🍎 دلدادگی فردوسی به همسرش 🍎
@Kheradgan_Official
آن هنگام که از فردوسی سخن میگوییم، بیگمان پیش از هر چیز سرودههای جاویدان او و داستانهای دلکش شاهنامه به یاد میآید. ولی در سروده زیر چهره مردی دلداده از فردوسی نمایان میشود؛ چهرهای که جا دارد بیشتر درباره آن بدانیم.
در شاهنامه پیش از داستان بیژن و منیژه، فردوسی داستانی دل انگیز از زندگی خود میگوید. داستان چنین است که در شبی تاریک و تار، ناگهان از بستر بجست و از «بت مهربانش» (همسرش) آتشدان درخواست کرد. ماجرای خودش و همسرش را بسیار زیبا گزارش میکند و اینگونه سخن گفتن تنها از کسی بر میآید که بسیار دلداه و دلباخته باشد.
بت مهربانش می و نار و ترنج میآورد و به گفته خود فردوسی آن «سروبُن» داستانی را برایش میخواند.
در اینجا گزینشی از این سروده را میگذاریم:
https://kheradgan.ir/p/2078
@Kheradgan_Official
آن هنگام که از فردوسی سخن میگوییم، بیگمان پیش از هر چیز سرودههای جاویدان او و داستانهای دلکش شاهنامه به یاد میآید. ولی در سروده زیر چهره مردی دلداده از فردوسی نمایان میشود؛ چهرهای که جا دارد بیشتر درباره آن بدانیم.
در شاهنامه پیش از داستان بیژن و منیژه، فردوسی داستانی دل انگیز از زندگی خود میگوید. داستان چنین است که در شبی تاریک و تار، ناگهان از بستر بجست و از «بت مهربانش» (همسرش) آتشدان درخواست کرد. ماجرای خودش و همسرش را بسیار زیبا گزارش میکند و اینگونه سخن گفتن تنها از کسی بر میآید که بسیار دلداه و دلباخته باشد.
بت مهربانش می و نار و ترنج میآورد و به گفته خود فردوسی آن «سروبُن» داستانی را برایش میخواند.
در اینجا گزینشی از این سروده را میگذاریم:
https://kheradgan.ir/p/2078
مازندران، پایتخت ایران در شاهنامه
@Kheradgan_Official
مازندران همواره پهلوانپرور بوده و در نوشتارهای کهن ایرانی از پهلوانپروری این بخش بارها یاد شده است. مازندران در داستانهای ایرانی جایگاه ارزشمندی دارد، آنگونه که در شاهنامه فردوسی پایتخت پادشاهان خوشنام پیشدادی است.
در شاهنامه فردوسی از نشستگاه فریدون با نامهایی مانند بیشه تمیشه و بیشه نارون یاد شده است.
ذکر جایهایی مانند آمل، ساری، دریای گیلان و… در جوار بیشه نارون ثابت میکند که تمیشه در استان مازندران کنونی جای داشته است.
بر اساس داستانها آرش کمانگیر تیر خود را از همان مناطقی رها کرد که پایتخت ایران در زمان فریدون و منوچهر بوده است.
می دانیم مکانها و دورههای زمانی در اسطورهها گاه با آمیختگی روبرو هستند و از سوی دیگر نام یک ناحیه در طول زمان تغییر میکرده است.
واژه مازندران را در چندین جای شاهنامه مییابیم. در بعضی از جاها به نظر همین مازندران کنونی است ولی در بعضی جاهای دیگر اینچنین نیست.
نوشتار را بخوانید:
https://kheradgan.ir/p/10896
@Kheradgan_Official
مازندران همواره پهلوانپرور بوده و در نوشتارهای کهن ایرانی از پهلوانپروری این بخش بارها یاد شده است. مازندران در داستانهای ایرانی جایگاه ارزشمندی دارد، آنگونه که در شاهنامه فردوسی پایتخت پادشاهان خوشنام پیشدادی است.
در شاهنامه فردوسی از نشستگاه فریدون با نامهایی مانند بیشه تمیشه و بیشه نارون یاد شده است.
ذکر جایهایی مانند آمل، ساری، دریای گیلان و… در جوار بیشه نارون ثابت میکند که تمیشه در استان مازندران کنونی جای داشته است.
بر اساس داستانها آرش کمانگیر تیر خود را از همان مناطقی رها کرد که پایتخت ایران در زمان فریدون و منوچهر بوده است.
می دانیم مکانها و دورههای زمانی در اسطورهها گاه با آمیختگی روبرو هستند و از سوی دیگر نام یک ناحیه در طول زمان تغییر میکرده است.
واژه مازندران را در چندین جای شاهنامه مییابیم. در بعضی از جاها به نظر همین مازندران کنونی است ولی در بعضی جاهای دیگر اینچنین نیست.
نوشتار را بخوانید:
https://kheradgan.ir/p/10896
دین کوروش بزرگ چه بود؟
@Kheradgan_Official
نظرات گوناگونی درباره دین کوروش بزرگ مطرح شده اما شواهد مهمی از زرتشتی بودن او در دسترس است.
با این حال توجه به نمادهای سایر ادیان بخشی از جهانبینی مذهبی هخامنشیان بوده است و زرتشت نقش مهمی در شکل گیری این جهانبینی داشته است.
میتوان این جهانبینی را در ارتباط با «کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت» دانست. از این رو هخامنشیان به دنبال تحمیل نمادهای بومی خود به دیگر ملل نبودند.
در متن استوانه کوروش بزرگ که مردوک ستایش شده است، میتوان پیوند باورهای کوروش بزرگ به آیین زرتشتی را مشاهده کرد و متن استوانه کاملا یادآور اندیشههای ایرانی میباشد.
نوشتار را بخوانید:
https://kheradgan.ir/p/388
@Kheradgan_Official
نظرات گوناگونی درباره دین کوروش بزرگ مطرح شده اما شواهد مهمی از زرتشتی بودن او در دسترس است.
با این حال توجه به نمادهای سایر ادیان بخشی از جهانبینی مذهبی هخامنشیان بوده است و زرتشت نقش مهمی در شکل گیری این جهانبینی داشته است.
میتوان این جهانبینی را در ارتباط با «کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت» دانست. از این رو هخامنشیان به دنبال تحمیل نمادهای بومی خود به دیگر ملل نبودند.
در متن استوانه کوروش بزرگ که مردوک ستایش شده است، میتوان پیوند باورهای کوروش بزرگ به آیین زرتشتی را مشاهده کرد و متن استوانه کاملا یادآور اندیشههای ایرانی میباشد.
نوشتار را بخوانید:
https://kheradgan.ir/p/388
۲۵ اسفند، پایان سرایش شاهنامه
@Kheradgan_Official
چو گودرز و هفتاد پور گزین
همه پهلوانان با آفرین
نباشد به ایران تن من مباد
چنین دارم از موبد پاک یاد
درباره شاهنامه در پایگاه خردگان بخوانید: شاهنامه
@Kheradgan_Official
چو گودرز و هفتاد پور گزین
همه پهلوانان با آفرین
نباشد به ایران تن من مباد
چنین دارم از موبد پاک یاد
درباره شاهنامه در پایگاه خردگان بخوانید: شاهنامه
چرا از میراث فرهنگی و تاریخی ایران محافظت نمیکنید؟
نویسنده: منوچهر جوکار، ۲۵ اسفند ۱۴۰۲
این روزها حملههایی شبیه هم با مواد محترقه یکسان به چند مکان تاریخی و فرهنگی ایران آن هم به فاصله دو - سه روز، نشان میدهد که این اقدامات تخریبی، «سازمان یافته، هدفمند و هدایت شده» توسط دشمنان تاریخ و فرهنگ ایران و یکپارچگی مردم ایران انجام گرفته است.
شگفتا که هیچکس این چنین که این جماعت ایران ستیز بیگانه دوست به تخریب و تلاشی آثار فرهنگی و تاریخی و هویتی ایرانیان اقدام میکنند، اینگونه به انکار و ویرانی گذشته خود قد علم نکرده است!. واقعا انسان در میماند که این گروه چه در سر دارند و اساسا نسبتی با ایران دارند و ایرانی اند؟!
چند سال پیش در فضای مجازی فرسته ای دیدم که الان در دسترسم هست ولی قصد ندارم بازنشرش کنم. در آنجا با جسارت و بی شرمی شگفتی آوری آشکارا دعوت به «اسید پاشی»، «آتش زدن» و « تخریب با بیل و کلنگ» آثار تاریخی و فرهنگی فارسی(ایران) شده بود!!!
به راستی مگر این جاهای مهم تاریخی و فرهنگی محافظی، دوربینی، مانع باز دارندهای ندارند؟ در جهان چند نمونه از سنگ نوشته خشایار شاه (گنج نامه همدان) و پل خواجوی اصفهان وجود دارد؟ مگر مقبره شاعران تبریز آرامگاه تنی چند از نامدارترین شاعران ایران نیست؟ مگر خانه فروغ از میراث فرهنگی و ادبی معاصر ایران محسوب نمیشود؟!
چرا باید اینگونه همزمان به آنها تعرض شود و خبری هم از تعقیب و دستگیری عاملان شنیده نشود؟! این تعرضهای تخریبی، بسیار معنا دار است و نمادهایی از ایران باستان و ایران دوره اسلامی و ایران معاصر را هدف قرار داده و اینها یعنی مخالفت با کلیت ایران در همه ی دورهها. به هوش باشید!
من خود یک بار دیدم که نگهبان بنایی در رم ایتالیا پسر بچهای را که آدامس جویدهش را شاید از سر بازیگوشی به دیوار بنا چسبانده بود، به سختی مواخذه کرد و احتمالا ساعتها خودش و همراهانش گرفتار شدند و شاید هم مجبور به پرداخت جریمه!!!
آقایان مسئول میراث فرهنگی و تاریخی! شما را به هرچه محترم میشمارید سوگند میدهیم از میراث تاریخی و فرهنگی این مردم به درستی و مسئولانه نگهبانی کنید و در برخورد با انیرانیهای به ظاهر ایرانی اندک مسامحهای نکنید. آنها را شناسایی و علنی محاکمه کنید تا عبرت دیگر ایران ستیزان شوند. باور کنید جرم و جنایتی که این جماعت مزدور وطن فروش مرتکب شدهاند، بسی سنگین تر از آدم کشی و دزدی و اختلاس است، چرا که این آثار متعلق به تمام مردم ایران و بلکه جهان در همه روزگارانند. برخی از این آثار بیش از دوهزار و پانصد سال توسط پدران ما حفظ شده اند تا به دست ما رسیده اند و اکنون ما نیز در برابر نسلهای آینده مسول هستیم و باید این امانت ها را آنگونه که تحویل گرفته ایم، سالم به دست فرزندان آینده ایران بسپاریم. ما و خودتان را شرمسار آیندگان نکنید.
نویسنده: منوچهر جوکار، ۲۵ اسفند ۱۴۰۲
این روزها حملههایی شبیه هم با مواد محترقه یکسان به چند مکان تاریخی و فرهنگی ایران آن هم به فاصله دو - سه روز، نشان میدهد که این اقدامات تخریبی، «سازمان یافته، هدفمند و هدایت شده» توسط دشمنان تاریخ و فرهنگ ایران و یکپارچگی مردم ایران انجام گرفته است.
شگفتا که هیچکس این چنین که این جماعت ایران ستیز بیگانه دوست به تخریب و تلاشی آثار فرهنگی و تاریخی و هویتی ایرانیان اقدام میکنند، اینگونه به انکار و ویرانی گذشته خود قد علم نکرده است!. واقعا انسان در میماند که این گروه چه در سر دارند و اساسا نسبتی با ایران دارند و ایرانی اند؟!
چند سال پیش در فضای مجازی فرسته ای دیدم که الان در دسترسم هست ولی قصد ندارم بازنشرش کنم. در آنجا با جسارت و بی شرمی شگفتی آوری آشکارا دعوت به «اسید پاشی»، «آتش زدن» و « تخریب با بیل و کلنگ» آثار تاریخی و فرهنگی فارسی(ایران) شده بود!!!
به راستی مگر این جاهای مهم تاریخی و فرهنگی محافظی، دوربینی، مانع باز دارندهای ندارند؟ در جهان چند نمونه از سنگ نوشته خشایار شاه (گنج نامه همدان) و پل خواجوی اصفهان وجود دارد؟ مگر مقبره شاعران تبریز آرامگاه تنی چند از نامدارترین شاعران ایران نیست؟ مگر خانه فروغ از میراث فرهنگی و ادبی معاصر ایران محسوب نمیشود؟!
چرا باید اینگونه همزمان به آنها تعرض شود و خبری هم از تعقیب و دستگیری عاملان شنیده نشود؟! این تعرضهای تخریبی، بسیار معنا دار است و نمادهایی از ایران باستان و ایران دوره اسلامی و ایران معاصر را هدف قرار داده و اینها یعنی مخالفت با کلیت ایران در همه ی دورهها. به هوش باشید!
من خود یک بار دیدم که نگهبان بنایی در رم ایتالیا پسر بچهای را که آدامس جویدهش را شاید از سر بازیگوشی به دیوار بنا چسبانده بود، به سختی مواخذه کرد و احتمالا ساعتها خودش و همراهانش گرفتار شدند و شاید هم مجبور به پرداخت جریمه!!!
آقایان مسئول میراث فرهنگی و تاریخی! شما را به هرچه محترم میشمارید سوگند میدهیم از میراث تاریخی و فرهنگی این مردم به درستی و مسئولانه نگهبانی کنید و در برخورد با انیرانیهای به ظاهر ایرانی اندک مسامحهای نکنید. آنها را شناسایی و علنی محاکمه کنید تا عبرت دیگر ایران ستیزان شوند. باور کنید جرم و جنایتی که این جماعت مزدور وطن فروش مرتکب شدهاند، بسی سنگین تر از آدم کشی و دزدی و اختلاس است، چرا که این آثار متعلق به تمام مردم ایران و بلکه جهان در همه روزگارانند. برخی از این آثار بیش از دوهزار و پانصد سال توسط پدران ما حفظ شده اند تا به دست ما رسیده اند و اکنون ما نیز در برابر نسلهای آینده مسول هستیم و باید این امانت ها را آنگونه که تحویل گرفته ایم، سالم به دست فرزندان آینده ایران بسپاریم. ما و خودتان را شرمسار آیندگان نکنید.
𐎵𐎽𐎢𐏀
جشنی که بر پایه خرد و دانش است به راستی نماد مبارزه با خرافات است
آنهایی که به رمالی و خرافات باور دارند، هیچگاه نوروز را درک نکردند و نمیکنند. یا با نوروز مخالفت میکنند یا به دنبال تحریف این جشن باستانی هستند.
نوروزتان پر از خرد و دانش 🌿🌷
@Kheradgan_Official
جشنی که بر پایه خرد و دانش است به راستی نماد مبارزه با خرافات است
آنهایی که به رمالی و خرافات باور دارند، هیچگاه نوروز را درک نکردند و نمیکنند. یا با نوروز مخالفت میکنند یا به دنبال تحریف این جشن باستانی هستند.
نوروزتان پر از خرد و دانش 🌿🌷
@Kheradgan_Official
آیا نوروز ریشه در بین النهرین دارد؟
@Kheradgan_Official
شواهد درباره ریشه نوروز در بین النهرین اندک است.
از سوی دیگر شواهد قابل توجهی در دست داریم که از همان دوران هخامنشیان، اساطیر ایرانی و گاهشماری ایرانی در شکل گیری جشن ایرانی بهار که بعدها نوروز خوانده شد، تاثیر داشته است.
به نظر میآید ایرانیان از دیرباز به دنبال یافتن روزی مناسب برای گرامیداشت پیروزی جم هورچهر بر یخبندان اهریمنی بودند. اینکه پس از پیروزی جمشید، یخبندان به پایان رسید و تازگی و سبزی به جهان آمد، یادآور پایان زمستان و آغاز بهار است بنابراین باید به دنبال روزی دقیق برای آغاز بهار میگشتند که در ستاره شناسی به آن اعتدال بهاری میگویند.
نوشتار را بخوانید:
https://kheradgan.ir/p/23454
@Kheradgan_Official
شواهد درباره ریشه نوروز در بین النهرین اندک است.
از سوی دیگر شواهد قابل توجهی در دست داریم که از همان دوران هخامنشیان، اساطیر ایرانی و گاهشماری ایرانی در شکل گیری جشن ایرانی بهار که بعدها نوروز خوانده شد، تاثیر داشته است.
به نظر میآید ایرانیان از دیرباز به دنبال یافتن روزی مناسب برای گرامیداشت پیروزی جم هورچهر بر یخبندان اهریمنی بودند. اینکه پس از پیروزی جمشید، یخبندان به پایان رسید و تازگی و سبزی به جهان آمد، یادآور پایان زمستان و آغاز بهار است بنابراین باید به دنبال روزی دقیق برای آغاز بهار میگشتند که در ستاره شناسی به آن اعتدال بهاری میگویند.
نوشتار را بخوانید:
https://kheradgan.ir/p/23454
🔥 زادروز گرانمایه زرتشت، گرامی باد 🔥
سحرگاهان...
به جای چوبهی دار و خبردارِ شماری بردهی بیکس
به جای نغمهی کرکس
برای رفتن جادوی بیمایه
نیایشهای آن پیر گرانمایه
سرود جاودانی کن
@Kheradgan_Official
سحرگاهان...
به جای چوبهی دار و خبردارِ شماری بردهی بیکس
به جای نغمهی کرکس
برای رفتن جادوی بیمایه
نیایشهای آن پیر گرانمایه
سرود جاودانی کن
@Kheradgan_Official
گرامیداشت نافرمانی آدم و حوا در اشعار حافظ
@Kheradgan_Official
برخی از نوادگان آدم از آنکه فرزند آدم هستند احساس شرمساری میکنند. آنها میپندارند آدم گناهکار بود و توبه کرد. خداوند توبه او را پذیرفت ولی برای مجازات، او را راهی زمین کرد و درد و رنجهای زمینی ما به دلیل نافرمانی آدم و حوا است.
ولی برعکس این پندار، حافظ در برخی از اشعارش به آدم و حوا افتخار کرده است و از اینکه فرزند آنهاست به خود میبالد.
برای نمونه در جایی میگوید:
ناامیدم مکن از سابقه لطفِ ازل
تو پسِ پرده چه دانی که خوب است و که زشت
نه من از پردهی تقوا به درافتادم و بس
پدرم نیز بهشتِ ابد از دست بهشت
حافظا روزِ اجل گر به کف آری جامی
یک سر از کویِ خرابات بَرَندَت به بهشت
در بخشی از اشعار حافظ نه تنها احساس نارضایتی برای از دست دادن بهشت دیده نمیشود، حتی در بیتی جسورانه «خاک کوی دوست» را برتر از «باغهای بهشتی» میداند:
من ترکِ عشقِ شاهد و ساغر نمیکنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمیکنم
باغِ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور
با خاکِ کوی دوست برابر نمیکنم
گویا در اندیشه حافظ، آدم و حوا پس از آن نافرمانی ازلی، ساحت انسانی یافتند و این انسانیت با همه خوبیها و بدیهایش، با همه دردها و شادیهایش، برای حافظ جذاب بوده است. البته بارها به مهربانی خداوند هم اشاره داشته است و گویی خروج انسان از بهشت را عذاب نمیداند بلکه بخشی از نعمت الهی میداند.
نوشتار را بخوانید:
https://kheradgan.ir/p/13802
@Kheradgan_Official
برخی از نوادگان آدم از آنکه فرزند آدم هستند احساس شرمساری میکنند. آنها میپندارند آدم گناهکار بود و توبه کرد. خداوند توبه او را پذیرفت ولی برای مجازات، او را راهی زمین کرد و درد و رنجهای زمینی ما به دلیل نافرمانی آدم و حوا است.
ولی برعکس این پندار، حافظ در برخی از اشعارش به آدم و حوا افتخار کرده است و از اینکه فرزند آنهاست به خود میبالد.
برای نمونه در جایی میگوید:
ناامیدم مکن از سابقه لطفِ ازل
تو پسِ پرده چه دانی که خوب است و که زشت
نه من از پردهی تقوا به درافتادم و بس
پدرم نیز بهشتِ ابد از دست بهشت
حافظا روزِ اجل گر به کف آری جامی
یک سر از کویِ خرابات بَرَندَت به بهشت
در بخشی از اشعار حافظ نه تنها احساس نارضایتی برای از دست دادن بهشت دیده نمیشود، حتی در بیتی جسورانه «خاک کوی دوست» را برتر از «باغهای بهشتی» میداند:
من ترکِ عشقِ شاهد و ساغر نمیکنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمیکنم
باغِ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور
با خاکِ کوی دوست برابر نمیکنم
گویا در اندیشه حافظ، آدم و حوا پس از آن نافرمانی ازلی، ساحت انسانی یافتند و این انسانیت با همه خوبیها و بدیهایش، با همه دردها و شادیهایش، برای حافظ جذاب بوده است. البته بارها به مهربانی خداوند هم اشاره داشته است و گویی خروج انسان از بهشت را عذاب نمیداند بلکه بخشی از نعمت الهی میداند.
نوشتار را بخوانید:
https://kheradgan.ir/p/13802
بررسی تاریخی داستان استر، جشن پوریم یهودیان و سیزده به در ایرانیان
@Kheradgan_Official
در ایران، داستانهای تحریف شدهای از این قصه رواج پیدا کرده است که بر خلاف موارد درج شده در منابع یهودیان میباشد. به طور خلاصه، اکثر این داستانهای تحریف شده، بر کشته شدن اقوام بیگناه توسط یهودیان در سیزدهبهدر تأکید دارند و تعداد کشتهها را تا ۵۰۰ هزار تن نقل میکنند. این گفتهها هیچ پایه و اساسی ندارد و آشکارا نشر اکاذیب است. سیزدهبهدر هم ربطی به پوریم ندارد.
از طرفی جشن پوریم را هم نمیتوان جشن انسانی و پاک دانست چرا که شادی، پایکوبی و شرابخواری به یاد اعدام و قتل عام هزاران تن (حتی اگر دشمنان و نظامیان باشند) چندان انسانی به حساب نمیآید.
کتاب استر با تناقضات بسیار زیادی روبرو است و اصلا نمیتوان آن را به عنوان یک منبع تاریخی معتبر به حساب آورد، داستانهای تحریف شده از آن هم پایه و اساس ندارند.
قطعا رویکرد افراطی به داستان استر پذیرفتنی نیست؛ جه از جانب یهودیان افراطی و چه از جانب یهودستیزان ایرانی و غیر ایرانی باشد.
در این نوشتار سعی میکنیم جدا از هیاهویی که درباره داستان استر وجود دارد، این داستان را از نظر تاریخی بررسی کنیم و درباره ریشههای این داستان سخن بگوییم.
این نوشتار را بخوانید:
https://kheradgan.ir/p/9942
@Kheradgan_Official
در ایران، داستانهای تحریف شدهای از این قصه رواج پیدا کرده است که بر خلاف موارد درج شده در منابع یهودیان میباشد. به طور خلاصه، اکثر این داستانهای تحریف شده، بر کشته شدن اقوام بیگناه توسط یهودیان در سیزدهبهدر تأکید دارند و تعداد کشتهها را تا ۵۰۰ هزار تن نقل میکنند. این گفتهها هیچ پایه و اساسی ندارد و آشکارا نشر اکاذیب است. سیزدهبهدر هم ربطی به پوریم ندارد.
از طرفی جشن پوریم را هم نمیتوان جشن انسانی و پاک دانست چرا که شادی، پایکوبی و شرابخواری به یاد اعدام و قتل عام هزاران تن (حتی اگر دشمنان و نظامیان باشند) چندان انسانی به حساب نمیآید.
کتاب استر با تناقضات بسیار زیادی روبرو است و اصلا نمیتوان آن را به عنوان یک منبع تاریخی معتبر به حساب آورد، داستانهای تحریف شده از آن هم پایه و اساس ندارند.
قطعا رویکرد افراطی به داستان استر پذیرفتنی نیست؛ جه از جانب یهودیان افراطی و چه از جانب یهودستیزان ایرانی و غیر ایرانی باشد.
در این نوشتار سعی میکنیم جدا از هیاهویی که درباره داستان استر وجود دارد، این داستان را از نظر تاریخی بررسی کنیم و درباره ریشههای این داستان سخن بگوییم.
این نوشتار را بخوانید:
https://kheradgan.ir/p/9942
مهر میهن یک دل بیدار میخواهد کنون
عاشقی و کوشش و اصرار میخواهد کنون
ما که با یاد شکوه رازهامان زنده ایم
فاش کردن، عاشق بر دار میخواهد کنون
بغض هر دم میرسد گویی که ما دیوانهایم
عشق شورانگیز آن بیمار میخواهد کنون
چشمهای خیس ما از خشمهامان خون شده است
خشم این خونین دلان پیکار میخواهد کنون
آه از دل می کشم آری که ما مسکین شدیم
مهر میهن رفت و صد ایثار میخواهد کنون
ما دگر بیچارگان حبس در زندان شدیم
رنج آزادی ما تکرار میخواهد کنون
(مجید خالقیان)
دیگر سروده ها را بخوانید:
majidkhaleghian.com/sorude
عاشقی و کوشش و اصرار میخواهد کنون
ما که با یاد شکوه رازهامان زنده ایم
فاش کردن، عاشق بر دار میخواهد کنون
بغض هر دم میرسد گویی که ما دیوانهایم
عشق شورانگیز آن بیمار میخواهد کنون
چشمهای خیس ما از خشمهامان خون شده است
خشم این خونین دلان پیکار میخواهد کنون
آه از دل می کشم آری که ما مسکین شدیم
مهر میهن رفت و صد ایثار میخواهد کنون
ما دگر بیچارگان حبس در زندان شدیم
رنج آزادی ما تکرار میخواهد کنون
(مجید خالقیان)
دیگر سروده ها را بخوانید:
majidkhaleghian.com/sorude
kheradgan_archive_1402.pdf
18.7 MB
مهمترین نوشتارهای پایگاه خردگان در سال ۱۴۰۲ (تازهها و به روزرسانیها)
این پرونده آماده شده است تا چنانچه پایگاه خِرَدگان به هر دلیلی از دسترس خارج شد، نوشتارها در تلگرام قابل دستیابی باشند و هم میهنان بتوانند بایگانی کنند.
این پرونده آماده شده است تا چنانچه پایگاه خِرَدگان به هر دلیلی از دسترس خارج شد، نوشتارها در تلگرام قابل دستیابی باشند و هم میهنان بتوانند بایگانی کنند.
kheradgan_archive_1401.pdf
21 MB
مهمترین نوشتارهای پایگاه خردگان در سال ۱۴۰۱
این پرونده آماده شده است تا چنانچه پایگاه خِرَدگان به هر دلیلی از دسترس خارج شد، نوشتارها در تلگرام قابل دستیابی باشند و هم میهنان بتوانند بایگانی کنند.
این پرونده آماده شده است تا چنانچه پایگاه خِرَدگان به هر دلیلی از دسترس خارج شد، نوشتارها در تلگرام قابل دستیابی باشند و هم میهنان بتوانند بایگانی کنند.
تلاش بی حاصل برای یونانی خواندن درفش کاویانی
@Kheradgan_Official
مدتی است هجمههای گسترده علیه درفش کاویانی آغاز شده است. گویا استقبال بیش از پیش به نمادها و نشانهای میهنی باعث شده ایران ستیزان به تکاپو بیفتند.
ایرانستیزان که همواره به دنبال مقابله با نمادها و نشانهای میهنی ایران هستند این بار در دروغ پردازیهای خود اختر کاویانی را نشانی یونانی معرفی کردند!! آنها به سکههایی از مناطق یونانی نشین مانند ایونیه اشاره می کنند که اتفاقا ایونیه یکی از بخشهای شاهنشاهی هخامنشیان هم بوده است.
ولی این نشان بسیار کهن تر از سکههای ایونیه است و در آثار هزارههای پیش از میلاد در شهر سوخته و شوش چنین نشانهایی به کرات دیده شده است.
باید از ایرانستیزان پرسید چرا بار دیگر تاریخ را به دلخواه خود سانسور کردند؟!!
برای دانش بیشتر نگاه کنید به:
آیا درفش کاویانی ریشه در یونان باستان دارد؟
https://kheradgan.ir/p/23455
@Kheradgan_Official
مدتی است هجمههای گسترده علیه درفش کاویانی آغاز شده است. گویا استقبال بیش از پیش به نمادها و نشانهای میهنی باعث شده ایران ستیزان به تکاپو بیفتند.
ایرانستیزان که همواره به دنبال مقابله با نمادها و نشانهای میهنی ایران هستند این بار در دروغ پردازیهای خود اختر کاویانی را نشانی یونانی معرفی کردند!! آنها به سکههایی از مناطق یونانی نشین مانند ایونیه اشاره می کنند که اتفاقا ایونیه یکی از بخشهای شاهنشاهی هخامنشیان هم بوده است.
ولی این نشان بسیار کهن تر از سکههای ایونیه است و در آثار هزارههای پیش از میلاد در شهر سوخته و شوش چنین نشانهایی به کرات دیده شده است.
باید از ایرانستیزان پرسید چرا بار دیگر تاریخ را به دلخواه خود سانسور کردند؟!!
برای دانش بیشتر نگاه کنید به:
آیا درفش کاویانی ریشه در یونان باستان دارد؟
https://kheradgan.ir/p/23455
ریشههای درفش کاویانی در شهر سوخته و شوش
با توجه به آثار به جا مانده از تمدنهای هزارههای پیش از میلاد ایران میتوان گفت هنر آنها در شکل گیری درفش کاویانی نقش داشته است.
به طوری که شمایل ستاره میانه درفش کاویانی ریشه در تمدنهای شهر سوخته و شوش دارد.
احتمال میرود هخامنشیان به واسطه تمدنهای ماد و ایلام از تمدنهای هزارههای پیش از میلاد فلات ایران تاثیر پذیرفته بودند. حتی فرضیاتی وجود دارد که درفش های مربع با نشان اختر کاویان در دوران هخامنشیان وجود داشته است.
پس از هخامنشیان در سکه فرترکهها (حاکمان محلی پارس در دوران سلوکیان و اشکانیان) درفشی دیده میشود که شباهت آشکاری به داستانهای شاهنامه درباره درفش کاویانی دارد و چنین مینماید تا دوره ساسانیان شمایل کلی درفش کاویانی شبیه به همان درفش سکههای فرترکهها بوده است.
برای دانش بیشتر و مشاهده تصاویر آثار باستانی نگاه کنید به:
https://kheradgan.ir/p/23456
با توجه به آثار به جا مانده از تمدنهای هزارههای پیش از میلاد ایران میتوان گفت هنر آنها در شکل گیری درفش کاویانی نقش داشته است.
به طوری که شمایل ستاره میانه درفش کاویانی ریشه در تمدنهای شهر سوخته و شوش دارد.
احتمال میرود هخامنشیان به واسطه تمدنهای ماد و ایلام از تمدنهای هزارههای پیش از میلاد فلات ایران تاثیر پذیرفته بودند. حتی فرضیاتی وجود دارد که درفش های مربع با نشان اختر کاویان در دوران هخامنشیان وجود داشته است.
پس از هخامنشیان در سکه فرترکهها (حاکمان محلی پارس در دوران سلوکیان و اشکانیان) درفشی دیده میشود که شباهت آشکاری به داستانهای شاهنامه درباره درفش کاویانی دارد و چنین مینماید تا دوره ساسانیان شمایل کلی درفش کاویانی شبیه به همان درفش سکههای فرترکهها بوده است.
برای دانش بیشتر و مشاهده تصاویر آثار باستانی نگاه کنید به:
https://kheradgan.ir/p/23456