Telegram Web Link
ظلم اجباری

آیا در هیچ کشوری در این دنیا به اندازه‌ی کشور ما سخن از "عدالت، عدالت، عدالت" می‌رود؟! و آیا در هیچ کشوری در این دنیا مفاهیم را این اندازه به گند کشانده‌اند؟

#سربازی_اجباری چیزی است که با هیچ تعریفی از عدالت نمی‌خواند، حتی با این تعریف که "ظلمِ علی‌السویه عدل است"! کیست که نداند که این ظلم بزرگ، این برده‌داری نوین، حتی ظلم علی‌السویه هم نیست؟! آیا در این شکی هست که هر چه فقیرتر باشی، هرچه پدر و مادرت دهاتی‌تر و بی‌نفوذتر باشند، احتمال آنکه سربازی بروی و احتمال آنکه در جایی بدتر از جهنم وظیفه شوی، بیشتر است؟ برای ثروتمندها، برای پرنفوذها، همیشه راهی هست. یا به صورت‌های مختلف معاف می‌شوی، یا فلان جا زیر کولر و با حضور آبدارچی مامور وظیفه می‌شوی، یا وقتی که دامنه‌ی نفوذت یا پولت کمتر از این حرف‌هاست،  حداقل یک جایی می‌افتی با نصف روز در پادگان و بقیه‌اش مرخصی. ولی از فقرا و بی‌نفوذان که باشی، هرچه قیافه‌ی خودت مظلوم‌تر و بی‌کس‌وکارتر به نظر برسد، احتمالش بیشتر است که فرمانده‌ی عقده‌ای مافوقت (حتی اکر یک گروهبان باشد) زندگی را بر تو جهنم کند.

ولی فرقی در اصل کار نمی‌کند. سربازی اجباری حتی اگر ظلم بالسویه بود باز ظلم بود. بدتر آنکه ظلمی است بی‌فایده، بی‌مورد و بی‌هدف! بازمانده‌ی دوران لعنتی یک قرن‌ پیش است که آن زمان‌ها برای بعضی کشورها معنا داشت، ولی با گذشت زمان و با تغییر شکل جنگ‌ها و با تکنولوژیک شدن مسائل نظامی، یکی یکی کشورها آن را لغو کردند و جایگزین‌های بهتری انتخاب کردند، ولی در کشور ما، که بناست مزخرف‌ترین چیزها را حفظ کنیم (و زیبایی‌ها و خوبی‌ها را از ریشه قطع کنیم)، آن را هنوز حفظ کرده‌ایم.

الان آن رژه‌های احمقانه، با پاهایی که باید یک متر و نیم بالا بیایند به چه درد یک کشور می‌خورد، مگر برای آنکه چند نفر آن بالا بنشینند و احساس فرماندهی کنند؟ کدام کشورِ از لحاظ نظامی برجسته هنوز چنین نمایش ابلهانه‌ای را راه می‌اندازد؟ یا اینکه جوان مردم را بفرستی دم مرز کشور که هیچ جوری نمی‌توانی کنترلش کنی، و در معرض خطر مواجهه با خطرناک‌ترین افراد قرارش دهی که حتی از ادوات جنگی پیشرفته‌ات نمی‌ترسند و کاروان کاروان مواد مخدر جابه‌جا می‌کنند، این کار چه کمکی به امنیت مرزها می‌کند؟ آیا کاربردی دارد غیر از آنکه فقط برای یک تعداد بوروکرات در تهران آمار تهیه شود و یک عده احساس کنترل امور کنند؟ فرستادن سرباز بدبخت در زمهریر زمستان بالای برج نگهبانی بدون هیچ گرم‌کننده، چیزی که حتی گاه موجب مرگ‌سرباز شده، برای چه است؟ مگر آن پادگان لعنتی چه چیز ارزنده‌ای در خود دارد، مگر خیالات و اوهام یک‌ تعداد متوهم؟ تحقیر جوانان در دست تعدادی آدم که از زندگی‌شان به شدت ناراضی‌اند به چه درد آن جوانان یا جامعه یا کشور می‌خورد؟......

بازندگان اصلی سربازی اجباری جوان‌هایی‌اند که دو سال از عمرشان را باید به هیچ و پوچ و به بردگی بی‌معنا بگذرانند.  فشارهای روحی بی‌حدوحسابی بر بسیاری از آنها وارد می‌شود، و هر سال تعدادی از آنها خودکشی می‌کنند، ولی آمار این خودکشی‌ها هیچ‌گاه منتشر نمی‌شود. کماآنکه آمار لطمه‌های جسمی دیگر، از یخ زدن‌ها و سوانح و بیماری‌هایی که به دلیل مرخصی ندادن مجال درمان پیدا نمی‌کنند، نیز منتشر نمی‌شود. ولی این تمام مسئله نیست: چه تصمیمات غلطی که برای دانشگاه رفتن‌ها و درس خواندن‌های بیمورد و عبث، برای تاخیر انداختن سربازی، گرفته نمی‌شود! چه عمرها که باطل نمی‌شود، و چه فرصت‌های طلایی و خوبی که در عنفوان جوانی از دست افراد به در نمی‌رود! خسارت‌های سربازی اجباری بی‌حدوحساب است.

البته سربازی اجباری صاحبان منافعی نیز دارد: اول کادر بوروکراتیک نیروهای نظامی و انتظامی که برای خود دفتر و دستکی راه انداخته‌اند و مثل همه‌ی بوروکراسی‌ها "وضعیت حاضر" همیشه به نفعشان است. دوم، دانشگاه‌هایی که اگر مسئله‌ی سربازی نبود، تعداد دانشجویان پسری که به آن دانشگاه‌ها می‌رفتند از نصف کمتر می‌شد. این دانشگاه‌ها و استادان آنها منفعت‌بران وضع موجودند.

به غیر از اینها، سربازی اجباری برای همه ضرر است: برای سربازان، برای مردم، برای جامعه، برای کشور، برای قسمت‌های مختلف اقتصادی که نمی‌توانند روی جوانان سرمایه‌گذاری کنند، و حتی برای قدرت واقعی نیروی نظامی کشور که هنوز غرق در بقایای فسیل‌شده‌ی یک قرن پیش دست‌وپا می‌زند.

برای دیدن بعضی از بدترین خاطرات از زبان افراد مختلف از دوران  سربازی و از ظلمی که به افراد می‌رود، منشن‌ها و کوت‌های این توییت را ببینید. نیز، برای شرح خوبی از مسئله‌ی سربازی و تمام ابعاد آن، ویدئوهای خوب کانال چراز را ببینید (کلمه‌ی سربازی را در کانال چُراز جست‌وجو کنید).  

@jenabegav
انفجار بزرگ!

داستان #سپیده_رشنو که اتفاق افتاد، در دلم گفتم: "این ابلهان نمی‌دانند با این نمایش قدرت و با این تحقیر مردم چه انبار باروتی دارند درست می‌کنند، انباری که هر لحظه ممکن است منفجر شود!" این ماجرا و ماجرای بعدی که مادری جلوی ون ارشاد داد می‌زد "دخترم بیمار است" انبار باروتی ساختند که داستان #مهسا_امینی آن را منفجر کرد‌. با اولین عکسی که از مهسا روی تخت بیمارستان منتشر شد حدس زدم که این می‌تواند جرقه‌ای باشد که انفجار را بیافریند.

حالا باز هم همان حضرات دارند قدرت‌نمایی می‌کنند و باز انبار باروت است که آفریده می‌شود، این بار بسی بزرگ‌تر و خطرناک‌تر.

از لحاظ اقتصادی هم که داریم به مراحل نهایی نزدیک می‌شویم‌. با انواع و اقسام کنترل‌ها و محدودیت‌ها و باج‌گیری‌هایی که ظرف چند سال گذشته، به توصیه‌ی دلقکان اقتصادی، وضع شده‌اند، حتی اگر برجامی هم در کار باشد، گشایش چندانی حاصل نخواهد شد. همین امروز یکی از آشنایان با من تماس گرفت و گفت که با چند نفر از دوستانش می‌خواستند روی ملک سرمایه‌گذاری کنند، ولی به خاطر داستان مالیات بر عایدی سرمایه (در حقیقت مالیات بر تورم!) تصمیم گرفته‌اند سرمایه‌گذاری را روی ملکی در دوبی انجام دهند. این دوست من اصلاً سرمایه‌دار بزرگ یا حتی متوسطی نیست و جوانی است که سرمایه‌ی بسیار کوچکی دارد، آن قدر که برای سرمایه‌گذاری حتماً نیاز به شریک دارد. سرمایه‌های بزرگ الان چند سالی است که در حال فرار از ایران‌اند.

خلاصه که منتظر باشید برای وقایعی که می‌توانیم یقین داشته باشیم که انفجاری‌اند، ولی اصلاً قابل پیش‌بینی نیستند. همان چیزی که در ریاضی سیستم‌های آشوبناک می‌نامند!

خدا به خیر بگذراند!

@jenabegav
ترجمه‌ی جمله‌ی اول: "نباید به تورم که ساخته و پرداخته‌ی دولت و حکومت است پرداخت، ولی، برای آن که نشان دهیم به فکر مردم‌ایم، باید پدر کاسبکار و فعال اقتصادی را تحت عنوان مبارزه با گرانفروشی درآورد!"

ترجمه‌ی جمله‌ی دوم: "مردم یک وقت فکر نکنند ما دیگر قلدر محل نیستیم!"

من نمی‌فهمم این‌مسئولین چرا اینقدر پیچیده و غامض حرف می‌زنند!

@jenabegav
برنامه هفتم توسعه رونمایی می‌شود
🔹 سند برنامه پنج‌ساله هفتم توسعه کشور با حضور رییس جمهور و نخبگان کشور شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ رونمایی می‌شود.

به گزارش خبرگزاری‌ها، این خبر چنان شعفی در همه آفرید که نگو و نپرس! آنقدر برنامه‌های اول تا ششم توسعه عملی شده، و آنقدر نتایج عالی به بار آورده، و آن قدر سابقه‌ی برنامه‌ریزی‌های اینگونه، که همه‌اش هم توسط نخبگان طراحی شده، در این مملکت خوب بوده، که همه‌ی مردم و آگاهان و کارشناسان با بی‌صبری منتظر هفتمی‌اش بودند‌.

خبرگزاری صدا و سیما خبر داد که عده‌ای از مردم از همین الان تجمع کرده، شعار می‌دهند: "ما منتظر هشتمیش هستیم! هیچ جا نمی‌ریم، همینجا هستیم!" یکی از تجمع‌کنندگان در مصاحبه‌ای اظهار داشت: "این تجمع ما مشت محکمی است بر دهان کسانی که می‌گویند مسئولان از پس برنامه‌ریزی دو روز آینده‌ی خانه‌ی خودشان هم بر نمی‌آیند، ولی برای مملکت برنامه‌ی پنج‌ساله و ده‌ساله و برای دنیا برنامه‌ی بیست‌وپنج‌ساله می‌ریزند! ما نمی‌گذاریم اینها با این حرف‌های لیبرالی‌شان ما را ناامید کنند."

@jenabegav
جناب گاو
ایران، قلب جهان! شکی نیست که سیاست‌های خارجی چند دهه‌ی اخیر کشورمان به شدت مخرب و ضد منافع مردم ایران بوده است. ولی نکته‌ای که کمتر به آن اشاره می‌شود این نکته‌ی تلخ است که: این سیاست‌ها حاصل ذهنیتی است که در اکثریت قاطع ایرانی‌ها (از عوام و خواص و روشنفکر…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کی شود که ما از این نسل دایی‌جان ناپلئونی راحت شویم!

حتی اگر این‌ خاطره راست هم باشد، معنایش آن است که یک آدم دیوانه یا بیکار و علاف در آمریکا یک‌ چیز مزخرفی در یک روزنامه نوشته (چیزی که در آمریکا به وفور اتفاق می‌افتد)، و یک علاف دیگر در ایران لازم دیده که جوابی برای آن چیز مزخرف بنویسد که به اندازه‌ی خود آن متن مزخرف و بی‌معنا بوده! بعد حالا این اعجوبه‌ها این را گرفته‌اند دلیلی بر اینکه شاه را آمریکایی‌ها بردند و این خزعبلات! انگار که مثلاً تمام دنیا حسودی‌شان شده بوده به جشن‌های ۲۵۰۰ساله، و انگار تمام دنیا اینقدر علافند!

بابا ول کنید شما را به ابالفضل!

@jenabegav
جناب گاو
کی شود که ما از این نسل دایی‌جان ناپلئونی راحت شویم! حتی اگر این‌ خاطره راست هم باشد، معنایش آن است که یک آدم دیوانه یا بیکار و علاف در آمریکا یک‌ چیز مزخرفی در یک روزنامه نوشته (چیزی که در آمریکا به وفور اتفاق می‌افتد)، و یک علاف دیگر در ایران لازم دیده…
توضیح آنکه ایشان داریوش شفا فرزند شجاع‌الدین شفا از نظریه‌پردازان ناسیونالیسم ایرانی- پهلوی است. شجاع‌الدین شفا را به سبب طرح جشن‌های ۲۵۰۰ ساله، که مسبب فاصله‌ی بین شاه و فرهیختگان شد، و نیز ابداع تقویم شاهنشاهی که شاه و ملت را از هم جدا کرد، باید نابغه‌ای دانست که یک‌تنه باعث امکان‌پذیری انقلاب شد و به قول ابراهیم گلستان پدر ملت را درآورد. حالا پسر ایشان که تقلب و بی‌مایگی را از پدر به ارث برده، دارد سعی می‌کند انقلاب ایران را به توطئه‌های تخیلی از ما بهتران نسبت داده، آن را غیر قابل اجتناب بداند و لذا نقش مهلک و سمی پدر خود در تاریخ ایران را ماله‌کشی بنماید. اثبات می‌شود که نه تنها ایده‌فروشان متقلب توبه نمی‌کنند بلکه فن تقلب را به ارث می‌گذارند.
@jenabegav
جناب گاو
پرسش در مورد گران کردن‌ها قسمت اول: آسپیرین‌درمانی می‌پرسد: آیا امسال بنزین را گران می‌کنند؟ می‌گویم: امسال نکنند، سال دیگر مجبور خواهند شد بکنند. اگر سال بعد یک‌جوری طفره روند، سال بعدش مجبور خواهند شد.... بالاخره مجبور خواهند شد، و هر چه دیرتر این کار کنند…
وعده‌ها و رشوه‌ها

برخلاف آنچه معمولاً بین مردم گفته می‌شود، از میان وعده‌های انقلاب سال ۱۳۵۷ تنها چیزهایی که واقعاً محقق شدند اینها بودند: آب مفت و برق مفت و گاز مفت و نفت مفت!

می‌گویید نه، نگاهی به قیمت آب و برق و گاز و بنزین بیندازید!! اینها حق‌السکوت حکومت به مردم بابت حکمرانی بد است. اگر الان یا هر وقت دیگر دارد در مورد گران کردن اینها حرف می‌زند علتش این است که به استیصال افتاده است.

#الاشارات_و_التنبیهات ۱۱
@jenabegav
جناب گاو
مدرسه‌سازی سؤالی مطرح می‌شود که "به نظر شما، یک نظام خوب آموزشی در کشور را چگونه می‌شود پایه نهاد؟" سؤال دیگری نیز مطرح می‌شود که "شما چه نظام حاکمیتی دوست دارید در ایران داشته باشیم؟" به نظرم جواب سؤال اول، به عنوان یک مثال، تا حد زیادی جواب سؤال دوم…
زنده باد فارسی!

بیشترین اعتراض به نوشته‌ام در مورد یک سیستم آموزشی کاملاً آزاد در مورد آزادی انتخاب زبان آموزشی بود. اعتراض‌ها همان‌هایی بود که معمولاً ایراد می‌شود. چند نکته را به طور گذرا بگویم و رد شوم:

۱- از بچگی ادبیات و زبان فارسی را دوست داشتم و دارم! در نوجوانی و جوانی شعر حفظ می‌کردم و با دوستانم شاهنامه و مثنوی می‌خواندیم. در نوشتن تمام سعی خود را می‌کنم که فارسی را درست و روان بنویسم، و از نوشتن به صورت محاوره‌ای شکسته حتی در چت‌های شخصی‌ام خودداری می‌کنم (چون بر این گمانم که این گونه نوشتن فارسی را در گذر زمان ضعیف کرده، آن را از بین می‌برد). حالا، چند درصد از کسانی که "زبان ملی" از زبانشان نمی‌افتد می‌توانند صد بیت از شاهنامه را بدون غلط روخوانی کنند؟ چنددرصدشان حتی یک بار نگاهی هر چند کوتاه به شاهکارهایی چون هفت‌پیکر نظامی کرده‌اند؟ الان چه تعداد از مردم می‌توانند دو پاراگراف به فارسی سلیس و روان بنگارند؟ چنددرصدشان اصلاً اهمیت می‌دهند؟!

۲- زبان فارسی را دوست دارید؟ خطری که زبان فارسی را تهدید می‌کند، آموزش زبان‌های دیگر یا آموزش به زبان‌های دیگر نیست، بلکه خطر از یک سو از گفتار و نوشتارِ احمقانه و پرطمطراق و پر از غلطی است که در ادارات و در رادیو و تلویزیون استفاده می‌شود، و از سوی دیگر از گفتار و نوشتار یلخی، سرسری، و راحت‌الحلقومی است که اکنون بین مردم و به خصوص جوانان رایج شده است. اما شاید از اینها بدتر، انبوه نوشته‌هایی است که، بدون درون‌مایه‌ای ارزنده، سالادی طولانی از کلمات می‌سازند (پدیده‌ی "ورور کردن"). اینها در متون درسی آموزش دولتی هم فراوان شده و جایگزین متن‌های درست و خوب زبان فارسی شده‌اند. اینها زبان را از درون خالی کرده، آن را می‌پوسانند. در هر دانشکده‌ای یک پایان‌نامه‌ در هر رشته‌ای دوست دارید به صورت تصادفی انتخاب کنید. به احتمال بسیار زیاد به فارسی بد و پرغلط نوشته شده است، یعنی نگارشی که  رسانه‌ی ملی و شایع شدن سبک نامه‌نگاری اداری و آموزش ملی و شایع شدن "ورور کردن" در چند دهه‌ی گذشته ویرانش کرده‌اند. اگر فارسی را دوست دارید، به جنگ اینها بروید، و نه به جنگ آن پدر و مادر آذری یا کرد یا بلوچی که به هر دلیلی می‌خواهند بچه‌شان مدرسه‌ای به زبان خودشان برود.

۳- اگر زبان فارسی تا همین یکی دو قرن پیش چنان قدرتی داشت که از دربار عثمانی تا دربار شاهان گورکانی هند به عنوان زبان فاخر صحبت می‌شد، اگر در ایران در میان قبایل ترک شاهسون، که خیلی‌شان حتی به زبان فارسی مسلط نبودند، شاهنامه‌خوانی محبوب بود، اگر مردم عادی شهری و حتی دهاتی گاه اشعار زیادی از شعرای بزرگ حفظ بودند، اگر یک تعزیه‌خوان بیسواد پنجاه سال پیش احاطه‌ی بیشتری به ادبیات و واژگان فارسی داشت تا شاید ۹۵درصد دانشگاه‌رفته‌های امروز، اینها به علت قوت و قدرت فرهنگی زبان فارسی بود، و نه اعمال زور و اجبار. تا قبل از اینکه فارسی "زبان ملی" اعلام شود، از خطه‌های ترک‌زبان کشورمان ادیب و شاعر فارسی‌گوی بیشتری برمی‌خاست تا بعد از آن.

۴- مانند هر مقوله‌ی فرهنگی، در مورد زبان هم، اجبار اثراتِ مخرب و مضر پیش‌بینی‌نشدنی دارد. در داستان پوشش، چه در حجاب‌زدایی رضاشاه و چه در حجاب اجباری ج.ا.، چه قدر مصیبت دیدیم؟ در مسئله‌ی زبان هم وضع همینطور است. اگر  هدف‌مان فقط اجبار و زورگویی نیست و حقیقتاً فارسی‌ را دوست داریم، باید از اجبار آن بپرهیزیم (اجباری که خدا می‌داند چه عوارضی دارد)، همانگونه که باید از اجبار هر امر فرهنگی که خوب و مثبت می‌پنداریم بپرهیزیم.

۵- وقتی سخن از فارسی می‌شود فوری وفاق و همبستگی ملی مطرح می‌شود. سؤال این است که: وقتی پدر و مادری کرد یا ترک‌زبان به شدت شاکی و ناراضی‌اند چون بچه‌شان در مدرسه به خاطر یادگیری به زبانی غیر از زبان مادری دچار اضطراب و عدم یادگیری شده، آیا این اجبار به وفاق ملی کمک می‌کند یا از آن می‌کاهد؟ سؤال این نیست که آیا آن پدر و مادر درست فکر می‌کنند یا نه، بلکه اینکه کی و کجا اجبار و زور به وفاق و همبستگی انجامیده؟!

۶- آیا به چیزی به اسم "زبان ملی" (که متفاوت از زبان رسمی اداری است) نیاز داریم؟! سوییس که نه زبان ملی دارد و نه حتی یک زبان رسمی، کشوری است با بیشترین ثبات در اروپا (با سابقه بیش از ۵ قرن). آیا بریتانیا که به زور انگلیسی را زبان ایرلند کرد، توانست ایرلند را نگاه دارد؟ آیا هند با ۲۸ استان بزرگ، که هر کدام زبان، بلکه زبان‌های متفاوت خود را دارند، فروپاشید؟ آیا تا یک قرن پیش که پدیده‌ی "زبان ملی" را از فرانسه وارد نکرده بودیم، اقوام ایرانی نمی‌توانستند در کنار هم زندگی کنند؟

۷- و در آخر، اینکه یک پدر و مادر برای تحصیل بچه‌شان چه زبانی یا چه نوع آموزشی انتخاب می‌کنند نه به من ربط دارد و نه به تو! بهترین کار آن است که از فضولی در کار مردمان دست برداریم. 

@jenabegav
اعضای محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی!

با سلام. در سند منتشر شده‌ی فوق، سگ‌سلیقگی کامل را هم در صورت و شکل و هم در محتوا دیدیم! فارسی نوشتنش را ببینید. کلمات و جملات را، استفاده‌ی مکرر از چندین مضاف و مضاف‌الیه پشت سرهم: "بر اساسِ اقدامِ پنجمِ راهبردِ کلانِ دومِ نقشه‌یِ مهندسیِ فرهنگیِ کشور...." شما فارسی بلد نیستید بنویسید، می‌خواهید برای ما فرهنگ بسازید؟

از ظاهرش جهنمی‌تر محتوایش است: "نقشه‌ی مهندسی فرهنگی کشور!" "مهندسی فرهنگی"؟!! بعید بدانم در شوروی کمونیستی هم اینقدر ابله بودند!

"سند توسعه فرهنگ مهدویت و انتظار" را چه جور ابداع کردید؟! از خودتان دین اختراع می‌کنید؟

برای این اباطیل زشت و مشمئزکننده، برای این نظام کمونیستی در عرصه‌ی فرهنگ، برای این استفاده‌ی زشت و بدعت‌آمیز از نمودهای دینی، چه قدر پول مردم تلف شده؟

در خلوت خودتان، خجالت نمی‌کشید؟!
@jenabegav
جناب گاو
ظلم اجباری آیا در هیچ کشوری در این دنیا به اندازه‌ی کشور ما سخن از "عدالت، عدالت، عدالت" می‌رود؟! و آیا در هیچ کشوری در این دنیا مفاهیم را این اندازه به گند کشانده‌اند؟ #سربازی_اجباری چیزی است که با هیچ تعریفی از عدالت نمی‌خواند، حتی با این تعریف که "ظلمِ…
این سربازان وظیفه که دیروز لب مرز کشته شدند را ببینید. فرض کنید همان لحظه‌ی کشته‌شدنشان و بدون آنکه هیچ اطلاعات دیگری به شما داده می‌شد، از شما می‌پرسیدند: احتمال اینکه آن سرباز کشته‌شده فرزندِ یکی از مسئولان گنده یا کوچک (بگو حتی فرزند معاون فرماندار یک شهر) باشد چه قدر است؟ احتمال آنکه فرزند یکی از سرداران نظامی یا انتظامی رده بالا یا حتی پایین باشد چه قدر است؟ احتمال آنکه فرزند یک بالانشین تهرانی یا یک استاد دانشگاه باشد چه طور؟

حالا احتمال آنکه سربازان کشته‌شده فرزندان دهاتی‌های بی‌کس و کار یا شهرنشینان فقیر حاشیه‌ای باشند چه قدر است؟

جوابتان چه بود؟

به احتمال قریب به یقین والدین این بچه‌ها افراد دهاتی یا فقیر و بی‌نفودی هستندکه دستشان یا صدایشان به هیچ جا نمی‌رسد. فردا همه فراموش خواهند کرد که این جوانان به اجبار جایی بودند که اصلاً نبایستی می‌بودند.

اگر مخالفت جدی زیادی با سربازی اجباری در کشورمان نمی‌شود علتش آن است که ساختار آن از هر نظام طبقاتی ناعادلانه‌تر است، و طبقات پایین همیشه بی‌صداترند. تمام شعارهای مبارزه با جامعه طبقاتی در کشورمان دروغ است.

مرده شور عدالت‌جویی‌مان را ببرد!

@jenabegav
آدم احساساتی (کسی که احساسش بر عقلش می‌چربد) باید از خواندن فلسفه و اقتصاد و علوم اجتماعی حذر کند! تنها چیزی که یاد می‌گیرد به کارگیری مهارت‌های این رشته‌ها برای ساختن نقابی به ظاهر عقلانی بر روی مواضع احساساتی است. نه لزوماً برای فریب دیگران، بلکه اغلب برای فریب خودش، و برای فرار از این حقیقت که موضعش موضعی اساساً احساسی است.

#الاشارات_و_التنبیهات ۱۲
@jenabegav
ایدئولوژی‌ها ممکن است با لباسِ تبیین و استدلال منطقی عرضه شوند، ولی نهایتاً مخاطب‌شان احساسات آدم‌هاست. انسان مدرن ممکن است در به کارگیری قوه‌ی عقلانی خود تیزتر و باهوش‌تر از گذشتگان به نظر رسد، ولی بیشتر از آنها تحت سیطره‌ی احساسات خود است، و احساساتش نیز اعوجاج‌یافته، اغراق‌یافته و در جای غلط است. به همین دلیل است که ایدئولوژی‌ها هیچگاه با نیروی استدلال از بین نرفته‌اند.

#الاشارات_و_التنبیهات ۱۳
@jenabegav
بشر در سه چهار قرن گذشته در به کارگیری ابزار تحلیل منطقی و ابزار علمی پیشرفت زیادی کرد، ولی متاسفانه در چیز دیگری نیز پیشرفت کرد: پوشاندن هر نوع هیجانات احساسی و عقاید باطل در لباس تحلیل منطقی و علم.

بدترین انحرافات قرن ۱۹ و ۲۰ بدون این مهارت‌ها ممکن نمی‌شد. دو مثال اصلیش، یکی "ماتریالیسم دیالکتیکی" #مارکس است و دیگری بزرگترین شارلاتان همه‌ی اعصار، جناب #فروید، و روانشناسی‌اش!

#الاشارات_و_التنبیهات ۱۴
@jenabegav
یک علت اینکه ایرانیان (در مقایسه با آمریکایی‌ها، مثلاً) نسبت به ثروتمندان دیدگاهی بسیار منفی دارند بلاشک یک قرن پروپاگاندای چپی‌هاست.
ولی علت دیگری نیز هست: در هر کشوری، هر چه ثروت بیشتر از رانتِ دولتی یا فساد حاصل شده باشد، نگاه مردم به ثروتمندان در آن منفی‌تر است. هرچه ثروت بیشتر حاصل کسب‌وکار توام با تولید ارزش و ریسک‌پذیری باشد، نگاه به ثروتمندان مثبت‌تر!
در هر دوی ایران و آمریکا، پولدار شدن هم از طریق رانت می‌تواند باشد و هم از طریق کسب‌وکارِ همراه با ریسک و خطر. تفاوتش در این است که در کجا کدام بیشتر است.

#الاشارات_و_التنبیهات ۱۵
@jenabegav
چپ در انواع صور گوناگونش (که شامل فاشیسم اقتصادی هم می‌شود) اقتصاد دولتی می‌آفریند که موجب اقتصاد رانتی می‌شود که پولدارهای رانتی می‌آفریند. بعد، خواهان اقتدار اقتصادی دولت در مبارزه با رانت و پولدارهای رانتی می‌شود، ولی به واسطه‌ی آن اقتدار، مردم و  پولدارهای غیررانتی را هدف قرار می‌دهد و خودش و رانت‌خواران را فربه‌تر می‌کند!

در دیدگاه یک‌چپی، ثروتی که از کسب‌وکار مشروع و مستقل از دولت حاصل شده باشد منفورتر از ثروت حاصل از رانت است، چون استقلال از دولت در نزدش منفورترین است.

#الاشارات_و_التنبیهات ۱۶
@jenabegav
ایده‌های برگشت به اصل (بدوی‌گرایی، بنیادگرایی، اسلام‌گرایی....) چیزی که نادیده می‌گیرند این‌ است که، در  مراحلِ رشدِ درخت، برگ و شاخه نه ریشه است و نه می‌تواند به ریشه برگردد. شاخه فقط می‌تواند به تنه‌ی درخت و از طریق آن به ریشه "وفادار" بماند تا بتواند به حیات خود ادامه دهد، ولی نمی‌تواند آرزو کند که به ریشه برگردد!

#الاشارات_و_التنبیهات ۱۷
@jenabegav
سیطره

نکته‌ی مشترک بین اکثریت قریب به اتفاق جریان‌های اسلام‌گرایی دغدغه‌ی آنها برای کسب قدرت و سیطره است؛ نه قدرت و سیطره‌ای که یک جنگجو یا پادشاه قدیمی (مثل آقامحمدخان) طلب می‌کرد، بلکه قدرت و سیطره‌ای تمامیت‌گرا که دولت مدرن بر جامعه و شئون آن دارد. از سیدجمال‌الدین اسدآبادی بگیر (که دوست داشت ناصرالدین‌شاه عزل شود و خودش جایش نشیند!)، تا مودودی تا سیدقطب تا نواب صفوی..... اینها همه به شدت مقهور ذهنی جریانات سیاسی مدرن بودند و هیچ گاه به هیچ ابزار مدرنی که بتوان برای کنترل بیشتر به کار بُرد (از جمله ابزار پوپولیستی و یا ابزار شستشوی ذهنی، ترور و غیره) نه نگفتند، و شریعت را هم در خدمت این قدرت در آوردند.

اسلام‌گرایی نوین بالکُلّ و تماماً پروژه‌ی قدرت‌خواهی انسان نوین بوده است با استفاده و استثمارِ مشتی نمادهای دینی و سنتی. این‌ها به خالق نادیده‌ی عالم آن‌قدری اعتقادی نداشتند که به بت بزرگ و فریبنده‌ی دولت.

ابوالاعلی مودودی، موسس جماعت اسلامی پاکستان و کسی است که تمام گروه‌های بعدی اسلام‌گرا و افرادی مثل سیدقطب تحت تاثیرش بودند. او در رساله‌ی «بنیان‌های قانون اسلامی» می‌گوید که «دولت اسلامی» باید بر تمام جنبه‌های زندگی عمومی و خصوصی شهروندان نظارت داشته باشد و از این جهت «با بلشویسم و فاشیسم شباهت‌های نزدیک دارد» (عین گفته‌ی خودش!).

این سخنرانی دکتر سروش را بد نیست بشنوید (گرچه اشتهای پایان‌ناپذیر ایشان برای ایده‌فروشی نمایان است و هرچند بنده با ایشان یا هر «روشنفکر دینی» مشکل دارم).

@jenabegav
طرف از بس که شیرینی می‌خورد دیابت و هزار مرض دیگر گرفته، و وقتی به او می‌گفتم که قند و شکر مطلقاً بد است و نباید خورد، می‌گفت: "موضع تو هم دیگر خیلی رادیکال است! بالاخره قند و شکر هم برای بدن لازم است!"

حالا نقل اقتصادِ تا بیخ دولتی ماست که دچار سرطان شده، و وقتی می‌گوییم دخالت‌های اقتصادی دولت همیشه بد است، در مورد رادیکال بودن موضع ما نصیحت‌مان می‌کنند!

بابا، ابله! داری می‌میری! حالیت نیست؟!

#الاشارات_و_التنبیهات ۱۸
@jenabegav
به اصطلاح "اقتصاددان مسلمان" (در حقیقت سوسیالیست‌ خجالتی)، برای تحقق فانتزی مدرنِ "عدالت اجتماعی"، حاضر است حرمت مالکیت خصوصی، و آزادی قرارداد و حرمت قراردادهای مشروع را (که در فقه سنتی و شرع مورد احترامند) خدشه‌دار کند و به دولت قدرت بی‌حد دهد!

به خاطر یک توهم، در آخر کار نه شرع و سنت برایش می‌ماند، نه آزادی و آزادگی، نه عدالتی محقق می‌شود، و نه ثروتی به وجود می‌آید.

#الاشارات_و_التنبیهات ۱۹
@jenabegav
2024/09/28 21:28:13
Back to Top
HTML Embed Code: