معیار
اگرچه میپذیرم که سیاست پردازان و دولت مردان ایران معاصر در پیدایش و تداوم وضعیت نامساعدی که در آن قرار داریم بی تقصیر نیستند، ولی در ضمن بر این باورم که در ایران ما مشکلی ساختاری و تاریخی هم داریم. به سخن دیگر، شماری از تنگناها در ایران نهادینه شدهاند…
در چارچوب نظام سیاسی حاکم بر ایران، این رفتار دارندگان مازاد - بهدربردن آن از فرایند تولید. برخلاف آنچه در نگاه اول به نظر می رسد، واکنشی بود "عاقلانه" و "منطقی"، اما منطقی که تنها در یک نظام استبداد سالار و قانونگریز موضوعیت دارد. سرمایهگذاری در شرایط نبود امنیت و قانونگریزی هر روزه اقدامی است غیرعقلایی؛ یعنی وقتی به بهره مندشدن از نتایج سرمایهگذاری امیدی نباشد، این نوع سرمایهگذاریها اتفاق نمیافتد. به سخن دیگر، یکی از عمدهترین علل عقب ماندگی و توسعهنیافتگی ما در گستره تاریخ، استبداد سالاری و قانونگریزی قدرتمندان در جامعه بود که گذشته از پیامدهایش در عرصه های گوناگون، پیامد اقتصادی اش عقب ماندگی اقتصاد بود.
انگیزهای برای انباشت سرمایه وجود نداشت و در نبود این انگیزه، مقدار انباشت نیز ناچیز بود و این سخن، نه فقط در ایران در قرن نوزدهم بلکه در همه ادوار تاریخ در هر جامعه ای که با چنان مجموعهای روبهرو باشد در صادق است.
حاکمیت استبدادی و قانونگریز به دو شیوه این فرایند را مخدوش میکند:
●به طور مستقیم با مصادره اموال و نادیده گرفتن مقوله ارث که در جای دیگر به آن باید پرداخت.
●به طور غیرمستقیم، واهمه ناشی از مصادره احتمالی همچون بختکی بر روح و جان صاحبان همان اندک مازاد موجود سنگینی میکرد و موجب میشد که همه ظرافتهای خود را برای کتمان ثروت و پنهانکاری به کار بگیرند. و حتی اگر به فکر استفاده از آن مازاد در تولید بیفتند، بیشتر موافق گسترش افقی (ایجاد واحدهای کوچک ولی به تعداد بیشتر) باشند تا گسترش عمودی واحد موجود (یعنی گسترش و رشد واحد موجود). اما در کل، واکنش صاحبان مازاد به این وضعیت استبداد زده دفینه سازی بود و بهدربردن مازادی که داشتند از کل فرایند تولیدی در اقتصاد ایران.
Www.meyarco.ir
انگیزهای برای انباشت سرمایه وجود نداشت و در نبود این انگیزه، مقدار انباشت نیز ناچیز بود و این سخن، نه فقط در ایران در قرن نوزدهم بلکه در همه ادوار تاریخ در هر جامعه ای که با چنان مجموعهای روبهرو باشد در صادق است.
حاکمیت استبدادی و قانونگریز به دو شیوه این فرایند را مخدوش میکند:
●به طور مستقیم با مصادره اموال و نادیده گرفتن مقوله ارث که در جای دیگر به آن باید پرداخت.
●به طور غیرمستقیم، واهمه ناشی از مصادره احتمالی همچون بختکی بر روح و جان صاحبان همان اندک مازاد موجود سنگینی میکرد و موجب میشد که همه ظرافتهای خود را برای کتمان ثروت و پنهانکاری به کار بگیرند. و حتی اگر به فکر استفاده از آن مازاد در تولید بیفتند، بیشتر موافق گسترش افقی (ایجاد واحدهای کوچک ولی به تعداد بیشتر) باشند تا گسترش عمودی واحد موجود (یعنی گسترش و رشد واحد موجود). اما در کل، واکنش صاحبان مازاد به این وضعیت استبداد زده دفینه سازی بود و بهدربردن مازادی که داشتند از کل فرایند تولیدی در اقتصاد ایران.
Www.meyarco.ir
معیار
جان اساساً درگیر فعالیتی به نام تجارت "پربازده" شده بود. کارش بهدستآوردن اوراققرضه "ارزانی" بود که مثلاً ده درصد بازده داشت. درحالیکه نرخ وام، برای موسسهای که او در آن کار میکرد ۵/۵ درصد بود. به این درآمد ۴.۵درصدی تفاوت نرخ بهره نیز میگویند، که البته…
جان برای کارفرمایانش درآمد ثابتی ایجاد کرده بود، حتی شاید بهتر از درآمد ثابت. درآمدش هر سال در مقایسه با سال قبل تقریباً دوبرابر میشد. در طول سال گذشته درآمدش جهشی کوانتومی را تجربه کرد و سرمایه تخصیصیافته به معاملاتش فراتر از حد انتظار بالا میرفت.
چک پاداشش به مبلغ ۱۰ میلیون دلار بود . دارایی خالص شخصی جان، در ۳۲ سالگی به یک میلیون دلار رسید. در سن ۳۵ سالگی این رقم از ۱۶ میلیون دلار فراتر رفت. بیشتر این دارایی از انباشت پاداشهایش به دست آمد؛ اما سهم چشمگیری هم از سود سبد سهام شخصیاش حاصل شد. جان اصرار داشت از ۱۶ میلیون دلار سرمایهای که جمعآوری کرده، حدود ۱۴ میلیون دلارش را مداوم و پیوسته در تجارتش سرمایهگذاری کند. به لطف قدرت نفوذش (یعنی استفاده از پول قرض گرفته شده) رؤسایش به او اجازه دادند با ۳۶ میلیون دلار وام از بانک سبدی به ارزش ۵۰ میلیون دلار داشته باشد. تأثیر قدرت نفوذ است که یک ضرر کوچک مرکب میشد و او را بهکلی از بین میبرد.
فقط چند روز طول کشید تا ۱۴ میلیون دلارش دود شود و به هوا برود و جان بلافاصله شغلش را از دست بدهد، عین کارلوس. همه چیز در تابستان ۱۹۹۸ اتفاق افتاد با سقوط ارزش اوراققرضه پربازده. بازارها وارد مرحله های پر نوسان شدند. در آن دوره، تقریباً همه چیزهایی که جان در آنها سرمایهگذاری کرده بود همزمان ضد او شدند. راهبردهای پوششی او دیگر نتیجه نمیدادند. واکنش جان به ضرر های اول، طبق معمول، نادیدهگرفتن بازار بود.
Www.meyarco.ir
چک پاداشش به مبلغ ۱۰ میلیون دلار بود . دارایی خالص شخصی جان، در ۳۲ سالگی به یک میلیون دلار رسید. در سن ۳۵ سالگی این رقم از ۱۶ میلیون دلار فراتر رفت. بیشتر این دارایی از انباشت پاداشهایش به دست آمد؛ اما سهم چشمگیری هم از سود سبد سهام شخصیاش حاصل شد. جان اصرار داشت از ۱۶ میلیون دلار سرمایهای که جمعآوری کرده، حدود ۱۴ میلیون دلارش را مداوم و پیوسته در تجارتش سرمایهگذاری کند. به لطف قدرت نفوذش (یعنی استفاده از پول قرض گرفته شده) رؤسایش به او اجازه دادند با ۳۶ میلیون دلار وام از بانک سبدی به ارزش ۵۰ میلیون دلار داشته باشد. تأثیر قدرت نفوذ است که یک ضرر کوچک مرکب میشد و او را بهکلی از بین میبرد.
فقط چند روز طول کشید تا ۱۴ میلیون دلارش دود شود و به هوا برود و جان بلافاصله شغلش را از دست بدهد، عین کارلوس. همه چیز در تابستان ۱۹۹۸ اتفاق افتاد با سقوط ارزش اوراققرضه پربازده. بازارها وارد مرحله های پر نوسان شدند. در آن دوره، تقریباً همه چیزهایی که جان در آنها سرمایهگذاری کرده بود همزمان ضد او شدند. راهبردهای پوششی او دیگر نتیجه نمیدادند. واکنش جان به ضرر های اول، طبق معمول، نادیدهگرفتن بازار بود.
Www.meyarco.ir
در ۴۰ سال گذشته قیمت مسکن بیش از سه هزار برابر شده است. هفته نامه تجارت فردا.
Www.meyarco.ir
Www.meyarco.ir
معیار
اگرچه میپذیرم که سیاست پردازان و دولت مردان ایران معاصر در پیدایش و تداوم وضعیت نامساعدی که در آن قرار داریم بی تقصیر نیستند، ولی در ضمن بر این باورم که در ایران ما مشکلی ساختاری و تاریخی هم داریم. به سخن دیگر، شماری از تنگناها در ایران نهادینه شدهاند…
فوربس فردریک که به عصر محمد شاه در ایران بود، به نکته جالبی اشاره کرد و نوشت "در تپههای بالای جنگال [Jangal] (در جنوب تربت حیدریه) سد بزرگی است که درگذشته زمینهای گندم کاشته را به عرض و طول چندین مایل آبیاری میکرد. هزینه تعمیر آن ۱۰۰۰ تومان است، ولی افزایش تولید اگر سد تعمیر شود حداقل ۳۰۰۰ تومان خواهد بود. ولی مردم منطقه به فکر تعمیر آن نیستند". بهدرستی نمیدانیم که علت این رفتار آشکارا غیرعقلانی چه بوده است، ولی تردید نداریم که نبود امنیت مالکیت و خودسری و خودکامگی صاحبان قدرت در آن بیتأثیر نبوده است. در موردی مشابه که هربرت با آن روبهرو شد، اطلاعات بیشتری داریم و او به طور مشخص به همین عامل اشاره دارد. او از حاکم سابق کلات که در نزدیکی همدان صاحب یک معدن زغالسنگ ازکارافتاده بوده علت تعمیرنکردن آن را پرسیده است. پاسخ حاکم را با هم میخوانیم: "آیا چنین کاری عملی است؟ وقتی من دردسرهای لازم را کشیده و پول و سرمایهام را صرف بازسازی کردم، تازه دولت سر میرسد و همه منافع را برای خودش میخواهد". بدیهی است در این وضعیت سرمایهگذاری نمیشود. حتی شواهدی در دست داریم که دولت یا بهتر بگوییم شخص شاه به طور مستقیم از سرمایهگذاری دیگران جلوگیری میکرد. در گزارشی مربوط به ۱۸۱۵ میخوانیم که حاکم وقت اصفهان میخواست آبانباری برای راحتی مسافران احداث کند. کارهای اولیه را آغاز کرد و همین که خبر به فتحعلیشاه رسید، دستور داد ساختمان آبانبار متوقف شود. "کارهایی از این نوع، یعنی وقتی طبیعت کمی خساست به خرج داده است باید بهوسیله او، یعنی شاه، انجام گیرد. چنین کارهایی نباید بهوسیله رعیت انجام شود. اگرچه حاکم اصفهان به اتمام ساختمان آبانبار توفیق نیافت، شاه مستبد قاجار نیز آن پروژه را به پایان نبرد و آبانبار ساخته نشد.
Www.meyarco.ir
Www.meyarco.ir
معیار
جان برای کارفرمایانش درآمد ثابتی ایجاد کرده بود، حتی شاید بهتر از درآمد ثابت. درآمدش هر سال در مقایسه با سال قبل تقریباً دوبرابر میشد. در طول سال گذشته درآمدش جهشی کوانتومی را تجربه کرد و سرمایه تخصیصیافته به معاملاتش فراتر از حد انتظار بالا میرفت. چک پاداشش…
واکنش جان به ضررهای اول، طبق معمول، نادیده گرفتن بازار بود. هفت سال طول کشید تا جان قهرمان شود و فقط هفت روز طول کشید که شکست بخورد. خیلی از دوستانش هم همین وضعیت را داشتند؛ اما چگونه؟ با تمام آن اطلاعاتی که در دسترسش بود، سوابق آنچنانیاش (و بنابراین به نظر خودش هوش و مهارت بالاتر از حد متوسطش) و تسلط به ریاضیات پیچیده چگونه ممکن بود شکست بخورد؟ آیا ممکن است ماهیت سایهوار رخدادهای تصادفی را فراموش کرده باشد؟
به دلیل سرعت رخدادن وقایع و موج پس از انفجار، مدت زیادی طول کشید تا جان بفهمد چه اتفاقی افتاده. افت بازار آنقدر هم زیاد نبود. فقط قدرت نفوذ بسیار زیادی داشت.
ازدستدادن پول چیزی است که معاملهگران خوب به آن عادت دارند. اما جان بیش از آنچه برای ازدست دادن برنامهریزی کرده بود از دست داد. اعتماد شخصی به او و اعتبارش از بین رفت؛ اکنون جان مملو از شرمساری است. هنوز هم در خیابان نگران مواجهشدن با دوستان قدیمیاش است.
شاید کارفرمایش باید بیشترین نارضایتی را از نتیجه کلی داشته باشد، زیرا جان مقدار پول از ماجرا بیرون کشید. باید سپاسگزار باشد که این ماجرا هیچ هزینهای، جز فشار عاطفی برای او نداشته و دارایی خالصش منفی نشده است. درحالیکه کارفرمایش چنین وضعی نداشت. جان برای کارفرمایانش، بانکهای سرمایهگذاری نیویورک، در مدت هفت سال حدود ۲۵۰ میلیون دلار درآمد کسب کرده بود؛ اما طی چند روز بیش از ۶۰۰ میلیون دلار آخرین کارفرمایش را از دست داد.
Www.meyarco.ir
به دلیل سرعت رخدادن وقایع و موج پس از انفجار، مدت زیادی طول کشید تا جان بفهمد چه اتفاقی افتاده. افت بازار آنقدر هم زیاد نبود. فقط قدرت نفوذ بسیار زیادی داشت.
ازدستدادن پول چیزی است که معاملهگران خوب به آن عادت دارند. اما جان بیش از آنچه برای ازدست دادن برنامهریزی کرده بود از دست داد. اعتماد شخصی به او و اعتبارش از بین رفت؛ اکنون جان مملو از شرمساری است. هنوز هم در خیابان نگران مواجهشدن با دوستان قدیمیاش است.
شاید کارفرمایش باید بیشترین نارضایتی را از نتیجه کلی داشته باشد، زیرا جان مقدار پول از ماجرا بیرون کشید. باید سپاسگزار باشد که این ماجرا هیچ هزینهای، جز فشار عاطفی برای او نداشته و دارایی خالصش منفی نشده است. درحالیکه کارفرمایش چنین وضعی نداشت. جان برای کارفرمایانش، بانکهای سرمایهگذاری نیویورک، در مدت هفت سال حدود ۲۵۰ میلیون دلار درآمد کسب کرده بود؛ اما طی چند روز بیش از ۶۰۰ میلیون دلار آخرین کارفرمایش را از دست داد.
Www.meyarco.ir
معیار
پیشفرض کتاب این است که پول رابطه کمی باهوش شما دارد و بیشتر به نحوه رفتارتان بستگی دارد و آموزش نحوه رفتار سخت است، حتی برای افراد واقعاً باهوش.اگر نابغهای ، کنترل احساسات خود را از دست بدهد، ممکن است فاجعهای مالی ایجاد کند و برعکس. افراد عادی و بدون تحصیلات…
هیچچیز آن قدر که به نظر میرسد خوب یا بد نیست.راجات گوپتا در کلکته به دنیا آمد و در نوجوانی یتیم شد. مردم از افراد معدود و ممتازی صحبت میکنند که نسبت به دیگران از امتیازهای خاصی برخوردارند. اما او مطلقاً چنین فرصتی در اختیار نداشت. با وجود این که در چنین شرایط سختی شروع کرد، چیزی که در نهایت به آن دست یافت واقعاً خارق العاده بود. گوپتا در میانه دهه پنجم زندگی اش مدیرعامل شرکت مککینزی بود، معتبر ترین شرکت مشاوره جهان؛ در سال ۲۰۰۷ در هیئت مدیره پنج شرکت سهامی عام حضور داشت. او که از محلههای فقیرنشین کلکته آمده بود به معنای واقعی کلمه یکی از موفق ترین تاجران زنده دنیا شده بود.موفقیت او به کسب ثروت عظیمی منجر شد گفته میشود ثروت او در سال ۲۰۰۸ ارزشی معادل صد میلیون دلار داشته است. او هر کاری را که میخواست میتوانست انجام دهد. اما آنچه او میخواست این نبود که فقط یک میلیونر باشد؛ بلکه میخواست میلیاردر شود. گوپتا عضو هیئتمدیره گلدمن ساکس شد؛ آنجا در کنار برخی از ثروتمندترین سرمایهگذاران جهان قرار گرفت. در سال ۲۰۰۸، زمانی که گلدمن ساکس با نگرانی به بحران مالی خیره شده بود وارن بافت قصد داشت پنج میلیارد دلار در این بانک سرمایهگذاری و به بقای آن کمک کند. گوپتا، در مقام یکی از اعضای هیئتمدیره، قبل از این معامله مطلع شد. اطلاعات ارزشمندش بود. بقای گلدمن در هالهای از ابهام قرار داشت و حمایت بافت مطمئناً سهام آن را بسیار افزایش میداد.
شانزده ثانیه پس از اطلاع از این معامله قریب الوقوع، او که تلفنی به جلسه هیئت مدیره وصل شده بود تلفن را قطع کرد و با مدیر یکی از صندوق های پوشش ریسک به نام راج راجاراتنام تماس گرفت. این تماس ضبط نشد، اما راجاراتنام بلافاصله ۱۷۵۰۰۰ سهم از سهام گلدمن ساکس را خریداری کرد؛ بنابراین میتوانید حدس بزنید که آنها از چه چیزی صحبت کرده بودند. قرارداد بافت و گلدمن ساعاتی بعد به اطلاع عموم رسید. سهام گلدمن افزایش یافت و او بهسرعت یک میلیون دلار به دست آورد.
این فقط یک نمونه از کارهایی بود که گفته میشد گوپتا انجام داده است. SEC ادعا میکند اطلاعات داخلی گوپتا منجر به سود هفده میلیوندلاری شده بود. بهدستآوردن این پول آسان بود؛ و برای دادستانها، حل این پرونده حتی از این هم آسانتر. گوپتا و راجا راتنام هر دو به سبب این معامله غیرقانونی به زندان رفتند و حرفه و اعتبارشان با ویرانی جبرانناپذیری روبهرو شد.
Www.meyarco.ir
شانزده ثانیه پس از اطلاع از این معامله قریب الوقوع، او که تلفنی به جلسه هیئت مدیره وصل شده بود تلفن را قطع کرد و با مدیر یکی از صندوق های پوشش ریسک به نام راج راجاراتنام تماس گرفت. این تماس ضبط نشد، اما راجاراتنام بلافاصله ۱۷۵۰۰۰ سهم از سهام گلدمن ساکس را خریداری کرد؛ بنابراین میتوانید حدس بزنید که آنها از چه چیزی صحبت کرده بودند. قرارداد بافت و گلدمن ساعاتی بعد به اطلاع عموم رسید. سهام گلدمن افزایش یافت و او بهسرعت یک میلیون دلار به دست آورد.
این فقط یک نمونه از کارهایی بود که گفته میشد گوپتا انجام داده است. SEC ادعا میکند اطلاعات داخلی گوپتا منجر به سود هفده میلیوندلاری شده بود. بهدستآوردن این پول آسان بود؛ و برای دادستانها، حل این پرونده حتی از این هم آسانتر. گوپتا و راجا راتنام هر دو به سبب این معامله غیرقانونی به زندان رفتند و حرفه و اعتبارشان با ویرانی جبرانناپذیری روبهرو شد.
Www.meyarco.ir