📚 کلود ولگرد
▫️ویکتور هوگو در کتاب کلود ولگرد، ما را با کارگر فقیری به نام کلود ولگرد آشنا میکند که در پاریس زندگی میکرد. فشار زمانه کلود را متوسل به دزدى کرد. اما او چه دزدید و از کجا دزدید؟
▫️«کلود» کارگرى لایق، قابل و باهوش بود. از طرفى، بر اثر تربیت غلط اجتماعى فاسد و مهمل شده بود و از طرف دیگر طبیعت همهگونه استعداد و جوهر ذاتى در وجود وى به ودیعت نهاده بود، به همین جهت کلود سواد خواندن و نوشتن نداشت ولى خوب مىفهمید و خوب فکر مىکرد. زمستان سردى فرا رسید و کلود بیکار ماند. در زیر شیروانى عمارتى که منزل محقر او بود نه آتشى وجود داشت که کلود خود را گرم کند و نه نانى که شکم خود و عائلهاش را سیر سازد، ناچار او و هم زن و بچهاش با سرما و گرسنگى دست به گریبان بودند. کلود متوسل به دزدى شد و نتیجه آن دزدى سه روز نان و آتش براى عائله خود و پنج سال حبس براى خود خرید...
▫️کلود براى گذراندن دوران حبس خود به زندان مرکزى کلروو (Clairvaux) اعزام شد. کلروو صومعهاى است که مبدل به زندان باستیل شده، حجرهایست که دخمه جنایتکاران گردیده و معبدى است که به صورت قتلگاه درآمده است. مىگویند صومعه کلروو ترقى کرده و ما وقتى از این «ترقى» یاد مىکنیم مردم موشکاف و نازکبین به خوبى مقصود و معنى آن را مىفهمند و از کلمه «ترقى» جز آنچه گفتیم تعبیرى نمىکنند.
در این داستان هم میتوان دید که ویکتور هوگو (Victor Hugo)، نه تنها از راه سیاسی بلکه بیشتر از راه هنر به مبارزه پرداخته است. او یک نویسنده متعهد است که سعی کرده خواننده را به فکر فرو دارد. وی اعدام را قتل دیگری معرفی میکند، قتلی قانونی.
▫️هوگو در این رمان، بیش از سایر آثارش بر نقاط ضعف دولت و حکومت خود دست گذاشته است. همه را محکوم کرده و به تازیانهی انتقاد کشیده است. ویکتور هوگو، شاعر، داستاننویس و نمایشنامهنویس پیرو سبک رومانتیسم فرانسوی است. او به عنوان یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی شهرت جهانی دارد. آثار او به بسیاری از اندیشههای سیاسی و هنری رایج در زمان خویش اشاره کرده و بازگو کننده تاریخ معاصر فرانسه است.
#ادبیاتانگلیسی #داستان #نویسنده
▫️ویکتور هوگو در کتاب کلود ولگرد، ما را با کارگر فقیری به نام کلود ولگرد آشنا میکند که در پاریس زندگی میکرد. فشار زمانه کلود را متوسل به دزدى کرد. اما او چه دزدید و از کجا دزدید؟
▫️«کلود» کارگرى لایق، قابل و باهوش بود. از طرفى، بر اثر تربیت غلط اجتماعى فاسد و مهمل شده بود و از طرف دیگر طبیعت همهگونه استعداد و جوهر ذاتى در وجود وى به ودیعت نهاده بود، به همین جهت کلود سواد خواندن و نوشتن نداشت ولى خوب مىفهمید و خوب فکر مىکرد. زمستان سردى فرا رسید و کلود بیکار ماند. در زیر شیروانى عمارتى که منزل محقر او بود نه آتشى وجود داشت که کلود خود را گرم کند و نه نانى که شکم خود و عائلهاش را سیر سازد، ناچار او و هم زن و بچهاش با سرما و گرسنگى دست به گریبان بودند. کلود متوسل به دزدى شد و نتیجه آن دزدى سه روز نان و آتش براى عائله خود و پنج سال حبس براى خود خرید...
▫️کلود براى گذراندن دوران حبس خود به زندان مرکزى کلروو (Clairvaux) اعزام شد. کلروو صومعهاى است که مبدل به زندان باستیل شده، حجرهایست که دخمه جنایتکاران گردیده و معبدى است که به صورت قتلگاه درآمده است. مىگویند صومعه کلروو ترقى کرده و ما وقتى از این «ترقى» یاد مىکنیم مردم موشکاف و نازکبین به خوبى مقصود و معنى آن را مىفهمند و از کلمه «ترقى» جز آنچه گفتیم تعبیرى نمىکنند.
در این داستان هم میتوان دید که ویکتور هوگو (Victor Hugo)، نه تنها از راه سیاسی بلکه بیشتر از راه هنر به مبارزه پرداخته است. او یک نویسنده متعهد است که سعی کرده خواننده را به فکر فرو دارد. وی اعدام را قتل دیگری معرفی میکند، قتلی قانونی.
▫️هوگو در این رمان، بیش از سایر آثارش بر نقاط ضعف دولت و حکومت خود دست گذاشته است. همه را محکوم کرده و به تازیانهی انتقاد کشیده است. ویکتور هوگو، شاعر، داستاننویس و نمایشنامهنویس پیرو سبک رومانتیسم فرانسوی است. او به عنوان یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی شهرت جهانی دارد. آثار او به بسیاری از اندیشههای سیاسی و هنری رایج در زمان خویش اشاره کرده و بازگو کننده تاریخ معاصر فرانسه است.
#ادبیاتانگلیسی #داستان #نویسنده
🔹Victor-Marie Hugo was a French Romantic writer and politician. During a literary career that spanned more than sixty years, he wrote in a variety of genres and forms. He is considered to be one of the greatest French writers of all time.
🔹ویکتور ماری هوگو
(زاده ۲۶ فوریه ۱۸۰۲ – درگذشته ۲۲ مه ۱۸۸۵)
شاعر، داستاننویس و نمایشنامهنویس پیرو سبک رومانتیسم فرانسوی بود. او یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی است. آثار او به بسیاری از اندیشههای سیاسی و هنری رایج، در زمان خویش اشاره کرده و بازگویندهٔ تاریخ معاصر فرانسه است. از برجستهترین آثار او بینوایان، گوژپشت نتردام، کارگران دریا و مردی که میخندد و آخرین روز یک محکوم است. مشهورترین کارهای هوگو در خارج از فرانسه بینوایان و گوژپشت نتردام است و در فرانسه بیشتر وی را برای مجموعه اشعارش میشناسند.
#ادبیاتانگلیسی #داستان #نویسنده
🔹ویکتور ماری هوگو
(زاده ۲۶ فوریه ۱۸۰۲ – درگذشته ۲۲ مه ۱۸۸۵)
شاعر، داستاننویس و نمایشنامهنویس پیرو سبک رومانتیسم فرانسوی بود. او یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی است. آثار او به بسیاری از اندیشههای سیاسی و هنری رایج، در زمان خویش اشاره کرده و بازگویندهٔ تاریخ معاصر فرانسه است. از برجستهترین آثار او بینوایان، گوژپشت نتردام، کارگران دریا و مردی که میخندد و آخرین روز یک محکوم است. مشهورترین کارهای هوگو در خارج از فرانسه بینوایان و گوژپشت نتردام است و در فرانسه بیشتر وی را برای مجموعه اشعارش میشناسند.
#ادبیاتانگلیسی #داستان #نویسنده
▫️با حقوقی که به هشتاد جلاد میپردازید میتوانید ششصد آموزگار استخدام کنید! آقایان به فکر اکثریت مردم باشید، برای کودکان دبستان و برای مردم کارگاه بسازید.
📕کلود ولگرد
✍🏾#ویکتور_هوگو
📕کلود ولگرد
✍🏾#ویکتور_هوگو
"Annabel Lee" is about a beautiful, painful memory. The speaker of the poem is remembering his long-lost love, Annabel Lee. The speaker knew Annabel Lee many years ago, when she was a girl, and they both lived "in a kingdom by the sea." Even though they were only children, these two were really, seriously in love.
#englishliterature #poem #EdgarAllanpoe
#englishliterature #poem #EdgarAllanpoe
📚 Annabel Lee
It was many and many a year ago,
In a kingdom by the sea,
That a maiden there lived whom you may know
By the name of Annabel Lee;
And this maiden she lived with no other thought
Than to love and be loved by me.
I was a child and she was a child,
In this kingdom by the sea:
But we loved with a love that was more than love—
I and my Annabel Lee;
With a love that the winged seraphs of heaven
Laughed loud at her and me.
And this was the reason that, long ago,
In this kingdom by the sea,
A wind blew out of a cloud, chilling
My beautiful Annabel Lee;
So that her highborn kinsman came
And bore her away from me,
To shut her up in a sepulchre
In this kingdom by the sea.
The angels, not half so happy in heaven,
Went laughing at her and me—
Yes!—that was the reason (as all men know,
In this kingdom by the sea)
That the wind came out of the cloud by night,
Chilling and killing my Annabel Lee.
But our love it was stronger by far than the love
Of those who were older than we—
Of many far wiser than we—
And neither the laughter in heaven above,
Nor the demons down under the sea,
Can ever dissever my soul from the soul
Of the beautiful Annabel Lee:
For the moon never beams, without bringing me dreams
Of the beautiful Annabel Lee;
And the stars never rise, but I feel the bright eyes
Of the beautiful Annabel Lee;
And so, all the night-tide, I lie down by the side
Of my darling—my darling—my life and my bride,
In her sepulchre there by the sea,
In her tomb by the sounding sea.
✍“ Edgar Allan Poe”
It was many and many a year ago,
In a kingdom by the sea,
That a maiden there lived whom you may know
By the name of Annabel Lee;
And this maiden she lived with no other thought
Than to love and be loved by me.
I was a child and she was a child,
In this kingdom by the sea:
But we loved with a love that was more than love—
I and my Annabel Lee;
With a love that the winged seraphs of heaven
Laughed loud at her and me.
And this was the reason that, long ago,
In this kingdom by the sea,
A wind blew out of a cloud, chilling
My beautiful Annabel Lee;
So that her highborn kinsman came
And bore her away from me,
To shut her up in a sepulchre
In this kingdom by the sea.
The angels, not half so happy in heaven,
Went laughing at her and me—
Yes!—that was the reason (as all men know,
In this kingdom by the sea)
That the wind came out of the cloud by night,
Chilling and killing my Annabel Lee.
But our love it was stronger by far than the love
Of those who were older than we—
Of many far wiser than we—
And neither the laughter in heaven above,
Nor the demons down under the sea,
Can ever dissever my soul from the soul
Of the beautiful Annabel Lee:
For the moon never beams, without bringing me dreams
Of the beautiful Annabel Lee;
And the stars never rise, but I feel the bright eyes
Of the beautiful Annabel Lee;
And so, all the night-tide, I lie down by the side
Of my darling—my darling—my life and my bride,
In her sepulchre there by the sea,
In her tomb by the sounding sea.
✍“ Edgar Allan Poe”
📚 آنابل لی
سالها پیش
در سرزمینی ساحلی
دخترکی زندگی میکرد
که احتمالاً او را بشناسید
به نام آنابل لی
همه فکر و ذکر دخترک فقط عشق ورزیدن و عشق بازی با من بود
من و آن دختر هر دو کودک بودیم
در این سرزمین ساحلی
با عشقی فراتر از یک عشق معمولی عاشق هم بودیم
من و آنابل لیِ من
که فرشتگان آسمان نیز به عشق من و آنابل غبطه می خوردند.
به همین دلیل بود که خیلی وقت پیش
در این سرزمین ساحلی
وزش باد سردی از یک ابر
آنابل لیِ زیبای مرا منجمد کرد
پس از آن نزدیکانش آمدند و او را از من دور کردند
تا در مقبرهای در این سرزمین ساحلی او را دفن کنند
نیمی از فرشتهها در بهشت خوشحال نبودند
آری! همانهایی که من و آنابل را مسخره میکردند.
آری! علتش این بود، (همه میدانند در این سرزمین ساحلی) باد سردی از ابری وزید و آنابل لیِ مرا منجمد کرد و کشت،
اما عشق من و آنابل لی فراتر از عشق کسانی بود که از ما بزرگتر بودند
فراتر از عشق کسانی بود که عاقلتر بودند
حتی فرشتگان بر فراز آسمانها
و نه اهریمنان در قعر دریا
هرگز نخواهند توانست روحم را از روح آنابل زیبایم جدا کنند
ماه، هرگز درخشش ندارد اگر خاطرات آنابل لی مرا تجدید نکند
و ستارگان هرگز طلوع نمیکنند مگر
اینکه من درخشش چشم آنابلیِ زیبایم را حس کنم
بنابراین در تمام طول جزر و مد در شب کنار دلبرم، آنابل لی عزیزم، عروس زیبایم در مقبرهی ساحل دریا
در آرامگاهش کنار دریا میخوابم.
✍“ادگار آلن پو”
#ادبیاتانگلیسی #شعر #ادگار_آلن_پو
سالها پیش
در سرزمینی ساحلی
دخترکی زندگی میکرد
که احتمالاً او را بشناسید
به نام آنابل لی
همه فکر و ذکر دخترک فقط عشق ورزیدن و عشق بازی با من بود
من و آن دختر هر دو کودک بودیم
در این سرزمین ساحلی
با عشقی فراتر از یک عشق معمولی عاشق هم بودیم
من و آنابل لیِ من
که فرشتگان آسمان نیز به عشق من و آنابل غبطه می خوردند.
به همین دلیل بود که خیلی وقت پیش
در این سرزمین ساحلی
وزش باد سردی از یک ابر
آنابل لیِ زیبای مرا منجمد کرد
پس از آن نزدیکانش آمدند و او را از من دور کردند
تا در مقبرهای در این سرزمین ساحلی او را دفن کنند
نیمی از فرشتهها در بهشت خوشحال نبودند
آری! همانهایی که من و آنابل را مسخره میکردند.
آری! علتش این بود، (همه میدانند در این سرزمین ساحلی) باد سردی از ابری وزید و آنابل لیِ مرا منجمد کرد و کشت،
اما عشق من و آنابل لی فراتر از عشق کسانی بود که از ما بزرگتر بودند
فراتر از عشق کسانی بود که عاقلتر بودند
حتی فرشتگان بر فراز آسمانها
و نه اهریمنان در قعر دریا
هرگز نخواهند توانست روحم را از روح آنابل زیبایم جدا کنند
ماه، هرگز درخشش ندارد اگر خاطرات آنابل لی مرا تجدید نکند
و ستارگان هرگز طلوع نمیکنند مگر
اینکه من درخشش چشم آنابلیِ زیبایم را حس کنم
بنابراین در تمام طول جزر و مد در شب کنار دلبرم، آنابل لی عزیزم، عروس زیبایم در مقبرهی ساحل دریا
در آرامگاهش کنار دریا میخوابم.
✍“ادگار آلن پو”
#ادبیاتانگلیسی #شعر #ادگار_آلن_پو
آنابل لی (Annabel Lee)، نام آخرین شعر کاملی است که ادگار آلن پو سرود و همچون بسیاری دیگر از اشعار پو، دربارهٔ مرگ زنی زیباروست. راوی این شعر در کودکی چنان عاشق آنابل لی شده است که فرشتهها نیز به او حسودی میکنند. او حتی پس از مرگ آنابل نیز بر عشق خود وفادار میماند. مشخص نیست که پو شخصیت آنابل را از چه کسی الهام گرفته و گمانهزنیهای مختلفی انجام گرفته است. (از جمله همسر پو ویرجینیا الیزا کلم پو)
#ادبیاتانگلیسی #شعر
#ادبیاتانگلیسی #شعر
📝 Analysis;
▫️"Annabel Lee" is the last poem composed by Edgar Allan Poe, one of the foremost figures of American literature. It was written in 1849 and published not long after the author's death in the same year. It features a subject that appears frequently in Poe's writing: the death of a young, beautiful woman. The poem is narrated by Annabel Lee's lover, who forcefully rails against the people—and supernatural beings—who tried to get in the way of their love. Ultimately, the speaker claims that his bond with Annabel Lee was so strong that, even after her death, they are still together.
🖍 Summary;
▫️Many years ago, there was a kingdom by the sea. In this kingdom lived a young woman called Annabel Lee, whom the speaker suggests the reader might know. According to the narrator, Annabel Lee's only ever thought about the love between them.
▫️They were both children, but their love went well beyond what love can normally be. In fact, this love was so special that the angels of heaven were jealous and desirous of it.
▫️For that reason, back then, Annabel Lee was killed by wind from a cloud. She was then taken away by people the narrator calls "highborn kinsmen," who could be the angels or Annabel Lee's own family members. They enclosed her in a tomb, still within the same kingdom.
▫️Retrospectively, the speaker believes that the angels, unhappy in heaven and envious of the love between him and Annabel Lee, caused the wind that killed her.
▫️Their love, says the speaker, was more powerful than the love between people older and wiser than them. Furthermore, no angel from heaven or demon under the sea could ever separate his soul from Annabel Lee's.
▫️Every time the moon shines, it brings the speaker dreams of his beloved. When the stars rise, he can sense her sparkling eyes. Every night the speaker lies down alongside Annabel Lee—whom he calls his "life" and "bride"—in her tomb, with the sound of the sea coming from nearby.
#anlysis #explanation #poem
▫️"Annabel Lee" is the last poem composed by Edgar Allan Poe, one of the foremost figures of American literature. It was written in 1849 and published not long after the author's death in the same year. It features a subject that appears frequently in Poe's writing: the death of a young, beautiful woman. The poem is narrated by Annabel Lee's lover, who forcefully rails against the people—and supernatural beings—who tried to get in the way of their love. Ultimately, the speaker claims that his bond with Annabel Lee was so strong that, even after her death, they are still together.
🖍 Summary;
▫️Many years ago, there was a kingdom by the sea. In this kingdom lived a young woman called Annabel Lee, whom the speaker suggests the reader might know. According to the narrator, Annabel Lee's only ever thought about the love between them.
▫️They were both children, but their love went well beyond what love can normally be. In fact, this love was so special that the angels of heaven were jealous and desirous of it.
▫️For that reason, back then, Annabel Lee was killed by wind from a cloud. She was then taken away by people the narrator calls "highborn kinsmen," who could be the angels or Annabel Lee's own family members. They enclosed her in a tomb, still within the same kingdom.
▫️Retrospectively, the speaker believes that the angels, unhappy in heaven and envious of the love between him and Annabel Lee, caused the wind that killed her.
▫️Their love, says the speaker, was more powerful than the love between people older and wiser than them. Furthermore, no angel from heaven or demon under the sea could ever separate his soul from Annabel Lee's.
▫️Every time the moon shines, it brings the speaker dreams of his beloved. When the stars rise, he can sense her sparkling eyes. Every night the speaker lies down alongside Annabel Lee—whom he calls his "life" and "bride"—in her tomb, with the sound of the sea coming from nearby.
#anlysis #explanation #poem
🔹Edgar Allan Poe was an American writer, poet, editor, and literary critic. Poe is best known for his poetry and short stories, particularly his tales of mystery and the macabre. He is widely regarded as a central figure of Romanticism in the United States, and of American literature.
▫️Born: January 19, 1809
▪️Died: October 7, 1849
#englishliterature #poem
▫️Born: January 19, 1809
▪️Died: October 7, 1849
#englishliterature #poem
🔹ادگار آلن پو
(زادهٔ ۱۹ ژانویه ۱۸۰۹ – درگذشتهٔ ۷ اکتبر ۱۸۴۹) نویسنده، شاعر، ویراستار و منتقد ادبی اهلِ بوستون آمریکا بود که از او به عنوان پایهگذاران جنبش رمانتیک آمریکا یاد میشود. داستانهای پو به خاطر رازآلود و ترسناک بودن مشهور شدهاند. پو از اولین نویسندگان داستان کوتاه آمریکایی به حساب میآید و از او به عنوان مبدع داستانهای کارآگاهی نیز یاد میشود. همچنین از نخستین افرادی بود که از ژانر علمی تخیلی استفاده کرد. او اولین نویسنده مشهور آمریکایی بود که سعی کرد تنها از راه نویسندگی مخارج زندگیاش را تأمین کند که به همین خاطر دچار مشکلات مالی در کار و زندگیاش شد. یکی از آثار زیبای او تیمارستان استونهیرست است که فیلمی از آن ساخته شدهاست.
#englishliterature #poem #edgarallanpoe
(زادهٔ ۱۹ ژانویه ۱۸۰۹ – درگذشتهٔ ۷ اکتبر ۱۸۴۹) نویسنده، شاعر، ویراستار و منتقد ادبی اهلِ بوستون آمریکا بود که از او به عنوان پایهگذاران جنبش رمانتیک آمریکا یاد میشود. داستانهای پو به خاطر رازآلود و ترسناک بودن مشهور شدهاند. پو از اولین نویسندگان داستان کوتاه آمریکایی به حساب میآید و از او به عنوان مبدع داستانهای کارآگاهی نیز یاد میشود. همچنین از نخستین افرادی بود که از ژانر علمی تخیلی استفاده کرد. او اولین نویسنده مشهور آمریکایی بود که سعی کرد تنها از راه نویسندگی مخارج زندگیاش را تأمین کند که به همین خاطر دچار مشکلات مالی در کار و زندگیاش شد. یکی از آثار زیبای او تیمارستان استونهیرست است که فیلمی از آن ساخته شدهاست.
#englishliterature #poem #edgarallanpoe
ɴoт ιɴ pυrѕυιт oғ poмp αɴd oғ pαɢeαnt,
to тнιѕ door oғ тнe мυr нιd we нαve coмe ғor ѕнelтer ғroм ιll ғorтυɴe ,нer we нαve coмe.
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه این جا به پناه آمدهایم
#حافظ
#englishliterature #poem
to тнιѕ door oғ тнe мυr нιd we нαve coмe ғor ѕнelтer ғroм ιll ғorтυɴe ,нer we нαve coмe.
از بد حادثه این جا به پناه آمدهایم
#حافظ
#englishliterature #poem
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اجرای زنده فوقالعاده از Maksim Mrvica تلفیقی از موسیقی سریال های Game Of Thrones و Westworld
#music
#music