📚سه نسخه خطی در نقد فلسفه و عرفان
آنچه در این مجموعه خواهید دید:
------------------------------------
📕رد صوفیه؛ آیت الله محمد جعفر بهبهانی:
رقعی، ۱۱۸ص
بررسی شعر مولوی در آلت حق دانستن ابن ملجم
شناخت مولوی و شمس تبریزی
بررسی داستان جعلی موسی و شبان مولوی
عشق مجازی در بین صوفیه
نقد وحدت وجود
بررسی مسأله رؤیت خداوند
برخی سخنان جنید
غزالی و دشمنیهایش با اهل بیت علیهم السلام
غزالی و تقدیس ابلیس
غزالی و امرد بازی
حسن بصری و دشمنیهایش با اهل بیت علیهم السلام
صوفیه و تقدیس ابلیس
دشمنی سنیهای اندلس با اهل بیت علیهم السلام
----------------------------------------
📕رد مذهب حکما؛ محمد تقی مجلسی
رقعی، ۱۲۵ص
بررسی موضع مجلسی اول در قبال فلسفه و عرفان
بررسی دشمنیهای میرلوحی با مجلسیها
نقد فلاسفه:
فلاسفه و اعتقاد به قدم عالم
فلاسفه و انکار معراج رسول خدا
فلاسفه و اعتقاد به فاعل موجَب بودن خداوند
وارد کردن کتب فلاسفه یونان برای انحراف جامعه اسلامی
فلاسفه و انکار عذاب جهنم
فلاسفه و انکار معاد جسمانی
فلاسفه و انکار اراده الهی
ابن سینا و شرب خمر
ابن سینا و ترجیح خلیفه دوم بر امیرالمؤمنین علیه السلام
فلاسفه و انکار علم خداوند به جزئیات
گلایه مرحوم مجلسی اول از طلابی که وقت خود را صرف تعلیم فلسفه میکنند
از ویژگیهای این احیا، ضمیمه کردن اشکالات علامه مجلسی بر فلاسفه از کتب مختلفشان برای تکمیل استدلالهای مجلسی پدر است.
--------------------------------------
📕رد صوفیه؛ ملا محمد طاهر قمی
رقعی، ۱۴۴ص
بیان نقدها و ردیهها بر حلاج توسط: شیخ مفید، شیخ صدوق، شیخ طوسی، علامه حلی و شیخ طبرسی
برخی احوالات و سخنان عجیب بایزید
بررسی بیگانگی شیعه از خانقاه و تصوف
برخی سخنان و کارهای عجیب شبلی
ملای رومی و رقص و سماع
صوفیه و قول به جبر
دشمنیهای ابن عربی با تشیع
بررسی احوالات علاء الدوله سمنانی و انکار حیات امام زمان توسط او
بررسی مسأله عشق در روایات
-----------------------------------
تهیه:
https://www.tg-me.com/ketab_14/65
آنچه در این مجموعه خواهید دید:
------------------------------------
📕رد صوفیه؛ آیت الله محمد جعفر بهبهانی:
رقعی، ۱۱۸ص
بررسی شعر مولوی در آلت حق دانستن ابن ملجم
شناخت مولوی و شمس تبریزی
بررسی داستان جعلی موسی و شبان مولوی
عشق مجازی در بین صوفیه
نقد وحدت وجود
بررسی مسأله رؤیت خداوند
برخی سخنان جنید
غزالی و دشمنیهایش با اهل بیت علیهم السلام
غزالی و تقدیس ابلیس
غزالی و امرد بازی
حسن بصری و دشمنیهایش با اهل بیت علیهم السلام
صوفیه و تقدیس ابلیس
دشمنی سنیهای اندلس با اهل بیت علیهم السلام
----------------------------------------
📕رد مذهب حکما؛ محمد تقی مجلسی
رقعی، ۱۲۵ص
بررسی موضع مجلسی اول در قبال فلسفه و عرفان
بررسی دشمنیهای میرلوحی با مجلسیها
نقد فلاسفه:
فلاسفه و اعتقاد به قدم عالم
فلاسفه و انکار معراج رسول خدا
فلاسفه و اعتقاد به فاعل موجَب بودن خداوند
وارد کردن کتب فلاسفه یونان برای انحراف جامعه اسلامی
فلاسفه و انکار عذاب جهنم
فلاسفه و انکار معاد جسمانی
فلاسفه و انکار اراده الهی
ابن سینا و شرب خمر
ابن سینا و ترجیح خلیفه دوم بر امیرالمؤمنین علیه السلام
فلاسفه و انکار علم خداوند به جزئیات
گلایه مرحوم مجلسی اول از طلابی که وقت خود را صرف تعلیم فلسفه میکنند
از ویژگیهای این احیا، ضمیمه کردن اشکالات علامه مجلسی بر فلاسفه از کتب مختلفشان برای تکمیل استدلالهای مجلسی پدر است.
--------------------------------------
📕رد صوفیه؛ ملا محمد طاهر قمی
رقعی، ۱۴۴ص
بیان نقدها و ردیهها بر حلاج توسط: شیخ مفید، شیخ صدوق، شیخ طوسی، علامه حلی و شیخ طبرسی
برخی احوالات و سخنان عجیب بایزید
بررسی بیگانگی شیعه از خانقاه و تصوف
برخی سخنان و کارهای عجیب شبلی
ملای رومی و رقص و سماع
صوفیه و قول به جبر
دشمنیهای ابن عربی با تشیع
بررسی احوالات علاء الدوله سمنانی و انکار حیات امام زمان توسط او
بررسی مسأله عشق در روایات
-----------------------------------
تهیه:
https://www.tg-me.com/ketab_14/65
🔴حسن انصاری، زابینه اشمیتکه| سید مرتضی
#حسن_انصاری
کلام شیعه نزد حسن انصاری مفهومی ندارد جز اخذ از معتزله و حفظ و عمق بخشیدن به کار معتزلیان. نگاه او به سید مرتضی نیز دقیقا همین است که سید مرتضی هر چند در ظاهر و در ابتدا با معتزلیان مخالف بود ولی در نهایت اندیشه ایشان را پذیرفت!
حسن انصاری مینویسد:
«معتقدم این تشیع بود که در هزار سال گذشته کلام معتزلی را از آن خود کرد و آن را متحول و عمیقتر کرد. اینجا اصلا مسئله این نیست که کدام اصیل است و کدام نه و اینکه کدام از اینها از دیگری اخذ و اقتباس کرده. کلام معتزلی الآن نزدیک هشتصد سال است که اصلا متعلق به تشیع است و این شیعیان بوده اند که آن را حفظ و تداوم بخشیدند. کلام معتزلی و خردگرایی معتزلی از افتخارات و از دستاوردهای تشیع و تمدن شیعی در طول هزار سال گذشته بوده».¹
و گلایه میکند که سخن او مبنی بر «اینکه کلام شیعی کلام معتزلی است را عدهای برنتابیدند.»
فعلا در این پست قصد نداریم اشتباهات حسن انصاری را بررسی کنیم و بعدها ان شاءالله کدهای بیشتری از کتب و نوشتههای او درباره معتزله و شیعیان خواهیم نوشت و نشان خواهیم داد او مدعی است علمای شیعه با کلام معتزله بود که سخنان اهل بیت علیهم السلام را درک میکردند!
◀اکنون در این نوشتار فقط میخواهیم مطلبی را تذکر دهیم:
حسن انصاری در کتاب میان فلسفه و کلام، ص۳۷۶ مدعی است که بسیاری از سخنان افرادی مثل سید مرتضی که در آثار کلامی خود مطرح کردهاند با روایات امامیه سازگار نیست!
اکنون فارغ از داوری درباره ادعای حسن انصاری، از او میپرسیم شما که معتقدید سخنان شریف مرتضی با روایات امامیه سازگار نیست به چه دلیل مدام آثار او را نشر و پخش میکنید؟ آیا بنایتان مخالفت با روایات اهل بیت علیهم السلام است؟!
احتمال دیگر آن است که انصاری اصلا مجامع روایی شیعه را قبول نداشته باشد و بگوید مخالفت آثار سید مرتضی با روایات امامیه است نه سخنان خود اهل بیت علیهم السلام در عالم واقع.
در هر حال هر کدام از این دو احتمال فساد عمیقی در اندیشه انصاری را نشان میدهد.
اشمیتکه و انصاری
اشمیتکه یهودی که پس از سالها فعالیت در اسرائیل اکنون کرسی استادی در اختیار داشته و به تحقیق درباره کلام معتزله مشغول است، فردی میلیاردر است که هیچ سعیی نیز در کتمان کردن پولهای سرازیر شده از اسرائیل برای پروژههایش ندارد. یهودیان به شدت به کلام معتزله علاقهمند هستند و آن را بهترین دستگاه برای دفاع از عقاید توحیدی میدانند.
حال حسن انصاری بجای نشان دادن اینکه اولا کلام شیعی بسیار غنیتر از کلام معتزلی است و ثانیا آنان هر چه دارند از امامان شیعه است و خود نیز خواسته و ناخواسته به آن معترفند، ولی انصاری کاملا برعکس عمل میکند و شیعه را وامدار معتزله عنوان میکند!
حال انصاف دهید کسی بدتر از این میتوانست خیانتی درباره کلام شیعه داشته باشد؟ آسیبی که تحقیقات حسن انصاری به تشیع میزند را کدام مستشرق زده است؟!
اشمیتکه فردی سیّاس است و از طرف دیگر دکتر ایرانی ما فردی ساده لوح است که خواسته و ناخواسته پازل اشمیتکه را تکمیل کرده است.
آیا اگر آن زن یهودی این ایرانی ساده لوح را با خود همراه نمیکرد و خودش به تنهایی شیعه را مقلد معتزله و سید مرتضی را پیرو معتزلیان معرفی میکرد آیا کسی از او میپذیرفت؟
@kalam_shia
-----------------------------------
1. https://www.tg-me.com/azbarresihayetarikhi/1925
#حسن_انصاری
کلام شیعه نزد حسن انصاری مفهومی ندارد جز اخذ از معتزله و حفظ و عمق بخشیدن به کار معتزلیان. نگاه او به سید مرتضی نیز دقیقا همین است که سید مرتضی هر چند در ظاهر و در ابتدا با معتزلیان مخالف بود ولی در نهایت اندیشه ایشان را پذیرفت!
حسن انصاری مینویسد:
«معتقدم این تشیع بود که در هزار سال گذشته کلام معتزلی را از آن خود کرد و آن را متحول و عمیقتر کرد. اینجا اصلا مسئله این نیست که کدام اصیل است و کدام نه و اینکه کدام از اینها از دیگری اخذ و اقتباس کرده. کلام معتزلی الآن نزدیک هشتصد سال است که اصلا متعلق به تشیع است و این شیعیان بوده اند که آن را حفظ و تداوم بخشیدند. کلام معتزلی و خردگرایی معتزلی از افتخارات و از دستاوردهای تشیع و تمدن شیعی در طول هزار سال گذشته بوده».¹
و گلایه میکند که سخن او مبنی بر «اینکه کلام شیعی کلام معتزلی است را عدهای برنتابیدند.»
فعلا در این پست قصد نداریم اشتباهات حسن انصاری را بررسی کنیم و بعدها ان شاءالله کدهای بیشتری از کتب و نوشتههای او درباره معتزله و شیعیان خواهیم نوشت و نشان خواهیم داد او مدعی است علمای شیعه با کلام معتزله بود که سخنان اهل بیت علیهم السلام را درک میکردند!
◀اکنون در این نوشتار فقط میخواهیم مطلبی را تذکر دهیم:
حسن انصاری در کتاب میان فلسفه و کلام، ص۳۷۶ مدعی است که بسیاری از سخنان افرادی مثل سید مرتضی که در آثار کلامی خود مطرح کردهاند با روایات امامیه سازگار نیست!
اکنون فارغ از داوری درباره ادعای حسن انصاری، از او میپرسیم شما که معتقدید سخنان شریف مرتضی با روایات امامیه سازگار نیست به چه دلیل مدام آثار او را نشر و پخش میکنید؟ آیا بنایتان مخالفت با روایات اهل بیت علیهم السلام است؟!
احتمال دیگر آن است که انصاری اصلا مجامع روایی شیعه را قبول نداشته باشد و بگوید مخالفت آثار سید مرتضی با روایات امامیه است نه سخنان خود اهل بیت علیهم السلام در عالم واقع.
در هر حال هر کدام از این دو احتمال فساد عمیقی در اندیشه انصاری را نشان میدهد.
اشمیتکه و انصاری
اشمیتکه یهودی که پس از سالها فعالیت در اسرائیل اکنون کرسی استادی در اختیار داشته و به تحقیق درباره کلام معتزله مشغول است، فردی میلیاردر است که هیچ سعیی نیز در کتمان کردن پولهای سرازیر شده از اسرائیل برای پروژههایش ندارد. یهودیان به شدت به کلام معتزله علاقهمند هستند و آن را بهترین دستگاه برای دفاع از عقاید توحیدی میدانند.
حال حسن انصاری بجای نشان دادن اینکه اولا کلام شیعی بسیار غنیتر از کلام معتزلی است و ثانیا آنان هر چه دارند از امامان شیعه است و خود نیز خواسته و ناخواسته به آن معترفند، ولی انصاری کاملا برعکس عمل میکند و شیعه را وامدار معتزله عنوان میکند!
حال انصاف دهید کسی بدتر از این میتوانست خیانتی درباره کلام شیعه داشته باشد؟ آسیبی که تحقیقات حسن انصاری به تشیع میزند را کدام مستشرق زده است؟!
اشمیتکه فردی سیّاس است و از طرف دیگر دکتر ایرانی ما فردی ساده لوح است که خواسته و ناخواسته پازل اشمیتکه را تکمیل کرده است.
آیا اگر آن زن یهودی این ایرانی ساده لوح را با خود همراه نمیکرد و خودش به تنهایی شیعه را مقلد معتزله و سید مرتضی را پیرو معتزلیان معرفی میکرد آیا کسی از او میپذیرفت؟
@kalam_shia
-----------------------------------
1. https://www.tg-me.com/azbarresihayetarikhi/1925
Telegram
کلام مکتب عقل و وحی
A critical study of some common misunderstandings about the basic principles of Twelver Shii Islam in the western traditions of Islamic studies: Reflections on the methodological and argumentative mistakes of Hasan Farhang Ansari
سلسلة مقالات ودراسات نقدية…
سلسلة مقالات ودراسات نقدية…
⚫️امام حسن عسکری علیه السلام:
لولا محمد والأوصیاء من ولده کنتم حیاری کالبهائم.
اگر رسول خدا و اوصیای او که از خاندان اویند نبودند همانند حیوانات سرگردان و حیران بودید.
علل الشرایع، ج۲، ص۲۴۹
رسول خدا خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام:
إنّک والأوصیاء من بعدک عرفاء لا یعرف الله إلّا بسبیل معرفتکم.
تو و جانشینانت اهل معرفتی هستید که خداوند جز از راه شناخت شما شناخته نمیشود. خصال، ج۱، ص۱۵۰
شرح این احادیث زیبا را در کتاب معرفة الله تعالی بالله استاد حسن میلانی ببینید.
@kalam_shia
لولا محمد والأوصیاء من ولده کنتم حیاری کالبهائم.
اگر رسول خدا و اوصیای او که از خاندان اویند نبودند همانند حیوانات سرگردان و حیران بودید.
علل الشرایع، ج۲، ص۲۴۹
رسول خدا خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام:
إنّک والأوصیاء من بعدک عرفاء لا یعرف الله إلّا بسبیل معرفتکم.
تو و جانشینانت اهل معرفتی هستید که خداوند جز از راه شناخت شما شناخته نمیشود. خصال، ج۱، ص۱۵۰
شرح این احادیث زیبا را در کتاب معرفة الله تعالی بالله استاد حسن میلانی ببینید.
@kalam_shia
ده ربیع الاول سالروز ازدواج ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری با رسول خدا صلی الله علیه وآله.¹
------------------------------------
1. مسار الشیعة، ۲۹، مصباح المتهجد شیخ طوسی، ۷۳۲، بحار، ۹۵، ۳۵۷، زاد المعاد، ۳۴۴. (به نقل از تقویم شیعه، ۱۰۷)
https://www.tg-me.com/kalam_shia/90
------------------------------------
1. مسار الشیعة، ۲۹، مصباح المتهجد شیخ طوسی، ۷۳۲، بحار، ۹۵، ۳۵۷، زاد المعاد، ۳۴۴. (به نقل از تقویم شیعه، ۱۰۷)
https://www.tg-me.com/kalam_shia/90
Telegram
|بررسیهای کلامی|
مداحی کمنظیر ملاباسم درباره ام المؤمنین خدیجه کبری سلام الله علیها
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله:
بدترین دانشمندان امت من کسانی هستند که از راه ما بیرون رفته و راه به سوی ما را بستهاند.
عوالم العلوم، ج۲، ص۷
@kalam_shia
بدترین دانشمندان امت من کسانی هستند که از راه ما بیرون رفته و راه به سوی ما را بستهاند.
عوالم العلوم، ج۲، ص۷
@kalam_shia
🔴ملاحظاتی پیرامون نوشتاری از حسن انصاری درباره ابن سینا، نبیذ و ابوحنیفه
آقای انصاری درباره اینکه ابن سینا اهل شراب نبود چنین مینویسد:
ابن سينا در فقه حنفی مذهب بود. بنابراين او نبيذ و اقسامی از شرابهای غیر مسکر را حلال میدانست (بسته به ميزان و کیفیت مصرف). در اينجا و در بسياری از متون مشابه در ادب عربی و فارسی مقصود از شراب، نبيذ و شراب های غير خمر و یا غیر مسکر است.
اينجا اين توضيح را اضافه کنم که در میان حنفیان درباره شراب های غیر خمر و حلیت و حرمت آنها اختلاف نظر وجود دارد؛ البته عمدتا درباره انواع غير مسکر آن (که زياد آن سکر میآورد). گرچه از خود ابوحنيفه و شاگردش ابو يوسف درباره نبیذ مسکر هم به شرط آنکه به قصد لهو نباشد اختلافی در اين زمينه ديده میشود. درباره احکام وابسته به شرب هم اختلافاتی در ميان کتابهای فقهی احناف هست که بحثش مجال ديگری میطلبد. در خود قانون ابن سينا هم آنجا که از فوائد شراب سخن میرود اشاره ای به شرط غیر مسکر بودن میرود.¹
---------------------------
پیرامون این نوشتار مطالبی به ذهن میرسد:
مشخص نیست مقصود ایشان از اینکه بیان میکنند ابن سینا بر مذهب ابوحنیفه است چیست، اگر صرفا میخواهند بگویند: ما دو نوع نبیذ داریم یکی مسکر و دیگری غیر مسکر، فلذا چون ابن سینا بر مذهب ابوحنیفه است که نبیذِ غیر مسکر را حرام نمیداند پس حتما او نبیذ غیر مسکر میخورده است چون خوردن نبیذ مسکر حرام است، در اینصورت پاسخ میدهیم:
اینکه نبیذ بر دو قسم است و شُرب نبیذِ غیر مسکر حرام نیست، مورد قبول شیعه نیز میباشد پس معلوم نیست به چه جهت بر حنفی بودن ابن سینا تأکید شده است.
[از جمله روایات شیعه در این باب:
سمعت رجلا یقول لأبي عبدالله علیه السلام ما تقول في النبیذ فإنّ أبا مریم یَشرَبُه ویَزعم أنّک أمرتَه بشربِه، فقال علیه السلام صدق ابو مریم سألني عن النبیذ فأخبَرتُه أنّه حلال ولم یَسألني عن المسکر. وسائل الشیعه، ج۲۵، ص۳۵۲
و نیز: أصاب ثوبي نبیذ، أصلّي فیه؟ قال علیه السلام: نعم، قلت قطرة من نبیذ قطرت في حبٍّ أشرَبُ منه؟ قال علیه السلام: نعم إنّ أصل النبیذ حلال وإنّ أصل الخمر حرام. تهذیب، ج۱، ص۲۷۹
پس برخلاف خمر که مطلقا حرام است نبیذ بر دو نوع است و قسم مسکر آن حرام است]
پس با همین مبنا میتوان به داد کثیری از شاربین شراب و نبیذ رسید و مثلا گفت چون فلانی شیعه است و در شیعه خوردن نبیذ مسکر حرام است پس یحتمل او نبیذِ غیر مسکر میخورده است!
اما اگر مطلب عمیقتری در پسِ بیان آقای انصاری است و آن اینکه ایشان میدانند که:
ابوحنیفه برخلاف رئیس سه مذهب سنی دیگر قائل به طهارت و حلیّت شرب نبیذ مسکر است،² در اینصورت میگوییم پس چرا میگویید ابن سینا چون در فقه حنفی است برخی نبیذهای غیر مسکر را حلال میدانست؟ در واقع باید بگویید او حتی نبیذ مسکر را هم مانند ابوحنیفه حلال میدانست فلذا از نظر او خوردن نبیذ مسکر حرمتی ندارد.
پس در مجموع اگر کسی بگوید من میپذیرم ابن سینا مست میکرده و تلو تلو هم میخورده است ولی چون حنفی مذهب بوده به ظاهر نمیتوانید به او اشکال کنید؛ در اینصورت گفتگو با آن شخص تمام است
اما اگر کسی مانند آقای انصاری در عین حال که ابن سینا را حنفی میداند بدون قرینه بخواهد شراب را به نبیذ غیرِ مسکر منصرف کند، میگوییم مگر حنفی نبیذ مسکر را حرام میداند که شما در عین حنفی دانستن ابن سینا میخواهید دامن او را از نبیذ مسکر پاک کنید؟
شراب در بیان او اگر خمر هم نباشد، حنفی بودنش قرینهای خواهد بود که استبعادی وجود ندارد که شامل نبیذ مسکر باشد؛ بلکه افرادی مانند ملاصدرا طبق عرف همین برداشت خمر از کلام او کردهاند.
اسفار، ج۱، ص۱۶۰: قال الشیخ في سبب شدة الفرح في شارب الخمر…أن الخمر إذا شُربت باعتدال ولدت روحاً کثیرةً معتدلةً في الرقة والغلظ شدیدة النورانیة.
اما اگر بگویید شاید ابن سینا در بحث نبیذِ مسکر تابع ابوحنیفه نبوده، در اینصورت باز میگوییم آیا به صرف یک احتمالِ بدون قرینه میتوان ایده پردازی کرد؟
در انتها لازم به ذکر است آنچه در قانون ابن سینا از محرّمات ذکر شده است محدود به شرب خمر نیست که بدین طریق بتوان آن را توجیه کرد. توصیه به خوردن آلت تناسلی برخی حیوانات، خوردن خون حیض، و حدود بیش از دویست موردِ حرام دیگر که نه در مذهب ابوحنیفه حلال است و نه در غیر آن. ابن سینا حتی راهکارهایی برای تداوم مستی شراب و لذت بردن بیشتر از آن بیان میکند که با یک تورق ساده در قانون بدست میآید. (اجمالا بنگرید به قانون، ج۱، ص۶-۳۹۳، انتشارات سروش، با مقدمه علی اکبر ولایتی)
#حسن_انصاری
@kalam_shia
-------------------------------
1. www.tg-me.com/azbarresihayetarikhi/1622
2. درباره ابوحنیفه و جواز شرب نبیذ مسکر بنگرید به: کتاب السنة، ج۱، ص۲۰۷ | المجموع، النووي، ج۲، ۵۶۴ | شیخ مفید نیز اشارهای به این مطلب دارد: المسائل الصاغانیة، ص۱۱۴
آقای انصاری درباره اینکه ابن سینا اهل شراب نبود چنین مینویسد:
ابن سينا در فقه حنفی مذهب بود. بنابراين او نبيذ و اقسامی از شرابهای غیر مسکر را حلال میدانست (بسته به ميزان و کیفیت مصرف). در اينجا و در بسياری از متون مشابه در ادب عربی و فارسی مقصود از شراب، نبيذ و شراب های غير خمر و یا غیر مسکر است.
اينجا اين توضيح را اضافه کنم که در میان حنفیان درباره شراب های غیر خمر و حلیت و حرمت آنها اختلاف نظر وجود دارد؛ البته عمدتا درباره انواع غير مسکر آن (که زياد آن سکر میآورد). گرچه از خود ابوحنيفه و شاگردش ابو يوسف درباره نبیذ مسکر هم به شرط آنکه به قصد لهو نباشد اختلافی در اين زمينه ديده میشود. درباره احکام وابسته به شرب هم اختلافاتی در ميان کتابهای فقهی احناف هست که بحثش مجال ديگری میطلبد. در خود قانون ابن سينا هم آنجا که از فوائد شراب سخن میرود اشاره ای به شرط غیر مسکر بودن میرود.¹
---------------------------
پیرامون این نوشتار مطالبی به ذهن میرسد:
مشخص نیست مقصود ایشان از اینکه بیان میکنند ابن سینا بر مذهب ابوحنیفه است چیست، اگر صرفا میخواهند بگویند: ما دو نوع نبیذ داریم یکی مسکر و دیگری غیر مسکر، فلذا چون ابن سینا بر مذهب ابوحنیفه است که نبیذِ غیر مسکر را حرام نمیداند پس حتما او نبیذ غیر مسکر میخورده است چون خوردن نبیذ مسکر حرام است، در اینصورت پاسخ میدهیم:
اینکه نبیذ بر دو قسم است و شُرب نبیذِ غیر مسکر حرام نیست، مورد قبول شیعه نیز میباشد پس معلوم نیست به چه جهت بر حنفی بودن ابن سینا تأکید شده است.
[از جمله روایات شیعه در این باب:
سمعت رجلا یقول لأبي عبدالله علیه السلام ما تقول في النبیذ فإنّ أبا مریم یَشرَبُه ویَزعم أنّک أمرتَه بشربِه، فقال علیه السلام صدق ابو مریم سألني عن النبیذ فأخبَرتُه أنّه حلال ولم یَسألني عن المسکر. وسائل الشیعه، ج۲۵، ص۳۵۲
و نیز: أصاب ثوبي نبیذ، أصلّي فیه؟ قال علیه السلام: نعم، قلت قطرة من نبیذ قطرت في حبٍّ أشرَبُ منه؟ قال علیه السلام: نعم إنّ أصل النبیذ حلال وإنّ أصل الخمر حرام. تهذیب، ج۱، ص۲۷۹
پس برخلاف خمر که مطلقا حرام است نبیذ بر دو نوع است و قسم مسکر آن حرام است]
پس با همین مبنا میتوان به داد کثیری از شاربین شراب و نبیذ رسید و مثلا گفت چون فلانی شیعه است و در شیعه خوردن نبیذ مسکر حرام است پس یحتمل او نبیذِ غیر مسکر میخورده است!
اما اگر مطلب عمیقتری در پسِ بیان آقای انصاری است و آن اینکه ایشان میدانند که:
ابوحنیفه برخلاف رئیس سه مذهب سنی دیگر قائل به طهارت و حلیّت شرب نبیذ مسکر است،² در اینصورت میگوییم پس چرا میگویید ابن سینا چون در فقه حنفی است برخی نبیذهای غیر مسکر را حلال میدانست؟ در واقع باید بگویید او حتی نبیذ مسکر را هم مانند ابوحنیفه حلال میدانست فلذا از نظر او خوردن نبیذ مسکر حرمتی ندارد.
پس در مجموع اگر کسی بگوید من میپذیرم ابن سینا مست میکرده و تلو تلو هم میخورده است ولی چون حنفی مذهب بوده به ظاهر نمیتوانید به او اشکال کنید؛ در اینصورت گفتگو با آن شخص تمام است
اما اگر کسی مانند آقای انصاری در عین حال که ابن سینا را حنفی میداند بدون قرینه بخواهد شراب را به نبیذ غیرِ مسکر منصرف کند، میگوییم مگر حنفی نبیذ مسکر را حرام میداند که شما در عین حنفی دانستن ابن سینا میخواهید دامن او را از نبیذ مسکر پاک کنید؟
شراب در بیان او اگر خمر هم نباشد، حنفی بودنش قرینهای خواهد بود که استبعادی وجود ندارد که شامل نبیذ مسکر باشد؛ بلکه افرادی مانند ملاصدرا طبق عرف همین برداشت خمر از کلام او کردهاند.
اسفار، ج۱، ص۱۶۰: قال الشیخ في سبب شدة الفرح في شارب الخمر…أن الخمر إذا شُربت باعتدال ولدت روحاً کثیرةً معتدلةً في الرقة والغلظ شدیدة النورانیة.
اما اگر بگویید شاید ابن سینا در بحث نبیذِ مسکر تابع ابوحنیفه نبوده، در اینصورت باز میگوییم آیا به صرف یک احتمالِ بدون قرینه میتوان ایده پردازی کرد؟
در انتها لازم به ذکر است آنچه در قانون ابن سینا از محرّمات ذکر شده است محدود به شرب خمر نیست که بدین طریق بتوان آن را توجیه کرد. توصیه به خوردن آلت تناسلی برخی حیوانات، خوردن خون حیض، و حدود بیش از دویست موردِ حرام دیگر که نه در مذهب ابوحنیفه حلال است و نه در غیر آن. ابن سینا حتی راهکارهایی برای تداوم مستی شراب و لذت بردن بیشتر از آن بیان میکند که با یک تورق ساده در قانون بدست میآید. (اجمالا بنگرید به قانون، ج۱، ص۶-۳۹۳، انتشارات سروش، با مقدمه علی اکبر ولایتی)
#حسن_انصاری
@kalam_shia
-------------------------------
1. www.tg-me.com/azbarresihayetarikhi/1622
2. درباره ابوحنیفه و جواز شرب نبیذ مسکر بنگرید به: کتاب السنة، ج۱، ص۲۰۷ | المجموع، النووي، ج۲، ۵۶۴ | شیخ مفید نیز اشارهای به این مطلب دارد: المسائل الصاغانیة، ص۱۱۴
|بررسیهای کلامی|
🔴ملاحظاتی پیرامون نوشتاری از حسن انصاری درباره ابن سینا، نبیذ و ابوحنیفه آقای انصاری درباره اینکه ابن سینا اهل شراب نبود چنین مینویسد: ابن سينا در فقه حنفی مذهب بود. بنابراين او نبيذ و اقسامی از شرابهای غیر مسکر را حلال میدانست (بسته به ميزان و کیفیت…
تتمه:
مشخص نیست منظور آقای انصاری از این جمله چیست: شراب غیر مسکر که زیاد آن سکر میآورد!!!
چطور میشود غیر مسکر سکر بیاورد؟!
مثلا اگر کسی به میزان زیادی آب پرتقال غیر مسکر بخورد مست میشود؟
و مضافا، اینکه میگویند "ابن سینا هم آنجا که از فوائد شراب سخن میگوید اشارهای به شرط غیر مسکر بودن میرود"
گوییم اتفاقا آن شرابی که پزشکها درباره فوائد آن بحث میکنند منصرف به شرابِ مسکر است وگرنه چه معنایی دارد درباره فواید مطلقِ نوشیدنی بحث کنند؟!
و این برداشتِ عجیبی خواهد بود که شراب در لسان پزشک را به شراب غیر مسکر برگردانیم و بگوییم او منظورش از شراب همان چیز آشامیدنی بود! و مثلا ده صفحه مطلب در فوائد چیز آشامیدنی نوشته است و البته آن چیز آشامیدنی را هم مشخص نکرده و صرفا با واژه شراب درباره آن سخن گفته است!
@kalam_shia
مشخص نیست منظور آقای انصاری از این جمله چیست: شراب غیر مسکر که زیاد آن سکر میآورد!!!
چطور میشود غیر مسکر سکر بیاورد؟!
مثلا اگر کسی به میزان زیادی آب پرتقال غیر مسکر بخورد مست میشود؟
و مضافا، اینکه میگویند "ابن سینا هم آنجا که از فوائد شراب سخن میگوید اشارهای به شرط غیر مسکر بودن میرود"
گوییم اتفاقا آن شرابی که پزشکها درباره فوائد آن بحث میکنند منصرف به شرابِ مسکر است وگرنه چه معنایی دارد درباره فواید مطلقِ نوشیدنی بحث کنند؟!
و این برداشتِ عجیبی خواهد بود که شراب در لسان پزشک را به شراب غیر مسکر برگردانیم و بگوییم او منظورش از شراب همان چیز آشامیدنی بود! و مثلا ده صفحه مطلب در فوائد چیز آشامیدنی نوشته است و البته آن چیز آشامیدنی را هم مشخص نکرده و صرفا با واژه شراب درباره آن سخن گفته است!
@kalam_shia
🔴هدایة الضالین؛ پدر آنتونیو دوژِزو
(علیقلی جدید الاسلام)
علیقلی جدید الاسلام یکی از بزرگان مسیحیت که مأمور تبلیغ در ایران عصر صفویه بود بعد از مدتی شیعه میشود و کتابی در رد مسیحیت به زبان لاتین مینویسد، سپس به گفته خود آن را برای استفاده فارسی زبانان با عنوان «هدایة الضالین» به فارسی ترجمه میکند.
دوژِزو در ص۲۱۴ هدایة الضالین که به شماره نسخه۲۸۹۵ در کتابخانه مرکز احیاء نگهداری میشود و از روی نسخه اصلی کتاب استنساخ شده اشاره میکند که اینک ۱۲سال از هدایت شدنش میگذرد.
در ص۹۹ کتاب زیر
The mission of the portuguese Augustinians to persia and Beyond (1602- 1747)
By John m.Flannery
نویسنده میگوید ظاهرا تألیف کتاب هدایة الضالین در حوالی سال ۱۷۰۸م به اتمام رسیده است. وی در فصل پنجم کتابش به مناسبتی درباره دوژِزو اطلاعاتی ذکر میکند.
اگر اطلاعات او درست باشد پس باید تألیف کتاب در سال ۱۱۲۱ق [=۱۷۰۸م] به اتمام رسیده باشد. و با توجه به آنچه علیقلی در ص۲۱۴ کتابش درج کرده پس او در حدود سال ۱۱۰۹ق اسلام آورده است.
در مقدمه کتاب سفر پیدایش تورات، استاد جعفریان نیز اطلاعاتی درباره دوژزو منتشر کردهاند.
@kalam_shia
(علیقلی جدید الاسلام)
علیقلی جدید الاسلام یکی از بزرگان مسیحیت که مأمور تبلیغ در ایران عصر صفویه بود بعد از مدتی شیعه میشود و کتابی در رد مسیحیت به زبان لاتین مینویسد، سپس به گفته خود آن را برای استفاده فارسی زبانان با عنوان «هدایة الضالین» به فارسی ترجمه میکند.
دوژِزو در ص۲۱۴ هدایة الضالین که به شماره نسخه۲۸۹۵ در کتابخانه مرکز احیاء نگهداری میشود و از روی نسخه اصلی کتاب استنساخ شده اشاره میکند که اینک ۱۲سال از هدایت شدنش میگذرد.
در ص۹۹ کتاب زیر
The mission of the portuguese Augustinians to persia and Beyond (1602- 1747)
By John m.Flannery
نویسنده میگوید ظاهرا تألیف کتاب هدایة الضالین در حوالی سال ۱۷۰۸م به اتمام رسیده است. وی در فصل پنجم کتابش به مناسبتی درباره دوژِزو اطلاعاتی ذکر میکند.
اگر اطلاعات او درست باشد پس باید تألیف کتاب در سال ۱۱۲۱ق [=۱۷۰۸م] به اتمام رسیده باشد. و با توجه به آنچه علیقلی در ص۲۱۴ کتابش درج کرده پس او در حدود سال ۱۱۰۹ق اسلام آورده است.
در مقدمه کتاب سفر پیدایش تورات، استاد جعفریان نیز اطلاعاتی درباره دوژزو منتشر کردهاند.
@kalam_shia
📕نصرة الأصحاب، طغائی کمرهای (۹۵۳- ۱۰۶۰ق)
کتابخانه طباطبایی شیراز، شماره نسخه۱۷
این کتاب ردی است بر الفوائد المدنیة محمد امین استرآبادی
علینقی بن محمد هاشم طغائی هنگام وفات استرآبادی حدود ۸۳ساله بود و تا ۱۰۷سال عمر کرد. وی شش پادشاه صفوی را درک کرده است.
@kalam_shia
کتابخانه طباطبایی شیراز، شماره نسخه۱۷
این کتاب ردی است بر الفوائد المدنیة محمد امین استرآبادی
علینقی بن محمد هاشم طغائی هنگام وفات استرآبادی حدود ۸۳ساله بود و تا ۱۰۷سال عمر کرد. وی شش پادشاه صفوی را درک کرده است.
@kalam_shia
💠ردیه خاتون آبادی بر محمد امین استرآبادی و اخباریان
📕نمرقة وسطی، خاتون آبادی، اسماعیل بن محمدباقر (۱۰۳۱-۱۱۱۶ق)
آستان قدس، شماره نسخه۲۴۷۵۲
نام کتاب در فهرست آستان قدس و به تبع آن در فنخا، مزقة وسطی درج شده است که با توجه به ابتدای کتاب نمرقة وسطی صحیح است.
این رساله گویا در جواب به نامهای است که از مشهد مقدس برای خاتون آبادی ارسال شده است.
کتاب دارای پنج فصل است و فصل سوم آن مخصوص نقد استرآبادی است.
خاتون آبادی بعد از ذکر مطالبی درباره وی میگوید مطالب استرآبادی غیر از آنچه علمای امامیه گفتهاند نیست الا به خلط و نفی بعضی، و اثبات همان بعض به عبارت دیگر و اظهار فضل و نازیدن به خود. (برگ۵۳)
@kalam_shia
📕نمرقة وسطی، خاتون آبادی، اسماعیل بن محمدباقر (۱۰۳۱-۱۱۱۶ق)
آستان قدس، شماره نسخه۲۴۷۵۲
نام کتاب در فهرست آستان قدس و به تبع آن در فنخا، مزقة وسطی درج شده است که با توجه به ابتدای کتاب نمرقة وسطی صحیح است.
این رساله گویا در جواب به نامهای است که از مشهد مقدس برای خاتون آبادی ارسال شده است.
کتاب دارای پنج فصل است و فصل سوم آن مخصوص نقد استرآبادی است.
خاتون آبادی بعد از ذکر مطالبی درباره وی میگوید مطالب استرآبادی غیر از آنچه علمای امامیه گفتهاند نیست الا به خلط و نفی بعضی، و اثبات همان بعض به عبارت دیگر و اظهار فضل و نازیدن به خود. (برگ۵۳)
@kalam_shia
🅾عبدالله جدی (ق۱۳) و ردیه نویسی بر یهود و نصاری
از عبدالله جدی که ظاهرا شخصیت غریبی در عصر قاجار بوده چند رساله در نقد یهودیت و مسیحیت بجای مانده است؛
📕اثبات نبوة نبیّنا من کتب الأنبیا
📕برهان المسلمین
📕رساله در رد یهود¹
📕هدایة الشیعة اثر دیگری از وی است که در آن ادعیه و خطبههای توحیدی را جمع کرده و بعضا شرح نموده است.
اینکه وی همان عبدالله جدید الاسلام است که نسخهای از وسیلة النجاة به دستخط وی کتابت شده یا فرد دیگری است اطلاعات دقیقی موجود نیست.
همچنین دو نسخه مرتبط دیگر با مسیحیت نیز موجود میباشد که مؤلف خود را صرفا «عبدالله» معرفی کرده است.
📕اثبات نبوت پیامبر اسلام
📕رساله در رد جان ولسن مسیحی
هر دو رساله فوق ممکن است در اصفهان نگاشته شده باشد. (رساله دوم را به اذعان خود مؤلف میدانیم در اصفهان تألیف شده است و رساله اول نیز تنها نسخه موجود از آن در اصفهان است)
نویسنده که در مقدمه رسالهاش در رد جان ولسن که آن را در سال ۱۲۶۷ق نگاشته² و خود را عبدالله معرفی کرده است اشاره میکند که پیشتر رسالهای به عربی درباره بشارتهای موجود در کتاب مقدس درباره ظهور حضرت محمد صلیالله علیه وآله نگاشته است.
احتمالا این همان کتاب «اثبات نبوة نبیّنا من کتب الأنبیا» باشد که میدانیم حداقل یکسال قبل از تألیف ردیه بر جان ولسن، نسخهای از آن وجود داشته است.
ان شاءالله در آینده از جان ویلسون نیز اطلاعاتی درج خواهیم کرد، او و همسرش از دشمنان اسلام و از مبلغین پرکار مسیحی در هند بودند.
______________
۱. رساله حاضر که ۹صفحه میباشد در مجموعه موجود از آثار عبدالله جدی در کتابخانه مرکز احیاء، ما بین دو کتاب «اثبات نبوة نبیّنا من کتب الأنبیا» و «برهان المسلمین» استنساخ شده است و در فهرست این کتابخانه و به تبع آن در فنخا بصورت مستقل توجهی به آن نشده است.
۲. رساله حاضر به کوشش رسول جعفریان و مرضیه راغبیان در پیام بهارستان، زمستان ۱۳۹۰ منتشر شده است.
@kalam_shia
از عبدالله جدی که ظاهرا شخصیت غریبی در عصر قاجار بوده چند رساله در نقد یهودیت و مسیحیت بجای مانده است؛
📕اثبات نبوة نبیّنا من کتب الأنبیا
📕برهان المسلمین
📕رساله در رد یهود¹
📕هدایة الشیعة اثر دیگری از وی است که در آن ادعیه و خطبههای توحیدی را جمع کرده و بعضا شرح نموده است.
اینکه وی همان عبدالله جدید الاسلام است که نسخهای از وسیلة النجاة به دستخط وی کتابت شده یا فرد دیگری است اطلاعات دقیقی موجود نیست.
همچنین دو نسخه مرتبط دیگر با مسیحیت نیز موجود میباشد که مؤلف خود را صرفا «عبدالله» معرفی کرده است.
📕اثبات نبوت پیامبر اسلام
📕رساله در رد جان ولسن مسیحی
هر دو رساله فوق ممکن است در اصفهان نگاشته شده باشد. (رساله دوم را به اذعان خود مؤلف میدانیم در اصفهان تألیف شده است و رساله اول نیز تنها نسخه موجود از آن در اصفهان است)
نویسنده که در مقدمه رسالهاش در رد جان ولسن که آن را در سال ۱۲۶۷ق نگاشته² و خود را عبدالله معرفی کرده است اشاره میکند که پیشتر رسالهای به عربی درباره بشارتهای موجود در کتاب مقدس درباره ظهور حضرت محمد صلیالله علیه وآله نگاشته است.
احتمالا این همان کتاب «اثبات نبوة نبیّنا من کتب الأنبیا» باشد که میدانیم حداقل یکسال قبل از تألیف ردیه بر جان ولسن، نسخهای از آن وجود داشته است.
ان شاءالله در آینده از جان ویلسون نیز اطلاعاتی درج خواهیم کرد، او و همسرش از دشمنان اسلام و از مبلغین پرکار مسیحی در هند بودند.
______________
۱. رساله حاضر که ۹صفحه میباشد در مجموعه موجود از آثار عبدالله جدی در کتابخانه مرکز احیاء، ما بین دو کتاب «اثبات نبوة نبیّنا من کتب الأنبیا» و «برهان المسلمین» استنساخ شده است و در فهرست این کتابخانه و به تبع آن در فنخا بصورت مستقل توجهی به آن نشده است.
۲. رساله حاضر به کوشش رسول جعفریان و مرضیه راغبیان در پیام بهارستان، زمستان ۱۳۹۰ منتشر شده است.
@kalam_shia
|بررسیهای کلامی|
🔴هدایة الضالین؛ پدر آنتونیو دوژِزو (علیقلی جدید الاسلام) علیقلی جدید الاسلام یکی از بزرگان مسیحیت که مأمور تبلیغ در ایران عصر صفویه بود بعد از مدتی شیعه میشود و کتابی در رد مسیحیت به زبان لاتین مینویسد، سپس به گفته خود آن را برای استفاده فارسی زبانان…
🅾تاریخ اسلام آوردن علیقلی جدید الاسلام (پدر آنتونیو دوژِزو) و تألیف هداية الضالین
زابینه اشمیتکه احتمال داده است علیقلی در سال ۱۶۹۶میلادی اسلام آورده باشد. فرانسیس ریچارد نیز سال ۱۶۹۷م را ذکر کرده است. و تاریخهای متفاوتی که دیگران ذکر کردهاند.
اما براساس نسخ خطی هدایة الضالین به تاریخ دقیقتری میرسیم:
۱. علیقلی در فصل دوم از جلد اول کتابش اشاره میکند که اکنون ۱۱۳۰سال از دعوی نبوت پیامبر اسلام گذشته است.
این نشان میدهد علیقلی در سال ۱۱۱۷ق هدایة الضالین را تألیف کرده است. (زیرا هجرت رسول خدا و آغاز سال قمری ۱۳سال پس از دعوی نبوت بوده است) این سخن علیقلی در نسخه شماره۳۶۵۱ کتابخانه مرعشی، برگ ۹-۱۰ درج شده است.
◀یعنی سال تألیف هدایة الضالین ۱۷۰۵میلادی (۱۱۱۷ق) بوده است.
(مطلب شماره۱ را از نوشتههای آقای جعفریان بدست آوردهایم)
۲. علیقلی در فصل اول جلد۱ هدایة الضالین اشاره میکند که اکنون ۱۲سال از تشرف او به اسلام و هدایت شدنش میگذرد. (کتابخانه مرکز احیاء، نسخه۲۸۹۵، ص۲۱۴)
پس این چنین میشود:
۱۱۰۵ق= ۱۲- ۱۱۱۷
◀بنابراین ۱۱۰۵ق تاریخ دقیق اسلام آوردن علیقلی میشود. (مصادف با ۱۶۹۳میلادی)
@kalam_shia
زابینه اشمیتکه احتمال داده است علیقلی در سال ۱۶۹۶میلادی اسلام آورده باشد. فرانسیس ریچارد نیز سال ۱۶۹۷م را ذکر کرده است. و تاریخهای متفاوتی که دیگران ذکر کردهاند.
اما براساس نسخ خطی هدایة الضالین به تاریخ دقیقتری میرسیم:
۱. علیقلی در فصل دوم از جلد اول کتابش اشاره میکند که اکنون ۱۱۳۰سال از دعوی نبوت پیامبر اسلام گذشته است.
این نشان میدهد علیقلی در سال ۱۱۱۷ق هدایة الضالین را تألیف کرده است. (زیرا هجرت رسول خدا و آغاز سال قمری ۱۳سال پس از دعوی نبوت بوده است) این سخن علیقلی در نسخه شماره۳۶۵۱ کتابخانه مرعشی، برگ ۹-۱۰ درج شده است.
◀یعنی سال تألیف هدایة الضالین ۱۷۰۵میلادی (۱۱۱۷ق) بوده است.
(مطلب شماره۱ را از نوشتههای آقای جعفریان بدست آوردهایم)
۲. علیقلی در فصل اول جلد۱ هدایة الضالین اشاره میکند که اکنون ۱۲سال از تشرف او به اسلام و هدایت شدنش میگذرد. (کتابخانه مرکز احیاء، نسخه۲۸۹۵، ص۲۱۴)
پس این چنین میشود:
۱۱۰۵ق= ۱۲- ۱۱۱۷
◀بنابراین ۱۱۰۵ق تاریخ دقیق اسلام آوردن علیقلی میشود. (مصادف با ۱۶۹۳میلادی)
@kalam_shia
⚫️ امام کاظم علیه السلام:
هرگز معالم دین خویش را از غیر شیعیان ما مگیر، چرا که اگر تو از ایشان تعدّی کنی دین خود را از کسانی گرفتهای که به خداوند و پیامبرش و امانتهای الهی خیانت کردهاند. ایشان بر کتاب خداوند جل جلاله امین شمرده شدند ولی معنای آن را تحریف کرده و تغییر دادند، پس تا روز قیامت لعنت خداوند و فرشتگان او و لعنت پدران بزرگوار من و لعنت من و شیعیان من بر ایشان باد. بحار؛ ج۲، ص۸۲
یونس بن عبدالرحمن گوید:
به امام کاظم علیه السلام عرض کردم توحید الهی را چگونه بیابم؟
فرمودند: در علم توحید و خداشناسی بدعتگذار مباش و در این راه با پای خود گام مزن، هر کس بر اساس نظر خویش بنگرد هلاک خواهد شد، و هر کس اهل بیت پیامبرش را واگذارد گمراه خواهد شد، و هر کس کتاب خدا و گفتار رسولش را وانهد کافر خواهد شد. الکافی؛ ج۱، ص۵۶
@kalam_shia
هرگز معالم دین خویش را از غیر شیعیان ما مگیر، چرا که اگر تو از ایشان تعدّی کنی دین خود را از کسانی گرفتهای که به خداوند و پیامبرش و امانتهای الهی خیانت کردهاند. ایشان بر کتاب خداوند جل جلاله امین شمرده شدند ولی معنای آن را تحریف کرده و تغییر دادند، پس تا روز قیامت لعنت خداوند و فرشتگان او و لعنت پدران بزرگوار من و لعنت من و شیعیان من بر ایشان باد. بحار؛ ج۲، ص۸۲
یونس بن عبدالرحمن گوید:
به امام کاظم علیه السلام عرض کردم توحید الهی را چگونه بیابم؟
فرمودند: در علم توحید و خداشناسی بدعتگذار مباش و در این راه با پای خود گام مزن، هر کس بر اساس نظر خویش بنگرد هلاک خواهد شد، و هر کس اهل بیت پیامبرش را واگذارد گمراه خواهد شد، و هر کس کتاب خدا و گفتار رسولش را وانهد کافر خواهد شد. الکافی؛ ج۱، ص۵۶
@kalam_shia