یکی از سالمترین کارهایی که میتوانید پس از فقدان انجام دهید، این است که دوباره کاری ساده را انجام بدهید که از انجام آن لذت میبرید. اگر کسی در اطرافتان نبود، اگر وقت و انرژیتان آزاد بود، چکار میکردید؟ احتمالا خیلی به آن کار نمیپرداختید و مشکل همین جاست. کاری انجام دهید.
البته افرادی هستند که نمیدانند اگر انرژی و وقتشان آزاد بود و نیاز نبود کسی را تحت تاثیر قرار بدهند، چه میکردند. این موضوع نکته پنهانی دارد، نشان میدهد که تمام کارهایی که تا به حال در روابطشان انجام دادهاند برای جلب رضایت دیگران یا دریافت چیزی مادی در ازای آنها بوده است. تعجبی ندارد که روابطشان سیر نزولی دارند.
#توسعه_فردی
©Join |
البته افرادی هستند که نمیدانند اگر انرژی و وقتشان آزاد بود و نیاز نبود کسی را تحت تاثیر قرار بدهند، چه میکردند. این موضوع نکته پنهانی دارد، نشان میدهد که تمام کارهایی که تا به حال در روابطشان انجام دادهاند برای جلب رضایت دیگران یا دریافت چیزی مادی در ازای آنها بوده است. تعجبی ندارد که روابطشان سیر نزولی دارند.
#توسعه_فردی
©Join |
| فقط كلمات مهم را جستوجو کنید |
عادتی که در مدرسه به شما آموزش داده میشود و بعدها باعث کاهش سرعت خواندنتان میشود این است که به تک تک کلمات در یک جمله توجه کنید، در حالی که مغز در پرکردن جاهای خالی با اطلاعات مناسب قدرت شگفتانگیزی دارد. پس میتوانید از این مزیت بهره بگیرید.
زمانی که قلق خواندن دستتان بیاید و بدون بلندخوانی در مغز مطالعه کنید میبینید از گروههای کوچک کلمات معنای گستردهتری درک میکنید به جای دیدن كلمات «گربه» «خشمگین» «بود» به صورت مجزا مغزتان جملهی «گربه خشمگین بود» را به عنوان قطعهای از اطلاعات ثبت میکند. زمانی که این اتفاق میافتد گروه کلمات به صورتی مشخص در پاراگراف دیده میشوند و چشمانتان فقط این قسمتها را میخوانند، بدون این که برای محتوای آن وقت و انرژی صرف کنند. برای مثال جملهی «در واقع بزرگترین نگرانی گربه کمبود غذا نبود، بلکه کمبود توجه از سوی صاحبش بود» به سرعت به این شکل ثبت میشود: «بزرگترین نگرانی گربه - کمبود غذا نبود - بلکه - کمبود توجه - صاحبش». شما با پنجاه درصد از کلمات نود درصد از معنا را به دست میآورید.
#توسعه_فردی
©Join |
عادتی که در مدرسه به شما آموزش داده میشود و بعدها باعث کاهش سرعت خواندنتان میشود این است که به تک تک کلمات در یک جمله توجه کنید، در حالی که مغز در پرکردن جاهای خالی با اطلاعات مناسب قدرت شگفتانگیزی دارد. پس میتوانید از این مزیت بهره بگیرید.
زمانی که قلق خواندن دستتان بیاید و بدون بلندخوانی در مغز مطالعه کنید میبینید از گروههای کوچک کلمات معنای گستردهتری درک میکنید به جای دیدن كلمات «گربه» «خشمگین» «بود» به صورت مجزا مغزتان جملهی «گربه خشمگین بود» را به عنوان قطعهای از اطلاعات ثبت میکند. زمانی که این اتفاق میافتد گروه کلمات به صورتی مشخص در پاراگراف دیده میشوند و چشمانتان فقط این قسمتها را میخوانند، بدون این که برای محتوای آن وقت و انرژی صرف کنند. برای مثال جملهی «در واقع بزرگترین نگرانی گربه کمبود غذا نبود، بلکه کمبود توجه از سوی صاحبش بود» به سرعت به این شکل ثبت میشود: «بزرگترین نگرانی گربه - کمبود غذا نبود - بلکه - کمبود توجه - صاحبش». شما با پنجاه درصد از کلمات نود درصد از معنا را به دست میآورید.
#توسعه_فردی
©Join |
| رویا از نظر آلفرد آدلر |
از نظر آدلر، آنچه در مدت خواب به شکلهای ویژه در جهان اندیشههای ما تجلی میکند چیزی نیست جز پلی بین شب پیش و روز بعد. به عقیدهی او، تمایل شخص به گریز از واقعیت و در نتیجه تمایل به توهم دربارهی سرنوشت خویش، توسط رؤیاها تشدید میشوند.
آدلر معتقد بود که رویاها ابزارهای حل مسئله بوده و با مشکلات روزمره زندگی مرتبط میباشند. بر مبنای این نظریه، چنانچه رویاهای زیاد شما، ممکن است به علت مشکلات عدیده شما در زندگیتان باشد و یا برعکس اگر زیاد رویا نمیبینید به معنی سلامت روان شماست.
او بیان میکند که عناصر کنترل، قدرت و انگیزش عامل نیروی پیشرانه در پسِ رفتارهای ما هستند و نه تکانههای جنسی. وی عمدهترین نیروی پیشرانه در زندگی را فائق آمدن بر احساس ناامنیها، فرودستیها، کهتریها و کاستیها بر میشمرد، که روی هم رفته «ارادهِ معطوف به قدرت» نامیده میشود.
آدلر اعتقاد داشت انسان در دوران نوزادی و کودکی دچار عقده حقارت شده و از اینرو پیوسته میکوشد تمام عمر خود را صرف جبران آن فقدان قدرت کرده و به کمال برسد. رویاها نیز راهی برای مطرح ساختن ناامنیها و جبران بیش از حد کاستیها و نقاط ضعف ما در بیداریست. مثلاً شخصی که از رئیس خود هراس دارد، در رویا جسور شده و بر سر رئیس خود فریاد میکشد. نه تنها رویاها با نشان دادن ترسهای درونی ما و راهبردهای ارجح در کنارآمدن با مشکلات به ما یاری میرسانند، بلکه آنها نوع شخصیت و سبک زندگی ما را نیز بازگو میکنند.
#روانشناسی
©Join |
از نظر آدلر، آنچه در مدت خواب به شکلهای ویژه در جهان اندیشههای ما تجلی میکند چیزی نیست جز پلی بین شب پیش و روز بعد. به عقیدهی او، تمایل شخص به گریز از واقعیت و در نتیجه تمایل به توهم دربارهی سرنوشت خویش، توسط رؤیاها تشدید میشوند.
آدلر معتقد بود که رویاها ابزارهای حل مسئله بوده و با مشکلات روزمره زندگی مرتبط میباشند. بر مبنای این نظریه، چنانچه رویاهای زیاد شما، ممکن است به علت مشکلات عدیده شما در زندگیتان باشد و یا برعکس اگر زیاد رویا نمیبینید به معنی سلامت روان شماست.
او بیان میکند که عناصر کنترل، قدرت و انگیزش عامل نیروی پیشرانه در پسِ رفتارهای ما هستند و نه تکانههای جنسی. وی عمدهترین نیروی پیشرانه در زندگی را فائق آمدن بر احساس ناامنیها، فرودستیها، کهتریها و کاستیها بر میشمرد، که روی هم رفته «ارادهِ معطوف به قدرت» نامیده میشود.
آدلر اعتقاد داشت انسان در دوران نوزادی و کودکی دچار عقده حقارت شده و از اینرو پیوسته میکوشد تمام عمر خود را صرف جبران آن فقدان قدرت کرده و به کمال برسد. رویاها نیز راهی برای مطرح ساختن ناامنیها و جبران بیش از حد کاستیها و نقاط ضعف ما در بیداریست. مثلاً شخصی که از رئیس خود هراس دارد، در رویا جسور شده و بر سر رئیس خود فریاد میکشد. نه تنها رویاها با نشان دادن ترسهای درونی ما و راهبردهای ارجح در کنارآمدن با مشکلات به ما یاری میرسانند، بلکه آنها نوع شخصیت و سبک زندگی ما را نیز بازگو میکنند.
#روانشناسی
©Join |
یکی از آموزههای اشتباه رایجی که همه مردم مدنظر قرار میدهند این است که ایدههای عالی همیشه بیرون از ما و در سر فردی باهوشتر، خلاقتر و معتبرتر از خودمان قرار دارند و سر ما جایی نیست که سروکله ایدههای ارزشمند در آن پیدا شود! بدین ترتیب ما عادت کردهایم که اگر ایدهای هم به ذهنمان رسید، آن را به فردی شناستر ربط دهیم و از او نقلقول بیاوریم. انگار که اگر ایده را به نام خود بیان کنیم، پیشاپیش باختهایم. چنین ذهنیتی باعث شده است تا ما نسبت به دانستن افکار دیگران مشتاقتر باشیم، ایدههای دیگران را بررسی و تحلیل کنیم. بیآنکه به ذهن خود اجازه دهیم تا ایدههای مخصوص به خود را پرورش دهد. اما حقیقت این است که ما بیشتر از سقراط خواندهایم، مسائل بیشتری را تجربه کردهایم، شاید حتی از بسیاری از نویسندگان و اندیشمندان دغدغهمندتر هم هستیم، ذهن ما به انباری بزرگی تبدیل شده است که هیچ استفادهای از آن نمیشود.
#سبک_زندگی
©Join |
#سبک_زندگی
©Join |
نحوهی توصیف ما از شکستهای گذشته تأثیر عمیقی بر میزان رضایت ما از زندگی کنونیمان دارد. افراد غمگین معمولاً شکستها را به مثابه آلایندههایی میبینند که زندگی خوبشان را خراب کردهاند (پس از اینکه همسرم ترکم کرد، دیگر هرگز آن آدم سابق نبودم)، در حالی که انسانهای واقعبین آنها را موهبتهایی در لباس مبدل میبینند (طلاق دردناکترین اتفاقی بود که برایم رخ داد، اما با همسر جدیدم خیلی بیشتر احساس خوشبختی میکنم). کسانی که در زندگی به بیشترین موفقیتها دست پیدا میکنند و آن را به خانواده، جامعه و در نهایت خودشان بازتاب میدهند، در شکستهایشان به معنای بیشتری نیز دست پیدا میکنند.
#روانشناسی
©Join |
#روانشناسی
©Join |
اولین قدم برای پایان دادن بهحس ناخوشایند بیکسی این است که خودمان درهای مخفی بیشتری را در ذهنمان باز کنیم و وارد اتاقهای غم، خشم، حسادت یا نفرت از خود شویم. چراغها را روشن کنیم و مضمون و محتوای این اتاقها را بدون احتیاط، انکار، شرم و احساس گناه بررسی کنیم. و دفعهی بعد که در کنار شخص دیگری هستیم باید خطر کنیم و از یافتههایمان حرف بزنیم. ما تنها هستیم چون در پذیرش اینکه هرکداممان، در نوع خود، عجیب و غریب و نامتعادل هستیم ضعیف عمل کردهایم. باید به خودمان اجازه دهیم کسی که هستیم را برای کسانی که تخیل کافی برای گوش سپردن دارند بیشتر آشکار کنیم و به آنها اجازه بدهیم بهنوبهی خود از ویژگیهای عجیب خودشان حرف بزنند. صداقت، به تنهایی ما پایان میدهد.
#سبک_زندگی
©Join |
#سبک_زندگی
©Join |
| چگونه بدون ترحم، نصیحت کنیم |
۱. مطمئن شوید آن شخص واقعا نصیحتتان را میخواهد.
۲. مطمئن شوید که میدانید راجع به چه چیزی صحبت میکنید.
۳. خودتان را به جای آنها بگذارید. از موقعیت خودتان به موضوع نگاه نکنید.
۴. از اعمالشان انتقاد کنید، نه شخصیتشان.
۵. بدانید که مردم چیزی به شما بدهکار نیستند و لزوما نصیحت شما را انجام نخواهند داد.
#توسعه_فردی
©Join |
۱. مطمئن شوید آن شخص واقعا نصیحتتان را میخواهد.
۲. مطمئن شوید که میدانید راجع به چه چیزی صحبت میکنید.
۳. خودتان را به جای آنها بگذارید. از موقعیت خودتان به موضوع نگاه نکنید.
۴. از اعمالشان انتقاد کنید، نه شخصیتشان.
۵. بدانید که مردم چیزی به شما بدهکار نیستند و لزوما نصیحت شما را انجام نخواهند داد.
#توسعه_فردی
©Join |
آنا فروید، نوجوانی را به عنوان «آشفتگی تکاملی» تعریف کرد که به معنی تغییر اجباری و موقتی است. مطابق با این معنی از نظر زیستشناختی، بلوغ سنی است پر از امید و آرزو، هرچند از خطرهاي روانشناختی و اجتماعی آزاد نیست که شامل تغییرات وابسته به خانواده، جستجوی الگوهای جدید و به خاطر وارد شدن در ارتباطاتی با كمترين زمينه حمايتی و اختلاف انتظارات چشمگير است. بنابراين، اينها میتواند علت اين امر باشد كه گذشتن از كودكی به فردی فعال، با خودش اضطراب، تعارض و نابهنجاری را به بار میآورد.
او معتقد است هنگامیکه نوجوان برای نخستین بار غلیان احساسات ادیپی را میآزماید، اولین برانگیزاننده او فرار کردن است. نوجوان در حضور والدین احساس تنیدگی و اضطراب میکند و فقط زمانیکه از آنها در فاصله باشد، احساس امنیت مینماید. درواقع، برخی نوجوانان در چنین مواقعی از خانه فرار میکنند، بسیاری در خانه باقی میمانند و با وجودی که خود را در خانه مانند یک شاگرد شبانهروزی حس میکنند؛ گاهی تلاش میکنند با اهانت و تحقیر کردن والدین از آنها بگریزند. .آنان خود را در اتاق حبس میکنند و تنها هنگامیکه با همسالان خود هستند احساس راحتی میکنند. گاهی میکوشند با توهين و تحقير نسبت به والدين از آنان بگريزند و به جای پذيرفتن هر نوع وابستگی و عشق، ديدگاهی بر میگزيند که کاملاً برعکس آن است. گویی نوجوان چنین فکر میکند که اگر اصلاً به والدین نیندیشد خواهد توانست خود را از قید والدین رها سازد.
#روانشناسی
©Join |
او معتقد است هنگامیکه نوجوان برای نخستین بار غلیان احساسات ادیپی را میآزماید، اولین برانگیزاننده او فرار کردن است. نوجوان در حضور والدین احساس تنیدگی و اضطراب میکند و فقط زمانیکه از آنها در فاصله باشد، احساس امنیت مینماید. درواقع، برخی نوجوانان در چنین مواقعی از خانه فرار میکنند، بسیاری در خانه باقی میمانند و با وجودی که خود را در خانه مانند یک شاگرد شبانهروزی حس میکنند؛ گاهی تلاش میکنند با اهانت و تحقیر کردن والدین از آنها بگریزند. .آنان خود را در اتاق حبس میکنند و تنها هنگامیکه با همسالان خود هستند احساس راحتی میکنند. گاهی میکوشند با توهين و تحقير نسبت به والدين از آنان بگريزند و به جای پذيرفتن هر نوع وابستگی و عشق، ديدگاهی بر میگزيند که کاملاً برعکس آن است. گویی نوجوان چنین فکر میکند که اگر اصلاً به والدین نیندیشد خواهد توانست خود را از قید والدین رها سازد.
#روانشناسی
©Join |
یکی از تجربههای دردناک زندگی این است که فرد دلبستهی آدمهای خاکستری شود. آدمهای خاکستری همیشه تو را در وضعیت تعلیق نگه میدارند: نه به تو دل میدهند و نه میگذارند که از آنها دل بکنی. تو را در میانهی زمین و هوا معلق میخواهند. تا وقتی که تو را دلداده خود مییابند با تو سرد و با فاصلهاند و تا احساس میکنند که از آنها دل میکنی با تو گرم و نزدیک میشوند- اما فقط تا آنجا که بدانند رشته را نمیگسلی و از چنگشان نمیگریزی. به تو دل نمیدهند اما مانع دل کندنت میشوند.
بعضی از این آدمهای خاکستری، خودشان بلاتکلیف و معلقاند، یعنی تکلیف خودشان را با خودشان نمیدانند، و این سردرگمی و پادرهوایی را در روابط عاطفیشان با تو باز میتابانند. گاهی هم دچار نوعی بیماری روانیاند، ملغمهی آشفتهای از عدم اعتماد به نفس و اعتماد به نفس مفرط. یعنی چندان اعتماد به نفس دارند که تو را مفتون خود کنند، اما چندان به خود بیاعتمادند که به محبتات پاسخ درخور بدهند.
تو را در فضای خاکستری رابطه معلق نگه میدارند تا شهد عشقی را که نثارشان میکنی بمکند، اما چیزی از جانشان برایت مایه نگذارند. آدمهای خاکستری خواسته یا ناخواسته تمام خون عاطفهات را مینوشند اما بر مردهات فاتحه هم نمیخوانند. لحظههای تلخ زندگیشان را با تو تقسیم میکنند، اما خوشیهایشان را با دیگران شریک میشوند. با جذابیتهایشان آرام آرام به دورت تار میتنند، و تا به خود میآیی خود را گرفتار دامشان مییابی. ته دل میدانی که شهدت را مینوشند و تفالهات را تف میکنند، اما برای بیمهریهایشان مدام بهانه میتراشی.
میدانی که وضعیت هرگز بهتر نمیشود، اما مدام برای آنها عذر و برای خودت امیدهای واهی میتراشی. آنقدر میمانی تا بپوسی. عشق آدم را آسیبپذیر میکند، و آدمهای خاکستری دقیقا از همان نقطه آسیبپذیر است که دستشان را تا آرنج در قلبت فرو میکنند. این رابطهها عشق نیست، بیماری است- نوعی اعتیاد ویرانگر است. اگر کسی در این دام بلا افتاد باید هوار بزند و از دیگران برای نجات جاناش کمک بخواهد. هرچه بیشتر در این دام بمانی، گرفتارتر میشوی. از آدمهای خاکستری باید مثل طاعون گریخت.
#دکتر_آرش_نراقی
©Join |
بعضی از این آدمهای خاکستری، خودشان بلاتکلیف و معلقاند، یعنی تکلیف خودشان را با خودشان نمیدانند، و این سردرگمی و پادرهوایی را در روابط عاطفیشان با تو باز میتابانند. گاهی هم دچار نوعی بیماری روانیاند، ملغمهی آشفتهای از عدم اعتماد به نفس و اعتماد به نفس مفرط. یعنی چندان اعتماد به نفس دارند که تو را مفتون خود کنند، اما چندان به خود بیاعتمادند که به محبتات پاسخ درخور بدهند.
تو را در فضای خاکستری رابطه معلق نگه میدارند تا شهد عشقی را که نثارشان میکنی بمکند، اما چیزی از جانشان برایت مایه نگذارند. آدمهای خاکستری خواسته یا ناخواسته تمام خون عاطفهات را مینوشند اما بر مردهات فاتحه هم نمیخوانند. لحظههای تلخ زندگیشان را با تو تقسیم میکنند، اما خوشیهایشان را با دیگران شریک میشوند. با جذابیتهایشان آرام آرام به دورت تار میتنند، و تا به خود میآیی خود را گرفتار دامشان مییابی. ته دل میدانی که شهدت را مینوشند و تفالهات را تف میکنند، اما برای بیمهریهایشان مدام بهانه میتراشی.
میدانی که وضعیت هرگز بهتر نمیشود، اما مدام برای آنها عذر و برای خودت امیدهای واهی میتراشی. آنقدر میمانی تا بپوسی. عشق آدم را آسیبپذیر میکند، و آدمهای خاکستری دقیقا از همان نقطه آسیبپذیر است که دستشان را تا آرنج در قلبت فرو میکنند. این رابطهها عشق نیست، بیماری است- نوعی اعتیاد ویرانگر است. اگر کسی در این دام بلا افتاد باید هوار بزند و از دیگران برای نجات جاناش کمک بخواهد. هرچه بیشتر در این دام بمانی، گرفتارتر میشوی. از آدمهای خاکستری باید مثل طاعون گریخت.
#دکتر_آرش_نراقی
©Join |
| بناکردن زندگی، حول احساسات به دلایل زیر مشکلساز است |
۱. احساساتتان مستقلاند؛ آنها منحصرا توسط خود شما تجربه میشوند و فقط میتوانند به شما بگویند که چیزی برایتان مفید است.
۲. احساساتتان موقتیاند؛ آنها فقط در چند لحظهی اولیهی برانگیخته شدنتان احساس میشوند و فقط میتوانند برای زمان حال موثر واقع بشوند نه آینده.
۳. احساساتتان دقیق نیستند؛ احساسات به طور کلی در تشخیص حقیقت ضعیفاند و خیلی از مواقع قابل اتکا نیستند.
#توسعه_فردی
©Join |
۱. احساساتتان مستقلاند؛ آنها منحصرا توسط خود شما تجربه میشوند و فقط میتوانند به شما بگویند که چیزی برایتان مفید است.
۲. احساساتتان موقتیاند؛ آنها فقط در چند لحظهی اولیهی برانگیخته شدنتان احساس میشوند و فقط میتوانند برای زمان حال موثر واقع بشوند نه آینده.
۳. احساساتتان دقیق نیستند؛ احساسات به طور کلی در تشخیص حقیقت ضعیفاند و خیلی از مواقع قابل اتکا نیستند.
#توسعه_فردی
©Join |
آدم شکاک میره سراغ مشکوکترین فرد تا به نظام فکری و استدلالیش ثابت کنه من درست فکر میکنم؛ و به میزانی که شما مطابق میل او رفتار میکنید او به شما بیشتر شک میکنه که کاسهای زیر نیم کاسه است، پس اگر با چنین فردی در رابطه هستین خودتان را مطابق میل او تغییر ندهید و احساس گناهی که به شما میدهد را نپذیرید. زیرا تاثیری در تغییر افکار آدم شکاک نمیتوانید بدهید.
#روانشناسی
©Join |
#روانشناسی
©Join |
| عشق از نگاه آلن دوباتن |
آلن دوباتن چند مرحله را برای تجربه عشق برمیشمارد. اولین مرحله «تقدیرگرایی عاشقانه» است. از منظر دوباتن وقتی عاشق میشویم، تصادفهای طبیعی زندگی را، پشت حجابی از هدفمندی نهان میکنیم. عشاق سرنوشت عاشقشدن را با سرنوشت عاشقشدن به شخصی خاص مخدوش کردهاند. مرحلهی بعد، آرمانیکردن معشوق است، به این معنا که هیچ ضعف و نقصی در معشوق وجود نداشته و وی دارای همهی ویژگیهای خوب و والاست. او در مبحث «اغواگری»، به تردیدها، مشغولیت ذهنی مداوم، انتظارها و اضطرابهای عاشق در اوایل رابطه اشاره میکند. همچنین در خصوص «اصالت»، بیان میکند که عاشق در برابر معشوق، همهی کیفیات و محسنات خود را از دست میدهد و هیچ اعتمادبهنفسی نسبت به خود و داشتههایش برایش باقی نمیماند.
دوباتن به این امر میپردازد که عشق، جنون خود را در نپذیرفتن عادی بودن ذاتی دلدار آشکار میکند که نتیجهاش کسالتباربودن دو دلداده برای افراد حاشیهای است. آنها به سادگی در معشوق چه چیزی جز یک انسان عادی میبینند؟ بعد از نسبت دادن همهی ویژگیهای خوب به معشوق، دوباتن به تردید و ایمان در عشق میپردازد و تفاوت آن را با فلسفه بیان میکند. اینکه تردید و شک کار فلسفه است و تردید در مورد مشروعیت عشق، کم از جهنم نیست!
#سبک_زندگی
©Join |
آلن دوباتن چند مرحله را برای تجربه عشق برمیشمارد. اولین مرحله «تقدیرگرایی عاشقانه» است. از منظر دوباتن وقتی عاشق میشویم، تصادفهای طبیعی زندگی را، پشت حجابی از هدفمندی نهان میکنیم. عشاق سرنوشت عاشقشدن را با سرنوشت عاشقشدن به شخصی خاص مخدوش کردهاند. مرحلهی بعد، آرمانیکردن معشوق است، به این معنا که هیچ ضعف و نقصی در معشوق وجود نداشته و وی دارای همهی ویژگیهای خوب و والاست. او در مبحث «اغواگری»، به تردیدها، مشغولیت ذهنی مداوم، انتظارها و اضطرابهای عاشق در اوایل رابطه اشاره میکند. همچنین در خصوص «اصالت»، بیان میکند که عاشق در برابر معشوق، همهی کیفیات و محسنات خود را از دست میدهد و هیچ اعتمادبهنفسی نسبت به خود و داشتههایش برایش باقی نمیماند.
دوباتن به این امر میپردازد که عشق، جنون خود را در نپذیرفتن عادی بودن ذاتی دلدار آشکار میکند که نتیجهاش کسالتباربودن دو دلداده برای افراد حاشیهای است. آنها به سادگی در معشوق چه چیزی جز یک انسان عادی میبینند؟ بعد از نسبت دادن همهی ویژگیهای خوب به معشوق، دوباتن به تردید و ایمان در عشق میپردازد و تفاوت آن را با فلسفه بیان میکند. اینکه تردید و شک کار فلسفه است و تردید در مورد مشروعیت عشق، کم از جهنم نیست!
#سبک_زندگی
©Join |
یکی از بهترین آموزههای فرهنگ غرب در این زمینه باب ششم کتاب مقدس به روایت متی است. حضرت مسیح در خطبهی خود در موعظه سر کوه، به مؤمنان میگوید برای اینکه اینقدر مضطرب نباشند، به رفتار پرندگان دقت کنند که وعدهی غذای بعدیشان را چه وقت و کجا قرار است پیدا کنند و بخورند: مرغان هوا را نظر کنید که نه میکارند و نه میدروند و نه در انبارها ذخیره میکنند و پدر آسمانیتان آنها را میپروراند. آیا شما از آنها بهمراتب بهتر نیستید؟
#سبک_زندگی
©Join |
#سبک_زندگی
©Join |
| اعمالتان را تغییر دهید، نه خودتان را |
اكثر ما حس میکنیم در عادتهای خاصی گیر کردهایم؛ در واقع علت این گیر افتادن این است که از نظر احساسی غرق در رفتارهای ناسالم شدهایم. افراد سیگاری فقط سیگار نمیکشند، آنها هویت کاملی را حول سیگار کشیدن شکل میدهند. این امر زندگی اجتماعی، عادتها، خوردوخوراک، خواب و دیدگاهشان نسبت به خودشان و دیگران را تحتالشعاع قرار میدهد. آنها نزد دوستان و خانواده به «فردی سیگاری» تبدیل میشوند؛ آنها با سیگار خود ارتباط عاطفی برقرار میکنند؛ همانطورکه من و شما با حیوان خانگی یا اسباب بازی محبوبمان ارتباطی عاطفی برقرار میکنیم.
وقتی تصمیم میگیرند خودشان را تغییر بدهند و سیگارکشیدن را ترک کنند، در اصل سعی میکنند کلیت هویتشان را تغییر بدهند، تمام روابط، عادتها و پنداشتهایی که با انجام دادن تنها یک کار طی چند سال به وجود آمدهاند، تعجبی ندارد که شکست میخورند.
فنِ ترک سیگار یا تغییر هر عادتی پذیرش این موضوع است که هویت شما منظور چهارچوب ذهنیای که در مغزتان به عنوان «من» بر آن برچسب میزنید - که در حقیقت وجود ندارد- موضوعی قراردادی است. تنها نوعی نماست. بنابه خواست شما برافراشته میشود و فرو میپاشد. شما سیگاری نیستید، شما کسی هستید که انتخاب میکند سیگار بکشد. شما شبزندهدار نیستید، فردی هستید که انتخاب میکند در طول شب فعال باشد و در طول روز بخوابد. شما فرد ناکارآمدی نیستید فردی هستید که تصمیم گرفته کارهایی بکند که مفید نیستند. شما منفور نیستید فردی هستید که در حال حاضر حس میکند به او توجه نمیشود.
#توسعه_فردی
©Join |
اكثر ما حس میکنیم در عادتهای خاصی گیر کردهایم؛ در واقع علت این گیر افتادن این است که از نظر احساسی غرق در رفتارهای ناسالم شدهایم. افراد سیگاری فقط سیگار نمیکشند، آنها هویت کاملی را حول سیگار کشیدن شکل میدهند. این امر زندگی اجتماعی، عادتها، خوردوخوراک، خواب و دیدگاهشان نسبت به خودشان و دیگران را تحتالشعاع قرار میدهد. آنها نزد دوستان و خانواده به «فردی سیگاری» تبدیل میشوند؛ آنها با سیگار خود ارتباط عاطفی برقرار میکنند؛ همانطورکه من و شما با حیوان خانگی یا اسباب بازی محبوبمان ارتباطی عاطفی برقرار میکنیم.
وقتی تصمیم میگیرند خودشان را تغییر بدهند و سیگارکشیدن را ترک کنند، در اصل سعی میکنند کلیت هویتشان را تغییر بدهند، تمام روابط، عادتها و پنداشتهایی که با انجام دادن تنها یک کار طی چند سال به وجود آمدهاند، تعجبی ندارد که شکست میخورند.
فنِ ترک سیگار یا تغییر هر عادتی پذیرش این موضوع است که هویت شما منظور چهارچوب ذهنیای که در مغزتان به عنوان «من» بر آن برچسب میزنید - که در حقیقت وجود ندارد- موضوعی قراردادی است. تنها نوعی نماست. بنابه خواست شما برافراشته میشود و فرو میپاشد. شما سیگاری نیستید، شما کسی هستید که انتخاب میکند سیگار بکشد. شما شبزندهدار نیستید، فردی هستید که انتخاب میکند در طول شب فعال باشد و در طول روز بخوابد. شما فرد ناکارآمدی نیستید فردی هستید که تصمیم گرفته کارهایی بکند که مفید نیستند. شما منفور نیستید فردی هستید که در حال حاضر حس میکند به او توجه نمیشود.
#توسعه_فردی
©Join |