Forwarded from انجمن فکر و فلسفهی کرمانشاه
✔️ اهمّیت زیربنایی «فکر و فلسفه»
✔️ بخش اوّل: اندیشه و تمدّن
✔️ وحید احسانی
✅ دکتر داریوش شایگان: «ابتدا بگوییم که به عقیدۀ ما حوزۀ تفکر، گردونۀ اصلی هر فرهنگ، مرکز ثقل هر سنّت و روح فیّاض هر تمدّن است. هر گاه کانون تشعشع آن نابود شود، سایر تجلیاتش بطبع زایل میگردد و هر یک راه خود را میرود و ارتباط (ارگانیک) یک فرهنگ از هم میپاشد» (کتاب «آسیا در برابر غرب»، چاپ 1391، صص. 296-295).
✅ دکتر حسین عظیمی: ««هر تمدنی با یک یا چند اندیشۀ اساسی شکل میگیرد. به عبارت دیگر، تمدنها با نوعی بصیرت و نگرش انسانی شکل میگیرند و موقعی که این بصیرت و نگرش انسانی به هر دلیلی حذف میشود، آن تمدن هم حذف میشود» (کتاب «ایران امروز در آینۀ مباحث توسعه» چاپ 1378، ص. 34).
✅ دکتر رضا داوری اردکانی: «تمدّن قائم به تفکّر است و هر جا که تفکّر نیست از قرار و ثبات و نظام هم کمتر نشانی میتوان یافت» (کتاب «دربارۀ علم»، چاپ 1390، ص. 1).
✅ دکتر رضا داوری اردکانی: «در عصر کنونی هر چه بگوییم و به هر چه اشاره کنیم اساس و مبنایی در فلسفه دارد و با بیاعتنایی به فلسفه و غفلت از آن، این اساس منتفی نمیشود» (کتاب «تمدّن و تفکّر غربی»، چاپ 1389، ص. 10).
✅ دکتر رضا داوری اردکانی: «تفکّر اساس همه تمدّنهاست و اساس تمدّن جدید فلسفه است و هر چه روی میدهد از آثار تحوّلی است که در تفکّر فلسفی پیش آمده است» (همان، ص. 13).
✅ دکتر صادق زیباکلام: «در حقیقت آنچه تمدّن غرب امروزی را به وجود آورد ریشه در انقلاب فکریی دارد که در قرن هفدهم و هجدهم در اروپا به وجود آمد» (کتاب «غرب چگونه غرب شد؟»، چاپ دوّم، 1395، ص. 221).
✅ دکتر محمّدعلی مردای: «با فساد انديشه و فکر ... همه چيز ميتواند به فساد کشيده شود. اين مهمترين درس مدرسۀ انديشه و تفکر است» (مقالۀ «مخمصه و اندیشه: ...»، مجلۀ سورۀ اندیشه، شمارۀ 83-82، اسفند 93، ص. 121).
✅ ارنست شوماخر: «نظامها هرگز چیزی غیر از تجسمهای [نمود، بروز و تجلّی عینیِ] اساسیترین طرزتفکّرهای بشر نیست» (کتاب «کوچک زیباست»، چاپ 1389، ص. 205).
...................................................................
نظر به اهمّیتی که برای این موضوع قائل بودهام و علاقهای که داشتهام، طی مطالعۀ آثار اندیشمندان و صاحبنظران، هر گاه به جملاتی ناظر بر «نقش زیربنایی اندیشه و فلسفه» برخورد کردهام، یادداشت برداشته و مجموعۀ آنها را در یادداشتی با عنوان «نقش تعیین کنندۀ اندیشه در وضعیّت اقتصادی-اجتماعی جامعه» گردآوری کردهام که در سایت فرهنگی نیلوفر منتشر شدهاست. به امید خدا، گزیدهای از نقلقولهای مذکور را نیز طی چند قسمت در کانال «انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه» بازنشر خواهم داد.
📚انجمن فکر و فلسفهی کرمانشاه (اَفَک)↓
@PhilosophyforKermanshah
✔️ بخش اوّل: اندیشه و تمدّن
✔️ وحید احسانی
✅ دکتر داریوش شایگان: «ابتدا بگوییم که به عقیدۀ ما حوزۀ تفکر، گردونۀ اصلی هر فرهنگ، مرکز ثقل هر سنّت و روح فیّاض هر تمدّن است. هر گاه کانون تشعشع آن نابود شود، سایر تجلیاتش بطبع زایل میگردد و هر یک راه خود را میرود و ارتباط (ارگانیک) یک فرهنگ از هم میپاشد» (کتاب «آسیا در برابر غرب»، چاپ 1391، صص. 296-295).
✅ دکتر حسین عظیمی: ««هر تمدنی با یک یا چند اندیشۀ اساسی شکل میگیرد. به عبارت دیگر، تمدنها با نوعی بصیرت و نگرش انسانی شکل میگیرند و موقعی که این بصیرت و نگرش انسانی به هر دلیلی حذف میشود، آن تمدن هم حذف میشود» (کتاب «ایران امروز در آینۀ مباحث توسعه» چاپ 1378، ص. 34).
✅ دکتر رضا داوری اردکانی: «تمدّن قائم به تفکّر است و هر جا که تفکّر نیست از قرار و ثبات و نظام هم کمتر نشانی میتوان یافت» (کتاب «دربارۀ علم»، چاپ 1390، ص. 1).
✅ دکتر رضا داوری اردکانی: «در عصر کنونی هر چه بگوییم و به هر چه اشاره کنیم اساس و مبنایی در فلسفه دارد و با بیاعتنایی به فلسفه و غفلت از آن، این اساس منتفی نمیشود» (کتاب «تمدّن و تفکّر غربی»، چاپ 1389، ص. 10).
✅ دکتر رضا داوری اردکانی: «تفکّر اساس همه تمدّنهاست و اساس تمدّن جدید فلسفه است و هر چه روی میدهد از آثار تحوّلی است که در تفکّر فلسفی پیش آمده است» (همان، ص. 13).
✅ دکتر صادق زیباکلام: «در حقیقت آنچه تمدّن غرب امروزی را به وجود آورد ریشه در انقلاب فکریی دارد که در قرن هفدهم و هجدهم در اروپا به وجود آمد» (کتاب «غرب چگونه غرب شد؟»، چاپ دوّم، 1395، ص. 221).
✅ دکتر محمّدعلی مردای: «با فساد انديشه و فکر ... همه چيز ميتواند به فساد کشيده شود. اين مهمترين درس مدرسۀ انديشه و تفکر است» (مقالۀ «مخمصه و اندیشه: ...»، مجلۀ سورۀ اندیشه، شمارۀ 83-82، اسفند 93، ص. 121).
✅ ارنست شوماخر: «نظامها هرگز چیزی غیر از تجسمهای [نمود، بروز و تجلّی عینیِ] اساسیترین طرزتفکّرهای بشر نیست» (کتاب «کوچک زیباست»، چاپ 1389، ص. 205).
...................................................................
نظر به اهمّیتی که برای این موضوع قائل بودهام و علاقهای که داشتهام، طی مطالعۀ آثار اندیشمندان و صاحبنظران، هر گاه به جملاتی ناظر بر «نقش زیربنایی اندیشه و فلسفه» برخورد کردهام، یادداشت برداشته و مجموعۀ آنها را در یادداشتی با عنوان «نقش تعیین کنندۀ اندیشه در وضعیّت اقتصادی-اجتماعی جامعه» گردآوری کردهام که در سایت فرهنگی نیلوفر منتشر شدهاست. به امید خدا، گزیدهای از نقلقولهای مذکور را نیز طی چند قسمت در کانال «انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه» بازنشر خواهم داد.
📚انجمن فکر و فلسفهی کرمانشاه (اَفَک)↓
@PhilosophyforKermanshah
Telegram
انجمن فکر و فلسفه کرمانشاه
انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه (اَفَک) بهمنظور گردهمآیی و همافزایی متخصصان و علاقهمندان علوم انسانی، ارتقاء فلسفهورزی و تفکر انتقادی، تمرین و نهادینهسازی گفتگو و توجه عالمانه و مسئولانه به مسائل شهر ایجاد شده است.
ارتباط با ادمین:
@abbas_mansory1
ارتباط با ادمین:
@abbas_mansory1
🌹 روز ملّی توسعه فرخنده باد 🌹
روز ملّی توسعه را به تمامی فعّالان فرهنگی، اجتماعی و مدنی ایران که با وجود مسائل و مشکلات متعدد و موانع بسیار امیدوارانه، بیهیاهو، آهستهوپیوسته، صلحطلبانه و آگاهی-مدار در راستای اصلاح، بهبود و آبادانی ایران عزیز گام برمیدارند تبریک و شادباش گفته، از پروردگار مهربان برای آنان تندرستی، نشاط، طول عمر با عزّت، توفیق روزافزون و فرجام نیک خواستارم.
در برگههای تقویم مناسبتهای زیادی (اعم از دلچسب و نچسب) وجود دارند، امّا جای «روز ملّی توسعه» هنوز خالی است.
پویش فکری توسعه (پویشی با محوریت دکتر محسن رنانی که پیشنهاد دهندۀ ثبت این مناسبت است) فلسفۀ نامگذاری 16 اردیبهشت هر سال به نام «روز ملّی توسعه» را چنین توضیح میدهد: ...
متن کامل این یادداشت را میتوانید از طریق لینک زیر مطالعه بفرمایید (زمان تقریبی مطالعۀ متن کامل: 3 دقیقه) 👇
https://vrgl.ir/qp2I3
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
روز ملّی توسعه را به تمامی فعّالان فرهنگی، اجتماعی و مدنی ایران که با وجود مسائل و مشکلات متعدد و موانع بسیار امیدوارانه، بیهیاهو، آهستهوپیوسته، صلحطلبانه و آگاهی-مدار در راستای اصلاح، بهبود و آبادانی ایران عزیز گام برمیدارند تبریک و شادباش گفته، از پروردگار مهربان برای آنان تندرستی، نشاط، طول عمر با عزّت، توفیق روزافزون و فرجام نیک خواستارم.
در برگههای تقویم مناسبتهای زیادی (اعم از دلچسب و نچسب) وجود دارند، امّا جای «روز ملّی توسعه» هنوز خالی است.
پویش فکری توسعه (پویشی با محوریت دکتر محسن رنانی که پیشنهاد دهندۀ ثبت این مناسبت است) فلسفۀ نامگذاری 16 اردیبهشت هر سال به نام «روز ملّی توسعه» را چنین توضیح میدهد: ...
متن کامل این یادداشت را میتوانید از طریق لینک زیر مطالعه بفرمایید (زمان تقریبی مطالعۀ متن کامل: 3 دقیقه) 👇
https://vrgl.ir/qp2I3
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
ویرگول
روز ملّی توسعه فرخنده باد
به ابتکار پویش ملّی توسعه، شانزدهم اردیبهشت ماه به عنوان «روز ملّی توسعه» نامگذاری شده و ثبت رسمی آن در حال پیگیری است
Forwarded from شبکه توسعه
🔳⭕️ خدا علی را نیامرزد!؟
دکتر مجتبی لشکربلوکی
زنی مراجعه کرد به معاویه و با او بر سر موضوعی بحث و جدل کرد. معاویه از این گستاخی و جسارت زن در گفتگوی بی محابایش ناراحت شد و به او گفت «خدا علی را نیامرزد» که او این رسم را فراگیر کرد. منظور او چه بود؟ رسم همترازی حاکم و شهروند، پارادایم نقد پذیری حاکمان، آیین اعتراض بدون لکنت به حاکم و رسم بدهکاری حاکم و طلبکاری شهروند.
این روایت را که در یک سخنرانی شنیدم و به فکر فرورفتم. آیا علی(ع) فقط همین هنجارشکنی را انجام داد؟ جواب این بود: هنجار شکنیهای او بیش از اینهاست! به ۷ نمونه اشاره می کنم.
1⃣ به روایت محققان تاریخ، در دوران حکومت ایشان زندانی سیاسی گزارش نشده است. آن هم آن زمانی که امیر مالک جان و مال و ناموس مردم بود و زندانی سیاسی امری رایج.
2⃣ امروزه میشنویم که مدیران ارشد کشورها شامل نخستوزیران و روسای جمهور، به خاطر تخلفات مالی در زمان مسوولیت یا بعدش محاکمه میشوند و این را نشانه آزادی و عدالت می.دانیم. ایشان به دادگاه فراخوانده شد. از طرف یک جایگاه والا؟ نه! به شکایت یک فرد عادی. یک رییس قبیله؟ نه یک شهروند معمولی! یک مسلمان؟ نه یک اقلیت! و جالب اینجاست محکوم شد و جالب تر اینکه پذیرفت! اعتراف میکنم همین که او توسط یک شهروند معمولی اقلیت غیرمسلمان به دادگاه فراخوانده میشود و در دادگاه حاضر میشود هنوز برای من قابل هضم نیست. چه برسد به محکوم شدنش!
3⃣ خود را بدهکار مردم میدانست نه طلبکار. حتما شنیدهاید در خانه زنی که همسرش را در یکی از جنگها از دست داده بود به صورت ناشناس رفته بود و برایشان نان میپخت و با بچهها بازی میکرد و آن زن هم پیاپی علی را نفرین میکرد. و در انتها که متوجه شد که او همان علی است حاکم سرزمینهای پهناور. علی خاضعانه گفت: شما ببخشید که تا کنون مشکلات شما را حل نکرده بودم، از درگاه خدا بخواهید که على را ببخشد.
4⃣ به گواهی تاریخ، مخالفینش در مسجد علیه او و رو در روی سخن میگفتند و چند ساعت بعد برای گرفتن حق خود از بیتالمال میآمدند. هنوز هم باور کردنش سخت است.
5⃣ زمانی که در جنگهای عرب، مثله کردن (بریدن گوش یا بینی و اعضا) امری رایج بود او دستور نظامی شدید میداد (و نه اینکه صرفا توصیه اخلاقی نرم کند) که کشتگان را مثله نکنید، فراریان را تعقیب نکنید و مجروحان را نکشید و ...
6⃣ کافیست امروز در گوگل جستجو کنید تصویر حضرت علی. تصویری که میآید فردی جدی و مقتدر در کنار شیر و شمشیر (ذوالفقار). این تصویر سالهاست در ذهن من و شما نشسته چه بخواهیم چه نخواهیم. اما به ما نگفتند که در یکی از جنگها، ۱۲ هزار نفر از متعصبترین افراد اعلام جنگ کردند. صبورانه با آنها گفتوگو کرد و آن قدر مدارا و نرمش و تعامل کرد که ۱۲ هزار نفر به ۴ هزار نفر رسید سپس به ۱۵۰۰ نفر. هنر استراتژیستهای جنگی آن است که در جنگ با کمترین خونریزی فاتح شوند و علی اینگونه بود. منتهی برای من و شما ذوالفقار علی بیش از گفتگوی علی تبلیغ و ترویج شده. زمانی که او برای گفتگو، تعامل، مکاتبه، محاجه، توافق، مذاکره گذاشت بسیار بسیار بیشتر از جنگ بوده است اما ...
7⃣ او با زندانیان (البته گفتم که زندانی سیاسی نداشتند) مانند یک انسان برخورد کرد. گفته میشود تا قبل از او زندانیان در چاههای عمیق و به شیوهای غیرانسانی نگه داری میشدند. او برای اولین بار برای زندانیان، فضای مناسبی برای طی کردن دوران محکومیت فراهم کرد و برای حقوق زندانیان مانند یک انسان، ارزش قائل شد.
هنجارشکنیهای او بسیار بیشتر از این حرف هاست.
☑️ تجویز راهبردی:
شاید بد نباشد که امسال فقط برای فرق شکافته علی گریه نکنیم. برای خود گریه کنیم. اصلا فرق علی شکافت که ترک در دانستههای من و تو ایجاد شود. که فرق ذهنیتها، تعصبهای و جاهلیتهای من و تو شکافته شود. عجیب است ما برای کسی گریه میکنیم که هیچ شباهتی به او نداریم. بیش از شمشیر علی، به منطق علی (ایجاد توافق از طریق مفاهمه) و بیش از عدالت اقتصادی علی به عدالت سیاسی (برابری حاکم و شهروندان فارغ از جنسیت و نژاد و مذهب) و بیش از جنگ علی به آشتی او تمرکز کنیم. باشد که به برکت آن یگانه بی نظیر تاریخ و نور خاموشی ناپذیر خداوند؛ علی(ع) آمرزیده شویم.
(به اشتراک بگذارید تا آفریده شود)
@I_D_Network
@Dr_Lashkarbolouki
دکتر مجتبی لشکربلوکی
زنی مراجعه کرد به معاویه و با او بر سر موضوعی بحث و جدل کرد. معاویه از این گستاخی و جسارت زن در گفتگوی بی محابایش ناراحت شد و به او گفت «خدا علی را نیامرزد» که او این رسم را فراگیر کرد. منظور او چه بود؟ رسم همترازی حاکم و شهروند، پارادایم نقد پذیری حاکمان، آیین اعتراض بدون لکنت به حاکم و رسم بدهکاری حاکم و طلبکاری شهروند.
این روایت را که در یک سخنرانی شنیدم و به فکر فرورفتم. آیا علی(ع) فقط همین هنجارشکنی را انجام داد؟ جواب این بود: هنجار شکنیهای او بیش از اینهاست! به ۷ نمونه اشاره می کنم.
1⃣ به روایت محققان تاریخ، در دوران حکومت ایشان زندانی سیاسی گزارش نشده است. آن هم آن زمانی که امیر مالک جان و مال و ناموس مردم بود و زندانی سیاسی امری رایج.
2⃣ امروزه میشنویم که مدیران ارشد کشورها شامل نخستوزیران و روسای جمهور، به خاطر تخلفات مالی در زمان مسوولیت یا بعدش محاکمه میشوند و این را نشانه آزادی و عدالت می.دانیم. ایشان به دادگاه فراخوانده شد. از طرف یک جایگاه والا؟ نه! به شکایت یک فرد عادی. یک رییس قبیله؟ نه یک شهروند معمولی! یک مسلمان؟ نه یک اقلیت! و جالب اینجاست محکوم شد و جالب تر اینکه پذیرفت! اعتراف میکنم همین که او توسط یک شهروند معمولی اقلیت غیرمسلمان به دادگاه فراخوانده میشود و در دادگاه حاضر میشود هنوز برای من قابل هضم نیست. چه برسد به محکوم شدنش!
3⃣ خود را بدهکار مردم میدانست نه طلبکار. حتما شنیدهاید در خانه زنی که همسرش را در یکی از جنگها از دست داده بود به صورت ناشناس رفته بود و برایشان نان میپخت و با بچهها بازی میکرد و آن زن هم پیاپی علی را نفرین میکرد. و در انتها که متوجه شد که او همان علی است حاکم سرزمینهای پهناور. علی خاضعانه گفت: شما ببخشید که تا کنون مشکلات شما را حل نکرده بودم، از درگاه خدا بخواهید که على را ببخشد.
4⃣ به گواهی تاریخ، مخالفینش در مسجد علیه او و رو در روی سخن میگفتند و چند ساعت بعد برای گرفتن حق خود از بیتالمال میآمدند. هنوز هم باور کردنش سخت است.
5⃣ زمانی که در جنگهای عرب، مثله کردن (بریدن گوش یا بینی و اعضا) امری رایج بود او دستور نظامی شدید میداد (و نه اینکه صرفا توصیه اخلاقی نرم کند) که کشتگان را مثله نکنید، فراریان را تعقیب نکنید و مجروحان را نکشید و ...
6⃣ کافیست امروز در گوگل جستجو کنید تصویر حضرت علی. تصویری که میآید فردی جدی و مقتدر در کنار شیر و شمشیر (ذوالفقار). این تصویر سالهاست در ذهن من و شما نشسته چه بخواهیم چه نخواهیم. اما به ما نگفتند که در یکی از جنگها، ۱۲ هزار نفر از متعصبترین افراد اعلام جنگ کردند. صبورانه با آنها گفتوگو کرد و آن قدر مدارا و نرمش و تعامل کرد که ۱۲ هزار نفر به ۴ هزار نفر رسید سپس به ۱۵۰۰ نفر. هنر استراتژیستهای جنگی آن است که در جنگ با کمترین خونریزی فاتح شوند و علی اینگونه بود. منتهی برای من و شما ذوالفقار علی بیش از گفتگوی علی تبلیغ و ترویج شده. زمانی که او برای گفتگو، تعامل، مکاتبه، محاجه، توافق، مذاکره گذاشت بسیار بسیار بیشتر از جنگ بوده است اما ...
7⃣ او با زندانیان (البته گفتم که زندانی سیاسی نداشتند) مانند یک انسان برخورد کرد. گفته میشود تا قبل از او زندانیان در چاههای عمیق و به شیوهای غیرانسانی نگه داری میشدند. او برای اولین بار برای زندانیان، فضای مناسبی برای طی کردن دوران محکومیت فراهم کرد و برای حقوق زندانیان مانند یک انسان، ارزش قائل شد.
هنجارشکنیهای او بسیار بیشتر از این حرف هاست.
☑️ تجویز راهبردی:
شاید بد نباشد که امسال فقط برای فرق شکافته علی گریه نکنیم. برای خود گریه کنیم. اصلا فرق علی شکافت که ترک در دانستههای من و تو ایجاد شود. که فرق ذهنیتها، تعصبهای و جاهلیتهای من و تو شکافته شود. عجیب است ما برای کسی گریه میکنیم که هیچ شباهتی به او نداریم. بیش از شمشیر علی، به منطق علی (ایجاد توافق از طریق مفاهمه) و بیش از عدالت اقتصادی علی به عدالت سیاسی (برابری حاکم و شهروندان فارغ از جنسیت و نژاد و مذهب) و بیش از جنگ علی به آشتی او تمرکز کنیم. باشد که به برکت آن یگانه بی نظیر تاریخ و نور خاموشی ناپذیر خداوند؛ علی(ع) آمرزیده شویم.
(به اشتراک بگذارید تا آفریده شود)
@I_D_Network
@Dr_Lashkarbolouki
Forwarded from انجمن فکر و فلسفهی کرمانشاه
به مناسبت یک سالگی انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه (اَفک)
🔹حدود یک سال پیش از این (۲۲ خرداد ۱۳۹۸) اوّلین گفتگوی هفتگی انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه در شهر کتاب کرمانشاه (چهارراه نوبهار) برگزار شد که با استقبال بسیار خوب و امیدوارکنندهای مواجه گردید.
🔹در کلان شهری با جمعیت بیش از ۱ میلیون نفر، جای خالی چنین مرکزی به شدّت احساس میشد، لذا اعضای اوّلیۀ انجمن، پس از نشستهای متعدّد و گفتگو پیرامون «مسائل شهر و استان از یک سو و نقش و کارکرد فکر و فلسفه از سوی دیگر»، نسبت به تشکیل این انجمن اقدام کردند (فرآیند ثبت رسمی انجمن در حال پیگیری است).
🔹ما، اعضای انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه، همواره در حال بازخوردگیری از فعّالیتها و بحث و گفتگو دربارۀ چگونگی بهبود آنها بودهایم. در چند ماه نخست، ساختارها و روشهای مختلفی را مَحَک زده و به مرور بر روشهایی که در عمل بهتر جواب میدادند متمرکز شدیم. طی دوران آزمونوخطای اوّلیه، برخی شرکتکنندگان خیلی زود از ما فاصله گرفته و حتّی حاضر نشدند نقد یا پیشنهادهای خود را مطرح کنند. در اینجا، جا دارد از همراهانی که در آن دوره صبوری به خرج داده و ما را تنها نگذاشتند به طور ویژه سپاسگزاری کنیم. به هر حال، به مرور گفتگوهای هفتگی انجمن قالب مناسب خود را پیدا کرد و با افزایش استقبال مخاطبان جان و رونق تازهای گرفت.
🔹انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه تا کنون ۳۴ گفتگوی هفتگی برگزار کرده که فهرست آنها (شامل تاریخ برگزاری، موضوع و ارائه دهندگان بحث اصلی) در فرستۀ بعدی (پست بعدی) به نمایش درآمدهاست (از تاریخ ۸ اسفند ۹۸، به علّت شیوع بیماری کرونا در کشور، گفتگوهای هفتگی انجمن به صورت موقت تعطیل بودهاند). از دستاندرکاران «شهر کتاب کرمانشاه» به خاطر همکاری مطلوب بابت برگزاری گفتگوهای هفتگی انجمن در آن محل بسیار سپاسگزاریم.
🔹به موازات گفتگوهای هفتگی، برگزاری کارگاههای تخصصی نیز مورد توجه واقع شد. در این راستا، تا کنون ۲ کارگاه تخصصی برگزار شده که فهرست آنها در اینجا قابل مشاهده است. علاوه بر این، انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه در زمینۀ انتشار مطالب مفید در فضای مجازی و امانت دادن کتاب به علاقهمندان نیز فعّالیت داشتهاست.
🔹در حال حاضر، اعضای انجمن به قرار زیرند (فهرست زیر همواره باز بوده و انجمن فکروفلسفۀ کرمانشاه از افزوده شدن هماستانیهای متخصص و اندیشمند جدید بسیار خرسند شده و استقبال میکند):
✔️دکتر عباسعلی منصوری (دانشآموختۀ فلسفه و کلام اسلامی از دانشگاه امام صادق و دانشگاه تهران، عضو هیئت علمی دانشگاه رازی کرمانشاه)
✔️دکتر محمّدمهدی حاتمی (دانشآموختهی فلسفهی علم و فلسفهی غرب)
✔️دکتر محسن طاهری (دکترای فلسفه و کلام اسلامی از دانشگاه تهران، مدرس دانشگاه رازی و پژوهشگر فلسفه)
✔️دکتر بهروز الیاسی (دکترای فلسفهی هنر)
✔️دکتر اکبر امیری (دکتری فلسفهی اسلامی از دانشگاه تهران، مدرس دانشگاه رازی و از رتبههای برتر کنکور کارشناسی ارشد و دکتری)
✔️آقای فرزاد زیبایی (کارشناس ارشد فلسفۀ غرب از دانشگاه بینالمللی امام خمینی، مدرس دانشگاه و پژوهشگر فلسفه)
✔️دکتر مسعود صادقی (دکتری فلسفه اخلاق و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه)
✔️دکتر محسن احمدوندی (دکترای ادبیات فارسی، پژوهشگر و منتقد ادبیات، شاعر و سردبیر فصلنامهی ادبی فرهنگی قلم)
✔️دکتر محمّدامین مروّتی (دکترای دامپزشکی از دانشگاه تهران، پژوهشگرِ ادبیات عرفانی و فلسفه، فعّال فرهنگی و نویسندۀ کتابهای تحلیل موضوعی مقالات شمس تبریزی و مثنوی معنوی، حافظشناخت: درآمدی بر جهانبینی حافظ، سیری تحلیلی در تاریخ تصوف، کتابِ زندگی: طرحی برای یک زندگی بهتر، مقدمهای بر شناخت مولانا، از فلسفه تا عرفان و...)
✔️دکتر وحید احسانی (دکتری توسعۀ کشاورزی، پژوهشگر)
🔹 انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه، با کمال میل، از بهرهبردن از سایر متخصصان و اندیشمندان استقبال میکند. از میان افراد خارج از انجمن که تا کنون در گفتگوهای هفتگی انجمن نقش محوری داشتهاند میتوان به دکتر عبدالرّضا رادفر (استاد بازنشستۀ دانشگاه و پژوهشگر فرهنگ و هنر)، دکتر علیاکبر محسنی (معاون فرهنگی وقت دانشگاه رازی) و خانم صبا آهوخوش (دانشجوی استعداد درخشان روانشناسی دانشگاه رازی) اشاره کرد.
🔹در پایان، لازم به ذکر است که کارکرد و اثرگذاری انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه، به میزان مشارکت و همراهی هماستانیهای علاقهمند و دارای دغدغه بستگی زیادی دارد. ذیل عنوان این انجمن، فعّالیتهای بسیار متنوّعی میتوانند موضوعیت پیدا کنند، لذا چنانچه در این رابطه ایده یا پیشنهادی دارید، حتماً با ما در میان بگذارید.
📚انجمن فکر و فلسفهی کرمانشاه (اَفَک)↓
https://www.tg-me.com/PhilosophyforKermanshah
🔹حدود یک سال پیش از این (۲۲ خرداد ۱۳۹۸) اوّلین گفتگوی هفتگی انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه در شهر کتاب کرمانشاه (چهارراه نوبهار) برگزار شد که با استقبال بسیار خوب و امیدوارکنندهای مواجه گردید.
🔹در کلان شهری با جمعیت بیش از ۱ میلیون نفر، جای خالی چنین مرکزی به شدّت احساس میشد، لذا اعضای اوّلیۀ انجمن، پس از نشستهای متعدّد و گفتگو پیرامون «مسائل شهر و استان از یک سو و نقش و کارکرد فکر و فلسفه از سوی دیگر»، نسبت به تشکیل این انجمن اقدام کردند (فرآیند ثبت رسمی انجمن در حال پیگیری است).
🔹ما، اعضای انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه، همواره در حال بازخوردگیری از فعّالیتها و بحث و گفتگو دربارۀ چگونگی بهبود آنها بودهایم. در چند ماه نخست، ساختارها و روشهای مختلفی را مَحَک زده و به مرور بر روشهایی که در عمل بهتر جواب میدادند متمرکز شدیم. طی دوران آزمونوخطای اوّلیه، برخی شرکتکنندگان خیلی زود از ما فاصله گرفته و حتّی حاضر نشدند نقد یا پیشنهادهای خود را مطرح کنند. در اینجا، جا دارد از همراهانی که در آن دوره صبوری به خرج داده و ما را تنها نگذاشتند به طور ویژه سپاسگزاری کنیم. به هر حال، به مرور گفتگوهای هفتگی انجمن قالب مناسب خود را پیدا کرد و با افزایش استقبال مخاطبان جان و رونق تازهای گرفت.
🔹انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه تا کنون ۳۴ گفتگوی هفتگی برگزار کرده که فهرست آنها (شامل تاریخ برگزاری، موضوع و ارائه دهندگان بحث اصلی) در فرستۀ بعدی (پست بعدی) به نمایش درآمدهاست (از تاریخ ۸ اسفند ۹۸، به علّت شیوع بیماری کرونا در کشور، گفتگوهای هفتگی انجمن به صورت موقت تعطیل بودهاند). از دستاندرکاران «شهر کتاب کرمانشاه» به خاطر همکاری مطلوب بابت برگزاری گفتگوهای هفتگی انجمن در آن محل بسیار سپاسگزاریم.
🔹به موازات گفتگوهای هفتگی، برگزاری کارگاههای تخصصی نیز مورد توجه واقع شد. در این راستا، تا کنون ۲ کارگاه تخصصی برگزار شده که فهرست آنها در اینجا قابل مشاهده است. علاوه بر این، انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه در زمینۀ انتشار مطالب مفید در فضای مجازی و امانت دادن کتاب به علاقهمندان نیز فعّالیت داشتهاست.
🔹در حال حاضر، اعضای انجمن به قرار زیرند (فهرست زیر همواره باز بوده و انجمن فکروفلسفۀ کرمانشاه از افزوده شدن هماستانیهای متخصص و اندیشمند جدید بسیار خرسند شده و استقبال میکند):
✔️دکتر عباسعلی منصوری (دانشآموختۀ فلسفه و کلام اسلامی از دانشگاه امام صادق و دانشگاه تهران، عضو هیئت علمی دانشگاه رازی کرمانشاه)
✔️دکتر محمّدمهدی حاتمی (دانشآموختهی فلسفهی علم و فلسفهی غرب)
✔️دکتر محسن طاهری (دکترای فلسفه و کلام اسلامی از دانشگاه تهران، مدرس دانشگاه رازی و پژوهشگر فلسفه)
✔️دکتر بهروز الیاسی (دکترای فلسفهی هنر)
✔️دکتر اکبر امیری (دکتری فلسفهی اسلامی از دانشگاه تهران، مدرس دانشگاه رازی و از رتبههای برتر کنکور کارشناسی ارشد و دکتری)
✔️آقای فرزاد زیبایی (کارشناس ارشد فلسفۀ غرب از دانشگاه بینالمللی امام خمینی، مدرس دانشگاه و پژوهشگر فلسفه)
✔️دکتر مسعود صادقی (دکتری فلسفه اخلاق و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه)
✔️دکتر محسن احمدوندی (دکترای ادبیات فارسی، پژوهشگر و منتقد ادبیات، شاعر و سردبیر فصلنامهی ادبی فرهنگی قلم)
✔️دکتر محمّدامین مروّتی (دکترای دامپزشکی از دانشگاه تهران، پژوهشگرِ ادبیات عرفانی و فلسفه، فعّال فرهنگی و نویسندۀ کتابهای تحلیل موضوعی مقالات شمس تبریزی و مثنوی معنوی، حافظشناخت: درآمدی بر جهانبینی حافظ، سیری تحلیلی در تاریخ تصوف، کتابِ زندگی: طرحی برای یک زندگی بهتر، مقدمهای بر شناخت مولانا، از فلسفه تا عرفان و...)
✔️دکتر وحید احسانی (دکتری توسعۀ کشاورزی، پژوهشگر)
🔹 انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه، با کمال میل، از بهرهبردن از سایر متخصصان و اندیشمندان استقبال میکند. از میان افراد خارج از انجمن که تا کنون در گفتگوهای هفتگی انجمن نقش محوری داشتهاند میتوان به دکتر عبدالرّضا رادفر (استاد بازنشستۀ دانشگاه و پژوهشگر فرهنگ و هنر)، دکتر علیاکبر محسنی (معاون فرهنگی وقت دانشگاه رازی) و خانم صبا آهوخوش (دانشجوی استعداد درخشان روانشناسی دانشگاه رازی) اشاره کرد.
🔹در پایان، لازم به ذکر است که کارکرد و اثرگذاری انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه، به میزان مشارکت و همراهی هماستانیهای علاقهمند و دارای دغدغه بستگی زیادی دارد. ذیل عنوان این انجمن، فعّالیتهای بسیار متنوّعی میتوانند موضوعیت پیدا کنند، لذا چنانچه در این رابطه ایده یا پیشنهادی دارید، حتماً با ما در میان بگذارید.
📚انجمن فکر و فلسفهی کرمانشاه (اَفَک)↓
https://www.tg-me.com/PhilosophyforKermanshah
Telegram
انجمن فکر و فلسفه کرمانشاه
انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه (اَفَک) بهمنظور گردهمآیی و همافزایی متخصصان و علاقهمندان علوم انسانی، ارتقاء فلسفهورزی و تفکر انتقادی، تمرین و نهادینهسازی گفتگو و توجه عالمانه و مسئولانه به مسائل شهر ایجاد شده است.
ارتباط با ادمین:
@abbas_mansory1
ارتباط با ادمین:
@abbas_mansory1
Forwarded from جلسات کتابخوانی کرمانشاه (وحید احسانی)
📣 فراخوان عضویت در «مجمع مروّجان کتابخوانی استان کرمانشاه»
از حدود یک سال پیش (30 خرداد 98)، با همکاری برخی دوستان، «کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه» را ایجاد کردیم. در این کانال، جلسات حضوری کتابخوانی استان معرّفی شده و اطّلاعیهها و گزارشهای مربوط به هر یک از آنها توسّط نمایندۀ همان جمع بازنشر داده میشود (نمایندۀ هر جمع کتابخوانیِ حضوری به عنوان ادمین کانال تعریف شدهاست). علاوه بر آن، برخی اخبار و مطالب مرتبط با کتابخوانی نیز منتشر میشود.
در مجموع تجربه و گام خوبی بود. اعضای کانال به حدود 300 نفر رسید که به نظر، برای یک فعّالیت ناظر بر «کتابخوانی» آن هم در محدودۀ استانی، خوب بود. البته، به علّت تعطیلی موقت جلسات حضوری کتابخوانی در راستای جلوگیری از شیوع بیماری کرونا، مدّتی است از رونق «کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه» نیز کاسته شدهاست.
طی این مدّت و به موازات فعّالیت در کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه، با برخی مروّجان بسیار پرتلاش و اثرگذار عرصۀ کتابخوانی در استان نیز آشنا شدیم که فعّالیتهای آنها در چارچوب «جلسات حضوری کتابخوانی» قالببندی نمیشود و لذا از طریق «کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه» نتوانستیم مشارکت مستقیم آنها را جلب کنیم.
در گام بعدی، به نظرمان رسید که به امید خدا، فضا و فرصتی برای گردهمآمدن تمامی فعّالان عرصۀ «ترویج کتابخوانی» در استان ایجاد کنیم. این که فعّالان یک عرصۀ خاص با یکدیگر آشنا شده، از برنامهها و تجربیات هم مطّلع شده و با همدیگر ارتباط پیدا کنند اتّفاق خیلی خوبی است و خیرات و برکات متنوّع و متعدّدی میتواند از آن ناشی شود. به طور خلاصه، این اتّفاق میتواند موجب همافزایی (سینرژی) تلاشهای فعّالانی شود که به صورت مجزّا و جزیرهای نسبت به این مهم مبادرت میورزند.
لذا بدینوسیله، از تمامی فعّالان عرصۀ کتابخوانی در استان دعوت میکنیم جهت مشارکت در شکلگیری مجمع مورد نظر (ابتدا در فضای مجازی) و تحقق همافزایی مذکور، به یکی از ادمینهای زیر پیام دهند 👇
محسن احمدوندی (دکتری ادبیات فارسی، پژوهشگر و منتقد ادبیات، شاعر و سردبیر فصلنامهی ادبی فرهنگی قلم، عضو انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه، برگزارکنندۀ جلسات متعدّد مثنویخوانی، سعدیخوانی، کتابخوانیِ «عصر گفتگو» و غیره):
@mohsenahmadvandy
وحید احسانی (دکتری توسعۀ کشاورزی، عضو انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه، پژوهشگر و فعّال فرهنگی-اجتماعی):
@vahidehsani_vh
لازم به ذکر است، تمام کسانی که در محدودۀ استان کرمانشاه انواع جلسات کتابخوانی، مثنویخوانی، شاهنامهخوانی و هر نوع فعّالیت «کتاب-محور» دیگری برگزار میکنند نیز مخاطب دعوت حاضر بوده و همراهی آنها میتواند به پیشبرد این هدف مشترک کمک کند.
به امید تحقق همافزایی میان فعّالان عرصۀ کتابخوانی در استان
به امید ارتقاء فرهنگ مطالعه در استان و کشور
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد
📚 در راستای ارتقاء فرهنگ مطالعه در استان، لطفاً با کانال «جلسات کتابخوانی کرمانشاه» همکاری کنید:
https://www.tg-me.com/readergroupsofkermanshah
از حدود یک سال پیش (30 خرداد 98)، با همکاری برخی دوستان، «کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه» را ایجاد کردیم. در این کانال، جلسات حضوری کتابخوانی استان معرّفی شده و اطّلاعیهها و گزارشهای مربوط به هر یک از آنها توسّط نمایندۀ همان جمع بازنشر داده میشود (نمایندۀ هر جمع کتابخوانیِ حضوری به عنوان ادمین کانال تعریف شدهاست). علاوه بر آن، برخی اخبار و مطالب مرتبط با کتابخوانی نیز منتشر میشود.
در مجموع تجربه و گام خوبی بود. اعضای کانال به حدود 300 نفر رسید که به نظر، برای یک فعّالیت ناظر بر «کتابخوانی» آن هم در محدودۀ استانی، خوب بود. البته، به علّت تعطیلی موقت جلسات حضوری کتابخوانی در راستای جلوگیری از شیوع بیماری کرونا، مدّتی است از رونق «کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه» نیز کاسته شدهاست.
طی این مدّت و به موازات فعّالیت در کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه، با برخی مروّجان بسیار پرتلاش و اثرگذار عرصۀ کتابخوانی در استان نیز آشنا شدیم که فعّالیتهای آنها در چارچوب «جلسات حضوری کتابخوانی» قالببندی نمیشود و لذا از طریق «کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه» نتوانستیم مشارکت مستقیم آنها را جلب کنیم.
در گام بعدی، به نظرمان رسید که به امید خدا، فضا و فرصتی برای گردهمآمدن تمامی فعّالان عرصۀ «ترویج کتابخوانی» در استان ایجاد کنیم. این که فعّالان یک عرصۀ خاص با یکدیگر آشنا شده، از برنامهها و تجربیات هم مطّلع شده و با همدیگر ارتباط پیدا کنند اتّفاق خیلی خوبی است و خیرات و برکات متنوّع و متعدّدی میتواند از آن ناشی شود. به طور خلاصه، این اتّفاق میتواند موجب همافزایی (سینرژی) تلاشهای فعّالانی شود که به صورت مجزّا و جزیرهای نسبت به این مهم مبادرت میورزند.
لذا بدینوسیله، از تمامی فعّالان عرصۀ کتابخوانی در استان دعوت میکنیم جهت مشارکت در شکلگیری مجمع مورد نظر (ابتدا در فضای مجازی) و تحقق همافزایی مذکور، به یکی از ادمینهای زیر پیام دهند 👇
محسن احمدوندی (دکتری ادبیات فارسی، پژوهشگر و منتقد ادبیات، شاعر و سردبیر فصلنامهی ادبی فرهنگی قلم، عضو انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه، برگزارکنندۀ جلسات متعدّد مثنویخوانی، سعدیخوانی، کتابخوانیِ «عصر گفتگو» و غیره):
@mohsenahmadvandy
وحید احسانی (دکتری توسعۀ کشاورزی، عضو انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه، پژوهشگر و فعّال فرهنگی-اجتماعی):
@vahidehsani_vh
لازم به ذکر است، تمام کسانی که در محدودۀ استان کرمانشاه انواع جلسات کتابخوانی، مثنویخوانی، شاهنامهخوانی و هر نوع فعّالیت «کتاب-محور» دیگری برگزار میکنند نیز مخاطب دعوت حاضر بوده و همراهی آنها میتواند به پیشبرد این هدف مشترک کمک کند.
به امید تحقق همافزایی میان فعّالان عرصۀ کتابخوانی در استان
به امید ارتقاء فرهنگ مطالعه در استان و کشور
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد
📚 در راستای ارتقاء فرهنگ مطالعه در استان، لطفاً با کانال «جلسات کتابخوانی کرمانشاه» همکاری کنید:
https://www.tg-me.com/readergroupsofkermanshah
Telegram
جلسات کتابخوانی کرمانشاه
این کانال به منظور ارتقاء فرهنگ مطالعه و با تأکید بر جلسات حضوری کتابخوانی در کرمانشاه ایجاد شده است.
مؤسسان کانال:
دکتر وحید احسانی @vahidehsani_vh
دکتر محسن احمدوندی @mohsenahmadvandy
مؤسسان کانال:
دکتر وحید احسانی @vahidehsani_vh
دکتر محسن احمدوندی @mohsenahmadvandy
Forwarded from پویش ملی دوباره دانشگاه
🔹 یک درد دل دانشگاهی؛ خطاب به هر کسی که ممکن است برایش اهمّیت داشتهباشد
🖋 وحید احسانی
توجه: این نوشته، صرفاً یک «دردِ دل» بوده و در آن نقد اشخاص مورد نظر نبودهاست. ایرادهایی که در نوشته مطرح شدهاند، واقعیتهایی هستند که وجود دارند، با این حال، در اینجا به هیچ وجه از زاویۀ «مقصّر یابی» و «اتّهام زدن» به موضوع نگریسته نشدهاست.
اوایل سال 1397 بود که معاون وقت پژوهش و فناوری دانشگاه رازی، از نگارنده خواست با آنها همکاری کرده و به ویژه در تدوین «شیوهنامۀ جدید پژوهانه (گرنت) دانشگاه» ایفای نقش کنم ...
طولی نکشید که متوجه شدم ساختار و فضای حاکم بر دانشگاه رازی (به عنوان جزئی از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) از من میخواهد که در تدوین شیوهنامۀ پژوهانۀ جدید، اولویت را بر اهدافی قرار دهم که به شدّت با اولویت دادن به آنها مخالف بوده و در این راستا آثاری منتشر کردهبودم: «ارتقاء رتبۀ دانشگاه در نظامهای رتبهبندی»، «بهبود امتیاز دانشگاه بر اساس شاخصهای کمّی رایج»، «افزایش تعداد مقالات به اصطلاح آیاسآی» و غیره. جزئیات این چالش و معضل را پیش از این در یادداشتی با عنوان «مخمصۀ قرارداشتن در یک شغل مرتبط!» منتشر کردهام و در اینجا قصد تکرار آن مطالب را ندارم. در این یادداشت، میخواهم به درد دیگری بپردازم.
مسئولان دانشگاه بسیار اصرار داشتند که کار به تعویق نیفتاده و شیوهنامۀ پژوهانۀ جدید حتماً سر وقت تحویل دادهشود. به لطف خدا، شیوهنامۀ مورد نظر را در زمان مقرر (17 اسفند 97) تحویل دادم و همکاری موقت من با دانشگاه رازی پایان پذیرفت، امّا تا مدّتها بعد از آن تاریخ، هیچکس سراغ آن شیوهنامه را نگرفت! پس از گذشت چندین ماه، مدیر پژوهشی وقت با من تماس گرفت و عنوان کرد که قرار است این شیوهنامه در جلسات شورای پژوهشی دانشگاه مورد بررسی و شور و مشورت قرار بگیرد. از آنجا که در تدوین این شیوهنامه بیشترین نقش را داشته و در مورد بسیاری از بندهای آن استدلالها، آمار و شواهد پشتیبانی در اختیار داشتم که طبق روال، در متن شیوهنامه درج نشدهبودند، ایشان از من خواستند که به شکل دوستانه در جلسات شورای پژوهشی شرکت کرده، توضیحات مربوط به هر بند را مطرح کرده و از نتیجۀ کار دفاع کنم. چون حاصل تلاشهایم و سرانجامِ آن خیلی برایم اهمّیت داشت، با کمال میل قبول کردم.
جلسات شورای پژوهشی به صورت هفتگی برگزار میشد و من نیز در آنها شرکت میکردم. کار بررسی شیوهنامه به کُندی پیش میرفت امّا پس از چند ماه، با عوض شدن مدیرکل پژوهشی دانشگاه، بررسی شیوهنامۀ مورد نظر از دستور کار خارج شد.
دردی که مرا به نوشتن این یادداشت واداشت، معطّل ماندن حاصل چند ماه صرف وقت و انرژیِ خودم، سایر کسانی که در این کار همکاری داشتند، دانشگاه رازی و کل کشور است ... دردی که موضوع اصلی این نوشتار است دو جنبه دارد ...
نسخۀ پیدیاف متن کامل این یادداشت (درد دل) را میتوانید از طریق پیوند (لینک) زیر دانلود بفرمایید 👇
یک درد دل دانشگاهی
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه
http://dobaredaneshgah.ir
https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah
🖋 وحید احسانی
توجه: این نوشته، صرفاً یک «دردِ دل» بوده و در آن نقد اشخاص مورد نظر نبودهاست. ایرادهایی که در نوشته مطرح شدهاند، واقعیتهایی هستند که وجود دارند، با این حال، در اینجا به هیچ وجه از زاویۀ «مقصّر یابی» و «اتّهام زدن» به موضوع نگریسته نشدهاست.
اوایل سال 1397 بود که معاون وقت پژوهش و فناوری دانشگاه رازی، از نگارنده خواست با آنها همکاری کرده و به ویژه در تدوین «شیوهنامۀ جدید پژوهانه (گرنت) دانشگاه» ایفای نقش کنم ...
طولی نکشید که متوجه شدم ساختار و فضای حاکم بر دانشگاه رازی (به عنوان جزئی از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) از من میخواهد که در تدوین شیوهنامۀ پژوهانۀ جدید، اولویت را بر اهدافی قرار دهم که به شدّت با اولویت دادن به آنها مخالف بوده و در این راستا آثاری منتشر کردهبودم: «ارتقاء رتبۀ دانشگاه در نظامهای رتبهبندی»، «بهبود امتیاز دانشگاه بر اساس شاخصهای کمّی رایج»، «افزایش تعداد مقالات به اصطلاح آیاسآی» و غیره. جزئیات این چالش و معضل را پیش از این در یادداشتی با عنوان «مخمصۀ قرارداشتن در یک شغل مرتبط!» منتشر کردهام و در اینجا قصد تکرار آن مطالب را ندارم. در این یادداشت، میخواهم به درد دیگری بپردازم.
مسئولان دانشگاه بسیار اصرار داشتند که کار به تعویق نیفتاده و شیوهنامۀ پژوهانۀ جدید حتماً سر وقت تحویل دادهشود. به لطف خدا، شیوهنامۀ مورد نظر را در زمان مقرر (17 اسفند 97) تحویل دادم و همکاری موقت من با دانشگاه رازی پایان پذیرفت، امّا تا مدّتها بعد از آن تاریخ، هیچکس سراغ آن شیوهنامه را نگرفت! پس از گذشت چندین ماه، مدیر پژوهشی وقت با من تماس گرفت و عنوان کرد که قرار است این شیوهنامه در جلسات شورای پژوهشی دانشگاه مورد بررسی و شور و مشورت قرار بگیرد. از آنجا که در تدوین این شیوهنامه بیشترین نقش را داشته و در مورد بسیاری از بندهای آن استدلالها، آمار و شواهد پشتیبانی در اختیار داشتم که طبق روال، در متن شیوهنامه درج نشدهبودند، ایشان از من خواستند که به شکل دوستانه در جلسات شورای پژوهشی شرکت کرده، توضیحات مربوط به هر بند را مطرح کرده و از نتیجۀ کار دفاع کنم. چون حاصل تلاشهایم و سرانجامِ آن خیلی برایم اهمّیت داشت، با کمال میل قبول کردم.
جلسات شورای پژوهشی به صورت هفتگی برگزار میشد و من نیز در آنها شرکت میکردم. کار بررسی شیوهنامه به کُندی پیش میرفت امّا پس از چند ماه، با عوض شدن مدیرکل پژوهشی دانشگاه، بررسی شیوهنامۀ مورد نظر از دستور کار خارج شد.
دردی که مرا به نوشتن این یادداشت واداشت، معطّل ماندن حاصل چند ماه صرف وقت و انرژیِ خودم، سایر کسانی که در این کار همکاری داشتند، دانشگاه رازی و کل کشور است ... دردی که موضوع اصلی این نوشتار است دو جنبه دارد ...
نسخۀ پیدیاف متن کامل این یادداشت (درد دل) را میتوانید از طریق پیوند (لینک) زیر دانلود بفرمایید 👇
یک درد دل دانشگاهی
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه
http://dobaredaneshgah.ir
https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah
Telegram
پویش ملی دوباره دانشگاه
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
[email protected]
[email protected]
نامههایی معصومانه و تأثیرگذار خطاب به خدا!
وظیفۀ خودم دانستم دربارۀ یک فعّالیت گروهیِ خیریهْ به همشهریانم اطّلاعرسانی کنم.
جمعی از آشنایان در زمینۀ کمکرسانی به خانوادههای کمبضاعت کرمانشاه فعّالیت میکنند. خیّرین مورد نظر (آقایان مصطفی امیدی، باقر ایمانی فر و دکتر رحیمی) از یک سو انسانهایی بسیار خیرخواه و اخلاقمدار و از سوی دیگر اشخاصی فرهیخته (اهل فکر و مطالعه) هستند.
آنها اخیرا از بچه های یتیم، بدسرپرست، دارای پدر بیمار یا بچههایی که در خانوادههای کمدرآمد زندگی میکنند، درخواست کردهاند نامهای به خدا نوشته و با او حرف بزنند تا از این طریق، ما را بیشتر با آرزوها، روحیات و خواستههای این کودکان آشنا کنند. پیشنهاد میکنم چند مورد از نامههای کوتاهی که کودکان مورد نظر خطاب به خدا نوشتهاند را ملاحظه بفرمایید. به نظرم، مطالعۀ این نامههای معصومانه فواید زیادی میتواند داشتهباشد.
برخی نامههای مورد نظر را میتوانید از طریق پیوندهای زیر مطالعه بفرمایید:
1- ساسان و سامان (پدرشان مدتهاست به علت اعتیاد و فقر خانه را ترک کرده است. آنها با مادرشان، نزد مادربزرگشان زندگی میکنند که او نیز در یک خانۀ استیجاری محقر، زندگی می کند)؛
2- دنیا (پدر ندارد و مادرش در منازل مردم کار میکند)؛
3- فاطمه (۷ ساله، پدرش مدتهاست مفقود شده، مادرش معتاد کارتن خواب است، او و خواهرش کوچکترش نزد مادربزرگ فقیرشان زندگی می کنند)؛
[با مراجعه به کانال مذکور و در ادامۀ نامههای بالا، نامههای دیگری را نیز میتوانید ببینید].
در کانال تلگرامی «نیکوکاری امید» میتوانید با جزئیات بیشتری از فعّالیتهای این گروه خیر آشنا شوید. پیشنهاد میکنم، چنانچه بضاعتی دارید، با این گروه خیریه همکاری بفرمایید.
علاوه بر این، در کانال «نیکوکاری امید»، پیامهای عمیق، تأمّلبرانگیز و انساندوستانۀ دیگری نیز منتشر میشوند که میتوانید استفاده بفرمایید (مانند این مورد).
از این فرصت استفاده کرده و خطاب به تمام گروههای خیریه نیز یک پیشنهاد طرح میکنم:
گروههای خیریۀ هر شهر (اعم از ثبتشده یا ثبتنشده) میتوانند با هم مرتبط شده و به عنوان مثال، هر دو یا سه ماه یکبار یک جلسۀ داخلی داشتهباشند؛ با تجربیات و برنامههای یکدیگر آشنا شده و در صورت امکان، فعّالیتهایشان را با هم هماهنگ کنند (مثلاً تقسیم محلّهها، تقسیم گروههای هدف خاص، یا غیره). در کرمانشاه گروههای خیریۀ متعدّدی را از دور یا نزدیک میشناسم که به صورت جزیرهای و بیاطّلاع از فعّالیتهای سایر گروههای موازی اقدام میکنند (مانند جمعیت امام علی، بنیاد خیریۀ مهرگان، مؤسسۀ صدای سلامت کرمانشاه و برخی گروههای غیررسمیِ دوستانه).
اگر چه تلاشهای آنها هماکنون نیز بسیار مفید و خداپسندانه است، امّا هماهنگ شدن اشخاص و گروههای متعدّدی که در یک محدودۀ مشخص و در زمینۀ یک حیطۀ موضوعی خاص (ترویج کتابخوانی، محیط زیست، امور خیریه و غیره) فعّالیت میکنند میتواند فواید بسیاری به دنبال داشته و بهرهوری اقدامات را به میزان قابل توجّهی افزایش دهد.
ما در زمینۀ «ترویج مطالعه و کتابخوانی» همین مسیر را از طریق «کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه» و سپس «مجمع مروجّان کتابخوانی استان کرمانشاه» (در حال شکلگیری) دنبال میکنیم.
به امید کاهش و حذف فقر
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
وظیفۀ خودم دانستم دربارۀ یک فعّالیت گروهیِ خیریهْ به همشهریانم اطّلاعرسانی کنم.
جمعی از آشنایان در زمینۀ کمکرسانی به خانوادههای کمبضاعت کرمانشاه فعّالیت میکنند. خیّرین مورد نظر (آقایان مصطفی امیدی، باقر ایمانی فر و دکتر رحیمی) از یک سو انسانهایی بسیار خیرخواه و اخلاقمدار و از سوی دیگر اشخاصی فرهیخته (اهل فکر و مطالعه) هستند.
آنها اخیرا از بچه های یتیم، بدسرپرست، دارای پدر بیمار یا بچههایی که در خانوادههای کمدرآمد زندگی میکنند، درخواست کردهاند نامهای به خدا نوشته و با او حرف بزنند تا از این طریق، ما را بیشتر با آرزوها، روحیات و خواستههای این کودکان آشنا کنند. پیشنهاد میکنم چند مورد از نامههای کوتاهی که کودکان مورد نظر خطاب به خدا نوشتهاند را ملاحظه بفرمایید. به نظرم، مطالعۀ این نامههای معصومانه فواید زیادی میتواند داشتهباشد.
برخی نامههای مورد نظر را میتوانید از طریق پیوندهای زیر مطالعه بفرمایید:
1- ساسان و سامان (پدرشان مدتهاست به علت اعتیاد و فقر خانه را ترک کرده است. آنها با مادرشان، نزد مادربزرگشان زندگی میکنند که او نیز در یک خانۀ استیجاری محقر، زندگی می کند)؛
2- دنیا (پدر ندارد و مادرش در منازل مردم کار میکند)؛
3- فاطمه (۷ ساله، پدرش مدتهاست مفقود شده، مادرش معتاد کارتن خواب است، او و خواهرش کوچکترش نزد مادربزرگ فقیرشان زندگی می کنند)؛
[با مراجعه به کانال مذکور و در ادامۀ نامههای بالا، نامههای دیگری را نیز میتوانید ببینید].
در کانال تلگرامی «نیکوکاری امید» میتوانید با جزئیات بیشتری از فعّالیتهای این گروه خیر آشنا شوید. پیشنهاد میکنم، چنانچه بضاعتی دارید، با این گروه خیریه همکاری بفرمایید.
علاوه بر این، در کانال «نیکوکاری امید»، پیامهای عمیق، تأمّلبرانگیز و انساندوستانۀ دیگری نیز منتشر میشوند که میتوانید استفاده بفرمایید (مانند این مورد).
از این فرصت استفاده کرده و خطاب به تمام گروههای خیریه نیز یک پیشنهاد طرح میکنم:
گروههای خیریۀ هر شهر (اعم از ثبتشده یا ثبتنشده) میتوانند با هم مرتبط شده و به عنوان مثال، هر دو یا سه ماه یکبار یک جلسۀ داخلی داشتهباشند؛ با تجربیات و برنامههای یکدیگر آشنا شده و در صورت امکان، فعّالیتهایشان را با هم هماهنگ کنند (مثلاً تقسیم محلّهها، تقسیم گروههای هدف خاص، یا غیره). در کرمانشاه گروههای خیریۀ متعدّدی را از دور یا نزدیک میشناسم که به صورت جزیرهای و بیاطّلاع از فعّالیتهای سایر گروههای موازی اقدام میکنند (مانند جمعیت امام علی، بنیاد خیریۀ مهرگان، مؤسسۀ صدای سلامت کرمانشاه و برخی گروههای غیررسمیِ دوستانه).
اگر چه تلاشهای آنها هماکنون نیز بسیار مفید و خداپسندانه است، امّا هماهنگ شدن اشخاص و گروههای متعدّدی که در یک محدودۀ مشخص و در زمینۀ یک حیطۀ موضوعی خاص (ترویج کتابخوانی، محیط زیست، امور خیریه و غیره) فعّالیت میکنند میتواند فواید بسیاری به دنبال داشته و بهرهوری اقدامات را به میزان قابل توجّهی افزایش دهد.
ما در زمینۀ «ترویج مطالعه و کتابخوانی» همین مسیر را از طریق «کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه» و سپس «مجمع مروجّان کتابخوانی استان کرمانشاه» (در حال شکلگیری) دنبال میکنیم.
به امید کاهش و حذف فقر
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Telegram
نیکوکاری امید
سلام
از بچه های یتیم، بد سرپرست، پدر بیمار یا بچه هایی که در خانواده های کم درآمد زندگی می کنند، درخواست کردیم نامه ای به خدا بنویسند و با او حرف بزنند.
درک و دریافت آرزوهای این بچه ها، شما نیکوکاران و سخاوتمندان را بیشتر با روحیات و خواسته های ایشان…
از بچه های یتیم، بد سرپرست، پدر بیمار یا بچه هایی که در خانواده های کم درآمد زندگی می کنند، درخواست کردیم نامه ای به خدا بنویسند و با او حرف بزنند.
درک و دریافت آرزوهای این بچه ها، شما نیکوکاران و سخاوتمندان را بیشتر با روحیات و خواسته های ایشان…
Forwarded from موفقیتهای کوچک ایرانیان
موفقیت کوچک: یک ساله شدن «کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه»
وحید احسانی: @vahidehsani_vh
حدود سه سال پیش، به اتّفاق برخی از دوستان خانوادگی و بستگان، یک گروه کتابخوان تشکیل دادیم؛ هفتهای یک بار دور هم جمع شده (به صورت چرخشی در منزل اعضاء) و دربارۀ کتابهایی که مطالعه کردهایم با یکدیگر گفتگو میکنیم. گزارش این اقدام، ابتدا به عنوان یک موفقیت کوچک (در کانال موفقیتهای کوچک ایرانیان) و سپس به عنوان یک «ایدۀ 20» در اخبار شبکۀ چهار سیما منتشر گردید.
در گام بعدی، به اتّفاق دوست عزیزم دکتر محسن احمدوندی (از فعّالان خوشنام عرصۀ فرهنگ و ترویج کتابخوانی در کرمانشاه)، کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه را راهاندازی کرده و طی فراخوانی، از تمامی برگزار کنندگان جلسات حضوری کتابخوانی در استان دعوت کردیم برای مدیریت این کانال به ما بپیوندند. تا کنون 15 گروه کتابخوان حضوری در استان را شناسایی و معرّفی کردهایم و از این میان، نمایندگان 12 مورد از آنها با ما همراه شدهاند. نمایندۀ هر گروه کتابخوان به عنوان ادمین کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه تعریف شده و اطّلاعیهها، اخبار و گزارشهای مربوط به جلسات گروه خود را در کانال بازنشر میدهد.
علاوه بر این، در کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه، اخبار و مطالب جالب و مفیدِ مرتبط با مطالعه و کتابخوانی را منتشر کرده و طرحهای دیگری مانند «شناسایی، معرّفی و تقدیر از مروّجان کتابخوانی فعّال استان»، «شناسایی، معرّفی و تقدیر از کسانی که در محل کسبوکار خود قفسۀ کتاب نصب کردهاند»، «معرّفی کتاب و خلاصه کتاب در خانه نشینی کرونایی» و غیره را نیز دنبال کردهایم.
برای مشاهدۀ پیامهای مربوط به هر یک از طرحهای بالا در کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه، میتوانید، به ترتیب، عبارتها یا هشتگهای زیر را در کانال مذکور جستجو کنید:
تقدیر از مروّجان کتابخوانی فعّال و موفّق در استان
#نصبقفسهکتابدرمحلکسب
#استفادۀ_بهینه_از_خانهنشینی
به منظور آشنایی با گروههای کتابخوانی حضوری استان که در کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه معرّفی شدهاند، میتوانید عبارت «معرّفی جلسات کتابخوانی حضوری در کرمانشاه» را در کانال مورد نظر جستجو کنید.
به امید خدا، در آینده، باز هم گسترۀ فعّالیتهای جمعیِ خود در عرصۀ ترویج مطالعه و کتابخوانی در استان کرمانشاه را افزایش خواهیم داد.
به امید ارتقاء فرهنگ مطالعه در استان کرمانشاه و کل کشور
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد
#موفقیتهای_کوچک_ایرانیان
@IR_S_S
وحید احسانی: @vahidehsani_vh
حدود سه سال پیش، به اتّفاق برخی از دوستان خانوادگی و بستگان، یک گروه کتابخوان تشکیل دادیم؛ هفتهای یک بار دور هم جمع شده (به صورت چرخشی در منزل اعضاء) و دربارۀ کتابهایی که مطالعه کردهایم با یکدیگر گفتگو میکنیم. گزارش این اقدام، ابتدا به عنوان یک موفقیت کوچک (در کانال موفقیتهای کوچک ایرانیان) و سپس به عنوان یک «ایدۀ 20» در اخبار شبکۀ چهار سیما منتشر گردید.
در گام بعدی، به اتّفاق دوست عزیزم دکتر محسن احمدوندی (از فعّالان خوشنام عرصۀ فرهنگ و ترویج کتابخوانی در کرمانشاه)، کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه را راهاندازی کرده و طی فراخوانی، از تمامی برگزار کنندگان جلسات حضوری کتابخوانی در استان دعوت کردیم برای مدیریت این کانال به ما بپیوندند. تا کنون 15 گروه کتابخوان حضوری در استان را شناسایی و معرّفی کردهایم و از این میان، نمایندگان 12 مورد از آنها با ما همراه شدهاند. نمایندۀ هر گروه کتابخوان به عنوان ادمین کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه تعریف شده و اطّلاعیهها، اخبار و گزارشهای مربوط به جلسات گروه خود را در کانال بازنشر میدهد.
علاوه بر این، در کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه، اخبار و مطالب جالب و مفیدِ مرتبط با مطالعه و کتابخوانی را منتشر کرده و طرحهای دیگری مانند «شناسایی، معرّفی و تقدیر از مروّجان کتابخوانی فعّال استان»، «شناسایی، معرّفی و تقدیر از کسانی که در محل کسبوکار خود قفسۀ کتاب نصب کردهاند»، «معرّفی کتاب و خلاصه کتاب در خانه نشینی کرونایی» و غیره را نیز دنبال کردهایم.
برای مشاهدۀ پیامهای مربوط به هر یک از طرحهای بالا در کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه، میتوانید، به ترتیب، عبارتها یا هشتگهای زیر را در کانال مذکور جستجو کنید:
تقدیر از مروّجان کتابخوانی فعّال و موفّق در استان
#نصبقفسهکتابدرمحلکسب
#استفادۀ_بهینه_از_خانهنشینی
به منظور آشنایی با گروههای کتابخوانی حضوری استان که در کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه معرّفی شدهاند، میتوانید عبارت «معرّفی جلسات کتابخوانی حضوری در کرمانشاه» را در کانال مورد نظر جستجو کنید.
به امید خدا، در آینده، باز هم گسترۀ فعّالیتهای جمعیِ خود در عرصۀ ترویج مطالعه و کتابخوانی در استان کرمانشاه را افزایش خواهیم داد.
به امید ارتقاء فرهنگ مطالعه در استان کرمانشاه و کل کشور
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد
#موفقیتهای_کوچک_ایرانیان
@IR_S_S
پیشنهاد یک فیلم مستند
امشب، یکی از استثناء مواقعی بود که تلویزیون را روشن کرده و چند کانال عوض کردم، به صورت اتّفاقی به مستندی بر خوردم با نام «خاطرات موتور سیکلت»، بسیار زیبا، جذّاب، تأمّلبرانگیز و تأثیرگذار بود. حیفم آمد دیدن آن را به سایرین پیشنهاد نکنم.
طبق برنامه، این مستند روز جمعه ۳۰ خرداد ساعت ۱۲ شبکه مستند، جمعه ۳۰ خرداد ساعت ۲۲:۳۰ شبکه افق، شنبه ۳۱ خرداد ساعت ۱۵:۳۰ شبکه افق، شنبه ۳۱ خرداد ساعت ۱۹ شبکه مستند و یکشنبه اول تیرماه ساعت ۱۱ از شبکه پنج سیما روی آنتن خواهد رفت.
به سهم خودم، از دستاندرکاران تهیه و انتشار این مستند زیبا سپاسگزاری میکنم.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
امشب، یکی از استثناء مواقعی بود که تلویزیون را روشن کرده و چند کانال عوض کردم، به صورت اتّفاقی به مستندی بر خوردم با نام «خاطرات موتور سیکلت»، بسیار زیبا، جذّاب، تأمّلبرانگیز و تأثیرگذار بود. حیفم آمد دیدن آن را به سایرین پیشنهاد نکنم.
طبق برنامه، این مستند روز جمعه ۳۰ خرداد ساعت ۱۲ شبکه مستند، جمعه ۳۰ خرداد ساعت ۲۲:۳۰ شبکه افق، شنبه ۳۱ خرداد ساعت ۱۵:۳۰ شبکه افق، شنبه ۳۱ خرداد ساعت ۱۹ شبکه مستند و یکشنبه اول تیرماه ساعت ۱۱ از شبکه پنج سیما روی آنتن خواهد رفت.
به سهم خودم، از دستاندرکاران تهیه و انتشار این مستند زیبا سپاسگزاری میکنم.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
✅ دربارهی مسائل روز استان بنویسیم یا ننویسیم؟!
📰 منتشر شده در: نامۀ فرهنگ رازی
«مرگ دلخراش خانم آسیه پناهی هنگام تخریب خانهاش»، «خود سوزی یک جانباز در مقابل بنیاد شهید» و اتّفاقاتی از این دست خیلی زود به سرتیتر رسانهها تبدیل شده، حجم گستردهای از پیامهای منتشر شده در فضای مجازی را به خود اختصاص داده و بخش عمدهای از هوش و حواس شهروندان را درگیر میکند.
آیا دانشگاهیان، روشنفکران، تحصیلکردگان و اهل قلم باید دربارهی این حوادث بنویسند یا نباید بنویسند؟
برخی پاسخ به پرسش بالا را مثبت و برخی منفی میدانند. افراد هر یک از این دو دسته برای دیدگاه خود دلایلی دارند. عمدهی آنها معتقدند که «صحیح بودن دیدگاه خودشان» بدیهی است و به همین دلیل، اتّهامهایی را به گروه مقابل وارد میدانند. کسانی که پاسخ پرسش مورد نظر را مثبت میدانند، گروه مقابل را به «فاصله گرفتن از مردم»، «بیتوجهی به واقعیتهای جامعه»، «بیمسئولیتی»، «برج عاج نشینی» و امثال آن و افرادی که پاسخ را منفی میدانند، دستهی مقابل را به «سطحینگری»، «عدم استقلال فکری»، «فقط به فکر جلب مخاطب بودن» و امثال آن متّهم میکنند. با وجود این، به نظرم، مسئله به این سادگیها نیست، بلکه جنبههای متعدّدی دارد، در حالی که بیشتر افراد هر دسته صرفاً بر برخی از این جنبهها متمرکز شده اما از برخی جنبههای دیگر غفلت میکنند. در ادامه، 3 مورد از مهمترین نکاتی که در رابطه با تولید و انتشار محتوا دربارهی چنین وقایعی به نظرم میرسد را در معرض نقد سایرین قرار دادهام: ...
جهت مطالعۀ متن کامل این یادداشت لطفاً به پیوند زیر مراجعه فرمایید 👇
دربارهی مسائل روز استان بنویسیم یا ننویسیم؟!
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
📰 منتشر شده در: نامۀ فرهنگ رازی
«مرگ دلخراش خانم آسیه پناهی هنگام تخریب خانهاش»، «خود سوزی یک جانباز در مقابل بنیاد شهید» و اتّفاقاتی از این دست خیلی زود به سرتیتر رسانهها تبدیل شده، حجم گستردهای از پیامهای منتشر شده در فضای مجازی را به خود اختصاص داده و بخش عمدهای از هوش و حواس شهروندان را درگیر میکند.
آیا دانشگاهیان، روشنفکران، تحصیلکردگان و اهل قلم باید دربارهی این حوادث بنویسند یا نباید بنویسند؟
برخی پاسخ به پرسش بالا را مثبت و برخی منفی میدانند. افراد هر یک از این دو دسته برای دیدگاه خود دلایلی دارند. عمدهی آنها معتقدند که «صحیح بودن دیدگاه خودشان» بدیهی است و به همین دلیل، اتّهامهایی را به گروه مقابل وارد میدانند. کسانی که پاسخ پرسش مورد نظر را مثبت میدانند، گروه مقابل را به «فاصله گرفتن از مردم»، «بیتوجهی به واقعیتهای جامعه»، «بیمسئولیتی»، «برج عاج نشینی» و امثال آن و افرادی که پاسخ را منفی میدانند، دستهی مقابل را به «سطحینگری»، «عدم استقلال فکری»، «فقط به فکر جلب مخاطب بودن» و امثال آن متّهم میکنند. با وجود این، به نظرم، مسئله به این سادگیها نیست، بلکه جنبههای متعدّدی دارد، در حالی که بیشتر افراد هر دسته صرفاً بر برخی از این جنبهها متمرکز شده اما از برخی جنبههای دیگر غفلت میکنند. در ادامه، 3 مورد از مهمترین نکاتی که در رابطه با تولید و انتشار محتوا دربارهی چنین وقایعی به نظرم میرسد را در معرض نقد سایرین قرار دادهام: ...
جهت مطالعۀ متن کامل این یادداشت لطفاً به پیوند زیر مراجعه فرمایید 👇
دربارهی مسائل روز استان بنویسیم یا ننویسیم؟!
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
نامه فرهنگ رازی
دربارهی مسائل روز استان بنویسیم یا ننویسیم
دکتر وحید احسانی | «مرگ دلخراش خانم آسیه پناهی هنگام تخریب خانهاش»، «خود سوزی یک جانباز در مقابل بنیاد شهید» و اتّفاقاتی از این دست خیلی زود به سرتیتر رسانهها تبدیل شده، حجم گستردهای از پیامهای منتشر شده در فضای مجازی را به خود اختصاص داده و بخش عمدها
🔹 در پاسخ به چالش «او چه کُنَد؟»
اخیراً دکتر محمّد فاضلی طی یادداشتی، دردِ دل و پرسش یکی از مخاطبانش را مطرح و «بزرگان اهل فکر، قلم، سیاست، هنر و ..» را به چالشِ «#او_چه_کند؟» دعوت کردهاست.
نگارنده نه جزء «بزرگان اهل فکر، قلم، سیاست، هنر و ...» هستم و نه در حدّ و اندازۀ اندیشمندانی که دکتر فاضلی در انتهای پیامش آنها را با ذکر نام به این چالش فراخواندهاست. با وجود این، میخواهم جسارت کرده و پاسخی که به نظرم میرسد را در معرض نقد سایرین قرار دهم.
پرسش کننده، پس از اشارۀ مختصری به دردها گفته است: «در ته این تونل، من و میلیونها ایرانیْ هییییچ نوری نمیبینیم». وی توضیح داده که «هیچ خبرِ به ظاهر امیدبخشی، یک سیسی باک امید منو پر نمیکنه» و بالاخره عنوان میکند: «من از تمامی نخبگان سیاسی [و] اجتماعی فقط یک سئوال دارم ... و اون اینکه «چه کنیم؟» ... چه کار کنیم که تکرارِ تاریخ نشه و لااقل نسل بعدیِ من بتونه حالش در وطن بهتر باشه؟ ما به چه چیز این وطن امید داشتهباشیم که نگهمون داره؟».
سالهاست که پرسشهای «چه باید کرد؟»، «چه میتوان کرد؟»، «چه کار باید بکنیم؟» و «از دست من چه کاری ساختهاست؟ (وظیفۀ من چیست؟)»، پرسشهای محوری ذهنم بودهاند؛ در این رابطه، آثار صاحبنظران زیادی را مطالعه کرده و دنبال میکنم. همچنین، دیدگاه شخصی خودم -که با کمک آثار مذکور بدان رسیدهام- را نیز در یادداشتهای متعدّدی منتشر و افزون بر این، اخیراً در همین رابطه کتابی آماده کردهام که امیدوارم بتوانم منتشرش کنم. در این جا به بیان چند نکتۀ مختصر بسنده کرده و علاقهمندان احتمالی به جزئیات بیشتر را به سایر یادداشتهایم ارجاع میدهم ...
جهت مطالعۀ متن کامل این یادداشت لطفاً به پیوند زیر مراجعه فرمایید 👇
در پاسخ به چالش «او چه کُنَد؟»
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
اخیراً دکتر محمّد فاضلی طی یادداشتی، دردِ دل و پرسش یکی از مخاطبانش را مطرح و «بزرگان اهل فکر، قلم، سیاست، هنر و ..» را به چالشِ «#او_چه_کند؟» دعوت کردهاست.
نگارنده نه جزء «بزرگان اهل فکر، قلم، سیاست، هنر و ...» هستم و نه در حدّ و اندازۀ اندیشمندانی که دکتر فاضلی در انتهای پیامش آنها را با ذکر نام به این چالش فراخواندهاست. با وجود این، میخواهم جسارت کرده و پاسخی که به نظرم میرسد را در معرض نقد سایرین قرار دهم.
پرسش کننده، پس از اشارۀ مختصری به دردها گفته است: «در ته این تونل، من و میلیونها ایرانیْ هییییچ نوری نمیبینیم». وی توضیح داده که «هیچ خبرِ به ظاهر امیدبخشی، یک سیسی باک امید منو پر نمیکنه» و بالاخره عنوان میکند: «من از تمامی نخبگان سیاسی [و] اجتماعی فقط یک سئوال دارم ... و اون اینکه «چه کنیم؟» ... چه کار کنیم که تکرارِ تاریخ نشه و لااقل نسل بعدیِ من بتونه حالش در وطن بهتر باشه؟ ما به چه چیز این وطن امید داشتهباشیم که نگهمون داره؟».
سالهاست که پرسشهای «چه باید کرد؟»، «چه میتوان کرد؟»، «چه کار باید بکنیم؟» و «از دست من چه کاری ساختهاست؟ (وظیفۀ من چیست؟)»، پرسشهای محوری ذهنم بودهاند؛ در این رابطه، آثار صاحبنظران زیادی را مطالعه کرده و دنبال میکنم. همچنین، دیدگاه شخصی خودم -که با کمک آثار مذکور بدان رسیدهام- را نیز در یادداشتهای متعدّدی منتشر و افزون بر این، اخیراً در همین رابطه کتابی آماده کردهام که امیدوارم بتوانم منتشرش کنم. در این جا به بیان چند نکتۀ مختصر بسنده کرده و علاقهمندان احتمالی به جزئیات بیشتر را به سایر یادداشتهایم ارجاع میدهم ...
جهت مطالعۀ متن کامل این یادداشت لطفاً به پیوند زیر مراجعه فرمایید 👇
در پاسخ به چالش «او چه کُنَد؟»
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
ویرگول
در پاسخ به چالش «او چه کُنَد؟»
اخیراً دکتر محمّد فاضلی طی یادداشتی، دردِ دل و پرسش یکی از مخاطبانش را مطرح و سایرین را به چالشِ «او_چه_کند؟» دعوت کردهاست
Forwarded from حامیان جامعه مدنی (حجم)
نامه_سمنها_به_وزیر_کشور_درباره_جمعیت_امام_علی.pdf
390.9 KB
✅ نامه جمعی از شبکههای ملی و تخصصی سازمانهای مردمنهاد به وزیر کشور عبدالرضا رحمانی فضلی، در راستای برخورد خارج از شأن تشکلهای مدنی با جمعیت امام علی (ع)
🔰پیگیری توضیح ملاقات
با تاکید بر حقوق قانونی تشکلها در نظارت بر بخشهای جامعه، حق اعلام جرم و شکایت علیه متخلفین و نیز تاکید بر پرهیز از برخوردهای غیرقانونی امنیتی به حوزه تشکلهای اجتماعی، از جنابعالی به عنوان مسئول قانونی این موضوع تقاضا دارد با واکنش شایسته در قبال حفظ حیثیت نهادهای مردمی، نسبت به رسیدگی فوری وضعیت بازداشتشدگان و پیگیری ارائه توضیح شفاف دلایل این برخورد از سوی نهاد مجری، با تقاضای ملاقات و برگزاری جلسه با نمایندگان امضاءکنندگان این نامه جهت شنیدن مواضع تشکلها موافقت فرمایید.
شبکه ملی موسسات نیکوکاری
هیات موسس شبکه یاری کودکان کار
موسسه حجم
گروه کاری سازمانهای غیر دولتی حامی
گردشگری و توسعه پایدار کشور
شورای هماهنگی همایشهای
سازمانهای غیر دولتی
شبکه چاووش
شورای هماهنگی تشکلهای غیردولتی
میراث فرهنگی، ص. دستی و
گردشگری
شبکه ملی تشکلهای معلولان
شبکه سمنهای میراثی
شبکه ملی توانبخشی
@Haajm
🔰پیگیری توضیح ملاقات
با تاکید بر حقوق قانونی تشکلها در نظارت بر بخشهای جامعه، حق اعلام جرم و شکایت علیه متخلفین و نیز تاکید بر پرهیز از برخوردهای غیرقانونی امنیتی به حوزه تشکلهای اجتماعی، از جنابعالی به عنوان مسئول قانونی این موضوع تقاضا دارد با واکنش شایسته در قبال حفظ حیثیت نهادهای مردمی، نسبت به رسیدگی فوری وضعیت بازداشتشدگان و پیگیری ارائه توضیح شفاف دلایل این برخورد از سوی نهاد مجری، با تقاضای ملاقات و برگزاری جلسه با نمایندگان امضاءکنندگان این نامه جهت شنیدن مواضع تشکلها موافقت فرمایید.
شبکه ملی موسسات نیکوکاری
هیات موسس شبکه یاری کودکان کار
موسسه حجم
گروه کاری سازمانهای غیر دولتی حامی
گردشگری و توسعه پایدار کشور
شورای هماهنگی همایشهای
سازمانهای غیر دولتی
شبکه چاووش
شورای هماهنگی تشکلهای غیردولتی
میراث فرهنگی، ص. دستی و
گردشگری
شبکه ملی تشکلهای معلولان
شبکه سمنهای میراثی
شبکه ملی توانبخشی
@Haajm
کانال وحید احسانی
نامه_سمنها_به_وزیر_کشور_درباره_جمعیت_امام_علی.pdf
این بندۀ خدا، نه چشم امیدم به «تغییر رویۀ مسئولان» است، نه به «مداخلۀ قدرتهای خارجی» و نه به «نخبگانی که قهرمانانه اوضاع را اصلاح کنند»، چشم امیدم فقط به حرکتهای مدنی، آهستهوپیوسته، صلحجویانه، جمعی، دانایی-محور و فرهنگیای است که از بطن جامعه جوانه بزند.
«نامۀ جمعی از شبکههای ملّی و تخصصی سازمانهای مردمنهاد به وزیر کشور در مواجهه با برخورد خارج شأن با جمعیت امام علی (ع)» یکی از نمونههای این حرکتهای از پایینبهبالاست که انسان را نسبت به آیندۀ ایران امیدوار میکند.
تمام توان خودم (به عنوان یک بینهایت کوچک) را نیز بر حرکتهای فرهنگی-مدنیِ جمعی و از پایین به بالا متمرکز کردهام.
به قول «هلن کلر» (دختر کاملاً نابینا و ناشنوایی که به یک نویسندۀ مشهور و فعّال اجتماعی بسیار تأثیرگذار تبدیل شد)، هر یک از ما فقط یک نفر هستیم امّا بالاخره «یک نفر هستیم»، و این که خیلی از کارها را نمیتوانیم انجام بدهیم، نباید باعث شود که آن کارهایی که میتوانیم انجام بدهیم را هم انجام ندهیم. هر یک از ما میتوانیم نامۀ سمنها به وزیر کشور را بازنشر بدهیم، هر یک از ما میتوانیم با جوانههای فرهنگی-مدنی برآمده از بطن محلّه و شهرمان همراه شویم ...
همراه شو عزیز!
به امید فردایی بهتر،
به امید ایرانی آباد،
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
«نامۀ جمعی از شبکههای ملّی و تخصصی سازمانهای مردمنهاد به وزیر کشور در مواجهه با برخورد خارج شأن با جمعیت امام علی (ع)» یکی از نمونههای این حرکتهای از پایینبهبالاست که انسان را نسبت به آیندۀ ایران امیدوار میکند.
تمام توان خودم (به عنوان یک بینهایت کوچک) را نیز بر حرکتهای فرهنگی-مدنیِ جمعی و از پایین به بالا متمرکز کردهام.
به قول «هلن کلر» (دختر کاملاً نابینا و ناشنوایی که به یک نویسندۀ مشهور و فعّال اجتماعی بسیار تأثیرگذار تبدیل شد)، هر یک از ما فقط یک نفر هستیم امّا بالاخره «یک نفر هستیم»، و این که خیلی از کارها را نمیتوانیم انجام بدهیم، نباید باعث شود که آن کارهایی که میتوانیم انجام بدهیم را هم انجام ندهیم. هر یک از ما میتوانیم نامۀ سمنها به وزیر کشور را بازنشر بدهیم، هر یک از ما میتوانیم با جوانههای فرهنگی-مدنی برآمده از بطن محلّه و شهرمان همراه شویم ...
همراه شو عزیز!
به امید فردایی بهتر،
به امید ایرانی آباد،
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Telegram
حجم
✅ نامه جمعی از شبکههای ملی و تخصصی سازمانهای مردمنهاد به وزیر کشور عبدالرضا رحمانی فضلی، در راستای برخورد خارج از شأن تشکلهای مدنی با جمعیت امام علی (ع)
🔰پیگیری توضیح ملاقات
با تاکید بر حقوق قانونی تشکلها در نظارت بر بخشهای جامعه، حق اعلام جرم و…
🔰پیگیری توضیح ملاقات
با تاکید بر حقوق قانونی تشکلها در نظارت بر بخشهای جامعه، حق اعلام جرم و…
‼️ کی مقصّر نیست؟!
وحید احسانی
منتشر شده در روزنامۀ نقدحال، شمارۀ 769، 10 تیر 1399
در مواجهه با این همه فقر، تبعیض، بیکاری، سوءتغذیه و بهویژه حوادث دلخراش و خبرسازی مانند مرگ خانم آسیه پناهی هنگام تخریب خانهاش، خودسوزی یک جانباز در مقابل بنیاد شهید و امثال آنها، احساساتمان به شدّت جریحهدار شده و روح و روانمان تحت فشار قرار میگیرد. این فشار درونی باید به گونهای آزاد شود. در ما این نیروی درونی معمولاً به بغض و کینه تبدیل شده و به «مقصّریابی» و سپس لعن و نفرین کردن مقصّران منجر میشود.
اگر چه منکر نیستم که در چنین حوادثی مدیران ذیربط مسئولند، باید پاسخگو باشند و در صورت لزوم مجازات شوند، امّا در این نوشتار میخواهم از سمتوسوی دیگری به موضوع نگاه کنم؛ سمتوسویی که ممکن است خیلی از ما دوست نداشتهباشیم از آن جهت به مسئله بنگریم. در شرایطی که همه میپرسند «تقصیر کی بود؟» من میخواهم بپرسم «کی مقصّر نیست؟!»؛ آیا میتوانیم کسانی را پیدا کنیم که با اطمینان بگوییم آنها در این وقایع هیچ تقصیری ندارند؟!
در یکی از خیابانهای مرکزی و شلوغ شهر فردی با برشمردن مسائل و مشکلات متعدّد و متنوّعش از سایرین درخواست کمک میکرد. یکی از رهگذران همانطور که با نارضایتی پولی به او میداد گفت «فقط خدا کنم دروغ نگفته باشی». کمک کنندۀ دیگر رو به اوّلی کرد و گفت «خدا کنم دروغ گفته باشه» و وقتی تعجّب مخاطبش را دید ادامه داد «اگه دروغ گفته باشه، من و شما پانصد تومان هدر دادهایم ولی اگه راست گفته باشه، اون دنیا پای همهمون گیره!».
در رابطه با حوادث تلخ اجتماعی و درد و رنج مستمندان، با دو نوع «مسئولیت» مواجهایم: «مسئولیت رسمی یا قانونی» و «مسئولیت انسانی یا اخلاقی». اگر کسی در استخر غرق شود، مسئولیت رسمی و قانونی این حادثه فقط متوجّه غریقنجاتهایی است که برای جلوگیری از وقوع این حادثه حقوق میگرفتهاند، امّا اگر کسان دیگری هم در استخر بودهاند که شنا بلد بوده و میتوانستهاند او را نجات دهند ولی کاری نکردهاند، آنها هم از حیث اخلاقی در پیشگاه خدا و وجدان بشری مقصّر محسوب میشوند.
به طور خلاصه، وقتی در جامعه آسیبهای اجتماعی وجود دارد و حوادث تلخی رخ میدهد، تمام کسانی که برای کاستن از این حوادث و آسیبها کاری از دستشان بر میآید ولی کوتاهی میکنند، از حیث اخلاقی مقصّرند. البته برای مشخص کردن مقصّران از بیتقصیران، باید به یک عامل مهم دیگر هم توجه کرد.
کسانی که در حال حاضر برای بهبود جامعه و کاستن از درد و رنج سایرین هیچ کاری از دستشان بر نمیآید، اگر دانش و تواناییهای خود را افزایش دهند، در قالب گروههایی متشکّل شوند و به توصیههای اندیشمندان توجه کنند، به مرور بر دایرۀ توانمندی و تأثیرگذاری خود افزوده و میتوانند در کاهش مسائل مورد نظر به شکل مؤثّری ایفای نقش کنند.
وقتی یک نفر در حال غرق شدن است، نمیتوانیم به کسانی که نمیتوانند برای نجات دادن غریق کاری بکنند اعتراض کنیم که «چرا تا غریق کاملاً غرق نشده، خیلی زود نمیروید شنا یاد بگیرید یا قایقی بسازید تا بتوانید به آن انسان در حال مرگ کمک کنید؟» امّا در مورد مسائل بلندمدّت اجتماعی مانند فقر و تبعیض چه طور؟!
بنابراین، در جامعهای که گرفتار مسائل اجتماعی متعدّد است، از حیث مسئولیت اخلاقی، صرفاً کسانی ممکن است مقصّر نباشند که اوّلاً، هر آن چه برای کاهش این آسیبها از دستشان بر میآید و ثانیاً، هر آنچه برای افزایش تواناییها و محدودۀ اثرگذاری خود از دستشان بر میآید را انجام میدهند. آیا ما (من و شما) در راستای این دو مسیر گام برداشتهایم؟!
گذشتهها گذشته است، برای آینده چه تصمیمی داریم؟ اگر نیرو و فشاری را که با جریحهدار شدن احساساتمان هنگام مواجهه با حوادث دلخراش در درونمان شکل میگیرد در جهت درست (فعّالیتهای فرهنگی-مدنی) هدایت کنیم، قطعاً میتوانیم در بهبود وضعیت فرهنگی-اجتماعی شهر و کاهش درد و رنجهای هموطنانمان موثّر واقع شویم. آیا همچنان میخواهیم به «مقصّریابی»، «نق زدن»، «لعن و نفرین مسئولانِ مقصّر» و امثال آن بسنده کنیم یا با برخی از فعّالیتهای فرهنگی-مدنیِ خودجوش و داوطلبانهای که از بطن شهر سر برآوردهاند (گروههای کتابخوانی، انجمن فکروفلسفۀ کرمانشاه، تشکّلهای زیست محیطی، گروههای توانمندسازی مستمندان یا غیره) همراه میشویم؟!
همراه شو عزیز!
به امید فردایی بهتر،
به امید ایرانی آباد
از آقای غلامرضا نوریعلا که توصیههای ارزشمند ایشان در بهبود این یادداشت نقش بهسزایی داشت بسیار سپاسگزارم.
جهت مشاهدۀ یادداشت در سایت روزنامۀ نقدحال به اینجا مراجعه فرمایید.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
وحید احسانی
منتشر شده در روزنامۀ نقدحال، شمارۀ 769، 10 تیر 1399
در مواجهه با این همه فقر، تبعیض، بیکاری، سوءتغذیه و بهویژه حوادث دلخراش و خبرسازی مانند مرگ خانم آسیه پناهی هنگام تخریب خانهاش، خودسوزی یک جانباز در مقابل بنیاد شهید و امثال آنها، احساساتمان به شدّت جریحهدار شده و روح و روانمان تحت فشار قرار میگیرد. این فشار درونی باید به گونهای آزاد شود. در ما این نیروی درونی معمولاً به بغض و کینه تبدیل شده و به «مقصّریابی» و سپس لعن و نفرین کردن مقصّران منجر میشود.
اگر چه منکر نیستم که در چنین حوادثی مدیران ذیربط مسئولند، باید پاسخگو باشند و در صورت لزوم مجازات شوند، امّا در این نوشتار میخواهم از سمتوسوی دیگری به موضوع نگاه کنم؛ سمتوسویی که ممکن است خیلی از ما دوست نداشتهباشیم از آن جهت به مسئله بنگریم. در شرایطی که همه میپرسند «تقصیر کی بود؟» من میخواهم بپرسم «کی مقصّر نیست؟!»؛ آیا میتوانیم کسانی را پیدا کنیم که با اطمینان بگوییم آنها در این وقایع هیچ تقصیری ندارند؟!
در یکی از خیابانهای مرکزی و شلوغ شهر فردی با برشمردن مسائل و مشکلات متعدّد و متنوّعش از سایرین درخواست کمک میکرد. یکی از رهگذران همانطور که با نارضایتی پولی به او میداد گفت «فقط خدا کنم دروغ نگفته باشی». کمک کنندۀ دیگر رو به اوّلی کرد و گفت «خدا کنم دروغ گفته باشه» و وقتی تعجّب مخاطبش را دید ادامه داد «اگه دروغ گفته باشه، من و شما پانصد تومان هدر دادهایم ولی اگه راست گفته باشه، اون دنیا پای همهمون گیره!».
در رابطه با حوادث تلخ اجتماعی و درد و رنج مستمندان، با دو نوع «مسئولیت» مواجهایم: «مسئولیت رسمی یا قانونی» و «مسئولیت انسانی یا اخلاقی». اگر کسی در استخر غرق شود، مسئولیت رسمی و قانونی این حادثه فقط متوجّه غریقنجاتهایی است که برای جلوگیری از وقوع این حادثه حقوق میگرفتهاند، امّا اگر کسان دیگری هم در استخر بودهاند که شنا بلد بوده و میتوانستهاند او را نجات دهند ولی کاری نکردهاند، آنها هم از حیث اخلاقی در پیشگاه خدا و وجدان بشری مقصّر محسوب میشوند.
به طور خلاصه، وقتی در جامعه آسیبهای اجتماعی وجود دارد و حوادث تلخی رخ میدهد، تمام کسانی که برای کاستن از این حوادث و آسیبها کاری از دستشان بر میآید ولی کوتاهی میکنند، از حیث اخلاقی مقصّرند. البته برای مشخص کردن مقصّران از بیتقصیران، باید به یک عامل مهم دیگر هم توجه کرد.
کسانی که در حال حاضر برای بهبود جامعه و کاستن از درد و رنج سایرین هیچ کاری از دستشان بر نمیآید، اگر دانش و تواناییهای خود را افزایش دهند، در قالب گروههایی متشکّل شوند و به توصیههای اندیشمندان توجه کنند، به مرور بر دایرۀ توانمندی و تأثیرگذاری خود افزوده و میتوانند در کاهش مسائل مورد نظر به شکل مؤثّری ایفای نقش کنند.
وقتی یک نفر در حال غرق شدن است، نمیتوانیم به کسانی که نمیتوانند برای نجات دادن غریق کاری بکنند اعتراض کنیم که «چرا تا غریق کاملاً غرق نشده، خیلی زود نمیروید شنا یاد بگیرید یا قایقی بسازید تا بتوانید به آن انسان در حال مرگ کمک کنید؟» امّا در مورد مسائل بلندمدّت اجتماعی مانند فقر و تبعیض چه طور؟!
بنابراین، در جامعهای که گرفتار مسائل اجتماعی متعدّد است، از حیث مسئولیت اخلاقی، صرفاً کسانی ممکن است مقصّر نباشند که اوّلاً، هر آن چه برای کاهش این آسیبها از دستشان بر میآید و ثانیاً، هر آنچه برای افزایش تواناییها و محدودۀ اثرگذاری خود از دستشان بر میآید را انجام میدهند. آیا ما (من و شما) در راستای این دو مسیر گام برداشتهایم؟!
گذشتهها گذشته است، برای آینده چه تصمیمی داریم؟ اگر نیرو و فشاری را که با جریحهدار شدن احساساتمان هنگام مواجهه با حوادث دلخراش در درونمان شکل میگیرد در جهت درست (فعّالیتهای فرهنگی-مدنی) هدایت کنیم، قطعاً میتوانیم در بهبود وضعیت فرهنگی-اجتماعی شهر و کاهش درد و رنجهای هموطنانمان موثّر واقع شویم. آیا همچنان میخواهیم به «مقصّریابی»، «نق زدن»، «لعن و نفرین مسئولانِ مقصّر» و امثال آن بسنده کنیم یا با برخی از فعّالیتهای فرهنگی-مدنیِ خودجوش و داوطلبانهای که از بطن شهر سر برآوردهاند (گروههای کتابخوانی، انجمن فکروفلسفۀ کرمانشاه، تشکّلهای زیست محیطی، گروههای توانمندسازی مستمندان یا غیره) همراه میشویم؟!
همراه شو عزیز!
به امید فردایی بهتر،
به امید ایرانی آباد
از آقای غلامرضا نوریعلا که توصیههای ارزشمند ایشان در بهبود این یادداشت نقش بهسزایی داشت بسیار سپاسگزارم.
جهت مشاهدۀ یادداشت در سایت روزنامۀ نقدحال به اینجا مراجعه فرمایید.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
فعّال فرهنگی-اجتماعی، دکتری توسعه کشاورزی، تولید و فروش روغن حیوانی کرمانشاهی و عسل طبیعی، ارسال برای تمام شهرها
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
http://www.tg-me.com/HidenChat_Bot?start=128610692
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
http://www.tg-me.com/HidenChat_Bot?start=128610692
Forwarded from سخنرانیها
✍️ وحید احسانی
🖊 کی مقصّر نیست؟!
در مواجهه با این همه فقر، تبعیض، بیکاری، سوءتغذیه و بهویژه حوادث دلخراش و خبرسازی مانند مرگ خانم آسیه پناهی هنگام تخریب خانهاش، خودسوزی یک جانباز در مقابل بنیاد شهید و امثال آنها، احساساتمان به شدّت جریحهدار شده و روح و روانمان تحت فشار قرار میگیرد. این فشار درونی باید به گونهای آزاد شود. در ما این نیروی درونی معمولاً به بغض و کینه تبدیل شده و به «مقصّریابی» و سپس لعن و نفرین کردن مقصّران منجر میشود.
@sokhanranihaa
اگر چه منکر نیستم که در چنین حوادثی مدیران ذیربط مسئولند، باید پاسخگو باشند و در صورت لزوم مجازات شوند، امّا در این نوشتار میخواهم از سمتوسوی دیگری به موضوع نگاه کنم؛ سمتوسویی که ممکن است خیلی از ما دوست نداشتهباشیم از آن جهت به مسئله بنگریم. در شرایطی که همه میپرسند «تقصیر کی بود؟» من میخواهم بپرسم «کی مقصّر نیست؟!»؛ آیا میتوانیم کسانی را پیدا کنیم که با اطمینان بگوییم آنها در این وقایع هیچ تقصیری ندارند؟!
در یکی از خیابانهای مرکزی و شلوغ شهر فردی با برشمردن مسائل و مشکلات متعدّد و متنوّعش از سایرین درخواست کمک میکرد. یکی از رهگذران همانطور که با نارضایتی پولی به او میداد گفت «فقط خدا کنم دروغ نگفته باشی». کمک کنندۀ دیگر رو به اوّلی کرد و گفت «خدا کنم دروغ گفته باشه» و وقتی تعجّب مخاطبش را دید ادامه داد «اگه دروغ گفته باشه، من و شما پانصد تومان هدر دادهایم ولی اگه راست گفته باشه، اون دنیا پای همهمون گیره!».
در رابطه با حوادث تلخ اجتماعی و درد و رنج مستمندان، با دو نوع «مسئولیت» مواجهایم: «مسئولیت رسمی یا قانونی» و «مسئولیت انسانی یا اخلاقی». اگر کسی در استخر غرق شود، مسئولیت رسمی و قانونی این حادثه فقط متوجّه غریقنجاتهایی است که برای جلوگیری از وقوع این حادثه حقوق میگرفتهاند، امّا اگر کسان دیگری هم در استخر بودهاند که شنا بلد بوده و میتوانستهاند او را نجات دهند ولی کاری نکردهاند، آنها هم از حیث اخلاقی در پیشگاه خدا و وجدان بشری مقصّر محسوب میشوند.
به طور خلاصه، وقتی در جامعه آسیبهای اجتماعی وجود دارد و حوادث تلخی رخ میدهد، تمام کسانی که برای کاستن از این حوادث و آسیبها کاری از دستشان بر میآید ولی کوتاهی میکنند، از حیث اخلاقی مقصّرند. البته برای مشخص کردن مقصّران از بیتقصیران، باید به یک عامل مهم دیگر هم توجه کرد.
کسانی که در حال حاضر برای بهبود جامعه و کاستن از درد و رنج سایرین هیچ کاری از دستشان بر نمیآید، اگر دانش و تواناییهای خود را افزایش دهند، در قالب گروههایی متشکّل شوند و به توصیههای اندیشمندان توجه کنند، به مرور بر دایرۀ توانمندی و تأثیرگذاری خود افزوده و میتوانند در کاهش مسائل مورد نظر به شکل مؤثّری ایفای نقش کنند.
وقتی یک نفر در حال غرق شدن است، نمیتوانیم به کسانی که نمیتوانند برای نجات دادن غریق کاری بکنند اعتراض کنیم که «چرا تا غریق کاملاً غرق نشده، خیلی زود نمیروید شنا یاد بگیرید یا قایقی بسازید تا بتوانید به آن انسان در حال مرگ کمک کنید؟» امّا در مورد مسائل بلندمدّت اجتماعی مانند فقر و تبعیض چه طور؟!
بنابراین، در جامعهای که گرفتار مسائل اجتماعی متعدّد است، از حیث مسئولیت اخلاقی، صرفاً کسانی ممکن است مقصّر نباشند که اوّلاً، هر آن چه برای کاهش این آسیبها از دستشان بر میآید و ثانیاً، هر آنچه برای افزایش تواناییها و محدودۀ اثرگذاری خود از دستشان بر میآید را انجام میدهند. آیا ما (من و شما) در راستای این دو مسیر گام برداشتهایم؟!
گذشتهها گذشته است، برای آینده چه تصمیمی داریم؟ اگر نیرو و فشاری که با جریحهدار شدن احساساتمان هنگام مواجهه با حوادث دلخراش در درونمان شکل میگیرد را در جهت درست (فعّالیتهای فرهنگی-مدنی) هدایت کنیم، قطعاً میتوانیم در بهبود وضعیت فرهنگی-اجتماعی شهر و کاهش درد و رنجهای هموطنانمان موثّر واقع شویم. آیا همچنان میخواهیم به «مقصّریابی»، «نق زدن»، «لعن و نفرین مسئولانِ مقصّر» و امثال آن بسنده کنیم یا با برخی از فعّالیتهای فرهنگی-مدنیِ خودجوش و داوطلبانهای که از بطن شهر سر برآوردهاند (گروههای کتابخوانی، انجمن فکروفلسفۀ کرمانشاه، تشکّلهای زیست محیطی، گروههای توانمندسازی مستمندان یا غیره) همراه میشویم؟!
همراه شو عزیز!
به امید فردایی بهتر،
به امید ایرانی آباد
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
🖊 کی مقصّر نیست؟!
در مواجهه با این همه فقر، تبعیض، بیکاری، سوءتغذیه و بهویژه حوادث دلخراش و خبرسازی مانند مرگ خانم آسیه پناهی هنگام تخریب خانهاش، خودسوزی یک جانباز در مقابل بنیاد شهید و امثال آنها، احساساتمان به شدّت جریحهدار شده و روح و روانمان تحت فشار قرار میگیرد. این فشار درونی باید به گونهای آزاد شود. در ما این نیروی درونی معمولاً به بغض و کینه تبدیل شده و به «مقصّریابی» و سپس لعن و نفرین کردن مقصّران منجر میشود.
@sokhanranihaa
اگر چه منکر نیستم که در چنین حوادثی مدیران ذیربط مسئولند، باید پاسخگو باشند و در صورت لزوم مجازات شوند، امّا در این نوشتار میخواهم از سمتوسوی دیگری به موضوع نگاه کنم؛ سمتوسویی که ممکن است خیلی از ما دوست نداشتهباشیم از آن جهت به مسئله بنگریم. در شرایطی که همه میپرسند «تقصیر کی بود؟» من میخواهم بپرسم «کی مقصّر نیست؟!»؛ آیا میتوانیم کسانی را پیدا کنیم که با اطمینان بگوییم آنها در این وقایع هیچ تقصیری ندارند؟!
در یکی از خیابانهای مرکزی و شلوغ شهر فردی با برشمردن مسائل و مشکلات متعدّد و متنوّعش از سایرین درخواست کمک میکرد. یکی از رهگذران همانطور که با نارضایتی پولی به او میداد گفت «فقط خدا کنم دروغ نگفته باشی». کمک کنندۀ دیگر رو به اوّلی کرد و گفت «خدا کنم دروغ گفته باشه» و وقتی تعجّب مخاطبش را دید ادامه داد «اگه دروغ گفته باشه، من و شما پانصد تومان هدر دادهایم ولی اگه راست گفته باشه، اون دنیا پای همهمون گیره!».
در رابطه با حوادث تلخ اجتماعی و درد و رنج مستمندان، با دو نوع «مسئولیت» مواجهایم: «مسئولیت رسمی یا قانونی» و «مسئولیت انسانی یا اخلاقی». اگر کسی در استخر غرق شود، مسئولیت رسمی و قانونی این حادثه فقط متوجّه غریقنجاتهایی است که برای جلوگیری از وقوع این حادثه حقوق میگرفتهاند، امّا اگر کسان دیگری هم در استخر بودهاند که شنا بلد بوده و میتوانستهاند او را نجات دهند ولی کاری نکردهاند، آنها هم از حیث اخلاقی در پیشگاه خدا و وجدان بشری مقصّر محسوب میشوند.
به طور خلاصه، وقتی در جامعه آسیبهای اجتماعی وجود دارد و حوادث تلخی رخ میدهد، تمام کسانی که برای کاستن از این حوادث و آسیبها کاری از دستشان بر میآید ولی کوتاهی میکنند، از حیث اخلاقی مقصّرند. البته برای مشخص کردن مقصّران از بیتقصیران، باید به یک عامل مهم دیگر هم توجه کرد.
کسانی که در حال حاضر برای بهبود جامعه و کاستن از درد و رنج سایرین هیچ کاری از دستشان بر نمیآید، اگر دانش و تواناییهای خود را افزایش دهند، در قالب گروههایی متشکّل شوند و به توصیههای اندیشمندان توجه کنند، به مرور بر دایرۀ توانمندی و تأثیرگذاری خود افزوده و میتوانند در کاهش مسائل مورد نظر به شکل مؤثّری ایفای نقش کنند.
وقتی یک نفر در حال غرق شدن است، نمیتوانیم به کسانی که نمیتوانند برای نجات دادن غریق کاری بکنند اعتراض کنیم که «چرا تا غریق کاملاً غرق نشده، خیلی زود نمیروید شنا یاد بگیرید یا قایقی بسازید تا بتوانید به آن انسان در حال مرگ کمک کنید؟» امّا در مورد مسائل بلندمدّت اجتماعی مانند فقر و تبعیض چه طور؟!
بنابراین، در جامعهای که گرفتار مسائل اجتماعی متعدّد است، از حیث مسئولیت اخلاقی، صرفاً کسانی ممکن است مقصّر نباشند که اوّلاً، هر آن چه برای کاهش این آسیبها از دستشان بر میآید و ثانیاً، هر آنچه برای افزایش تواناییها و محدودۀ اثرگذاری خود از دستشان بر میآید را انجام میدهند. آیا ما (من و شما) در راستای این دو مسیر گام برداشتهایم؟!
گذشتهها گذشته است، برای آینده چه تصمیمی داریم؟ اگر نیرو و فشاری که با جریحهدار شدن احساساتمان هنگام مواجهه با حوادث دلخراش در درونمان شکل میگیرد را در جهت درست (فعّالیتهای فرهنگی-مدنی) هدایت کنیم، قطعاً میتوانیم در بهبود وضعیت فرهنگی-اجتماعی شهر و کاهش درد و رنجهای هموطنانمان موثّر واقع شویم. آیا همچنان میخواهیم به «مقصّریابی»، «نق زدن»، «لعن و نفرین مسئولانِ مقصّر» و امثال آن بسنده کنیم یا با برخی از فعّالیتهای فرهنگی-مدنیِ خودجوش و داوطلبانهای که از بطن شهر سر برآوردهاند (گروههای کتابخوانی، انجمن فکروفلسفۀ کرمانشاه، تشکّلهای زیست محیطی، گروههای توانمندسازی مستمندان یا غیره) همراه میشویم؟!
همراه شو عزیز!
به امید فردایی بهتر،
به امید ایرانی آباد
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
آیا کرمانشاه دانشگاه دارد؟! کجاست و چگونه تقویتش کنیم؟
اگر اسمها، عنوانها و ادّعاها را کنار بگذاریم، «دانشگاه واقعی» کجاست؟ چه اتّفاقاتی باید در یک محل بیفتد که بتوانیم آن را «دانشگاه» بدانیم؟ بر این اساس، آیا استان کرمانشاه دانشگاه دارد؟! اگر پاسخ مثبت است، «دانشگاه کرمانشاه» کجاست و چگونه میتوانیم آن را تقویت کنیم؟
طبق جدیدترین تعریف یونسکو (سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد)، «باسواد کسی است که بتواند با استفاده از خواندهها و آموختههای خود، تغییر مثبتی در زندگی ایجاد کند.» بر اساس این تعریف، اگر در جایی دیدیم که بر خلاف سایر مکانها، بهرهوری آب مطلوب است، یا پسماندها مدیریت و بازیافت میشوند، یا عدّهای فارغ از امتیاز، اجبار، مدرک و امثال آن، با علاقه دور هم جمع شده و درباره کتابهایی که خواندهاند یا درباره بحثی که یک متخصص ارائه کردهاست گفتگو میکنند، یا بهرهوری انرژی خیلی بالاتر از میانگین کشور است، یا محیط زیست پاس داشته میشود، یا «استفاده از نایلون پلاستیکی» در حال کاهش است، یا فرآیند «توانمندسازی مستمندان» جریان دارد، یا تغییرات مثبت خلّاقانه رخ میدهد و امثال آنها، آنجا میتواند دانشگاه باشد.
به همین ترتیب، اگر بر سردر ورودی جایی، تابلوی بسیار بزرگی بود که با واژه «دانشگاه» آغاز میشد امّا از لحاظ موارد پیشگفته تفاوت محسوسی با سایر جاها نداشت، آنجا فقط «دانشگاه اسمی» است و نه «دانشگاه واقعی». دانشگاههای اسمی صرفاً به مثابه محلّههایی هستند در کنار سایر محلّههای شهر. بنابراین، برای پاسخ دادن به اوّلین پرسش مطرح شده در عنوان نوشتار حاضر، باید ببینیم «آیا در استان کرمانشاه تغییرات مثبتی در حال رخ دادن هست یا نیست». پاسخ مثبت است؛ بله، در «زیر پوست شهر» تغییرات مثبت ارزشمندی در حال رخ دادن است. واژه «زیر پوست شهر» معمولاً درباره آسیبهای اجتماعیِ پنهان (از چشم عموم مسئولان، رسانهها و مردم) به کار برده میشود؛ امّا در زیر پوست شهر، فعل و انفعالات خوبی هم جریان دارد که به همان اندازه از چشم عموم مسئولان، رسانهها و مردم پنهان هستند.
در برخی محلّهها (شامل دانشگاههای اسمی)، برنامههای خودجوش و داوطلبانه فرهنگی-اجتماعی-مدنی (از نوع موارد پیشگفته یا غیر از آنها) جوانه زدهاند. افزون بر این ها، در کرمانشاه وزنههای فرهنگیای نیز وجود دارند؛ استادانی چون پرتو کرمانشاهی (علی اشرف نوبتی)، ایرج هندسی، میرجلالالدّین کزازی، منصور یاقوتی، علی لیمویی، یدالله عاطفی (آشفته)، محمّدعلی سلطانی، اردشیر کشاورز و بسیاری دیگر (شامل برخی از اعضای هیأت علمی دانشگاههای اسمی استان).
بله، کرمانشاه بیدانشگاه نیست، امّا دانشکدهها، گروهها و استادانِ «دانشگاه کرمانشاه» در زیر پوست شهر (شامل دانشگاههای اسمی) پراکنده هستند. حالوروز «دانشگاه واقعی» و «دانشگاهیان واقعی» با حالوروز شهر و شهروندان ارتباط تنگاتنگ و مستقیمی دارد، یعنی امکان ندارد دانشگاهِ واقعی رشد و دانشگاهیان واقعی پیشرفت کنند در حالی که وضعیت شهر و شهروندان روز به روز خرابتر میشود. در مقابل، حالوروز «دانشگاه اسمی» و «دانشگاهیان اسمی» به طور کامل از حالوروز شهر و شهروندان مستقل است؛ دانشگاه اسمی میتواند در حال گسترش و ارتقاء رتبه باشد در حالی که شهر در حال پسرفت است. به همین ترتیب، دانشگاهیان اسمی میتوانند در حال افزایش تعداد مقالات خود، افزایش ارتفاع شاسی اتومبیل خود، افزایش مساحت خانه خود، افزایش تجمّلات زندگی، ارتقاء رتبه و امثال آن باشند در حالی که وضعیت شهروندان روز به روز در حال تنزّل است.
چگونه به تقویت «دانشگاه واقعی» کمک کنیم؟ اوّلاً، با مشارکت مسئولانه و آهستهوپیوسته با فعّالیتهای فرهنگی-اجتماعی-مدنی که به صورت خودجوش و داوطلبانه در زیر پوست شهر جوانه زدهاند و ثانیاً، با مرتبط ساختن و همافزا کردن این جوانهها. هر یک از ما میتوانیم به سهم خودمان تأثیرگذار و تعیینکننده باشیم؛ مولانا (علیه الرّحمه) من و شما را خطاب قرار داده و میفرماید:
تو نگو «همه به جنگ اند و ز صلح من چه آید؟!» / تو یکی نهای، هزاری، تو چراغ خود برافروز // که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر / که به است یک قد خوش، ز هزار قامت کوز (خمیده)
در پایان، جا دارد از برخی اجزای پراکنده دانشگاه کرمانشاه (جوانههای فرهنگی-اجتماعی-مدنی برآمده از زیر پوست شهر) یاد کنم (شامل جوانههایی که زیر پوست دانشگاههای اسمی شکل گرفتهاند): ...
جهت مطالعۀ ادامۀ یادداشت لطفاً به پیوند زیر مراجعه فرمایید 👇
آیا کرمانشاه دانشگاه دارد؟! کجاست و چگونه تقویتش کنیم؟
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
اگر اسمها، عنوانها و ادّعاها را کنار بگذاریم، «دانشگاه واقعی» کجاست؟ چه اتّفاقاتی باید در یک محل بیفتد که بتوانیم آن را «دانشگاه» بدانیم؟ بر این اساس، آیا استان کرمانشاه دانشگاه دارد؟! اگر پاسخ مثبت است، «دانشگاه کرمانشاه» کجاست و چگونه میتوانیم آن را تقویت کنیم؟
طبق جدیدترین تعریف یونسکو (سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد)، «باسواد کسی است که بتواند با استفاده از خواندهها و آموختههای خود، تغییر مثبتی در زندگی ایجاد کند.» بر اساس این تعریف، اگر در جایی دیدیم که بر خلاف سایر مکانها، بهرهوری آب مطلوب است، یا پسماندها مدیریت و بازیافت میشوند، یا عدّهای فارغ از امتیاز، اجبار، مدرک و امثال آن، با علاقه دور هم جمع شده و درباره کتابهایی که خواندهاند یا درباره بحثی که یک متخصص ارائه کردهاست گفتگو میکنند، یا بهرهوری انرژی خیلی بالاتر از میانگین کشور است، یا محیط زیست پاس داشته میشود، یا «استفاده از نایلون پلاستیکی» در حال کاهش است، یا فرآیند «توانمندسازی مستمندان» جریان دارد، یا تغییرات مثبت خلّاقانه رخ میدهد و امثال آنها، آنجا میتواند دانشگاه باشد.
به همین ترتیب، اگر بر سردر ورودی جایی، تابلوی بسیار بزرگی بود که با واژه «دانشگاه» آغاز میشد امّا از لحاظ موارد پیشگفته تفاوت محسوسی با سایر جاها نداشت، آنجا فقط «دانشگاه اسمی» است و نه «دانشگاه واقعی». دانشگاههای اسمی صرفاً به مثابه محلّههایی هستند در کنار سایر محلّههای شهر. بنابراین، برای پاسخ دادن به اوّلین پرسش مطرح شده در عنوان نوشتار حاضر، باید ببینیم «آیا در استان کرمانشاه تغییرات مثبتی در حال رخ دادن هست یا نیست». پاسخ مثبت است؛ بله، در «زیر پوست شهر» تغییرات مثبت ارزشمندی در حال رخ دادن است. واژه «زیر پوست شهر» معمولاً درباره آسیبهای اجتماعیِ پنهان (از چشم عموم مسئولان، رسانهها و مردم) به کار برده میشود؛ امّا در زیر پوست شهر، فعل و انفعالات خوبی هم جریان دارد که به همان اندازه از چشم عموم مسئولان، رسانهها و مردم پنهان هستند.
در برخی محلّهها (شامل دانشگاههای اسمی)، برنامههای خودجوش و داوطلبانه فرهنگی-اجتماعی-مدنی (از نوع موارد پیشگفته یا غیر از آنها) جوانه زدهاند. افزون بر این ها، در کرمانشاه وزنههای فرهنگیای نیز وجود دارند؛ استادانی چون پرتو کرمانشاهی (علی اشرف نوبتی)، ایرج هندسی، میرجلالالدّین کزازی، منصور یاقوتی، علی لیمویی، یدالله عاطفی (آشفته)، محمّدعلی سلطانی، اردشیر کشاورز و بسیاری دیگر (شامل برخی از اعضای هیأت علمی دانشگاههای اسمی استان).
بله، کرمانشاه بیدانشگاه نیست، امّا دانشکدهها، گروهها و استادانِ «دانشگاه کرمانشاه» در زیر پوست شهر (شامل دانشگاههای اسمی) پراکنده هستند. حالوروز «دانشگاه واقعی» و «دانشگاهیان واقعی» با حالوروز شهر و شهروندان ارتباط تنگاتنگ و مستقیمی دارد، یعنی امکان ندارد دانشگاهِ واقعی رشد و دانشگاهیان واقعی پیشرفت کنند در حالی که وضعیت شهر و شهروندان روز به روز خرابتر میشود. در مقابل، حالوروز «دانشگاه اسمی» و «دانشگاهیان اسمی» به طور کامل از حالوروز شهر و شهروندان مستقل است؛ دانشگاه اسمی میتواند در حال گسترش و ارتقاء رتبه باشد در حالی که شهر در حال پسرفت است. به همین ترتیب، دانشگاهیان اسمی میتوانند در حال افزایش تعداد مقالات خود، افزایش ارتفاع شاسی اتومبیل خود، افزایش مساحت خانه خود، افزایش تجمّلات زندگی، ارتقاء رتبه و امثال آن باشند در حالی که وضعیت شهروندان روز به روز در حال تنزّل است.
چگونه به تقویت «دانشگاه واقعی» کمک کنیم؟ اوّلاً، با مشارکت مسئولانه و آهستهوپیوسته با فعّالیتهای فرهنگی-اجتماعی-مدنی که به صورت خودجوش و داوطلبانه در زیر پوست شهر جوانه زدهاند و ثانیاً، با مرتبط ساختن و همافزا کردن این جوانهها. هر یک از ما میتوانیم به سهم خودمان تأثیرگذار و تعیینکننده باشیم؛ مولانا (علیه الرّحمه) من و شما را خطاب قرار داده و میفرماید:
تو نگو «همه به جنگ اند و ز صلح من چه آید؟!» / تو یکی نهای، هزاری، تو چراغ خود برافروز // که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر / که به است یک قد خوش، ز هزار قامت کوز (خمیده)
در پایان، جا دارد از برخی اجزای پراکنده دانشگاه کرمانشاه (جوانههای فرهنگی-اجتماعی-مدنی برآمده از زیر پوست شهر) یاد کنم (شامل جوانههایی که زیر پوست دانشگاههای اسمی شکل گرفتهاند): ...
جهت مطالعۀ ادامۀ یادداشت لطفاً به پیوند زیر مراجعه فرمایید 👇
آیا کرمانشاه دانشگاه دارد؟! کجاست و چگونه تقویتش کنیم؟
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Forwarded from دغدغه ایران
در رحمت و رأفت بگشایید
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ من از پرونده سه جوانی که به اعدام محکوم شدهاند هیچ اطلاعی ندارم. من با هر گونه خشونتی از جنس حمله به اموال عمومی، تخریب و آتش زدن و اعمال مسلحانه و... هم مخالفم. خشونت از سوی هر گروه، فرد یا قدرتی درمان دردهای این کشور نیست.
✅ من حقوقدان هم نیستم تا درباره روند رسیدگی به پرونده و رعایت عدالت در آن قضاوت کنم. این را اما از منظری جامعهشناختی میدانم که کارکرد مجازات، بازسازی وجدان اخلاقی جامعه است. جرم باعث ضربه خوردن وجدان اخلاقی جامعه و انسجام اجتماعی میشود و مجازات از منظری اجتماعی برای آن است که جامعه بار دیگر بر وجدان اخلاقی و انسجام تأکید کند.
✅ سارق را برای تأکید بر احترام حق مالکیت، قاتل را برای نشان دادن اهمیت حرمت جان، و آنکه را افترا میبندد برای تاکید بر حرمت آبروی آدمیان مجازات میکنند. مجازات کنش جمعی جامعه است و اثرگذاریاش به آن است که اکثریت شهروندان درستی آنرا به رسمیت بشناسند، ارزشی را که بر آن تأکید میکند محترم بدانند و انسجام اجتماعی ضربهخورده را ترمیم کنند. اگر اختلاسگران و فاسدان اقتصادی را اعدام کنند، صرفنظر از درستی و نادرستی حقوقی و قانونی، جامعه کنونی آنرا به رسمیت میشناسد و احساس میکند انسجاماش ذرهای بهبود یافته است.
✅ آقایان و خانمها، من نمیدانم محکومین، سه جوان زیر سی سال، شاکی خصوصی دارند یا ندارند، محارب هستند یا نیستند، اما از حجم مخالفت اجتماعی با این اعدام میفهمم که در آن بازسازی اخلاقی، تأکید بر ارزشهای انسانی و اجتماعی، و بازسازی انسجام اجتماعی زخمخورده از رخدادهای آبان نودوهشت نهفته نیست.
✅ اجرای این حکم چند ده میلیون زخم خورده از وقایع آبان نودوهشت را زخمیتر میسازد. دادگاه در دنیای امروز فقط یک اتاق نیست، پهنای آن افکار عمومی است. میلیونها انسان هیئت منصفه شدهاند و شما حتی برای قانع کردن این هیئت منصفه میلیونی نسبت به درست بودن حکم تلاش نکردهاید.
✅ جان انسانها را همواره میتوان گرفت، جان رفته اما با نمیگردد. زخم آبان را بیش از آنچه هست عمیق نکنید. ماده 477 آئین دادرسی کیفری راه بازنگری در پرونده، تأخیر در اجرای حکم و تغییر را باز گذاشته است. صلاح مملکت و مملکتداری تعمیق زخمهای اجتماعی و عفونی کردن آنها نیست.
✅ من از هیچ محارب، کسی که دست به خشونت میزند، شیشه میشکند، تخریب میکند یا خون میریزد حمایت نمیکنم، اما اجرای حکم صادره در دل شرایط امروز جامعه زخمخورده از بحران اقتصادی، وقایع آبان، انبوه مفسدان اقتصادی، تحریمهای بینالمللی، تورم افسارگسیخته، داغ بازمانده از سقوط هواپیمای اوکراینی و ... مصلحت کشور نیست. بستر آماده برای خشونت منتسب به اين سه جوان را هم فراموش نکنيد. در رحمت و رأفت بگشایید و باب گفتوگو باز کنید، اگر فکر نمیکنید به حقیقت، لااقل به مصلحت نزدیکتر است.
✅ نکته آخر: مؤسسه رحمان کتابی با عنوان «آتش خاموش: نگاهی به اعتراضات آبان 98» منتشر کرده است. میدانم برای تهیه چنین گزارشهایی در ایران در شرایط فقدان اطلاعات و همکاری نکردن نهادها و ... چه خون دلی باید خورد. علیرغم همه دشواریها، کتاب خوبی برای ریشهیابی بحران آبان نودوهشت است. کتاب (ضمیمه به این یادداشت) را بخوانید و به این بیندیشید که اجرای حکم اعدام سه جوان، هر چند مجرم به زعم قاضی، کدام یک از دردهایی را که در این کتاب مشاهده میکنید، درمان خواهد کرد.
⭕️ آنکه رئوف است، میبخشد و مصلحت را در نظر میگیرد، ضعیف نیست؛ اخلاقی است، عاقل و دوراندیش است.
⭕️ اگر باور دارید که حکم عین عدالت است، لااقل از منظر مصلحت حکمرانی، تعجیل نکنید بلکه بکوشید شهروندان را قانع کنید که عین عدالت اجرا میشود.
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ من از پرونده سه جوانی که به اعدام محکوم شدهاند هیچ اطلاعی ندارم. من با هر گونه خشونتی از جنس حمله به اموال عمومی، تخریب و آتش زدن و اعمال مسلحانه و... هم مخالفم. خشونت از سوی هر گروه، فرد یا قدرتی درمان دردهای این کشور نیست.
✅ من حقوقدان هم نیستم تا درباره روند رسیدگی به پرونده و رعایت عدالت در آن قضاوت کنم. این را اما از منظری جامعهشناختی میدانم که کارکرد مجازات، بازسازی وجدان اخلاقی جامعه است. جرم باعث ضربه خوردن وجدان اخلاقی جامعه و انسجام اجتماعی میشود و مجازات از منظری اجتماعی برای آن است که جامعه بار دیگر بر وجدان اخلاقی و انسجام تأکید کند.
✅ سارق را برای تأکید بر احترام حق مالکیت، قاتل را برای نشان دادن اهمیت حرمت جان، و آنکه را افترا میبندد برای تاکید بر حرمت آبروی آدمیان مجازات میکنند. مجازات کنش جمعی جامعه است و اثرگذاریاش به آن است که اکثریت شهروندان درستی آنرا به رسمیت بشناسند، ارزشی را که بر آن تأکید میکند محترم بدانند و انسجام اجتماعی ضربهخورده را ترمیم کنند. اگر اختلاسگران و فاسدان اقتصادی را اعدام کنند، صرفنظر از درستی و نادرستی حقوقی و قانونی، جامعه کنونی آنرا به رسمیت میشناسد و احساس میکند انسجاماش ذرهای بهبود یافته است.
✅ آقایان و خانمها، من نمیدانم محکومین، سه جوان زیر سی سال، شاکی خصوصی دارند یا ندارند، محارب هستند یا نیستند، اما از حجم مخالفت اجتماعی با این اعدام میفهمم که در آن بازسازی اخلاقی، تأکید بر ارزشهای انسانی و اجتماعی، و بازسازی انسجام اجتماعی زخمخورده از رخدادهای آبان نودوهشت نهفته نیست.
✅ اجرای این حکم چند ده میلیون زخم خورده از وقایع آبان نودوهشت را زخمیتر میسازد. دادگاه در دنیای امروز فقط یک اتاق نیست، پهنای آن افکار عمومی است. میلیونها انسان هیئت منصفه شدهاند و شما حتی برای قانع کردن این هیئت منصفه میلیونی نسبت به درست بودن حکم تلاش نکردهاید.
✅ جان انسانها را همواره میتوان گرفت، جان رفته اما با نمیگردد. زخم آبان را بیش از آنچه هست عمیق نکنید. ماده 477 آئین دادرسی کیفری راه بازنگری در پرونده، تأخیر در اجرای حکم و تغییر را باز گذاشته است. صلاح مملکت و مملکتداری تعمیق زخمهای اجتماعی و عفونی کردن آنها نیست.
✅ من از هیچ محارب، کسی که دست به خشونت میزند، شیشه میشکند، تخریب میکند یا خون میریزد حمایت نمیکنم، اما اجرای حکم صادره در دل شرایط امروز جامعه زخمخورده از بحران اقتصادی، وقایع آبان، انبوه مفسدان اقتصادی، تحریمهای بینالمللی، تورم افسارگسیخته، داغ بازمانده از سقوط هواپیمای اوکراینی و ... مصلحت کشور نیست. بستر آماده برای خشونت منتسب به اين سه جوان را هم فراموش نکنيد. در رحمت و رأفت بگشایید و باب گفتوگو باز کنید، اگر فکر نمیکنید به حقیقت، لااقل به مصلحت نزدیکتر است.
✅ نکته آخر: مؤسسه رحمان کتابی با عنوان «آتش خاموش: نگاهی به اعتراضات آبان 98» منتشر کرده است. میدانم برای تهیه چنین گزارشهایی در ایران در شرایط فقدان اطلاعات و همکاری نکردن نهادها و ... چه خون دلی باید خورد. علیرغم همه دشواریها، کتاب خوبی برای ریشهیابی بحران آبان نودوهشت است. کتاب (ضمیمه به این یادداشت) را بخوانید و به این بیندیشید که اجرای حکم اعدام سه جوان، هر چند مجرم به زعم قاضی، کدام یک از دردهایی را که در این کتاب مشاهده میکنید، درمان خواهد کرد.
⭕️ آنکه رئوف است، میبخشد و مصلحت را در نظر میگیرد، ضعیف نیست؛ اخلاقی است، عاقل و دوراندیش است.
⭕️ اگر باور دارید که حکم عین عدالت است، لااقل از منظر مصلحت حکمرانی، تعجیل نکنید بلکه بکوشید شهروندان را قانع کنید که عین عدالت اجرا میشود.
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
پیروز نهایی کدام است: شعلهها یا باغبانان؟
دیروز، همانطور که از اخبار مربوط به آتشسوزی گسترده در جنگلهای زاگرس و به ویژه ضایعۀ تلخ از دست رفتن چند تن از نیروهای داوطلب محلّی حین تلاش برای خاموش کردن آتش اندوهگین بودم، برای یک کوهنوردی مختصر به کوه طاقبستان رفتم و در چشمۀ دو اشکفت [۱] توقف کوتاهی داشتم. ...
به چشمه که رسیدم، درختهای از آبوگل درآمده نظرم را جلب کردند. از دوران نوجوانی، هر وقت به آن جا میرفتم، با دیدن نهالهای در حال احتضار احساس غم و ناامیدی به من دست میداد. مشخص بود که نهالها را عدّهای با ذوق و زحمت فراوان و به صورت داوطلبانه کاشته و مورد مراقبت قرار دادهاند امّا در نتیجۀ عدم همراهی عموم و به ویژه رفتار خسارتبار افرادی بیفرهنگ شکسته شده و از بین رفتهاند. این صحنه، برای من یکی از هزاران صحنۀ نمادینی بود که تأیید میکرد: «نمیشه، تلاش فایده نداره، جامعه در یک سیر قهقرایی افتاده و چشمانداز آینده ناامید کننده است».
دیروز امّا در اطراف چشمه درختهای سرسبز و باطراوتی دیدم که مرحلۀ حسّاس نوجوانی را پشت سرگذاشته و حسابی ریشه داونیده بودند، درختانی که دیگر نیازی به تیمار باغبانان نداشته و به بینندگان حسّ نشاط و امید میدادند.
طی این دورانِ بیست-سی ساله، دیدگاه خودم نیز خیلی تغییر کرده و اتّفاقاً با صحنۀ جدیدی که پیش رویم بود سازگار شدهبود. این بار، درختان خرّم و حوضچۀ سیمانی ساده و زیبای پای چشمه را نه به عنوان یک استثناء قابل چشمپوشی بلکه به عنوان شاهدی میدیدم که ثابت میکرد اگر به جای توقّف در «نق زدن»، همّت کنیم، پشتکار داشتهباشیم، آهستهوپیوسته حرکت کرده و «جوینده» باشیم، عاقبت سایۀ حق را بر سرمان احساس کرده و «یابنده» خواهیم شد [۲].
با وجود این و از سوی دیگر، آتش جولاندهندهای که همچنان از مغز بلوطهای سرسبز زاگرس تغذیه میکرد نیز از ذهنم بیرون نمیرفت. بالاخره کدام پیروز داستان خواهند بود؟ باغبانانی که آهستهوپیوسته نهال غرس کرده و از آنها تیمار میکنند یا شعلههایی که در هر ساعت هزاران بلوط پیر و جوان را به کام مرگ میکشند؟!
با همین فکرها به صعود ادامه دادم، چند قدمی از چشمه دور نشده بودم که مردِ دَبَّهبهدستی «خدا قوّت»گویان از کنارم گذشت و رشتۀ افکارِ درهمتنیدهام را پاره کرد. حتماً یکی از همین باغبانها بود و داشت میرفت که برای آبیاری نهالهایش آب بیاورد. دقیقاً نمیدانستم چه میخواهم بگویم، ولی به شکل عجیبی احساس کردم باید با او گفتگویی داشتهباشم. ...
جهت مطالعۀ ادامۀ یادداشت و مشاهدۀ عکسهای واقعی این ماجرا لطفاً به پیوند (لینک) زیر مراجعه کنید 👇
پیروز نهایی کدام است: شعلهها یا باغبانان؟ (منتشر شده در نامۀ فرهنگ رازی)
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
دیروز، همانطور که از اخبار مربوط به آتشسوزی گسترده در جنگلهای زاگرس و به ویژه ضایعۀ تلخ از دست رفتن چند تن از نیروهای داوطلب محلّی حین تلاش برای خاموش کردن آتش اندوهگین بودم، برای یک کوهنوردی مختصر به کوه طاقبستان رفتم و در چشمۀ دو اشکفت [۱] توقف کوتاهی داشتم. ...
به چشمه که رسیدم، درختهای از آبوگل درآمده نظرم را جلب کردند. از دوران نوجوانی، هر وقت به آن جا میرفتم، با دیدن نهالهای در حال احتضار احساس غم و ناامیدی به من دست میداد. مشخص بود که نهالها را عدّهای با ذوق و زحمت فراوان و به صورت داوطلبانه کاشته و مورد مراقبت قرار دادهاند امّا در نتیجۀ عدم همراهی عموم و به ویژه رفتار خسارتبار افرادی بیفرهنگ شکسته شده و از بین رفتهاند. این صحنه، برای من یکی از هزاران صحنۀ نمادینی بود که تأیید میکرد: «نمیشه، تلاش فایده نداره، جامعه در یک سیر قهقرایی افتاده و چشمانداز آینده ناامید کننده است».
دیروز امّا در اطراف چشمه درختهای سرسبز و باطراوتی دیدم که مرحلۀ حسّاس نوجوانی را پشت سرگذاشته و حسابی ریشه داونیده بودند، درختانی که دیگر نیازی به تیمار باغبانان نداشته و به بینندگان حسّ نشاط و امید میدادند.
طی این دورانِ بیست-سی ساله، دیدگاه خودم نیز خیلی تغییر کرده و اتّفاقاً با صحنۀ جدیدی که پیش رویم بود سازگار شدهبود. این بار، درختان خرّم و حوضچۀ سیمانی ساده و زیبای پای چشمه را نه به عنوان یک استثناء قابل چشمپوشی بلکه به عنوان شاهدی میدیدم که ثابت میکرد اگر به جای توقّف در «نق زدن»، همّت کنیم، پشتکار داشتهباشیم، آهستهوپیوسته حرکت کرده و «جوینده» باشیم، عاقبت سایۀ حق را بر سرمان احساس کرده و «یابنده» خواهیم شد [۲].
با وجود این و از سوی دیگر، آتش جولاندهندهای که همچنان از مغز بلوطهای سرسبز زاگرس تغذیه میکرد نیز از ذهنم بیرون نمیرفت. بالاخره کدام پیروز داستان خواهند بود؟ باغبانانی که آهستهوپیوسته نهال غرس کرده و از آنها تیمار میکنند یا شعلههایی که در هر ساعت هزاران بلوط پیر و جوان را به کام مرگ میکشند؟!
با همین فکرها به صعود ادامه دادم، چند قدمی از چشمه دور نشده بودم که مردِ دَبَّهبهدستی «خدا قوّت»گویان از کنارم گذشت و رشتۀ افکارِ درهمتنیدهام را پاره کرد. حتماً یکی از همین باغبانها بود و داشت میرفت که برای آبیاری نهالهایش آب بیاورد. دقیقاً نمیدانستم چه میخواهم بگویم، ولی به شکل عجیبی احساس کردم باید با او گفتگویی داشتهباشم. ...
جهت مطالعۀ ادامۀ یادداشت و مشاهدۀ عکسهای واقعی این ماجرا لطفاً به پیوند (لینک) زیر مراجعه کنید 👇
پیروز نهایی کدام است: شعلهها یا باغبانان؟ (منتشر شده در نامۀ فرهنگ رازی)
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
نامه فرهنگ رازی
پیروز نهایی کدام است: شعلهها یا باغبانان
نامه فرهنگ رازی پیروز نهایی کدام است: شعلهها یا باغبانان
Forwarded from اتچ بات
مجلسی مثل قیر شفاف!!
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ مجلس یا دولت هر وقت تصمیم میگیرند کالایی زیر قیمت بازار توزیع کنند (مثال ارز 4200 تومانی) یا از افراد و گروههای خاص به اسم تولید، سازندگی، حمایت از فقرا و مصرفکنندگان حمایت کنند، حواسم به توزیع رانتهای گُنده جلب میشود.
✅ عبارات مناسب برای توزیع رانت در این کشور، حمایت از تولید، کمک به فقرا، توسعه زیرساخت و عباراتی شبیه به اینهاست و اگر با کلمات انقلابی، ضدلیبرال و حمایت از داخل ترکیب شوند، معجونی میشوند حیرتانگیز.
✅ کلیات طرح دادن حواله قیر رایگان امروز در مجلس تصویب شد. هر تن قیر 4 تا 5 میلیون تومان قیمت دارد و ارزش این میزان قیر بین 8 تا 10 هزار میلیارد تومان معادل 400 تا 500 میلیون دلار 20 هزار تومانی است.
✅ مطلبی آماده میکردم درباره توزیع رانت ناشی از این اقدام مجلس انقلابی ضدفساد که فایل صوتی #پویا_ناظران درباره ابعاد مختلف این مصوبه مفسدهآمیز و توزیع رانت خالص انبوه، و ضرورت شفافیت را دیدم.
✅ این فایل صوتی کارم را راحت کرد. احتیاج به هیچ نوشتهای نیست، همه چیز را توضیح داده است. فساد نهفته در مصوبه مجلس با ژست ضدفساد، و ضرورت شفافیت. ده دقیقه فایل بیشتر نیست.
✅ مجلس قبل این مصوبه را از بودجه به دلایل متعدد از جمله فساد و نرسیدن به اهداف ذکرشده برای آن، حذف کرده بود. مجلس یازدهم با قید دو فوریت آنرا برگرداند. این شیوه مناسب مواجهه با مشکلات اقتصادی است!! با فوریت
#عمق_فساد
#حواله_قیر_رایگان
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ مجلس یا دولت هر وقت تصمیم میگیرند کالایی زیر قیمت بازار توزیع کنند (مثال ارز 4200 تومانی) یا از افراد و گروههای خاص به اسم تولید، سازندگی، حمایت از فقرا و مصرفکنندگان حمایت کنند، حواسم به توزیع رانتهای گُنده جلب میشود.
✅ عبارات مناسب برای توزیع رانت در این کشور، حمایت از تولید، کمک به فقرا، توسعه زیرساخت و عباراتی شبیه به اینهاست و اگر با کلمات انقلابی، ضدلیبرال و حمایت از داخل ترکیب شوند، معجونی میشوند حیرتانگیز.
✅ کلیات طرح دادن حواله قیر رایگان امروز در مجلس تصویب شد. هر تن قیر 4 تا 5 میلیون تومان قیمت دارد و ارزش این میزان قیر بین 8 تا 10 هزار میلیارد تومان معادل 400 تا 500 میلیون دلار 20 هزار تومانی است.
✅ مطلبی آماده میکردم درباره توزیع رانت ناشی از این اقدام مجلس انقلابی ضدفساد که فایل صوتی #پویا_ناظران درباره ابعاد مختلف این مصوبه مفسدهآمیز و توزیع رانت خالص انبوه، و ضرورت شفافیت را دیدم.
✅ این فایل صوتی کارم را راحت کرد. احتیاج به هیچ نوشتهای نیست، همه چیز را توضیح داده است. فساد نهفته در مصوبه مجلس با ژست ضدفساد، و ضرورت شفافیت. ده دقیقه فایل بیشتر نیست.
✅ مجلس قبل این مصوبه را از بودجه به دلایل متعدد از جمله فساد و نرسیدن به اهداف ذکرشده برای آن، حذف کرده بود. مجلس یازدهم با قید دو فوریت آنرا برگرداند. این شیوه مناسب مواجهه با مشکلات اقتصادی است!! با فوریت
#عمق_فساد
#حواله_قیر_رایگان
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
Telegram
attach 📎
Forwarded from پویش ملی دوباره دانشگاه
‼️ چگونه میتوانیم هم مسلمان باشیم و هم ناکارآمد؟! (1)
(با تأکید بر نظام آموزش عالی)
🖋 وحید احسانی
یادداشت حاضر با هدف و به امید افزایش کارآمدی و بهرهوری فعّالیتهای بیثمر یا کماثری که انجام میدهیم (با تأکید بر نظام آموزش عالی) و در چهار قسمت نوشته شدهاست.
قسمت اوّل: کلاهشرعیهای رایج
در این قسمت، تلاش شده با زیرسئوال بردن توجیههای رایج و بر ملا کردن تناقضی که میان «مسلمان بودن» و «کنار آمدن با ناکارآمدی» وجود دارد، برای غلبه بر این معضلی که عموماً به آن عادت کردهایم عزم و ارادهای شکل بگیرد (یا اگر چنین عزم و ارادهای وجود داشته، تقویت شود).
جامعۀ ما به شدّت دچار بیماری «ناکارآمدی» است. همۀ ما «ناکارآمدی جامعه» را با گوشت و پوست و استخوانمان درک میکنیم و بسیاری از اندیشمندان نیز بر این مهم تأکید کردهاند. به عنوان مثال، دکتر محمّد فاضلی بر «انباشت ناکارآمدی» تأکید داشته و توضیح میدهد: «همۀ شاخصها نشان میدهد که ما بسیار ناکارآمد بودهایم، از آب و محیط زیست و ریزگرد [گرفته]، تا وضعیّت حمل و نقل و اقتصاد و ...» [1]. دکتر محمود سریعالقلم «ناکارآمدی» را «کانون ماهُوی» مجموعۀ مسائل و مشکلات کشور دانسته [2] و دکتر سعید لیلاز آن را «یکی از چهار بحران تمدّنی ایران» (بحرانهایی که نه تنها مردم و نظام فعلی ایران، بلکه تمدّن تاریخی ایران را نیز تهدید میکنند) معرّفی میکند [3]. وقتی میگوییم کلّیت جامعۀ ما ناکارآمد است، یعنی کارهایی که عموم ما انجام میدهیم هم در نهایت ناکارآمد و بیثمر هستند.
از سوی دیگر، جامعۀ ما یک جامعۀ به اصطلاح مذهبی است. درست است که به علّت تداخل «دین» با «حکومتداری»، «ریا» و «تظاهر به مذهبی بودن» هم رواج دارد، امّا به هر حال، بخش عمدهای از ایرانیان واقعاً معتقد هستند و برای آنها «عمل به دستورات دینی»، «اصول اخلاقی»، «گناه و ثواب»، «خشنودی یا عدمخشنودی پروردگار»، «بهشت و جهنّم» و امثال این ها اهمّیت زیادی دارد. خداوند در قرآن (آیۀ 188 سورۀ بقره) به صراحت میفرماید: «اموال یکدیگر را بین خود به باطل مخورید ...». استاد حسین الهی قمشهای یکی از معانی این آیه را چنین توضیح میدهند: «باطل به معنی فاقد ارزش و اعتبار و واقعیت است. هر گونه مالی که به دست آید و برابر آن، یا کمی بیشتر از آن، خیر و امتیازاتی به جامعه باز نگردد آن [مال] باطل و حرام است» [4].
چند نفر از ما هست که قلباً باور داشتهباشد که فواید اجتماعی ناشی از کار و شغلش واقعاً بیش از حقوق و دستمزدی است که بابت آن کار دریافت میکند؟! از میان ایرانیان معتقد و به اصطلاح مذهبی، چند معلّم و استاد قلباً باور دارند که فواید کلاس رفتن و تدریس کردنشان برای جامعه واقعاً بیش از حقوق و دستمزدی است که از جامعه دریافت میکنند؟! چند دانشجو قلباً باور دارند که تحصیل کردن و مدرک گرفتنشان باعث میشود واقعاً به انسانهای توانمندتری برای ایفای نقش در بهبود جامعه تبدیل شوند؟! چند برگزار کنندۀ کارگاه حضوری یا مجازی قلباً باور دارند که مخاطبانشان واقعاً به مطالب توجه میکنند، چیزی یادمیگیرند و تغییری خواهند کرد؟! چند مدیر و مسئول قلباً باور دارند که حاصل ریاست کردنشان برای جامعه بیش از حقمدیریتی است که دریافت میکنند؟! و غیره. چگونه میتوانیم در عین «مسلمان بودن»، وقت، توان و سایر سرمایههایمان را صَرف اموری کنیم که خودمان هم میدانیم «بیفایده» (یا بسیار کمفایده) هستند؟!
در راستای جمع میان «مسلمان بودن» با «ناکارآمد بودن»، به نظرم، توجیههای مختلفی در بین ما رایج شده که در ادامهْ برخی از آنها بیان شدهاند. ...
ادامۀ یادداشت را میتوانید از طریق سایت پویش ملّی دوباره دانشگاه (لینک زیر) مطالعه بفرمایید 👇
چگونه میتوانیم هم «مسلمان» باشیم و هم «ناکارآمد»؟! (1)
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah
(با تأکید بر نظام آموزش عالی)
🖋 وحید احسانی
یادداشت حاضر با هدف و به امید افزایش کارآمدی و بهرهوری فعّالیتهای بیثمر یا کماثری که انجام میدهیم (با تأکید بر نظام آموزش عالی) و در چهار قسمت نوشته شدهاست.
قسمت اوّل: کلاهشرعیهای رایج
در این قسمت، تلاش شده با زیرسئوال بردن توجیههای رایج و بر ملا کردن تناقضی که میان «مسلمان بودن» و «کنار آمدن با ناکارآمدی» وجود دارد، برای غلبه بر این معضلی که عموماً به آن عادت کردهایم عزم و ارادهای شکل بگیرد (یا اگر چنین عزم و ارادهای وجود داشته، تقویت شود).
جامعۀ ما به شدّت دچار بیماری «ناکارآمدی» است. همۀ ما «ناکارآمدی جامعه» را با گوشت و پوست و استخوانمان درک میکنیم و بسیاری از اندیشمندان نیز بر این مهم تأکید کردهاند. به عنوان مثال، دکتر محمّد فاضلی بر «انباشت ناکارآمدی» تأکید داشته و توضیح میدهد: «همۀ شاخصها نشان میدهد که ما بسیار ناکارآمد بودهایم، از آب و محیط زیست و ریزگرد [گرفته]، تا وضعیّت حمل و نقل و اقتصاد و ...» [1]. دکتر محمود سریعالقلم «ناکارآمدی» را «کانون ماهُوی» مجموعۀ مسائل و مشکلات کشور دانسته [2] و دکتر سعید لیلاز آن را «یکی از چهار بحران تمدّنی ایران» (بحرانهایی که نه تنها مردم و نظام فعلی ایران، بلکه تمدّن تاریخی ایران را نیز تهدید میکنند) معرّفی میکند [3]. وقتی میگوییم کلّیت جامعۀ ما ناکارآمد است، یعنی کارهایی که عموم ما انجام میدهیم هم در نهایت ناکارآمد و بیثمر هستند.
از سوی دیگر، جامعۀ ما یک جامعۀ به اصطلاح مذهبی است. درست است که به علّت تداخل «دین» با «حکومتداری»، «ریا» و «تظاهر به مذهبی بودن» هم رواج دارد، امّا به هر حال، بخش عمدهای از ایرانیان واقعاً معتقد هستند و برای آنها «عمل به دستورات دینی»، «اصول اخلاقی»، «گناه و ثواب»، «خشنودی یا عدمخشنودی پروردگار»، «بهشت و جهنّم» و امثال این ها اهمّیت زیادی دارد. خداوند در قرآن (آیۀ 188 سورۀ بقره) به صراحت میفرماید: «اموال یکدیگر را بین خود به باطل مخورید ...». استاد حسین الهی قمشهای یکی از معانی این آیه را چنین توضیح میدهند: «باطل به معنی فاقد ارزش و اعتبار و واقعیت است. هر گونه مالی که به دست آید و برابر آن، یا کمی بیشتر از آن، خیر و امتیازاتی به جامعه باز نگردد آن [مال] باطل و حرام است» [4].
چند نفر از ما هست که قلباً باور داشتهباشد که فواید اجتماعی ناشی از کار و شغلش واقعاً بیش از حقوق و دستمزدی است که بابت آن کار دریافت میکند؟! از میان ایرانیان معتقد و به اصطلاح مذهبی، چند معلّم و استاد قلباً باور دارند که فواید کلاس رفتن و تدریس کردنشان برای جامعه واقعاً بیش از حقوق و دستمزدی است که از جامعه دریافت میکنند؟! چند دانشجو قلباً باور دارند که تحصیل کردن و مدرک گرفتنشان باعث میشود واقعاً به انسانهای توانمندتری برای ایفای نقش در بهبود جامعه تبدیل شوند؟! چند برگزار کنندۀ کارگاه حضوری یا مجازی قلباً باور دارند که مخاطبانشان واقعاً به مطالب توجه میکنند، چیزی یادمیگیرند و تغییری خواهند کرد؟! چند مدیر و مسئول قلباً باور دارند که حاصل ریاست کردنشان برای جامعه بیش از حقمدیریتی است که دریافت میکنند؟! و غیره. چگونه میتوانیم در عین «مسلمان بودن»، وقت، توان و سایر سرمایههایمان را صَرف اموری کنیم که خودمان هم میدانیم «بیفایده» (یا بسیار کمفایده) هستند؟!
در راستای جمع میان «مسلمان بودن» با «ناکارآمد بودن»، به نظرم، توجیههای مختلفی در بین ما رایج شده که در ادامهْ برخی از آنها بیان شدهاند. ...
ادامۀ یادداشت را میتوانید از طریق سایت پویش ملّی دوباره دانشگاه (لینک زیر) مطالعه بفرمایید 👇
چگونه میتوانیم هم «مسلمان» باشیم و هم «ناکارآمد»؟! (1)
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah
Telegram
پویش ملی دوباره دانشگاه
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
[email protected]
[email protected]