Telegram Web Link
جریان‌شناسی شعر دیداری- شنیداری

مزدک پنجه‌ای


به زودی توسط انتشارات دوات معاصر خواهد شد.

سال­‌هابود در عرصه­ ی مطبوعات و فضای مجازی باگونه ‌هایی از شعر مواجه می ‌شدم که رویکردی دیداری یا شنیداری داشتند. این موضوع به شکل برجسته‌ای از دهه‌ی هفتاد بیشتر شد و مخاطبان خاصی را به خود معطوف کرد، مخاطبانی که بخشی از آن­ها را دانشجویان و اساتید حوزه‌ی ادبیات و البته مخاطبان حرفه ­ای شعر تشکیل می‌­دادند. در این میان نیز کتاب‌هایی در قالب جریان­‌شناسی شعر معاصر منتشر شده که نویسندگان آن کتاب­‌ها در روند بررسی آن جریان‌ها به برخی از گونه‌ها یا روش‌های نوشتاری شعر دیداری با رویکرد هنجارگریزی نوشتاری پرداخته‌اند. بنابراین جای خالی کتابی که به‌طور همه جانبه به انواع شعرهای دیداری- شنیداری پرداخته باشد، احساس می‌شد.
بنابراین در این کتاب سعی شده است علاوه بر بررسی گونه‌های شعر دیداری- شنیداری، به معرفی آن دست از شاعرانی که در ارایه‌ی این نوع فرم از شعر به صورت حرفه‌ای تلاش کرده ­اند یا دغدغه‌مند بوده­اند، پرداخته شود.

در زیر بخش‌هایی که در این کتاب آمده است را از نظر می‌گذرانید:

شعر دیدای/ شعرگرافی/کانکریت/ شعرتوگراف/ شعر نرم افزار- فرازبان/ فتوشعر حجمی/ شینما/ عکاشی/خواندیدنی/طراشعر/توشیح/ شعرپستال/ شعر کلاژ/ مربع جادویی/ چهارجوابی/ وسط چین/دموکراسی صدا در شعر/ شعر رنگ/لغز- چیستان دیداری/شعر چندرسانه ای/ شعر دیجیتالی/ ویدئو شعر/ ویدئو هایکو/ هایپرتکست/ شعر اجرایی/شعر شنیداری/ شعر شنودیداری/

احمدرضا احمدی/ ژازه تباتبایی/هوشنگ صهبا/عباس صفاری/علی رضا پنجه‌ای/مهرداد فلاح/علی عبدالرضایی/فرزین هومان‌فر/محمد آزرم/ لیلا صادقی/ عباس حبیبی بدرآبادی/ امید نقیبی نسب/ سمیه طوسی/ مزدک پنجه‌ای/ باوند بهپور/ فرهاد فزونی/ حبیب پیام/ علی خیزاب/ مهرگان علیدوست/ایرج زبردست/ زهره برقچی/ محسن کریمی/ داریوش معمار/کورش کرمپور/ کیوان مهرگان/آنیما احتیاط/سولماز نراقی/مراد قلی‌پور، حبیب‌ پیام، مهتاب رشیدیان، کیومرث منشی‌زاده، طاهره صفارزاده و...

 
#انتشارات_دوات_معاصر
#مزدک_پنجه‌ای
#پخش_صدای_معاصر
#فروش_اینترنتی_سی‌بوک

@mazdakpanjehee
#جمعه‌ی_تکراری

آمده بودم با تو سخن بگویم
آنقدر به صحبت با دیگران شدی
که سهم من تنها نگاه بود به جاده
آمده بودم با تو باشم
گویی هزار سایه مرا تعقیب می‌کنند
از تو هیچ نخواستم جز هیچ که به من ندادی
لحظه‌هایی تکرار ناشدنی است که دوستشان دارم
نام آن لحظه‌ها را شاید بشود گذاشت دلتنگی
آری دلتنگم

چشم می‌دوزم به امتداد سیاهی‌ها
اندکی شام می‌خوریم
لبخند می‌زنم
سکوت می‌کنی
گاهی صحبت از کار است
گاهی صحبت ِ کار
گاهی کار
و مجددا از هر جا که آمده بودیم به همان جا باز می‌گردیم
تو، دوباره به تخت خود
من، دوباره به تخت خود

برق‌ها را خاموش می‌کند مادر
لحاف را رویم می‌کشد
قهر می‌کنم با اتاق
به سمت دیوار بر می‌گردم
چشم‌هایم را می‌بندم
و به خود دلداری می‌دهم
تو، تنها نیستی
تو، تنها نیستی.




#مزدک_پنجه‌ای


@mazdakpanjehee
پیش دستی

پیش رفتیم
آن‌قدر پیش رفته شدیم
دستِ پیش گرفتیم        پس
هر چه پیش روی کردیم
مرزها به تاریخ بازنگشتند
بخواب کودکم!

پیش‌بینی مرگ، کار ساده‌ای است
گاهی در قهوه قجری لبی پیشاهنگ می‌شد
باید از خواب‌های پریشان فاصله گرفت
تاریخ، پیش گوی خوبی است

ما پیشاپیش خزان به بهار رسیده بودیم
در یک پیش دستی تاریخی!

#دوست_داشتن_اتفاقی_نیست
 #مزدک_پنجه‌ای
#انتشارات_دوات_معاصر
#فروش_اینترنتی_کتاب
#سی_بوک www.30book.com
#پخش_صدای_معاصر
@mazdakpanjehee
🔻نگاهی به کتاب «آنجا که وطن بود»، گفت‌وگو با شمس‌لنگرودی

اهمیت تاریخ شفاهی ادبیات

🖊️مزدک پنجه‌ای

🔹روزنامه شرق، دوشنبه 10 خرداد 1400

🔸یک: مدتی است به‌همراه حامد اریب (عکاس و مستندساز) روی پروژه‌ای تحت عنوان «تاریخ شفاهی هنرمندان گیلان» کار می‌کنیم. البته بُعد فنی کار تماما با اوست و من بیشتر مشاوره می‌دهم و همراهی‌اش می‌کنم. در تمام مدت آماده‌سازی شش گفت‌وگوی تصویری با هنرمندان گیلانی (مجید دانش‌آراسته، محمود بدرطالعی، محمود نیکویه، فرامرز طالبی، احمدقربان‌زاده، محمد مهدی رئیس‌سمیعی) وقتی با زوایایی از شخصیت ایشان مواجه می‌شدم که تاکنون برایم پوشیده بود، بیش از پیش بر نقش و اهمیت تاریخ شفاهی پی بردم. تاریخ شفاهی از این منظر بااهمیت است که یک نوع خودگفتِ تصویری یا نوشتاری است. نمایشگر زوایای چهره‌های فرهنگی است. نشانه‌هایی که گاه موجب می‌شود مخاطب از تصورات انتزاعی فارغ شود و تصویرسازی‌هایش در ذهن رنگ واقعیت بگیرد. یک امکان برای همذات‌پنداری است. تاریخ شفاهی، خودِ زندگیِ ازدست‌شدۀ آدم‌هایی است که در طول دوران سرد و گرم روزگار را بسیار کشیده‌اند. تلفیقی از فرجام و نافرجامی. تاریخِ شفاهی، روایت مردمی است که در طول زمان در متن پیروزی‌ها و شکست‌های جامعه بودند؛ تاریخ شفاهی می‌تواند اگر که نه، خودِ حقیقت بلکه به‌تعبیری بیان واقعیت باشد. لحظاتی از سرگذشت انسان‌ها و تاریخ یک مملکت که به‌واسطه‌ موج‌ها و جریان‌های هیجانی، مورد بی‌عدالتی یا قضاوت نادرست قرار گرفته‌اند و حالا پس از سال‌ها می‌توان دست به نبش قبر آن حوادث زد و از درون این روایت‌ها، آن پیامدها را آسیب‌شناسی کرد.

اینکه یک شاعر، نویسنده، معمار، نقاش، موسیقی‌دان، محقق، فیلم‌ساز و... چگونه راه پرمشقت هنر را طی کرده و چه عواملی در این مسیر موجب شده تا امروز او را به‌عنوان هنرمند فرهیخته بشناسیم یا مورد درنگ مخاطب قرار بگیرد، می‌تواند یکی از عوامل مهم الگوسازی و البته اهمیت تاریخ شفاهی باشد. گاه تاریخ شفاهی تابوشکن است. تصویری که از یک شخصیت داشته‌ای توسط خودش شکسته می‌شود یا گاه موجب ارج‌و‌قرب بیشترش خواهد شد. تاریخ شفاهی، راهی برای شناخت گذشته، حال و آینده است. مسیری طی‌شده که چون معطوف به گذشته است، دیگر تکرار نخواهد شد، پر از حوادث و آرزوهایی است که پیش‌روی انسان قرار گرفته است. تاریخ شفاهی جذابیت‌های دیگری نیز دارد. فقط تاریخ نیست بلکه مرور فرهنگ، آداب‌ و سننی است که تا امروز دست‌به‌دست شده است. روایتِ خاطره‌گونِ زندگی است.
دو: «آنجا که وطن بود» کتابی در حوزه‌ تاریخ شفاهی ادبیات است. گفت‌وگوی مهدی مظفری‌ساوجی با شمس‌لنگرودی است که نشر چشمه آن را در سال 1399 منتشر کرده است. کتابی خوش‌خوان که به‌واسطه‌ تجربیات جذاب و نوع روایت شمس از دوران کودکی، خانواده، جوانی و... آن را مهم کرده است. نکته‌ بارز این کتاب، مدیریت در گفت‌وگو، اطلاعات و دانش مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده است که موجب شده هرجا که لازم است، بحث را به حاشیه بکشانند و بعد با تیزهوشی مجددا ذهن را به موضوع اصلی پرسش برگردانند.
وقتی از اهمیت تاریخ شفاهی ادبیات حرف می‌زنیم، در‌واقع از نشانه‌ها صحبت می‌کنیم. زندگی هر هنرمند تشکیل شده از نقطه‌هایی که شخصیت او را شکل داده‌اند، نام این نقطه‌ها را می‌توان گذاشت نشانه؛ حال کجای این نقطه‌ها به کمک مخاطب می‌آید؟ در‌ واقع وقتی می‌گوییم زبان، نظامی از نشانه‌هاست (سوسور) صرفا در بُعد ساختار صرف‌ونحوی زبان حرف نمی‌زنیم. زبان به‌عنوان یک ساختار عمومی که برآمده از تاریخ، فرهنگ و... است در خود نشانه‌هایی دارد. تاریخِ شفاهی، زبانِ این نشانه‌هاست که شخصیت شاعر، نویسنده و... را در طول گفت‌وگو آشکار می‌کند. پس تاریخِ شفاهی، رمزگشاست. سبب می‌شود بهتر از گذشته با شخصیت هنرمند مورد علاقه‌ات، با اثرش ارتباط بگیری.
برگردیم به کتاب «آنجا که وطن بود»، در این کتاب شمس از دوران کودکی، شهر لنگرود و بیشتر ازپدرش که نقش مؤثری در ایجاد شخصیت ادبی‌اش داشت، صحبت می‌کند. به نظر واهمه‌ای ندارد و هر آنچه را که باید مخاطب درباره‌اش بداند بازگو می‌کند و این جسارت ستودنی است، چرا‌که هریک از ما رازهایی داریم که به‌واسطه‌ محافظه‌کاری یا هر عنوان دیگر، تمایل به بازگویی‌اش نداشته باشیم اما به نظر شمس پرده‌دری کرده و تمایل به محافظه‌کاری ندارد، برای همین کتاب مذکور، اثری جذاب است. شمس در این گفت‌وگو از پایی که به‌خاطر بیماری برایش مشکل ساخته تا عضویتش در انجمن حجتیه و نحوه‌ آشنایی‌اش با شعر و شاعران معاصر، از انقلاب، حزب توده، لنگرودِ آن سال‌ها، مدرسه و هر آنچه که دنیای او را رنگ داده و در تکامل شخصیت حقیقی و ادبی و هنری‌اش نقش داشته، حرف زده است. نکته مهم که سبب می‌شود مخاطب بیش از پیش به شمس احترام بگذارد، اشراف او بر تاریخ، فرهنگ و ادبیات است.
حافظه‌ او، تصویرسازی‌هایش و روایتگری‌اش مخاطب را با کتابی مواجه کرده که آن را به‌شدت خواندنی کرده است. قطعا بسیاری چون من وقتی این کتاب را بخوانند، دریافت‌شان و نحوه‌ برخوردشان با شعر و آثار شمس متفاوت‌تر از گذشته خواهد بود. این کتاب، فقط تاریخ شفاهی نیست؛ می‌تواند برای بسیاری یک درسنامه باشد.

@mazdakpanjehee
روزنامه شرق | شماره ۴۰۱۵ | ۱۴۰۰ دوشنبه ۱۰ خرداد | صفحه ۷
https://sharghdaily.com/fa/main/page/7453/7/%d8%a7%d8%af%d8%a8%db%8c%d8%a7%d8%aa
pdf (2).pdf
992.6 KB
گفت‌و‌گوی خواندنی روزنامه‌ی «اعتماد» با ‌ «شاپور جورکش» به بهانه‌ی تجدید چاپ کتاب «بوطیقای شعر نو» صفحه 6
pdf (3).pdf
982.3 KB
گفت‌و‌گوی خواندنی روزنامه‌ی «اعتماد» با ‌ «شاپور جورکش» به بهانه‌ی تجدید چاپ کتاب «بوطیقای شعر نو» صفحه 7
درباره‌ی جریان‌شناسی شعر دیداری‌-شنیداری

#مزدک_پنجه‌ای
#دوات_معاصر

جریان‌شناسی شعر دیداری-شنیداری چند روزی است که منتشر شده است. این کتاب را در روزهایی نوشتم که تازه کرونا در ایران جان می‌گرفت و ما محکوم به خانه‌نشینی شده بودیم. بهترین فرصت برای نوشتن بود، بهترین فرصت، چون کمتر، اوقاتم به کار روزانه می‌گذشت. مجددا که موج کرونا فروکش کرد و کار سر وقتم آمد، پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها را برای نگارش این کتاب صرف کردم. در این بین همسرم بسیار مراعات کرد و در میانه‌ی راه‌، خبر بابا شدنم بر شوق نوشتنم افزود.
کتاب را به ارس که رودخانه‌‌ای جاری است در من، و عنبر تقدیم کردم. هر چه به ماه‌های آخر تولد «ارس» نزدیک می‌شدم، شتاب نوشتنم بیشتر می‌شد‌‌؛ می‌دانستم او که بیاید نوشتن محال می‌شود، پس نوشتم و نوشتم.
اما چه شد که این کتاب را نوشتم.
از سال‌ها پیش با شعرهای دیداری از طریق پدرم آشنا شدم، بنیاد شعر نو را داد دستم و گفت این کتاب کلید شعر مدرن ایران است. در بیست و چند سالگی نه همه‌اش را بخش قابل توجه‌اش را خواندم. خاصه بخش نظرات ژان کوکتو و ماجرای افیون سیاه برایم جذاب شد. بعدها که شعر دغدغه‌ی روزانه‌ام شد و روزهایم به روزنامه‌نگاری می‌گذشت با دوربین قدیمی و شعرهای کانکریت عباس صفاری آشنا شدم. بعد از ان نخستین مقاله‌ام را تحت عنوان «دیداری از شعرهای دیداری» نوشتم و بعدتر یک مقاله در حوزه‌ی گونه‌های شعر دیداری که در مجله‌ی اینترنتی دکتر «لیلا صادقی» منتشر شد. کتاب اولم «چوپان کلمات» که منتشر شد در آن چند شعر با گرایش دیداری داشتم. بعدها در صدد نوشتن چند مقاله در حوزه‌ی شعر دیداری شدم و همان‌ها نیز در روزنامه‌ها و مجلات منتشر شد.
متعاقبا به ذهنم رسید در آینده کتابی در این حوزه بنویسم و بعد جسته گریخته منابع کار را جمع‌آوری کردم و مقامالات و کتاب‌هایی را خارج نویسی کردم. چند نامه و مقاله و نمونه کار هم از سوی عباس صفاری به شکل نامه برایم ارسال شد.
و چنین شد که اواخر سال 98 تا فروردین 1400 مشغول نگارش این کتاب شدم.
قطعا هر کتابی نواقص خاص خود را دارد و امید دارم دوستانی که این کتاب را می‌خوانند از ایرادات اثر مرا آگاه کنند تا در چاپهای بعدی به اصلاح آن دست بزنم.

شایان ذکر ذکر است این کتاب در 350 صفحه و با قیمت ۶۵ هزار تومان توسط انتشارات دوات معاصر منتشر شده است. 

در معرفی این کتاب می‌توان گفت: اثر حاضر تحلیلی هدفمند و جامع از شعر شاعران پیشرو در عرصه‌ی شعر دیداری و شنیداری است و از این رهگذر ما را با اقسام زیرمجموعه‌های این گونه از اشعار آشنا می‌کند.
شعر دیداری، شعرگرافی، کانکریت، شعرتوگراف، شعر نرم‌افزار- فرازبان، فتوشعر حجمی، شینما، عکاشی، خواندیدنی، طراشعر، توشیح، شعرپستال، شعر کلاژ، مربع جادویی، چهارجوابی، وسط چین، دموکراسی صدا در شعر، شعر رنگ، لغز- چیستان دیداری، شعر چندرسانه‌ای، شعر دیجیتالی، ویدئوشعر، ویدئو هایکو، هایپرتکست، شعر اجرایی، شعر شنیداری و شعر شنودیداری عناوین این کتاب هستند.

احمدرضا احمدی، ژازه تباتبایی، هوشنگ صهبا، عباس صفاری، علیرضا پنجه‌ای، مهرداد فلاح، علی عبدالرضایی، فرزین هومانفر، محمد آزرم، لیلا صادقی، عباس حبیبی بدرآبادی، امید نقیبی نسب، سمیه طوسی، مزدک پنجه‌ای، باوند بهپور، فرهاد فزونی، حبیب پیام، علی خیزاب، مهرگان علیدوست، ایرج زبردست، زهره برقچی، محسن کریمی، داریوش معمار، کورش کرم‌پور، کیوان مهرگان، آنیما احتیاط، سولماز نراقی، مراد قلی‌پور، مهتاب رشیدیان، کیومرث منشی‌زاده، طاهره صفارزاده و... از کسانی هستند که نمونه شعرشان در این کتاب آمده است.

پخش این کتاب توسط #صدای_معاصر صدای معاصر و فروشگاه اینترنتی #سی_بوک انجام به زودی انجام می‌گیرد، هر چند که این کتاب را از طریق صفحه‌ی اینستاگرام انتشارات دوات معاصر davat.moaser نیز می‌توانید تهیه نمایید.

@mazdakpanjehee
Concrete Poetry | Getty Research Institute
نمونه‌ای از شعر کانکریت صوتی ( تصویر پنجم) اثر هنری شوپن که جان کلود آن را قرائت کرده است.
Vite (Fast), Henri Chopin, 1961. From Le dernier roman du monde: Histoire d'un chef occidental ou oriental (Wetteren, 1970), n.p. 93-B2246. Permission given by Brigitte Chopin Morton
Audio: Poem read by Jean-Claude Carron (Los Angeles, 2016). Permission given by Brigitte Chopin Morton
https://www.getty.edu/research/exhibitions_events/exhibitions/concrete_poetry/


#کانکریت
@mazdakpanjehee
کورش حیدرنژاد را سالها پیش در برخی انجمن‌های ادبی‌ رشت می‌دیدم. دوستی ما با شعر شکل گرفت. انسان عاشق و شاعری که از تالش به رشت می‌آمد تا با شاعران رشت مراوده‌ی ادبی داشته باشد. ساده، صمیمی، مهربان، جسور، پریشان حال و مشوش صفاتی است که از او سراغ دارم. حرف‌هایش، شعرهایش کلیشه‌ای نبود. شعرخوانی‌اش هم! صراحت لهجه‌ی عجیبی دارد.

از اوایل دهه‌ی هشتاد دیگر ندیدمش، چند بار سراغش را گرفتم اما نبود، هیچ جا. چند وقت پیش در یکی از گروه‌ها دیدمش، چشم‌هایم برق زد، یک دوست قدیمی را یافته بودم. پیام دادم و جویایش شدم. شعر می‌نوشت، به کارگری روزگار می‌گذراند و از هیاهو خود را دور کرده بود. مدتی بیمار بود و حالا به قول خودش خوب شده است. اربیل عراق، استانبول و خیابان‌های تهران کارگری او را به یاد دارند.

همین اواخر گفت، در یک اتاق کوچک چند نفره زندگی می‌کنیم. صبح به دنبال کار، چشم می‌دوانیم تا شاید کسی نقاش و بنا و گچ‌کار بخواهد. با این همه ناامنی اقتصادی اما روحیه‌اش مثال زدنی است. او در شعر چیزی را می‌بیند که ما نمی‌بینیم. شعرش کشف شهودی است. ادمی با ایده‌های پراکنده. زخم‌های بی‌شمار از زندگی در شعر دارد. مهاجری که روزگار یک زندگی بی‌دغدغه به او بدهکار است.

شعرهایش را در تلگرام برایم فرستاد، گفتم بیشتر بفرست، گفت گم کرده‌ام. از دوستانش کمک گرفتیم. ایمیل‌هایشان را گشتند و چیزهایی را هم در حافظه داشت. شعرهایش بیشتر شد، قد یک کتاب! گفتم بیا که ببینمت. کراوات زده بود و کت و شلوار پوشیده بود. نشست مقابلم، از این سالهای رنج و دربه‌دری و بی‌خانمانی گفت. برایش آسایش ارزو کردم. چایی خورد و کتابش را سپرد دست من.

مرثیه‌ای برای هایده تنها یک کتاب شعر نیست، روزها و شب‌های شاعری کارگر است که روزهایش را در خیابان و شب‌هایش را در پارک‌ها گذرانده است. من برای شعرهایش، زندگی‌اش و سرگذشت پر از فراز و نشیبش احترام قائلم. او برای من شاعری واقعی است.

شعرهای او عاری از هر گونه ایسم و جریان ادبی است، شعرش وامدار خودش است. زبانی ساده، لحنی شورشی، تصاویری مخیل دستاورد او در این کتاب است.
این شما و این، «مرثیه‌ای برای هایده» !

#مرثیه‌ای_برای_هایده
#کورش_حیدرنژاد
#دوات_معاصر
@davatmoaser
درباره‌ی کتاب جریان شناسی شعر دیداری- شنیداری

امید نقیبی نسب

دیداری_شنیداری مزدک پنجه ایی اولین کتاب فارسی زبانی است که به نوعی آرشیو کاملی از افراد، جریانات و اتفاقات معاصر شعر آوانگارد در این حوزه ی زبانی را، در اختیار مخاطب می گذارد، و از این جهت بسیار حائز اهمیت است، کتاب با تعریف شعر، و بعد از آن تعریف شعر دیداری و کانکریت آغاز می شود و سپس به سراغ تک تک افرادی که در این حوزه دست به تجربه های تازه زده اند می رود، و به روش پژوهش کتابخانه ایی و نمونه گزینی اقدام به جمع آوری آثار و اتفاقاتی که در این حوزه ی زبانی قلم و رقم خورده است می کند هر چند برخی از تجربیات دیجیتالی، صوتی و یا چندرسانه ایی قابلیت چاپ کاغذی نداشته و نیازمند درج بر روی لوح فشرده ایی در کنار کتاب بوده که فقدان آن برای مخاطب و پژوهشگر احساس می شود، اما این موضوع نمی تواند از ارزش کتاب بکاهد از طرفی ذائقه و سلیقه ی مزدک پنجه ایی به عنوان پژوهشگری مستقل در گزینش اشعار، تعاریف و نقدها خوانش کتاب را جذاب تر کرده است، و می توان براحتی دغدغه ی او را به عنوان یکی از شاعران فعال در این حوزه لمس کرد، که جای تقدیر دارد، از طرفی برکسی پوشیده نیست که شعر دیداری امروزه در جهانی که شاید بتوان آن را جهان بصری نامید چقدر می تواند حائز اهمیت باشد، جهانی که در آن چشمان انسان روزانه چهل میلیون ترابایت تصویر مصرف و آنالیز می کند، چشمانی که اصطلاحن قبل از مغز می توانند عاشق شوند، اعتماد کنند، رفاقت کنند، درک کنند، تحلیل کنند و پیام صادر کنند، پس بدون شک شعرهای دیداری_دیجیتالی آینده ی نوشته های اندیشه محور و زیبا خواهند بود، چیزی که شالوده ادبیات و کتاب های دیجیتالی و چندرسانه ایی آینده خواهند بود
کتاب توسط نشر دوات معاصر در شهر رشت چاپ و منتشر شده است که دوستان علاقه مند می توانند با ارسال پیام به صفحه این انتشارات در اینستاگرام، و خرید غیرحضوری کتاب، آن را از طریق پست درب منزل تحویل بگیرند، به امید چاپ آثاری پژوهشی بیشتر در حوزه ی شعر و هنر آوانگارد ایران

دو شعر از اینجانب در کتاب چاپ شده که از مجموعه‌ی #تهران است که آنها را اوایل دهه نود شمسی نوشتم.

#شعر_کانکریت
#شعر_دیجیتال
#شعر_دیداری
#امید_نقیبی_نسب
#مزدک_پنجه_ای

برای تهیه و دریافت این کتاب ارزشمند که حاوی تجربه های شعری و اتفاقات زبانی خلاقانه در زبان فارسی و شعر معاصر ایران است به صفحه اینستاگرام انتشارات مراجعه کنید.
davat.moaser

@mazdakpanjehee
از دیشب که خبر انتشار کتاب کورش حیدرنژاد «مرثیه‌ای برای هایده» را در فضای مجازی منتشر کردم با بازخورد بسیار مثبتی مواجه شدم. اکثر پیغام‌ها را به او رساندم و شگفت زده بود.

برایم نوشت:
گفته بودم از شهرت نگرانم...اما باید قبول کنم روزی فرا می‌رسد که من باید با حقیقت روبرو شوم، وقتی امروز فکر می‌کنم می‌بینم در زندگیم جز شعر چیزی برایم نمانده است. فرار دیگر بس است، بلکه زمان آن رسیده، حقیقت را بپذیرم از طوفانهای زندگی، کشتی شکسته عمرم را به سلامت عبور دهم.
نمی‌دانم چه بگویم بعد این بیشتر تلاش خواهم کرد، بشتر دست مهربانی به سوی مردم دراز خواهم کرد، حالا دارم باور می‌کنم انسانهای والا را که فقط به شعر احترام می‌گذارند و ایمان آوردم، من هستم، نفس می‌کشم.

@mazdakpanjehee
2024/09/22 22:29:39
Back to Top
HTML Embed Code: