Telegram Web Link
✔️دکتر محمدصدیق مفتی‌زاده

▪️ نویسنده و شاعر، متخلص به محزون در سال 1300 شمسی در روستای دشه در منطقه جوانرود به دنیا آمد.

▪️ وی تحصیلات ابتدایی خود را در روستاهای دشه، خانه‌گا و شهر سنندج به پایان رسانیده و از سال 1315 شروع به خواندن علوم دینی کرد و در محضر مدرسانی از مناطق مختلف عراق و نیز در مهاباد،  تحصیلاتش را ادامه داد.  


▪️ دکتر مفتی زاده در سال 1323 در وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش کنونی ) استخدام شد و درشهرهای مهاباد، خرم‌آباد و تهران تدریس کرده است.

▪️در سال 1341 در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران دوره کارشناسی و دکتری را به پایان رسانده و از سال 1349 مدرس زبان و ادبیات کُردی، فارسی و عربی  دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران شدند.

▪️وی در سال 1338 سردبیری روزنامه کُردستان را برعهده گرفته است.

▪️دکتر صدیق مفتی زاده همچنین از سال 1338 تا پاییز 1358 در رادیو کوردی تهران سلسله مقالاتی  را در رابطه با  زبان، ادبیات و تاریخ کورد منتشر کرده‌ است. 

🎁 سفارش از طریق:

@ghazali_book_store

09188092951
08733156100

📚 @ghazali_bookstore
کتاب‌فروشی امام غزالی سنندج
ئەم حەوتە چ کتێبێکت خوێندووە..؟



@kiwmars
🔺جمهوری خلق مداحان!

در کمتر از یک هفته دو مداح در دو گوشەی کشور با جنجال آفرینی تیتر اول خبرها شدند.
در اردبیل یکی با رجزخوانی علیه رهبران ترکیه و آذربایجان و نسبت دادن الفاظ ناشایست به آنان، جنجالی دیپلماتیک آفرید.
مداحی دیگر با سخنانی حاوی توهین و افترا به امام جمعەی اهل سنت زاهدان و نمازگزاران مسجد مکی این شهر بر التهاب های مزمن این استان حساس افزود.

نگاهی به موارد مهم دو دهەی گذشته در این باره نشان می دهد که فهرست مزبور به موارد بالا محدود نمی شود.
چهرەهای مدنی و سیاسی، روسای جمهور، روحانیون سرشناس و حتی مراجع تقلید شیعه در میان افرادی قرار دارند که بە تناوب مورد هجمەی مداحان حکومتی قرار می گیرند.
این امر بیانگر آن است که ما نه با پیشامدهای منحصر به فرد و منتزع از هم، بلکه با قسمی سازوکار نهادی مواجهیم که محصول تطورات فکری و سیاسی در دستگاه قدرت است.

به زحمت می توان ردی مهم از این پدیده در دهەهای شصت و هفتاد یافت.
آنچه دیده می شود و اهمیت دارد بیشتر مربوط به دو دهەی گذشته است.
جنبش اصلاحات دوم خرداد و اعتراضات سال 88 از سوی بخش های مهم و تصمیم ساز نظام سیاسی به عنوان تهدیدی وجودی تلقی شدند.
تهدیدی که واکنش های دفاعی برانگیخت و زمینه ساز تغییرات سیاسی و نهادی گردید.
در برابر خواست طبقات متوسط ساکن در شهرهای متوسط و بزرگ برای اصلاحات سیاسی، نظام نیاز به بازیابی و متشکل کردن هواداران سنتی و محافظه کار خود در روستاها و شهرهای کوچک را ضرورتی مبرم دانست.

در واقع مداحان و هیات های عزاداری که اینک با اضافه شدن ایام فاطمیه کار و بارشان رونق بیشتری هم یافته بود، راه ها و رسانه هایی مطلوب و موثر برای نفوذ در قلب محافظه کار جامعه به قصد اجرای  پروژەهای نخبە ستیزانه شمار می رفتند.
در خلاء نهادی ناشی از نبود احزاب و جامعەی مدنی و ناکارامدی بنگاه های تبلیغاتی دولتی، اجتماعات مداحی و عزاداری، سهمی بزرگ در گسترش انگاره های فرهنگی و فکری بلوک حاکم بر عهده داشتند.
به جز این، کارکردهای موثر پروپاگاندایی این دسته که از موهبت استفاده از تریبون و جایگاه های مذهبی بهره می برد، ارزشی بی بدیل در رقابت های سیاسی یافت.
عمدتا به این دلیل که رقبای سیاسی و جناحی از تریبونی دینی و به شیوەای عمومی منکوب و اغلب فرصتی برای مقابله به مثل برابر نمی یافتند.

همانطور که گفته شد تحولات مذکور خالی از تغییرات و بلکه تطورات فکری و ایدئولوژیک نبود،
برآمدن رهیافت هایی تازه از ایدئولوژی نظام که بعضا اسلام هیاتی نامیده می شود، ره آورد این دوران است.
اسلام هیاتی ناظر به افزایش اهمیت و منزلت مداحان و هیات ها و مراسمات تعزیه در برابر اسلام فقاهتی است که ایدئولوژی اصلی قدرت در دو دهەی ابتدایی انقلاب به شمار می رود.
شایان گفتن است که چرخش از اسلام انقلابی دهەی پنجاە که گفتمان غالب انقلاب 1357 بود به اسلام سنتی و فقیه محور بعدی، یکی از ملزومات اصلی پوست اندازی سیاسی جمهوری اسلامی در ابتدای دهەی شصت بود.
نظام تنها به لطف این جهش پارادایمی بود که توانست میانه روهایی چون نهضت آزادی و بنی صدر را حذف و قسمی اجماع نخبگان حول اسلام فقیهان بوجود آورد.

گذر نسبی از رهیافت مذکور و پروبال دادن به اسلام هیاتی نیز به کار حذف و خالص سازی تازه ای آمد.
این بار گردونه ی حذف در ایستگاه اصلاح طلبان باورمند به اسلام لیبرالی و مداراگر نایستاد. بلکه به تدریج اصول گراهای سنتی و معتقد به اسلام فقاهتی را هم در برگرفت.
چرا که تشکل های جدید و نوپای اصولگرا که جایگزین احزاب و جریانات قدیمی شدند، بیشتر " سربازان سیاسی " با درجەی وفاداری و اطاعت پذیری بالا بودند.
ظاهرا مداحان هم نخبگان و مولدان اندیشەی این جماعات به شمار می روند.
در این وضعیت مداحی صرفا یک رسانەی متنفذ سنتی نیست، بلکه در حلاء نهادی ناشی از غیبت احزاب و انجمن ها و امنیتی سازی مفرط امر سیاسی، مداحان جای سیاستمداران و رهبران سیاسی را گرفته اند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
Forwarded from حنانە
ما که در اردوگاه كار اجباری زندگی ميكرديم،
  به چشم می‌ديديم مردانی را
كه به كلبه‌های ديگر می‌رفتند
و ديگران را دلداری میدادند
و آخرين تكه نانشان را هم
    به آن‌ها می‌بخشيدند.

درست است كه شمار اين مردان
  زياد نبود،
امّا همين هم ثابت می‌كند
  كه همه چيز را می‌توان
از یک انسان گرفت
   مگر یک چيز :
آخرين آزادی بشر را
در گزينش رفتار خود
در هر شرايط موجود
  و گزينش راه خود.

       ویکتور فرانکل
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌-----------
🌿🍃🌸🍃🌿
@hananahsho
🌿🍃🌸🍃🌿
------------
#آزادی پاداش نیست، نشان لیاقت هم نیست که به افتخارش با شامپاین جشن بگیرند. به علاوه هدیه هم نیست، یا یک جعبه شیرینی که به شما لذت چشایی ببخشد.

اوه نه! برعکس، اعمال شاقه است، دو استقامت است و جان را از خستگی به لب می‌رساند...
نه شرابی در کار است و نه یارانی که با لطف و مهربانی به تو بنگرند. تنها در تالاری غمزده، تنها در جایگاه مجرمان، در مقابل قضات ایستاده‌ای و باید به تنهایی در برابر شخصِ خود و قضاوت دیگران تصمیم بگیری.
در انتهای هر آزادی، حکم دادگاهی هست؛ برای همین است که بارِ آزادی بر دوش، سنگینی می‌کند...

📚 سقوط
#آلبر_کامو

@kiwmars
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اتچ بات
.
انیمیشن «گوسفند» Oh Sheep
کارگردان:
#گاتفرید_منتور  Gottfried Mentor
محصول کشور آلمان ۲۰۱۲

این انیمیشن جذاب به ظاهر درباره دو گله گوسفند است که در یک چراگاه به یکدیگر می‌رسند و می‌خواهند با هم چرا کنند، اما چوپان‌های آنها با این‌کار مخالفند و با هم تعارض دارند که در ادامه شاهد کشمکش گوسفندان و چوپان‌ها هستیم.

آنچه این انیمیشن سعی در تفهیم آن دارد، در واقع استفاده برابر از منابع برای همگان است و اینکه تا اختلاف‌افکنی از درون جامعه و بین مردم به واسطه حکومت، با زدن انواع برچسب‌ها و عناوین، ایجاد #اختلاف_طبقاتی و نشاندار کردن عده‌ای خاص اتفاق نیفتد، مردم با یکدیگر اتحاد خواهند داشت، چون تفاوتی میانِ آنها وجود ندارد و در ابعاد بزرگتر این مرزبندی‌ها و اختلاف‌ها را می‌توان به مردم کشورهای مختلف بسط داد.

#انیمیشن_مفهومی

@kiwmars
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔺از دکتر بشار اسد تا دکتر حسام ابوصفیه!

آخرین تصویر مواجهەی تانک و وجدان جلوەای دیگر از نبرد حافظه و فراموشی است;
تصویر دکتر حسام ابوصفیه که ارتش اسرائیل سرانجام امروز بازداشت او را پذیرفت.
صفیه رئیس بیمارستان کمال عدوان در شمال غزه بود که تا آخرین لحظه بیمارستان ویران و بیماران و پزشکان و پرستارانش را رها نکرد.
در خاورمیانەای کە پزشکان قاتلی چون دکتر بشار اسد را پرورده، او فقط نماد شجاعت نیست. بلکه نشانەی تعهدی پولادین به انسانیت است.
از این رو برای اسرائیل اسد در قیاس با ابوصفیه دشمنی دلبر است!

تصاویر دیگر مربوط به سرکوب بهار پراگ توسط شوروی، سرکوب میدان تیاآنمن چین و تجاوز ترکیه به روژاواست.
در هر سه صحنه، دستکم برای لحطاتی نفس تاریخ ایستاد و تصور شد که تانک بر انسان پیروز شده است.
اما چنین نشد. بهار پراگ سرآغاز زوال جذابیت مدل شوروی و مشروعیت آن شد.
دولت چین به مدد جهش اقتصادی غول آسا توانست یاد کشتار هزاران نفر در سال 1989 را کمرنگ سازد. اما هنوز از سایەی تصویر مرد حاضر در تصویر می ترسد.
ترکیه هم با تجاوز به خاک کردها ابتدا رویای اسلام لیبرالی و گشادەروی آناتولی را سربرید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
مرگِ غزالی

«غزالی اکنون کاروان خویش را رفته می‌دید. به همین سبب بود که وقتی پسر فخرالملک از جانب خلیفه و وزیر عراق وی را به نظامیهٔ بغداد دعوت کرد و در واقع وی را جهت جانشینی کیا برای مسندی خواند که خودش سالها پیش از روی میل و اختیار آنرا ترک كرده بود، با لحنی که از نومیدی و ملال بی‌پایان حکایت داشت در جواب این دعوت نوشت که برای وی دیگر «وقت وداع و فراق است، نه وقت سفر عراق» و بدینگونه برای خویشتن نیز مثل رفیق و همدرس از دست‌رفته‌اش یک مرگ پیشرس را پیشگویی کرد.

این مرگ پیشرس خیلی زود به سراغ او آمد... اندیشهٔ مرگ که درین سال‌های آخر از خاطر وی دور نمی‌شد اکنون برایش تا حدی مایهٔ تسلی بود. در این سال‌های عزلت و انزوا در طوس با قناعت و آزادی می‌زیست و از مال و اسباب به همان اندازه که وی را محتاج دیگران ندارد اکتفا می‌کرد. مکرر آنچه را مریدان و دوستداران بر وی عرضه کردند رد کرده بود. در خانه و بستانی که مجاور مدرسه و خانقاه خویش ساخته بود به انزوا و عزلت به سر می‌برد. از اینکه علم و فقه وی را مثل بسیاری از فقهای عصر به دردسر حشمت و جلال نیفکنده بود خرسندی نشان می‌داد. وقتی دوران گذشتهٔ عمر را به خاطر می آورد برای دوستان نقل می‌کرد که در جوانی چون چیزی از اندوختهٔ پدر برایش نماند با برادرش احمد روی به مدرسه آورد و در آن هنگام البته علم را برای خدا نمی‌خواست آن را برای نان می‌خواست و برای آنکه به مال و جاه برسد، اما خدا نخواست که علم جز برای او باشد و سرانجام وی را به مزلت و انزوایی کشانید که جز خدا در آن نمی‌گنجید. در این خلوت انزوا با وجود طعن و آزار مخالفان ابوحامد می‌توانست دل را از اندیشه‌های دیگر فارغ بیابد. حشمت و مکنت را کنار گذاشته بود تا اندیشهٔ آنها صفای خاطرش را بهم نزند...

روزهای آخر عمر ابوحامد در صحبت «اهل و فرزند» می‌گذشت و هم در صحبت آنها بود که بیمار گشت و به بستر افتاد. به‌علاوه، اگر آنچه از قول برادرش احمد دربارهٔ وفات وی نقل کرده‌اند درست و مبنی بر روایت یک شاهد عینی باشد می‌توان پنداشت که برادرش نیز در این روزها در بالین وی بوده است...

از قول این احمد روایت کرده‌اند که گفت برادرم صبحگاهی وضو ساخت، نماز به جای آورد و بعد کفن خویش بخواست، چون آوردند بگرفت و ببوسید و بر چشم نهاد و سمعاً و طاعةً‌ گفت، آنگاه پای خویش دراز کرد، روی به قبله آورد، و پیش از طلوع آفتاب جان تسلیم کرد...

روایتی نیز هست که می‌گوید ابوحامد در بیماری چون مرگ خویش را نزدیک یافت یک روز دوستان و نزدیکان را از نزد خود دور کرد، و هیچ کس را بر بالین خویش نگذاشت. چون روز دیگر یاران به نزد وی باز آمدند وی را در حالی یافتند که روی به قبله آورده، کفن پوشیده و جان سپرده است. بر بالای سرش هم پاره کاغذی یافتند با قطعه‌یی شعر که در آن توصیه کرده بود یاران بر مرگ او جزع نکنند و جسم وی را تنها به منزلهٔ جامه یا خانه‌یی تلقی کنند که او یک‌چند در آن به‌ سر برده است و بعد ترکش کرده است...

غزالی را در طابران طوس به خاک سپردند، همانجا که پنجاه و پنج سال پیش ولادت وی آنهمه شادی و غرور به خانهٔ محقر یک غزال طوس هدیه کرده بود...

زندگی او جستجوی صمیمانه‌یی بود در دنبال حقیقت که در بین مردم ساده و عادی آغاز شد و هم در بین مردم ساده و عادی به پایان آمد.»


◽️(فرار از مدرسه: دربارهٔ زندگی و اندیشهٔ ابوحامد غزالی، دکتر عبدالحسین زرین‌کوب، نشر امیرکبیر، ۱۳۷۹، ص۱۸۵_۱۸۸)

@sedigh_63
‍ ‍ 🔸ڕێزگرتن لە مامۆستا ئیبراهیم مەردۆخی لە لایەن "ئەنجومەنی فەرهەنگی ئەدەبیی - مەریوان"ەوە

🔹ئەندامانی کومیتەی فەرهەنگی و بەشێک لە ئەندامانی دستەی بەڕێوەبەری ئەنجومەنی فەرهەنگی- ئەدەبیی مەریوان و بەشێک لە ئەندامانی ڕێکخراوە مەدەنییەکانی مەریوان لە ڕێکەوتی ٢٧٢٤/١٠/٣ی کوردی، بۆ ڕێزگرتن لە تەمەنێک نووسین و تێکۆشان و خەباتی کەسایەتی ماندوویی نەناس مامۆستا " ئیبراهیم مەردۆخی" کە یەکێک بووە لە دامەزرێنەرانی ئەنجومەن، سەردانی ماڵی مامۆستایان کرد.
چەن کەس لە بەشداربووان سەبارەت بە دەوری کاریگەر و گرنگی مامۆستا ئیبراهیم مەردۆخی لە ئەنجومەنی فەرهەنگی ئەدەبیی مەریوان و دیکەی ڕێکخراوە مەدەنییەکانی مەریوان قسەوباسیان کرد. پاشان سپاسنامەی ئەنجومەن لە ڕێگەی خاتوو منیرە، هاوسەر و خێزانی مامۆستاوە، بە مامۆستا ئیبراهیم مەردۆخی بەخشرا.

💠 دەقی سپاسنامەی ئەنجومەنی فەرهەنگی- ئەدەبیی مەریوان بۆ مامۆستا ئیبراهیم مەردۆخی:👇


«سپـاسنــامــە»


ڕێزدار و خۆشەویست مامۆستا "ئیبراهیم مەردۆخی"!

ئەنجومەنەکەی گشتمان وەک هەمیشە شانازی بە ڕۆڵەی مەزنی وەک ئێوە دەکات کە لە پاڵ مزگەوتە سوورەی قەڵا ئەردەڵانییەکەی دراوسێی مەلا ئیبراهیمی شارانییەوە، شنەی بەرامەیەکی شێخی خاڵ و ڕۆحسووکییەکی مەلا مودەڕیسی بیارەمانی پێ گەییوە.
ئێوە مێژوویەکی زیندووی ئەم نیوسەدەیەی مەریوانتان لە خۆتاندا کۆ کردوەتەوە، میراجی شایەتی دەدات بۆ بەگژداچوونەوەت دژ بە زۆرداری و ناهەقی. ئەو بوێرییەت بە ڕەگەز دەچێتەوە سەر شێخی پیران و نەهری و سەید ڕەزای دەرسیم.
ئێوە، هێندە زمانی کوردی لاتان خۆشەویست بووە، حەزتان کردووە، تیشکێ لەو پیرۆزییانەی نێو دڵتانی پێ ببەخشن و گەورەیی زمانی نەتەوەکەتان بخەنەوە پێش چاوانی ئەوانەی چاویان بە ڕوویدا هەڵنایەت.
ئەم گشتە ساڵەی هاوڕێیەتی هەمیشەییتان لەگەڵ ئەنجومەن و ئەو گشتە هەوڵی بێوچان و چالاکییە بێ‌چاوەڕوانییەتان بۆ فەرهەنگ و زمانی کوردی بەرز دەنرخێنین، دڵنیاین ناوی ئێوەی ئازیز کە تەمەنێکتان لە پێناو گەشەی فەرهەنگی، پێشکەوتنی زمان و سەربەرزی نەتەوەکەمان دانا و نیشتمان بەشێکی نەبڕاوەی گریان و پێکەنینەکانتان بووە، بە سیمای ئەم شارەوە دەمێنێتەوە.
ئەم سپاسنامەیە پێزانینێکی بچووکە بۆ گەورەیی ئێوەی هێژامان کە کۆڵەکەیەک بوون لە چالاکییەکانی ئەم مەریوانی بێسارانی و قانعە بەرەو داهاتوویەکی ڕوون. 

ئەنجومەنی فەرهەنگی_ئەدەبیی مەریوان
٣ی بەفرانباری ۱٤۰۳ی ک. هەتاوی (٢٧٢٤ی کوردی)


🆔 @meriwan_edebi
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
2025/02/24 17:15:40
Back to Top
HTML Embed Code: