Forwarded from آرشیو جلسات کتابخوانی (گروه فراگیری)
سخنرانی داریوش محجوبی
مدرس و پژوهشگر
«چهار گردونه تبادل دانش در چهار بازه تاریخی، نقش ابزارهای تبادل دانش در تحول اندیشه و توسعه»
داریوش محجوبی از چهار «رنسانس» در طول تاریخ حیات انسان سخن میگوید و به هر کدام از آنها، یک «بستر» رسانهای و یک «گردونه» رسانهای را نسبت میدهد. به نظر میرسد که درک پارهای از تحولات «توسعه» در جوامع درحال توسعه و توسعهیافته غیرغربی، با اتکا به این تقسیمبندی تسهیل شود. این موضوعی است که مقدمات آن در این جلسه مرور شده و امکان آشنایی با ادبیات موضوع فراهم شده است. این بحث در جلسات آتی توسعه به کمک ما خواهد آمد.
جلسات کتابخوانی گروه فراگیری
(جلسات توسعه)
فایل صوتی
#رنسانس
#رسانه
#پاپیروس
#گوتنبرگ
#اینترنت
#تلفن_همراه
@ArchiveOfLiberalism
مدرس و پژوهشگر
«چهار گردونه تبادل دانش در چهار بازه تاریخی، نقش ابزارهای تبادل دانش در تحول اندیشه و توسعه»
داریوش محجوبی از چهار «رنسانس» در طول تاریخ حیات انسان سخن میگوید و به هر کدام از آنها، یک «بستر» رسانهای و یک «گردونه» رسانهای را نسبت میدهد. به نظر میرسد که درک پارهای از تحولات «توسعه» در جوامع درحال توسعه و توسعهیافته غیرغربی، با اتکا به این تقسیمبندی تسهیل شود. این موضوعی است که مقدمات آن در این جلسه مرور شده و امکان آشنایی با ادبیات موضوع فراهم شده است. این بحث در جلسات آتی توسعه به کمک ما خواهد آمد.
جلسات کتابخوانی گروه فراگیری
(جلسات توسعه)
فایل صوتی
#رنسانس
#رسانه
#پاپیروس
#گوتنبرگ
#اینترنت
#تلفن_همراه
@ArchiveOfLiberalism
«رژیم خودکامه تنها میتواند جوّی از پنهانکاری را بپروراند که در آن، معاملات تقلّبآمیز رواج دارند و چپاولگران میتوانند سودهای هنگفتی برند. در حکومتهای دیگر نیز چنین تمایلاتی وجود دارند، ولی در یک حکومت خودکامه است که این گرایشها لجامگسیخته میشوند. تنها آزادی است که میتواند این تباهیها را، که در واقع در سرشت اینگونه جوامع سرشتهاند، براندازد و از تأثیر زیانبار آنها جلوگیری کند. و باز تنها آزادی است که میتواند اعضای یک اجتماع را از انزوا درآورد، انزوایی که در آن، یک فرد فقط سرگرم امور شخصی خویش است و به دیگران کاری ندارد؛ زیرا این آزادی است که انسانها را به تماس با یکدیگر وامیدارد و به آنان احساس عضویت فعاّلانه در اجتماع میبخشد.»
📕 انقلاب فرانسه و رژیم پیش از آن
#الکسی_دو_توکویل
@kavosh_garan
📕 انقلاب فرانسه و رژیم پیش از آن
#الکسی_دو_توکویل
@kavosh_garan
جزم اندیشی آموزهها و تبعیت بیقید و شرط کنشگران [سیاسی] به کمونیسم اصالت میبخشد؛ مکتبی که در ساحت روشنفکری از روایتهای آزاد و لیبرال، ایدئولوژی مترقی جایگاهی فروتر دارد امّا احتمالا برای کسانی که نور ایمان را میجویند، جایگاهش رفیع است. روشنفکری که احساس تعلق خاطر به هیچ چیزی ندارد با عقاید محض اقناع نمیشود، او خواهان قطعیت و در پی نظام [سیاسی] است.
📕افیون روشنفکران
#ریمون_آرون
🔻ترجمه پیروز ایزدی
@kavosh_garan
📕افیون روشنفکران
#ریمون_آرون
🔻ترجمه پیروز ایزدی
@kavosh_garan
«حکومت خطرناکترین نهادی است که بشر شناخته است. حکومت، در طول تاریخ، بیش از هر فرد یا گروهی از افراد، حقوق آدمیان را نقض کرده است: مردم را کشته، آنها را به بردگی گرفته، آنها را به کار اجباری واداشته و به اردوگاههای کار فرستاده، و پیوسته ثمرهی کارشان را دزدیده و چپاول کرده است؛ حکومت، برخلاف مجرمان منفرد قدرت دستگیری و محاکمه دارد؛ برخلاف مجرمان منفرد، میتواند یک فرد را کاملاً احاطه کرده و بر همهی جنبههای زندگی فرد مسلط شود، بهطوریکه فرد هیچ چارهای جز خروج از کشور نداشته باشد و در کشورهای توتالیتر حتی این کار نیز ممنوع است.»
#جان_هاسپرز
#آلترناتیو_لیبرتارین
@kavosh_garan
#جان_هاسپرز
#آلترناتیو_لیبرتارین
@kavosh_garan
☄مباحثه با برخی روشنفکران، آب در هاون کوبیدن است
✍️گفتوگوی اندیشه پویا با محمود سریعالقلم
@kavosh_garan
✍️گفتوگوی اندیشه پویا با محمود سریعالقلم
@kavosh_garan
📶درسگفتارهای جامعه شناسی
☄مباحثه با برخی روشنفکران، آب در هاون کوبیدن است ✍️گفتوگوی اندیشه پویا با محمود سریعالقلم @kavosh_garan
☄مباحثه با برخی روشنفکران، آب در هاون کوبیدن است
✍️گفتوگوی اندیشه پویا با محمود سریعالقلم
شما هیچوقت وارد گفتوگوی انتقادی با افکاری که معتقد به اعراض از توسعه بودهاند، مثل شریعتی یا سروش یا داوری یا آلاحمد نشدهاید. مگر نه این است که یک فکر جدید باید جدید بودنِ خود را در برابرِ قدیم مطرح کند؟
تصور کنید که بابت سرگیجه پیش پزشک برود، پزشک هم انواع و اقسام معاینهها را انجام دهد و بعد از یک هفته مثلاً بگوید سرگیجهی شما ۶۶ دلیل دارد. بیمار به پزشک میگوید: لطفاً دلیل «یک» را به من بگویید. آن یک را گفتن خیلی کلیدی است. من به ۶۶ دلیل وارد این گفتوگوها نشدم، اما میخواهم دلیل «یک» را بگویم که برای شما روشن شود. مفروض من این است که بنیان توسعهیافتگی، تولید ثروت است. بنابراین، با کسانی حاضر بودم در مورد توسعه بحث کنم که اقتصاد، تاریخ اقتصاد و اقتصاد بینالملل بدانند. کسی که اقتصاد نخوانده، تاریخ سرمایهداری اروپا را نخوانده، تاریخ سرمایهداری امریکا را نخوانده، اثرگذاری ظهور شرکتهای بزرگ بر فرآیندهای سیاسی را مطالعه نکرده، در بحثهای تکبعدی سیاسی و انتزاعی خودش باقی خواهد ماند. اساس توسعه نظام سیاسی نیست بلکه اقتصاد و تولید ثروت است. ویتنام، سنگاپور و امارات به ترتیب کمونیستی، اقتدارگرا و پادشاهی هستند ولی همه پیشرفت کردهاند. هر کشوری و هر فردی در این دنیا اگر بخواهد آجری روی آجر بگذارد و قدمی جلوتر برود، به سرمایه و ثروت نیاز دارد. الان در سازمانهای بینالمللی و کشورها وقتی پول کم میآورند، سراغ ژاپن میروند و میگویند یک چِک به ما بدهید؛ آنها هم میدهند. چون پول و ثروت دارد و میخواهد چهرهی خوبی داشته باشد. سوئد سالی یک میلیارد دلار به اندونزی و یک میلیارد دلار هم به برزیل میدهد تا از جنگلهایشان مراقبت کنند و این برای سلامت کرهی زمین خوب است. اگر پول نباشد، کیفیت نیست. ما بحثهای تاریخی میکنیم و میگوییم زمانی، کشور قدرتمندی بودیم و میخواهیم با آن هویتِ تاریخی، حال خوبی داشته باشیم. اما اینها هیجان است. وقتی پول و ثروت و درآمد نباشد، کدام حال خوب؟ از این جهت من با دکتر نیلی، دکتر طبیبیان، دکتر غنینژاد راحتتر گفتوگو میکنم. کدام ملت فقیری میتواند هویت خود را حفظ کند؟ تجربهی بشری از آلمان تا ویتنام، از ژاپن تا چین و از امریکا تا مکزیک اثبات علمی میکند که کشوری که سرمایهداری رقابتی را قبول و اجرا نکند، نه توسعهی اقتصادی پیدا میکند، نه توسعهی سیاسی.
✍️از متن گفتوگوی اندیشه پویا با محمود سریعالقلم. اندیشه پویا ۸۹
@kavosh_garan
✍️گفتوگوی اندیشه پویا با محمود سریعالقلم
شما هیچوقت وارد گفتوگوی انتقادی با افکاری که معتقد به اعراض از توسعه بودهاند، مثل شریعتی یا سروش یا داوری یا آلاحمد نشدهاید. مگر نه این است که یک فکر جدید باید جدید بودنِ خود را در برابرِ قدیم مطرح کند؟
تصور کنید که بابت سرگیجه پیش پزشک برود، پزشک هم انواع و اقسام معاینهها را انجام دهد و بعد از یک هفته مثلاً بگوید سرگیجهی شما ۶۶ دلیل دارد. بیمار به پزشک میگوید: لطفاً دلیل «یک» را به من بگویید. آن یک را گفتن خیلی کلیدی است. من به ۶۶ دلیل وارد این گفتوگوها نشدم، اما میخواهم دلیل «یک» را بگویم که برای شما روشن شود. مفروض من این است که بنیان توسعهیافتگی، تولید ثروت است. بنابراین، با کسانی حاضر بودم در مورد توسعه بحث کنم که اقتصاد، تاریخ اقتصاد و اقتصاد بینالملل بدانند. کسی که اقتصاد نخوانده، تاریخ سرمایهداری اروپا را نخوانده، تاریخ سرمایهداری امریکا را نخوانده، اثرگذاری ظهور شرکتهای بزرگ بر فرآیندهای سیاسی را مطالعه نکرده، در بحثهای تکبعدی سیاسی و انتزاعی خودش باقی خواهد ماند. اساس توسعه نظام سیاسی نیست بلکه اقتصاد و تولید ثروت است. ویتنام، سنگاپور و امارات به ترتیب کمونیستی، اقتدارگرا و پادشاهی هستند ولی همه پیشرفت کردهاند. هر کشوری و هر فردی در این دنیا اگر بخواهد آجری روی آجر بگذارد و قدمی جلوتر برود، به سرمایه و ثروت نیاز دارد. الان در سازمانهای بینالمللی و کشورها وقتی پول کم میآورند، سراغ ژاپن میروند و میگویند یک چِک به ما بدهید؛ آنها هم میدهند. چون پول و ثروت دارد و میخواهد چهرهی خوبی داشته باشد. سوئد سالی یک میلیارد دلار به اندونزی و یک میلیارد دلار هم به برزیل میدهد تا از جنگلهایشان مراقبت کنند و این برای سلامت کرهی زمین خوب است. اگر پول نباشد، کیفیت نیست. ما بحثهای تاریخی میکنیم و میگوییم زمانی، کشور قدرتمندی بودیم و میخواهیم با آن هویتِ تاریخی، حال خوبی داشته باشیم. اما اینها هیجان است. وقتی پول و ثروت و درآمد نباشد، کدام حال خوب؟ از این جهت من با دکتر نیلی، دکتر طبیبیان، دکتر غنینژاد راحتتر گفتوگو میکنم. کدام ملت فقیری میتواند هویت خود را حفظ کند؟ تجربهی بشری از آلمان تا ویتنام، از ژاپن تا چین و از امریکا تا مکزیک اثبات علمی میکند که کشوری که سرمایهداری رقابتی را قبول و اجرا نکند، نه توسعهی اقتصادی پیدا میکند، نه توسعهی سیاسی.
✍️از متن گفتوگوی اندیشه پویا با محمود سریعالقلم. اندیشه پویا ۸۹
@kavosh_garan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☄در علم نیز مانند جنگ، فقط پیشرویها گفته میشود.
🔻مرتضی مردیها:
به گزارش پانوراما، مرتضی مردیها، نویسنده و فیلسوف، در تاک «دیدار با دیتی» درمورد علم گفت: «ما عیوب خود را به علم هم سرایت میدهیم».
مردیها معتقد است که باید با تبصره و تذکره، اختلافنظرها و عدم قطعیتهای رایج در علم را همواره تبیین کرد.
ویدئوی کامل این تاک را میتوانید در یوتیوب پانوراما ببینید.
@kavosh_garan
🔻مرتضی مردیها:
به گزارش پانوراما، مرتضی مردیها، نویسنده و فیلسوف، در تاک «دیدار با دیتی» درمورد علم گفت: «ما عیوب خود را به علم هم سرایت میدهیم».
مردیها معتقد است که باید با تبصره و تذکره، اختلافنظرها و عدم قطعیتهای رایج در علم را همواره تبیین کرد.
ویدئوی کامل این تاک را میتوانید در یوتیوب پانوراما ببینید.
@kavosh_garan
«هدف جامعه این است که جنگ میان آدمیان را از میان بردارد یا، دست کم، تعدیل اش کند و به جای قانون جنگل، که می گوید حق با قوی تر است، قانونی عالی تر را مستقر سازد».
#امیل_دورکیم
@kavosh_garan
#امیل_دورکیم
@kavosh_garan
«آزادی (منظورمان آزادی درست، یعنی آنگونه آزادی است که هر جامعه ای موظف است آن را معتبر نگه دارد) زاییدۀ قاعده بندی است. من فقط هنگامی می توانم آزاد باشم که دیگری نتواند از برتری جسمانی، اقتصادی یا هر نوع برتری دیگرش بر من برای دربند کشیدن من و از بین بردن آزادی ام بهره گیرد، و پیداست که تنها قاعدۀ اجتماعی می تواند مانعی در سر راه این گونه بهره گیری های نادرست از قدرت باشد. اکنون دیگر همه می دانند که برای تضمین استقلال اقتصادی افراد، که بدون آن آزادی شان امری صوری خواهد بود، چه قاعده بندی ها و مقررات پیچیده ای لازم است».
#امیل_دورکیم
@kavosh_garan
#امیل_دورکیم
@kavosh_garan
احتمالاً بعد از نگارش شهریار که بیانی مستقیم داشته و در حوزه های جامعه شناسی و سیاسی ساکن گردید، بهره گیری ماکیاول از زبان هنر آن هم به تلخی آمیخته با طنز بیانی سمبلیک از اوضاع خود و جامعه اش بوده. جامعهایی که راههای پاکدامنی و خوب ماندن را بر فرد می بندد و خودی که در معرض تهاجم مقاومت ناپذیر انواع فسادها می باشد . و این چنین است که در چنین اوضاعی فرزند نامشروعی به دنیا می آید که واقعاً متعلق به هیچکس نیست.
#ماندراگولا
#نیکولو_ماکیاولی
@kavosh_garan
#ماندراگولا
#نیکولو_ماکیاولی
@kavosh_garan
☄وقتی تفاوت حساسیت و اهمیت فاجعه می آفریند...
پیشاپیش از خوانندگان گرامی خواهشمندم که مرا به ... و ... و ... متهم نکنند. اول متن را تا انتها بخوانید. در ضمن بگذارید فردی با شما متفاوت فکر کند و واکنش ما همچنان در قبال او محترمانه باشد. ما برای خاک ایران خون دل ها خورده ایم. ما نخواهیم گذاشت یک وجب از خاک کشورمان به دست بیگانگان بیفتد. اصلاحات اساسی در مرزهای کشور که مجاز نیست. اصلاحات جزیی مجاز است که آن هم بر اساس آیین نامه داخلی مجلس فقط با رای اکثریت چهار پنجم نمایندگان مجلس ممکن است. سال هاست که ما دعوا داریم بر سر خلیج فارس و خلیج عربی و یا سالهاست که بر سر تقسیم دریای خزر دعوا داریم. ما اصولا به این موارد حساسیم. حاضریم برای یک وجب از خاک ایران جان مان را بدهیم و در طول هشت سال دفاع مقدس دادیم. اما آیا به همان اندازه که به یک وجب از خاک وطن حساس هستیم و غیرت نشان می دهیم به موارد زیر نیز حساس هستیم؟
🔶 1- کشورهای همسایه دارند از میادین مشترک، سهم نفت و گاز ما را می بلعند و بالا می کشند. آیا میلیون های بشکه نفت خام به اندازه یک وجب از خاک ایران ارزش گریبان دریدن ندارد.
🔹 2- سالانه هزاران نفر از نخبگان ثروت و معرفت از کشور خارج می شوند. آیا این سرمایه های تکرارنشدنی به اندازه یک متر از دریای خزر و یا به اندازه نام خلیج همیشه فارس اهمیت ندارد. خود من بیش از ده ها بار به کمپین های اعتراضی علیه تغییر نام خلیج فارس دعوت شده ام اما حتی یک بار هم به کمپین اعتراض علیه خروج میلیون ها ضریب هوشی و میلیاردها دلار ثروت دعوت نشده ام.
🔸3- سالانه هزارن کیلومتر مربع جنگل از بین می رود. بیابان ها گسترش می یابند، سطح آب کاهش پیدا می کند و ایران جزو ۱۰ کشور تخریب کننده محیط زیست شناخته می شود. آیا تخریب جنگل ها و فرسایش خاک به اندازه یک وجب خاک اهمیت ندارد؟
🔹 4- سالانه هزاران نفر از بیکاری به اعتیاد، دزدی و فساد روی می آورند و مجبورند برای زندگی شرافت خود را به بازار خرید و فروش خدمات جنسی ارایه کنند. آمارهای ۱۰ ساله مرکز آمار ایران نشان میدهد با افزایش ۶.۸ میلیونی جمعیت غیرفعال کشور، هماکنون جمعیت خانهنشین به ۴۰.۲ میلیون نفر رسیده است. آیا این مساله به اندازه یک وجب خاک ایران اهمیت ندارد؟
🔹دقت کنید که من نمی گویم خاک ایران اهمیت ندارد. بلکه تاکید اکید دارم که برخی موضوعات هستند که به همان اندازه اهمیت دارند اما نادیده گرفته می شوند.
🔻تحلیل راهبردی:
بنیادین ترین آموزه علوم تصمیم گیری این است: نقطه تمرکزتان را درست تعریف کنید و مساله تان را به خوبی تعریف کنید! چرا؟ چون از آنجا به بعد تمام تلاش ما برای حل مساله و تصمیم گیری و تمام تکنیک هایی که بکار می گیریم، وابسته است به مساله ای که تعریف کرده ایم. متاسفانه ما در طول زمان به برخی موضوعات و مسایل حساس می شویم و نسبت به برخی از موضوعات و مسایل، کوری و نابینایی پیدا می کنیم. یکی از بهترین تکنیک ها، مقایسه زوجی است. یعنی چه؟ یک مساله ای که برای تان مهم است را انتخاب کنید و سپس مسایل دیگر را با آن مقایسه کنید و از خود بپرسید کدام مهم تر است. این باعث می شود که ذهن حالت تحلیلی و منتقدانه بگیرد و رها از پیش فرض ها قضاوت کند.
✍ دکتر مجتبی لشکربلوکی
@kavosh_garan
پیشاپیش از خوانندگان گرامی خواهشمندم که مرا به ... و ... و ... متهم نکنند. اول متن را تا انتها بخوانید. در ضمن بگذارید فردی با شما متفاوت فکر کند و واکنش ما همچنان در قبال او محترمانه باشد. ما برای خاک ایران خون دل ها خورده ایم. ما نخواهیم گذاشت یک وجب از خاک کشورمان به دست بیگانگان بیفتد. اصلاحات اساسی در مرزهای کشور که مجاز نیست. اصلاحات جزیی مجاز است که آن هم بر اساس آیین نامه داخلی مجلس فقط با رای اکثریت چهار پنجم نمایندگان مجلس ممکن است. سال هاست که ما دعوا داریم بر سر خلیج فارس و خلیج عربی و یا سالهاست که بر سر تقسیم دریای خزر دعوا داریم. ما اصولا به این موارد حساسیم. حاضریم برای یک وجب از خاک ایران جان مان را بدهیم و در طول هشت سال دفاع مقدس دادیم. اما آیا به همان اندازه که به یک وجب از خاک وطن حساس هستیم و غیرت نشان می دهیم به موارد زیر نیز حساس هستیم؟
🔶 1- کشورهای همسایه دارند از میادین مشترک، سهم نفت و گاز ما را می بلعند و بالا می کشند. آیا میلیون های بشکه نفت خام به اندازه یک وجب از خاک ایران ارزش گریبان دریدن ندارد.
🔹 2- سالانه هزاران نفر از نخبگان ثروت و معرفت از کشور خارج می شوند. آیا این سرمایه های تکرارنشدنی به اندازه یک متر از دریای خزر و یا به اندازه نام خلیج همیشه فارس اهمیت ندارد. خود من بیش از ده ها بار به کمپین های اعتراضی علیه تغییر نام خلیج فارس دعوت شده ام اما حتی یک بار هم به کمپین اعتراض علیه خروج میلیون ها ضریب هوشی و میلیاردها دلار ثروت دعوت نشده ام.
🔸3- سالانه هزارن کیلومتر مربع جنگل از بین می رود. بیابان ها گسترش می یابند، سطح آب کاهش پیدا می کند و ایران جزو ۱۰ کشور تخریب کننده محیط زیست شناخته می شود. آیا تخریب جنگل ها و فرسایش خاک به اندازه یک وجب خاک اهمیت ندارد؟
🔹 4- سالانه هزاران نفر از بیکاری به اعتیاد، دزدی و فساد روی می آورند و مجبورند برای زندگی شرافت خود را به بازار خرید و فروش خدمات جنسی ارایه کنند. آمارهای ۱۰ ساله مرکز آمار ایران نشان میدهد با افزایش ۶.۸ میلیونی جمعیت غیرفعال کشور، هماکنون جمعیت خانهنشین به ۴۰.۲ میلیون نفر رسیده است. آیا این مساله به اندازه یک وجب خاک ایران اهمیت ندارد؟
🔹دقت کنید که من نمی گویم خاک ایران اهمیت ندارد. بلکه تاکید اکید دارم که برخی موضوعات هستند که به همان اندازه اهمیت دارند اما نادیده گرفته می شوند.
🔻تحلیل راهبردی:
بنیادین ترین آموزه علوم تصمیم گیری این است: نقطه تمرکزتان را درست تعریف کنید و مساله تان را به خوبی تعریف کنید! چرا؟ چون از آنجا به بعد تمام تلاش ما برای حل مساله و تصمیم گیری و تمام تکنیک هایی که بکار می گیریم، وابسته است به مساله ای که تعریف کرده ایم. متاسفانه ما در طول زمان به برخی موضوعات و مسایل حساس می شویم و نسبت به برخی از موضوعات و مسایل، کوری و نابینایی پیدا می کنیم. یکی از بهترین تکنیک ها، مقایسه زوجی است. یعنی چه؟ یک مساله ای که برای تان مهم است را انتخاب کنید و سپس مسایل دیگر را با آن مقایسه کنید و از خود بپرسید کدام مهم تر است. این باعث می شود که ذهن حالت تحلیلی و منتقدانه بگیرد و رها از پیش فرض ها قضاوت کند.
✍ دکتر مجتبی لشکربلوکی
@kavosh_garan
☄«سلطیه» و چریکهای زبانی
چپ پستمدرن از آنجا که عمدتاً معتقد است «زبان است که زندگی اجتماعی را میسازد» و «زبان عرصه قدرت است» و «نظام قدرت را باید از درون واسازی کرد» بنابراین تصور میکند با «ازآنخودسازی» واژگانِ نظامِ قدرت میتواند آن را براندازد. بر این اساس اگر نظام قدرت به زنان میگوید «سلیطه»، زنان باید به گونهای ارادی خود را سلطیه بخوانند تا اثر قدرت در این کلمه را خنثی کنند. سیاستِ دیگرِ چپ پست مدرن ضدعفونی کردن زبان است: با ذرهبین دنبال کلمات و عبارات و تعابیر روزمره میگردند تا ردپایی از زنستیزی و همجنسگراستیزی و نژادستیزی و غیره در آنها تشخیص دهند و بعد میکوشند فی الفور آنها را تغییر دهند. هدف نهایی به طور ضمنی خلق زبانی جدید است که عاری از قدرت باشد. برای چپ جدید حتی اگر این هدف هرگز دست نیافتنی باشد باید برای آن تلاش کرد.
در برابر چنین دیدگاهی باید تاکید کنیم که زبان به اراده اشخاص و چریکهای زبانی تغییر نمیکند. هر زبانی یک نهادی اجتماعی است که قواعد درونی خود را دارد. ناسزا، ناسزا است و با تصمیم و کارزار چند چپ هپروتی ناگهان معنای خود را از دست نمیدهد. نکته طنزآمیز این است که چپ جدید بسیار نخبهگرا است و بیشتر محدود به چند فعال سیاسی و هنرمند آلامد و برکنار از توده مردم. جمعی خودشیفته که تصور میکنند مرکز جهاناند و با فلان عمل میتوانند «نظام قدرت زبانی» را تغییر دهند. البته این نوع «مبارزه زبانی» هزلی بیمقدار است و باعث وهن مبارزه، اما به هر حال در همین عمل مضحک هم خصلت ثابت سنت چپ را میبینیم: آرزو برای جعل انسانی جدید، جامعهای جدید، زبانی جدید. خیر، زبان همین است که میبینید، معنای کلمات بر مبنای سنتی جمعی به ما رسیده است، تغییرات زبان آهسته است و از تصمیم افراد اطاعت نمیکند.
✍#بابک_مینا
@kavosh_garan
چپ پستمدرن از آنجا که عمدتاً معتقد است «زبان است که زندگی اجتماعی را میسازد» و «زبان عرصه قدرت است» و «نظام قدرت را باید از درون واسازی کرد» بنابراین تصور میکند با «ازآنخودسازی» واژگانِ نظامِ قدرت میتواند آن را براندازد. بر این اساس اگر نظام قدرت به زنان میگوید «سلیطه»، زنان باید به گونهای ارادی خود را سلطیه بخوانند تا اثر قدرت در این کلمه را خنثی کنند. سیاستِ دیگرِ چپ پست مدرن ضدعفونی کردن زبان است: با ذرهبین دنبال کلمات و عبارات و تعابیر روزمره میگردند تا ردپایی از زنستیزی و همجنسگراستیزی و نژادستیزی و غیره در آنها تشخیص دهند و بعد میکوشند فی الفور آنها را تغییر دهند. هدف نهایی به طور ضمنی خلق زبانی جدید است که عاری از قدرت باشد. برای چپ جدید حتی اگر این هدف هرگز دست نیافتنی باشد باید برای آن تلاش کرد.
در برابر چنین دیدگاهی باید تاکید کنیم که زبان به اراده اشخاص و چریکهای زبانی تغییر نمیکند. هر زبانی یک نهادی اجتماعی است که قواعد درونی خود را دارد. ناسزا، ناسزا است و با تصمیم و کارزار چند چپ هپروتی ناگهان معنای خود را از دست نمیدهد. نکته طنزآمیز این است که چپ جدید بسیار نخبهگرا است و بیشتر محدود به چند فعال سیاسی و هنرمند آلامد و برکنار از توده مردم. جمعی خودشیفته که تصور میکنند مرکز جهاناند و با فلان عمل میتوانند «نظام قدرت زبانی» را تغییر دهند. البته این نوع «مبارزه زبانی» هزلی بیمقدار است و باعث وهن مبارزه، اما به هر حال در همین عمل مضحک هم خصلت ثابت سنت چپ را میبینیم: آرزو برای جعل انسانی جدید، جامعهای جدید، زبانی جدید. خیر، زبان همین است که میبینید، معنای کلمات بر مبنای سنتی جمعی به ما رسیده است، تغییرات زبان آهسته است و از تصمیم افراد اطاعت نمیکند.
✍#بابک_مینا
@kavosh_garan
فرمانروایان توتالیتر از آنجایی که هنوز هم به بسیج مردم نیاز دارند بر اجباری تکیه میکنند، که ما به دست خود بر خودمان تحمیل میکنیم. این اجبار درونی همان بیدادگری منطقی است که جز استعداد بزرگ انسانها برای آغازگری چیزهای تازه، هیچ چیز دیگری نمیتواند در برابرش ایستادگی کند.
انسان با تسلیم به این منطق بیدادگر و زانو زدن دربرابر یک بیدادگر بیرون از خود، آزادی درونیاش را به همراه آزادی حرکتش واگذار میکند.
آزادی به عنوان یک استعداد درونی انسان، برابر است با استعداد آغازگری؛ درست همچنان که واقعیت سیاسی معادل است با فضای لازم برای حرکت در میان انسانها.
همچنان که به ارعاب نیاز است تا مبادا با زایش یک بشر نوین آغاز تازه ای از سر گرفته شود و صدایش در جهان به گوش رسد، به بسیج نیروی الزام آور منطق نیز نیاز است تا مبادا کسی تفکری را آغاز کند.
حکومت توتالیتر تنها زمانی احساس امنیت خواهد کرد که بتواند برای واداشتن انسانها به همگامی، از اراده خود آنها استفاده کند. این سیستم، نوع بشر را به عنوان مواد خویش مورد استفاده قرار میدهد و در حرکت خویش نه مرگ میشناسد و نه زندگی.
#هانا_آرنت
#توتالیتاریسم
@kavosh_garan
انسان با تسلیم به این منطق بیدادگر و زانو زدن دربرابر یک بیدادگر بیرون از خود، آزادی درونیاش را به همراه آزادی حرکتش واگذار میکند.
آزادی به عنوان یک استعداد درونی انسان، برابر است با استعداد آغازگری؛ درست همچنان که واقعیت سیاسی معادل است با فضای لازم برای حرکت در میان انسانها.
حکومت توتالیتر تنها زمانی احساس امنیت خواهد کرد که بتواند برای واداشتن انسانها به همگامی، از اراده خود آنها استفاده کند. این سیستم، نوع بشر را به عنوان مواد خویش مورد استفاده قرار میدهد و در حرکت خویش نه مرگ میشناسد و نه زندگی.
#هانا_آرنت
#توتالیتاریسم
@kavosh_garan