایان رسیده، در فضای مجازی روز به روز جو سرنگونی نظام تشدید میشود. ما رسما با یک سازماندهی گسترده مجازی روبروییم. موجهایی که با میدان داری مجاهدین، سلطنت طلبان و جنگ طلبان آغاز میشود و کم کم حمایت مخاطبان عام را جذب میکند. فعال ترین و موثرترین این حساب ها ناشناس اند. عکس و نام واقعی ندارند و به فراخور شرایط هویتشان را تغییر میدهند.
🔶 برخی از فعالترین آنها تا چندی پیش مشخصات مکان زندگی شان جایی بیرون از ایران بود اما به محض شروع تظاهرات مکان را حذف و مدعی حضور در ایران شدند. آنها متناسب با مساله روز هویت جدیدی انتخاب میکنند تا خود را نماینده مردم معترض جا بزنند. تعداد این کاربران به ویژه در ۲ ماه اخیر افزایش شدیدی داشته.
این افراد درحالی که ادعا میکنند ساکن ایران هستند، ممکن است جایی در کمپ مجاهدین در آلبانی یا حلقه سطنت طلب کانادا یا جایی دیگر پشت لپ تاپشان مشغول توییت زدن برای چند اکانت مختلف باشند. تردیدی نیست که تعداد زیادی از همراهان با این موجها مردم عادی هستند اما شکل دادن و فرم بخشیدن به خواستهها متعلق به همان حلقه اصلی ست و مردم عادی صرفا از سر خشم با آن همراهی میکنند و به دلیل نداشتن انسجام تشکیلاتی توان کنترل این موج ها را ندارند.
🔷 این حلقه که باید #ویرانیطلبان نامیدشان، مشغول القای سیاهی مطلق در آینده ایران، حمله به اصلاحات/جنبش سبز و توجیه دخالت خارجی اند. اما مساله صرفا همین نیست. در کنار این فعالان ناشناس مجازی، تلوزیونهای فارسی خارج کشور نیز بسیج شدهاند. بیبیسی فارسی که تلاش میکرد ظاهری بیطرف نشان دهد، پس از اتفاقات اخیر به صورت عیان مشغول حمله به اصلاحات و تحولخواهان است. برنامههای این تلوزیون، گزارشها، میزگردها و اظهارنظر کارمندانش علیه اصلاحات و تبلیغ موثر برای موجهای مجازی پیش گفته مانند هشتگ #براندازم موجب حیرت بسیاری از ناظران شد.
🔶 اما درواقع دلیلی برای تعجب وجود ندارد. بیبیسی فارسی رسانه دولت انگلستان است و نه تحولخواهان ایران. سیاست گذاری این رسانه در خدمت منافع دولت بریتانیا است. نتیجه آنکه فرصت را غنیمت میشمارد تا در مثلث نارضایتی داخلی، تهدید ترامپ و موج سازی مجازی، ایران را تحت فشار بگذارد. مهمترین نقاط فشار اولا ضربه زدن به شخصیتهای موثر ملی مثل خاتمی و موسوی ست، دوم ایجاد بی انگیزگی و نا امیدی ست و سوم دمیدن بر التهاب در داخل کشور.
🔷 همانطور که کاربر توییتر @aliseidabadi به خوبی اشاره کرده است، حالا در بیبیسی ساعت دقیقا ۱۲ نیمه شب است. این اسم رمزی بود که با هماهنگی جاسوسان انگلیسی از طریق رادیو بیبیسی اعلام شد تا شاه ایران اطمینان یابد دولت انگلیس از کودتا علیه مصدق حمایت میکند. شرایط فعلی بی شباهت به سال ۳۲ نیست. کودتایی که در مشهد و با حلقه پایداری آغاز شد (و بعدا با حضور مردم عادی از کنترل خارج شد)، حالا توسط چماقداران مجازی و شعبان بی مخ های مجاهد در توییتر و پشتیبانی تبلیغی بیبیسی ادامه دارد تا شاید روز واقعه فرا برسد.
🔶 آیا وقت آن نیست که چهرههای معتبر و ایران دوست با تحریم این تلوزیون از اعتبار بیشترش که مستقیما در خدمت ضد اصلاحات و ضد تحولخواهی قرار گرفته جلوگیری کنند؟
به ایران ما بپیوندید @iranmaa
https://imgur.com/a/B1LHs
Forwarded from پنشتا Panshtaa
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 نمایشگاه گردشگری با چکیدهای از همه رقصها و موسیقیها و خوراکیهای اقوام و استانهای ایران در مرکز نمایشگاههای بینالمللی تهران از ۳ تا ۶ بهمن برپاست، گزارش کوتاهی از این نمایشگاه.
@sadraaah
@sadraaah
Forwarded from باشگاه روزنامه نگاران ايران
سرقت مصاحبه توسط بی بی سی
کیاوش حافظی خبرنگار فرارو برای ما نوشته است: چند روز بعد از حوادث و اعتراضات دی ماه، با دکتر مقصود فراستخواه، استاد دانشگاه و جامعه شناس مطرح کشور تماس گرفتم و از ایشان برای تحلیل و ریشه یابی این ناآرامیها جهت انتشار در "وبسایت فرارو" فرصتی خواستم. ایشان بعد از بررسی زمانی را برای انجام این گفت وگو تعیین کردند. بدون هیچ اغراقی می توانم بگویم شنوندهی قوی ترین تحلیل جامعه شناختی از ناآرامی های دی ماه بودم. بعد از انجام مصاحبه متن گفت و گو را پیاده و در اختیار دکتر فراستخواه قرار دادم. و پس از تایید ایشان در تاریخ 23 دی در سایت فرارو منتشر شد.
روز گذشته لینکی از بی بی سی فارسی به دستم رسید. وقتی آن لینک را باز کردم کلماتی آشنا به چشمم خورد. مطلب حاوی تحلیل جامعه شناختی دکتر فراستخواه بود. مطلب را که تا پایان خواندم دیدم عینا جملاتی در متن به کار رفته است که خودم آنها را تنظیم کرده بودم. در این مطلب نه تنها نامی از خبرنگار یا سایت منتشر کننده مصاحبه به چشم نمی خورد بلکه اسم یکی از خبرنگاران بی بی سی در بالای مطلب درج شده بود. در حالی که متن تلخیص بوده و تنها مقدمه ای برای آن نوشته شده بود. عجیب تر آنکه بی بی سی این مطلب را دوازده روز بعد از انتشار در سایت فرارو منتشر کرده است. با وجود آنکه بعید می دانستم دکتر فراستخواه با بی بی سی فارسی گفت وگو کرده باشند، با ایشان تماس گرفتم. دکتر فراستخواه نیز صراحتا گفتند هیچ تماسی از جانب بی بی سی فارسی با ایشان گرفته نشده است.
با این حساب باید رفتار بی بی سی فارسی را رفتاری غیرحرفه ای و یک سرقت رسانه ای تلقی کرد.
@journalistsclub
http://l1l.ir/3yoy
کیاوش حافظی خبرنگار فرارو برای ما نوشته است: چند روز بعد از حوادث و اعتراضات دی ماه، با دکتر مقصود فراستخواه، استاد دانشگاه و جامعه شناس مطرح کشور تماس گرفتم و از ایشان برای تحلیل و ریشه یابی این ناآرامیها جهت انتشار در "وبسایت فرارو" فرصتی خواستم. ایشان بعد از بررسی زمانی را برای انجام این گفت وگو تعیین کردند. بدون هیچ اغراقی می توانم بگویم شنوندهی قوی ترین تحلیل جامعه شناختی از ناآرامی های دی ماه بودم. بعد از انجام مصاحبه متن گفت و گو را پیاده و در اختیار دکتر فراستخواه قرار دادم. و پس از تایید ایشان در تاریخ 23 دی در سایت فرارو منتشر شد.
روز گذشته لینکی از بی بی سی فارسی به دستم رسید. وقتی آن لینک را باز کردم کلماتی آشنا به چشمم خورد. مطلب حاوی تحلیل جامعه شناختی دکتر فراستخواه بود. مطلب را که تا پایان خواندم دیدم عینا جملاتی در متن به کار رفته است که خودم آنها را تنظیم کرده بودم. در این مطلب نه تنها نامی از خبرنگار یا سایت منتشر کننده مصاحبه به چشم نمی خورد بلکه اسم یکی از خبرنگاران بی بی سی در بالای مطلب درج شده بود. در حالی که متن تلخیص بوده و تنها مقدمه ای برای آن نوشته شده بود. عجیب تر آنکه بی بی سی این مطلب را دوازده روز بعد از انتشار در سایت فرارو منتشر کرده است. با وجود آنکه بعید می دانستم دکتر فراستخواه با بی بی سی فارسی گفت وگو کرده باشند، با ایشان تماس گرفتم. دکتر فراستخواه نیز صراحتا گفتند هیچ تماسی از جانب بی بی سی فارسی با ایشان گرفته نشده است.
با این حساب باید رفتار بی بی سی فارسی را رفتاری غیرحرفه ای و یک سرقت رسانه ای تلقی کرد.
@journalistsclub
http://l1l.ir/3yoy
Forwarded from كاوه مدنى | Kaveh Madani
📚 چگونه می توان با "منطق" مشکلات کشور را حل کرد؟ 🧠
🔖 درس امروز: بهره برداری از #منطق انجمن تولیدکنندگان آبهای معدنی و آشامیدنی در جهت حل مشکلات کشور
🖌 کاوه مدنی
⭕️ در پی ممنوعیت استفاده از #آب_بطری پلاستیکی در سازمان حفاظت محیط زیست برای کاهش #پسماند_پلاستیکی به عنوان یکی از دشمنان بزرگ طبیعت و با هدف الگو سازی رفتارهای محیط زیستی با اتکا بر اصل #از_خودمان_شروع_کنیم، دبیر انجمن تولیدکنندگان آبهای معدنی و آشامیدنی فرمودند:
🗣 "سازمان حفاظت محیط زیست به جای ممنوعیت استفاده از آب بسته بندی، ظرفیت های بازیافت بطری ها را در ایران فراهم کند."
📣 پیش از این نیز دبیر کل اتحادیه صنایع بازیافت ایران واکنشی مشابه به این ممنوعیت نشان داده بود.
◾️ضمن یادآوری این نکته که در این کشور هر سازمان و نهادی رسالتی تعریف شده دارد و وظیفه سازمان حفاظت محیط زیست افزایش ظرفیت #بازیافت بطری نیست (هر چند که از این موضوع حمایت و استقبال می کند)، اگر سعی کنیم با اتکا به منطق استفاده شده در واکنش این ذینفعان تولید آب بطری و پسماند حاصل از آن، مشکلات مختلف کشور را حل کنیم، نتایج راهبردی زیر به دست می آید:
🔺دولت به جای تشویق مردم به کاهش استفاده از #دخانیات و #قلیان، ظرفیت بیمارستان ها و درمان بیماران ریوی را افزایش دهد.
🔺دولت به جای جلوگیری از روشن کردن آتش در جنگل، ظرفیت مهار #آتش_سوزی را افزایش دهد.
🔺دولت به جای جلوگیری از قطع درختان در شهرها، جلوی تخریب جنگل ها و بیابان زایی را بگیرد.
🔺دولت به جای تشویق به کاهش شکر در مواد خوراکی، ظرفیت درمان دیابت در کشور را افزایش دهد.
🔺دولت به جای افزایش جرایم رانندگی و ضریب #ایمنی در جاده ها، ظرفیت قبرستان ها را افزایش دهد.
و در یک کلام اینکه:
دولت به جای تمرکز بر ریشه، به فکر درمان باشد‼️
◾️باید بپذیریم که نمی توان با اتکا بر اصل "بهترین دفاع، حمله است" مشکلات کشور را حل کرد. شکی نیست که کشور نیاز به افزایش ظرفیت بازیافت #پسماند، درمان بیماری، مقابله با جنگل زدایی و بیابان زایی، مهار آتش و ... دارد. اما این واقعیت ما را از کاهش تولید پسماند، داشتن رژیم غذایی و ورزشی سالم، قطع نکردن درختان شهر روشن نکردن #آتش در جنگل ها و ... بی نیاز نمی کند.
◾️درمان همزمان ریشه و پیامد های بیماری های کشور ضروری است. با در نظر گرفتن این ضرورت و این نکته که سازمانی که وظیفه سنگین حفاظت از محیط زیست را دارد، خود باید از رفتارهای ضد محیط زیستی پرهیز کند و برای جامعه الگو سازی کند، آیا حرکت در جهت کاهش پسماند پلاستیکی گامی اشتباه است؟
◾️واقعیت این است که همانطور که حجم استفاده از آب شرب موقع استحمام و مسواک زدن در مقابل حجم آب مصرفی در بخش کشاورزی ناچیز است، حجم پسماند پلاستیکی تولیدی ناشی از استفاده از بطری های پلاستیکی #آب در سازمان حفاظت محیط زیست در مقابل حجم پسماند پلاستیکی حاصل از استفاده از آب بطری و ظروف یکبار مصرف و کیسه های پلاستیکی، بسیار ناچیز است و زیانهای اقتصادی ناشی از رفتارهای مخرب ما با زیانهای #اختلاس های میلیاردی در کشور قابل مقایسه نیست. اما این احجام و اعداد ناچیز، ضرورت #مسئولیت_پذیری ما را نفی نمی کند.
◾️بدون کمک و #مشارکت همه ما، مشکلات کشور حل نخواهد شد. پس شاید بهتر باشد که به جای حمله به دیگران و یادآوری مشکلات متعدد کشور، برای برداشتن باری کوچک از دوش #محیط_زیست خسته و آزرده کشور تلاش کنیم.
✏️ @KavehMadani
🔖 درس امروز: بهره برداری از #منطق انجمن تولیدکنندگان آبهای معدنی و آشامیدنی در جهت حل مشکلات کشور
🖌 کاوه مدنی
⭕️ در پی ممنوعیت استفاده از #آب_بطری پلاستیکی در سازمان حفاظت محیط زیست برای کاهش #پسماند_پلاستیکی به عنوان یکی از دشمنان بزرگ طبیعت و با هدف الگو سازی رفتارهای محیط زیستی با اتکا بر اصل #از_خودمان_شروع_کنیم، دبیر انجمن تولیدکنندگان آبهای معدنی و آشامیدنی فرمودند:
🗣 "سازمان حفاظت محیط زیست به جای ممنوعیت استفاده از آب بسته بندی، ظرفیت های بازیافت بطری ها را در ایران فراهم کند."
📣 پیش از این نیز دبیر کل اتحادیه صنایع بازیافت ایران واکنشی مشابه به این ممنوعیت نشان داده بود.
◾️ضمن یادآوری این نکته که در این کشور هر سازمان و نهادی رسالتی تعریف شده دارد و وظیفه سازمان حفاظت محیط زیست افزایش ظرفیت #بازیافت بطری نیست (هر چند که از این موضوع حمایت و استقبال می کند)، اگر سعی کنیم با اتکا به منطق استفاده شده در واکنش این ذینفعان تولید آب بطری و پسماند حاصل از آن، مشکلات مختلف کشور را حل کنیم، نتایج راهبردی زیر به دست می آید:
🔺دولت به جای تشویق مردم به کاهش استفاده از #دخانیات و #قلیان، ظرفیت بیمارستان ها و درمان بیماران ریوی را افزایش دهد.
🔺دولت به جای جلوگیری از روشن کردن آتش در جنگل، ظرفیت مهار #آتش_سوزی را افزایش دهد.
🔺دولت به جای جلوگیری از قطع درختان در شهرها، جلوی تخریب جنگل ها و بیابان زایی را بگیرد.
🔺دولت به جای تشویق به کاهش شکر در مواد خوراکی، ظرفیت درمان دیابت در کشور را افزایش دهد.
🔺دولت به جای افزایش جرایم رانندگی و ضریب #ایمنی در جاده ها، ظرفیت قبرستان ها را افزایش دهد.
و در یک کلام اینکه:
دولت به جای تمرکز بر ریشه، به فکر درمان باشد‼️
◾️باید بپذیریم که نمی توان با اتکا بر اصل "بهترین دفاع، حمله است" مشکلات کشور را حل کرد. شکی نیست که کشور نیاز به افزایش ظرفیت بازیافت #پسماند، درمان بیماری، مقابله با جنگل زدایی و بیابان زایی، مهار آتش و ... دارد. اما این واقعیت ما را از کاهش تولید پسماند، داشتن رژیم غذایی و ورزشی سالم، قطع نکردن درختان شهر روشن نکردن #آتش در جنگل ها و ... بی نیاز نمی کند.
◾️درمان همزمان ریشه و پیامد های بیماری های کشور ضروری است. با در نظر گرفتن این ضرورت و این نکته که سازمانی که وظیفه سنگین حفاظت از محیط زیست را دارد، خود باید از رفتارهای ضد محیط زیستی پرهیز کند و برای جامعه الگو سازی کند، آیا حرکت در جهت کاهش پسماند پلاستیکی گامی اشتباه است؟
◾️واقعیت این است که همانطور که حجم استفاده از آب شرب موقع استحمام و مسواک زدن در مقابل حجم آب مصرفی در بخش کشاورزی ناچیز است، حجم پسماند پلاستیکی تولیدی ناشی از استفاده از بطری های پلاستیکی #آب در سازمان حفاظت محیط زیست در مقابل حجم پسماند پلاستیکی حاصل از استفاده از آب بطری و ظروف یکبار مصرف و کیسه های پلاستیکی، بسیار ناچیز است و زیانهای اقتصادی ناشی از رفتارهای مخرب ما با زیانهای #اختلاس های میلیاردی در کشور قابل مقایسه نیست. اما این احجام و اعداد ناچیز، ضرورت #مسئولیت_پذیری ما را نفی نمی کند.
◾️بدون کمک و #مشارکت همه ما، مشکلات کشور حل نخواهد شد. پس شاید بهتر باشد که به جای حمله به دیگران و یادآوری مشکلات متعدد کشور، برای برداشتن باری کوچک از دوش #محیط_زیست خسته و آزرده کشور تلاش کنیم.
✏️ @KavehMadani
جورج سوروس، سرمایهگذار میلیاردر آمریکایی از انحصار(مونوپولی) شرکتهای فناوری مانند فیسبوک و گوگل انتقاد کرده و آنها را تهدیدی برای دموکراسی خوانده است.
آقای سوروس همچنین از قدرت این شبکهها در شکلدهی افکار عمومی ابراز نگرانی کرد و گفت: "قدرت شکلدهی به توجهات مردم به طور روزافزونی در دست چند شرکت معدود است."
http://www.bbc.com/persian/world-features-42830698
آقای سوروس همچنین از قدرت این شبکهها در شکلدهی افکار عمومی ابراز نگرانی کرد و گفت: "قدرت شکلدهی به توجهات مردم به طور روزافزونی در دست چند شرکت معدود است."
http://www.bbc.com/persian/world-features-42830698
BBC News فارسی
سوروس: فیسبوک و گوگل تهدیدی برای دموکراسی هستند
جورج سوروس، سرمایهگذار میلیاردر آمریکایی از انحصار(مونوپولی) شرکتهای فناوری مانند فیسبوک و گوگل انتقاد کرده و آنها را تهدیدی برای دموکراسی خوانده است.
Forwarded from دغدغه ایران
دانشگاه به کمک آب بيايد
(محمد فاضلي – عضو هيئت علمي دانشگاه شهيد بهشتي)
✅ همه ميدانند که وضعيت منابع آب کشور در شرايط مناسبي نيست و براي درمان دردهاي آن به مشارکت همه مردم اين سرزمين نياز است. وزير نيرو – رضا اردکانيان – ابتدا با ارائه برنامهاي که انديشههايي متفاوت از گذشته مديريت منابع آب در آن آشکار بود آغاز کرد، سپس در مصاحبهاي نشان داد که ايدههايش متفاوت از گذشته و تحت تأثير تجربه داخلي و بينالمللي اوست. رضا اردکانيان سپس انتخاب مدير کل روابط عمومي وزارت نيرو را به شيوهاي کاملاً نامعمول در ايران از طريق فراخوان عمومي انجام داد. من که همواره از ايده «دولت موفقيتهاي کوچک» (نگاه کنيد به: https://www.tg-me.com/fazeli_mohammad/1247 ) حمايت کردهام، هر سه اقدام او را نوآوريهايي در راستاي کسب «موفقيتهاي کوچک» ميدانم که البته مؤثر و اميدبخش هستند.
✅ وزير نيرو چهارمين اقدام خود را نيز با اعلام عمومي برگزاري «همانديشي با متخصصان علوم آب و محيطزيست» آغاز کرده است (نگاه کنيد به: https://goo.gl/WnMrt2) و در مقدمه فراخوان نوشته شده است: وضعيت مديريت منابع آب و محيطزيست کشور به گونهای است که ضرورت دارد همه متخصصان – بالاخص جامعه دانشگاهی کشور – براي بررسی، ارائه راهکارها و اجرای آنها به منظور تعديل مشکلات و گشودن چشمانداز روشنی براي آينده مشارکت کنند. اين مهم با توجه به ضرورت «تغيير رويکرد» در مديريت منابع آب، اهميتي دوچندان مييابد. وزارت نيرو در نظر دارد با هدف پيريزی زمينههای تعامل مؤثر و مستمر وزارت نيرو و مديريت بخش آب کشور با متخصصان اين حوزه، اولين اجلاس «همانديشی با متخصصان علوم آب و محيطزيست» را برگزار نمايد.
✅ وزارت نيرو از استادان متخصص علوم آب و محيطزيست خواسته شده است «متون سياستي» درباره مسائل آب کشور را در زمينه چهار بسته موضوعي به ايميل دبيرخانه اين همانديشي ([email protected]) ارسال کنند. اين رويکرد به دانشگاه با ايدههاي ذکرشده در برنامه اردکانيان براي جلب مشارکت همه ذينفعان به حل مسأله آب، سازگار است. او اکنون دانشگاه را براي ايدهپردازي، اجماعسازي و ساختن شبکهاي از انديشمندان به منظور بررسي و رفع مسائل بنيادين آب کشور به مشارکت فراخوانده است.
✅ بستههاي موضوعات اين فراخوان نشان ميدهد همه علوم مرتبط با آب و محيطزيست، از حوزه مهندسي تا اقتصاد و علوم اجتماعي دعوت به مشارکت شدهاند. ميتوانيم بياعتماد باشيم و تصور کنيم اين هم اقدام نمايشي ديگري است و راه به جايي نميبرد؛ اما وزير نيرو با پيش بردن فراخوان عمومي براي انتخاب مدير کل روابط عمومي وزارت نيرو نشان داده است که اهل کار جدي است. ما ميتوانيم به فراخوان او پاسخ مثبت دهيم، همه ايدههاي خود براي بررسي و رفع مسائل آب کشور را با وزارت نيرو و وزيرش به اشتراک بگذاريم، و عميقاً به جاي در کنار ايستادن و انتقاد کردن، وارد گود شويم و به حل مسائل کمک کنيم.
✅ دانشگاهيان و متخصصان علوم آب و محيطزيست ميتوانند وارد شوند و نه همچون مشارکت در کنفرانسي از جنس آنچه معمولاً در دانشگاهها برگزار ميشود، بلکه با جديت و از سر دغدغه براي حل مسائل کشور به کمک آب بيايند. اين آزموني براي دانشگاه و يک بخش دولت است تا بدانند چگونه ميتوانند با يکديگر مشارکت و همکاري کنند، اعتماد بسازند، ايده بپرورانند، و در کنار يکديگر به ساختن ايران و رهانيدن آن از چرخه ناکارآمدي و زوال کمک کنند.
✅ فرصت ارسال متون سياستي براي اين همانديشي تا 25 بهمن 1396 است. معناي «متن سياستي» (نوشتهاي با 1500 تا 2500 کلمه) و شيوه نگارش آن در وبسايت فراخوان (https://goo.gl/WnMrt2) توضيح داده شده است.
(اين متن را اگر ميپسنديد، براي ديگران نيز ارسال کنيد.) @fazeli_mohammad
(محمد فاضلي – عضو هيئت علمي دانشگاه شهيد بهشتي)
✅ همه ميدانند که وضعيت منابع آب کشور در شرايط مناسبي نيست و براي درمان دردهاي آن به مشارکت همه مردم اين سرزمين نياز است. وزير نيرو – رضا اردکانيان – ابتدا با ارائه برنامهاي که انديشههايي متفاوت از گذشته مديريت منابع آب در آن آشکار بود آغاز کرد، سپس در مصاحبهاي نشان داد که ايدههايش متفاوت از گذشته و تحت تأثير تجربه داخلي و بينالمللي اوست. رضا اردکانيان سپس انتخاب مدير کل روابط عمومي وزارت نيرو را به شيوهاي کاملاً نامعمول در ايران از طريق فراخوان عمومي انجام داد. من که همواره از ايده «دولت موفقيتهاي کوچک» (نگاه کنيد به: https://www.tg-me.com/fazeli_mohammad/1247 ) حمايت کردهام، هر سه اقدام او را نوآوريهايي در راستاي کسب «موفقيتهاي کوچک» ميدانم که البته مؤثر و اميدبخش هستند.
✅ وزير نيرو چهارمين اقدام خود را نيز با اعلام عمومي برگزاري «همانديشي با متخصصان علوم آب و محيطزيست» آغاز کرده است (نگاه کنيد به: https://goo.gl/WnMrt2) و در مقدمه فراخوان نوشته شده است: وضعيت مديريت منابع آب و محيطزيست کشور به گونهای است که ضرورت دارد همه متخصصان – بالاخص جامعه دانشگاهی کشور – براي بررسی، ارائه راهکارها و اجرای آنها به منظور تعديل مشکلات و گشودن چشمانداز روشنی براي آينده مشارکت کنند. اين مهم با توجه به ضرورت «تغيير رويکرد» در مديريت منابع آب، اهميتي دوچندان مييابد. وزارت نيرو در نظر دارد با هدف پيريزی زمينههای تعامل مؤثر و مستمر وزارت نيرو و مديريت بخش آب کشور با متخصصان اين حوزه، اولين اجلاس «همانديشی با متخصصان علوم آب و محيطزيست» را برگزار نمايد.
✅ وزارت نيرو از استادان متخصص علوم آب و محيطزيست خواسته شده است «متون سياستي» درباره مسائل آب کشور را در زمينه چهار بسته موضوعي به ايميل دبيرخانه اين همانديشي ([email protected]) ارسال کنند. اين رويکرد به دانشگاه با ايدههاي ذکرشده در برنامه اردکانيان براي جلب مشارکت همه ذينفعان به حل مسأله آب، سازگار است. او اکنون دانشگاه را براي ايدهپردازي، اجماعسازي و ساختن شبکهاي از انديشمندان به منظور بررسي و رفع مسائل بنيادين آب کشور به مشارکت فراخوانده است.
✅ بستههاي موضوعات اين فراخوان نشان ميدهد همه علوم مرتبط با آب و محيطزيست، از حوزه مهندسي تا اقتصاد و علوم اجتماعي دعوت به مشارکت شدهاند. ميتوانيم بياعتماد باشيم و تصور کنيم اين هم اقدام نمايشي ديگري است و راه به جايي نميبرد؛ اما وزير نيرو با پيش بردن فراخوان عمومي براي انتخاب مدير کل روابط عمومي وزارت نيرو نشان داده است که اهل کار جدي است. ما ميتوانيم به فراخوان او پاسخ مثبت دهيم، همه ايدههاي خود براي بررسي و رفع مسائل آب کشور را با وزارت نيرو و وزيرش به اشتراک بگذاريم، و عميقاً به جاي در کنار ايستادن و انتقاد کردن، وارد گود شويم و به حل مسائل کمک کنيم.
✅ دانشگاهيان و متخصصان علوم آب و محيطزيست ميتوانند وارد شوند و نه همچون مشارکت در کنفرانسي از جنس آنچه معمولاً در دانشگاهها برگزار ميشود، بلکه با جديت و از سر دغدغه براي حل مسائل کشور به کمک آب بيايند. اين آزموني براي دانشگاه و يک بخش دولت است تا بدانند چگونه ميتوانند با يکديگر مشارکت و همکاري کنند، اعتماد بسازند، ايده بپرورانند، و در کنار يکديگر به ساختن ايران و رهانيدن آن از چرخه ناکارآمدي و زوال کمک کنند.
✅ فرصت ارسال متون سياستي براي اين همانديشي تا 25 بهمن 1396 است. معناي «متن سياستي» (نوشتهاي با 1500 تا 2500 کلمه) و شيوه نگارش آن در وبسايت فراخوان (https://goo.gl/WnMrt2) توضيح داده شده است.
(اين متن را اگر ميپسنديد، براي ديگران نيز ارسال کنيد.) @fazeli_mohammad
Telegram
دغدغه ایران
دولت فروتن و موفقیتهای کوچک
(محمد فاضلی)
✅ دلایل بسیاری هست که چرا دولت در ایران نمیتواند به کسب موفقیتهای بزرگ دل ببندد. فقدان اجماع سیاسی بین نخبگان و میزان بالایی از مناقشه بر سر بنیادیترین اصول حکمرانی؛ همگرا شدن مجموعهای از بحرانهای مالی، سیاسی،…
(محمد فاضلی)
✅ دلایل بسیاری هست که چرا دولت در ایران نمیتواند به کسب موفقیتهای بزرگ دل ببندد. فقدان اجماع سیاسی بین نخبگان و میزان بالایی از مناقشه بر سر بنیادیترین اصول حکمرانی؛ همگرا شدن مجموعهای از بحرانهای مالی، سیاسی،…
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴قانون حجاب و واقعيت موجود
🔺منتشر شده در اعتماد ۱۱ بهمن ۱۳۹۶
🔲اتفاقات روزهاي گذشته كه چند تن از دختران جوان به نشانه اعتراض در خيابان انقلاب و روي سكويي ايستاده و روسري خود را بر چوبي تكان ميدهند، بحث درباره حجاب را ضروري ساخته است. موضوعي كه براي سالها امكان بحث و گفتگو درباره آن وجود نداشت و به شكل يك تابو در آمده بود. من در اين يادداشت ميكوشم تا حدي كه ظرفيت يك نوشته اجازه ميدهد، مسأله را باز كنم. متأسفانه مسأله حجاب كه يك رفتاري ديني و فرهنگي است تبديل به يك مقوله سياسي شده است. اين كار از سال 1314 كه رضاشاه حجاب سنتي را ممنوع كرد و دستور کشف حجاب را داد، آغاز شد. شايد براي يك جوان و حتي افراد ميانسال امروزي آن اقدام قابل درك نباشد. مادربزرگ من تعريف ميكرد كه در روستاي آنان نيز برداشتن حجاب از سر زنان اجرا شد و يك بار كه او براي برداشتن آب از منزل بيرون آمده بود، در همان لحظه يك امنيه (ژاندارم) ميرسد و روسري را با خشونت تمام از روي سر او برميدارد. آن هم در روستايي كه 70 كيلومتر با اولين شهر فاصله داشت و اصولاً جاده شوسه نداشت بلكه در آن زمان جاده آن مالرو بود!! محمدرضا نيز در ادامه سياستهاي پدرش نوعي اشاعه فرهنگ غربي از بالا را سرلوحه سياستهاي خود قرار داد و هنگامي كه جو انقلابي شد، اين سياست به ضد خودش تبديل شد و تعداد زيادي از دختران فاقد حجاب، محجبه شدند، حتي دختران چپ و كمونيست نيز در ضديت با رژيم گذشته حجاب را محترم ميشمردند. پس از انقلاب نيز حجاب و مسأله آن مصون از معناي سياسي نبود. حتي نوع پوشش حجاب نيز زماني سياسي شد و روسري زيتوني رنگ نمادي از تعلقخاطر سياسي خاصي شد و اين وضع همچنان ادامه داشت تا به وضع فعلي رسيدهايم. وضعي كه متأسفانه حتي بسياري از زنان محجبه نيز از اينكه گمان كنند حجاب آنان محصول اجبار است ناراحت هستند. چه بسا ممكن است روند معكوس سالهاي 1348 تا 1357 را اكنون شاهد باشيم، و حتی كساني كه معتقد به حجاب باشند ولي بنابه ملاحظات سياسي رفتار ديگري را پيشه كنند. به طور قطع اين مسأله در مورد خانوادهها نیز صادق است و به دلیل این وضع پدران و مادران نميتوانند در مورد حجاب چنانچه كه ميخواهند يا مناسب ميدانند در برابر فرزندانشان از اين مسأله دفاع كنند.
🔲اين مشكل بهتر از همه جا در قانون مربوط آمده است. در تبصره ماده 638 قانون مجازات اسلامي مصوب سال 1375 آمده است كه: "زناني كه بدون حجاب شرعي در معابر و انظار عمومي ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه و يا از پنجاه هزار تا پانصد هزار ريال جزاي نقدي محكوم خواهند شد." مشكل اين تبصره قانوني چيست؟
🔲اولين مشكل عدم اجراي آن است. اگرچه در قانون حجاب شرعي تعريف نشده است و در عمل حدود واقعي حجاب را دچار ابهام كرده است، ولي با فرض فهم غالب كه پوشيدن بدن بجز صورت و كفِّين است، ميتوان گفت كه در صورت اجراي اين قانون روزانه تعداد بسياري زيادي از زنان را بايد محكوم و مجازات كرد شايد هر روز صدها هزار نفر را بايد مطابق اين تبصره محكوم و مجازات كرد و طبيعي است كه چنين كاري نشدني است. نكته ديگر اينكه حجاب شرعي به اين مفهوم براي مسلمانان معنادار است، در حالي كه ميدانيم غيرمسلمانان و حتي زنان خارجي حتي ديپلماتهايي كه به ايران سفر ميكند نيز مشمول اين اجبار ميشوند كه مطابق همین قانون هيچ الزامی به رعایت حجاب شرعي ندارد.
🔲اين تبصره به ظاهر براساس فلسفه حفظ عفت عمومي نگاشته شده است، چون اگر براساس فلسفه اجراي شریعت بود، فرقي اصولي ميان عدم رعايت حجاب در خانه با معبر عمومي وجود ندارد و در هر دو صورت بايد حجاب را رعايت كرد. همچنین میان زنان مسلمان و غیر آن تفاوت بود. پس بايد از منظر رعایت و حفظ عفت عمومي نوشته شده باشد. در اين صورت نميتوان آن را مقيد به قيد شرعي نمود، بلكه بايد آن را در چارچوب عرف عموم فهميد و تنها در اين صورت است كه حدي از پوشش فارغ از اينكه زن مسلمان است يا غيرمسلمان ميتواند لازمه حفظ عفت عمومي تلقي شود و اين حد نيز به نسبت سيال است. صد سال پيش نوعي از پوشش زنان قبيح دانسته ميشد كه امروز چنين نيست، در فضاي عمومي نوعي از پوشش نادرست و خلاف عفت دانسته ميشود كه در فضاي خصوصي چنین تلقي نميشود. در روستا و شهر، در اماكن تفريحي و گذران اوقات فراغت یا اماكن ديگر، هركدام عرف خاص خود را دارند كه به طور معمول بيشتر بانوان رعايت ميكنند. ادامه....
🔺منتشر شده در اعتماد ۱۱ بهمن ۱۳۹۶
🔲اتفاقات روزهاي گذشته كه چند تن از دختران جوان به نشانه اعتراض در خيابان انقلاب و روي سكويي ايستاده و روسري خود را بر چوبي تكان ميدهند، بحث درباره حجاب را ضروري ساخته است. موضوعي كه براي سالها امكان بحث و گفتگو درباره آن وجود نداشت و به شكل يك تابو در آمده بود. من در اين يادداشت ميكوشم تا حدي كه ظرفيت يك نوشته اجازه ميدهد، مسأله را باز كنم. متأسفانه مسأله حجاب كه يك رفتاري ديني و فرهنگي است تبديل به يك مقوله سياسي شده است. اين كار از سال 1314 كه رضاشاه حجاب سنتي را ممنوع كرد و دستور کشف حجاب را داد، آغاز شد. شايد براي يك جوان و حتي افراد ميانسال امروزي آن اقدام قابل درك نباشد. مادربزرگ من تعريف ميكرد كه در روستاي آنان نيز برداشتن حجاب از سر زنان اجرا شد و يك بار كه او براي برداشتن آب از منزل بيرون آمده بود، در همان لحظه يك امنيه (ژاندارم) ميرسد و روسري را با خشونت تمام از روي سر او برميدارد. آن هم در روستايي كه 70 كيلومتر با اولين شهر فاصله داشت و اصولاً جاده شوسه نداشت بلكه در آن زمان جاده آن مالرو بود!! محمدرضا نيز در ادامه سياستهاي پدرش نوعي اشاعه فرهنگ غربي از بالا را سرلوحه سياستهاي خود قرار داد و هنگامي كه جو انقلابي شد، اين سياست به ضد خودش تبديل شد و تعداد زيادي از دختران فاقد حجاب، محجبه شدند، حتي دختران چپ و كمونيست نيز در ضديت با رژيم گذشته حجاب را محترم ميشمردند. پس از انقلاب نيز حجاب و مسأله آن مصون از معناي سياسي نبود. حتي نوع پوشش حجاب نيز زماني سياسي شد و روسري زيتوني رنگ نمادي از تعلقخاطر سياسي خاصي شد و اين وضع همچنان ادامه داشت تا به وضع فعلي رسيدهايم. وضعي كه متأسفانه حتي بسياري از زنان محجبه نيز از اينكه گمان كنند حجاب آنان محصول اجبار است ناراحت هستند. چه بسا ممكن است روند معكوس سالهاي 1348 تا 1357 را اكنون شاهد باشيم، و حتی كساني كه معتقد به حجاب باشند ولي بنابه ملاحظات سياسي رفتار ديگري را پيشه كنند. به طور قطع اين مسأله در مورد خانوادهها نیز صادق است و به دلیل این وضع پدران و مادران نميتوانند در مورد حجاب چنانچه كه ميخواهند يا مناسب ميدانند در برابر فرزندانشان از اين مسأله دفاع كنند.
🔲اين مشكل بهتر از همه جا در قانون مربوط آمده است. در تبصره ماده 638 قانون مجازات اسلامي مصوب سال 1375 آمده است كه: "زناني كه بدون حجاب شرعي در معابر و انظار عمومي ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه و يا از پنجاه هزار تا پانصد هزار ريال جزاي نقدي محكوم خواهند شد." مشكل اين تبصره قانوني چيست؟
🔲اولين مشكل عدم اجراي آن است. اگرچه در قانون حجاب شرعي تعريف نشده است و در عمل حدود واقعي حجاب را دچار ابهام كرده است، ولي با فرض فهم غالب كه پوشيدن بدن بجز صورت و كفِّين است، ميتوان گفت كه در صورت اجراي اين قانون روزانه تعداد بسياري زيادي از زنان را بايد محكوم و مجازات كرد شايد هر روز صدها هزار نفر را بايد مطابق اين تبصره محكوم و مجازات كرد و طبيعي است كه چنين كاري نشدني است. نكته ديگر اينكه حجاب شرعي به اين مفهوم براي مسلمانان معنادار است، در حالي كه ميدانيم غيرمسلمانان و حتي زنان خارجي حتي ديپلماتهايي كه به ايران سفر ميكند نيز مشمول اين اجبار ميشوند كه مطابق همین قانون هيچ الزامی به رعایت حجاب شرعي ندارد.
🔲اين تبصره به ظاهر براساس فلسفه حفظ عفت عمومي نگاشته شده است، چون اگر براساس فلسفه اجراي شریعت بود، فرقي اصولي ميان عدم رعايت حجاب در خانه با معبر عمومي وجود ندارد و در هر دو صورت بايد حجاب را رعايت كرد. همچنین میان زنان مسلمان و غیر آن تفاوت بود. پس بايد از منظر رعایت و حفظ عفت عمومي نوشته شده باشد. در اين صورت نميتوان آن را مقيد به قيد شرعي نمود، بلكه بايد آن را در چارچوب عرف عموم فهميد و تنها در اين صورت است كه حدي از پوشش فارغ از اينكه زن مسلمان است يا غيرمسلمان ميتواند لازمه حفظ عفت عمومي تلقي شود و اين حد نيز به نسبت سيال است. صد سال پيش نوعي از پوشش زنان قبيح دانسته ميشد كه امروز چنين نيست، در فضاي عمومي نوعي از پوشش نادرست و خلاف عفت دانسته ميشود كه در فضاي خصوصي چنین تلقي نميشود. در روستا و شهر، در اماكن تفريحي و گذران اوقات فراغت یا اماكن ديگر، هركدام عرف خاص خود را دارند كه به طور معمول بيشتر بانوان رعايت ميكنند. ادامه....
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴قانون حجاب و واقعيت موجود ( ادامه...)
🔲اكنون در موقعيتي هستيم كه نسل جوان و حتي نسل ميانسال جامعه ديگر ضرورتي بر درك سياسي از حجاب نميبينند و اكثريت آنان نيز قصدي در ضديت با حكومت ندارند، فقط نميدانند كه چرا به چنين رفتاري مجبور ميشوند؟ شايد گفته شود كه اين قانون است. ولي همه ميدانند كه انداختن يك شال روي سر از نظر منطق اين قانون هيچ تفاوتي با نگذاشتن آن ندارد ولي اگر كسي شال يا روسري نيمبند را نداشته باشد مواخذه ميشود و كسي که آن را دارد خير. در حالي كه اين تبصره قانوني براي هر دوي آنها به يكسان بايد اعمال شود.
🔲اكنون ميتوان پرسيد كه چه كار بايد كرد؟ بهترين راه اين است كه قانون به گونهاي نوشته شود كه مُرِّ آن اجرا شود. در اين صورت قانون يا بايد از طريق زور و فشار اجرا شود يا از طريق مردم پذيرفته و درونی شود. البته در هر حال اجراي قانون ضمانت اجرا ميخواهد. نبايد اجازه داد كه قانون متروك شود. مثل قانون ماهواره كه عملاً متروك شده است. هم هست و هم نيست. اين خيلي بد است كه قانون بياعتبار شود. بياعتباري يك قانون، به قوانين ديگر نيز سرايت ميكند و همين ميشود كه ميبينيم. بياعتباري قانون محصول بيتوجهي مردم به قانون نيست، بلكه ناشي از اين است كه نميدانند چرا چنين قانوني را بايد رعايت كنند؟ نمونهاش ماهواره كه مخالفت با استفاده از آن نتيجهاي نداشت.
🔲قانونگذاري بايد براساس واقعيت متن اجتماعي باشد. اجراي نيمبند قانون حجاب كارساز نيست. ظاهراً تغيير آن نيز در حال حاضر مقدور نيست. ولي يك راه وجود دارد، همان وجود كلمه شرعي است. كه شرعي بودن را به خود افراد احاله ميدهد. شايد بسياري از اين افراد اصولاً اين حد از حجاب را ضروري دين ندانند. یا از افراد گوناگونی تقلید کنند همچنان كه هستند كساني كه چنين نظري را داشته باشند. در اين صورت می توان پوششهای عادی و بدون روسری را مصداق این تبصره قانونی ندانست ولی پوششهای نامناسب را ميتوان با استناد به اصل ماده 638 كه جريحهدار شدن عفت عمومي است برخورد كرد كه اتفاقاً فلسفه قابل دفاعي براي مجازات است.
🔲منصفانه بايد داوري كرد. در حالي كه بخش بزرگي از علما، سودهاي دريافتي بانكها را مصداق ربا ميدانند، و طبق حكم صريح قرآن، ربا جنگ با خداست، و در عين حال به هر دليلي 40 سال است كه ادامه دارد، چرا بايد بر اموري پافشاري كرد كه نه چنين صراحتي در قرآن دارد و نه حتي چنين شدتي در زشتی آن. به قول يكي از اصولگرايان، اسلام يك بسته تجزيهناپذير است، نميتوان "نُومن ببعض و نكفر ببعض" بود. يا بعضي را اجرا كرد و بعضي را اجرا نكرد. اين سياست تجربهای شكست خورده است. پس بهتر است آن را تكرار نكنيم.
@abdiabbas
🔲اكنون در موقعيتي هستيم كه نسل جوان و حتي نسل ميانسال جامعه ديگر ضرورتي بر درك سياسي از حجاب نميبينند و اكثريت آنان نيز قصدي در ضديت با حكومت ندارند، فقط نميدانند كه چرا به چنين رفتاري مجبور ميشوند؟ شايد گفته شود كه اين قانون است. ولي همه ميدانند كه انداختن يك شال روي سر از نظر منطق اين قانون هيچ تفاوتي با نگذاشتن آن ندارد ولي اگر كسي شال يا روسري نيمبند را نداشته باشد مواخذه ميشود و كسي که آن را دارد خير. در حالي كه اين تبصره قانوني براي هر دوي آنها به يكسان بايد اعمال شود.
🔲اكنون ميتوان پرسيد كه چه كار بايد كرد؟ بهترين راه اين است كه قانون به گونهاي نوشته شود كه مُرِّ آن اجرا شود. در اين صورت قانون يا بايد از طريق زور و فشار اجرا شود يا از طريق مردم پذيرفته و درونی شود. البته در هر حال اجراي قانون ضمانت اجرا ميخواهد. نبايد اجازه داد كه قانون متروك شود. مثل قانون ماهواره كه عملاً متروك شده است. هم هست و هم نيست. اين خيلي بد است كه قانون بياعتبار شود. بياعتباري يك قانون، به قوانين ديگر نيز سرايت ميكند و همين ميشود كه ميبينيم. بياعتباري قانون محصول بيتوجهي مردم به قانون نيست، بلكه ناشي از اين است كه نميدانند چرا چنين قانوني را بايد رعايت كنند؟ نمونهاش ماهواره كه مخالفت با استفاده از آن نتيجهاي نداشت.
🔲قانونگذاري بايد براساس واقعيت متن اجتماعي باشد. اجراي نيمبند قانون حجاب كارساز نيست. ظاهراً تغيير آن نيز در حال حاضر مقدور نيست. ولي يك راه وجود دارد، همان وجود كلمه شرعي است. كه شرعي بودن را به خود افراد احاله ميدهد. شايد بسياري از اين افراد اصولاً اين حد از حجاب را ضروري دين ندانند. یا از افراد گوناگونی تقلید کنند همچنان كه هستند كساني كه چنين نظري را داشته باشند. در اين صورت می توان پوششهای عادی و بدون روسری را مصداق این تبصره قانونی ندانست ولی پوششهای نامناسب را ميتوان با استناد به اصل ماده 638 كه جريحهدار شدن عفت عمومي است برخورد كرد كه اتفاقاً فلسفه قابل دفاعي براي مجازات است.
🔲منصفانه بايد داوري كرد. در حالي كه بخش بزرگي از علما، سودهاي دريافتي بانكها را مصداق ربا ميدانند، و طبق حكم صريح قرآن، ربا جنگ با خداست، و در عين حال به هر دليلي 40 سال است كه ادامه دارد، چرا بايد بر اموري پافشاري كرد كه نه چنين صراحتي در قرآن دارد و نه حتي چنين شدتي در زشتی آن. به قول يكي از اصولگرايان، اسلام يك بسته تجزيهناپذير است، نميتوان "نُومن ببعض و نكفر ببعض" بود. يا بعضي را اجرا كرد و بعضي را اجرا نكرد. اين سياست تجربهای شكست خورده است. پس بهتر است آن را تكرار نكنيم.
@abdiabbas
Forwarded from فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
📝📝📝 توییت توییت، بنگ بنگ
درباره رویای براندازی آسان
✍🏼احسان منصوری
✅ سال ۸۳ در واکنش به طرحی که از سوی افرادی شامل محمد ملکی، محسن سازگارا و علی افشاری ارائه شده بود و قرار بود با یک نظرسنجی اینترنتی مقدمات رفراندوم قانون اساسی فراهم شود، سعید حجاریان (در متنی که به عنوان کلیک کلیک بنگ بنگ معروف شد) ذهنیت نویسندگان را به بازیهای کامپیوتری تشبیه کرد که با چند کلیک اینرتنتی قصد سرنگون کردن نظام مستقر را دارند.
✅ این روزها تبلیغ همه جانبه #براندازم از سوی بیبیسی گرفته تا مجاهدین، نشان میدهد در بر همان پاشنه سابق میچرخد. با این تفاوت که ابزار براندازی از کلیک به توییت تغییر کرده ست.
✅ از کوی دانشگاه ۷۸ تا حکم آغاجری و تابستان ۸۲، پیروزی احمدی نژاد، انتخابات ۸۸، دوره تحریمها و حالا اعتراضات ۹۶، ماجرا به همین صورت تکرار شده است. با اولین جرقه اعتراضات یا بحرانها این توهم که سرنگون کردن رژیم نزدیک و آسان است عود میکند.
✅ شکستهای پی در پی البته باعث بازنگری در این رویا نمیشود و براندازان با شروع هر اعتراضی ادعا میکنند این بار ماجرا متفاوت است و هرگز تا این حد به براندازی نزدیک نبودهایم. (به همان افراد پیش گفته و نوشتههایشان دقت کنید که چطور در ۱۵ سال گذشته هیچ تغییری نکردهاند).
✅ این توهم که معمولا از سوی #ویرانیطلبان تقویت و پمپاژ میشود برای روحیه بخشی به بدنه تظاهرات موثر است. به مردم میگویند اصلاحات که نتیجه نداد. کافی است یک روز اراده کنید، سرنگوی میشود و فردایش همه خوشبختیم. گویی در انتخابات ۹۶ اگر بر روی برگه رای به جای نام روحانی مینوشتیم سرنگونی، امروز یک حکومت سکولار دموکرات داشتیم. همین اندازه ساده و آسان. اما چون فریب خوردیم گرفتار روند طولانی اصلاحات داخلی شدیم. ویرانیطلبان به مردم تاکید میکنند فقط کافی ست در انتخابات بعدی این اشتباه را تکرار نکنید.
✅ مردم جذب چنین رویایی میشوند. رویای براندازی آسان و میانبر زدن در مسیر اصلاحاتی که ظاهرا طولانی و پر پیچ و خم است.
✅ راه حلهای براندازی هم همان اندازه آسان هستند. سریع، بدون هزینه و بی خطر: -اتو به برق بزنید، -پولهایتان را از بانک بیرون بکشید، -قبض آب و برق را ندهید، -درخیابان بوق بزنید، -هشتگ داغ کنید! -از ترامپ تقاضای کمک کنید.کارهایی که صرفا حس مبارزه میدهند تا بدنه مردمی جذب شده تصور کند واقعا مشغول ضربه زدن به حکومت است.
✅ واضح است که چنان راهکارهایی هیچ تغییری در هیج جایی ایجاد نمیکنند. هواداران ایده براندازی (مردم عادی که برخلاف #ویرانیطلبان قصدی جز بهبود شرایطشان ندارند) باید از خود بپرسند دقیقا راهکارشان برای براندازی نظام حاکم چیست؟
✅ تظاهرات آرام و مدنی که نمیتواند به سقوط نظام بیانجامد کما اینکه تظاهرات ۸۸ به چنان نتیجهای نرسید. اسلحه به دست گرفتن و تبدیل کردن ایران به سوریه هم قطعا خواسته هیچ انسانی که به دنبال معیشت بهتر است نمیتواند باشد.
✅ پس هدف #ویرانیطلبان از القای اینکه براندازی آسان و جایگزین مطمئنی برای اصلاح طلبی ست چیست؟
هدف آنها صرفا ایجاد بن بست در راه اصلاحات داخلی از طریق ایجاد یاس، جلوگیری از مشارکت مردمی و ممانعت از پیروزی اصلاح طلبان است.
✅ در نقشه راه آنها گام اول تضعیف کشور است. پاشاندن شیرازههای سیاسی، اقتصادی و امنیت کشور از طریق کمک به بن بست داخلی (با طرح هایی مثل تحریم انتخابات). گام دوم مشروعیت دادن به سیاستهای جنگ طلبان از زبان مردم ایران است. مرحله سوم صبر بلند مدت برای اوج گرفتن تنش های خارجی تا مرحله نهایی که حمله نظامی باشد.
✅ این براندازی ظاهرا آسان، در عراق با ۱۳ سال محاصره اقتصادی و یک جنگ ویران کننده هنوز تمام نشده و دولت عراق حتی یک روز نتوانسته به آسانی بر کشور حکومت کند. در لیبی کشور را بعد از جنگ تحویل تروریستها داده و به بازار برده فروشی، صحنه جنگ پیوسته و مرکز قاجاق سلاح تبدیل کرده. در مصر دیکتاتوری بدتر از مبارک به قدرت رسیده و مخالفان را حکم اعدام عمومی میدهد، در سوریه بزرگترین فجایع بشری رقم خورده.
برای براندازی چقدر هزینه میدهید و چقدر صبر دارید؟
✅ ایرانیانی که آرزوی بهبود سریع وضعیت معیشتی و اجتماعی خود را دارند، پیش از آنکه گوش به تبلیغات مجاهدین و بیبیسی و اپوزیسیون نشسته در امنیت بسپارند و از وعدههای #ویرانیطلبان سرمست شوند، باید پیش خودشان تصور کنند آلودگی هوا یا تورم ۱۰٪ و بیکاری ۲۰٪ فجیع تر است یا ویرانی نیمی از ایران، بی خانمانی ۳۰ میلیون نفر، کشته شدن چند میلیون بیگناه؟ اصلاحات سخت تر و طولانی تر است یا رفتن به مسیر عراق و تحمل ۲۷ سال تحریم اقتصادی و جنگ و آیندهای که هنوز روشن نیست؟
✅ آیا حاضریم این میزان هزینه بپردازیم و ربع قرن صبر کنیم تا به نقطه صفر شروع توسعه کشور برسیم؟
@MostafaTajzadeh
http://up.upinja.com/kde8f.jpg
درباره رویای براندازی آسان
✍🏼احسان منصوری
✅ سال ۸۳ در واکنش به طرحی که از سوی افرادی شامل محمد ملکی، محسن سازگارا و علی افشاری ارائه شده بود و قرار بود با یک نظرسنجی اینترنتی مقدمات رفراندوم قانون اساسی فراهم شود، سعید حجاریان (در متنی که به عنوان کلیک کلیک بنگ بنگ معروف شد) ذهنیت نویسندگان را به بازیهای کامپیوتری تشبیه کرد که با چند کلیک اینرتنتی قصد سرنگون کردن نظام مستقر را دارند.
✅ این روزها تبلیغ همه جانبه #براندازم از سوی بیبیسی گرفته تا مجاهدین، نشان میدهد در بر همان پاشنه سابق میچرخد. با این تفاوت که ابزار براندازی از کلیک به توییت تغییر کرده ست.
✅ از کوی دانشگاه ۷۸ تا حکم آغاجری و تابستان ۸۲، پیروزی احمدی نژاد، انتخابات ۸۸، دوره تحریمها و حالا اعتراضات ۹۶، ماجرا به همین صورت تکرار شده است. با اولین جرقه اعتراضات یا بحرانها این توهم که سرنگون کردن رژیم نزدیک و آسان است عود میکند.
✅ شکستهای پی در پی البته باعث بازنگری در این رویا نمیشود و براندازان با شروع هر اعتراضی ادعا میکنند این بار ماجرا متفاوت است و هرگز تا این حد به براندازی نزدیک نبودهایم. (به همان افراد پیش گفته و نوشتههایشان دقت کنید که چطور در ۱۵ سال گذشته هیچ تغییری نکردهاند).
✅ این توهم که معمولا از سوی #ویرانیطلبان تقویت و پمپاژ میشود برای روحیه بخشی به بدنه تظاهرات موثر است. به مردم میگویند اصلاحات که نتیجه نداد. کافی است یک روز اراده کنید، سرنگوی میشود و فردایش همه خوشبختیم. گویی در انتخابات ۹۶ اگر بر روی برگه رای به جای نام روحانی مینوشتیم سرنگونی، امروز یک حکومت سکولار دموکرات داشتیم. همین اندازه ساده و آسان. اما چون فریب خوردیم گرفتار روند طولانی اصلاحات داخلی شدیم. ویرانیطلبان به مردم تاکید میکنند فقط کافی ست در انتخابات بعدی این اشتباه را تکرار نکنید.
✅ مردم جذب چنین رویایی میشوند. رویای براندازی آسان و میانبر زدن در مسیر اصلاحاتی که ظاهرا طولانی و پر پیچ و خم است.
✅ راه حلهای براندازی هم همان اندازه آسان هستند. سریع، بدون هزینه و بی خطر: -اتو به برق بزنید، -پولهایتان را از بانک بیرون بکشید، -قبض آب و برق را ندهید، -درخیابان بوق بزنید، -هشتگ داغ کنید! -از ترامپ تقاضای کمک کنید.کارهایی که صرفا حس مبارزه میدهند تا بدنه مردمی جذب شده تصور کند واقعا مشغول ضربه زدن به حکومت است.
✅ واضح است که چنان راهکارهایی هیچ تغییری در هیج جایی ایجاد نمیکنند. هواداران ایده براندازی (مردم عادی که برخلاف #ویرانیطلبان قصدی جز بهبود شرایطشان ندارند) باید از خود بپرسند دقیقا راهکارشان برای براندازی نظام حاکم چیست؟
✅ تظاهرات آرام و مدنی که نمیتواند به سقوط نظام بیانجامد کما اینکه تظاهرات ۸۸ به چنان نتیجهای نرسید. اسلحه به دست گرفتن و تبدیل کردن ایران به سوریه هم قطعا خواسته هیچ انسانی که به دنبال معیشت بهتر است نمیتواند باشد.
✅ پس هدف #ویرانیطلبان از القای اینکه براندازی آسان و جایگزین مطمئنی برای اصلاح طلبی ست چیست؟
هدف آنها صرفا ایجاد بن بست در راه اصلاحات داخلی از طریق ایجاد یاس، جلوگیری از مشارکت مردمی و ممانعت از پیروزی اصلاح طلبان است.
✅ در نقشه راه آنها گام اول تضعیف کشور است. پاشاندن شیرازههای سیاسی، اقتصادی و امنیت کشور از طریق کمک به بن بست داخلی (با طرح هایی مثل تحریم انتخابات). گام دوم مشروعیت دادن به سیاستهای جنگ طلبان از زبان مردم ایران است. مرحله سوم صبر بلند مدت برای اوج گرفتن تنش های خارجی تا مرحله نهایی که حمله نظامی باشد.
✅ این براندازی ظاهرا آسان، در عراق با ۱۳ سال محاصره اقتصادی و یک جنگ ویران کننده هنوز تمام نشده و دولت عراق حتی یک روز نتوانسته به آسانی بر کشور حکومت کند. در لیبی کشور را بعد از جنگ تحویل تروریستها داده و به بازار برده فروشی، صحنه جنگ پیوسته و مرکز قاجاق سلاح تبدیل کرده. در مصر دیکتاتوری بدتر از مبارک به قدرت رسیده و مخالفان را حکم اعدام عمومی میدهد، در سوریه بزرگترین فجایع بشری رقم خورده.
برای براندازی چقدر هزینه میدهید و چقدر صبر دارید؟
✅ ایرانیانی که آرزوی بهبود سریع وضعیت معیشتی و اجتماعی خود را دارند، پیش از آنکه گوش به تبلیغات مجاهدین و بیبیسی و اپوزیسیون نشسته در امنیت بسپارند و از وعدههای #ویرانیطلبان سرمست شوند، باید پیش خودشان تصور کنند آلودگی هوا یا تورم ۱۰٪ و بیکاری ۲۰٪ فجیع تر است یا ویرانی نیمی از ایران، بی خانمانی ۳۰ میلیون نفر، کشته شدن چند میلیون بیگناه؟ اصلاحات سخت تر و طولانی تر است یا رفتن به مسیر عراق و تحمل ۲۷ سال تحریم اقتصادی و جنگ و آیندهای که هنوز روشن نیست؟
✅ آیا حاضریم این میزان هزینه بپردازیم و ربع قرن صبر کنیم تا به نقطه صفر شروع توسعه کشور برسیم؟
@MostafaTajzadeh
http://up.upinja.com/kde8f.jpg
Forwarded from شهروند خاورميانه ( فرهمند عليپور)
وبسایت بی بی سی فارسی گزارشی نوشته است که :"یک تحقیق بیبیسی دریافته است طالبان که نیروهای مورد حمایت آمریکا میلیاردها دلار صرف شکست دادن شان کرده، اکنون به طور علنی در ۷۰ درصد از خاک افغانستان فعال هستند."
https://goo.gl/NGC2fG
اینکه ۷۰ درصد خاک افغانستان به رغم هفده سال جنگ و آوارگی و خونریزی هنوز زیر سایه شوم طالبان است که خب باید به انگلیس و آمریکا تبریک گفت!
اما اینکه بی بی سی نوشته "میلیاردها دلار" هم خیلی کم لطفی داشته! فقط دولت بریتانیا به تنهایی نه "میلیاردها دلار" که "دهها میلیارد دلار" تا کنون هزینه کرده. یعنی 37 میلیارد دلار در افغانستان! گزارش روزنامه تلگراف در همین زمینه :https://goo.gl/Y1fmxP
ایالات متحده هم بیش از 27 برابر انگلیس یعنی "صدها میلیارد دلار" و دقیق تر " 1007 میلیارد دلار" در افغانستان صرف مبارزه با طالبان کرده. http://bit.ly/2wxBLOy
بقیه کشورهای ناتو و استرالیا و کانادا و.. رو هم میشه دونه به دونه آمارش رو پبدا کرد. از جمله ایتالیا که بیش از 6 میلیارد یورو.
حالا فکر می کنید این صدها میلیارد دلار خرج افغانستان و مردمش میشه؟ هرگز! مثلا می دونید بودجه توسعه و عمران افغانستان در سال چقدره؟برای سال آینده - 97 - این بودجه فقط 1.3 میلیارد دلار است!
این صدها میلیارد کجا رفته؟ به جیب شرکتهای بزرگ اسلحه سازی؟ و ایجاد اشتغال و مالیات در خود آمریکا و انگلیس؟
هر جا که رفته و هر طور که خرج شده، فعلا بعد از 17 سال جنگ، طالبان سایه شوم و مرگبارش را حتی از سر پایتخت و دیوارهای ارگ ریاست جمهوری هم دور نکرده است.
https://goo.gl/NGC2fG
اینکه ۷۰ درصد خاک افغانستان به رغم هفده سال جنگ و آوارگی و خونریزی هنوز زیر سایه شوم طالبان است که خب باید به انگلیس و آمریکا تبریک گفت!
اما اینکه بی بی سی نوشته "میلیاردها دلار" هم خیلی کم لطفی داشته! فقط دولت بریتانیا به تنهایی نه "میلیاردها دلار" که "دهها میلیارد دلار" تا کنون هزینه کرده. یعنی 37 میلیارد دلار در افغانستان! گزارش روزنامه تلگراف در همین زمینه :https://goo.gl/Y1fmxP
ایالات متحده هم بیش از 27 برابر انگلیس یعنی "صدها میلیارد دلار" و دقیق تر " 1007 میلیارد دلار" در افغانستان صرف مبارزه با طالبان کرده. http://bit.ly/2wxBLOy
بقیه کشورهای ناتو و استرالیا و کانادا و.. رو هم میشه دونه به دونه آمارش رو پبدا کرد. از جمله ایتالیا که بیش از 6 میلیارد یورو.
حالا فکر می کنید این صدها میلیارد دلار خرج افغانستان و مردمش میشه؟ هرگز! مثلا می دونید بودجه توسعه و عمران افغانستان در سال چقدره؟برای سال آینده - 97 - این بودجه فقط 1.3 میلیارد دلار است!
این صدها میلیارد کجا رفته؟ به جیب شرکتهای بزرگ اسلحه سازی؟ و ایجاد اشتغال و مالیات در خود آمریکا و انگلیس؟
هر جا که رفته و هر طور که خرج شده، فعلا بعد از 17 سال جنگ، طالبان سایه شوم و مرگبارش را حتی از سر پایتخت و دیوارهای ارگ ریاست جمهوری هم دور نکرده است.
BBC Persian
تحقیق بیبیسی: ۷۰ درصد افغانستان در معرض تهدید طالبان قرار دارد
بیبیسی دریافته است که دسترسی و قدرت گروه اسلامگرای طالبان در افغانستان پس از خروج نیروهای رزمی خارجی از این کشور افزایش یافته است.
Forwarded from یادداشتهای صدرپژوهی محسن کمالیان
مخالفت امام موسی صدر با حجاب اجباری بانوان
امام موسی صدر مجتهد مطلق بود و به نظر میرسد که او نیز حجاب بانوان را شرعاً واجب میدانست. همسر و دخترانش نیز همواره حجاب کامل داشته و دارند. با اجباری کردن حجاب اما عمیقاً مخالف بود. اعتقاد داشت بانوان خود باید دربارهی اصل و نوع حجاب خویش تصمیم بگیرند. با بانوان بیحجاب همانطور نشست و برخاست داشت که با بانوان باحجاب. در همه جای دنیا هم این رفتار را داشت، نه تنها در کشورهای غربی که حتی در بلاد اسلامی و ایران. هرگز اجازه نداد پروتوکول مجلس اعلای اسلامی شیعه طوری تنظیم شود که بانوان مراجعهکننده، به رعایت حجاب ملزم و حتی دعوت شوند! در جایگاه رهبر دینی شیعیان لبنان، حتی طی دیدارهای رسمی، بانوان بیحجاب را نیز با گرمی به حضور میپذیرفت و تکریم میکرد. تصویر زیر نمونهای از رفتار پرمهر امام صدر را با بانوان بیحجاب نشان میدهد. این تصویر دستهجمعی در مقر اصلی مجلس اعلای اسلامی شیعه در حازمیهی بیروت گرفته شده است. دهها تصویر مشابه در آرشیو نگارنده موجود است. معتقدم اگر امام صدر پس از پیروزی انقلاب اسلامی حضور میداشت، حتماً امام خمینی را از اجباری کردن حجاب بر حذر میداشت.
@sadrpajouhi
goo.gl/DLhWLa
امام موسی صدر مجتهد مطلق بود و به نظر میرسد که او نیز حجاب بانوان را شرعاً واجب میدانست. همسر و دخترانش نیز همواره حجاب کامل داشته و دارند. با اجباری کردن حجاب اما عمیقاً مخالف بود. اعتقاد داشت بانوان خود باید دربارهی اصل و نوع حجاب خویش تصمیم بگیرند. با بانوان بیحجاب همانطور نشست و برخاست داشت که با بانوان باحجاب. در همه جای دنیا هم این رفتار را داشت، نه تنها در کشورهای غربی که حتی در بلاد اسلامی و ایران. هرگز اجازه نداد پروتوکول مجلس اعلای اسلامی شیعه طوری تنظیم شود که بانوان مراجعهکننده، به رعایت حجاب ملزم و حتی دعوت شوند! در جایگاه رهبر دینی شیعیان لبنان، حتی طی دیدارهای رسمی، بانوان بیحجاب را نیز با گرمی به حضور میپذیرفت و تکریم میکرد. تصویر زیر نمونهای از رفتار پرمهر امام صدر را با بانوان بیحجاب نشان میدهد. این تصویر دستهجمعی در مقر اصلی مجلس اعلای اسلامی شیعه در حازمیهی بیروت گرفته شده است. دهها تصویر مشابه در آرشیو نگارنده موجود است. معتقدم اگر امام صدر پس از پیروزی انقلاب اسلامی حضور میداشت، حتماً امام خمینی را از اجباری کردن حجاب بر حذر میداشت.
@sadrpajouhi
goo.gl/DLhWLa
کلاهتان را بالاتر بگذارید
صدرا محقق
❎ از من به برخی فعالان رسانهای و صاحبان کانالهای تلگرامی اصولگرا نصیحت که کلاهتان را کمی بالاتر بگذارید.
از روز گذشته فردی با نام «کسری شاهحسینی» که ادعا میکند افسر امنیت داخلی آمریکاست با ادعای اینکه از یکی از دوستانش شنیده، در توییتر نوشت نویسنده گزارشی درباره هشتگ پسر خیابان نجاتالهی کجاست، در بیبیسی فارسی، صدرا محقق است. کل مستندات او برای این ادعا شنیدهها از دوستش بود. بلافاصله تعدادی از کانالهای تلگرامی اصولگرا با شوق و ذوق از کشف رابطه یک خبرنگار اصلاحطلب با رسانههای خارج از کشور، شروع به انتشار این مطلب کردند و این فرد را «پژوهشگر مرکز تحلیل سیاست بینالملل که اطلاعات و رخدادهای بینالمللی را با نگاه سایبری تحلیل میکند» معرفی کردهاند. این خبر به شکلی گسترده در دهها کانال خبری اصولگرا منتشر شده و موجب نگرانی شدید خانواده و نزدیکان من شده است.
فقط پیشنهادم به این دوستان اصولگرای احتمالا معتقد و مذهبی ِ منتشر کننده خبر این است که بروند در توییتر بقیه نوشتههای این فرد که او را نزد هزاران هزار مخاطب «پژوهشگر و تحلیلگر سایبری سیاست بینالملل» معرفی کرده و به او اعتبار دادهاند، ببینند. این فرد شبانه روز در توییتر مشغول توهین و نوشتن فحش رکیک و مشمئزکننده به ائمه و حضرت فاطمه و زینب کبری است.
❌ بعد هم اگر فرصت شد برای ادامه کارتان به این نکات فکر کنید؛ مستندات برای تایید و انتشار یک خبر یا باید فکت و مستندات دقیقی از ادعا و خبر منتشر شده باشد، یا فرد منتشر کننده میزانی از وجاهت و اعتبار را داشته باشد که بتوان به صحت ادعای او گمان برد. در این مورد مشخص، منتشر کنندهی خبر، صرفا نوشته است این موضوع را از یکی از دوستانش - بدون ذکر نام - شنیده است. کل مستندات ادعای او همین است.
به لحاظ اعتبار راوی هم، نوشتههای او در توییتر را ببینید که مملو از توهینها و فحشهای رکیک و مشمئز کننده به ائمه و حضرت فاطمه است. آیا چنین کسی میتواند منبع معتبری برای طرح یک ادعا در مورد یک خبرنگار داخل ایران باشد؟ به نظر چنین فردی برای برخی فعالان رسانهای اصولگرای داخل کشور نه تنها منبع کاملا موثقی است بلکه پژوهشگر و تحلیلگر سیاست بینالملل هم هست.
صدرا محقق
❎ از من به برخی فعالان رسانهای و صاحبان کانالهای تلگرامی اصولگرا نصیحت که کلاهتان را کمی بالاتر بگذارید.
از روز گذشته فردی با نام «کسری شاهحسینی» که ادعا میکند افسر امنیت داخلی آمریکاست با ادعای اینکه از یکی از دوستانش شنیده، در توییتر نوشت نویسنده گزارشی درباره هشتگ پسر خیابان نجاتالهی کجاست، در بیبیسی فارسی، صدرا محقق است. کل مستندات او برای این ادعا شنیدهها از دوستش بود. بلافاصله تعدادی از کانالهای تلگرامی اصولگرا با شوق و ذوق از کشف رابطه یک خبرنگار اصلاحطلب با رسانههای خارج از کشور، شروع به انتشار این مطلب کردند و این فرد را «پژوهشگر مرکز تحلیل سیاست بینالملل که اطلاعات و رخدادهای بینالمللی را با نگاه سایبری تحلیل میکند» معرفی کردهاند. این خبر به شکلی گسترده در دهها کانال خبری اصولگرا منتشر شده و موجب نگرانی شدید خانواده و نزدیکان من شده است.
فقط پیشنهادم به این دوستان اصولگرای احتمالا معتقد و مذهبی ِ منتشر کننده خبر این است که بروند در توییتر بقیه نوشتههای این فرد که او را نزد هزاران هزار مخاطب «پژوهشگر و تحلیلگر سایبری سیاست بینالملل» معرفی کرده و به او اعتبار دادهاند، ببینند. این فرد شبانه روز در توییتر مشغول توهین و نوشتن فحش رکیک و مشمئزکننده به ائمه و حضرت فاطمه و زینب کبری است.
❌ بعد هم اگر فرصت شد برای ادامه کارتان به این نکات فکر کنید؛ مستندات برای تایید و انتشار یک خبر یا باید فکت و مستندات دقیقی از ادعا و خبر منتشر شده باشد، یا فرد منتشر کننده میزانی از وجاهت و اعتبار را داشته باشد که بتوان به صحت ادعای او گمان برد. در این مورد مشخص، منتشر کنندهی خبر، صرفا نوشته است این موضوع را از یکی از دوستانش - بدون ذکر نام - شنیده است. کل مستندات ادعای او همین است.
به لحاظ اعتبار راوی هم، نوشتههای او در توییتر را ببینید که مملو از توهینها و فحشهای رکیک و مشمئز کننده به ائمه و حضرت فاطمه است. آیا چنین کسی میتواند منبع معتبری برای طرح یک ادعا در مورد یک خبرنگار داخل ایران باشد؟ به نظر چنین فردی برای برخی فعالان رسانهای اصولگرای داخل کشور نه تنها منبع کاملا موثقی است بلکه پژوهشگر و تحلیلگر سیاست بینالملل هم هست.
چند شب پیش فیلم «به وقت شام» جدیدترین ساخته ابراهیم حاتمیکیا را دیدم، صحنههای اکنش فیلم، واقعا هالیوودی، پر هیجان و اثرگذار از آب درآمده، قصه اصلی هم در بطن و بستر ماجراهایی روایت میشود که هم به لحاظ مکانی و هم اصل رویداد به واقعیتی که در سوریه گذشت نزدیک است. پایان این فیلمِ سیاسی البته میتوانست شبیه قهرمانان هالیوودی - یا شاید بتوان گفت باب انتظار مخاطب امروزی - باشد اما سرانجام قهرمان اصلی این فیلم هم شبیه قهرمانان فیلمهای جنگی حاتمیکیا شد.
فیلم میتوانست - و قابل انتظار بود - که شعاری و ایدئولوژیک محض از کار در بیاید ولی خوشبختانه اینطور نشده، حتی اگر مخاطبی موضع مخالفی نسبت به ماجرای جنگ سوریه و حضور ایران در این کشور داشته باشد هم از سالن سینما احتمالا ناراضی بیرون نیاید، مگر اینکه گاردش نسبت به اصل ماجرا زیادی شدید باشد.
نکته دوم اینکه من به شخصه خوشم آمد که ایران در موضوع مهم جنگ سوریه با همه هزینههای که صرف آن کرد در زمین سینما و هنر بیکار ننشست و به سرعت وارد شد آن هم با یک فیلم خوشساخت.
فیلم میتوانست - و قابل انتظار بود - که شعاری و ایدئولوژیک محض از کار در بیاید ولی خوشبختانه اینطور نشده، حتی اگر مخاطبی موضع مخالفی نسبت به ماجرای جنگ سوریه و حضور ایران در این کشور داشته باشد هم از سالن سینما احتمالا ناراضی بیرون نیاید، مگر اینکه گاردش نسبت به اصل ماجرا زیادی شدید باشد.
نکته دوم اینکه من به شخصه خوشم آمد که ایران در موضوع مهم جنگ سوریه با همه هزینههای که صرف آن کرد در زمین سینما و هنر بیکار ننشست و به سرعت وارد شد آن هم با یک فیلم خوشساخت.