Telegram Web Link
🌸 آهوی مطیع

ابراهیم بن شُبرمه گفت: روزی حضرت رضا علیه السلام در محلی که بودیم وارد شد و درباره امامت ایشان بحث کردیم وقتی خارج شد، من و رفیقم- که پسر یعقوب سراج بود- در پی آن جناب رفتیم. هنگامی که وارد بیابان شدیم ناگهان به آهوانی برخوردیم. آن حضرت به یکی از آنها اشاره کرد، آهو فوراً پیش آمد و در مقابل آن حضرت ایستاد. امام علیه السلام دستی بر سر آهو کشید و آن را به غلامش داد.
آهو به اضطراب افتاد که به چراگاه بازگردد، آن حضرت سخنی گفت که ما نفهمیدیم. آهو آرام گرفت.
سپس رو به من کرده و فرمود: باز ایمان نمی آوری؟
عرض کردم: چرا، آقای من! تو حجّت خدایی بر مردم. من از آنچه قبلاً گفته بودم توبه کردم؛ آن گاه رو به آهو کرده فرمود: برو! آهو اشک ریزان خود را به آن حضرت مالید و به چرا رفت.
بعداً رو به من کرده فرمود: می‌دانی چه گفت؟
گفتم: خدا و پیامبرش بهتر می‌دانند، فرمود: آهو گفت وقتی مرا نزد خود خواندی به خدمت رسیدم و امیدوار شدم که از گوشتم خواهی خورد امّا حال که دستور رفتن مرا دادی افسرده شدم.

📚منبع
علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۵۳
موسی خسروی، ۵۳ داستان از کرامات حضرت رضا علیه السلام، ص ۱۳۱

#ولادت_امام_رضا_ع
#دهه_کرامت
#مداحی_عالمانه


لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🌸 برات آزادی و عنایت رضوی علیه السلام

مُحب صادق اهل بیت جناب حیدر آقا تهرانی نقل نمود: چند سال قبل روزی در رواق مطهر حضرت رضا علیه السلام مشرف بودم، پیرمردی را که از پیری خمیده شده و موی سر و صورتش سفید و ابروهایش بر چشمش ریخته حضور قلب و خشوع او مرا متوجه ساخت. تا وقتی که خواست حرکت کند دیدم از حرکت کردن عاجز است. او را در بلند شدن یاری کردم. پرسیدم منزلت کجاست تا تو را به منزل برسانم؟ گفت: در حجره ای از مدرسه خیرات خان. او را تا منزلش رساندم و سخت به او علاقه پیدا نمودم. به طوری که هر روز می‌رفتم و به او کمک می‌کردم. اسم، محل و حالاتش را پرسیدم. گفت: اسمم ابراهیم است و اهل عراق هستم. او زبان فارسی را تکلُّم می‌کرد.
ضمن بیان حالاتش گفت: من از سن جوانی تا به حال هر ساله برای زیارت قبر مطهر حضرت رضا علیه السلام مشرف می‌شوم و مدتی توقف کرده و به عراق مراجعت می‌کنم و در سن جوانی که هنوز اتومبیل نبود دو مرتبه پیاده مشرف شدم. در مرتبه اول سه نفر جوان که با من هم سن بوده و با هم رفاقت داشته به همدیگر علاقه مند بودیم. مرا تا یک فرسخی مشایعت کردند و نگران بودند. هنگام وداع با من گریستند و گفتند تو جوانی و در سفر اول و پیاده به زحمت می‌روی البته نظر کرده خواهی شد. حاجت ما به تو آن است که از طرف ما سه نفر هم سلامی تقدیم امام رضا علیه السلام نموده و در آن محل شریف یادی از ما بنما پس آنها را وداع نموده و به سمت مشهد حرکت کردم. پس از ورود به مشهد مقدس با همان حالت خستگی و ناراحتی به حرم مطهّر مشرف شده پس از زیارت در گوشه ای از حرم افتادم و حالت بی خودی و بی خبری به من عارض شد در آن حالت دیدم حضرت رضا علیه السلام به دست مبارکش رقعه‌های بی شماری است و به تمام زوار از مرد و زن حتی بچه‌ها رقعه ای می‌دهد. چون به من رسیدند چهار رقعه به من مرحمت فرمود. پرسیدم چه شده‌ به من چهار رقعه دادید؟ ‌فرمود: یکی برای خودت و سه تا برای سه رفیقت.
عرض کردم این کار مناسب حضرتت نیست، خوب است به دیگری امر فرمایید این رقعه‌ها را تقسیم کند.
حضرت فرمود: این جمعیت همه به امید من آمده اند و خودم به آنها برسم. پس یکی از آن رقعه‌ها را گشودم. چهار جمله نوشته شده بود:
«برائَهًٌْ مِنَ النَّارِ وَ اَمانٌ مِنَ الحِسابِ وَ دُخُولٌ فِی الجَنَّهًِْ وَ اَنَابنُ رَسولِ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم»
(شهید دستغیب در کتاب داستان های شگفت می فرماید) از این داستان دو نتیجه می‌گیریم: یکی کثرت رأفت، عنایت و مرحمت حضرت رضا علیه السلام است درباره زوار قبرش به طوری که هرکس به امید نجات به آن حضرت پناهنده شود درباره اش شفاعت خواهد فرمود و هیچ کس از در خانه آن بزرگوار محروم نخواهد گشت.
دیگر آنکه‌ هرکس به راستی آرزوی زیارت آن حضرت را داشته باشد و او را میسر نشود و از دیگری التماس کند که به نیابت او زیارت کند مانند همان کسی است که زیارت می‌کند و این مطلب اختصاصی به زیارت آن حضرت ندارد بلکه در جمیع امور خیریه است و هرکس کار خیری را دوست دارد به راستی آرزوی رسیدن به آن در دلش باشد و انجام دادن آن برایش میسر نباشد و دوست دارد کسی که آن را انجام می‌دهد، یقیناً مانند همان کس خواهد بود و به مثل ثواب او خواهد رسید و شاهد این مطلب از روایات بسیار است (۱)
از جمله حضرت رضا علیه السلام به ریان بن شبیب فرمود: «ای پسر شبیب! اگر تو را ثواب مسرور می‌کند مانند ثواب آن کسانی که با حسین علیه السلام شهید شدند پس هرگاه یاد آن حضرت کنی بگو:
«یا لَیْتَنی کُنتُ مَعَهُمْ فَاَفُوزَ فَوزاً عظیماً»
یعنی‌ ای کاش! با اصحاب حسین علیه السلام بودم پس به شهادت بزرگی می‌رسیدم (۲)

📚منبع
(۱): شهید آیت الله دستغیب، داستان‌های شگفت، ۱۲۶
(۲): همان


#ولادت_امام_رضا_ع
#دهه_کرامت
#مداحی_عالمانه

لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🌸 رضا

رضا، مشهورترین و رایج ترین لقب امام علیه السلام است، به این معنی که امام تدبیر و تقدیر الهی را با خشنودی و خرسندی می‌پذیرفته و همواره آنچه را که موجب رضای خدا بوده است انجام می‌داده اند، چنان که القاب دیگر آن حضرت «الرَّضی» «الرَّاضی بالله» و «الرَّاضی بِالقَدَر و القَضاء» نیز مؤید این معناست.
احمد بن محمد بِزَنطی به امام جواد علیه السلام می‌گوید: «گروهی از مخالفانِ» شما می‌پندارند که چون مأمون پدر شما را برای ولایتعهدی خود پسندید ایشان را رضا نامیده اند (یعنی عده ای از مخالفان شما اعتقاد دارند که مأمون لقب رضا را به امام علی بن موسی الرضا داده است).
امام جواد علیه السلام فرمود: به خدا سوگند دروغ می‌گویند خداوند آن حضرت را رضا نامید زیرا مرضی خدا در آسمان و مرضی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و ائمّه پس از آن حضرت در زمین بود. بزنطی گوید: مگر نیاکان شما مرضی خدا، رسول و ائمّه علیهم السلام نبوده اند؟
فرمود: چرا. عرض کردم: پس چرا فقط پدرتان «رضا» نامیده شده اند؟ فرمودند: زیرا، تنها ایشان مورد رضایت موافقان و مخالفان قرار گرفتند.
سلیمان بن حفص مَروَزی نیز‌ گوید: حضرت امام کاظم علیه السلام فرزندشان علی را «رضا» می‌خواندند و می‌فرمودند: فرزندم «رضا» را صدا کنید، یا به فرزندم «رضا» گفتم، یا فرزندم «رضا» به من گفت.

📚منبع
بحارالانوار، ج ۹۹، ص ۵۵

#ولادت_امام_رضا_ع
#دهه_کرامت
#مداحی_عالمانه

لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🌸 عالِم آل محمّد علیه السلام

امام کاظم علیه السلام به فرزندانشان فرمودند:
«برادر شما علی بن موسی، عالِم آل محمد است، مسائل دینی خود را از او بپرسید و آنچه را به شما می‌گوید حفظ کنید. زیرا من از پدرم جعفر بن محمد علیه السلام مکرر شنیدم که فرمودند: همانا عالِم آل محمد در صُلب توست و ای کاش او را می‌دیدم.»
ابراهیم بن عباس می‌گوید: «تا آن زمان فردی عالم تر و آگاه تر از امام رضا علیه السلام ندیده بودم؛ مأمون به عنوان آزمایش درباره هر مسئله ای از ایشان سؤال می‌کرد و امام پاسخ می‌دادند»
سخنان، پاسخ‌ها و تمثیل‌های حضرت رضا علیه السلام همه برگفته از قرآن بود (بارها اتفاق می‌افتاد که) آن حضرت هر سه روز قرآن را با تلاوتی مدبّرانه ختم می‌کردند.
اباصلت هروی نیز گفته است‌«من داناتر از علی بن موسی الرضا علیه السلام ندیده‌ام و هر دانشمندی که با ایشان مجالست داشت این مطلب را تصدیق می‌کرد.»

📚منبع
کشف الغمّه، ج ۳، ص ۷۱
ناسخ التواریخ، ۱۹۰، ص ۵۲


#ولادت_امام_رضا_ع
#دهه_کرامت
#مداحی_عالمانه

لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🥀 الی بیت المقدس

سردار رحیم صفوی: روز دهم اردیبهشت، حدوداً چهل روز بعد از پایان عملیات فتح المبین، عملیات الی بیت المقدس با هدف آزادسازی خرمشهر شروع شد. برای دشمن غافلگیرانه بود. فکر نمی‏ کرد ما این استعداد از نیرو را توی این زمان کوتاه مجدداً آماده کنیم. از نظر وسعت، منطقه عملیاتی بیت المقدس دو برابر فتح المبین بود. عملیات واقعاً سختی بود. مخصوصاً مرحله آخر را که ما نیرو کم آورده بودیم و به این علت عملیات را یک هفته متوقف کردیم. شب عملیات من تا صبح بیدار بودم. بعد از نماز صبح از فرط خستگی خوابم برد. خواب دیدم خدمت امام رسیدم و نقشه عملیات را خدمتشان ارائه کرده و گفتم آقا خرمشهر را آزاد کردیم. امام بسیار خوشحال و شاد شدند و شروع به لبخند زدن کردند. من لبخند مبارک آن بزرگوار را در خواب دیدم و از خوشحالی حضرت امام از خواب پریدم. هنوز خرمشهر آزاد نشده بود. من به آقای رضایی گفتم من الان این خواب را دیدم و یقین دارم که ما به همین زودی خرمشهر را می ‏گیریم. ساعت ده صبح همان روز اولین یگان ما وارد خرمشهر شد. بچه های لشکر ۸ نجف اشرف اولین نیروهایی بودند که بعد از نزدیک به دو سال وارد خرمشهر شدند. عراقی ‏ها تصور چنین پیشرفتی در کار بچه ‏ها را نداشتند و حتی در همان صبح با هلیکوپتر نیرو وارد خرمشهر می‏ کردند. هلیکوپترهای آنها آنقدر مطمئن بودند که به راحتی پایین می‏ آمدند تا آنجا که بچه‏ ها یکی از آنها را با آر. پی. جی سرنگون کردند. خلاصه عراقی ‏ها قصد ماندن و جنگیدن داشتند و انبوه نیروهای آنها درون شهر بیانگر این واقعیت بود. ده هزار نفر از نیروهای آنها درون خرمشهر به اسارت دلاور مردان اسلام در آمد. جنگ بسیار سخت و خسته کننده ‏ای بود. آزاد سازی خرمشهر و اعلامیه حضرت امام در این رابطه باعث تقویت بسیار بالای روحیه رزمندگان اسلام شد. عملیات الی بیت المقدس روز دهم اردیبهشت شروع شد و ساعت ده صبح روز سوم خرداد نیروهای ما وارد خرمشهر شدند که ساعت دو بعدازظهر از اخبار سراسری آزاد سازی خرمشهر اعلام گردید و شادی زایدالوصف مردم را به دنبال داشت. پیام حضرت امام که در همان روز صادر شد، بسیار روحیه آفرین و خط دهنده بود. بعد از عملیات بیت المقدس فرماندهان سپاه به همراهی گروهی از خانواده‏ های شهدا با حضرت امام دیدار داشتند که در آن دیدار،آن حضرت از وحدت حاصل بین رزمندگان و نتیجه کار آنها رضایت کامل خاطر خود را اعلام کردند.

📚منبع
امام و دفاع مقدس، ص ۴۸

#سوم_خرداد
#فتح_خرمشهر

لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🥀 اعلام خبر فتح خرمشهر

سید احمد خمینی: فتح خرمشهر زمانی اعلام شد که ساعت حدوداً چهار بعدازظهر بود و امام در حال قدم زدن بودند. امام هر روز سه مرتبه و هر مرتبه حدود نیم ساعت قدم می‌زدند و رادیو هم در دستشان بود چون ما از قبل می‌دانستیم که رزمندگان اسلام در حال انجام این کار هستند و درگیری هم از شب قبل شروع شده بود که خیلی هم شدید بود. امام در حال قدم زدن بودند که گوینده رادیو خبر آزادسازی خرمشهر را اعلام کرد.
با شنیدن صدای گوینده، من به امام نگاه کردم و متوجه شدم که احساس خوبی به ایشان دست داد. البته در مجموع امام از مسائلی که خیلی تلخ بود اوقاتشان زیاد تلخ نمی‌شد و از مسائلی هم که شیرین بود خیلی خوشحال نمی‌شدند.

📚منبع
دلیل آفتاب، خاطرات یادگار امام، ص ۱۲۵


#سوم_خرداد
#فتح_خرمشهر

لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🌹 رهایی از آتش دوزخ

امام باقر عليه السلام:
إنَّ بَينَ جَبَلَي طُوسَ قَبضَةً قُبِضَتْ مِنَ الجَنَّةِ، مَن دَخَلَها كانَ آمِنا يَومَ القِيامَةِ مِنَ النارِ.

ميان دو [رشته‌] كوه طوس، خاكى است كه از بهشت آورده شده است. هر كه به آن خاک [براى زيارت‌] قدم گذارد، در روز قيامت از آتش دوزخ ايمن باشد.

📚منبع:
عيون اخبار الرِّضا، ص ۲۵۶

#زیارت_مخصوص_امام_رضا_ع
#امام_رضا_ع

لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🌹 نجات یافتگان در قیامت

وَ رَوَى اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : أَنَّهُ قَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ رَأَيْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي اَلْمَنَامِ كَأَنَّهُ يَقُولُ لِي «كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا دُفِنَ فِي أَرْضِكُمْ بَضْعَتِي وَ اُسْتُحْفِظْتُمْ وَدِيعَتِي وَ غُيِّبَ فِي ثَرَاكُمْ نَجْمِي» فَقَالَ لَهُ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ «أَنَا اَلْمَدْفُونُ فِي أَرْضِكُمْ وَ أَنَا بَضْعَةٌ مِنْ نَبِيِّكُمْ وَ أَنَا اَلْوَدِيعَةُ وَ اَلنَّجْمُ أَلاَ فَمَنْ زَارَنِي وَ هُوَ يَعْرِفُ مَا أَوْجَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ حَقِّي وَ طَاعَتِي فَأَنَا وَ آبَائِي شُفَعَاؤُهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ مَنْ كُنَّا شُفَعَاءَهُ نَجَا وَ لَوْ كَانَ عَلَيْهِ مِثْلُ وِزْرِ اَلثَّقَلَيْنِ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ وَ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ «مَنْ رَآنِي فِي مَنَامِهِ فَقَدْ رَآنِي لِأَنَّ اَلشَّيْطَانَ لاَ يَتَمَثَّلُ فِي صُورَتِي وَ لاَ فِي صُورَةِ أَحَدٍ مِنْ أَوْصِيَائِي وَ لاَ فِي صُورَةِ وَاحِدَةٍ مِنْ شِيعَتِهِمْ وَ إِنَّ اَلرُّؤْيَا اَلصَّادِقَةَ جُزْءٌ مِنْ سَبْعِينَ جُزْءاً مِنَ اَلنُّبُوَّةِ» 

روزى شخصى از اهل خراسان نزد امام رضا عليه السلام آمد و عرض كرد:
اى پسر رسول خدا! من رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله و سلم را در خواب ديدم كه به من مى‌فرمود:
چگونه رفتار خواهيد كرد زمانى كه پاره‌اى از تن من در سرزمين شما مدفون شود و امانت من به شما سپرده شود و ستاره من در زمين شما پنهان گردد؟
امام رضا عليه السلام فرمود: آن مدفون در زمين شما منم و پاره تن پيامبر شما منم و آن امانت و ستاره منم.
آگاه باشيد كه هركس مرا زيارت كند در حالى كه حقّى را كه خداى عزّ و جلّ از من و اطاعت از من واجب فرموده است، بشناسد من و پدرانم به روز قيامت شفيعان او خواهيم بود و كسى كه ما شفيعان او باشيم نجات خواهد يافت اگر چه به اندازۀ گناه ثقلين جن و انس بر دوش داشته باشد.

📚منبع
من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۸۴

#زیارت_مخصوص_امام_رضا_ع
#امام_رضا_ع

لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🌹استجابت دعا

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ يَاسِرٍ اَلْخَادِمِ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ : لاَ تُشَدُّ اَلرِّحَالُ إِلَى شَيْءٍ مِنَ اَلْقُبُورِ إِلاَّ إِلَى قُبُورِنَا أَلاَ وَ إِنِّي مَقْتُولٌ بِالسَّمِّ ظُلْماً وَ مَدْفُونٌ فِي مَوْضِعِ غُرْبَةٍ فَمَنْ شَدَّ رَحْلَهُ إِلَى زِيَارَتِي اُسْتُجِيبَ دُعَاؤُهُ وَ غُفِرَ لَهُ ذُنُوبُهُ

از ياسر خادم مروى است كه گفت حضرت على بن موسى الرضا (عليه السّلام) فرمود: نبنديد بارهاى خود را و كوچ نكنيد از براى زيارت بسوى قبرى از قبور مگر قبر ما ائمه هدى. آگاه باشيد همانا من از روى ستم شهيد شده و در غربت مدفون شوم پس كسى حله خود را ببندد و به زيارت من غريب بيايد خدا دعاى او را مستجاب كند و گناهانش را بريزد.

📚منبع
عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۲۵۴

#زیارت_مخصوص_امام_رضا_ع
#امام_رضا_ع

لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🕋 نخستين قطعه از خشكى كه در زمين نهاده شد

امام رضا علیه السلام:
عِلَّةُ وَضعِ البَيتِ وَسَطَ الأَرضِ ؛ أنَّه المَوضِعُ الّذي مِن تَحتِهِ دُحيَتُ الأَرضُ ، وكُلُّ ريحٍ تَهُبُّ فِي الدُّنيا فإِنَّها تَخرُجُ مِن تَحتِ الرُّكنِ الشّاميِّ ، وهي أوَّلُ بُقعَةٍ وُضِعَت فِي الأَرضِ ؛ لِأَنَّها الوَسَطُ ، ليَكونَ الفَرضُ لِأَهلِ الشَّرقِ وَالغَربِ في ذلِكَ سَواءً .

علّت قرار گرفتن كعبه در وسط زمين ، آن است كه دحوالارض (گسترش خشكى) از آن جا شروع شد و هر بادى كه در عالم مى‌ وزد از زير ركن شامى بيرون مى ‌آيد و آن نقطه، نخستين قطعه ‌اى از خشكى است كه در زمين نهاده شد؛ زيرا آن جا وسط [كره زمين ] است تا فاصله مردم شرق و غرب با آن يكسان باشد.

📚منبع:
عيون أخبار الرضا، ج‌۲ ، ص‌۸۸


#دحوالارض

لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🕋 روز گسترش زمین

خَرَجَ عَلَينا أبو الحَسَنِ - يعني الرِّضا عليه السلام - في يومِ خَمسَةٍ وَ عِشرينَ مِن ذي القَعدَةِ ، فَقالَ : صوموا فإِنّي أصبَحتُ صائِماً. قُلنا: جُعِلنا فِداكَ أيُّ يومٍ هُوَ؟ فقالَ: يومٌ نُشِرَت فيهِ الرَّحمَةُ و دُحيَت فيهِ الأَرضُ ونُصِبَت فيهِ الكَعبَةُ وَ هَبَطَ فيهِ آدَمُ عليه السلام
ابو الحسن، يعنى امام رضا عليه السلام در روز بيست و پنجم ذیقعده به ميان ما آمد و فرمود : «[امروز را ] روزه بگيريد من هم روزه هستم». گفتيم: قربانت شويم! امروز چه روزى است؟ فرمود: «روزى است كه در آن، رحمت منتشر شد و زمين گسترش يافت (دحو الأرض) و كعبه برپا شد و آدم عليه السلام [به زمين‌] هبوط كرد»

📚منبع
الكافی، ج ۴، ص ۱۴۹

#دحوالارض

لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
▪️تأثیر حرکت امام در جهان

با انقلاب اسلامی در ایران و با تشکیل نظام اسلامی در این نقطه‌ی از عالم و با مبارزات طولانی که ملت ما پشت سر رهبر عظیم‌الشأنش، برای حفاظت از انقلاب و اسلام انجام داد، عصر جدیدی با خصوصیاتی متمایز با دوران قبل، در عالم به‌وجود آمد... [قدرتهای مادّی دنیا] اعتراف نمی کنند که دوران جدیدی آغاز شده است؛ اما تحت تأثیر این دوران قرار گرفته‌اند و آن را احساس می کنند. این عصر و این دوران جدید را باید «دوران امام خمینی» نامید.
 
📚منبع
سخنان رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای حفظه الله سال ۱۳۶۹

#رحلت_امام_خمینی_ره

لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
▪️مبدا نهضت اسلامی

پانزده خرداد یک نقطه عطفی است در تاریخ کشور ما که از همان وقت، شروع به فعالیت سیاسی شد و روحانیون از همان وقت خودشان را مجهز کردند.
پانزده خرداد یک مصیبتی بود برای ملت ما، لکن مبدأ جنبش بود.
پانزده خرداد در عین حالی که مصیبت بود لکن مبارک بود برای ملت که منتهی شد به یک امر بزرگی و آن استقلال کشور و ازادی برای همه مملکت.
پانزده خرداد برای اسلام بود و به اسم اسلام بود و به مبدائیت اسلام و راهنمایی روحانیت.
در حقیقت دستاورد نهضت پانزده خرداد ۴۲ پیروزی بیست و دوم بهمن ۵۷ بود.
قیام پانزده خرداد اسطوره قدرت ستمشاهی را در هم شکست و افسانه‏ها و افسون‏ها را باطل کرد.
اولین و مهمترین فصل خونین مبارزه در عاشورای پانزده خرداد رقم خورد.
با فرا رسیدن پانزده خرداد خاطره غم‏انگیز و حماسه آفرین این روز تاریخی تجدید می‏شود... من روز پانزده خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام می‏کنم.
ملت بزرگ ایران، سالروز پانزده خرداد را که یوم اللّه است زنده نگه می‏دارد.

📚منبع
فرمایشات امام خمینی (ره) درباره ۱۵خرداد

#قیام_پانزده_خرداد

لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🔳 ابوجعفر را در جای خود نشانده ام

معمر خلاد گفت: از حضرت رضا علیه السّلام شنیدم که چیزی بیان کرده، سپس فرمودند: شما را به آن چه نیازی است؟ این ابوجعفر است که او را در جای خود نشانده و در منزلت خودم نهاده ام و فرمودند: ما خاندانی هستیم که خردسالانمان [همه چیز را] مو به مو از بزرگ سالانمان ارث می‌برند.

📚منبع
اصول کافی،‌ ج۲، ص ۸۱

#شهادت_امام_جواد_ع
#فضائل_امام_جواد_ع
#امام_جواد_ع
#مداحی_عالمانه

لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🔳 به سوی پسرم جواد بروید

خیرانی از پدرش روایت کرده که گفت: در خراسان من در برابر حضرت رضا علیه السلام ایستاده بودم که کسی گفت: سرورم اگر حادثه ای روی داد به سوی که برویم؟ فرمود: به سوی پسرم جواد. آنگاه گویا پرسشگر، سن و سال جواد علیه السلام را کوچک شمرد. پس حضرت رضا علیه السّلام فرمودند: همانا خداوند پاک و فرازمند عیسای مریم را به عنوان فرستاده و پیامبر و صاحب شریعتی جدید در سنی کم تر از آنچه جواد علیه السلام در آن است مبعوث کرد.

📚منبع
اصول کافی، ج۲، ص۸۷

#شهادت_امام_جواد_ع
#فضائل_امام_جواد_ع
#امام_جواد_ع
#مداحی_عالمانه

لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🔳 بگو همان فرد تو را از دست مامون برهاند

علی بن خالد می گوید: مدتی من در شهر سامرا بودم. در آنجا شنیدم مردی را از شام با قید و بند و زنجیر آورده اند و در سامرا حبس کرده اند. می گفتند که او ادعای نبوت کرده است. من با شنیدن این خبر کنجکاو شده و به محل حبس او رفتم. پس از تلاشهای فراوان و راضی کردن مأموران موفق شدم تا با مرد زندانی ملاقات نموده و حال و روزش را از زبان خودش بشنوم. با او صحبت کردم و متوجه شدم که او شخصی بیهوده گو و غیر معتدل نیست؛ بلکه دارای فهم و شعور و منطق است.
گفتم اگر ممکن است قصه ات را برایم بگو و علت دستگیریت را توضیح بده! او گفت: من مدتی در سرزمین شام و محل رأس الحسین علیه السلام به عبادت و نیایش اشتغال داشتم. در یکی از شبها که در محراب ذکر خدا می گفتم، شخصی به نزدم آمد و گفت: بلند شو با من بیا! من بلند شدم و چند قدم همراه او نرفته بودم که خودم را در مسجد کوفه دیدم! از من پرسید: آیا اینجا را می شناسی؟ گفتم: بله اینجا مسجد کوفه است. او در آنجا نماز خواند و من هم نماز خواندم. سپس او از آنجا بیرون رفت و من هم در پی او رفتم. چند قدمی نرفته بودیم که خودمان را در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله دیدیم. او به پیامبر صلی الله علیه و آله سلام داد و نماز خواند و من هم در پی او سلام دادم و در حرم نبوی صلی الله علیه و آله نماز خواندم. از آنجا بیرون آمدیم و اندکی راه رفتیم که من خودم را در مکه و در کنار خانه خدا دیدم! در آنجا به همراه او طواف کردم و او دوباره آهنگ حرکت کرد. چند گام نرفته بودیم که خود را در همان محل عبادت قبلی ام در شام دیدم. آن شخص با عظمت از نظرم پنهان شد. من از آن همه کمال و شکوه وی در حیرت بودم و در اندیشه عمیقی فرو رفتم. یک سال پس از آن واقعه، همان شخص را دیدم و با دیدنش خوشحال شدم. او دوباره مرا صدا زد و همانند سال قبل به آن مکانهای مقدس برده و مسجد کوفه و مرقد مطهر نبوی و خانه خدا را زیارت کرده و به جایگاه اولم در شام آورد. هنگامی که می خواست برود دامنش را چسبیده و التماس کردم که [ای مولای من] تو را قسم می دهم به آن کسی که به تو این همه قدرت و کرامت بخشیده است که قطره ای از آن را به چشم خود دیدم، تو کیستی؟ او گفت: من محمد بن علی بن موسی بن جعفرم.
من این خبر حیرت انگیز را با شخصی در میان نهادم و کم کم گزارش به گوش محمد بن عبدالملک زیّات ـ از حکمرانان عباسی ـ رسید. او مأمور فرستاد و مرا دست بسته به عراق فرستادند و چنان که می بینی در اینجا هستم و به من تهمت ناروای ادعای نبوت زده اند.
علی بن خالد می گوید: از شنیدن قصه اش دلم به درد آمد و به او پیشنهاد کردم که دوست داری حقیقت را برای حاکم نوشته و توضیح دهم که تو بی گناهی؟ او پذیرفت.
من نامه ای نوشتم و احوال او را به محمد بن عبدالملک زیات شرح دادم. او زیر نامه نوشت: به او بگو اگر راست می گویی همان فردی که تو را در یک شب از شام به کوفه و از کوفه به مدینه و مکه برده است بیاید و تو را از دست مأموران ما برهاند!
علی بن خالد می گوید: من از پاسخ حاکم بسیار غمگین شدم و از اینکه نتوانستم به آن مرد بی گناه کمکی کنم متأثر بودم. مأیوس و نگران به منزل رفتم؛ امّا شب نتوانستم بخوابم. صبح زود باز به سوی زندان حرکت کردم تا از احوال آن شخص بی گناه خبری بگیرم و مقداری با او صحبت کرده، از غصه هایش بکاهم و به او آرامش دهم. امّا با کمال شگفتی دیدم مأموران و زندانبانان با دلهره و اضطراب به این سمت و آن سمت می شتابند و مردم زیادی هم آنجا جمع شده اند. پرسیدم: چه خبر است؟ گفتند: آن مردی که ادّعای نبوت کرده بود با این همه مأمور و زندانبان دیشب ناپدید شده است و معلوم نیست در زمین فرو رفته یا پرنده ای او را ربوده است!
علی بن خالد می گوید: فهمیدم که امام جواد علیه السلام آن یار وارسته خود را از زندان نجات داده است.
شیخ مفید (رحمه الله) پس از نقل این ماجرا اضافه می کند، علی بن خالد که تا آن لحظه به مذهب زیدیه گرایش داشت، با مشاهده این اعجاز آشکار به مذهب امامیه به ویژه امامت حضرت جواد علیه السلام اعتقاد راسخ پیدا کرد و در اعتقادش ثابت قدم و استوار گردید.

📚منبع
ارشاد، ص ۶۲۹

#شهادت_امام_جواد_ع
#فضائل_امام_جواد_ع
#امام_جواد_ع
#مداحی_عالمانه

لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
▪️جود و بخشش زیاد به دیگران

ملقب‌ شدن پیشوای نهم شیعیان به جواد را به علت کثرت بخشش و احسان او به مردم دانسته‌اند. بر پایه نامه‌ای که امام رضا (ع) از خراسان برای فرزندش جواد فرستاد، او از همان سال‌ها به سخاوتمندی معروف و زبانزد بوده است. هنگامی که پدرش در خراسان بود، اصحابش امام جواد را از درِ فرعی خانه خارج می‌کردند تا با افراد کمتری مواجه شود که برای دریافت کمک، گرد خانه‌اش تجمع می‌کردند. بر پایه این روایت، امام رضا (ع) نامه‌ای به فرزندش فرستاد و به او سفارش نمود تا به حرف کسانی که به او می‌گویند از درِ اصلی رفت‌ و آمد نکند، گوش ندهد. علی بن موسی الرضا (ع) در این نامه به پسرش سفارش کرده بود: «هر وقت می‌خواهی از خانه خارج شوی، مقداری سکه طلا و نقره همراه داشته باش. هیچکس از تو درخواستی نکند، مگر اینکه چیزی به او بدهی.»

📚منبع
اصول کافی، ج ۴، ص۴۳

#شهادت_امام_جواد_ع
#فضائل_امام_جواد_ع
#امام_جواد_ع
#مداحی_عالمانه

لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🌻ازدواجی که عقدش در ملکوت آسمان‌ها بسته شد!

«عبدالرحمن بن عوف» به خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: اگر فاطمه را به همسری من درآوری یکصد شتر که بار همه آنها پارچه‌های گران‌قیمت مصری باشد به اضافه ده هزار دینار طلا مهریه او می‌کنم!
پیامبر صلی الله علیه و آله از این خواستگاری زشت و بی‌معنا چنان خشمگین شد که مشتی سنگ‌ریزه برداشت و به طرف عبدالرحمن پاشید و گفت: «تو گمان کردی من بنده پول و ثروتم که با پول و ثروت می‌خواهی بر من فخر بفروشی!»

مردم مدینه در این گفتگوها بودند ناگهان این صدا در همه جا پیچید که پیامبر صلی الله علیه و آله می‌خواهد تنها دخترش را به همسری علی بن ابی طالب علیه‌السلام درآورد.
علی بن ابی طالب دستش از مال و ثروت دنیا کوتاه بود و از معیارهای عصر جاهلی چیزی نداشت، اما وجودش از فرق تا قدم مملو از ایمان و ارزش های اصیل اسلامی بود.

هنگامی که تحقیق کردند، معلوم شد رهنمون پیامبر صلی الله علیه و آله در این ازدواج مبارک تاریخی، وحی آسمانی بوده است، زیرا خودش فرمود:
«اتانِی مَلَک فَقالَ: یا مُحَمَّدُ انَّ اللَّهَ یقْرَأُ عَلَیک السَّلامُ وَ یقُولُ لَک: انِّی قَدْ زَوَّجْتُ فاطِمَةَ ابْنَتَک مِنْ عَلِی بْنِ ابِی طالِبٍ فِی الْمَلَأِ الْأَعْلی ، فَزَوِّجْها مِنْهُ فِی الْارْضِ.»

«فرشته‌ای از سوی خدا آمد و به من گفت: خداوند بر تو سلام می‌فرستد و می‌گوید: من دخترت فاطمه را در آسمان‌ها به همسری علی بن ابی طالب درآوردم، تو نیز در زمین او را به ازدواج علی درآور.»
هنگامی که امیرمؤمنان علی علیه‌السلام به خواستگاری فاطمه علیهاالسلام آمد، چهره مبارکش از شرم گلگون شده بود.

پیامبر صلی الله علیه و آله با مشاهده او شاد و خندان فرمود: «برای چه نزد من آمدی؟»
ولی امیرمؤمنان علی علیه‌السلام به خاطر ابهت پیامبر صلی الله علیه و آله نتوانست خواسته خود را مطرح کند، و لذا سکوت کرد.
پیامبر صلی الله علیه و آله که از درون امیرمؤمنان علی علیه‌السلام با خبر بود، چنین فرمود:

«لَعَلَّک جِئْتَ تَخْطِبُ فاطِمَةَ؟؛ شاید به خواستگاری فاطمه آمدی؟»
عرض کرد: «آری، برای همین منظور آمدم.»
پیامبر فرمود: «ای علی! قبل از تو مردان دیگری نیز به خواستگاری فاطمه آمدند، هر گاه من با خود فاطمه این مطلب را در میان می‌نهادم روی موافق نشان نمی‌داد، و اکنون بگذار تا این سخن را نیز با خود او در میان نهم.»

درست است که این ازدواج آسمانی است و باید بشود، اما شخصیت فاطمه علیها السلام خصوصاً، و احترام و آزادی زنان در انتخاب همسر عموماً ایجاب می‌کند که پیامبر صلی الله علیه و آله بدون مشورت با فاطمه علیهاالسلام اقدام به این کار نکند.

هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله فضایل امیرمؤمنان علی علیه‌السلام را برای دخترش بازگو کرد و فرمود: «من می‌خواهم تو را به همسری بهترین خلق خدا در آورم، نظر تو چیست؟»
فاطمه که غرق در شرم و حیا بود سر به زیر انداخت و چیزی نگفت و سکوت کرد.
پیامبر صلی الله علیه و آله سر برداشت و این جمله تاریخی را که سندی است برای فقها در مورد ازدواج دختران باکره، بیان فرمود:

«اللَّهُ اکبَرُ! سُکوتُها اقْرارُها؛ خداوند بزرگ است! سکوت او دلیل بر اقرار اوست.»
و در پی این ماجرا عقد ازدواج بوسیله پیامبر صلی الله علیه و آله بسته شد.


📚منابع:
تذکرة الخواص، ابن جوزی، ص ۳۰۶
ذخائر العقبی، طبری، ص ۳۱

#حضرت_زهرا_س
#عروسی_حضرت_فاطمه_س
#مداحی_عالمانه


لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane

لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane

آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/u38814
🌻 ولیمه و محل زندگی حضرت زهرا(س)

بر اساس روایتی که شیخ طوسی در الامالی نقل شده، پیامبر(ص) و علی(ع) به تعداد زیادی از اصحاب ولیمه دادند. پیامبر گوشت و نان و علی خرما و روغن را تهیه کردند. پیامبر(ص) پس از ولیمه، دست فاطمه(س) را در دست علی(ع) گذاشت و برایشان دعا کرد و فرمود:

«ای علی! فاطمه خوب همسری است و به فاطمه فرمود: ای فاطمه! علی خوب شوهری است.» سپس آن دو را به خانه خودشان فرستاد و نزدشان رفت و دعا کرد که خدا نسلشان را مبارک گرداند.

بر اساس منابع تاریخی، خانه امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س)، چند روز پس از ازدواج به همسایگی پیامبر(ص) منتقل شد؛ چرا که دوری فاطمه برای پیامبر دشوار بوده است. پیامبر ابتدا به دنبال آن بوده که آن دو را در خانه خود جای دهد، اما حارثة بن نعمان از صحابه، خانه خود را که در همسایگی پیامبر بود، در اختیار او گذاشت تا خانه علی و فاطمه باشد. (۱)
همچنین بنابر نقل شیخ طوسی در کتاب امالی، امام علی(ع) به فرمان پیامبر(ص) زره خود را فروخت. پیامبر(ص) مقداری از پول آن را به بلال حبشی داد تا برای فاطمه عطر تهیه کند. سپس باقیمانده آن را برای تهیه وسایل مورد نیاز زندگی، به ابوبکر داد که به همراهی عمار یاسر و چند تن از صحابه جهیزیه را تهیه کنند و آنها نیز زیر نظر ابوبکر، آن‌چه را لازم بود خریدرای کردند.
از جمله موارد جهیزیه حضرت فاطمه، پیراهنی بود که حضرت زهرا شب عروسی خود در پی تقاضای زنی مستمند، به او بخشید و خود به لباسی مستعمل اکتفا کرد. (۲)

📚منابع:
(۱) امالی، شیخ طوسی، ص ۴۱
شرح احقاق الحق، شوشتری، ج ۱۰، ص ۴۰۱
(۲) امالی، شیخ طوسی، ص۴۲
الطبقات الکبری، ابن‌سعد، ج ۸، ص ۱۸


#حضرت_زهرا_س
#عروسی_حضرت_فاطمه_س
#مداحی_عالمانه

لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane

لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane

آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/u38814
2024/11/16 05:10:14
Back to Top
HTML Embed Code: