✨🌻 خواستگاری از فاطمه
بر اساس منابع، قبل از خواستگاری حضرت علی(ع)، چند تن از صحابه مانند ابوبکر بن ابیقُحافه و عُمر بن خطاب از فاطمه خواستگاری کرده بودند. پیامبر(ص) در پاسخ آنها، ازدواج فاطمه را به دست خدا میدانست.
بر پایه روایتی که در امالی شیخ طوسی از امام علی(ع) نقل شده است امام علی(ع) از پیامبر(ص)، فاطمه را خواستگاری کرد، پیامبر نتیجه را به نظر فاطمه موکول کرد. فاطمه در پاسخ پیامبر، سكوت کرد و پیامبر سکوت فاطمه را دلیل بر رضايتش دانست.
پس از اين جریان جبرئیل بر پیامبر نازل شد و از او خواست فاطمه را به ازدواج على در بیاورد، زيرا خدا راضى است که زهرا براى على و على براى زهرا باشد. پس از ازدواج حضرت علی با فاطمه برخی از مهاجران که پیشتر از فاطمه خواستگاری کرده بودند، از پیامبر گلایه کردند، پیامبر(ص) در پاسخ آنها ازدواج علی و فاطمه را بهدستور خدا دانسته بود.
📚منابع:
الطبقات الکبری، ابنسعد، ج۸، ص۱۶
امالی، شیخ طوسی، ص۴۰
تاریخ، یعقوبی، ج۲، ص ۴۱
#حضرت_زهرا_س
#عروسی_حضرت_فاطمه_س
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/u38814
بر اساس منابع، قبل از خواستگاری حضرت علی(ع)، چند تن از صحابه مانند ابوبکر بن ابیقُحافه و عُمر بن خطاب از فاطمه خواستگاری کرده بودند. پیامبر(ص) در پاسخ آنها، ازدواج فاطمه را به دست خدا میدانست.
بر پایه روایتی که در امالی شیخ طوسی از امام علی(ع) نقل شده است امام علی(ع) از پیامبر(ص)، فاطمه را خواستگاری کرد، پیامبر نتیجه را به نظر فاطمه موکول کرد. فاطمه در پاسخ پیامبر، سكوت کرد و پیامبر سکوت فاطمه را دلیل بر رضايتش دانست.
پس از اين جریان جبرئیل بر پیامبر نازل شد و از او خواست فاطمه را به ازدواج على در بیاورد، زيرا خدا راضى است که زهرا براى على و على براى زهرا باشد. پس از ازدواج حضرت علی با فاطمه برخی از مهاجران که پیشتر از فاطمه خواستگاری کرده بودند، از پیامبر گلایه کردند، پیامبر(ص) در پاسخ آنها ازدواج علی و فاطمه را بهدستور خدا دانسته بود.
📚منابع:
الطبقات الکبری، ابنسعد، ج۸، ص۱۶
امالی، شیخ طوسی، ص۴۰
تاریخ، یعقوبی، ج۲، ص ۴۱
#حضرت_زهرا_س
#عروسی_حضرت_فاطمه_س
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/u38814
✨🌻 ایراد خطبه ازدواج توسط پیامبر(ص)
پیامبر اکرم(ص) به حضرت علی(ع) دستور دادند تا مهاجر و انصار را در مسجد حاضر کنند تا در جمع آنان خطبه عقد ایشان و حضرت زهرا(س) را بخوانند و فرمودند:
«پروردگار عالم مرا امر کرد که تزویج کنم فاطمه را به على و هماکنون به قصد انشاء و به امر حق، فاطمه را به عقد ازدواج على درآوردم به مهر چهارصد مثقال نقره.» آنگاه رو کرد به على علیهالسلام و فرمود: «یا على آیا راضى هستى؟»
على(ع) از جاى خود برخاست گفت: «از خدا راضى و از رسول او خشنودم.» پس از آن رسول خدا(ص) در حق آنها دعا کرد و گفت: «خداوند مشکلات شما را برطرف نماید و شما را خوشبخت کرده و سعادتمند گرداند و بر شما مبارک باد این ازدواج با میمنت و فرزندان پاک و پاکیزه از شما به عمل آید.»
آنگاه از منبر پایین آمد و فرمود: «انما انا بشر مثلکم اتزوج فیکم و ازوجکم الا فاطمه فان تزویجها من السماء خطبة؛ من یک نفر همانند شما هستم به شما زن مىدهم و از شما زن مىگیرم، جز فاطمه که تزویج او در آسمان انجام گرفته است.»
و نقل شده که امیرالمؤمنین(ع) پس از آن چنین فرمود:
«الحمدالله شکراً لانعمه و ایادیه، و لا اله الا الله شهادة تبلغه و ترضیه و صلى الله على محمد صلوة تزلفه تحطیه، والنکاح مما امر الله عز و جل به و رضیه و مجلسنا هذا مما قضاه الله و اذن فیه و قد زوجنى رسولالله ابنته فاطمة و جعل صداقها درعى هذا، و قد رضیت بذلک فاسئلوه و اشهدوا.»
«سپاس و شکر خداوندى را سزا است که الطاف و نعمتهایش شامل حال همه بندگان است، پروردگارى نیست جز او و شهادت مىدهم بر وحدانیت ذات پاکش، شهادتى رسا و با اعتقادى کامل و درود و سلام حق بر محمد(ص)، درودى همواره و فراگیر و باقى، اما بعد، مجلس ما در مورد یکى از سنتهاى مقدس الهى تأسیس گردیده.
موضوع این مجلس، نکاح است که پروردگار بدان امر فرموده و رضا داده است و رسول خدا(ص) به فرمان خداوند متعال دخترش فاطمه(س) را بر من تزویج فرموده و مِهر او را این زره آهنین من قرار داده است، من نیز بدان رضا دادم. شما حاضران، این موضوع را از او بپرسید و شهادت دهید که دخترش فاطمه به همسرى من درآمده است.»
📚منابع:
ناسخ التواریخ زندگانى حضرت فاطمه(س)، سپهر، ج ۱ ص۵۰
فاطمه الزهرا، عمادزاده، ص۲۷۶
#حضرت_زهرا_س
#عروسی_حضرت_فاطمه_س
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/u38814
پیامبر اکرم(ص) به حضرت علی(ع) دستور دادند تا مهاجر و انصار را در مسجد حاضر کنند تا در جمع آنان خطبه عقد ایشان و حضرت زهرا(س) را بخوانند و فرمودند:
«پروردگار عالم مرا امر کرد که تزویج کنم فاطمه را به على و هماکنون به قصد انشاء و به امر حق، فاطمه را به عقد ازدواج على درآوردم به مهر چهارصد مثقال نقره.» آنگاه رو کرد به على علیهالسلام و فرمود: «یا على آیا راضى هستى؟»
على(ع) از جاى خود برخاست گفت: «از خدا راضى و از رسول او خشنودم.» پس از آن رسول خدا(ص) در حق آنها دعا کرد و گفت: «خداوند مشکلات شما را برطرف نماید و شما را خوشبخت کرده و سعادتمند گرداند و بر شما مبارک باد این ازدواج با میمنت و فرزندان پاک و پاکیزه از شما به عمل آید.»
آنگاه از منبر پایین آمد و فرمود: «انما انا بشر مثلکم اتزوج فیکم و ازوجکم الا فاطمه فان تزویجها من السماء خطبة؛ من یک نفر همانند شما هستم به شما زن مىدهم و از شما زن مىگیرم، جز فاطمه که تزویج او در آسمان انجام گرفته است.»
و نقل شده که امیرالمؤمنین(ع) پس از آن چنین فرمود:
«الحمدالله شکراً لانعمه و ایادیه، و لا اله الا الله شهادة تبلغه و ترضیه و صلى الله على محمد صلوة تزلفه تحطیه، والنکاح مما امر الله عز و جل به و رضیه و مجلسنا هذا مما قضاه الله و اذن فیه و قد زوجنى رسولالله ابنته فاطمة و جعل صداقها درعى هذا، و قد رضیت بذلک فاسئلوه و اشهدوا.»
«سپاس و شکر خداوندى را سزا است که الطاف و نعمتهایش شامل حال همه بندگان است، پروردگارى نیست جز او و شهادت مىدهم بر وحدانیت ذات پاکش، شهادتى رسا و با اعتقادى کامل و درود و سلام حق بر محمد(ص)، درودى همواره و فراگیر و باقى، اما بعد، مجلس ما در مورد یکى از سنتهاى مقدس الهى تأسیس گردیده.
موضوع این مجلس، نکاح است که پروردگار بدان امر فرموده و رضا داده است و رسول خدا(ص) به فرمان خداوند متعال دخترش فاطمه(س) را بر من تزویج فرموده و مِهر او را این زره آهنین من قرار داده است، من نیز بدان رضا دادم. شما حاضران، این موضوع را از او بپرسید و شهادت دهید که دخترش فاطمه به همسرى من درآمده است.»
📚منابع:
ناسخ التواریخ زندگانى حضرت فاطمه(س)، سپهر، ج ۱ ص۵۰
فاطمه الزهرا، عمادزاده، ص۲۷۶
#حضرت_زهرا_س
#عروسی_حضرت_فاطمه_س
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/u38814
🔳 درخواست ابوبصیر
ابوبصیر خدمت امام باقر علیهالسلام عرض کرد:
آقا من خدمتگزار شما و از شیعیان شما هستم. کور و نابینا و ناتوان هستم، میخواهم برای من بهشت را ضمانت کنی. امام باقر علیهالسلام فرمود: «میخواهی به تو علامت ائمه را نشان بدهم.» عرض کردم: چه مانع دارد که جمع بین هر دو نمایی (هم ضمانت بهشت و هم علامت ائمه).
امام باقر علیهالسلام دست روی چشمان من کشید، همینکه دست روی چشم کشید، امام باقر علیهالسلام فرمود: «اکنون چشم خود را باز کن چه میبینی؟» ابوبصیر میگوید: به خدا قسم، جز سگ و خوک و بوزینه چیزی دیگر ندیدم. عرض کردم: این بختبرگشتگان چه کسانی هستند که مسخ شدهاند؟
امام باقر علیهالسلام فرمود: «اینها را که میبینی جمعیت انبوه مخالفین ما هستند که اگر پرده برداشته شود شیعیان مخالفین خود را جز به این صورت نمیبینند.»
آنگاه امام باقر علیهالسلام فرمود: «حالا اگر میل داری چشم تو را همینطور بگذارم و اگر میخواهی ضامن بهشت شوم باید شما را برگردانم به صورت اول.»
ابوبصیر عرض کرد: آقا من احتیاج به تماشای این مردم بد سیرت ندارم، مرا برگردان به صورت اول خودم، من هیچ چیز را با بهشت معاوضه نمیکنم. آنگاه امام باقر علیهالسلام دست بر چشم او کشید و مثل اول نابینا شد.
📚منبع
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۱۱، ص ۱۸۲
#امام_باقر_ع
#فضائل_امام_محمد_باقر_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/m06034
ابوبصیر خدمت امام باقر علیهالسلام عرض کرد:
آقا من خدمتگزار شما و از شیعیان شما هستم. کور و نابینا و ناتوان هستم، میخواهم برای من بهشت را ضمانت کنی. امام باقر علیهالسلام فرمود: «میخواهی به تو علامت ائمه را نشان بدهم.» عرض کردم: چه مانع دارد که جمع بین هر دو نمایی (هم ضمانت بهشت و هم علامت ائمه).
امام باقر علیهالسلام دست روی چشمان من کشید، همینکه دست روی چشم کشید، امام باقر علیهالسلام فرمود: «اکنون چشم خود را باز کن چه میبینی؟» ابوبصیر میگوید: به خدا قسم، جز سگ و خوک و بوزینه چیزی دیگر ندیدم. عرض کردم: این بختبرگشتگان چه کسانی هستند که مسخ شدهاند؟
امام باقر علیهالسلام فرمود: «اینها را که میبینی جمعیت انبوه مخالفین ما هستند که اگر پرده برداشته شود شیعیان مخالفین خود را جز به این صورت نمیبینند.»
آنگاه امام باقر علیهالسلام فرمود: «حالا اگر میل داری چشم تو را همینطور بگذارم و اگر میخواهی ضامن بهشت شوم باید شما را برگردانم به صورت اول.»
ابوبصیر عرض کرد: آقا من احتیاج به تماشای این مردم بد سیرت ندارم، مرا برگردان به صورت اول خودم، من هیچ چیز را با بهشت معاوضه نمیکنم. آنگاه امام باقر علیهالسلام دست بر چشم او کشید و مثل اول نابینا شد.
📚منبع
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۱۱، ص ۱۸۲
#امام_باقر_ع
#فضائل_امام_محمد_باقر_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/m06034
🔳 خبر جابر
جابر بن عبدالله انصاری يكی از اصحاب پيامبر بود كه به اهلبيت عليهمالسلام علاقه زيادی داشت. روزی پيامبر به جابر فرمود: «ای جابر! تو زنده خواهی ماند تا فردی از فرزندان من را كه شبيهترين مردم به من است ببينی. اسم او اسم من است. وقتی او را ديدی سلام من را به او برسان و از او جدا نشو.»
مدّتها از اين داستان میگذشت و جابر پيرمردی شد. روزی امام سجّاد به همراه كودكی به مسجد آمد و او متوجه كودك همراه امام شد. به نزد امام رفت و بعد از سلام و احترام از كودك پرسيد: نام تو چيست؟ كودك جواب داد: محمّد بن علی بن الحسين.
جابر با شنيدن نام كودک، سخن پيامبر را به ياد آورد و گريست و دست او را بر سينه خود نهاد و گفت: به خدا قسم! جدّت رسول خدا بر تو سلام رسانده و به من فرموده كه تو شكافنده علوم هستی.
📚منبع
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۶، ص ۲۹۴
#امام_باقر_ع
#فضائل_امام_محمد_باقر_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/m06034
جابر بن عبدالله انصاری يكی از اصحاب پيامبر بود كه به اهلبيت عليهمالسلام علاقه زيادی داشت. روزی پيامبر به جابر فرمود: «ای جابر! تو زنده خواهی ماند تا فردی از فرزندان من را كه شبيهترين مردم به من است ببينی. اسم او اسم من است. وقتی او را ديدی سلام من را به او برسان و از او جدا نشو.»
مدّتها از اين داستان میگذشت و جابر پيرمردی شد. روزی امام سجّاد به همراه كودكی به مسجد آمد و او متوجه كودك همراه امام شد. به نزد امام رفت و بعد از سلام و احترام از كودك پرسيد: نام تو چيست؟ كودك جواب داد: محمّد بن علی بن الحسين.
جابر با شنيدن نام كودک، سخن پيامبر را به ياد آورد و گريست و دست او را بر سينه خود نهاد و گفت: به خدا قسم! جدّت رسول خدا بر تو سلام رسانده و به من فرموده كه تو شكافنده علوم هستی.
📚منبع
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۶، ص ۲۹۴
#امام_باقر_ع
#فضائل_امام_محمد_باقر_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/m06034
🔳 امام باقر(ع) در شام
ابی بکر حفری میگوید:
یکبار امام باقر علیهالسلام را به شام به نزد هشام بن عبدالملک بردند. قبلا هشام بن عبدالملک به درباریان خود گفته بود، وقتی که که من از سرزنش امام باقر علیهالسلام دست کشیدم شما شروع به سرزنش کنید. وقتی که امام باقر علیهالسلام داخل شد با دست، اشاره به همه نمود و فرمود: «سلام بر همهی شما.»
آنگاه آن حضرت نشست. هشام از اینکه امام باقر علیهالسلام او را به عنوان خلیفه سلام نکرده و بدون اجازه نشسته، بسیار خشمگین شده و گفت: «محمد بن علی» چه شده که پیوسته یکی پس از دیگری خروج میکنید و اختلاف به وجود میآورید و مردم را به پیشوایی خود دعوت میکنید. خیال میکنید امام هستید با اینکه علم و اطلاعی ندارید. هشام از این قبیل حرفها زد و همین که ساکت شد، دیگر درباریان، یکییکی شروع به سرزنش نمودن امام کردند.
پس از اندک مدتی، امام باقر علیهالسلام از جای خود حرکت نموده و فرمود: «شما چه تصور میکنید و هدف شما از این کارها چیست؟ هدایت همهی ملت عرب به وسیلهی خانوادهی ما انجام گرفت و به وسیلهی ما کار شما پایان میپذیرد. اگر شما یک قدرت زودگذری دارید ما را سلطنتی طولانی است. بعد از حکومت ما، دیگر حکومتی نخواهد بود. زیرا ما اهل عاقبت هستیم و خداوند میفرماید»:
«و العاقبة للمتقین؛ عاقبت از آن پرهیزکاران است.»
📚منبع
بحارالانوار، ج ۳۱، ص ۱۸۵
#امام_باقر_ع
#فضائل_امام_محمد_باقر_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/m06034
ابی بکر حفری میگوید:
یکبار امام باقر علیهالسلام را به شام به نزد هشام بن عبدالملک بردند. قبلا هشام بن عبدالملک به درباریان خود گفته بود، وقتی که که من از سرزنش امام باقر علیهالسلام دست کشیدم شما شروع به سرزنش کنید. وقتی که امام باقر علیهالسلام داخل شد با دست، اشاره به همه نمود و فرمود: «سلام بر همهی شما.»
آنگاه آن حضرت نشست. هشام از اینکه امام باقر علیهالسلام او را به عنوان خلیفه سلام نکرده و بدون اجازه نشسته، بسیار خشمگین شده و گفت: «محمد بن علی» چه شده که پیوسته یکی پس از دیگری خروج میکنید و اختلاف به وجود میآورید و مردم را به پیشوایی خود دعوت میکنید. خیال میکنید امام هستید با اینکه علم و اطلاعی ندارید. هشام از این قبیل حرفها زد و همین که ساکت شد، دیگر درباریان، یکییکی شروع به سرزنش نمودن امام کردند.
پس از اندک مدتی، امام باقر علیهالسلام از جای خود حرکت نموده و فرمود: «شما چه تصور میکنید و هدف شما از این کارها چیست؟ هدایت همهی ملت عرب به وسیلهی خانوادهی ما انجام گرفت و به وسیلهی ما کار شما پایان میپذیرد. اگر شما یک قدرت زودگذری دارید ما را سلطنتی طولانی است. بعد از حکومت ما، دیگر حکومتی نخواهد بود. زیرا ما اهل عاقبت هستیم و خداوند میفرماید»:
«و العاقبة للمتقین؛ عاقبت از آن پرهیزکاران است.»
📚منبع
بحارالانوار، ج ۳۱، ص ۱۸۵
#امام_باقر_ع
#فضائل_امام_محمد_باقر_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/m06034
🔳 کیفیت شهادت امام باقر(ع)
هشام بن عبدالملک دستور داد زین اسب آقا را به زهر آغشته کنند، همین که امام باقر(ع) سوار بر مرکب شد، یک مرتبه صدا زد آه جگرم، (زهر، اول به جگر اثر میگذارد) زهر در بدن امام اثر کرد، سه روز در بستر افتاده بودند و سرانجام به شهادت رسیدند.
📚منبع
نور الابصار، شلنجی شافعی، ص ۴۹ و ۶۰
#امام_باقر_ع
#مصائب_امام_محمد_باقر_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/a29196
هشام بن عبدالملک دستور داد زین اسب آقا را به زهر آغشته کنند، همین که امام باقر(ع) سوار بر مرکب شد، یک مرتبه صدا زد آه جگرم، (زهر، اول به جگر اثر میگذارد) زهر در بدن امام اثر کرد، سه روز در بستر افتاده بودند و سرانجام به شهادت رسیدند.
📚منبع
نور الابصار، شلنجی شافعی، ص ۴۹ و ۶۰
#امام_باقر_ع
#مصائب_امام_محمد_باقر_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/a29196
🔳 اعطا کننده لقب باقر
در کتاب کافی، احادیثی درباره ولادت امام باقر(ع) جمعآوری شده است. در یکی از این احادیث میخوانیم که جابر بن عبدالله انصاری که از اصحاب رسول خدا(ص) بود، سالها بعد از ایشان در شهر مدینه گویا انتظار یافتن شخص خاصی را داشت و صدا میزد «یا باقرالعلم». مردم که از جریان بیخبر بودند درباره او افکار ناروا به خود راه میدادند. مثلا میگفتند جابر هذیان میگوید؛ تا اینکه یک روز جابر متوجه محمد بن علی(ع) شد و سر آن حضرت را بوسید و “پدر و مادرم فدایت باد” گفت زیرا از یکسان بودن شمائل و اسم آن حضرت با رسول اکرم(ص) به یقین رسید که او همان شخصی است که وصفش را سالها قبل از رسول خدا(ص) شنیده بود که:
«ای جابر، تو به زمانی خواهی رسید که در آن مردی از من وجود خواهد داشت که علم را به گونهای بسیار شدید خواهد شکافت.»
این قضیه مربوط به زمانی است که امام باقر علیهالسلام جوانی کم سال است و در پرتو امامت حضرت سجاد(ع) زندگی میکند.
📚منبع
کافی، شیخ کلینی، ج۱ٰ، ص۴۶۹
#امام_باقر_ع
#فضائل_امام_محمد_باقر_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/m06034
در کتاب کافی، احادیثی درباره ولادت امام باقر(ع) جمعآوری شده است. در یکی از این احادیث میخوانیم که جابر بن عبدالله انصاری که از اصحاب رسول خدا(ص) بود، سالها بعد از ایشان در شهر مدینه گویا انتظار یافتن شخص خاصی را داشت و صدا میزد «یا باقرالعلم». مردم که از جریان بیخبر بودند درباره او افکار ناروا به خود راه میدادند. مثلا میگفتند جابر هذیان میگوید؛ تا اینکه یک روز جابر متوجه محمد بن علی(ع) شد و سر آن حضرت را بوسید و “پدر و مادرم فدایت باد” گفت زیرا از یکسان بودن شمائل و اسم آن حضرت با رسول اکرم(ص) به یقین رسید که او همان شخصی است که وصفش را سالها قبل از رسول خدا(ص) شنیده بود که:
«ای جابر، تو به زمانی خواهی رسید که در آن مردی از من وجود خواهد داشت که علم را به گونهای بسیار شدید خواهد شکافت.»
این قضیه مربوط به زمانی است که امام باقر علیهالسلام جوانی کم سال است و در پرتو امامت حضرت سجاد(ع) زندگی میکند.
📚منبع
کافی، شیخ کلینی، ج۱ٰ، ص۴۶۹
#امام_باقر_ع
#فضائل_امام_محمد_باقر_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/m06034
◾️ کشتهشدن در داخل مکه
حسین بن علی(ع) به عبدالله بن زبیر فرمود:
«به خداوند سوگند! اگر یک وجب خارج از مکه کشته شوم، برای من دوست داشتنیتر است تا آنکه به اندازه یک وجب در داخل مکه کشته شوم. به خداوند سوگند! اگر من به لانهای از لانه جانوران پناه برم، مرا از آن بیرون خواهند کشید تا آنچه را از من میخواهند، به دست آورند.»
📚منبع
الحدائق الناضره، یوسف بحرانی، ج۱۳، ص۳۶۴
#حضرت_امام_حسین_ع
#از_مکه_تا_کربلا
#یوم_الترویه
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/x40447
حسین بن علی(ع) به عبدالله بن زبیر فرمود:
«به خداوند سوگند! اگر یک وجب خارج از مکه کشته شوم، برای من دوست داشتنیتر است تا آنکه به اندازه یک وجب در داخل مکه کشته شوم. به خداوند سوگند! اگر من به لانهای از لانه جانوران پناه برم، مرا از آن بیرون خواهند کشید تا آنچه را از من میخواهند، به دست آورند.»
📚منبع
الحدائق الناضره، یوسف بحرانی، ج۱۳، ص۳۶۴
#حضرت_امام_حسین_ع
#از_مکه_تا_کربلا
#یوم_الترویه
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/x40447
▪️جدم به من امر کرده است
عبدالله بن عباس و عبيدالله بن زبير آمدند و مانع رفتن حضرت شدند. حضرت فرمود: «جدم به من امر كرده، بايد امر او را اطاعت كنم و بروم.» ابن عباس گفت: واحسيناه.
بعد عبدالله بن عمر آمد و گفت: شما با اهل ضلال صلح كنيد كه قتل و قتال نباشد. پس فرمود: «ای اباعبدالرحمن! آيا جريان يحيی بن زكريا را میدانی؟ بنی اسرائيل از طلوع فجر تا غروب آفتاب هفتاد پيغمبر را به قتل رساندند و باز رفتند در بازار نشستند و به تجارت مشغول شدند مثل اين كه هيچ كاری نكردهاند. بعد خدا از آنها انتقام گرفت. پس بپرهيز ای اباعبدالرحمن، اينها كمک نمیكنند و بیوفا هستند.»
و بدینگونه بود که امام حسین علیهالسلام و ۱۹ تن از آل ابیطالب و ۸ تن موالی و حرم و خانواده پيامبر صلی الله عليه و آله از مکه به سوی کوفه و کربلا شدند و حركت اين كاروان پرهياهو بويژه در موقع جدايی از خويشان و بستگان در چنين روزی كه هوشياران جهان آن روز به مكه آمدند و برای هر يک فاميلهایی است. جدايی اينها در چنين روزی بسيار دشوار بوده است.
📚منابع
اعيان الشيعه، سید محسن امین عاملی، ج ۳، ص ۲۵۶
سيرة الحسين(ع)، سید جعفر مرتضی عاملی، ص ۱۷۷
#حضرت_امام_حسین_ع
#از_مکه_تا_کربلا
#یوم_الترویه
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/x40447
عبدالله بن عباس و عبيدالله بن زبير آمدند و مانع رفتن حضرت شدند. حضرت فرمود: «جدم به من امر كرده، بايد امر او را اطاعت كنم و بروم.» ابن عباس گفت: واحسيناه.
بعد عبدالله بن عمر آمد و گفت: شما با اهل ضلال صلح كنيد كه قتل و قتال نباشد. پس فرمود: «ای اباعبدالرحمن! آيا جريان يحيی بن زكريا را میدانی؟ بنی اسرائيل از طلوع فجر تا غروب آفتاب هفتاد پيغمبر را به قتل رساندند و باز رفتند در بازار نشستند و به تجارت مشغول شدند مثل اين كه هيچ كاری نكردهاند. بعد خدا از آنها انتقام گرفت. پس بپرهيز ای اباعبدالرحمن، اينها كمک نمیكنند و بیوفا هستند.»
و بدینگونه بود که امام حسین علیهالسلام و ۱۹ تن از آل ابیطالب و ۸ تن موالی و حرم و خانواده پيامبر صلی الله عليه و آله از مکه به سوی کوفه و کربلا شدند و حركت اين كاروان پرهياهو بويژه در موقع جدايی از خويشان و بستگان در چنين روزی كه هوشياران جهان آن روز به مكه آمدند و برای هر يک فاميلهایی است. جدايی اينها در چنين روزی بسيار دشوار بوده است.
📚منابع
اعيان الشيعه، سید محسن امین عاملی، ج ۳، ص ۲۵۶
سيرة الحسين(ع)، سید جعفر مرتضی عاملی، ص ۱۷۷
#حضرت_امام_حسین_ع
#از_مکه_تا_کربلا
#یوم_الترویه
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/x40447
◼️ خدا تقدیر کرده است آنها اسیر بشوند
محمّد بن جریر طبری امامی در کتاب «دلایل الامامة» از ابو محمّد سفیان بن وکیع، از پدرش وکیع، از اعمش از ابومحمّد واقدی و زرارة بن خلج نقل کرده است که گفتند: قبل از آنکه حسین(ع) بخواهد به سمت عراق حرکت کند، به دیدنش رفتیم و اورا از وضعیت مردم کوفه آگاه کردیم و متذکر شدیم که قلب کوفیان با توست. امّا شمشیرشان علیه توست. بنابراین بهتر آن است که از رفتن به کوفه خودداری کنید و همین جا بمانید!
و همچنین آمده: در روز ترویه، عمر بن سعد بن ابی وقاص با لشکر انبوهی به مکه آمد و یزید به وی دستور داده بود که اگر حسین(ع) قصد جنگ داشت با او بجنگد والا تنها در صورت اطمینان به پیروزی با حسین(ع) وارد جنگ شود. اما حسین(ع) در همان روز از مکه خارج شد.
در شبی که فردای آن حسین(ع) قصد خروج از مکه را داشت، محمد بن حنفیه آمد و گفت: برادرم! تو از ناجوانمردی اهل کوفه نسبت به پدر و برادرت به خوبی آگاهی و من میترسم بر سر تو نیز همان بیاورند که بر سر آنها آوردند. بنابراین اگر تصمیم بگیری در اینجا بمانی موقعیت خوبی پیدا میکنی و به گرامیترین و عزیزترین ساکنان مکه تبدیل خواهی شد!
حسین(ع) گفت: «میترسم یزید بن معاویه مرا درحرم، ترور کند و حرمت این خانه به وسیله من شکسته شود!» ابن حنفیّه گفت: پس به «یمن» یا برخی دیگر از نواحی این صحرا برو! در اینصورت، هیچکس نمیتواند بر تو دست یابد. چون مردم همگی تو را دوست دارند و از هستی تو دفاع می کنند.
حسین(ع) گفت: «باید راجع به پیشنهادت فکر کنم.» ولی وقت سحر، حسین(ع) به عزم کوفه به راه افتاد. محمد بن حنفیه به محض اطلاع از حرکت حسین(ع) آمد و افسار شترش را گرفت و گفت: مگر تو قول ندادی راجع به پیشنهاد من بیندیشی! گفت: «آری!» پرسید: پس چرا به این زودی، تصمیم به رفتن گرفتی؟ گفت: «پس از آنکه از تو جدا شدم، رسول خدا(ص) به خواب من آمد و گفت: ای حسین! از مکه خارج شو! چون خدا تقدیر کرده است تو کشته شوی!»
محمّد بن حنفیه گفت: انا لله و انا الیه راجعون! اگر به سفر مرگ میروی پس این زنان را چرا با خود میبری؟ گفت: «قد قال لی: ان الله قد شاء ان یُراهن سبایا.» رسول خدا(ص) گفت: «خدا تقدیر کرده است آنها اسیر بشوند.»
محمد حنفیه پس از این گفتگو خداحافظی کرد و رفت.
📚منبع
لهوف، سیّد بن طاووس، ص ۹۸
#حضرت_امام_حسین_ع
#از_مکه_تا_کربلا
#یوم_الترویه
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/x40447
محمّد بن جریر طبری امامی در کتاب «دلایل الامامة» از ابو محمّد سفیان بن وکیع، از پدرش وکیع، از اعمش از ابومحمّد واقدی و زرارة بن خلج نقل کرده است که گفتند: قبل از آنکه حسین(ع) بخواهد به سمت عراق حرکت کند، به دیدنش رفتیم و اورا از وضعیت مردم کوفه آگاه کردیم و متذکر شدیم که قلب کوفیان با توست. امّا شمشیرشان علیه توست. بنابراین بهتر آن است که از رفتن به کوفه خودداری کنید و همین جا بمانید!
و همچنین آمده: در روز ترویه، عمر بن سعد بن ابی وقاص با لشکر انبوهی به مکه آمد و یزید به وی دستور داده بود که اگر حسین(ع) قصد جنگ داشت با او بجنگد والا تنها در صورت اطمینان به پیروزی با حسین(ع) وارد جنگ شود. اما حسین(ع) در همان روز از مکه خارج شد.
در شبی که فردای آن حسین(ع) قصد خروج از مکه را داشت، محمد بن حنفیه آمد و گفت: برادرم! تو از ناجوانمردی اهل کوفه نسبت به پدر و برادرت به خوبی آگاهی و من میترسم بر سر تو نیز همان بیاورند که بر سر آنها آوردند. بنابراین اگر تصمیم بگیری در اینجا بمانی موقعیت خوبی پیدا میکنی و به گرامیترین و عزیزترین ساکنان مکه تبدیل خواهی شد!
حسین(ع) گفت: «میترسم یزید بن معاویه مرا درحرم، ترور کند و حرمت این خانه به وسیله من شکسته شود!» ابن حنفیّه گفت: پس به «یمن» یا برخی دیگر از نواحی این صحرا برو! در اینصورت، هیچکس نمیتواند بر تو دست یابد. چون مردم همگی تو را دوست دارند و از هستی تو دفاع می کنند.
حسین(ع) گفت: «باید راجع به پیشنهادت فکر کنم.» ولی وقت سحر، حسین(ع) به عزم کوفه به راه افتاد. محمد بن حنفیه به محض اطلاع از حرکت حسین(ع) آمد و افسار شترش را گرفت و گفت: مگر تو قول ندادی راجع به پیشنهاد من بیندیشی! گفت: «آری!» پرسید: پس چرا به این زودی، تصمیم به رفتن گرفتی؟ گفت: «پس از آنکه از تو جدا شدم، رسول خدا(ص) به خواب من آمد و گفت: ای حسین! از مکه خارج شو! چون خدا تقدیر کرده است تو کشته شوی!»
محمّد بن حنفیه گفت: انا لله و انا الیه راجعون! اگر به سفر مرگ میروی پس این زنان را چرا با خود میبری؟ گفت: «قد قال لی: ان الله قد شاء ان یُراهن سبایا.» رسول خدا(ص) گفت: «خدا تقدیر کرده است آنها اسیر بشوند.»
محمد حنفیه پس از این گفتگو خداحافظی کرد و رفت.
📚منبع
لهوف، سیّد بن طاووس، ص ۹۸
#حضرت_امام_حسین_ع
#از_مکه_تا_کربلا
#یوم_الترویه
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/x40447
◼️ فردا صبح به خواست خداوند حرکت خواهم کرد
چون امام حسین علیهالسلام عزم خروج از مکه کرد، به خطابه ايستاد و فرمود:
«وَ رُوِیَ أَنَّهُ علیهالسلام لَمَّا عَزَمَ عَلَی الْخُرُوجِ إلَی الْعِرَاقِ قَامَ خَطِیبـًا، فَقَال: الْحَمْدُ لِلَّهِ، مَاشَآءَ اللَهُ، وَلاَ قُوَّه إلاَّ بِاللَهِ، وَصَلَّی اللَهُ عَلَی رَسُولِهِ. خُطَّ الْمَوْتُ عَلَی وُلْدِ ءَادَمَ مَخَطَّ الْقِلاَدَه عَلَی جِیدِ الْفَتَه. وَمَا أَوْلَهَنِی إلَی أَسْلاَفِی اشْتِیَاقَ یَعْقُوبَ إلَی یُوسُفَ. وَخُیِّرَ لِی مَصْرَعٌ أَنَا لاَقِیهِ؛ کَأَنِّی بَأَوْصَالِی تَتَقَطَّعُهَا عُسْلاَنُ الْفَلَوَاتِ بَیْنَ النَّوَاوِیسِ وَکَرْبَلا´ءَ؛ فَیَمْلاَنَ مِنِّی أَکْرَاشـًا جُوفـًا، وَأَجْرِبَه سُغْبـًا.»
«لاَ مَحِیصَ عَنْ یَوْمٍ خُطَّ بِالْقَلَمِ. رِضَا اللَهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَیْتِ؛ نَصْبِرُ عَلَی بَلاَ´ئِهِ، وَیُوَفِّینَا أُجُورَ الصَّابِرِینَ. لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِ اللَهِ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَءَالِهِ لُحْمَتُهُ، وَهِیَ مَجْمُوعَه لَهُ فِی حَظِیرَه الْقُدْسِ، تَقِرُّ بِهِمْ عَیْنُهُ، وَیُنْجَزُ لَهُمْ وَعْدُهُ. مَنْ کَانَ فِینَا بَاذِلاً مُهْجَتَهُ، وَمُوَطِّنـًا عَلَی لِقَآءِ اللَهِ نَفْسَهُ، فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا؛ فَإِنَّنِی رَاحِلٌ مُصْبِحـًا إنْ شَآءَاللَهُ تَعَالَی.»
«مرگ بر فرزند آدم همانند گردنبندى است بر گردن دختران جوان و اشتیاق من به دیدار گذشتگانم همانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف است و براى من مقتلی برگزیده شده که به آن خواهم رسید، گویا مىبینم گرگان درنده بیابان – بین نواویس و کربلا ـ بندبند تنم را پاره کرده و از من شکمهاى تهى و مشکهاى خالى خود را پر مىکنند.»
«از آن روز که قلم تقدیر الهى بر آن رقم خورده، گریزى نیست. خشنودى خداوند خشنودى ما اهل بیت است، ما بر بلای الهی صبر میکنیم و او پاداش عظیم صابران را به ما خواهد داد. پاره تن رسول خدا هرگز از وی جدا نمىشود و در حظیرة القدس به او ملحق خواهد شد و چشمان رسول خدا به ذرّیهاش روشن مىشود و وعدهاش توسط آنان وفا خواهد شد. هرکس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند و خود را آماده لقاى خداوند سازد، با ما رهسپار شود، زیرا من فردا صبح به خواست خداوند حرکت خواهم کرد.»
📚منابع
اللهوف، سید بن طاووس، ص ۱۲۶
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۶، ص۳۶۶
#حضرت_امام_حسین_ع
#از_مکه_تا_کربلا
#یوم_الترویه
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/x40447
چون امام حسین علیهالسلام عزم خروج از مکه کرد، به خطابه ايستاد و فرمود:
«وَ رُوِیَ أَنَّهُ علیهالسلام لَمَّا عَزَمَ عَلَی الْخُرُوجِ إلَی الْعِرَاقِ قَامَ خَطِیبـًا، فَقَال: الْحَمْدُ لِلَّهِ، مَاشَآءَ اللَهُ، وَلاَ قُوَّه إلاَّ بِاللَهِ، وَصَلَّی اللَهُ عَلَی رَسُولِهِ. خُطَّ الْمَوْتُ عَلَی وُلْدِ ءَادَمَ مَخَطَّ الْقِلاَدَه عَلَی جِیدِ الْفَتَه. وَمَا أَوْلَهَنِی إلَی أَسْلاَفِی اشْتِیَاقَ یَعْقُوبَ إلَی یُوسُفَ. وَخُیِّرَ لِی مَصْرَعٌ أَنَا لاَقِیهِ؛ کَأَنِّی بَأَوْصَالِی تَتَقَطَّعُهَا عُسْلاَنُ الْفَلَوَاتِ بَیْنَ النَّوَاوِیسِ وَکَرْبَلا´ءَ؛ فَیَمْلاَنَ مِنِّی أَکْرَاشـًا جُوفـًا، وَأَجْرِبَه سُغْبـًا.»
«لاَ مَحِیصَ عَنْ یَوْمٍ خُطَّ بِالْقَلَمِ. رِضَا اللَهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَیْتِ؛ نَصْبِرُ عَلَی بَلاَ´ئِهِ، وَیُوَفِّینَا أُجُورَ الصَّابِرِینَ. لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِ اللَهِ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَءَالِهِ لُحْمَتُهُ، وَهِیَ مَجْمُوعَه لَهُ فِی حَظِیرَه الْقُدْسِ، تَقِرُّ بِهِمْ عَیْنُهُ، وَیُنْجَزُ لَهُمْ وَعْدُهُ. مَنْ کَانَ فِینَا بَاذِلاً مُهْجَتَهُ، وَمُوَطِّنـًا عَلَی لِقَآءِ اللَهِ نَفْسَهُ، فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا؛ فَإِنَّنِی رَاحِلٌ مُصْبِحـًا إنْ شَآءَاللَهُ تَعَالَی.»
«مرگ بر فرزند آدم همانند گردنبندى است بر گردن دختران جوان و اشتیاق من به دیدار گذشتگانم همانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف است و براى من مقتلی برگزیده شده که به آن خواهم رسید، گویا مىبینم گرگان درنده بیابان – بین نواویس و کربلا ـ بندبند تنم را پاره کرده و از من شکمهاى تهى و مشکهاى خالى خود را پر مىکنند.»
«از آن روز که قلم تقدیر الهى بر آن رقم خورده، گریزى نیست. خشنودى خداوند خشنودى ما اهل بیت است، ما بر بلای الهی صبر میکنیم و او پاداش عظیم صابران را به ما خواهد داد. پاره تن رسول خدا هرگز از وی جدا نمىشود و در حظیرة القدس به او ملحق خواهد شد و چشمان رسول خدا به ذرّیهاش روشن مىشود و وعدهاش توسط آنان وفا خواهد شد. هرکس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند و خود را آماده لقاى خداوند سازد، با ما رهسپار شود، زیرا من فردا صبح به خواست خداوند حرکت خواهم کرد.»
📚منابع
اللهوف، سید بن طاووس، ص ۱۲۶
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۶، ص۳۶۶
#حضرت_امام_حسین_ع
#از_مکه_تا_کربلا
#یوم_الترویه
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/x40447
▪️امان نامه به حضرت مسلم (ع)
در مورد پذیرش امان نامه به حضرت مسلم (ع) دو قول است:
یک بار ابن اشعث او را امان داد ولی مسلم (ع) در جوابش گفت: قول شما کوفیان را اعتماد نشاید و از منافقان بی دین وفا نمی آید. اما وقتی بر اثر جراحات فراوان ضعف و ناتوانی بر او غالب گردید به ناچار تن در داد.
دوم اینکه به روایت سید بن طاووس هر چند به او امان دادند قبول نکرد تا آنکه جراحات زیادی بر داشت و نامردی از عقب نیزه بر پشت او زد و او را به روی انداخت آن کافران هجوم آوردند و او را دستگیر کردند.
📚منبع
منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج ۱، ص ۶۵۶
#حضرت_امام_حسین_ع
#شهادت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/s20959
در مورد پذیرش امان نامه به حضرت مسلم (ع) دو قول است:
یک بار ابن اشعث او را امان داد ولی مسلم (ع) در جوابش گفت: قول شما کوفیان را اعتماد نشاید و از منافقان بی دین وفا نمی آید. اما وقتی بر اثر جراحات فراوان ضعف و ناتوانی بر او غالب گردید به ناچار تن در داد.
دوم اینکه به روایت سید بن طاووس هر چند به او امان دادند قبول نکرد تا آنکه جراحات زیادی بر داشت و نامردی از عقب نیزه بر پشت او زد و او را به روی انداخت آن کافران هجوم آوردند و او را دستگیر کردند.
📚منبع
منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج ۱، ص ۶۵۶
#حضرت_امام_حسین_ع
#شهادت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/s20959
▪️قدرت و شجاعت حضرت مسلم (ع)
نقل می کنند: مسلم (ع) مانند شیر بوده و چنان نیرویی داشت که دست مردی را می گرفت و او را به پشت بام پرت می کرد. تا اینکه بکر ابن حمران ملعون ضربتی بر روی مسلم زد و لب بالا و دندان او را افکند اما باز مسلم به هر طرف رو می کرد کسی در برابرش نمی ایستاد. وقتی دیدند حریف مسلم نمی شوند رفتند بالای بامها سنگ و چوب بر او می زدند. نی ها را آتش می زدند و بر سر مسلم می ریختند.
📚منبع
نفس المهموم، شیخ عباس قمی، ص ۱۴۵
#حضرت_امام_حسین_ع
#شهادت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/s20959
نقل می کنند: مسلم (ع) مانند شیر بوده و چنان نیرویی داشت که دست مردی را می گرفت و او را به پشت بام پرت می کرد. تا اینکه بکر ابن حمران ملعون ضربتی بر روی مسلم زد و لب بالا و دندان او را افکند اما باز مسلم به هر طرف رو می کرد کسی در برابرش نمی ایستاد. وقتی دیدند حریف مسلم نمی شوند رفتند بالای بامها سنگ و چوب بر او می زدند. نی ها را آتش می زدند و بر سر مسلم می ریختند.
📚منبع
نفس المهموم، شیخ عباس قمی، ص ۱۴۵
#حضرت_امام_حسین_ع
#شهادت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/s20959
▪️ وجه شباهت حضرت مسلم (ع) با امام حسين (ع)
وبَقِيَ وَحدَهُ وقَد اُثخِنَ بِالجِراحِ في رَأسِهِ وبَدَنِهِ فَجَعَلَ يُضارِبُهُم بِسَيفِهِ وهُم يَتَفَرَّقونَ عَنهُ يَمينا وشِمالاً
امام حسين عليه السلام از زخم هاى تن و سرش سنگين شده و تنها مانده بود، آنان را با شمشير مى زد و آنها، از چپ و راستِ او مىگريختند (۱)
فَوَقَفَ [الحُسَينُ عليه السلام ] وقَد ضَعُفَ عَنِ القِتالِ، أتاهُ حَجَرٌ عَلى جَبهَتِه هَشَمَها ثُمَّ أتاهُ سَهمٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ مَسمومٌ فَوَقَعَ عَلى قَلبِهِ ...
امام حسين عليه السلام كه بر اثر نبرد كم توان شده بود ايستاد. سنگى به پيشانى اش خورد و آن را شكست. سپس تير سه شاخه مسمومى آمد و بر قلبش نشست (۲)
وجَعَلَ يُقاتِلُ حَتّى اُثخِنَ بِالجِراحِ و ضَعُفَ عَنِ القِتالِ، وتَكاثَروا عَلَيهِ فَجَعَلوا يَرمونَهُ بِالنَّبلِ وَالحِجارَةِ، فَقالَ مُسلِمٌ: وَيلَكُم! ما لَكُم تَرمونَني بِالحِجارَةِ كَما تُرمَى الكُفّارُ، وأنَا مِن أهلِ بَيتِ الأَنبِياءِ الأَبرارِ؟! وَيلَكُم! أما تَرعَونَ حَقَّ رَسولِ اللّه ِصلى الله عليه و آله وذُرِّيَّتِهِ
مسلم بن عقيل به نبرد ادامه داد تا جراحت هاى سنگينى بر او وارد شد و از جنگيدن ناتوان شد. جمعيت بر او يورش بردند و با تير و سنگ بر او مىزدند. مسلم (ع) گفت: واى بر شما! آيا به سويم سنگ پرتاب مى كنيد (آن گونه كه به كفّار ، سنگ مى زنند) در حالى كه من از خانواده پيامبرانِ ابرارم؟ آيا حقّ پيامبر را در باره خاندانش پاس نمى داريد؟ (۳)
📚منبع
(۱) الإرشاد، شيخ مفيد، ج ٢، ص ١١۱
اعلام الورى، طبرسی، ج ١، ص ۴۶۸
روضة الواعظين، ابن فتال نيشابوری، ص ۲۰۸
(۲) مثير الأحزان، ابن نما حلی، ص ٧٣
(۳) الفتوح ابن اعثم كوفی، ج ۵، ص ۵۳
#حضرت_امام_حسین_ع
#شهادت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/s20959
وبَقِيَ وَحدَهُ وقَد اُثخِنَ بِالجِراحِ في رَأسِهِ وبَدَنِهِ فَجَعَلَ يُضارِبُهُم بِسَيفِهِ وهُم يَتَفَرَّقونَ عَنهُ يَمينا وشِمالاً
امام حسين عليه السلام از زخم هاى تن و سرش سنگين شده و تنها مانده بود، آنان را با شمشير مى زد و آنها، از چپ و راستِ او مىگريختند (۱)
فَوَقَفَ [الحُسَينُ عليه السلام ] وقَد ضَعُفَ عَنِ القِتالِ، أتاهُ حَجَرٌ عَلى جَبهَتِه هَشَمَها ثُمَّ أتاهُ سَهمٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ مَسمومٌ فَوَقَعَ عَلى قَلبِهِ ...
امام حسين عليه السلام كه بر اثر نبرد كم توان شده بود ايستاد. سنگى به پيشانى اش خورد و آن را شكست. سپس تير سه شاخه مسمومى آمد و بر قلبش نشست (۲)
وجَعَلَ يُقاتِلُ حَتّى اُثخِنَ بِالجِراحِ و ضَعُفَ عَنِ القِتالِ، وتَكاثَروا عَلَيهِ فَجَعَلوا يَرمونَهُ بِالنَّبلِ وَالحِجارَةِ، فَقالَ مُسلِمٌ: وَيلَكُم! ما لَكُم تَرمونَني بِالحِجارَةِ كَما تُرمَى الكُفّارُ، وأنَا مِن أهلِ بَيتِ الأَنبِياءِ الأَبرارِ؟! وَيلَكُم! أما تَرعَونَ حَقَّ رَسولِ اللّه ِصلى الله عليه و آله وذُرِّيَّتِهِ
مسلم بن عقيل به نبرد ادامه داد تا جراحت هاى سنگينى بر او وارد شد و از جنگيدن ناتوان شد. جمعيت بر او يورش بردند و با تير و سنگ بر او مىزدند. مسلم (ع) گفت: واى بر شما! آيا به سويم سنگ پرتاب مى كنيد (آن گونه كه به كفّار ، سنگ مى زنند) در حالى كه من از خانواده پيامبرانِ ابرارم؟ آيا حقّ پيامبر را در باره خاندانش پاس نمى داريد؟ (۳)
📚منبع
(۱) الإرشاد، شيخ مفيد، ج ٢، ص ١١۱
اعلام الورى، طبرسی، ج ١، ص ۴۶۸
روضة الواعظين، ابن فتال نيشابوری، ص ۲۰۸
(۲) مثير الأحزان، ابن نما حلی، ص ٧٣
(۳) الفتوح ابن اعثم كوفی، ج ۵، ص ۵۳
#حضرت_امام_حسین_ع
#شهادت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/s20959
▪️حضرت امام حسين عليه السلام و نوازش از دختر حضرت مسلم عليه السلام
آورده اند كه حضرت مسلم عليه السلام را دختری صغيره بود كه او را بسيار دوست می داشت، ولی دائم بهانه پدر را می گرفت و اهل بيت او را تسلّی می دادند. آن گاه كه خبر شهادت مسلم عليه السلام را گفتند، امام حسين عليه السلام آن طفل را طلبيد و دست محبّت بر سر و روي او می كشيدند و با او ملاطفت می فرمودند.
آن طفل عرض كرد:
يابن رسول الله! با من ملاطفتی می فرمايی كه مناسب حال يتيمان است، مگر پدرم را شهيد كرده اند؟
حضرت طاقت و تحمل نياورده بی اختيار گريان شدند، سيلاب اشک از ديدگان شريفش فرو ريخت و فرمود: [دخترم!] غم مخور كه من به جای پدر تو می باشم، خواهرم به جای مادرت، دخترانم به جای خواهرت و فرزندانم به جای برادرت. آن طفل بی اختيار ناله آتشبار از سينه برآورده و اشک از ديدگانش ريخت.
از گريه آن طفل صدای گريه از مخدّرات سراپرده عصمت و پرده نشينان سرادق طهارت بلند شد و حاضران همه گريه نمودند.
📚منبع
المنتخب طريحی، فخرالدین طریحی نجفی، ج ۲، ص ۳۶۴
#حضرت_امام_حسین_ع
#شهادت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/s20959
آورده اند كه حضرت مسلم عليه السلام را دختری صغيره بود كه او را بسيار دوست می داشت، ولی دائم بهانه پدر را می گرفت و اهل بيت او را تسلّی می دادند. آن گاه كه خبر شهادت مسلم عليه السلام را گفتند، امام حسين عليه السلام آن طفل را طلبيد و دست محبّت بر سر و روي او می كشيدند و با او ملاطفت می فرمودند.
آن طفل عرض كرد:
يابن رسول الله! با من ملاطفتی می فرمايی كه مناسب حال يتيمان است، مگر پدرم را شهيد كرده اند؟
حضرت طاقت و تحمل نياورده بی اختيار گريان شدند، سيلاب اشک از ديدگان شريفش فرو ريخت و فرمود: [دخترم!] غم مخور كه من به جای پدر تو می باشم، خواهرم به جای مادرت، دخترانم به جای خواهرت و فرزندانم به جای برادرت. آن طفل بی اختيار ناله آتشبار از سينه برآورده و اشک از ديدگانش ريخت.
از گريه آن طفل صدای گريه از مخدّرات سراپرده عصمت و پرده نشينان سرادق طهارت بلند شد و حاضران همه گريه نمودند.
📚منبع
المنتخب طريحی، فخرالدین طریحی نجفی، ج ۲، ص ۳۶۴
#حضرت_امام_حسین_ع
#شهادت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/s20959
🌸 برترین اعمال در روز عید قربان
امام باقر(ع) میفرمایند: «هیچ عملی در روز نحر از ریختن خون قربانی، یا رفتن برای نیکی به پدر و مادر یا پیوند با قوم و خویشی که قطع رابطه کرده با شروع سلام و کمک به او، یا این که کسی مقداری از گوشت قربانی را خود بخورد و بقیه آن را به همسایگان یتیم و نیازمند خویش بدهد، یا از اسیران دلجویی به عمل آورد، بالاتر نیست.»
📚منبع
الخصال، شیخ صدوق، ج ۱، ص۲۹۸
#عید_قربان
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e01788
امام باقر(ع) میفرمایند: «هیچ عملی در روز نحر از ریختن خون قربانی، یا رفتن برای نیکی به پدر و مادر یا پیوند با قوم و خویشی که قطع رابطه کرده با شروع سلام و کمک به او، یا این که کسی مقداری از گوشت قربانی را خود بخورد و بقیه آن را به همسایگان یتیم و نیازمند خویش بدهد، یا از اسیران دلجویی به عمل آورد، بالاتر نیست.»
📚منبع
الخصال، شیخ صدوق، ج ۱، ص۲۹۸
#عید_قربان
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e01788
🌸 حج اکبر و حج اصغر
مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ یَوْمِ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ فَقَالَ: «هُوَ یَوْمُ النَّحْرِ وَ الْأَصْغَرُ الْعُمْرَةُ.»
امام صادق(ع) فرمود: «حج اکبر، روز نحر (عید قربان) و حج اصغر، عمره (مفرده) است.»
«الْحَجُّ الْأَکْبَرُ یَوْمُ الْأَضْحَی.»
در روایت دیگری از آن حضرت از حج اکبر تعبیر به روز أضحی شده است. درباره روز «حج اکبر» میان مفسران دیدگاههایی وجود دارد، اما آنچه از روایات استفاده میشود این است که منظور از آن روز، دهم ذی الحجه، روز عید قربان و به تعبیر دیگر «یوم النحر» میباشد و اما این که چرا آن را «اکبر» گفتهاند به جهت آن است که در آن سال همه گروهها اعم از مسلمانان و بت پرستان (طبق سنتی که از قدیم داشتند) در مراسم حج شرکت کرده بودند ولی این کار در سالهای بعد به کلی متوقف شد.
علاوه بر این تفسیر، تفسیر دیگری نیز وجود دارد و آن این که منظور از آن مراسم حج است، در مقابل مراسم «عمره» که «حج اصغر» نامیده میشود و هیچ مانعی ندارد که هر دو علت با هم سبب این نامگذاری شده باشد.
📚 منبع
معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص ۲۹۵
انوار التنزیل و اسرارالتاویل، بیضاوی، ج ۳، ص ۷۱
#عید_قربان
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e01788
مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ یَوْمِ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ فَقَالَ: «هُوَ یَوْمُ النَّحْرِ وَ الْأَصْغَرُ الْعُمْرَةُ.»
امام صادق(ع) فرمود: «حج اکبر، روز نحر (عید قربان) و حج اصغر، عمره (مفرده) است.»
«الْحَجُّ الْأَکْبَرُ یَوْمُ الْأَضْحَی.»
در روایت دیگری از آن حضرت از حج اکبر تعبیر به روز أضحی شده است. درباره روز «حج اکبر» میان مفسران دیدگاههایی وجود دارد، اما آنچه از روایات استفاده میشود این است که منظور از آن روز، دهم ذی الحجه، روز عید قربان و به تعبیر دیگر «یوم النحر» میباشد و اما این که چرا آن را «اکبر» گفتهاند به جهت آن است که در آن سال همه گروهها اعم از مسلمانان و بت پرستان (طبق سنتی که از قدیم داشتند) در مراسم حج شرکت کرده بودند ولی این کار در سالهای بعد به کلی متوقف شد.
علاوه بر این تفسیر، تفسیر دیگری نیز وجود دارد و آن این که منظور از آن مراسم حج است، در مقابل مراسم «عمره» که «حج اصغر» نامیده میشود و هیچ مانعی ندارد که هر دو علت با هم سبب این نامگذاری شده باشد.
📚 منبع
معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص ۲۹۵
انوار التنزیل و اسرارالتاویل، بیضاوی، ج ۳، ص ۷۱
#عید_قربان
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e01788
🌸 روزی که امید به آمرزش میرود
الإمام علی عليه السلام (فی يَومِ النَّحرِ): «إنَّ هذا يَومٌ حُرمَتُهُ عَظيمَةٌ، وبَرَكَتُهُ مَأمولَةٌ، وَالمَغفِرَةُ فيهِ مَرجُوَّةٌ، فَأَكثِروا ذِكرَ اللّهِ تعالى وَ استَغفِروهُ وتوبوا إلَيهِ، إنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحيمُ.»
امام على عليهالسلام (در روز قربان): «امروز، روزى محترم و بابركت است و در اين روز، به آمرزش اميد مىرود. پس خداى متعال را بسيار ياد كنيد و از او آمرزش بطلبيد و به درگاهش توبه كنيد كه او آمرزگار و مهربان است.»
📚منبع
من لا يحضره الفقيه، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۵۲۰
مصباح المتهجّد، شیخ ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، ص ۶۶۴
#عید_قربان
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e01788
الإمام علی عليه السلام (فی يَومِ النَّحرِ): «إنَّ هذا يَومٌ حُرمَتُهُ عَظيمَةٌ، وبَرَكَتُهُ مَأمولَةٌ، وَالمَغفِرَةُ فيهِ مَرجُوَّةٌ، فَأَكثِروا ذِكرَ اللّهِ تعالى وَ استَغفِروهُ وتوبوا إلَيهِ، إنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحيمُ.»
امام على عليهالسلام (در روز قربان): «امروز، روزى محترم و بابركت است و در اين روز، به آمرزش اميد مىرود. پس خداى متعال را بسيار ياد كنيد و از او آمرزش بطلبيد و به درگاهش توبه كنيد كه او آمرزگار و مهربان است.»
📚منبع
من لا يحضره الفقيه، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۵۲۰
مصباح المتهجّد، شیخ ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، ص ۶۶۴
#عید_قربان
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e01788
🌸 روز آمرزش گناهان
الإمام الصادق عليهالسلام (فی زِيارَةِ البَيتِ يَومَ النَّحرِ): «أسأَلُكَ مَسأَلَةَ العَليلِ الذَّليلِ المُعتَرِفِ بِذَنبِهِ، أن تَغفِرَ لي ذُنوبی.»
امام صادق عليهالسلام (در زيارت خانه خدا در عيد قربان): «از تو، همچون شخص عليلِ خوارِ معترف به گناه، درخواست مىكنم كه گناهانم را بيامرزى.
📚منبع
اصول کافی، شیخ کلینی، ج ۴، ص ۵۱۱
#عید_قربان
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e01788
الإمام الصادق عليهالسلام (فی زِيارَةِ البَيتِ يَومَ النَّحرِ): «أسأَلُكَ مَسأَلَةَ العَليلِ الذَّليلِ المُعتَرِفِ بِذَنبِهِ، أن تَغفِرَ لي ذُنوبی.»
امام صادق عليهالسلام (در زيارت خانه خدا در عيد قربان): «از تو، همچون شخص عليلِ خوارِ معترف به گناه، درخواست مىكنم كه گناهانم را بيامرزى.
📚منبع
اصول کافی، شیخ کلینی، ج ۴، ص ۵۱۱
#عید_قربان
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e01788