Telegram Web Link
Forwarded from جلسات کتابخوانی کرمانشاه (وحید احسانی)
از فرصت خانه‌نشینی برای مطالعۀ کتاب استفاده کنیم

با توجه به ورود و گسترش بیماری کرونا در کشور و بر اساس توصیه‌های بهداشتی و پیشگیرانه، عموم مردم از ترددهای بیرون از منزل خود کاسته و سعی می‌کنند ساعات بیشتری را در منزل بمانند. هم‌راستا با این روند منطقی، بسیاری حلقه‌های کتاب‌خوانی نیز جلسات حضوری خود را تعطیل کرده‌اند.

پیشنهاد کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه:

با استفادۀ بهینه از ساعاتی که در منزل هستیم، زمان مطالعه و کتابخوانی خود را افزایش دهیم. با این کار می‌توانیم در عین حالی که جسم‌مان در منزل محصور است، فکر، ذهن و حتّی روح‌مان را به پرواز درآورده و در اقیانوس بیکران ساحت اندیشه سیاحت کنیم.

همچنین، تا زمان بازگشت اوضاع به شرایط عادی، کتاب‌هایی که مطالعه می‌کنید را به شکل مختصر (حداکثر در قالب یک پیام تلگرامی) معرّفی کرده و برای ما بفرستید تا در کانال بازتاب دهیم.

📚 در راستای ارتقاء فرهنگ مطالعه در استان، لطفاً با کانال «جلسات کتابخوانی کرمانشاه» همکاری کنید:
https://www.tg-me.com/readergroupsofkermanshah
Forwarded from جلسات کتابخوانی کرمانشاه (وحید احسانی)
📖 معرّفی کتاب

📘عنوان کتاب: «مسئولیت پذیری: فضیلت فراموش‌شده» (چاپ اوّل: 1398)
🖋نویسندۀ کتاب: دکتر «علی صاحبی» (دکتری روان‌شناسی بالینی از دانشگاه نیوساوت ولز سیدنی، عضو هیأت علمی مؤسسۀ واقعیّت‌درمانی ویلیام گلسر، بنیان‌گذار مرکز آموزش واقعیت‌درمانی ایران، عضو فعّال و شناخته‌شدۀ روان‌شناسی مثبت‌نگر و تئوری انتخاب، مؤلّف و مترجم ده‌ها جلد کتاب و مقاله).
معرّف کتاب: وحید احسانی

به نظرم، مطالعۀ این کتاب چه برای بهبود زندگی شخصی و چه در راستای اصلاح جامعه بسیار سودمند (اگر نگویم ضروری) است. دکتر صاحبی، کتاب خود را با این ادّعای سنگین و تأمّل برانگیز آغاز می‌کند (ادّعایی که با خواندن کتاب، احتمالاً با آن همدل می‌شویم):

«به نظر من معضل اصلی جامعۀ ایران، در سطح شخصی، خانوادگی و اجتماعی، ضعف مسئولیت‌پذیری‌های فراوان است. ... من خاستگاه و منبع اصلی رنجی را که ایران‌زمین و به تَبَع آن ساکنان این قلمرو سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و حتا فرهنگی می‌بَرند، مسئولیت‌گریزی‌های نهان و آشکاری می‌دانم که در رفتار تک‌تک افراد بروز می‌کند».

در ادامه گزیده‌ای از جملات کتاب تقدیم شده‌است (جملات ناب و تأمّل‌برانگیز کتاب به قدری زیادند که گلچین کردن از میان آنها کار بسیار سختی بود):

«مسئولیت‌پذیری، کنترل زندگی را در دستان خودمان قرار می‌دهد» (ص.12).

«با گوش‌دادن به گفته‌های مردم در خیابان، تاکسی، مکان‌های عمومی و جمع‌های خانوادگی متوجه می‌شویم که به یک ملّت «قربانی» تبدیل شده‌ایم. این‌گونه استنباط می‌شود که دیگران، بدون دخالت و اجازۀ ما، ما را در چنین شرایط بد و ناگواری قرار داده‌اند و خودمان هیچ سهم و نقشی در ایجاد یا پایان دادن به آن نداریم. این برداشت، نشانۀ مسئولیت‌گریزی ما در زندگی فردی، خانوادگی، شغلی و اجتماعی است. در واقع، ما از خود سلب مسئولیت می‌کنیم و زندگی را خارج از کنترل خود می‌پنداریم. حتا بسیاری از جامعه‌شناسان و تحلیل‌گران سیاسی و اجتماعی نیز عوامل بیرونی را چنان قدرتمند و تعیین‌کننده می‌شمارند که به وضوح یا به طور ضمنی می‌گویند در قلمرو فردی از کسی کاری ساخته نیست. جدای از نادرستی این‌گونه تحلیل‌ها که سهم محیط و عوامل بیرونی را تعیین‌کننده قلمداد می‌کنند، چنین برداشت‌هایی با ترویج بهانه، عذر و دلیل‌تراشی‌های بی‌مورد آسیب‌های فراوانی به ساحت زندگی فرد و اجتماع وارد می‌کند. با طفره [رفتن] از پاسخگویی در قبال اقدامات و تصمیم‌های خود و پیامدهای آن، از کارآمدی شخصی و احساس ارزشمندی فاصله می‌گیریم. ... افرادی که جامعه و محیط را تعیین‌کنندۀ شرایط انسان می‌دانند، او را از پاسخگویی در قبال شرایطی که، مستقیم یا غیرمستقیم، برای خود ساخته‌است مبرّا می‌کنند؛ البته آنها نیّت بدی ندارند ... به اعتقاد آنها مردم با دشواری‌های زیادی روبرو بوده و هستند که هیچ کنترل مؤثری بر آنها ندارند. این حرف درست است؛ امّا وقتی افرادی را که با مشکلات عدیده‌ای روبرو هستند از پاسخگویی در قبال تصمیم‌ها و اقداماتشان معاف می‌کنیم و می‌کوشیم ناجی آنها باشیم، این ناجی‌گری از ناحیۀ هر کسی هم که باشد، اهانت به قدرت و توان انسانی آن افراد محسوب می‌شود» (صص. 25-23).

«ذهن‌آگاهی، خودارزیابی و نگریستن به دنیا از دریچۀ چشمان خود، شروع مسئولیت‌پذیری است» (ص.34).

«اگر مسئولیت‌پذیر باشم، می‌دانم که خشنودی و شادکامی‌ام به دست کسی جز خودم محقق نمی‌شود ... هیچ‌کس قادر به خوشبخت کردن من نیست، همان‌طور که کسی نمی‌تواند بدون اراده و اجازۀ خودم من را مفلوک و بدبخت کند» (ص. 55).

«اگر بدانیم [بپذیریم] مسئول زندگی خود هستیم، راهی پیدا می‌کنیم؛ دیر یا زود راهی پیدا می‌کنیم» (ص.101).

«همیشه تأکید می‌کنم که نجات‌دهنده‌ای در کار نیست؛ کسی قرار نیست مرا نجات بدهد؛ قرار نیست کسی زندگی را مطابق میل من بکند؛ قرار نیست کسی مشکلاتم را حل کند. اگر خودم کاری نکنم، هیچ چیز بهتر نمی‌شود» (ص. 106).

«قبول مسئولیت، راه رسیدن به راه‌حل است» (ص.112).

«مدام که رد پای دیگران را در زندگی خود قوی‌تر از اراده و خواست خود بدانیم و رفتار و کردار و اقدام دیگران را علّت بدبختی خود بشناسیم و برای رفتار و اقدامات خود سهمی قائل نباشیم، چطور می‌توانیم به استقلال و خودمختاری و تعیین سرنوشت خود دست یابیم؟» (ص.127)

#استفادۀ_بهینه_از_خانه‌نشینی

📚 در راستای ارتقاء فرهنگ مطالعه در استان، لطفاً با کانال «جلسات کتابخوانی کرمانشاه» همکاری کنید:
https://www.tg-me.com/readergroupsofkermanshah
نقطۀ شروع فرآیند توسعه.pdf
1.3 MB
درباره نقطۀ شروع فرآیند توسعه: آیا ما (من و شما) می‌توانیم یک نقطه شروع باشیم؟!
ماهنامۀ آینده‌نگر، شمارۀ 93، اسفند 98

بسیاری از صاحب‌نظران معتقدند که در جوامع درحال‌توسعه‌ای مانند ایران، همه چیز به هم پیوند یافته‌است. یعنی معایبی که در اقتصاد، سیاست، فرهنگ، نوع نگرش، نظام ارزش‌ها، نظام آموزشی رسمی، صداوسیما، نظام اداری و غیره وجود دارد، مانند حلقه‌های درهم‌تنیده‌ای شده‌اند که تغییر و اصلاحِ هر کدام، به تغییر و اصلاح سایر حلقه‌ها وابسته شده و عمدۀ نیروهای موجود در جامعه، در جهت حفظ و تشدید نابسامانی‌ها عمل می‌کنند. به عبارت دیگر، روی هر جایی که دست بگذاریم (به منظور آغاز فرآیند اصلاح و توسعه) می‌بینیم توسّط معایبی که در سایر عرصه‌ها وجود دارد، در جای خود قفل شده‌است. در چنین شرایطی، مهم‌ترین پرسش، پرسش از «نقطۀ شروع فرآیند اصلاح و توسعه» است. در این نوشتار کوتاه می‌خواهم برخی از نکاتی را که در این رابطه به ذهنم می‌رسد با سایرین در میان بگذارم: ...

متن کامل این یادداشت را می‌توانید در فایل پیوست مطالعه بفرمایید.

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Forwarded from سخنرانی‌ها
✍️مجتبی لشکربلوکی

🖊وقتی علی نیز سانسور می شود!

علی نام شخصیتی است که بعد از پیامبر، مشهورترین جهان اسلام است. اما بخش مهمی از تاریخ وی سانسور شده است. اصولا برخی دوست ندارند این بخش از تاریخ تبیین شود. حتی صفویان که مذهب رسمی این کشور را شیعه اعلام کردند فقط جنبه هایی خاص از زندگی و حکمرانی وی را برجسته کرده اند. تصویری که از وی برای ما نشان داده شده؛ قهرمانی جنگ آور، فاتحی قدرتمند و حاکمی مقتدر است که دوران کوتاه حکومتش بیشتر به جنگ گذشت. نام وی با شمشیر و خون و ذوالفقار گره خورده. بگذارید چند تصویر کاملا متفاوت از این شخصیت را با هم مرور کنیم:
@sokhanranihaa
روز بیعتش مردی از میان جمع برخاست و علنا گفت: با تو بیعت می کنم اما اگر رفتار نامناسبی داشته باشی، تو را خواهیم کشت. بدون اینکه حتی اخمی به ابرو بیاورد فقط یک کلمه گفت: قبول!

برخی افراد از بیعت او سر باز زدند، با مدارای تمام با آنان به گفتگو نشست و هیچ گونه فشاری تحمیل نکرد. برخی بیعت کردند و برخی نه! او امنیت کسانی که بیعت نکردند را تضمین کرد

در زمان جنگ ها، همه چیز امنیتی می شود و هر کسی که همراهی نکرد می شود خائن. اما در یکی از جنگ ها، به مردم کوفه چنین نوشت: من یا ستمکارم یا ستمدیده. اگر مرا نیکوکار یافتید، یاری ام کنید و اگر خطاکارم دیدید، به سوی مسیر حق بازم گردانید. ذره ای لحن آمرانه در نوشتار او می یابید؟ فقط یک مورد نمونه مشابه در تاریخ می توان پیدا کرد؟

خودتان را جای یک فرمانده ارشد جنگ قرار دهید. عده ای می آیند و می گویند که ما با شما به میدان جنگ می آییم. آنجا حقیقت که بر ما معلوم شد تصمیم می گیریم که با شما باشیم یا با دشمنان شما. صادقانه چه می کنید؟ به او چنین پیشنهادی شد! نه تنها دلگیر نشد بلکه این سنجشگری و عقلانیت را پسندید و آنان را به چنین داوری ای تشویق کرد

به مردمش می گفت: اگر فرامین من را در راستای پیروی خدا دیدید بر شما لازمست که همراهی کنید اما اگر در فرمان من، نافرمانی خدا نهفته بود چه از سوی من باشد و چه غیر من هرگز فرمان نبرید!! او از مردم اطاعت نمی خواست، شجاعت حقیقت طلبی را ترویج می کرد

او خود را در حلقه محدودی از یاران (خودی ها) محصور نمی کرد. موارد متعددی در تاریخ گزارش شده که مردم را به گفتگو و مشورت فراخوانده آنهم در مهم ترین امور مانند تصمیم گیری در مورد معاویه. به ويژه در باب جنگ ها، هم با بزرگان و سران قبایل و هم با مردم عادی به گفتگو می نشست

وی متوجه شد که برخی نمی توانند شکایات و خواسته هایشان را با وی در میان بگذارند یا به واسطه عدم دسترسی یا شرم یا ترس، برای اولین بار مکانیزمی طراحی کرد به نام «بیت القصص» تا مردم مستقیما با او در تماس باشند

در یکی از سخنرانی‌ها یکی از سپاهیان بپاخاست و اظهاراتی کرد آمیخته به تملق. او سخنانش را چنین ادامه داد: ... من بیزارم از این که درباره من اینگونه بیاندیشید که تعریف و تمجید شما را دوست دارم. ... با سخنان زیبا از من تعریف نکنید و توصیه کرد که با گفتن «سخن حق» مرا ترک کنید.

انتقاد از خود را خط قرمز جامعه نکرد. در حکومتش پاسخ سخن هر چقدر تلخ بود فقط با سخن داده می شد! بسیاری از مخالفانش در مسجدی که نماز می خواند جمع می شدند اعتراض می کردند دشنامش می دادند. اما یک روز هم سهمشان از بیت المال حذف نشد. مخالفت با حکومت هزینه نداشت.

در برخوردهای قهری آن مقدار شکیبایی می ورزید و بر گفتگو، تعامل و مدارا تاکید می ورزید که برخی او را به تردید و ترس متهم می کردند


این ها بخشی از «تاریخ تاریک» است که کمتر برای ما گفته شده. این ها کنار صدها واقعیت تاریخی پنهان داشته شده نشان می دهد که او حکومتش را بر سه اصل بنا کرد:
عقلانیت: حاکم خدا نیست. مردم باید جرات فکر کردن و سنجیدن داشته باشند و فرامین حاکمان باید با حق سنجیده شود. پیروی وفادارانه ارزشمند نیست. استدلال و سنجشگری است که باید مبنای انتخاب باشد و خرد جمعی مبتنی بر همین عقلانیت است که باید مبنای حکومت حاکمان باشد
آزادی: آزادی یعنی آنکه افراد بتوانند متفاوت فکر کنند و آزادانه عقاید خود را با یکدیگر گفتگو کنند. «یکسان اندیشی»، استبداد می آورد و رکود و «متفاوت اندیشی» پویایی می آورد و رهایی.
اصل اخلاق: حاکمان جایز نیستند به هیچ بهانه ای حتی جنگ، اصول آزادی و عقلانیت را لگدمال خودحق پنداری کنند.

او فقط فاتح خیبر نبود مهم ترین فتح او باز کردن چشمان ما به الگوی جدیدی از حکمرانی است که بر مدار انعطاف، مداراجویی، عقلانیت ورزی، آزادمنشی و مشارکت جويي است. او فاتح همیشگی سرزمین عقلانیت و آزادگی است. چه یک خانواده را اداره می کنیم چه یک شهر یا یک شرکت بین المللی اصول سه گانه فوق الهام بخش است

🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Forwarded from جلسات کتابخوانی کرمانشاه (وحید احسانی)
‼️برای درمان «کرونای بزرگ»، لطفا «تماشاچی» نباشید!

1- «کرونای کوچک»، «کرونای بزرگ»!

مدّتی است بحران جدیدی به بحران‌های قبلی اضافه شده‌‌است. عامل و کوچکترین واحد این بحران «ویروس کوچک»ی است که برخی را بی‌جان، برخی را زمین‌گیر، برخی را ناقل و سایرین را نگران کرده‌است. حتماً در رابطه با این ویروس «کوچک» توصیه‌های کارشناسان را پیگیری و به آنها عمل می‌کنید.

در میانۀ گردوخاکی که این «ویروس کوچک» به پا کرده، حضور آزاردهنده و مضر «کرونای بزرگ» هم بیش‌ازپیش احساس می‌شود. عامل و کوچکترین واحد این کرونا بزرگ بوده و روی دو پا راه می‌رود! کرونای بزرگ، انسان‌هایی هستند که از روی عمد یا جهل، عامل ایجاد، تشدید و استمرار بحران‌های مختلف می‌شوند.

در همین بحرانِ «کرونای کوچک» برخی «کروناهای بزرگ» خبرساز شدند: مسئولانی که در تعطیلی پروازهای چین، تعطیلی اماکن زیارتی، اعلام اخبار مربوط و امثال آن تعلل کردند، عالِم‌نماهایی که گفتند «حرم باید باز باشد و مردم بیایند اینجا شفا بگیرند»، «شانه‌زدن و روغن بنفشه تجویز کردند»، گفتند «اینها توطئه است که اماکن مذهبی را خلوت کنند» و غیره.

البته «کروناهای بزرگ» فقط از مسئولان نبوده، بلکه در میان مردم عادی هم کم نیستند: کسانی که ضریح‌ها را لیس می‌زنند، کسانی که دستکش‌های نایلونی (چه آلوده به ویروس و چه غیر آن) را روی زمین می‌اندازند، کسانی که نکات بهداشتی مربوط را رعایت نمی‌کنند، کسانی که در خانه نمی‌مانند، کسانی که به مسافرت غیرضروری می‌روند، کسانی که همه چیز را به مسخره می‌گیرند، کسانی که چون از توانایی خودشان اطمینان دارند (چه صحیح و چه متوهّمانه) دیگر برایشان مهم نیست که ممکن است ناقل بیماری به سایرین بشوند و به طور خلاصه، «افراد بی‌فرهنگ»؛ همان کسانی که جعفر محمّدی آنها را «سربازان کرونا» نامید و دکتر محمّد فاضلی خطاب به آنها فریاد برآورد که «کادر درمان را چرا می‌کُشی؟». اتّفاقاً، یکی از دلایل اصلی این که برخی کروناهای بزرگ می‌توانند در موقعیت‌های بالا و تصمیم‌ساز قرار گرفته و جولان بدهند، همین پایین بودن فرهنگ عمومی و زیاد بودن تعداد «کروناهای بزرگ» در بطن جامعه است.

تا زمانی که «کروناهای بزرگ» زیادند و به راحتی جولان می‌دهند، بحران‌های ما تمامی نداشته و فزاینده خواهند بود. پس باید به صورت جدّی و خردمندانه، برای درمان «کروناهای بزرگ» نیز تلاش کنیم.

2- راه درمان «کرونای بزرگ»؟

طی مدّت اخیر، احتمالاً دربارۀ پیشگری و درمان کرونای کوچک زیاد مطالعه کرده‌اید. امّآ آیا طی سالیان اخیر، این دغدغه را هم داشته‌اید که در مورد چگونگی درمان «کرونای بزرگ» مطالعه و تلاش کنید.

راه درمان «کرونای بزرگ و مزمن»، فعّالیت‌های فرهنگی است: انواع فعّالیت‌های مدنی، آگاهی‌بخش، سازمان‌دهنده و تقویت کنندۀ مهارت‌های توسعه (مهارت‌های گفتگو، مدارا، تفکّرنقّادانه، همکاری، گوش دادن و غیره). فعّالیت‌هایی با محوریت ترویج کتابخوانی، آگاهی‌بخشی، حفاظت از محیط زیست، توانمندسازی ضعفا و امثال آن که به موازات پیگیری اهداف اختصاصی خود، به فاصله گرفتن جامعه از حالت «اتمیزه و ذرّه‌وار» و نزدیک شدن آن به حالت «متشکّل و سازمان‌یافته» نیز کمک می‌کنند.

راه و روش تبدیل کردن «خارستان» (بیابانی مملو از خار) به «گلستان»، جوشانیدن چشمه‌های آب است؛ با جاری شدن آب روان، به مرور بر تعداد گل و سبزه‌ها افزوده شده و خارها دیگر به چشم نخواهند آمد (تعیین کننده و تأثیرگذار نخواهند بود). در جامعه، فعّالیت‌های مدنیِ پیش‌گفته حُکم چشمۀ جوشان فرهنگ و مدنیّت را داشته و این قابلیت را دارند که به مرور اقلیم جامعه را متحوّل کنند.

دکتر مقصود فراستخواه در پاسخ به این پرسش که «برای بهبود خلقیات ما ایرانیان، ارتقاء فرهنگ و اصلاح جامعه چه باید کرد؟» بیان می‌کند:

«پاسخ تنها دو کلمه ‌ا‌ست: "یادگیری" و "کُنش". مراد از یادگیری تنها یادگیری فردی نیست، بلکه یادگیری گروهی، سازمانی و اجتماعی است ... یادگیری اجتماعی تنها از جنس شناخت نیست، بلکه در آن عنصر عمل و پراکسیس [کُنش هدفمند، تمرین کردن، کاری را در عمل پیش بردن] هم وجود دارد. از رهگذر کُنش انتقادی و خِرد ارتباطی، الگوی زیست اجتماعی بهتری را مشق و تمرین می‌کنیم و می‌آموزیم. هر حلقه‌ای که به وجود می‌آوریم، هر اجتماع محلّی، هر نهاد مدنی و هر پویش درون‌زای جمعی و هر جنبش عمیق اجتماعی می‌تواند نقطۀ عزیمتی برای دانش بیشتر، بینش ژرف‌تر و منش اجتماعی بهتر باشد ... ما نیازمند رویکردی شبکه‌ای و طرحی آهسته و پیوسته هستیم. باید همه‌جانبه و شبکه‌ای نگاه کنیم و طرحی ژرف و مشارکت‌جویانه و نه نخبه‌گرایانه بجوییم. تغییر و تحوّل یک طرح گسترده است که به مشارکت فراوان مردم نیاز دارد. همه باید در این طرحِ آهسته، پیوسته، همه‌جانبه و گسترده مشارکت کنند [کنیم]» (کتاب «ما ایرانیان»، چاپ دهم، صص. 222 و 221).

ادامه در بخش بعدی 👇
Forwarded from جلسات کتابخوانی کرمانشاه (وحید احسانی)
در همین راستا، به اتّفاق برخی دوستان، حرکت‌هایی مانند «کانال جلسات کتابخوانی کرمانشاه» (با معرّفی و همکاری مستقیم 15 گروه فعّال در عرصۀ کتابخوانی در استان کرمانشاه) و «انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه» (گفتگوهای هفتگی در شهرکتاب کرمانشاه، انتشار مطالب مفید در کانال تلگرامی و کارگاه‌های تخصصی) را راه‌اندازی کرده‌ایم. دوستان بسیار دیگری را هم می‌شناسم که در عرصه‌های مشابه فعّالیت‌های بسیار خوب و مفیدی دارند.

3- در مسیر درمان «کرونای بزرگ و مزمن»، لطفاً «تماشاچی» نباشید!

در گوشه و کنار دشت بی‌فرهنگی جامعه، چشمه‌های زلالی، آرام و بی‌هیاهو، به جوشش افتاده‌اند. اگر ساعتی از «نق زدن و غرغر کردنِ صِرف» دست برداشته، چشمانمان را باز کرده و دور و بر مان را نگاه کنیم، جمع‌های کوچک و بزرگی را خواهیم یافت که داوطلبانه و بی‌ادّعا به فعّالیت‌های متنوّع فرهنگی می‌پردازند: گردهمایی‌های کتابخوانی، گروه‌های محیط زیستی، مثنوی‌خوانی، شاهنامه‌خوانی، آموزش و یادگیری فلسفه، گفتگوهای هدفمند، گروه‌های یاری‌رسان به نیازمندان و غیره.

امّا در کنار «فعّالان و کُنش‌گران مدنی» و «کروناهای بزرگ» یک گروه پرتعداد دیگر هم وجود دارد: «تماشاچیان»! تماشاچیان رفتارهای نامطلوب و مضر «کروناهای بزرگ» را ندارند، روی زمین آشغال نمی‌ریزند، آلودگی صوتی ایجاد نمی‌کنند، توصیه‌های بهداشتی کارشناسان را جدّی گرفته و به آنها عمل می‌کنند (شامل توصیه‌های مربوط به کرونای کوچک) و بعضاً اهل مطالعه هم هستند، امّا برای بهبود جامعه هم گامی بر نمی‌دارند. برخی افراد این دسته در گروه‌های تلگرامی مربوط به فعّالیت‌های مدنی عضو شده و حتّی بعضاً در جلسات حضوری آنها نیز شرکت می‌کنند، امّا حضور و مشارکت آنها در حدّ «تماشاچی» است: نه نظری، نه پیشنهادی، نه انتقادی، نه به عهده‌گرفتن مسئولیتی، نه مشارکت در نظرسنجی‌ای و غیره، مانند کسانی که به استادیوم ورزشی رفته و نهایت مشارکت‌شان «دست زدن» یا «زنده‌باد و مرده‌باد گفتن» است.

این افراد برای خودشان نقشی بیش از «تماشاچی» قائل نیستند. وقتی تلاش می‌کنید آنها را متقاعد کنید که به حرکت درآمده، میزان مشارکت‌شان را افزایش داده و یک گوشۀ کار را به عهده بگیرند، پاسخ می‌دهند «از ما که کاری ساخته نیست، نخبگان باید کاری کنند». این در حالی است که اصلی‌ترین تفاوت «نخبگان» با «تماشاچیان» این است که «نخبگان منتظر کس دیگری نمانده‌اند»!

آیا در زمان تولّد یک نخبه و فعّال اجتماعی، بر روی پیشانی‌اش مهر «نخبه» زده‌اند؟! اگر می‌بینیم یک نخبه توانایی‌ها و روابطی دارد که ما نداریم و لذا فرصت‌ها و امکان‌های بیشتری برایش فراهم است، علّت اصلی‌اش این است که او منتظر کس دیگری نمانده و خودش آستین بالا زده و همّت کرده‌است و لذا طی این مسیر، به مرور استعدادهایش شکوفا شده، توانایی‌هایش ارتقاء پیدا کرده و سطح روابطش افزایش یافته‌اند.

یکی از ویژگی‌های بیشتر «تماشاچیان» این است که خیلی سریع از حرکت‌های فرهنگی و مدنی فاصله می‌گیرند. برخی از آنها یکی-دو بار در جلسات و گردهمایی‌های مربوطه شرکت می‌کنند امّا وقتی می‌بینند فعّالیت مورد نظر با «ایده‌آل آنها» فاصله دارد، خیلی راحت فاصله گرفته و دیگر شرکت نمی‌کنند. با این که اوّلاً، حضور در یک فعالیت جمعی مستلزم «فاصله گرفتن منطقی از "ایده‌آل شخصی" و اولویت قائل شدن برای "میانگین سلائق جمع" است» و ثانیاً، شایسته آن است که در چنین مواردی تلاش کنیم در فعّالیت جمعی مورد نظر مشارکت کرده و سعی کنیم ایرادهای آن را کاهش و بر نقاط قوّتش بیفزاییم یا لااقل، اگر می‌خواهیم چنین جمع‌هایی را ترک کنیم، ایرادها و نقطه‌ضعف‌هایی که باعث شده به این تصمیم برسیم را بیان کنیم.

در انتها، شما را مخاطب مولوی (که درود خدا بر او باد) قرار می‌دهم که می‌فرماید:

تو نگو «همه به جنگ اند و ز صلح من چه آید؟» / تو یکی نه ای هزاری، تو چراغ خود برافروز
که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر / که به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز [خمیده]

به امید «کُنشگر» شدن «تماشاچیان»
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد

📚 در راستای ارتقاء فرهنگ مطالعه در استان، لطفاً با کانال «جلسات کتابخوانی کرمانشاه» همکاری کنید:
https://www.tg-me.com/readergroupsofkermanshah
داستان یک عکس عجیب!
🖋 وحید احسانی

عکسِ جالب، عجیب و تأمّل‌برانگیزیست و داستانی دارد که از خود عکس جالب‌تر و تأمّل‌برانگیزتر است. پیشنهاد می‌کنم در میان مطالعات «کرونایی» (اخبار و توصیه‌های مربوطه) و شاخه‌به‌شاخۀ خود، زمان کوتاهی را نیز به مطالعۀ داستان این عکس که اتّفاقاً به نوعی به سرنوشت جامعۀ ما نیز گره خورده‌است، اختصاص دهید.

👇👇👇👇👇👇👇

بیابان برهوتی بود. می‌گفتند در گذشته‌های خیلی دور، جای سرسبز و خرّمی بوده‌، امّا قرن‌ها حکومت سلسله‌ها و پادشاهان ظالم و مستبد، از آن فقط یک «خارستان» (محل رویش خارها) به جا گذاشته بود:

همه جا شرک و دروغ، همه جا ظلم و ستم، چهرۀ مردم شهر، همگی آیۀ غم
قصرها قصر بلا، حاکمش تشنۀ خون، مردم شهر غریب، همه در بند و زبون

مردم بیچاره، خیلی درد می‌کشیدند، کارشان شده بود ضجه زدن؛ البته فریاد که نمی‌توانستند بکشند، ضجّه‌هاشان در نق زدن‌ها و غُرغُر کردن‌های همیشگی خلاصه می‌شد، از صبح که بیدار می‌شدند تا شب که می‌خوابیدند همه‌اش از ظلم‌ها، تبعیض‌ها، بی‌عدالتی‌ها، اختلاس‌ها، حماقت‌ها، دورویی‌ها، سوءاستفاده‌های از دین، وعده‌های دروغین و امثال آن گُفته و بر باعثان و بانیان پیدایش و استمرار این وضعیت فجیع لعنت می‌فرستادند. خلاصه، جامعه دو دسته شده‌بود، یک گروهِ اندکِ ظالم که سوار مردم شده و خون آنها را می‌مکیدند و یک گروه اکثریت مستمند که جز ناله و نفرین کاری از دستشان بر نمی‌آمد.

چند سالی بود که در میانۀ این «دشت بی‌فرهنگی»، معدود افرادی هم پیدا شده‌بودند که در هیچ یک از دو دستۀ بالا نمی‌گنجیدند؛ آنها نه از «ظالمان رانت‌خوار» بودند و نه از سایرینی که «بودن»شان خلاصه شده‌بود در «ناله و نفرین کردن». این گروه اندک، به جای تکرار شکوه‌ها، وقت آزاد خود را به «آبیاری و دانه‌پراکنی» اختصاص داده و «کار فرهنگی» می‌کردند. اوایل، کسی (چه از اقلیت حاکم و چه از اکثریت محکوم) آنها را نمی‌دید، مدّتی که گذشت، دیده شدند امّا به حساب نمی‌آمدند، بعدترها، برخی از اطرافیانشان به آنها اعتراض می‌کردند که:

«این کارها فایده‌ای نداره، نه که کارهای بدی باشه، اتّفاقاً خیلی هم خوبه، اصلاً بهترین کارهاست، چه کاری بهتر از کتاب‌خوانی؟ چه کاری بهتر از مثنوی‌خوانی؟ چه کاری بهتر از شاهنامه‌خوانی؟ چه کاری بهتر از کارهای فرهنگی؟ چه کاری بهتر از فعّالیت‌های محیط زیستی؟ چه کاری بهتر از توانمندسازی ضُعفا؟ چه کاری بهتر از آگاهی‌افزایی؟ ولی تو این شرایط، آب در هاون کوبیدنه، نمی‌ذارن، هر رشته‌ای که ببافین، پنبه‌اش می‌کنن ...

....................................................................................

متن کامل این داستان کوتاه را می‌توانید از طریق لینک زیر مطالعه بفرمایید
(‼️توجه: گزینۀ «INSTANT VIEW» ی انتهای پیام، برخی قسمت‌های یادداشت را نمایش نمی‌دهد؛ لذا بهتر است از طریق لینک زیر اقدام بفرمایید) 👇
http://vrgl.ir/fGB5r

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
🌎 پاسخ طبیعی طبیعت!


- : «من اگه عصرها نرم خیابون یه دوری بزنم، دلم می‌گیره»

- : «من از بازار دم عید نمی‌تونم بگذرم، دست‌هامو حاضرم روزی هزار بار بشورم، ولی این یکی رو از من نخواین».

- : «من اصلاً آدم خونه نشستم نیستم، ماسک می‌زنم، دستکش می‌پوشم، ولی ‌نمی‌تونم تو خونه بمونم، درکم کنین».

- : «ما یه جمع دوست هستیم که عادت داریم هفته‌ای دو سه بار دور هم جمع بشیم، تو خونه می‌مونیم، ولی به جز دورهمی‌های دوستانه‌مون، این یکی رو استثناء کنین».

- : «ما سختی‌های کار و زندگی رو به امید همین مسافرت سالی یک بار تعطیلات نوروز تحمّل می‌کنیم، راستش از این یکی نمی‌تونیم بگذریم، ولی قول می‌دیم از مسافرت برگشتیم از تو خونه تکون نخوریم».

- : «من هر کاری که لازم باشه و شدنی باشه رو انجام می‌دم، اگه می‌بینین از دید و بازدید و شب نشینی‌های فامیلی نمی‌گذرم، چون شدنی نیست، اگه شدنی بود این یک کار رو هم انجام می‌دادم».

- : «خونه نشینی درست، دست شستن درست، ماسک زدن قبول، ولی مگه سالی چند بار بهار داریم؟ مگه ما چند بار می‌تونیم بهار طبیعت رو تجربه کنیم؟ کوه و طبیعت هم که لذّتش به دست جمعی بودنشه، خواهشاً بی‌خودی اصرار نکنین، قول می‌دم بقیۀ چیزها رو کامل رعایت کنم».

- : «وای خدا! تو خونه نشستن خیلی سخته، آدم دیونه میشه».

- : «ول کن بابا، ایشاله هیچی نمیشه»!

- : «به! داش اسی، ماچ و بده بیاد بینم، تو که اهل این سوسول بازیا نیستی؟! ملچ، ملوچ».

- : «چی شد؟ وسط صد میلیون جمعیت، اد من یه نفر «ناقل مخفی بیماری» میشم؟»!

- : «من یکی نه از خونه بیرون میام، نه مسافرت می‌رم، نه دید و بازدید، تازه، تمام نکات بهداشتی رو هم رعایت می‌کنم، ولی ببینین، عادت نکردم کتاب بخونم، به محض این که کتاب دستم بگیرم خواب میرم، ربطی به خانه نشینی کرونایی هم نداره، قبلش این جوری بودم، بعدش هم همین جوری خواهم بود، دست خودم نیست».

- : «من تو فضای مجازی راجع به کرونا مطالعه می‌کنم، ولی راستش حوصلۀ خوندن متن‌های طولانی رو ندارم، فقط اونایی که یک عکس و فیلم با مزه با نهایتاً دو سه جملۀ زیرش باشن رو می‌بینم».

- : «من خودم همه چی رو رعایت می‌کنم، تمام توصیه‌ها رو بازنشر هم می‌دم، ولی اگه یک دوستی، آشنایی، فامیلی رو ببینم که رعایت نمی‌کنه و توصیه‌ها رو هم به مسخره می‌گیره، اصلاً نمی‌تونم برنجونمش، می‌افتم تو رودربایستی و تأییدش می‌کنم».

- : «اوووه! این اپلیکیشن «ماسک» چه قدر دنگ و فنگ داره، باید هر جا میری و با هر کسی که ملاقات میکنی، تو اپلیکیشن مشخص کنی، باید یه چیزی بسازن که استفاده‌اش راحت باشه، من که حوصلۀ این کارها رو ندارم، بقیۀ چیزها رو ولی سعی می‌کنم رعایت کنم».


پاسخ طبیعت (عالم هستی):
- : «ببخشید فرزندان عزیزم، همین شرایط زندگی که براتون فراهم کردم هم از سرتون زیادیه، انتظار بهتر از اینو دیگه ازم نداشته باشین»!


مولوی (درود خدا بر او):
این جهان کوه است و فعل ما ندا / سوی ما آید نداها را صدا


توضیح:
مطالب بالا به معنای نادیده گرفتن «مسئولیت‌های حکومت»، «نقدهایی که به مسئولان وارد است» و نیز «شرایط ویژۀ کسانی که برای امرار معاش و غیره مجبورند از خانه بیرون بیایند» نیست.


کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
چرا باید اپلیکیشن «ماسک» را نصب و ترویج کنیم؟
وحید احسانی

اپلیکیشن ماسک بر اساس دستورالعمل‌های سازمان بهداشت جهانی و تجربۀ کشورهای پیشرفته، برای کنترل شیوع بیماری کرونا و کاهش آمار قربانیان آن در ایران، توسّط جمعی از استادان دانشگاه‌ صنعتی شریف و نخبگان ریاضی، کامپیوتر، علوم پزشکی و ویروس‌شناسی (غیردولتی، غیرانتفاعی) ساخته شده‌است.

این یادداشت کوتاه شامل بخش‌های زیر است:


۱- معرّفی مختصر اپلیکیشن «ماسک»

۲- مسائلی که ممکن است موجب شوند اپلیکیشن «ماسک» را نصب نکرده یا به کار نگیریم

۳- ضرورت نصب و ترویج اپلیکیشن «ماسک»، علی رغم وجود برخی مسائل بازدارنده

۱-۳ اگر با اپلیکیشن «ماسک» همکاری نکنیم؟

۲-۳ اگر با اپلیکیشن «ماسک» همکاری کنیم؟

متن کامل یادداشت را می‌توانید از طریق لینک زیر مطالعه بفرمایید 👇

http://vrgl.ir/rhuQH

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani

چنانچه مفید یافتید، لطفاً بازنشر دهید.
ساقی‌نامه
وحید احسانی
🎼 ساقی‌نامه

تنبورنوازی در خانه‌نشینی کرونایی، دوّمین روز سال 1399

#تنبور_نوازی

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Forwarded from ماسک
🔴️ چرا باید اپلیکیشن «ماسک» را نصب و ترویج کنیم؟

وحید احسانی

برخی خدمات، امکانات و کاربردهای اپلیکیشن ماسک:

🍀️️️️️️️️️️️ نمایش جدیدترین نقشۀ وضعیّت شیوع بیماری کرونا در سراسر ایران (بر اساس آدرس محل زندگی افراد مبتلا شده).

🍀️️ نمایش محل‌های دارای ریسک بالای ابتلاء به بیماری بر روی نقشه. کاربر برای انجام کارهای ضروری خارج از منزل، می‌تواند بر اساس بررسی مناطق بروز و شیوع این بیماری، امن‌ترین محل‌ها را انتخاب کند.

🍀️️ کاربر با ثبت مکان‌هایی که در صورت لزوم به آنها مراجعه می‌کند و ثبت افرادی که در صورت ضرورت با آنها ملاقات می‌کند (به جز اعضای خانواده)، اوّلاً میزان ریسک ابتلاء خود را مشاهده کرده، ثانیاً، طی روزهای آتی، از بیمار شدن احتمالی افرادی که با آنها ملاقات داشته یا شیوع بیماری در مکان‌هایی که به آنها مراجعه داشته مطّلع می‌شود تا پیش از بروز علائم بیماری، از بالا بودن احتمال ابتلاء خود مطّلع شده و هر چه سریعتر به انجام اقدامات مربوطه مبادرت ورزد.

🍀️️ «ماسک» بر اساس اطّلاعاتی که کاربران مختلف وارد می‌کنند، احتمال ابتلاء شما به کرونا را مشخص می‌کند.

به محض مثبت شدن احتمالی آزمایش کرونای هر یک از کاربران این برنامه، کادر مدیریت و درمان بیماری از تمام محل‌ها و افرادی که شخص بیمار طی روزهای اخیر به آنها مراجعه یا با آنها ملاقات داشته‌است مطّلع شده و می‌توانند بهترین اقدامات مربوطه را در سریعتر زمان ممکن انجام دهند.

🍀️️ این برنامه، با ثبت الگوی ترددها و بازدیدها، اطّلاعات مورد نیاز برای کنترل بهینۀ شیوع بیماری را در اختیار کادر درمان و مدیران مربوطه قرار می‌دهد.
و ... (ادامه👇️️️️️)

https://urlzs.com/evzwW

#ماسک_نصب_کن
mask.ir

@mask_application
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت مبعث رحمه‌للعالمین

مرحبا عیدی که در آن، شد ز رحمت فتحِ باب
یعنی از برج نبوت سر برآورد آفتاب
مرحبا عیدی که در آن، ز امر رب العالمین
رحمتٌ للعالمین برداشت از صورت نقاب
مرحبا عیدی که در آن، چون دل ِ صاحبدلان
شد جهان روشن ز نور حضرت ختمی مآب
در شهود آمد ز غیب آن عالِمِ علم لَدُن
کز قفایش چاکرآسا جبرئیل آورد کتاب
الصلا ای عشقبازان، الصلا ای عارفان
مظهر حُسن ِ ازل بیرون خرامید از حجاب
رحمتٌ للعالمین برداشت از صورت نقاب

شعر: صغیر اصفهانی - اجرا: سیّد خلیل عالی‌نژاد

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
پاسخ به پرسش «چه باید کرد؟»
از منظر کتاب «ما ایرانیان» اثر دکتر مقصود فراستخواه

زمان تقریبی مطالعۀ متن کامل: 6 دقیقه

1- معرّفی مختصر کتاب «ما ایرانیان»
کتاب «ما ایرانیان» برای اوّلین بار در سال 1394 توسّط نشر نی منتشر شد. این کتاب از معدود کتاب‌هایی است که نسبت به وضعیّت مطالعه در ایران، با استقبال خوبی روبرو شده و طی 5 سال به چاپ بیست‌ودوّم رسیده‌است. چاپ دهم این کتاب (نسخۀ مورد استفادۀ نگارندۀ این یادداشت)، مجموعاً 277 صفحه است.

بیشتر ما دغدغۀ اصلاح جامعه را داشته و دائماً در حال تأمّل و گفتگو در رابطه با این موضوع هستیم. بنابراین، شایسته است مطالعۀ آثار اندیشمندان و متخصصان در رابطه با مسائل جامعه (چیستی، چرایی، روند تاریخی، چه باید کرد؟ و نقش و مسئولیت شخصی خودمان) را نیز در دستور کار داشته‌باشیم. کتاب «ما ایرانیان: زمینه‌کاوی تاریخی و اجتماعی خلقیات ایرانی»، اثر «دکتر مقصود فراستخواه» (جامعه‌شناس، استاد برنامه‌ریزی توسعۀ آموزش عالی در مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی، فعّال فرهنگی-اجتماعی) یکی از نمونه‌های خوب این دسته آثار است.

نگارندۀ کتاب، گزارشی بسیار جامع (و البته چکیده‌وار) از آثار مختلفی که در آنها از جنبه‌های گوناگون به «خلقیات ایرانی» پرداخته شده‌است ارائه می‌دهد. علاوه بر این، چارچوب‌های نظری (مدل‌های تحلیلی) مهم و کاربردیی مانند «نهادگرایی»، «نظریۀ بازی‌ها»، «وابستگی به مسیر تاریخی» و «نظریۀ "مم‌ها"» را به زبان ساده و با استفاده از مثال‌های گویا توضیح می‌دهد.

یکی از مباحث مورد توجه دکتر فراستخواه، پرسش از «چه باید کرد؟» یا به عبارتی، «نقطۀ شروع فرایند اصلاح جامعه و نقش و مسئولیت هر فرد ایرانی» بوده‌است؛ این که «اصلاح جامعه از کجا باید شروع شود و چگونه باید باشد؟ "از پایین به بالا" یا "از بالا به پایین"؟ آیا اوّل باید ساختارها اصلاح شوند تا بعد رفتار مردم هم بهبود یابد؟ یا اصلاح ساختارها نیز مشروط به شکل‌گیری فشارهایی است که باید از بطن جامعه به آن وارد آید و شکل‌گیری چنین فشارهایی نیز خود مستلزم برداشتن گام‌هایی در بطن جامعه است؟». در ادامه، گزیده‌ای از مطالب کتاب (چاپ دهم، 1395، ویراست دوّم) در رابطه با این موضوع را تقدیم کرده‌ام.

ادامۀ یادداشت را می‌توانید از طریق لینک زیر مطالعه بفرمایید 👇

http://vrgl.ir/XO6pd
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
ای ساربان آهسته ران
وحید احسانی
🎼 بداهه + ای ساربان آهسته ران

تنبورنوازی در خانه‌نشینی کرونایی، دهم فروردین سال 1399

#تنبور_نوازی

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Forwarded from سخنرانی‌ها
✍️ دکتر وحید احسانی

🖊 مسائل جامعه را نمی‌توان با «بیل و کلنگ‌های ذهنی» درک و حل کرد

1- آیا ممکن است پروژه‌های عظیم عمرانی (تونل، پل، برج و غیره) را با «بیل و کلنگ» اجرا کرد؟! اگر از یک مهندس راهسازی خواسته شود که در میان منطقه‌ای کوهستانی یک جاده احداث کند، مسلّماً او برای انجام این کار ماشین آلات پیشرفته‌ای مانند لودر، بولدوزر، چرثقیل، کامیون و غیره مطالبه خواهد کرد؛ هیچ کس هم از این مطالبۀ او تعجّب نمی‌کند، اصلاً کسی انتظاری جز این ندارد. هیچ آدم عاقلی توقع ندارد که چنان پروژه‌هایی را بتوان با «بیل و کلنگ» اجرا کرد.
@sokhanranihaa
2- هنگام گفتگو درباره مسائل و مشکلات جامعه، وقتی تلاش می‌کنید ابتدا «نظریه‌ها»، «چارچوب‌های نظری» و «مفاهیم» لازم جهت بیان دیدگاهتان را توضیح دهید، پس از حداکثر 2 دقیقه پاسخ می‌شنوید که «این حرفها رو ول کن، این ها مال تو کتاب‌هاست و به درد دانشگاهی‌ها می‌خوره؛ صاف و پوست کنده تو دو جمله بگو ببینم منظورت چیه: به نظر تو اوضاع مملکت چه طوری درست میشه؟»!

3- «نظریه‌ها»، «مدل‌ها» و «مفاهیم»، ابزار یا ماشین‌آلاتی هستند که ذهن از آنها برای درک و حل مسائل پیچیده استفاده می‌کند. مسائل اجتماعی، به ویژه معضلاتی که برخی جوامع قرنهاست گرفتارشان هستند، با بیل و کلنگ‌های ذهنی قابل درک نیستند.

4- بیشتر ما بخش عمده‌ای از اوقات خود را صرف گفتگو دربارۀ مسائل و مشکلات جامعه می‌کنیم امّا هیچ نیازی نمی‌بینیم که با ابزارهای ذهنی‌ای که صاحب‌نظران برای این کار ابداع کرده‌اند آشنا شده و از آنها استفاده کنیم. به نظرتان چند در صد از ما –که دائماً در حال گفتگو و نسخه پیچی دربارۀ مسائل جامعه هستیم- با مفاهیم و نظریه‌هایی مانند «جامعۀ کلنگی»، «جامعۀ کوتاه مدّت»، «چرخۀ استبداد-هرج و مرج – استبداد»، «حکومت استبدادی-جامعۀ استبدادی» و «شبه مدرنیسم» (از دکتر همایون کاتوزیان)، «انحطاط اندیشه» (دکتر سیّد جواد طباطبایی)، «چارچوب نظری نهادگرایی» (شامل مفاهیمی مانند «وابستگی به مسیر تاریخی»، «وابستگی به مسیر شناختی»، «مدل ذهنی»، «نظام پاداش دهی اجتماعی»، «ماتریس نهادی» و غیره)، «جامعه‌شناسی باز تولید استبداد» و «جایگاه غارت در جامعه و تاریخ ایران» (از دکتر علی رضاقلی)، «توهّم مضاعف» (دکتر داریوش شایگان)، «تجدّدمآبی» (دکتر رضا داوری اردکانی)، «دولت رانتی» (دکتر حسین مهدوی و دکتر همایون کاتوزیان)، «متغیّرهای سطح توسعه و نقش ابرتعیین کنندۀ آنها» (دکتر فرشاد مؤمنی) و غیره آشنایی داریم؟ به نظر شما چند درصد از ما احساس نیاز می‌کنیم که با چنین نظریات و مفاهیمی آشنا شویم؟

5- هزینۀ سالیانۀ عضویت در کتابخانه‌های عمومی ده هزار و پانصد تومان است و با عضویت در هر کتابخانه، می‌توانید از تمامی کتابخانه‌های عمومی سطح کشور کتاب به امانت بگیرید. سایت اینترنتی کتابخانه‌های عمومی (سامانۀ سامان) جهت جستجوی کتاب و غیره، امکانات جالب و پیشرفته‌ای دارد. آشنایی این بندۀ خدا با برخی از مفاهیم و نظریه‌های بالا از طریق کتاب‌هایی بوده که از کتابخانه‌های عمومی شهر به امانت گرفته‌ام.

🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
تفاوت «مطالبه‌گری اجتماعی» با «طلبکاری اجتماعی»!
🖋 دکتر نظام بهرامی کمیل

باید بین مطالبه‌گری اجتماعی با طلبکاری اجتماعی تفاوت قایل شد. برخی از مهم‌ترین تفاوت‌های این دو به شرح زیر است:

۱- مطالبه‌گری اجتماعی، کنش‌محور است و از مشارکت و کنش فعالانه افراد ایجاد می‌شود. در صورتی که طلبکاری اجتماعی صرفاً نوعی نق زدن و غرغر کردن بدون هیچ حرکت و اقدام عملی است. برای مثال کشور پرجمعیت هند همیشه دچار کمبود دستشویی عمومی بوده و حتی بسیاری از خانه‌ها دستشویی اختصاصی هم نداشته و در مکان‌های غیربهداشتی که در سر کوچه‌ها و محلات وجود دارد نیاز خود را برطرف می‌کنند. این وضعیت هم به لحاظ بهداشتی و روانی، هم از منظر توریست‌های خارجی بسیار ناخوشایند است. با این حال کشور هند که هم اکنون جزو ۱۰ کشور نخست اقتصادی جهان قرار دارد و سال‌ها نرخ رشد آن بین پنج کشور اول جهان بوده هیچ اقدامی برای برطرف کردن این مشکل نکرده است. مهم‌ترین دلیل آن بوده که این موضوع هیچگاه به عنوان مطالبه و خواست اجتماعی مطرح نشده است. درحالی که در بسیاری از کشورها، گروه‌های بسیار منسجم و پرقدرت درحال پیگیری این مطالبه مردمی هستند تا هم چهره شهر خود را زیبا و پاک نگهدارند و هم به یکی از نیازهای بهداشتی اولیه شهروندان پاسخ گویند.

۲- مطالبه‌گری اجتماعی از خواست تک تک افراد شروع می‌شود. اما این خواست، به فراتر از سطح فردی رفته و خواستار تغییر ساختاری برای احقاق همگان می‌شود. برای مثال عده‌ای راننده خطی درون شهری که خواستار آسفالت و پرکردن چاله‌های خیابان‌ها هستند تا پایان راه و تنها زمانی که همه خیابان‌ها درست شدند دست از مطالبه‌گری برمی‌دارند. طلبکار اجتماعی فقط و فقط به فکر خود است و در مورد مثال اخیر اگر خیابانی که مربوط به خط تاکسیرانی اوست درست شود دست از مطالبه‌گری می‌کشد.

۳- مطالبه‌گری مشروط به گذاشتن وقت و هزینه دادن است. این هزینه ممکن است مالی، زمانی یا حتی جانی باشد. طلبکاری اجتماعی می‌خواهد بدون هیچ گونه هزینه‌ای از حداکثر منافع برخوردار شود. طلبکار اجتماعی کسی است که می‌خواهد از آب گل‌آلود ماهی خود را صید کند و کاری به بهبودی اصولی شرایط موجود ندارد.

۴- مطالبه‌گری ریشه در حقوق و وظایف اجتماعی دارد. افراد جامعه می‌دانند در برابر دولت و اجتماع وظایفی را برعهده دارند و چون آن وظایف را انجام می‌دهند باید از حقوقی هم برخوردار شوند. بنابراین اگر حقوق آنها رعایت نشود آن را طرح و پیگیری می‌کنند. به سخن دیگر چون وظایف خود را عمل می‌کنند انتظار دارند دولت و دیگران هم به وظیفه خود عمل کنند. اما طلبکاری اجتماعی ریشه در حقوق صرف دارد؛ فرد از زمین و زمان طلبکار است و انتظار دارد همه در خدمت او باشند اما خودش کوچکترین قدمی برای هیچ کسی برنمی‌دارد.

۵- مطالبه‌گری اجتماعی موضوعی طولانی مدت و عقلانی است و ممکن است گروهی برای احقاق بخشی از حقوق خود سال‌ها تلاش و پیگیری کنند. در حالی که طلبکاری اجتماعی موضوعی کوتاه مدت و هیجانی است که به سرعت پدید می‌آید و با همان سرعت فروکش کرده و فراموش می‌شود. به بیان دیگر اگر مطالبات جامعه مدنی در کشورهای توسعه‌یافته پیگیری می‌شود، تنها به این دلیل است که طی سالیان طولانی این مطالبات پیگیری می‌شد. افرادی بوده‌اند که برای مطالبات خود وقت گذاشته و پیگیری کرده‌اند و به دلیل این پیگیری‌ها قوانین وضع یا اصلاح شده است. بنابراین تحقق مطالبات بدون پیگیری امکان‌پذیر نیست. برای مثال کسانی که خواستار تغییراتی در ساختار تقسیمات کشوری هستند باید به مرور زمان و با پیگیری مداوم این خواست خود را به رسانه‌ها، گروه‌های اجتماعی، نمایندگان مجلس و سایر ذینفعان و مراجع تصمیم‌گیری منعکس کنند.

منبع (حاوی متن کامل): روزنامۀ اعتماد (26 تیر 1398)

کانال
وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
بینهایت کوچک‌ها - مهندس بازرگان.pdf
2.5 MB
بینهایت کوچک‌ها

یکی از آثار ارزشمند زنده‌یاد، مهندس مهدی بازرگان در سال 1328 (بیش از 70 سال پیش)؛

گویی همین امروز و برای الان جامعۀ ما نوشته شده‌است!

نمی‌دانم بگویم «برخی گذشتگان ما چقدر جلوتر از زمان بوده‌اند»، یا بگویم «جامعۀ ما چقدر از زمان عقب است» یا «چقدر از رهنمودهای اندیشمندانمان غافل بوده‌ایم»!

شما را به مطالعۀ این اثر تأمّل‌برانگیز دعوت می‌کنم (مجموعاً 14 صفحه).

گزیدۀ مختصری از این اثر ارزشمند را نیز می‌توانید در فرستۀ بعدی [پست بعدی] مطالعه بفرمایید.

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
تنها راه اصلاح: بینهایت کوچک‌ها را تسبیح کنیم!

این یادداشت، گزیدۀ کوتاهی از 8 صفحۀ پایانیِ یکی از آثار ارزشمند زنده‌یاد، مهندس مهدی بازرگان، با عنوان «بینهایت کوچک‌ها» (سال 1328) است که عیناً نقل کرده‌ام.
.................................................................

ما ایرانی‌ها که مثل انسان فطری بسیار عجول هستیم و تجربه و معلوماتمان در جنب سایر ملل دنیا به‌مقیاس شاگرد دبیرستان و بلکه از آن هم کمتر می‌باشد، برای چاره‌جوئی دردها و حلّ مشکلات ملّی خود دائما در خواب و خیال آن شبی هستیم که ره صد ساله بپیماییم. ... می‌خواهیم مراتب ترقّی و شئون تمدّن را با واحدهای درشت و به طور یک‌جا و قالبی به‌دست آوریم. ... همیشه در جستجوی نابغه‌هائی هستیم که بدون دردسر و بی‌معطّلی اینها را برای ما درست کنند! ...

... اگر برای وطن عزیز خود عقب چاره می‌گردیم و راه اصلاح می‌جوئیم، به هیچ وجه نباید نظر به یک نقطه و به یک مرکز (مثلاً مجلس، دولت، فرهنگ، ارتش، بانک، بهداشت، بازار و ...) بیفکنیم و به دنبال راه‌حل‌های فوری گشته از یک فرد (مثلاً نخست‌وزیر، وکیل، ملّا، معلّم و غیره) انتظار اصلاح داشته‌باشیم. ...

پس بیائید حالا که از آنهایی که توقّع داشتیم، از دستگاه‌ها و وزراء و وکلای خود معجزی ندیدیم، بینهایت کوچک‌ها را تسبیح کنیم! و روی ارادت در آستانِ پرافتخار و دامنِ وسیعِ ابدیِ آنها بگذاریم. اوّلاً، اثر مثبت و مسئولیت خود را در نظر گرفته، مواظب افکار و اعمال نهانی و آشکار خویش باشیم، ثانیاً، امیدوار و مددکار هر اقدامی که نتیجۀ آن بهبود وضع مادّی و معنوی خلق است بوده در اشاعۀ صلاح و اصلاح دیگران بکوشیم و در برخورد با اشخاص آنها را به رعایت حق و به صبر و امیدواری توصیه نمائیم، ثالثاً، عادات عمومی مذموم را تقبیح و با آنها مبارزه نمائیم.

در هر حال، خیالمان راحت باشد که جز از این راه، هیچ دردی دوا نخواهد شد و برایمان مسلّم باشد هر تجزیه و تحلیلی که در تحقیق علل گرفتاری‌های ما بشود و هر مدّعی که نقشۀ اصلاحی و برنامۀ عمرانی برای کشور ما طرح نماید، اگر این دو عنصر بینهایت کوچک یعنی فرد و عملِ فرد را اساس نقشۀ خود قرار نداده، انتگرال مضاعف آنها را، در وسعت پهناور کشور و در مدّتِ طویلِ تاریخِ گذشته و آینده حل ننماید راه غلط پیموده و کلام یاوه سروده‌است.

اگر کسی را چنین پشت کاری نیست و حوصله ندارد که اوّل خود و اطرافیان خویش را اصلاح نماید، بر او شاید نتوان ایرادی گرفت، ولی باید گفت پس به طریق اولی، از دیگران توقّعی نداشته‌باشد و عَمر و زید را مقصّر نشمرده، به خودی و بیگانه فحش ندهد و بسوزد و بسازد.

متن کامل این یادداشت را می‌توانید از طریق لینک زیر مطالعه بفرمایید (زمان تقریبی مطالعۀ متن کامل: 10 دقیقه) 👇
http://vrgl.ir/FI9xs
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
و هنوز کوچک زیباست؛ نخبگان معمولی و جنبش‌های کوچک اجتماعی در ایران
مقالۀ دکتر مقصود فراستخواه در شمارۀ اخیر نشریۀ «مطالعات ایرانی پویه» (شمارگان 9 و 10)

این مقاله برای کسانی که دغدغۀ اصلاح جامعه را داشته، پرسش «چه باید کرد؟» را دنبال کرده و برایشان مهم است که بهترین نقش و مسئولیتی که می‌توانند ایفا کنند را شناخته و ادا کنند، مطالب بسیار مفید، تأمّل‌برانگیز و راهگشایی دارد.

مقاله مجموعاً 14 صفحه بوده امّا از حیث عمق و کاربردی بودن، به نظرم، به اندازۀ چند کتاب خوب ارزش دارد.

دکتر فراستخواه مقالۀ خود را چنین آغاز می‌کنند:


«بحث نجات ایران همچنان دغدغۀ اصلی روشنفکران و نیروهای سیاسی مسئول و متعهد است. گرایش عمومی نگاه‌های راهبردی به سوی تعیین تکلیف برای حکومت دوخته شده و امیدها بر همین اساس شکل گرفته‌است. تبعات چنین نگاهی در سه بحث «حفظ وضع موجود»، «اصلاح حکومت» یا «تغییر حکومت» تبلور می‌یابد و تمامی فعالیت‌های راهبردی در جامعۀ سیاسی در این محدوده‌ها تدوین می‌شود. اما می‌شود به نجات ایران از این زاویه نگاه کرد که بحث حکومت را در درجه ی دوم قرار داد و اولویت را به توانمندسازی جامعه، از طریق جامعۀ مدنی بخشید.

از دو مسیر به سوی آینده کدام بهتر است؟
برای محافظت از آیندۀ ایران چه باید کرد؟ دست کم دو راهبرد ملّی عمده قابل تصوّر است: راهبرد نخست، اصلاحات اساسی و ساختاری حکومت است و راهبرد دوّم، نهادسازی، ظرفیت‌سازی و توانمندسازی در خود جامعه.

استدلال مسیر نخست این است که اصلاحات ضعیف در کشور جواب نداده‌است، ساختار اختیارات و پاسخ‌گویی حکومتی و قانون اساسی نیاز به اصلاحات جدّی دارد. تا مشکل حاکمیت چندگانه حل نشود و شکل متعارف و یک‌دستی از جمهوریت و دموکراسی استقرار نیابد بار کج این ملّت به منزل نخواهد رسید؛ سایر کارهای دیگر نیز چندان بازده نخواهد داشت. شاید هم اتلاف منابع انسانی و معنوی و مادّی خواهد بود و دریغ و درد که فرصت‌های توسعۀ یک کشور در یک دنیای رقابتی و پرشتاب، مدام بر اثر شکاف میان ملّت و دولت از دست رفته‌است و همچنان نیز از دست می‌رود.

امّا راهبرد دوّم متضمن ژرف‌اندیشی، درون‌نگری و صبوری بیشتری است، به ابتکارات نخبگان معمولی در کف جامعه و «قانونِ بی‌نهایت کوچک‌ها» چشم می‌دوزد؛ یعنی عمل اجتماعی و هم‌کنشی هشایارانه و به‌دور از خشونت به قصد تولید خیر عمومی و توسعۀ ظرفیت‌های مشارکت اجتماعی خلّاق و تحوّل خواهانه و با تمرکز بر منافع ملّی کشور در سطوح جنبش‌های کوچک اجتماعی، اجتماعات محلّی، سازمان‌های مردم‌نهاد، گروه‌های دوستی، همسایگان، فامیل، نهادهای مدنی، فرهنگی، تربیتی و صنوف و حرفه‌ها، سازمان‌‌های کاری، فضاهای گفت‌وگویی، سپهر عمومی و شبکۀ دانشمندان، متفکران و منتقدین مستقل.

مسیر دوّم، مؤثّرتر و نافذتر به نظر می‌رسد؛ به چند دلیل: نخست، ...

در هر حال، عجالتاً، با فرض دشواری‌های راهبرد اوّل، در این مقاله بر راهبرد دوّم متمرکز می‌شویم که همان راه نخبگان معمولی و جنبش‌های کوچک اجتماعی است؛ فعّالیت داوطلبانه با هدف آیش مجدد خاک کف جامعه، بذر افشاندن و آب دادن به آن، کمک به توسعۀ سپهر عمومی و فزونگی خیرعمومی، ظرفیت‌سازی برای ابتکارات درون‌جوش و توانمندسازی آهسته و پیوسته در سطح زیرین نظام مشارکت اجتماعی است تا از این رهگذر جامعه و نهادهای مدنی و سَمَنی و اجتماعی و محلّی و حرفه‌ای به طور درون‌زا به درجات عالی بلوغ برسد. حتّی با هر موقعیت بحرانی نیز اگر خدای نکرده برای کشور پیش بیاید چنانچه سطح اجتماعی ما روئین‌تن، خودتنظیم، خودگردان، و خودراهبر باشد، ملّت از بیش‌ترین مقدار «تاب‌آوری» برخوردار خواهد شد و قادر خواهد‌بود در سخت‌ترین شرایط نیز خود را به نحوی حفظ و اداره بکند و از آیندۀ فرزندان خویش در این سرزمین، آگاهانه مراقبت بکند».

........................................

از شما دعوت می‌کنم این مقالۀ پرمغز و مختصر-مفید (مجموعاً 14 صفحه) را مطالعه فرموده، راه اصلاح جامعه و نقش و مسئولیت خود در این راستا را بازشناخته، آستین همّت بالا زده و به سهم خود دست‌به‌کار توسعه و آبادانی ایران عزیز شوید.

نسخۀ پی دی اف متن کامل این مقالۀ ارزشمند را می‌توانید با پرداخت اینترنتی مبلغ 1500 تومان از سایت نشریۀ «مطالعات ایرانی پویه» دانلود کنید. هم ارزش مقاله، هم ارزش شما و هم ارزش ایران عزیز بسیار فراتر از این مبلغ است.

به امید فردایی بهتر،
به امید ایرانی آباد،

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
2024/09/22 13:27:20
Back to Top
HTML Embed Code: