Telegram Web Link
*
رفتارهای تخریبی در ارتباط

نیاز به تایید دیگران (نشان از ضعف در عزت نفس شماست)

*داشتن حساسیت بیش از حد (زودرنجی شما فرد مقابلتان را در تنگنا قرار می دهد)

*بد بینی و بدگمانی:
بی اعتمادی ،قهر و تنببه باعث حالت تدافعی و دور شدن اطرافیانتان می شود

*نصیحت کردن و نگاه بالا به پایین:
اگر به شکل اغراق آمیز اطرافیانتان را نصیحت می کنید و یا دانسته ها و تجاربتان را به رخشان میکشید خیلی زود آنها را از خویش
دور میکنید.

*بکار بردن زیاد کلمه ی "من"
وقتی بیش از حد بخواهید تفاوتتان را با دیگران
بیان کنید، نا خودآگاه دیگران را دلزده می کنید

*توقع بیش از حد:
اگر انتظار داشته باشید طرف مقابلتان دقیقا
همان طور که شما دوست دارید با شما رفتار
کند، در روابطتان صمیمیت پدیدار نخواهد شد.

*هر چیزی را به خود گرفتن:
بسیاری از اوقات منظور دران شخص شما
نیست و اگر به شکل مداوم همه چیز را به
خودتان نسبت دهید،اطرافیانتان از شما دوری
خواهند کرد....
*
خیانت

یکی از مشکلاتی که بعد از بر ملا شدن روابط فرازناشویی صورت می گیرد
مقایسه خود با فرد سوم رابطه هست

که من چه مشکلی داشتم که با این خانم/اقا دوست شدی!!؟

در این كه دوطرف در شکل گیری یک رابطه سه نفره سهیم هستند شکی نیست و سهم شما در این خیانت می تواند ٥٠ درصد و یا کمتر باشد

و بیشترین سهم را معمولا
ارتباط ناموثر و عدم رسیدگی به رابطه زناشویی در زوجین به خود اختصاص می دهد.

پس اگر هنوز در روابط تان نفر سومی نیامده ولی روابطتان سرد شده و باغ رابطه را آبياري ورسیدگی نمی کنید بدانید که دیر یا زود شما هم به این مشکل بر خواهید خورد
و شما هم درگیر مثلث سه نفره خواهید شد
همیشه ضلع سوم این رابطه شخص نیست
گاهی تلگرام
گاهی کار
گاهی اینستاگرام
گاهی بچه و....
هم می تواند باشد.

*باغچه رابطه نیاز به رسیدگی دارد...
*
هنر رها کردن به موقع را بیاموزیم تا به خود و دیگران لطمه نزنیم
رها نکردن به موقع از وابستگی ناایمن خبر می دهد.

پسرتان را رها کنید اولویت او باید همسرش باشد.
دخترتان را رها کنید اولویت او همسر و زندگی اش هست با شام و ناهار هر روزه او را پیش خود نگه ندارید.
نوه ها شیرین هستند اما آنها را رها کنید قرار نیست نقش فرزندان شما را بازی کنند بگذارید در کنار پدر و مادرشان بزرگ شوند.
عشق تان را رها کنید، اگر دوست اش دارید و او به کس دیگری علاقه دارد.

کارتان را رها کنید اگر دوست اش ندارید و مدام در کارتان تحقیر می شوید و شما را در محل کار نمی خواهند.

لباس هایی که مدتی ست نمی پوشید را رها کنید و به کسی هدیه بدهید.
کینه خواهر و برادر را رها کنید در شرایط ناگوار آنها به داد شما خواهند رسید.
باورهای غلط را رها کنید تا جایی برای افکار و ایده های خوب باز شود.
کسی را که دوست دارید رها کنید تا آزادانه در کنار شما بماند.

"پرنده زیبا در قفس خواهد مرد"
چسبیدن مدام شما به کسی یا چیزی که دوست اش دارید شما و رابطه تان را از بین خواهد برد.
*
ویژگی های کسی که سلامت روان دارد:

- می‌تواند در هنگام بروز مشکلات و بحران ها هیجان خودش را کنترل کند. اگر نمی‌تواند هیجانش را کنترل کند در آن لحظه لااقل دست به هیچ اقدامی نمی‌زند.

- به تفاوت ها احترام میگذارد و دیگران را به خاطر اختلاف نظر یا سلیقه تخریب نمی‌کند او می داند علم بیکرانه است پس در هر سطحی از علم باشد نسبت به سطح بالاتر جاهل است پس دست از عجول بودن و قضاوت می کشد

- او میداند قرار نیست دیگران همیشه با او خوب باشند.او میداند اگر کسی با او بدرفتاری کرده است به این دلیل است که آن شخص از درون آشفته است و ان رفتار ناشی از حال بده آن شخص بوده چیزی را به خودش نمی‌گیرد.

- او جایگاه و ارزش خودش را به خوبی می‌شناسد و میداند که همواره باید در مسیر یادگیری باشد و همواره درحال رشد و ارتقای خودش است

- او هرگز برای فرار از تنهایی یا تجربه لذت کسی را وارد بازی عاطفی نمی‌کند او به اهمیت روح و روان پی برده است پس به روح و روان هیچ کس حمله نمی‌کند
عضو شدید بردارم؟
*
بدترین شیوه های مقابله با ترس از رها شدگی

*به دنبال شواهدی از بی علاقگی همسرتان می گردید.
*به دنبال نشانه های می گردید تا ثابت کنید همسرتان به فرد دیگری علاقه دارد.
*به دنبال نشانه های پیمان شکنی یا بی وفایی همسرتان هستید.
*تمام فکر و ذکرتان این است که ظاهری بدون نقص، جذّاب و دلربا داشته باشید.
*تمام فکر و ذکرتان این است که هیچ گونه عیب و نقصی در رفتارهایتان نباشد.

*رقیب عشقی خود را بی ارزش می کنید.
*هیچ گاه با همسرتان مخالفت نمی کنید.
*نیازهای خودتان را فدا می کنید مبادا باعث مشاجره با همسرتان شود.
*همسری را انتخاب می کنید که چندان زیبا نیست و بیشتر نیازمند و وابسته است.
*جار و جنجال راه می اندازید تا حال همسرتان را بگیرید.
*در کنار همسرتان با فرد دیگری وارد رابطه می شوید.
*روابطی را انتخاب می کنید که آخر و عاقبت ندارند تا دچار فقدان جانگداز نشوید.

📘درمان نگرانی
📝رابرت لیهی/ترجمه دکتر حسن حمیدپور
*
‍ قرار نیست رابطه ی از دست رفته را مجدداً شروع کنیم. تنها لازم است این تمام شدن را بپذیریم و احساسات مرتبط به آن را تجربه کنیم.

در مرحله شکست عاطفی، احساسات مختلفی بیدار می شود.‌ ما غمگین می شویم چرا که فردی را که دوست داشته ایم، رابطه ای را که می خواستیم، از دست داده ایم.
خشمگین می شویم و عصبانی از همدم و یاری که ما را تنها گذاشته است. اگر به احساسات مان دسترسی داشته باشیم با آنها می مانیم و همراه خودمان خواهیم بود‌.
با شفقت درد جدایی را می پذیریم و صبور می مانیم تا بهبودی تا شفاء
*
احساس تنهایی شما چند برابر خواهد شد اگر برای فرار از احساس تنهایی وارد یک رابطه بشوید،
با حجم بیشتری از احساس بی ارزشی تان مواجه می شوید اگر برای رهایی از احساس بی ارزشی وارد رابطه شوید، به مراتب بیشتر حس دوست نداشتنی بودن تجربه می کنید اگر وارد رابطه شوید تا حس کنید دوست داشتنی هستید،
اضطراب رها شدگی خواب از چشمان تان می رباید اگر به فردی پناه ببرید تا او‌ شما را از این اضطراب نجات بخشد،
علاوه بر همه ی این احساس های دردناک شما می مانید و خشم زیاد فرافکنی شده از طرف مقابل، چرا که او تصورات سراب گونه تان از رابطه را پایان داده و امیدهای واهی تان از رابطه را ناامید کرده است.
اگر فکر می کنید رابطه قرار است به عنوان یک روان درمانگر شفاگر زخم های روح و روان تان باشد سخت در اشتباه هستید، رابطه بیشتر دست بر زخم های تان می گذارد، همان نقطه های درد را می فشارد، و اگر بینش مناسبی نسبت به وضعیت روانی خود نداشته باشید تصور می کنید این معشوق است که احساس های دردناک را در شما ایجاد می کند،در نتیجه همواره با او در خشم و جدال خواهید بود.
یادتان باشد هیچ انسانی کلید زندگی شما نیست،
شما خود راه و راهبر و راه گشای زندگی خویش هستید.
*
راهکارهای جذابیت

نود درصد از عقیده ی دیگران نسبت به ما در چهار دقیقه ی نخست ملاقات پایه ریزی می شود و مهم ترین روش ارزیابی آنان از ما، استفاده از زبان بدنی ما است.
*سپس آنان به گفتار ما توجه می کنند و با توجه به آنچه می گوییم ،نتیجه گیری خواهند کرد که چقدر از ما خوششان می آید یا چقدر به ما احترام می گذارند.

*برای جلب احترام و اعتماد دیگران در همان دقایق نخست ملاقات ، به نکات کاربردی زیر توجه کنید👇

*نسبت به خود و کارتان مثبت باشید.
با حالتی بشاش و سرزنده از زندگی خود و علاقمندی خود به آن سخن بگویید. هرگز با گفتن چیزی مانند:"من فقط یک منشی یا فقط یک زن خانه دار... هستم." خودتان را کوچک نکنید.
در عوض بگویید:"من برای بزرگترین بانک کشور کار می کنم و به مردم کمک می کنم تا اهداف خود را برای سرمایه گذاری پیدا کنند."....
*
هیچ چیزی دردناکتر از این نیست که همسر فردی به او بگوید به تو حسی ندارم.

و این کلمه زنگ خطری برای طلاق است

چرا زوج احساس بی میلی و بی حسی به همسرش می کند؟

هر انسانی به جنس مخالف خود احساس تمایل می کند به خاطر وجود هورمون های جنسی و وارد شدن به مرحله بلوغ و ایجاد ارتباط عاطفی.

هر مردی و زن با هورمون های نرمال به سمت جنس مقابل جذب می شود و تشکیل خانواده می دهد.

ولی چطور احساس عاشقانه به بی حسی تبدیل می شود.

هنگام استرس شدید عصب سمپاتیک تحریک شده مواد محرک بدن تولید می شود و بدن آماده مقابله می شود، بدن درحالت دفاعی قرار می گیرد.

اگر استرس واضطراب کم باشد عصب پاراسمپاتیک فعال می شود و هورمون های ریلکس کننده و آرامش دهنده تولید می شود.

ولی استرس مداوم مثل دعوا های طولانی زوج و مسایل اقتصادی و اجتماعی باعث ترشح زیاد هورمون های تحریک کننده شده و در نتیجه افزایش آنها هورمون های جنسی کاهش یافته و یا تولید نشده درنتیجه میل جنسی کاهش یافته و رابطه سست می شود و یک فاجعه به نام بی حسی رخ می دهد.

برگشت این حس مشکل است ولی امکان پذیر است.
*
چرا همش من باید بهش پیام بدم؟

*دلیلش چیه؟
ممکنه در رابطه‌ای باشین که اکثرا شما باید اول بهش پیام بدین. البته اون جواب‌تونو میده ولی خیلی کم پیش میاد که پیش قدم بشه و اول خودش بهتون پیام بده. حتما از این وضع خیلی خسته شدین و میخواین دلیلش رو بدونین. پس پست رو دنبال کنین.

*از احساس‌تون مطمئن نیست
ممکنه دلیلش این باشه که از احساس‌تون مطمئن نیست و نمیدونه که اگر اول خودش پیام بده شما چه فکری می‌کنین، آیا از این کارش خوش‌تون میاد؟ یا براتون مزاحمت محسوب میشه؟ برای همین فقط وقتی که شما پیام بدین، جواب‌تونو میده چون میفهمه که به فکرش بودین که پیام دادین، پس الآن میتونه صحبت کنه باهاتون.

*نمی خواد اذیتتون کنه
بعضی از آقایون فکر می‌کنن که اگر مدام خودشون پیش قدم بشن و بهتون پیام بدن، باعث ناراحت شدن شما میشه و ترجیح میدن مزاحم نشن، تا وقتی که خودتون در فرصت مناسب پیگیرشون بشین.

*خیلی سرش شلوغه
ممکنه کارش خیلی زیاد باشه و برای همین فرصت پیدا نمیکنه بهتون خیلی پیام بده. اگر این وضعیت خیلی طول بکشه، یعنی شما در اولویتش نیستین و براش زیاد مهم نیستین.

*با شما فاصله رو رعایت می کنه
شاید به دلایلی نمیخواد بهتون خیلی نزدیک بشه و میخواد بین‌تون کمی فاصله باشه. ممکنه از وابستگی می ترسه یا نمیخواد متعهد بشه به یک رابطه، خودش رو تحت فشار احساس میکنه اگر بخواد باهاتون خیلی صمیمی بشه و...

*رابطه‌ی عاطفی نمی خواد
ممکنه شما رو به عنوان یه دست معمولی دوست داره و نمیخواد رابطه متعهدانه بشه. البته معنیش این نیست که حتما مشکل شما هستین که نمیخواد باهاتون وارد رابطه بشه، ممکنه خودش به دلایلی کلا نمیخواد وارد رابطه با کسی بشه.

*شما خیلی بهش پیام میدید
وقتی شما خیلی بهش در طول روز پیام بدین، اون احساس میکنه که تحت فشار قرار گرفته و همین باعث دوری اون از شما میشه. یا بیش از حد پیام دادن شما باعث میشه که دیگه اون تلاشی برای بدست آوردن شما نکنه و عقب نشینی کنه چون حس میکنه که نیاز نیست تلاشی بکنه تا دوستش داشته باشین چون خودبه‌خود عاشقش هستین.

*عشق‌تون دوطرفه نیست
ممکنه دلیل پیام ندادنش این باشه که اونقدری که شما بهش علاقه دارین، اون بهتون علاقه نداره، یعنی در واقع عشق‌تون یه طرفه است.
*
همگی ما از دنیا، شرایط زندگی و نیز از کسانی که به آنها اعتماد کرده‌ایم زخم خورده‌ایم.

اگر کسی مورد خیانت واقع شده باشد، اعتماد کردن برایش سخت خواهد شد.

تجربهٔ عمیق خیانت منجر به پارانویا، یعنی تعمیم فقدان می‌شود. یعنی ممکن است از یک گربه خاطره بدی داشته باشیم و این خاطره را به تمام گربه‌های دنیا تعمیم دهیم. یا با یک رابطه خاطره و اندوه و آسیب سنگینی دریافت کنیم و این را به تمام روابط دنیا تعمیم دهیم. یا دچار الگوی "پیش‌گویی صادقانه" می‌شویم به این معنی که با هرکسی رابطه برقرار کنیم، خیانت را تکرار می‌کند و تأییدی بر این الگوی ذهنی ما می‌گردد. و یا از صمیمیت از دیگران اجتناب می‌کنیم.

بخشش تنها حرکتی است که می‌تواند ما را از زنجیرهای گذشته رها سازد. بخشش خیانت گذشتگان و بخشش اشتباهات خود.

ما بایستی از زخم‌هایمان درس بگیریم، امّا اگر این کار را نکنیم آنها به صورتی دیگر و در جایی دیگر تکرار می‌کنیم.

پیام از دست دادن عزیزان و اندوه خیانت آن است که ما نمی‌توانیم به چیزی بچسبیم و وجود هیچ چیز و هیچ کس را بدیهی فرض کنیم و مهم‌تر این که نمی‌توانیم از آن درد شدید اجتناب ورزیم چون بخشی از سفر زندگی هستند.

📘مرداب روح
📝جیمز هالیس
*
در مردان سه علامت و یا نشانه اصلی مشخص کننده وجود تنش است:

شناسایی این علائم بسیار حائز اهمیت است. 
زیرا زنان آنها را به خود می گیرند و به اشتباه اتفاقات را خیلی وخیم تر از حالتی که هست می پندارند.

این سه علامت عبارتند از:
*کناره گیری
*غرغر کردن
*سکوت نمودن
وقتی یکی از این علائم آشکار می گردد، 
زن فکر می کند که شوهرش او را دوست ندارد و از این باک دارد که در رابطه زناشویی شان اشکالاتی به وجود آمده است. 
در حالی که اگر این نشانه ها خوب تفسیر و درک شوند، می تواند به زن کمک کند تا آرامش و تبحر خود همسرش را حمایت نماید تا با تنش خود مقابله نموده و به حال عادی خود برگردد.

در زنان نیز سه نشانه اصلی مشخص کننده وجود تنش است که مردان به اشتباه آن را غلط برداشت می کنند.

نشانه های تنش زنان عبارتند از:
*کلافه شدن
*از کوره در رفتن
*واماندن
وقتی زنی ناراحت می شود، شوهرش به جای این که بداند چگونه می تواند به او کمک کند، خودش نیز ناراحت شده و وضع را وخیم تر می کند.
از طریق شناخت و یادگرفتن عکس العمل های تنشی در زن و تفسیر صحیح آنها مردان نیز می توانند بیشتر آرامش داشته و در پی حمایت همسران خود برآیند.
*
تعادل در ابراز محبت

شاید شما هم کسانی را دیده باشید که بیش از حد‌ ابراز مهر می کنند، بخصوص در مقابل یارشان، ولی با این وجود به همان اندازه مهر دریافت نمیکنند ، گاهی حتی همسران و یاران بی تفاوتی دارند و اطرافشان پر است از انسان های طلبکار محبت.

*می دانید چرا؟
چون برای هرچیزی باید قدر و اندازه ای باشد حتی ابراز محبت، بسیاری از خانم ها تصور می کنند که محبت بی اندازه باعث تحکیم رابطه شان می شود ولی توجه کنید که در یک رابطه سالم هرچیزی دو طرفه است، بخصوص محبت، حالا اگر یکی از طرفین بیش از حد محبتش را ابراز کند، طرف دیگر بعد از مدتی به گرفتن محبت بدون ابراز محبت عادت می کند و چون شما هیچ عکس العمل مهربانانه ای دریافت نمی کنید مرتب محبت تان را به امید مهربانی دیدن از یارتان اضافه می کنید. از همین جا رابطه خراب می شود شما احساس سرخوردگی می کنید، مرتب احساس می کنید (نکنه من خوب نیستم، نکنه و…) این حس شما را مضطرب می کند و به وادی افسردگی می کشاند. توجه کنید برای خوب زندگی کردن از خطوط میانی، یعنی تعادل حرکت کنید، برای دوست داشته شدن هر کاری نکنید، این کار سلامت روان تان را به خطر می اندازد، محبت تان را درست، به موقع و به اندازه خرج کنید.
*
هیچ یک از ما همان کسی نیستیم که آرزویش را داشتیم. (شاسگو اسمیرگل)

ما انسان ها هرگز ایده آل هایمان را عینیت نخواهیم بخشید.
ایده آل های مان ستاره شمالی هستند یعنی چارچوبی معنایی فراهم می کنند:ارزش ها و اهدافمان.

فردی که نمی تواند تحمل کند که با ایده آلش یکی نباشد به یکی از چهار روش زیر با تعارضش برخورد می کند:

*از خودش متنفر می شود:"من با ایده آل ام یکی نیستم اما می تونم با متنفر شدن از خودم بهش وفادار بمونم"

*به جای متنفر شدن از خودش به خاطر شکست در رسیدن به ایده آل هایش,از ایده آل ها (یا افراد ستودنی) متنفر می شود یا از آنها ارزش زدایی می کند.مثلا:"از وقتی ضعف های شخصیتی مادر ترزا رو فهمیدم ,فهمیدم که فقط یه آدم ریاکار بوده" نتیجه این روش افسردگی است,چون زندگی فرد,بدون ایده آل ها, فاقد معناست.

*ادعا می کند به ایده آلش رسیده است,یعنی واقعیت را انکار می کند.او که با این دروغ زندگی می کند, می ترسد سایرین وی را متقلب بدانند.
برای پس زدن ترسش,وی از طرفدارانش می خواهد طوری تحسینش کنند که انگار ایده آل است و در غیر این صورت,آن ها را از گروه اخراج می کند. واقعیت, انکارِ او را تهدید می کند.در عین حال دیگران را به خاطر شکست در ایده آل شدن ,بی ارزش می شمارد.
بنابراین، فرقه ها پارانویید و بد بین می شوند تا مانع شوند که واقعیت، انکارِ رهبر فرقه را تهدید کند.

*کسی را که ادعا می کند ایده آل است آرمانی می کند.
او از دستورات فرد آرمانی شده پیروی می کند,با این امید که یک روز خودش ایده آل شود.
وی توجهش را از کسی که هست به کسی که آرزو دارد باشد منحرف می کند.با این کار نمی تواند واقعیت وجودی اش را ببیند.
به این شکل ,می فهمیم که چطور خودشیفتگی می تواند دفاعی علیه قضاوت سخت گیرانه درمورد خود شود.

✍🏻" فردریکسون "

"فرد سالم نقص هایش را می پذیرد و می داند که قرار نیست با ایده آل هایش یکی باشد فقط باید در جهت آن ها حرکت کند و تلاشش را برای حرکت کردن در این مسیر انجام دهد."
*نكته مهم اينست كه ما ايده آل هاي خود را بشناسيم نه ايده آلهايي كه به ما شناسانده شده چه از طريق جامعه چه والدين.
#تلنگر

ما در بزرگسالی عشق بی قید و شرط لازم نداریم،حتی از سوی درمانگران.این یک نیاز کودکانه است و هرگز در زمانهای دیگر زندگی جبران نمی شود.

👤آلیس میلر

📗دلهره های کودکی

@rasapsychoo
‍*
وابستگی....

درحالت وابستگی به عبارتی ما در هم فرو رفته ايم
يعنی به هم گره خورده ايم و اين طرف و آن طرف می رويم.قرار است هر كاری مي كنيم به احساسات و نظر ديگران متكی باشيم.
در واقع می پذيريم كه در احساسات ، عواطف و خواسته ها و احتياجات و طرز فكر ، ديگران مثل ما حتي خود ما هستند.
اين را نشانه خوبی خود می دانيم.
بنابراين براحتی در كار هم دخالت می كنيم و به كار همديگر كار داريم . تصور می كنيم هر چيزي كه ناخوشايند ماست برای ديگران هم ناخوشايند است . اگر از غذایی متنفريم برای ديگران هم بد و غلط می دانيم و بر عكس . به ناآگاه فكر می كنيم احساس طرف مقابل همان احساس خود ماست .
وقتي بپذيريم كه من ، منم و تو ، تو هستي و اين يعني پذيرفتن تفاوت ها ، اينجاست كه فرديت و حرمت انساني جايگاه خودش را پيدا مي كند و بسياري از اختلافات و درگيري ها خودبخود حل خواهد شد ......

*برای ترک وابستگی ها ...

ابتدا از امور کوچک شروع کنید،
کاغذی برداشته و کارهای روزانه و اشیایی که فکر می کنید بدون استفاده از آنها روزتان نمی گذرد را یادداشت کنید.
هر بار یکی از آنها را ترک کنید یا به دیگران ببخشید
وابستگی خود به اشیا و رفتارهایتان را از بین ببرید،
کارهای روزمره تان را از راه های جدید به انجام برسانید،
رفتارهای عادتی خود را ترک کنید.
توقعات را کنار بگذارید،
مستقل عمل کنید و بگذارید عزیزان تان نیز مستقل باشند.
*
اشتباهی که شما در رابطه با همسرتان انجام ‌می‌دهید این است که با حرف‌های‌تان، احساس بی‌لیاقتی و کوچک‌بودن و حقارت به او می‌دهید.

به عنوان‌‌ مثال زمانی که کاری انجام ‌می‌دهد یا حرفی می‌زند، به او می‌گویید:

*یکم منطقی فکر کن!
*چقدر بچه‌گانه فکر می‌کنی!
*چرا این‌قدر بی‌فکر و ساده‌ای؟
*چرا میزاری این‌قدر راحت گولت بزنن؟

با بیان‌ این‌ جملات، همسرتان برای اثبات خودش یا راه لجبازی را پیش می‌گیرد یا این‌که از شما دور می‌شود.
اوبرای این‌که سرزنش نبیند و نشنود، ترجیح می‌دهد مخفیانه اقدام کند و شرح کارها و حرف‌هایش را هرگز با شما در میان‌ نگذارد.
2024/10/04 13:24:28
Back to Top
HTML Embed Code: