Forwarded from Bukharamag
در فقدان دکتر داریوش شایگان
به قلم دکتر محمدعلی موحد
در ولایت ما، آذربایجان، تعبیری دارند برای فصل بهار که میگویند فصلِ خنده و گریهی توأمان است: آغلار-گولَر آیی، گریه و خنده با هم.
از من خواستند صحبت کنم و من اطاعت کردم. اما من امروز گزینهی خوبی برای سخن گفتن نیستم. یک چشم من خندان است و چشم دیگرم گریان. آن چشم گریان در غم درگذشتِ دوستم داریوش شایگان گریان است. فضای دل و اندیشهی من پایکوب این خیال و این سوال است که کجا شد آن همه فهم و فراست؟ کجا شد آن همه هوش و ذکاوت؟ داریوش شایگان از مفاخر عصر ما بود. آثارش به چند زبان از جمله به ترکی ترجمه شده است. سزاوار نبود از من که در این روزها سخنی بگویم و یادِ او نکنم. سخن از فقدان او تلخ است و ناگوار. اما یاد او مایهی امید و سربلندی است؛ مایهی امید و دلگرمی است که هنوز ایران چنین فرزندانی میپرورد.
نوروز نوید تحوّل و شکوفایی است و ما امروز به شادباشِ نوروز اینجا آمدهایم. یادگار ماندگار پدران ما که سر از مرزهای جغرافیایی و سیاسی فراتر میکشد و از پای دیوار چین تا ساحل دریای سیاه و دریای سپید پیام همدلی و همبستگی و همداستانی میپراکند. پیام دوستی و مهربانی.
گرامی باد این پیام الهی بویژه در این روزگار که نفیرِ نفرت و بیداد و عُدوان همهی آفاق را پر کرده است.
و پیروز باد نوروز ما و مبارک باد نام او و سرافراز باد پرچم افتخار او و درخشان و درخشانتر باد تلألؤ انوار تجلیات او و گرانبار باد رهآورد عطایا و برکات او!
سخنان استاد دکتر محمدعلی موحد در گردهمآیی ایرانیان مقیم استانبول به مناسبت نوروز، سوم فروردین ۱۳۹۷
به قلم دکتر محمدعلی موحد
در ولایت ما، آذربایجان، تعبیری دارند برای فصل بهار که میگویند فصلِ خنده و گریهی توأمان است: آغلار-گولَر آیی، گریه و خنده با هم.
از من خواستند صحبت کنم و من اطاعت کردم. اما من امروز گزینهی خوبی برای سخن گفتن نیستم. یک چشم من خندان است و چشم دیگرم گریان. آن چشم گریان در غم درگذشتِ دوستم داریوش شایگان گریان است. فضای دل و اندیشهی من پایکوب این خیال و این سوال است که کجا شد آن همه فهم و فراست؟ کجا شد آن همه هوش و ذکاوت؟ داریوش شایگان از مفاخر عصر ما بود. آثارش به چند زبان از جمله به ترکی ترجمه شده است. سزاوار نبود از من که در این روزها سخنی بگویم و یادِ او نکنم. سخن از فقدان او تلخ است و ناگوار. اما یاد او مایهی امید و سربلندی است؛ مایهی امید و دلگرمی است که هنوز ایران چنین فرزندانی میپرورد.
نوروز نوید تحوّل و شکوفایی است و ما امروز به شادباشِ نوروز اینجا آمدهایم. یادگار ماندگار پدران ما که سر از مرزهای جغرافیایی و سیاسی فراتر میکشد و از پای دیوار چین تا ساحل دریای سیاه و دریای سپید پیام همدلی و همبستگی و همداستانی میپراکند. پیام دوستی و مهربانی.
گرامی باد این پیام الهی بویژه در این روزگار که نفیرِ نفرت و بیداد و عُدوان همهی آفاق را پر کرده است.
و پیروز باد نوروز ما و مبارک باد نام او و سرافراز باد پرچم افتخار او و درخشان و درخشانتر باد تلألؤ انوار تجلیات او و گرانبار باد رهآورد عطایا و برکات او!
سخنان استاد دکتر محمدعلی موحد در گردهمآیی ایرانیان مقیم استانبول به مناسبت نوروز، سوم فروردین ۱۳۹۷
نیایش نوزورزی محمدعلی موحد
بخش پایانی سخنان محمدعلی موحد، دربارهی نوروز،👆نیایشیست بیمانند برای ایران که جا دارد بارها آن را بخوانیم و از بر کنیم:
... گرامی باد این پیام الهی بویژه در این روزگار که نفیر نفرت و بیداد و عدوان همهی آفاق را پر کرده است.
و پیروز باد نوروز ما و مبارک باد نام او و سرافراز باد پرچم افتخار او و درخشان و درخشانتر باد تلألو انوار تجلیات او و گرانبار باد رهآورد عطایا و برکات او.
دربارهی نوروز بسیار گفتهاند و نوشتهاند و شنیدهایم و خواندهایم. همه زیبا و شنیدنی و خواندنی. اما در میان همهی آن گفتهها و نوشتهها اندکشمارند نمونههای چنین جاندار و شیرین و آهنگین و دلکش. این نیایشیست برآمده از دل و جان پیری فرزانه که به ژرفاهای فرهنگ ایرانی و ارزشهای آن ره برده است و پیام نوروز را که نیست مگر امید و شادی و مدارا و مهر و دوستی، نیک دریافته و زیبا و نیکو به دیگران میرساند.
تا گردش روزگار هست و نوروز هست ایران هم هست و میماند. ایران، در درازنای تاریخ پرفرازوفرود خود، از گذرگاههای بسیار تنگ و باریک و دهشتناک گذر کرده و همچنان استوار مانده است. راز ماندگاری ایران، فرهنگ و اندیشهایست که ریشهاش از امید و شادی آب میخورد. ایرانیان در گذر تاریخ و در طول قرون و اعصار با تکیه بر این فرهنگ بر پتیارهی دروغ و بیداد چیره شدهاند و اگرچه بارها در دام این پتیاره گرفتار شده و در راه افتادهاند اما هرگز از راه نیفتادهاند. نیایش محمدعلی موحد چکیدهی اندیشه و فرهنگ ایرانیست. آن را بارها ژرف بخوانیم و امید به پیروزی و بهروزی را بگستریم.
نوروز همایون و خجسته باد.
#داریوش_رحمانیان
سوم فروردین هزار و چهارصد و سه
با سپاس از کانال مجلهی ارجمند بخارا که سخنان محمدعلی موحد را بازنشر کرد.
https://www.tg-me.com/mardomnameh
بخش پایانی سخنان محمدعلی موحد، دربارهی نوروز،👆نیایشیست بیمانند برای ایران که جا دارد بارها آن را بخوانیم و از بر کنیم:
... گرامی باد این پیام الهی بویژه در این روزگار که نفیر نفرت و بیداد و عدوان همهی آفاق را پر کرده است.
و پیروز باد نوروز ما و مبارک باد نام او و سرافراز باد پرچم افتخار او و درخشان و درخشانتر باد تلألو انوار تجلیات او و گرانبار باد رهآورد عطایا و برکات او.
دربارهی نوروز بسیار گفتهاند و نوشتهاند و شنیدهایم و خواندهایم. همه زیبا و شنیدنی و خواندنی. اما در میان همهی آن گفتهها و نوشتهها اندکشمارند نمونههای چنین جاندار و شیرین و آهنگین و دلکش. این نیایشیست برآمده از دل و جان پیری فرزانه که به ژرفاهای فرهنگ ایرانی و ارزشهای آن ره برده است و پیام نوروز را که نیست مگر امید و شادی و مدارا و مهر و دوستی، نیک دریافته و زیبا و نیکو به دیگران میرساند.
تا گردش روزگار هست و نوروز هست ایران هم هست و میماند. ایران، در درازنای تاریخ پرفرازوفرود خود، از گذرگاههای بسیار تنگ و باریک و دهشتناک گذر کرده و همچنان استوار مانده است. راز ماندگاری ایران، فرهنگ و اندیشهایست که ریشهاش از امید و شادی آب میخورد. ایرانیان در گذر تاریخ و در طول قرون و اعصار با تکیه بر این فرهنگ بر پتیارهی دروغ و بیداد چیره شدهاند و اگرچه بارها در دام این پتیاره گرفتار شده و در راه افتادهاند اما هرگز از راه نیفتادهاند. نیایش محمدعلی موحد چکیدهی اندیشه و فرهنگ ایرانیست. آن را بارها ژرف بخوانیم و امید به پیروزی و بهروزی را بگستریم.
نوروز همایون و خجسته باد.
#داریوش_رحمانیان
سوم فروردین هزار و چهارصد و سه
با سپاس از کانال مجلهی ارجمند بخارا که سخنان محمدعلی موحد را بازنشر کرد.
https://www.tg-me.com/mardomnameh
Telegram
مردمنامه (تاریخ مردم)
📜 مردمنامه
🌍 فصلنامه مطالعات تاریخ مردم
✒️ به سردبیری داریوش رحمانیان
🔗 دسترسی به فضاهای مجازی و لینکهای خرید:
http://zil.ink/mardomnameh
📮ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطلب:
@Parastoorahimi66
🌍 فصلنامه مطالعات تاریخ مردم
✒️ به سردبیری داریوش رحمانیان
🔗 دسترسی به فضاهای مجازی و لینکهای خرید:
http://zil.ink/mardomnameh
📮ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطلب:
@Parastoorahimi66
منابع تاریخ مردم
#اسرارالتوحید_و_تاریخمردم
در مردمنامهنویسی قلمرو تاریخ بسیار گسترده است. تاریخ مردم تاریخ زندگیست. زندگی به تمام معنا. زندگی تودهی مردم. برای مردم نامهنویس همهی سویهها و گوشههای زندگی مردم موضوعیت دارند. اما شواهد و دادههایی که برای پژوهش در چنین قلمرو گستردهای نیاز است را از کجا باید به دست آورد. در تاریخ هرچه به پیش میآییم و به روزگار معاصر نزدیک میشویم چندی و چونی شواهد و اسناد و مدارک مربوط به تاریخ زندگی مردم بیشتر و دسترسی به آنها نیز بدرجات آسانتر است و هرچه به پس میرویم و از روزگار کنونی دورتر میشویم کمتر و سختتر.
متون تاریخ رسمی و سنتی دربارهی مردم چندان چیزی ندارند و اگر گاه سخنی از مردم و زندگی آنان هست در پیوند است با روایت اشخاص کلان و رویدادهای مهم. در این میان پارهای از تاریخهای محلی بدرجات متفاوتند. پارهای از تاریخهای محلی گزارشهای درخور و ارزشمند از سویههایی از زندگی مردم به دست دادهاند. این بحث سر دراز دارد و اینجا مجال نیست. آماج این یادداشت کوتاه اشاره به سودمندیهای ویژه گونهای دیگر از منابع برای پژوهش در تاریخ مردم است که به مقامات مشهورند: مقامات اولیاء. شرح حال مشایخ عرفان و تصوف. کتاب اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابیسعید نوشتهی محمدبنمنور از نمونههای برجستهی مقاماتنویسی در زبان فارسی است. در این مجال تنگ، دربارهی اهمیت و ارزش تاریخی این کتاب، بناچار، به نقل اشارات کلی مصحح بسنده میکنیم:
«... اما این کتاب تنها زندگینامه بوسعید نیست بلکه یکی از برجستهترین منابع تاریخ تصوف ایران و یکی از مهمترین اسناد تاریخ اجتماعی این سرزمین، در یکی از ادوار تاریخ ایران نیز بشمار میرود. اطلاعات تاریخی و اجتماعییی که از خلال این کتاب بدست میآید، در هیچیک از کتب رسمی تاریخ، به این دقت و تفصیل دیده نمیشود وضع دین و مذهب و طرز زندگی مردم و مسائل زندگی شهری و روستایی تاریخ ایران را، در کمتر کتابی به این دقت و تفصیل میتوان مشاهده کرد.»
«... اسرارالتوحید، بلحاظ اشتمال بر بعضی حوادث تاریخی از قبیل آنچه در باب فتنه غزان و دشت خاوران بویژه، نقل میکند یکی از اسناد مهم تاریخ عصر بشمار میرود ولی متأسفانه گاه مؤلف در بعضی مسائل تاریخی، چون بر روایات شفاهی تکیه دارد، اشتباه میکند... با اینهمه در وصف جزئیات مسائل زندگی شهری و روستایی و آداب و رسوم رایج در میان مردم و طرز معاش آنان، از نوع غذاها و لباسها و خانقاهها و رباطها و کوچهها و بازارها و مساجد و مدارس و کلیساها و شیوه زندگی اقلیتهای مذهبی از قبیل یهودیان و مسیحیان و زرتشتیان در خراسان و نیشابور قرن پنجم سند معتبر و بیهمتایی است...»
اسرارالتوحید،تصحیح محمدرضا شفیعیکدکنی،
تهران، آگاه، ۱۳۷۳، مقدمهی مصحح صص ۱۶۳-۱۶۴ و ۱۶۹-۱۷۰
از دیدگاه مردمنامهنویسی متون و منابع ادبی و عرفانی و... ارزش و اهمیتی ویژه دارند. داوری مصحح اسرارالتوحید دربارهی ارزش تاریخی آن، کمیابیش و بدرجات، دربارهی شماری دیگر از تذکرهها و مقامات و متون ادبی و... راست میآید.
این دست از منابع فقر و کمبود تواریخ رسمی و سنتی را تا اندازهای میکاهند و مردمنامهنویس را در پژوهش زندگی مردمان قدیم بدرجات یاری میکنند.
#داریوش_رحمانیان
https://www.tg-me.com/mardomnameh
#اسرارالتوحید_و_تاریخمردم
در مردمنامهنویسی قلمرو تاریخ بسیار گسترده است. تاریخ مردم تاریخ زندگیست. زندگی به تمام معنا. زندگی تودهی مردم. برای مردم نامهنویس همهی سویهها و گوشههای زندگی مردم موضوعیت دارند. اما شواهد و دادههایی که برای پژوهش در چنین قلمرو گستردهای نیاز است را از کجا باید به دست آورد. در تاریخ هرچه به پیش میآییم و به روزگار معاصر نزدیک میشویم چندی و چونی شواهد و اسناد و مدارک مربوط به تاریخ زندگی مردم بیشتر و دسترسی به آنها نیز بدرجات آسانتر است و هرچه به پس میرویم و از روزگار کنونی دورتر میشویم کمتر و سختتر.
متون تاریخ رسمی و سنتی دربارهی مردم چندان چیزی ندارند و اگر گاه سخنی از مردم و زندگی آنان هست در پیوند است با روایت اشخاص کلان و رویدادهای مهم. در این میان پارهای از تاریخهای محلی بدرجات متفاوتند. پارهای از تاریخهای محلی گزارشهای درخور و ارزشمند از سویههایی از زندگی مردم به دست دادهاند. این بحث سر دراز دارد و اینجا مجال نیست. آماج این یادداشت کوتاه اشاره به سودمندیهای ویژه گونهای دیگر از منابع برای پژوهش در تاریخ مردم است که به مقامات مشهورند: مقامات اولیاء. شرح حال مشایخ عرفان و تصوف. کتاب اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابیسعید نوشتهی محمدبنمنور از نمونههای برجستهی مقاماتنویسی در زبان فارسی است. در این مجال تنگ، دربارهی اهمیت و ارزش تاریخی این کتاب، بناچار، به نقل اشارات کلی مصحح بسنده میکنیم:
«... اما این کتاب تنها زندگینامه بوسعید نیست بلکه یکی از برجستهترین منابع تاریخ تصوف ایران و یکی از مهمترین اسناد تاریخ اجتماعی این سرزمین، در یکی از ادوار تاریخ ایران نیز بشمار میرود. اطلاعات تاریخی و اجتماعییی که از خلال این کتاب بدست میآید، در هیچیک از کتب رسمی تاریخ، به این دقت و تفصیل دیده نمیشود وضع دین و مذهب و طرز زندگی مردم و مسائل زندگی شهری و روستایی تاریخ ایران را، در کمتر کتابی به این دقت و تفصیل میتوان مشاهده کرد.»
«... اسرارالتوحید، بلحاظ اشتمال بر بعضی حوادث تاریخی از قبیل آنچه در باب فتنه غزان و دشت خاوران بویژه، نقل میکند یکی از اسناد مهم تاریخ عصر بشمار میرود ولی متأسفانه گاه مؤلف در بعضی مسائل تاریخی، چون بر روایات شفاهی تکیه دارد، اشتباه میکند... با اینهمه در وصف جزئیات مسائل زندگی شهری و روستایی و آداب و رسوم رایج در میان مردم و طرز معاش آنان، از نوع غذاها و لباسها و خانقاهها و رباطها و کوچهها و بازارها و مساجد و مدارس و کلیساها و شیوه زندگی اقلیتهای مذهبی از قبیل یهودیان و مسیحیان و زرتشتیان در خراسان و نیشابور قرن پنجم سند معتبر و بیهمتایی است...»
اسرارالتوحید،تصحیح محمدرضا شفیعیکدکنی،
تهران، آگاه، ۱۳۷۳، مقدمهی مصحح صص ۱۶۳-۱۶۴ و ۱۶۹-۱۷۰
از دیدگاه مردمنامهنویسی متون و منابع ادبی و عرفانی و... ارزش و اهمیتی ویژه دارند. داوری مصحح اسرارالتوحید دربارهی ارزش تاریخی آن، کمیابیش و بدرجات، دربارهی شماری دیگر از تذکرهها و مقامات و متون ادبی و... راست میآید.
این دست از منابع فقر و کمبود تواریخ رسمی و سنتی را تا اندازهای میکاهند و مردمنامهنویس را در پژوهش زندگی مردمان قدیم بدرجات یاری میکنند.
#داریوش_رحمانیان
https://www.tg-me.com/mardomnameh
Telegram
مردمنامه (تاریخ مردم)
📜 مردمنامه
🌍 فصلنامه مطالعات تاریخ مردم
✒️ به سردبیری داریوش رحمانیان
🔗 دسترسی به فضاهای مجازی و لینکهای خرید:
http://zil.ink/mardomnameh
📮ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطلب:
@Parastoorahimi66
🌍 فصلنامه مطالعات تاریخ مردم
✒️ به سردبیری داریوش رحمانیان
🔗 دسترسی به فضاهای مجازی و لینکهای خرید:
http://zil.ink/mardomnameh
📮ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطلب:
@Parastoorahimi66
Forwarded from شهرزاد
«ایرانی ترین نویسنده و کودکان و نوجوانان ایران» عنوان مقالهای است که در آخرین شماره فصلنامه «مردم نامه» درباره مرحوم دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن منتشر کرده ام.
در این مقاله خاطرات او از دوران کودکی، داستانی نوشته او درباره یک کودک فقیر، دوستی و نوشته های او درباره مهدی آذر یزدی، مقالات او درباره مدارس و تعلیم و تربیت و همچنین نگرانیهای او درباره خواندنی های نامناسب کودکان و نوجوانان مورد اشاره قرار گرفته است.
در ادامه مجموعه «کتاب جوانان برای آشنایی با فرهنگ و تمدن و سرزمین ایران» که با دبیری ندوشن برای دبیرستانی ها در انتشارات فرانکلین منتشر شد معرفی و بررسی شده است.
تحلیل سخنرانی ندوشن در انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در سال ۱۳۸۱ با عنوان «تاریخ نویسی برای کودکان و نوجوانان» از دیگر مطالب این نوشته است..
@shahrzadquotes
شهرزاد؛
نوشتههایی از سیدعلی کاشفی خوانساری
در این مقاله خاطرات او از دوران کودکی، داستانی نوشته او درباره یک کودک فقیر، دوستی و نوشته های او درباره مهدی آذر یزدی، مقالات او درباره مدارس و تعلیم و تربیت و همچنین نگرانیهای او درباره خواندنی های نامناسب کودکان و نوجوانان مورد اشاره قرار گرفته است.
در ادامه مجموعه «کتاب جوانان برای آشنایی با فرهنگ و تمدن و سرزمین ایران» که با دبیری ندوشن برای دبیرستانی ها در انتشارات فرانکلین منتشر شد معرفی و بررسی شده است.
تحلیل سخنرانی ندوشن در انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در سال ۱۳۸۱ با عنوان «تاریخ نویسی برای کودکان و نوجوانان» از دیگر مطالب این نوشته است..
@shahrzadquotes
شهرزاد؛
نوشتههایی از سیدعلی کاشفی خوانساری
Forwarded from لوح (Kamran Sharifi)
«من سیاسی نیستم!؟»
سال ۱۳۹۴ هنگامی که پس از سه سال تدریس در دانشگاه ایالتی اوهایو به دانشگاه فردوسی بازگشتم دانشجویان پرسشهای گوناگونی پیرامون موضوعات متفاوت از نظام آموزشی، برنامه درسی و شیوه و منابع تدریس تا سبک زندگی و وضعیت اقتصادی مردم و سایر شئون زندگی در امریکا میپرسیدند. از جمله پرسشها هم این بود که راست است که میگویند امریکاییها چندان درگیر آگاهی از اوضاع جهان از جمله ایران و نیز اوضاع سیاسی کشور خودشان نیستند و سطح عمومی آگاهی سیاسیشان بالا نیست؟ توضیح من این بود که به طور طبیعی درگیر شدن شهروندان هر کشور با یک موضوع بسته به میزان تأثیر آن موضوع بر زندگیشان دارد. مثلا باید دید سیاست به چه میزان بر زندگی دانشگاهی یا زندگی روزمره و از جمله اقتصاد فردی و خانوادگی در یک کشور اثرگذار است. در امریکا نظام سیاسی دخالتی در نظام دانشگاهی و بخش مهمی از اقتصاد ندارد و این بخشها عمدتا مستقل و خصوصی هستند و از آمدن و رفتن دولتها چندان تأثیری نمیپذیرند. بنابراین برای چنین مردمی دنبال کردن روزمره اخبار و امور سیاسی چندان معنایی هم ندارد. در مقام مقایسه ایران کشوری است که حکومت و سیاست تقریبا در تمامی شئون زندگی مردم از نوع پوشش گرفته تا طرز تفکر و اعتقادات و متون درسی و در یک کلام همه چیز مردم دخالت دارد و بنابراین طبیعی است که مردم به طور دائم درگیر سیاست باشند و حتی فراتر رفته و دچار سیاستزدگی هم بشوند. همینطور است در مورد کنجکاوی مردم ایران نسبت به اوضاع امریکا؛ چرا که در چند دهه اخیر سرنوشت ایران و ایرانیان چنان با دشمنی با این کشور گره زده شده است که هر تحولی در این کشور خواه ناخواه بر سرنوشت ایرانیان اثرگذار است و نماد بارز آن هم در اثرگذاری تغییرات قیمت دلار در زندگی روزمره ایرانیان دیده میشود. همه تحولات کشور ما از انقلاب اسلامی گرفته تا جنگ با عراق و بحرانهای منطقهای و نیز وضعیت اقتصادی و حتی مناسبات علمی – دانشگاهی ما هم با این کشور پیوند دارد. بدین جهت به اصطلاح «سیاسی بودن» بیشتر مردم کشوری مانند ایران طبیعی است و اگر کسی نسبت به عرصه سیاست بی تفاوت باشد گویی سرنوشت خود و جامعه برایش اهمیتی ندارد.
این مقدمه تجربی را نوشتم تا برسم به عبارتی که از بسیاری افراد از جمله دانشگاهیان میشنویم یا بروز آن را در عملکرد آنها می بینیم؛ یعنی عبارت «من سیاسی نیستم!» یا «من با سیاست کاری ندارم!» که در بسیاری موارد به عنوان یک نقطه قوت و با افتخار از آن یاد میشود (بگذریم که اتفاقاً برخی از افرادی که چنین مدعایی دارند به شدت پیگیر اخبار و تحولات سیاسی هستند اما بنا به مصالح مختلف خودسانسوری میکنند). طبیعی است که منظور این افراد از عبارت «من سیاسی نیستم» نداشتن فعالیت سیاسی یا حزبی و مانند آن نیست، بلکه مقصود عدم علاقه به حوزه سیاست و از جمله دنبال کردن اخبار تحولات سیاسی کشور و اظهار نظر پیرامون آنهاست. بدیهی است که سیاسی بودن در معنای نخست یعنی داشتن فعالیت سیاسی و حزبی را نمیتوان از همگان انتظار داشت و از قضا یکی از آفتهای نظام حکمرانی و حوزه سیاست در ایران ورود افراد ناشایست و بیمایه به این عرصه است. اما در مورد دوم یعنی حساس بودن نسبت به تحولات سیاسی و اظهارنظر و واکنش نشان دادن در مورد آنها با توجه به نوع رابطه سیاست با تمامی عرصههای زندگی در کشور ما «سیاسی نبودن» چیزی جز «بیتفاوتی» و «شانه خالی کردن» از مسئولیت اجتماعی نیست و صدالبته افتخار و امتیازی برای مدعی آن به شمار نمیآید.
این نوشتار را با یک خاطره شروع کردم و با یک خاطره به پایان میبرم. چند سال پیش از همکاری پرسیدم «چه خبر؟» و او با افتخار گفت فلانی دو سه سال است کلا به اخبار گوش نمیدهم و از هیچ چیز خبر ندارم! نمیدانم واقعاً و در عمل هم چنین بود یا فقط چنین وانمود و خودسانسوری میکرد یا نه. چون هیچگاه هم اظهارنظری در مورد وضعیت سیاسی کشور از او ندیده بودم حمل بر صحت کردم اما تا مدتی کنجکاو بودم که چطور میشود یک فرد بتواند چنین کاری بکند و اگر بشود خوب است من هم به آن فکر کنم و این اندازه به حوزه سیاست توجه نکنم و برای خودم هزینه نتراشم (هشت سال توقف در تبدیل وضعیت و پنج سال بایگانی شدن پرونده ارتقاء مصوب کمیته تخصصی دانشکده). بعد از مدتی دریافتم از قضا همکار یاد شده تمرکزش بر تبدیل وضعیت، ارتقاء و برخی مسائل حاشیهای دیگر بوده است و احتمالا پرداختن به سیاست در حد یک شهروند معمولی را نه تنها وقتگیر که چه بسا مانع پیشبرد برنامههای شغلی و شخصی خود میدیده است.
جواد عباسی، گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، ۹۹/۱۱/۲۳
و همچنین مقالهای به توصیه این نویسنده برای مطالعه در این لینک در پیوند با مطلب بالا:
https://www.tg-me.com/culturalpolicyfum/313
سال ۱۳۹۴ هنگامی که پس از سه سال تدریس در دانشگاه ایالتی اوهایو به دانشگاه فردوسی بازگشتم دانشجویان پرسشهای گوناگونی پیرامون موضوعات متفاوت از نظام آموزشی، برنامه درسی و شیوه و منابع تدریس تا سبک زندگی و وضعیت اقتصادی مردم و سایر شئون زندگی در امریکا میپرسیدند. از جمله پرسشها هم این بود که راست است که میگویند امریکاییها چندان درگیر آگاهی از اوضاع جهان از جمله ایران و نیز اوضاع سیاسی کشور خودشان نیستند و سطح عمومی آگاهی سیاسیشان بالا نیست؟ توضیح من این بود که به طور طبیعی درگیر شدن شهروندان هر کشور با یک موضوع بسته به میزان تأثیر آن موضوع بر زندگیشان دارد. مثلا باید دید سیاست به چه میزان بر زندگی دانشگاهی یا زندگی روزمره و از جمله اقتصاد فردی و خانوادگی در یک کشور اثرگذار است. در امریکا نظام سیاسی دخالتی در نظام دانشگاهی و بخش مهمی از اقتصاد ندارد و این بخشها عمدتا مستقل و خصوصی هستند و از آمدن و رفتن دولتها چندان تأثیری نمیپذیرند. بنابراین برای چنین مردمی دنبال کردن روزمره اخبار و امور سیاسی چندان معنایی هم ندارد. در مقام مقایسه ایران کشوری است که حکومت و سیاست تقریبا در تمامی شئون زندگی مردم از نوع پوشش گرفته تا طرز تفکر و اعتقادات و متون درسی و در یک کلام همه چیز مردم دخالت دارد و بنابراین طبیعی است که مردم به طور دائم درگیر سیاست باشند و حتی فراتر رفته و دچار سیاستزدگی هم بشوند. همینطور است در مورد کنجکاوی مردم ایران نسبت به اوضاع امریکا؛ چرا که در چند دهه اخیر سرنوشت ایران و ایرانیان چنان با دشمنی با این کشور گره زده شده است که هر تحولی در این کشور خواه ناخواه بر سرنوشت ایرانیان اثرگذار است و نماد بارز آن هم در اثرگذاری تغییرات قیمت دلار در زندگی روزمره ایرانیان دیده میشود. همه تحولات کشور ما از انقلاب اسلامی گرفته تا جنگ با عراق و بحرانهای منطقهای و نیز وضعیت اقتصادی و حتی مناسبات علمی – دانشگاهی ما هم با این کشور پیوند دارد. بدین جهت به اصطلاح «سیاسی بودن» بیشتر مردم کشوری مانند ایران طبیعی است و اگر کسی نسبت به عرصه سیاست بی تفاوت باشد گویی سرنوشت خود و جامعه برایش اهمیتی ندارد.
این مقدمه تجربی را نوشتم تا برسم به عبارتی که از بسیاری افراد از جمله دانشگاهیان میشنویم یا بروز آن را در عملکرد آنها می بینیم؛ یعنی عبارت «من سیاسی نیستم!» یا «من با سیاست کاری ندارم!» که در بسیاری موارد به عنوان یک نقطه قوت و با افتخار از آن یاد میشود (بگذریم که اتفاقاً برخی از افرادی که چنین مدعایی دارند به شدت پیگیر اخبار و تحولات سیاسی هستند اما بنا به مصالح مختلف خودسانسوری میکنند). طبیعی است که منظور این افراد از عبارت «من سیاسی نیستم» نداشتن فعالیت سیاسی یا حزبی و مانند آن نیست، بلکه مقصود عدم علاقه به حوزه سیاست و از جمله دنبال کردن اخبار تحولات سیاسی کشور و اظهار نظر پیرامون آنهاست. بدیهی است که سیاسی بودن در معنای نخست یعنی داشتن فعالیت سیاسی و حزبی را نمیتوان از همگان انتظار داشت و از قضا یکی از آفتهای نظام حکمرانی و حوزه سیاست در ایران ورود افراد ناشایست و بیمایه به این عرصه است. اما در مورد دوم یعنی حساس بودن نسبت به تحولات سیاسی و اظهارنظر و واکنش نشان دادن در مورد آنها با توجه به نوع رابطه سیاست با تمامی عرصههای زندگی در کشور ما «سیاسی نبودن» چیزی جز «بیتفاوتی» و «شانه خالی کردن» از مسئولیت اجتماعی نیست و صدالبته افتخار و امتیازی برای مدعی آن به شمار نمیآید.
این نوشتار را با یک خاطره شروع کردم و با یک خاطره به پایان میبرم. چند سال پیش از همکاری پرسیدم «چه خبر؟» و او با افتخار گفت فلانی دو سه سال است کلا به اخبار گوش نمیدهم و از هیچ چیز خبر ندارم! نمیدانم واقعاً و در عمل هم چنین بود یا فقط چنین وانمود و خودسانسوری میکرد یا نه. چون هیچگاه هم اظهارنظری در مورد وضعیت سیاسی کشور از او ندیده بودم حمل بر صحت کردم اما تا مدتی کنجکاو بودم که چطور میشود یک فرد بتواند چنین کاری بکند و اگر بشود خوب است من هم به آن فکر کنم و این اندازه به حوزه سیاست توجه نکنم و برای خودم هزینه نتراشم (هشت سال توقف در تبدیل وضعیت و پنج سال بایگانی شدن پرونده ارتقاء مصوب کمیته تخصصی دانشکده). بعد از مدتی دریافتم از قضا همکار یاد شده تمرکزش بر تبدیل وضعیت، ارتقاء و برخی مسائل حاشیهای دیگر بوده است و احتمالا پرداختن به سیاست در حد یک شهروند معمولی را نه تنها وقتگیر که چه بسا مانع پیشبرد برنامههای شغلی و شخصی خود میدیده است.
جواد عباسی، گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، ۹۹/۱۱/۲۳
و همچنین مقالهای به توصیه این نویسنده برای مطالعه در این لینک در پیوند با مطلب بالا:
https://www.tg-me.com/culturalpolicyfum/313
Telegram
گروه مطالعات و برنامهریزی فرهنگی_اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد
🖇دانشجو و سیاست در ایالات متحده امریکا
▫️مقالهای مرتبط با بیستوششمین نشست ایده دانشگاه: دانشگاه، جامعه و سیاست
@culturalpolicyfum
▫️مقالهای مرتبط با بیستوششمین نشست ایده دانشگاه: دانشگاه، جامعه و سیاست
@culturalpolicyfum
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
https://www.instagram.com/p/Cc0movYNYL1/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
"بگو: فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، (روح) شما را میگیرد سپس شما را بهسوی پروردگارتان بازمیگردانند." #قرآن_كريم/ #سوره_سجده/ آیه ۱۱
#دیدن_دگر_آموز_شنیدن_دگر_آموز
آوازی بلند از آسمان شنیدم
پشت پنجرهام، کیلومترها دورتر از حضورِ صدایِ تو،
طوفانی به پا شده است
چقدر تلخ است که خبر تلخ پرواز تو را میشنوم،
هر چند خوب میدانم، "مرگ پایان کبوتر نیست.." 🍃
و با نیش اشکی در چشم، همراه بادها زیر لب میخوانم:
" از داغِ فراقِ او در دل چمنی دارم
ای لالهٔ صحرائی با تو سخنی دارم
این آه جگر سوزی در خلوت صحرا به
لیکن چکنم کاری با انجمنی دارم"
🥀مردی که براستی در قول و عمل عاشق فرهنگ، شعر ، ادبیات، و تاریخ کهن فرهنگ مشرقزمین و ایرانِ جان بود و بویژه در اثر ماندگار: "دیدن دگر آموز، شنیدن دگر آموز " این عشقِ تابناک را میتوان در تمامیِ واژههای مقدمهی این اثر، براستی کشف کرد،
و این نخستین اثری بود که از کودکی، من را با استاد #محمد_علی_اسلامی_ندوشن عمیقا آشنا کرد!
آری، او نخستین اندیشمندی در زندگیام بود که از زبان #اقبال_لاهوری، جاری و ساری بودن را اینگونه به من آموخت:
/ ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم
هیچ نه معلوم شد آه که من چیستم
موج ز خود رفته ئی تیز خرامید و گفت
هستم اگر میروم گر نروم نیستم//
-کاوه فرهادی- پنجم اردیبهشت۴۰۱
( درگذشت محمد علی اسلامی ندوشن)
#محمد_علی_اسلامی_ندوشن
#یادداشت
#کاوه_فرهادی
@kaveh_farhadi
"بگو: فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، (روح) شما را میگیرد سپس شما را بهسوی پروردگارتان بازمیگردانند." #قرآن_كريم/ #سوره_سجده/ آیه ۱۱
#دیدن_دگر_آموز_شنیدن_دگر_آموز
آوازی بلند از آسمان شنیدم
پشت پنجرهام، کیلومترها دورتر از حضورِ صدایِ تو،
طوفانی به پا شده است
چقدر تلخ است که خبر تلخ پرواز تو را میشنوم،
هر چند خوب میدانم، "مرگ پایان کبوتر نیست.." 🍃
و با نیش اشکی در چشم، همراه بادها زیر لب میخوانم:
" از داغِ فراقِ او در دل چمنی دارم
ای لالهٔ صحرائی با تو سخنی دارم
این آه جگر سوزی در خلوت صحرا به
لیکن چکنم کاری با انجمنی دارم"
🥀مردی که براستی در قول و عمل عاشق فرهنگ، شعر ، ادبیات، و تاریخ کهن فرهنگ مشرقزمین و ایرانِ جان بود و بویژه در اثر ماندگار: "دیدن دگر آموز، شنیدن دگر آموز " این عشقِ تابناک را میتوان در تمامیِ واژههای مقدمهی این اثر، براستی کشف کرد،
و این نخستین اثری بود که از کودکی، من را با استاد #محمد_علی_اسلامی_ندوشن عمیقا آشنا کرد!
آری، او نخستین اندیشمندی در زندگیام بود که از زبان #اقبال_لاهوری، جاری و ساری بودن را اینگونه به من آموخت:
/ ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم
هیچ نه معلوم شد آه که من چیستم
موج ز خود رفته ئی تیز خرامید و گفت
هستم اگر میروم گر نروم نیستم//
-کاوه فرهادی- پنجم اردیبهشت۴۰۱
( درگذشت محمد علی اسلامی ندوشن)
#محمد_علی_اسلامی_ندوشن
#یادداشت
#کاوه_فرهادی
@kaveh_farhadi
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
💠https://www.instagram.com/p/C5LHvdqtbHl/?igsh=NDJ0ZmE4bGNwdWFy
🌱دیدن دگر آموز
🌱شنیدن دگر آموز
🌾روز جهانی کتاب کودک فرارویمان است و وقتی این مقاله و یادداشت را خواندم پیش خودم گفتم براستی چه چیز جذابتر از این یادداشت و مقاله برای کودکان و نوجوانِ این سرزمین میتواند باشد:
✔️«ایرانی ترین نویسنده و کودکان و نوجوانان ایران»
#روز_جهانی_کتاب_کودک #کتاب #کودک #کودکان #نوجوان #ایران #دکتر_محمد_علی_اسلامی_ندوشن #دکتر_اسلامی_ندوشن
#ندوشن #ایرانی #نویسنده #ایرانی_ترین_نویسنده
💠https://twitter.com/FarhadiKaveh/status/1774381230223413501?t=l4LF9iaiuj34eWySepZ3BQ&s=35
🌱دیدن دگر آموز
🌱شنیدن دگر آموز
🌾روز جهانی کتاب کودک فرارویمان است و وقتی این مقاله و یادداشت را خواندم پیش خودم گفتم براستی چه چیز جذابتر از این یادداشت و مقاله برای کودکان و نوجوانِ این سرزمین میتواند باشد:
✔️«ایرانی ترین نویسنده و کودکان و نوجوانان ایران»
#روز_جهانی_کتاب_کودک #کتاب #کودک #کودکان #نوجوان #ایران #دکتر_محمد_علی_اسلامی_ندوشن #دکتر_اسلامی_ندوشن
#ندوشن #ایرانی #نویسنده #ایرانی_ترین_نویسنده
💠https://twitter.com/FarhadiKaveh/status/1774381230223413501?t=l4LF9iaiuj34eWySepZ3BQ&s=35
دانشگاه تهران در ترازوی باستانیپاریزی
در آثار باستانیپاریزی اشارات و تنبیهات فراوان است و اینجا و آنجا بطور پراکنده از زندگی و احوال خود و از جمله از دانشگاه و اوضاع و احوالش چیزهایی گفته و نوشته و گذشته است. زمانی به این فکر افتاده بودم که این اشارات پراکنده را گردآوری کنم تا خواننده روایتی یکدست در پیش چشم داشته باشد. از میان مباحث و موضوعاتی که به نظرم مهم و درخور توجه و قابل تأمل میآمد یکی هم اشارات و حکایات او دربارهی دانشگاه تهران و گروه تاریخ و دانشکدهی ادبیات بود. عجالتا یک نمونه را اینجا نقل میکنم و میگذرم:
« دانشگاه کیروف Kirov [ قزاقستان ] در ۱۹۳۴ ساخته شده و درست با دانشگاه تهران همزاد است. این دانشگاه درست در همان سالی تأسیس شده که دانشگاه تهران نیز سنگبنای آن نهاده شده ( ۱۹۳۴م/۱۳۱۳ش) منتهی:
ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به مقصدها رسید و ما هنوز آوارهایم!
همانطور که گفتهام، سال تأسیس دانشگاه ما قران نحسین است، یعنی از دو عدد ۱۳ ترکیب شده= ۱۳۱۳. بنابراین استبعادی ندارد اگر دانشگاه قزاقستان مرکز فضایی شوروی باشد، یعنی دانشگاه کیروف آدم به آسمان فرستاده باشد، و ما که با انها در کاروان علم همقدم بودهایم، هنوز اندر خم یک کوچه باشیم
قافله شد واپسی ما ببین
ای کس ما، بیکسی ما ببین»
باستانیپاریزی، حضورستان
امروزه مقایسه با عمان و امارات و قطر و... هم سویههای دیگری از ماجرا را آشکار میکند.
#داریوش_رحمانیان
سیزدهم فروردین هزار و چهارصد و سه
https://www.tg-me.com/mardomnameh
در آثار باستانیپاریزی اشارات و تنبیهات فراوان است و اینجا و آنجا بطور پراکنده از زندگی و احوال خود و از جمله از دانشگاه و اوضاع و احوالش چیزهایی گفته و نوشته و گذشته است. زمانی به این فکر افتاده بودم که این اشارات پراکنده را گردآوری کنم تا خواننده روایتی یکدست در پیش چشم داشته باشد. از میان مباحث و موضوعاتی که به نظرم مهم و درخور توجه و قابل تأمل میآمد یکی هم اشارات و حکایات او دربارهی دانشگاه تهران و گروه تاریخ و دانشکدهی ادبیات بود. عجالتا یک نمونه را اینجا نقل میکنم و میگذرم:
« دانشگاه کیروف Kirov [ قزاقستان ] در ۱۹۳۴ ساخته شده و درست با دانشگاه تهران همزاد است. این دانشگاه درست در همان سالی تأسیس شده که دانشگاه تهران نیز سنگبنای آن نهاده شده ( ۱۹۳۴م/۱۳۱۳ش) منتهی:
ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به مقصدها رسید و ما هنوز آوارهایم!
همانطور که گفتهام، سال تأسیس دانشگاه ما قران نحسین است، یعنی از دو عدد ۱۳ ترکیب شده= ۱۳۱۳. بنابراین استبعادی ندارد اگر دانشگاه قزاقستان مرکز فضایی شوروی باشد، یعنی دانشگاه کیروف آدم به آسمان فرستاده باشد، و ما که با انها در کاروان علم همقدم بودهایم، هنوز اندر خم یک کوچه باشیم
قافله شد واپسی ما ببین
ای کس ما، بیکسی ما ببین»
باستانیپاریزی، حضورستان
امروزه مقایسه با عمان و امارات و قطر و... هم سویههای دیگری از ماجرا را آشکار میکند.
#داریوش_رحمانیان
سیزدهم فروردین هزار و چهارصد و سه
https://www.tg-me.com/mardomnameh
Telegram
مردمنامه (تاریخ مردم)
📜 مردمنامه
🌍 فصلنامه مطالعات تاریخ مردم
✒️ به سردبیری داریوش رحمانیان
🔗 دسترسی به فضاهای مجازی و لینکهای خرید:
http://zil.ink/mardomnameh
📮ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطلب:
@Parastoorahimi66
🌍 فصلنامه مطالعات تاریخ مردم
✒️ به سردبیری داریوش رحمانیان
🔗 دسترسی به فضاهای مجازی و لینکهای خرید:
http://zil.ink/mardomnameh
📮ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطلب:
@Parastoorahimi66
Forwarded from kaveh farhadi
مقاله ذیل ، یکی از نخستین هشدارهای "زیست محیطی" از منظر: "مردم شناسی زیست بوم ایران" به قلم: "دکتر مرتضی فرهادی" است که حدود بیست سال پیش برای اولین بار در "فصلنامه نمایه ی پژوهش"- شماره 13 و 14- به چاپ رسیده و پس از آن نیز در کتاب: "کشتکاری و فرهنگ" ایشان و نیز "کتاب ماه علوم اجتماعی" مجددا چاپ گردیده است. این مقاله، به مناسبت "روز طبیعت" به محضر شما سروران گرانقدر و فرهیخته با احترامات فایقه ایفاد می گردد: @kaveh_farhadi
Forwarded from kaveh farhadi
بحران محیط زیست @kaveh_farhadi.pdf
1.9 MB
📣 فصلنامهٔ مردمنامه، شمارهٔ ۲۴ و ۲۵ - بهار و تابستان ۱۴۰۲ منتشر شد.
📜@mardomnameh
📌شمارهٔ جدید مردمنامه را از کتابفروشیهای شهر بخواهید.
📌همچنین میتوان از طریق وبگاههای کتابفروشی اقدام به خرید نسخهٔ کاغذی کرد.
📌نسخه الکترونیکی این شماره نیز به زودی منتشر خواهد شد.
🔴لینک پشتیبانی از مردمنامه:👇
🌐https://mardomnameh.com/supportus/
📜@mardomnameh
📌شمارهٔ جدید مردمنامه را از کتابفروشیهای شهر بخواهید.
📌همچنین میتوان از طریق وبگاههای کتابفروشی اقدام به خرید نسخهٔ کاغذی کرد.
📌نسخه الکترونیکی این شماره نیز به زودی منتشر خواهد شد.
🔴لینک پشتیبانی از مردمنامه:👇
🌐https://mardomnameh.com/supportus/
🔴 میتوانید هماکنون نسخهٔ کاغذی شماره ۲۴ و ۲۵ مردمنامه را پس از مطالعهٔ معرفی این شماره، با ورود به لینک زیر، از وبگاه نشر موغام سفارش دهید:👇👇
🔗 yun.ir/ab7ttf
🔗 yun.ir/ab7ttf
▪️به فرهنگ باشد روان تندرست
▪️ایران سرزمینی کهن با فرهنگ باستانی است. سرزمین نیکیها و مردمان نجیبی که ستایشگر داد و راستی و دوستی و نکوهشگر ظلم و دروغ و دشمنیاند. باید تا می توان از ایران گفت و نوشت. چرا که ظرف و محتوای توسعه کشور است. باید زبان فارسی را دوست داشت و در جهت ترویج آن از هیچ اقدامی دریغ نکرد. باید تا حد ممکن فرزندان کشور را با حافظ و سعدی، با فردوسی و مولوی و نظامی آشنا کرد. اگر ایده ایران از جمع معدودی نخبگان خارج شود و در میان مردم و سیاستگذاران شکل خودآگاهانه بگیرد معنای امنیت، مصلحت و منافع ملی شکل خواهد گرفت. حقیقت این است که امروزه ایران مورد غفلت قرار گرفته است و بدون وطن، کشور و ایراندوستی هیچ تحول مهمی رقم نمیخورد.
▪️فهرست زیر از کوشاترین و معتبرترین رسانه ها و نهادهای فرهنگیِ مستقل تشکیل شده است که جملگی در گسترهیِ گستردهیِ تاریخ و ادبیات و فرهنگِ زرینِ ایران زمین میکوشند.
با پیوستن به این رسانه ها و نهادها به توسعه فرهنگی در جامعه یاری رسانیم.
▪️▪️پـــــــایــنده ایــــــــــران▪️▪️
🔲دکتر محمّدعلی اسلامینُدوشن
🔲کتاب گویا
(لذت مطالعه با چشمان بسته).
🔲زین قند پارسی
(درست بنویسیم، درست بگوییم).
🔲کتابخانه تخصصی ادبیات
🔲بهترین داستانهای کوتاه جهان
🔲رسانه رسمی استاد فریدون فرح اندوز
(گوینده و مجری رادیو و تلویزیون ملی ایران).
🔲دالطال(مخزن درسگفتارهای علوم انسانی)
🔲رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
🔲مولانا و باغ سبز عشق
🔲 حافظ // خیام ( صوتی )
🔲قصههای شب توکا
(قصه بشنوید و قصهگویی کنید).
🔲بنیاد فردوسی خراسان
(كانون شاهنامه فردوسی توس).
🔲رمانهای صوتی بهار
🔲مردمنامه، فصلنامه مطالعات تاریخ مردم.
🔲خردسرای فردوسی
(آینهای برای پژواک جلوههای دانش و فرهنگ ایران زمین).
🔲آرخش، کلبه پژوهش حماسههای ایرانی
(رسانه دکتر آرش اکبری مفاخر).
🔲سرو سایـهفکن
(رسانه ای برای پاسداشت زبان و ادبیات فارسی).
🔲شاهنامه کودک هما
🔲منابع تاریخ ساسانیان
🔲مطالعات قفقاز
🔲ستیغ
خوانش اشعار حافظ و سعدی و...(رسانه سهیل قاسمی)
🔲زبان شناسی و فراتر از آن (محفلی برای آموختن زبانهای ایرانی).
🔲شاهنامه برای کودکان
(قصه های شاهنامه و خواندن اشعار برای کودکان و نوجوانان).
🔲تاریخ اشکانیان
🔲دژنپشت(نوشتههای تاریخی محمود فاضلی بیرجندی)
🔲انجمن شاهنامه خوانی آنلاین
(دبی، کانادا، ایران، لندن).
🔲مأدبهی ادبی، شرح کلیله و دمنه و آثار ادبی فارسی
(رسانه دکتر محمّدامین احمدپور).
🔲شرح غزلیات سعدی با امیر اثنی عشری
🔲کانون پژوهشهای شاهنامه
(معرفی کتابها و مقالات و یادداشتها پیرامون شاهنامه).
🔲گاهگفـت
(دُرُستخوانیِ شعرِ کُهَن).
🔲شرح و بررسی آکادمیک تاریخ اشکانیان
🔲ملیگرایی ایرانی/شاهنامه پژوهی
🔲رهسپر کوچه رندان
(بررسی اندیشه حافظ).
🔲تاریخ روایی ایران
🔲اهل تمییز
(معرفی و نقد کتاب، پاسداشت یاد بزرگان)
🔲کتابخانه متون و مطالعات زردشتی
🔲انجمن دوستداران شاهنامه البرز (اشا)
🔲تاریخ، فرهنگ، هنر و ادبیات ایران زمین
🔲سفر به ادبیات (خوانش و شرح گلستان صوتی، معرفی کتاب و...)
🔲تاریخ ترجمه(یادداشتها و جستارها دربارهٔ تاریخنگاری و تاریخ ترجمه در ایران).
🔲تاریخ میانه
🔲کتاب و حکمت
🔲انجمن شاهنامهخوانی هما
(خوانش و شرح بیتهای شاهنامه).
⬛️کانال میهمان:
سایهسار(یادداشتهای ادبی سایه اقتصادی نیا، استاد ادبیاتِ دانشگاه جرج تاون).
▪️▪️فـــرِّ ایــــران را می سـتایـیـم.▪️▪️
▪️هماهنگی جهت تبادل:
◼️@Arash_Kamangiiir
▪️ایران سرزمینی کهن با فرهنگ باستانی است. سرزمین نیکیها و مردمان نجیبی که ستایشگر داد و راستی و دوستی و نکوهشگر ظلم و دروغ و دشمنیاند. باید تا می توان از ایران گفت و نوشت. چرا که ظرف و محتوای توسعه کشور است. باید زبان فارسی را دوست داشت و در جهت ترویج آن از هیچ اقدامی دریغ نکرد. باید تا حد ممکن فرزندان کشور را با حافظ و سعدی، با فردوسی و مولوی و نظامی آشنا کرد. اگر ایده ایران از جمع معدودی نخبگان خارج شود و در میان مردم و سیاستگذاران شکل خودآگاهانه بگیرد معنای امنیت، مصلحت و منافع ملی شکل خواهد گرفت. حقیقت این است که امروزه ایران مورد غفلت قرار گرفته است و بدون وطن، کشور و ایراندوستی هیچ تحول مهمی رقم نمیخورد.
▪️فهرست زیر از کوشاترین و معتبرترین رسانه ها و نهادهای فرهنگیِ مستقل تشکیل شده است که جملگی در گسترهیِ گستردهیِ تاریخ و ادبیات و فرهنگِ زرینِ ایران زمین میکوشند.
با پیوستن به این رسانه ها و نهادها به توسعه فرهنگی در جامعه یاری رسانیم.
▪️▪️پـــــــایــنده ایــــــــــران▪️▪️
🔲دکتر محمّدعلی اسلامینُدوشن
🔲کتاب گویا
(لذت مطالعه با چشمان بسته).
🔲زین قند پارسی
(درست بنویسیم، درست بگوییم).
🔲کتابخانه تخصصی ادبیات
🔲بهترین داستانهای کوتاه جهان
🔲رسانه رسمی استاد فریدون فرح اندوز
(گوینده و مجری رادیو و تلویزیون ملی ایران).
🔲دالطال(مخزن درسگفتارهای علوم انسانی)
🔲رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
🔲مولانا و باغ سبز عشق
🔲 حافظ // خیام ( صوتی )
🔲قصههای شب توکا
(قصه بشنوید و قصهگویی کنید).
🔲بنیاد فردوسی خراسان
(كانون شاهنامه فردوسی توس).
🔲رمانهای صوتی بهار
🔲مردمنامه، فصلنامه مطالعات تاریخ مردم.
🔲خردسرای فردوسی
(آینهای برای پژواک جلوههای دانش و فرهنگ ایران زمین).
🔲آرخش، کلبه پژوهش حماسههای ایرانی
(رسانه دکتر آرش اکبری مفاخر).
🔲سرو سایـهفکن
(رسانه ای برای پاسداشت زبان و ادبیات فارسی).
🔲شاهنامه کودک هما
🔲منابع تاریخ ساسانیان
🔲مطالعات قفقاز
🔲ستیغ
خوانش اشعار حافظ و سعدی و...(رسانه سهیل قاسمی)
🔲زبان شناسی و فراتر از آن (محفلی برای آموختن زبانهای ایرانی).
🔲شاهنامه برای کودکان
(قصه های شاهنامه و خواندن اشعار برای کودکان و نوجوانان).
🔲تاریخ اشکانیان
🔲دژنپشت(نوشتههای تاریخی محمود فاضلی بیرجندی)
🔲انجمن شاهنامه خوانی آنلاین
(دبی، کانادا، ایران، لندن).
🔲مأدبهی ادبی، شرح کلیله و دمنه و آثار ادبی فارسی
(رسانه دکتر محمّدامین احمدپور).
🔲شرح غزلیات سعدی با امیر اثنی عشری
🔲کانون پژوهشهای شاهنامه
(معرفی کتابها و مقالات و یادداشتها پیرامون شاهنامه).
🔲گاهگفـت
(دُرُستخوانیِ شعرِ کُهَن).
🔲شرح و بررسی آکادمیک تاریخ اشکانیان
🔲ملیگرایی ایرانی/شاهنامه پژوهی
🔲رهسپر کوچه رندان
(بررسی اندیشه حافظ).
🔲تاریخ روایی ایران
🔲اهل تمییز
(معرفی و نقد کتاب، پاسداشت یاد بزرگان)
🔲کتابخانه متون و مطالعات زردشتی
🔲انجمن دوستداران شاهنامه البرز (اشا)
🔲تاریخ، فرهنگ، هنر و ادبیات ایران زمین
🔲سفر به ادبیات (خوانش و شرح گلستان صوتی، معرفی کتاب و...)
🔲تاریخ ترجمه(یادداشتها و جستارها دربارهٔ تاریخنگاری و تاریخ ترجمه در ایران).
🔲تاریخ میانه
🔲کتاب و حکمت
🔲انجمن شاهنامهخوانی هما
(خوانش و شرح بیتهای شاهنامه).
⬛️کانال میهمان:
سایهسار(یادداشتهای ادبی سایه اقتصادی نیا، استاد ادبیاتِ دانشگاه جرج تاون).
▪️▪️فـــرِّ ایــــران را می سـتایـیـم.▪️▪️
▪️هماهنگی جهت تبادل:
◼️@Arash_Kamangiiir
Telegram
سرو سخنگو (دکتر اسلامی نُدوشن)
کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
💎سَـرو سخنگوی ایــران
عصارهی تاریخ، ادبیات، فرهنگ و تمدّن
✅مطالب اختصاصی هستند (از آثار استاد گزینش میشوند)
❇️ بازنشـر مطالب= لطفاً با ذکر منبع🙏
️📚آشنایی با آثار استاد: هشتگ #معرفی_کتاب یا هشتگ #زیست_کتابنامه
️
💎سَـرو سخنگوی ایــران
عصارهی تاریخ، ادبیات، فرهنگ و تمدّن
✅مطالب اختصاصی هستند (از آثار استاد گزینش میشوند)
❇️ بازنشـر مطالب= لطفاً با ذکر منبع🙏
️📚آشنایی با آثار استاد: هشتگ #معرفی_کتاب یا هشتگ #زیست_کتابنامه
️
✅ دغدغهٔ فاکت و نظریه در مردمنامهنویسی
✍ عیسی عبدی
گفتگومندی بینارشتهای تاریخ با دانشهای همجوار یکی از مهمترین سازوکارها برای توسعهٔ مرزهای دانش است که میتوان گفت "مفهوم سیال مردم" یکی از مؤلفههای اصلی یا دالهای محوری آن است.
با اینکه مردمنامه کوشیده است در عین تنگناهای مختلف؛ نشریهای را با تکیه بر آموزهها، نظریهها و مفاهیم چندرشتهای multidisciplinarity و بینارشتهای interdisciplinarity و بهرهگیری از خوانش فاکتهای تاریخی، پایهریزی و گامهای روبهجلو در جهت توسعهٔ دانش مردمنامهنویسی بردارد اما مسئلههایی وجود دارد که میتوان به برخی از آنها اشاره کرد:
"مردم" به عنوان یک مفهوم متکثر و سیال، ابژهٔ علوم مختلف مانند انسانشناسی ( گرایشهای مختلف) و مطالعات فرهنگی و جامعهشناسی و ... است و صرفاً در قلمرو دانش تاریخ نیست؛ اما تفاوتی که دانش تاریخ با آن علوم دارد گرایش به منابع و فاکتهای متنوع و نویافته و پرسشگری مستمر است بیآنکه سراسیمه در جستجوی تعمیم یا روایتآوری و مفهومپردازی باشد.
یکی از مورخان که با وی به گفتگو پرداختم جملات کلیدی مطرح کردند که برایم بسیار آموزنده بود. معتقد بودند که تاریخ دنبال سرهمکردن یک رشته واژگان و مفاهیم در آسمان نیست؛ بلکه درپی فهم verstehen فاکتها و تجربهٔ عینی مردم در زمین و درون زمینه و واقعیت زندگی است. یافتهها "ممکن است" روزی برای تعمیم به کار آید.
مفهومپردازی و روایتپردازی در نگاه اول تداعیکنندهٔ "بازی زبانی ویتگنشتاین" است. گاهی محقق با فاصلهگرفتن از "آنچه روی داد" و نزدیکترشدن به آنچه "اکنون روی می دهد" یا با مبناگرفتن پارهای از فاکتها و محدودشدن به آنها، با تاریخ بیگانه میشود و با عینک اکنون یا نظریههایی که در زمینهای دیگر و در بسترهای "برون فرهنگی" شکل گرفتهاند به واقعیتهای "درون فرهنگی و بینافرهنگیاش" مینگرد.
این روند بخصوص در ایران متأثر از "عصر مدرن و پسامدرن" شتاب بیشتری به خود گرفته است زیرا مفاهیم و نظریههایی که در پیوند با مدرنشدن و پسامدرنبودن، به وجود آمدهاند معمولاً بیرون از تجربهٔ تاریخی پیشینی apriori ما شکل گرفتهاند. ناهمزمانی و آشفتگی بازنماییها از این رو، در دورهٔ کنونی که چرخش روایی هم میتوان بر آن اطلاق نمود بر فهم بسیاری مفاهیم مانند مردم، تأثیر نامطلوبی گذاشته است.
برای نمونه یکی از مصداقهای دوران مدرن در کشور ما، خوانش مردم درون روایتهای مارکسیستی یا سرمایهداری بورژوازی بیرون از تجربه ما بود که مفهوم بومی و درونزیست را با آشفتگی بازنمایی مواجه ساخت. با تکیه بر این استدلال سودمند، میتوان گفت که پرداختن به مردمنامهنویسی و تاریخ مردم از تهدیدهای یادشده به دور نیست. ما را به این دریافت میرساند که تاریخ مردم و مردمنامهنویسی نیازمند یک وضعیت تعادلی، گفتگویی محتاطانه با نظریهها و مفاهیم است و از طرف دیگر به علت دغدغهٔ نسبی عینیتگرایی تاریخی و تاریخگرایی، نیازمند بازخوانی و نقادی روایتهای سایر دانشها مانند مطالعات فرهنگی و جامعهشناسی و انسانشناسی و .... است، زیرا "گذشته" همواره در معرض نگاههای نظری و مفهومی از سوی رشتههای مذکور است.
به عبارت بهتر معمولاً رشتههای پیشگفته، به تاریخمندی گرایش دارند اما همیشه دغدغهٔ اصلی آنها نیست، اینجاست که تاریخ پا به عرصه میگذارد و از بالا با چشم سراسربین بر این رشتهها نظارهگر میشود و نظریهها و روایتهایشان را در پیشگاه فاکتهای تاریخی ایران مورد خوانش قرار میدهد.
با این مقدمه، اهمیت مفهوم مردم و روایتهای مختلف در پرتو خوانش تاریخی برای ما روشن می شود. مسأله دیگر سیالیت مفهوم مردم است، زیرا از دوران باستان ... و گذار از دوران کشاورزی، صنعتی و فراصنعتی و عصر ارتباطات هوشمند به اکنون، مفهومی از مردم وجود داشته اما دستخوش چرخشهای متمادی شده است. ورود کد یا قانون به سپهر فرهنگی کشور از یکسو و دیگری دگرگونی نسبی برخی مناسبات فرهنگی و اجتماعی که در انتهای طیف تحول، سر از انسان سیبرنتیک عصر سایبر، در آورده است بسیار مسألهآمیز میشود. این وضع گویای یک روند تاریخی پیدرپی است.
در تاریخ ایران، پرداختن به تحولات حیات جمعی مردم با تکیه بر مفاهیم و نظریههایی مانند طبقهٔ متوسط، حافظه جمعی و ... وقتی موثر و کارآمد است که به صورتبندی روایی و برساختگرایی تصنعی فروکاسته نشود بلکه با بازگشت فعالانه به فاکتها و منابع نوشتاری و دیداری گذشته موردخوانش قرار گیرد، بسیاری واقعیتها به شدت روایتزده و با بحران بازنماییهای درونفرهنگی و بینافرهنگی مواجه شدهاند. نشانشناسی فرهنگی ایران نیازمند فاکتخوانی و مطالعات تاریخی است. این خوانشها از آن جهت مهم است که با مردم پیوند تنگاتنگ دارد؛ زیرا مردم را نمی توان بیرون از فرهنگ تاریخی موردمطالعه قرار داد و قس هذا.
✍ عیسی عبدی
گفتگومندی بینارشتهای تاریخ با دانشهای همجوار یکی از مهمترین سازوکارها برای توسعهٔ مرزهای دانش است که میتوان گفت "مفهوم سیال مردم" یکی از مؤلفههای اصلی یا دالهای محوری آن است.
با اینکه مردمنامه کوشیده است در عین تنگناهای مختلف؛ نشریهای را با تکیه بر آموزهها، نظریهها و مفاهیم چندرشتهای multidisciplinarity و بینارشتهای interdisciplinarity و بهرهگیری از خوانش فاکتهای تاریخی، پایهریزی و گامهای روبهجلو در جهت توسعهٔ دانش مردمنامهنویسی بردارد اما مسئلههایی وجود دارد که میتوان به برخی از آنها اشاره کرد:
"مردم" به عنوان یک مفهوم متکثر و سیال، ابژهٔ علوم مختلف مانند انسانشناسی ( گرایشهای مختلف) و مطالعات فرهنگی و جامعهشناسی و ... است و صرفاً در قلمرو دانش تاریخ نیست؛ اما تفاوتی که دانش تاریخ با آن علوم دارد گرایش به منابع و فاکتهای متنوع و نویافته و پرسشگری مستمر است بیآنکه سراسیمه در جستجوی تعمیم یا روایتآوری و مفهومپردازی باشد.
یکی از مورخان که با وی به گفتگو پرداختم جملات کلیدی مطرح کردند که برایم بسیار آموزنده بود. معتقد بودند که تاریخ دنبال سرهمکردن یک رشته واژگان و مفاهیم در آسمان نیست؛ بلکه درپی فهم verstehen فاکتها و تجربهٔ عینی مردم در زمین و درون زمینه و واقعیت زندگی است. یافتهها "ممکن است" روزی برای تعمیم به کار آید.
مفهومپردازی و روایتپردازی در نگاه اول تداعیکنندهٔ "بازی زبانی ویتگنشتاین" است. گاهی محقق با فاصلهگرفتن از "آنچه روی داد" و نزدیکترشدن به آنچه "اکنون روی می دهد" یا با مبناگرفتن پارهای از فاکتها و محدودشدن به آنها، با تاریخ بیگانه میشود و با عینک اکنون یا نظریههایی که در زمینهای دیگر و در بسترهای "برون فرهنگی" شکل گرفتهاند به واقعیتهای "درون فرهنگی و بینافرهنگیاش" مینگرد.
این روند بخصوص در ایران متأثر از "عصر مدرن و پسامدرن" شتاب بیشتری به خود گرفته است زیرا مفاهیم و نظریههایی که در پیوند با مدرنشدن و پسامدرنبودن، به وجود آمدهاند معمولاً بیرون از تجربهٔ تاریخی پیشینی apriori ما شکل گرفتهاند. ناهمزمانی و آشفتگی بازنماییها از این رو، در دورهٔ کنونی که چرخش روایی هم میتوان بر آن اطلاق نمود بر فهم بسیاری مفاهیم مانند مردم، تأثیر نامطلوبی گذاشته است.
برای نمونه یکی از مصداقهای دوران مدرن در کشور ما، خوانش مردم درون روایتهای مارکسیستی یا سرمایهداری بورژوازی بیرون از تجربه ما بود که مفهوم بومی و درونزیست را با آشفتگی بازنمایی مواجه ساخت. با تکیه بر این استدلال سودمند، میتوان گفت که پرداختن به مردمنامهنویسی و تاریخ مردم از تهدیدهای یادشده به دور نیست. ما را به این دریافت میرساند که تاریخ مردم و مردمنامهنویسی نیازمند یک وضعیت تعادلی، گفتگویی محتاطانه با نظریهها و مفاهیم است و از طرف دیگر به علت دغدغهٔ نسبی عینیتگرایی تاریخی و تاریخگرایی، نیازمند بازخوانی و نقادی روایتهای سایر دانشها مانند مطالعات فرهنگی و جامعهشناسی و انسانشناسی و .... است، زیرا "گذشته" همواره در معرض نگاههای نظری و مفهومی از سوی رشتههای مذکور است.
به عبارت بهتر معمولاً رشتههای پیشگفته، به تاریخمندی گرایش دارند اما همیشه دغدغهٔ اصلی آنها نیست، اینجاست که تاریخ پا به عرصه میگذارد و از بالا با چشم سراسربین بر این رشتهها نظارهگر میشود و نظریهها و روایتهایشان را در پیشگاه فاکتهای تاریخی ایران مورد خوانش قرار میدهد.
با این مقدمه، اهمیت مفهوم مردم و روایتهای مختلف در پرتو خوانش تاریخی برای ما روشن می شود. مسأله دیگر سیالیت مفهوم مردم است، زیرا از دوران باستان ... و گذار از دوران کشاورزی، صنعتی و فراصنعتی و عصر ارتباطات هوشمند به اکنون، مفهومی از مردم وجود داشته اما دستخوش چرخشهای متمادی شده است. ورود کد یا قانون به سپهر فرهنگی کشور از یکسو و دیگری دگرگونی نسبی برخی مناسبات فرهنگی و اجتماعی که در انتهای طیف تحول، سر از انسان سیبرنتیک عصر سایبر، در آورده است بسیار مسألهآمیز میشود. این وضع گویای یک روند تاریخی پیدرپی است.
در تاریخ ایران، پرداختن به تحولات حیات جمعی مردم با تکیه بر مفاهیم و نظریههایی مانند طبقهٔ متوسط، حافظه جمعی و ... وقتی موثر و کارآمد است که به صورتبندی روایی و برساختگرایی تصنعی فروکاسته نشود بلکه با بازگشت فعالانه به فاکتها و منابع نوشتاری و دیداری گذشته موردخوانش قرار گیرد، بسیاری واقعیتها به شدت روایتزده و با بحران بازنماییهای درونفرهنگی و بینافرهنگی مواجه شدهاند. نشانشناسی فرهنگی ایران نیازمند فاکتخوانی و مطالعات تاریخی است. این خوانشها از آن جهت مهم است که با مردم پیوند تنگاتنگ دارد؛ زیرا مردم را نمی توان بیرون از فرهنگ تاریخی موردمطالعه قرار داد و قس هذا.
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
📔نوروز؛ از دیروز تا امروز
(دیدار نوروزی اهالی علوم اجتماعی)
سخنرانان:
#دکتر_داریوش_رحمانیان
#دکتر_نعمت_الله_فاضلی
#دکتر_مقصود_فراستخواه
#دکتر_حکمت_الله_ملاصالحی
🔹همراه با:
*بیان خاطرات نوروزی
* اجرای موسیقی سنتی
🗓 سه شنبه 28 فروردین 1403 ساعت 17
🏡 سالن فردوسی
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
💢انجمن جامعه شناسی ایران💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
با حمایت انجمن جامعه شناسی، از فرهنگ و فرهیختگی حمایت کنید.
(دیدار نوروزی اهالی علوم اجتماعی)
سخنرانان:
#دکتر_داریوش_رحمانیان
#دکتر_نعمت_الله_فاضلی
#دکتر_مقصود_فراستخواه
#دکتر_حکمت_الله_ملاصالحی
🔹همراه با:
*بیان خاطرات نوروزی
* اجرای موسیقی سنتی
🗓 سه شنبه 28 فروردین 1403 ساعت 17
🏡 سالن فردوسی
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
💢انجمن جامعه شناسی ایران💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
با حمایت انجمن جامعه شناسی، از فرهنگ و فرهیختگی حمایت کنید.
Forwarded from مجلّه سياستنامه
📰منصوره اتحادیه یکی از نخستین کسانی است که فرایند نوین را در تاریخنگاری ایران آغاز کرد. او آثار متعددی در تاریخ زنان به رشته تحریر درآورد و نشان داد که چگونه زنان در پرده بر روند تحولات اثرگذار بودند. «زنانی که زیر مقنعه کلاهداری کردند»، «حکایت یک زن در زیر و بم روزگار: زندگینامه عزتالسلطنه نظاممافی (فرمانفرمائیان)»، «زنی در پشت دوربین عکاسی: زندگینامه عزتالملوک فرمانفرمائیان»، «نیمه پنهان: زنان ایران در آستانه قرن بیستم» و «زن در تاریخ ایران معاصر» تنها شماری از آثار او با موضوع زنان است که در میانه آنها تلاش دارد به زنان هویت تاریخی ببخشد. به نظر اتحادیه اگرچه زنان از روند مطالعات تاریخی حذف شدهاند اما آنان در تاریخ تلاشهای وسیعی هم برای دیده شدن نکردهاند. تاریخ آنان در خفا شکل گرفته و بر روندهای کلان تأثیر گذاشته است و این آغاز روندی است که در آن تاریخ اندرونی و حرمسرا مهم تلقی میشود🗞
🔖 3000 کلمه
⏰زمان مطالعه: 15 دقیقه
📮 ادامه مطلب با خرید سیاستنامه 29 از طریق لینک گروه مطبوعاتی هممیهن
@goftemaann🦉
🔖 3000 کلمه
⏰زمان مطالعه: 15 دقیقه
📮 ادامه مطلب با خرید سیاستنامه 29 از طریق لینک گروه مطبوعاتی هممیهن
@goftemaann🦉
Forwarded from تاریخشناسی (حسن حضرتی)
اوضاع مراکز آرشیوی ایران همچنان بر همین منوال است که استاد موحد شصت سال پیش وصف کردهاند. دریغ از اندکی تغییر و بهبودی!!!
Forwarded from موزه خُردتاریخ
اشاراتی دربارۀ محدودیتهای پژوهش بایگانیک در ایران
دکتر حسن حضرتی با نقل خاطرهای از استاد محمدعلی موحد به شرایط نامطلوب حاکم بر اغلب بایگانیهای اسنادی کشور اشارۀ انتقادی کوتاه کردهاند (اینجا). نگارنده در اینجا با اتکا به تجربۀ خصوصی خویش چند نکتۀ دیگر را به فرستۀ تلگرامی ایشان میافزاید.
رفتار بسیاری از متولیان بایگانیهای عمومی در قبال اسناد و شواهد مکتوب و غیر مکتوب ذخیرهشده در مراکز تحت مدیریتشان همچون واکنش ماری حلقهزده بر گرد دفینهای است. شمار قابل توجهی از مدیران و کارکنان این مؤسسات به داراییهای بایگانیک خود نه به چشم منابع پژوهشی ملی، که بایستی در اختیار محققان و عموم شهروندان قرار گیرد، بلکه به چشم دارایی خاص آن مؤسسه مینگرند؛ در واقع، نگاه آنها نه پژوهشی و دانشگاهی بلکه غالباً عتیقهشناسانه است. بدتر از آن، حتی بسیاری از کارکنان و مدیران این مراکز، با نگاهی انحصارطلبانه، منابع تحت اختیار خویش را تیول سازمانی و اقطاع بالاستغلال خود دانسته و اولویت پژوهش با استفاده از این امکانات اسنادی و بایگانیک را برای کارمندان و محققان در استخدام رسمی خود قائلاند، و تا سرحد امکان با وضع قوانین سختگیرانۀ اداری و مانعتراشیهای متعدد دسترسی محققان را به اسناد و شواهد مکتوب و غیر مکتوب دشوار میسازند. مشکل ولی فقط به قوانین آییننامهای وضعشده از بالا ختم نمیشود؛ بسیاری از موانع موجود بر سر راه مراجعان به این مراکزریشه در سلایق و تمایلات شخصی کارکنانشان دارد، چنانکه برخی از متولیان آنها، که دستی بر آتش پژوهش هم دارند، گاه شروط غیر قابل درکی برای محققان بیرونی وضع میکنند؛ فیالمثل با پژوهشگران شرط میکنند که تا پیش از انتشار پژوهش فلان مدیر یا محقق سازمان، که با استفاده از اسناد مورد علاقه و نیاز مراجعهکننده تهیهشدهاند، اثر خویش را منتشر نکنند یا حتی از آن اسناد بهره نگیرند. یا شرط میکنند که ناشر اثر مورد نظر سهم قابل توجهی از نسخههای چاپی آن پژوهش را تقدیم سازمان مورد نظر کند!
نکتۀ دیگر اینکه، گذشته از وضعیت فاجعهبار نگهداری و مدیریت اسناد و منابع در برخی از این مراکز، همان مدارک موجود و دستهبندی شده نیز به درستی در اختیار پژوهشگران قرار نمیگیرد. گرچه نسخۀ تصویری بسیاری از این منابع برای محققان کافی است، اما آنجا که پای بررسیهای شکلی در میان است مشاهدۀ دست دوم از طریق تصاویر اسکنشده کفایت نمیکند.
ظرفیت منابع مکتوب چاپی و رسمی برای پژوهش در تاریخ معاصر (و البته پیش از آن) محدود است. توسعه و غنیسازی پژوهش تاریخی در این حوزه نیازمند بایگانیهای مدون و باز با دسترسی هر چه راحتتر برای محققان است که با صرف کمترین هزینه و وقت بتوانند بیشترین بهرۀ پژوهشی را از شواهد نوشتاری و مادی ببرند، لیکن رفتار صاحبان این مؤسسات بیش از هر چیز باعث دلسردی و یا کشتن ذوق تحقیق در مراجعان پژوهشگر و ابترماندن بسیاری از طرحهای پژوهشی میشود. دسترسی به این بایگانیها در بسیاری از موارد تنها با همان رویۀ معمول آشنابازی و توصیه از مراجع «بالا»تر امکانپذیر است و یک محقق خردهپای بدون نفوذ به سختی بتواند از این منابع ملی بهره گیرد. در یک کلام، بسیاری از بایگانیهای ملی و دولتی در کشور بیشتر شبیه به یک اداره هستند تا یک مرکز پژوهشی و از همان رویهها و قواعد دستوپاگیر و کارمندسالار دیگر سازمانهای دولتی تبعیت میکنند.
با این همه، نگارنده در برخی از این ادارات با متخصصان و متولیان دلسوز و متعهدی نیز مواجه شده است که مدیون یاریهای بیدریغ آنهاست و بثالشکوای فوق شامل حال آنها نمیشود.
دکتر حسن حضرتی با نقل خاطرهای از استاد محمدعلی موحد به شرایط نامطلوب حاکم بر اغلب بایگانیهای اسنادی کشور اشارۀ انتقادی کوتاه کردهاند (اینجا). نگارنده در اینجا با اتکا به تجربۀ خصوصی خویش چند نکتۀ دیگر را به فرستۀ تلگرامی ایشان میافزاید.
رفتار بسیاری از متولیان بایگانیهای عمومی در قبال اسناد و شواهد مکتوب و غیر مکتوب ذخیرهشده در مراکز تحت مدیریتشان همچون واکنش ماری حلقهزده بر گرد دفینهای است. شمار قابل توجهی از مدیران و کارکنان این مؤسسات به داراییهای بایگانیک خود نه به چشم منابع پژوهشی ملی، که بایستی در اختیار محققان و عموم شهروندان قرار گیرد، بلکه به چشم دارایی خاص آن مؤسسه مینگرند؛ در واقع، نگاه آنها نه پژوهشی و دانشگاهی بلکه غالباً عتیقهشناسانه است. بدتر از آن، حتی بسیاری از کارکنان و مدیران این مراکز، با نگاهی انحصارطلبانه، منابع تحت اختیار خویش را تیول سازمانی و اقطاع بالاستغلال خود دانسته و اولویت پژوهش با استفاده از این امکانات اسنادی و بایگانیک را برای کارمندان و محققان در استخدام رسمی خود قائلاند، و تا سرحد امکان با وضع قوانین سختگیرانۀ اداری و مانعتراشیهای متعدد دسترسی محققان را به اسناد و شواهد مکتوب و غیر مکتوب دشوار میسازند. مشکل ولی فقط به قوانین آییننامهای وضعشده از بالا ختم نمیشود؛ بسیاری از موانع موجود بر سر راه مراجعان به این مراکزریشه در سلایق و تمایلات شخصی کارکنانشان دارد، چنانکه برخی از متولیان آنها، که دستی بر آتش پژوهش هم دارند، گاه شروط غیر قابل درکی برای محققان بیرونی وضع میکنند؛ فیالمثل با پژوهشگران شرط میکنند که تا پیش از انتشار پژوهش فلان مدیر یا محقق سازمان، که با استفاده از اسناد مورد علاقه و نیاز مراجعهکننده تهیهشدهاند، اثر خویش را منتشر نکنند یا حتی از آن اسناد بهره نگیرند. یا شرط میکنند که ناشر اثر مورد نظر سهم قابل توجهی از نسخههای چاپی آن پژوهش را تقدیم سازمان مورد نظر کند!
نکتۀ دیگر اینکه، گذشته از وضعیت فاجعهبار نگهداری و مدیریت اسناد و منابع در برخی از این مراکز، همان مدارک موجود و دستهبندی شده نیز به درستی در اختیار پژوهشگران قرار نمیگیرد. گرچه نسخۀ تصویری بسیاری از این منابع برای محققان کافی است، اما آنجا که پای بررسیهای شکلی در میان است مشاهدۀ دست دوم از طریق تصاویر اسکنشده کفایت نمیکند.
ظرفیت منابع مکتوب چاپی و رسمی برای پژوهش در تاریخ معاصر (و البته پیش از آن) محدود است. توسعه و غنیسازی پژوهش تاریخی در این حوزه نیازمند بایگانیهای مدون و باز با دسترسی هر چه راحتتر برای محققان است که با صرف کمترین هزینه و وقت بتوانند بیشترین بهرۀ پژوهشی را از شواهد نوشتاری و مادی ببرند، لیکن رفتار صاحبان این مؤسسات بیش از هر چیز باعث دلسردی و یا کشتن ذوق تحقیق در مراجعان پژوهشگر و ابترماندن بسیاری از طرحهای پژوهشی میشود. دسترسی به این بایگانیها در بسیاری از موارد تنها با همان رویۀ معمول آشنابازی و توصیه از مراجع «بالا»تر امکانپذیر است و یک محقق خردهپای بدون نفوذ به سختی بتواند از این منابع ملی بهره گیرد. در یک کلام، بسیاری از بایگانیهای ملی و دولتی در کشور بیشتر شبیه به یک اداره هستند تا یک مرکز پژوهشی و از همان رویهها و قواعد دستوپاگیر و کارمندسالار دیگر سازمانهای دولتی تبعیت میکنند.
با این همه، نگارنده در برخی از این ادارات با متخصصان و متولیان دلسوز و متعهدی نیز مواجه شده است که مدیون یاریهای بیدریغ آنهاست و بثالشکوای فوق شامل حال آنها نمیشود.
Telegram
تاریخشناسی (حسن حضرتی)
اوضاع مراکز آرشیوی ایران همچنان بر همین منوال است که استاد موحد شصت سال پیش وصف کردهاند. دریغ از اندکی تغییر و بهبودی!!!