Telegram Web Link
ژاله علو درگذشت

ژاله علو، هنرمند باسابقه تئاتر، سینما، رادیو و تلویزیون امروز دوشنبه (۳ دی ۱۴۰۳) در سن ۹۷ سالگی درگذشت. فعالیت‌های فرهنگی و هنری این هنرمند در طول عمرش باعث شده بود او را به نام‌هایی مانند «دختر خورشید» و «شوکت سینمای ایران» نیز بنامند.

@iranboom_ir

ژاله علو متولد ۱۳۰۶ تهران است. او از برگزیدگان هشتمین همایش چهره‌های ماندگار در سال ۱۳۸۹ معرفی شد.

از نخستین فعالیت‌های هنری علو گویندگی زنده در رادیو است. همچنین از کارهای تلویزیونی این هنرمند پیشکسوت می‌توان به سریال‌هایی چون «تفنگ سرپُر»، «شیخ بهایی»، «روزی روزگاری»، « امیرکبیر»، «مختارنامه»، «مشق عشق»، «روزهای زندگی» و ... اشاره کرد.
زندگینامه ژاله علو به نقل از دانشنامه سینمای ایران بدین شرح است:
محل تولد: تهران
نام اصلی شوکت علو.
(همسر سابق نصرت الله محتشم بازیگر سینما و تئاتر).
فارغ التحصیل دانشسرای مقدماتی تهران (۱۳۲۶) و فارغ التحصیل هنرستان هنرپیشگی تهران (۱۳۲۹). فعالیت در تئاتر (۱۳۲۷) اجرای نمایش در تئاتر فردوسی و دهقان.
گوینده رادیو و فعالیت در دوبله از سال ۱۳۳۱ با فیلم مادر اسماعیل کوشان به جای عصمت دلکش و بازیگرانی مانند سوفیا لورن جینالولو ،برجیدا گلوریا سوانسون و آلیدا والی دوبله کارتونهای ،پینوکیو گربه های اشرافی سیندرلا زیبای خفته و سفید برفی و هفت کوتوله . سرپرستی و گویندگی فیلم و مجموعه های تلویزیونی جادوگر شهر زمرد، دور از خانه، سویینی زن اتمی و...
عمده نمایش‌ها: ماری مادلن، شعله، لبخند، مرموز، تلافی،آغا محمدخان قاجار،جاسوسه، توپاز، دزد ناشی، سرباز فداکار، شاه صفی، مهمانان سمج. 
مجموعه‌های تلویزیونی: امیرکبیر ،گرگ ها، گالش‌های مادر بزرگ ، بخش چهار جراحی وزیر مختار، روزی روزگاری، آوای فاخته، بی بی یون، سنگ و شیشه، همسران، این خانه دور است، سرزمین من و نقابداران زیر چتر خورشید، بگذار آفتاب برآید، روزهای زندگی، تفنگ سر پر، آی آدم ها، روشن تر از خاموشی.
شروع فعالیت در سینما با بازی در فیلم طوفان زندگی (علی دریابیگی، ۱۳۲۷).
و بازی در فیلم‌های چون: «طوفان زندگی» علی دریابیگی (۱۳۲۷)، «زندانی» امیر اسماعیل کوشان (۱۳۲۷)، «واریته بهار» (پرویز خطیبی (۱۳۲۸)، «افسونگر» (اسماعیل کوشان (۱۳۳۱)، «آغا محمدخان قاجار» (نصرت الله محتشم، (۱۳۳۳)، «عروس دجله» (نصرت الله محتشم (۱۳۳۳)، «ماجرای زندگی» (نصرت الله محتشم (۱۳۳۳) «اتهام» (شاپور یاسمی، ۱۳۳۵)، «یعقوب لیث» (علی ،کسمایی (۱۳۳۶)، «بیژن و منیژه» (منوچهر زمانی، ۱۳۳۷)، «طلسم شکسته» (سیامک یاسمی، ۱۳۳۷)، «بی ستاره ها» (خسرو پرویزی ۱۳۳۸)، «پیمان دوستی» (مهدی رییس فیروز ۱۳۳۹)، «صفر علی» (سعید نیوندی (۱۳۳۹)، «دندان افعی» اسماعیل کوشان (۱۳۴۰)، «طلای سفید» (جمشید شیبانی ۱۳۴۱)، «نوذری» (ژرژ لیچنسکی ۱۳۴۱)، «گذشت بزرگ» (ناصر ملک مطیعی ۱۳۴۶)، «پنجره» (جلال مقدم، ۱۳۴۹)، «شیرین و فرهاد» (اسماعیل کوشان ۱۳۴۹)، «طوقی» (علی حاتمی ۱۳۴۹)، «لیلی و مجنون» (سیامک یاسمی، ۱۳۴۹)، «پل» (خسرو پرویزی ۱۳۵۰)، «داش آکل» (مسعود کیمیایی، ۱۳۵۰)، اتل متل توتوله(ایرج قادری، ۱۳۵۱)، قلندر (علی حاتمی ۱۳۵۱)، غریب (غلامرضا سرکوب ۱۳۵۲)، صدای صحرا (نادر ابراهیمی ۱۳۵۴) ، واسطه ها (حسن محمدزاده ۱۳۵۶)، زمان از دست رفته (پوران درخشنده، ۱۳۶۸) پرواز را به خاطر بسپار (حمید رخشانی ۱۳۷۱)، جنگ نفت کش ها (محمدرضا بزرگ نیا ۱۳۷۲)، آدم برفی (داود میرباقری ۱۳۷۲)، پری (داریوش مهرجویی ۱۳۷۳)، روز واقعه (شهرام اسدی ۱۳۷۳)، طالع سعد (زهرا مهستی بدیعی ۱۳۷۴)، زن امروز (مجید قاری زاده ۱۳۷۵)، سلطان (مسعود کیمیایی ۱۳۷۵)، مسافر ری (داود میرباقری ۱۳۷۹) و مهمان مامان داریوش مهرجویی (۱۳۸۲)، مجبوریم (رضا درمیشیان سال ۱۳۹۷) و فصل ماهی سفید (قربان نجفی ۱۳۹۸).

@iranboom_ir
🎼قطعه «تو ای پر کجایی»

اثر زنده ياد همايون خرم
با صداي زنده ياد حسين قوامي
شعر: سايه

شبی که آوای نی تو شنیدم
چو آهوی تشنه پی تو دویدم
دوان دوان تا لبه چشمه رسیدم
نشانه ای از نی و نغمه ندیدم
تو ای پری کجائی ؟ که رخ نمینمائی
از آن بهشت پنهاندری نمیگشائی
من همه جا پی تو گشته ام
از مه مهر نشان گرفته ام
بوی ترا زگل شنیده ام
دامن گل از آن گرفته ام
تو ای پری کجائی ؟ که رخ نمینمائی
از آن بهشت پنهاندری نمیگشائی
دل من سرگشته ی تو
نفسم آغشته ی تو
به باغ رویاها چو گلت بویم
بر آب و آئینه چو مهت جویم
تو ای پری کجائی ؟
در این شب یلدا ز پی ات پویم
به خواب و بیداری سخنت گویم
تو ای پری کجائی ؟
مه و ستاره درد من میدانند
که همچو من پی تو سرگردانند
شبی کنار چشمه پیدا شو
میان اشک من چو گل وا شو
تو ای پری کجائی ؟ که رخ نمینمائی
از آن بهشت پنهان دری نمیگشائی

@iranboom_ir
به یاد استاد محمدابراهیم باستانی پاریزی - مرگ چنین خواجه...

عباس کشتکاران


منظور خردمند من، آن ماه که او را
با حسن ادب شیوه صاحب‌نظری بود

از چنگ‌ منش اختر بد مهر به در برد
آری چه کنم؟ فتنه دور قمری بود

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقی همه بی‌حاصلی و بی خبری بود

در مرگ چنین خواجه، خواجه محمدابراهیم باستانی پاریزی که نه کاری است خُرد، رو به خواجهٔ شیراز بردم، برای آغاز سخن؛ سخنی که در آغاز سال نمی‌دانستم رنگ غم می‌گیرد، از رفتن بزرگی، دوستی، صاحب‌نظری که مرا با او بیش از پنجاه سال، الفت و هم‌سخنی بود.

ابوالحسن علی بن مسعودی (متوفی به سال 325 ق)، در کتاب پرارزش خویش «مُروج الذّهب»، تاریخ را امری مقدس و مورخ را امین دانسته که «چیزی از معانی آن را تحریف کند یا قسمتی از آن را تغییر دهد، یا نکته‌ای از آن را محو کند، یا چیزی از توضیحات آن را متشبه یا دگرگون یا واژگون کند، یا تباه یا مختصر کند، یا به دیگری نسبت دهد، یا بیفزاید، از هر ملت و فرقه که باشد، غصب و انتقام و بلایای سخت خدا چنان بر او فرود آید، که صبرش ناچیز و فکرش حیران شود.»1

باستانی پاریزی از جمله نادره‌مردانی بود که شرط امانت را در نقل روایتها و نشان دادن رویدادهای تاریخی به حد وسواس رعایت می‌فرمود، که در میان او و خواجه ابوالفضل بیهقی ـ صاحب تاریخ بیهقی ـ که قرن به هزاره رسیده است، کمتر مورخی توانسته است، بدان گونه باشد که مسعودی گفته است.

آن خواجه بیهق می‌نویسد که در آنچه در تاریخ آورده، «در دیگر تواریخ چنین طول و عرض نیست، که احوال را آسان گرفته‌اند و شمّه‌ای بیش یاد نکرده‌اند؛ اما من چون این کار پیش گرفتم، می‌خواهم که داد این تاریخ به تمامی بدهم و گرد زوایا و خبایا برگردم، تا هیچ از احوال پوشیده نماند و اگر این کتاب دراز شود و خوانندگان را ملامت افزاید، طمع دارم ایشان را که مرا از مبرمان نشمرند، که هیچ چیز نیست که به خواندن نیرزد، که آخر هیچ حکایت از نکته‌ای که به کار آید، خالی نباشد.»2

و باستانی که من او را «خواجهٔ پاریز» می‌نامیدم و او از سر همان بزرگی و فروتنی می‌فرمود: «من از خواجگان پاریز نیستم، ملازاده‌ام» که پدرش حاج‌آخوند در پاریز سالها در سلک متکلمان، بر منبر مردم را ارشاد می‌فرمود و در لباس واعظان، برکشته کربلا مرثیه مِی‌رانده و مردم را با صد نوا، می‌گریانده و همین خواجه ما، در بسیاری از آن مراثی، پیشخوان پدر بوده است، به گفته خود او، «و اما مادرم از سلسله خواجگان بوده است»، و من بدو که: «مرادْ خواجگیِ نسب نیست؛ خواجگی به بزرگی و شایستگی شماست که باید خواجگی بیهق و خواجهٔ شیراز و حافظ قرآن نیز از همین خواجگی برآمده باشد.»

و این بزرگ خواجه ما سبکش در همه نوشته‌های خویش، اگرچه به نگاه بی‌هنرانی که به عیب نظر می‌کنند و به حسد چشم دیدن هنر دیگران را ندارند، درازنویس و از این شاخه بدان شاخه پریدن ‌بود، اما آنان که شیفته هنرند و از ارباب غرض نیستند، یعنی همین پارسی‌گویان و پارسی‌خوانان، او را نه از «مبرمان» می‌شمرند، و نه از خواندن آثار او، «ملالتشان می‌افزود» که خواجه ابوالفضل بیهقی، به همان گونه که آوردیم، از خوانندگان کتاب خویش خواسته او را از «مبرمان نشمرند» و اگر کتاب او «دراز شود»، او را ببخشایند‌ و اگر کسی را که از خواندن تاریخ بیهقی،‌ به چند بار، ملالت پدیدآمده باشد، توان گفت که از آثار خواجه محمد ابراهیم باستانی نیز که ای کاش می‌ماند و شمار کتابهای خویش را به صد می‌رساند و بیشتر، که مجموعه نوشته‌های او، که هر چندتای آن به کتابی جای گرفته، به نزدیک هزار است، نیز ملالت پدید نمی‌آرد، که شمار چاپهای کتاب او، که به ده‌بار و بیشتر رسیده، می‌رسانَد این خواجه را مریدان بسیار بوده است و هنوز نیز، هرچند قالب تهی کرده، هست که:

شعر حافظ همه بیت‌الغزل معرفت است
آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش

شادروان دکتر عباس زریاب خوئی، که او نیز یکی از چند تن معدود استادانی است که شایستگی نام استاد را داشت و وجودش در عرصه ادب و فرهنگ پارسی مغتنم بود، و من بارها از زبان باستانی پاریزی، قدر و بزرگی او را شنیده و هم در نوشته‌ها به هنگامی که به نام زریاب خوئی می‌رسد، می‌توان خواند، درباره باستانی پاریزی در مقدمه حماسه کویر آورده است: «باستانی پاریزی از جمله اشخاص نادری است که استعداد نویسندگی را با شمّ تاریخ یکجا جمع کرده است، که هم نویسنده برجسته‌ای است و هم مورخ بزرگی است.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/12543-bastani-parizi.html


https://www.tg-me.com/iranboom_ir/
۴ دی ماه، سالروز درگذشت استاد کریم ساعی است. سازنده پارک ساعی تهران و کسی که درختان خیابان ولیعصر را کاشت تا از زیباترین خیابانهای دنیا باشد.
یادش گرامی باد.

دکتر ساعی مرد بزرگی بود که به جنگل هویت داد و امروز منابع طبیعی با تلاش ایشان هویت پیدا کرده است.

پدر جنگلبانی ایران در سال 1319 اداره جنگلبانی را بنا نهاد و به همراه همکارانش قانون و مقررات جنگل را تدوین کرد و به تصویب مجلس آن زمان رساند.

مرحوم استاد ساعی در سال 1289 در شهر مشهد به دنیا آمد و به دنبال علوم و فنون جنگل‌بانی رفته و این علم را در ایران پایه‌گذاری کرد.

استاد کریم ساعی در چهارم دی 1331 بر اثر سانحه سقوط هواپیمای مسافربری در 43 سالگی دارفانی را وداع گفت و پیکر وی در دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران به خاک سپرده شد.

http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/14848-marasem-bozorgdasht-jangalbani.html

@iranboom_ir
ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم متخلص به رودکی و مشهور به استاد شاعران (زادهٔ ۴ دی ۲۴۴، رودک - درگذشتهٔ ۳۲۹، پنجکنت) از شاعران نامی ایران در دورهٔ سامانی در سدهٔ چهارم هجری قمری است.
یادش گرامی باد.


بزرگداشت رودکی
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7631-salroz-bzorgdasht-rodaki.html


منبعی مجهول درباره شمار ابیات رودکی
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/adabiat/7945-1391-07-28-06-58-25.html


رودکی و خنیاگری
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/9128-rodaki-va-khonyagari.html


بوی جوی مولیان آید همی
https://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/13810-joye-molian.html


به زیارت زادگاه رودکی (سفرنامه تاجیکستان)
https://www.iranboom.ir/iranshahr/iranzamin/2471-be-ziarat-zadgah-rodaki.html

_

 کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
یعقوب لیث از رویگری تا فرمانروایی

انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا خوزستان برگزار می کند


بررسی روزگار یعقوب لیث
چگونگی فرمانروایی یعقوب لیث
یعقوب لیث و زبان فارسی

روز چهارشنبه ۵ دی ۱۴۰۳ از ساعت ۱۷:۰۰

اهواز، امانیه، روبروی سازمان انتقال خون، کوچه کناری کمیته امداد، بن بست سمت چپ، خانه سمن ها و انجمن های مردم نهاد
منبعی مجهول درباره شمار ابیات رودکی

دادخدا سیم‌الدین‌اف
 
تاکنون در باره شمار اشعار آدم الشعرا ابوعبدالله رودکی بحث و ‌اندیشه‌های زیادی مطرح شده و تخمین و گمانهای مختلفی زده شده که بیشتر مبتنی بر روایت رشیدی سمرقندی (شاعر قرن ۱۲) است.

این پاره شعر رشیدی سمرقندی که در کتاب "شعرالعجم" شبلی نعمانی محفوظ مانده، برای پژوهشگران آثار رودکی تقریبا منبعی یگانه محسوب می شود:

گر سری یابد به عالم کس به نیکو شاعری،
رودکی را بر سر آن شاعران زیبد سری.

شعر او را بر شمردم سیزده ره صد هزار،
هم فزون آید اگر چونان که باید بشمری.

بنا بر روایت رشیدی سمرقندی تعداد اشعار رودکی "سیزده ره صد هزار"، یعنی بیش از یک میلیون (بیت یا مصراع) بوده است. اما بر اساس پژوهشها، از اشعار استاد رودکی بیش از هزار بیت برای ما محفوظ مانده است که از این تعداد مقداری به ابوشکور بلخی، منجک ترمذی، شاکر بخارایی، طیان مرغزی، لبیبی و شعرای دیگر منسوب دانسته می‌شود.

محققان ادبیات این دوره درست دریافته‌اند که از قرن ۱۰ دیوانهای اشعار بیشتر شاعران دوره اول نظم پارسی دری به دلایل گوناگون نابود گردیده‌ است که اشعار گمشده استاد رودکی نیز شامل آن می‌شود.

اکنون آن اشعاری که امروز به رودکی نسبت می‌دهند، تقریباً هزار و چند بیت است، اما تعدادی از این ابیات هم احتمالا به شاعران دیگر همزمان رودکی منسوب بوده است.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/adabiat/7945-1391-07-28-06-58-25.html

@iranboom_ir
یادداشت / آب در کوزه و ما گرد جهان می‌گردیم

دکتر هوشنگ طالع

سخن بر سر این است که چرا کار کشور به این‌جا کشیده شده است . کشور از نظر نفت و گاز روی‌‌‌هم‌رفته در جایگاه نخست جهان است ، نمی‌تواند سوخت نیروگاه‌ها را تامین کند و باید برق خانه‌ها و صنایع و خدمات را قطع کند ؟!
البته قالیباف هم عنوان کرده بود که نمی‌شودکشورما ، رتبه اول نفت و گاز دنیا باشد  و وضعیت این گونه باشد . آقایی هم پاسخ داده بود که چرا نمی‌شود آقای قالیباف ، ما ( جمهوری اسلامی ) کردیم و شد !
دیروز آقا‌‌‌‌ی علاالدین رفیع‌زاده رییس سازمان امور اداری و استخدامی ، گوشه‌هایی از این که " ما کردیم و شد " را  آشکارسازی کردند و اندکی ، پرده‌ها را بالا بردند و گوشه‌هایی از پشت پرده را در دید مردم قرار دادند .
ایشان گفتند :   
مدیران ما ، پسرخاله‌ها و دخترخاله‌های خودشان را به ادارات می‌آورند و بعد از مدتی به آن‌ها مسئولیت‌ های مهم می‌دهند .
علاءالدین رفیع‌زاده معاون رئیس‌جمهور و رییس سازمان اداری و استخدامی :
🔸 وزارت خارجه، وزارت نفت و وزارت صمت با چه اجازه‌ای برای خودشان یک دانشگاه حیاط خلوت باز کرده‌اند و مدرک تحصیلی می‌دهند؟! مگر این مملکت وزارت علوم ندارد؟
حالا در‌می‌یابیم که چرا از نظر نفت و گاز در دنیا رده‌ی یکم را داریم ؛ اما نمی‌توانیم سوخت نیروگاه‌ها را تامین کنیم . چرا سوریه را دودستی تقدیم  اخوانی‌ها می‌کنیم و اکنون هم مهاجرانی سخن‌گوی " حراف " دولت مژده می‌دهد :
💢  در حال گفت‌وگوهای دیپلماتیک برای بازگشایی سفارت‌ها در دمشق و تهران هستیم .

ایران را از درون ، به فنا می‌برند . بیهوده با چراغ در روز روشن به دنبال " دشمنِ خارجی " نگردید !

چهارشنبه ۵ دی ۱۴۰۳

@iranboom_ir
نمایشگاه گروهی «شاهنامه نگاری»

با نمایش مجموعه تابلوهای نقاشی هنرجويان كودک و بزرگسال نقش‌خانه ققنوس به سرپرستی نازيلا سميعی

آیین گشایش: جمعه ۷ دی ماه ساعت ۱۶
امکان بازدید: تا ۵ دی‌ماه ساعت ۱۰ تا ۱۹
نگارخانه ۲ و ۳ فرهنگسرای ارسباران

@iranboom_ir
زندگینامهٔ کریم ساعی (1289 - 1331)

کریم ساعی در سال ۱۲۸۹ در مشهد به دنیا آمد

وی تحصیلات دانشگاهی خود را در مدرسۀ عالی دانشکده فلاحت، دانشگاه تهران گذراند و با درجۀ مهندسی در سال ۱۳۱۰ فارغ‌التحصیل شد.

بعد از آن، کریم ساعی در دوره اعزام دانشجویان به خارج از کشور پذیرفته شد و برای مدت 2 سال به مونپلیه در انستیتو اگرونومیک فرانسه رفت و در آنجا با درجه ممتاز فارغ التحصیل شد.

موفقیت‌های تحصیلی او باعث شد تا مجله علمی، تخصصی فرانسه، او را به عنوان یکی از چهره‌های شاخص علم جنگل در آن سال‌ها معرفی کند.

مهندس ساعی پس از آنکه در سال ۱۳۱۶، فوق لیسانس خود در رشته آمار جنگل از دانشگاه برکلی کالیفرنیا گرفت، به کشورش بازگشت.

با تاسیس دایره جنگل در ۱۳۱۷ به عنوان اولین نهاد مدیریت جنگل‌ها در کشور مهندس ساعی ریاست آن را برعهده گرفت.

بر اثر فعالیت و اقدامات پر تلاش او یک سال بعد این نهاد کوچک به اداره جنگلبانی و بعدها به اداره کل جنگل‌ها ارتقاء پیدا کرد.
در همان سال‌ها او و همکارانش قوانین و مقررات جنگل را تدوین کرده و به تصویب مجلس آن زمان رساندند.

کریم ساعی موفق شد تا در سال ۱۳۲۵ برای اولین‌بار مساحتی از جنگل‌های ایران را تخمین بزند. پس از آن در سال ۱۳۲۷ جلد اول و در سال ۱۳۲۹ جلد دوم کتاب جنگل شناسی را منتشر کرد که با نشر این کتاب اساس اطلاعات علمی جنگلبانان کشور پی‌ریزی شد.
پس از آنکه از ریاست اداره کل جنگل‌ها برکنار شد، ساعی خود را خانه نشین نکرد و پیشنهاد داد تا در دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران رشته جنگل ایجاد شود و خود نیز به عنوان استاد در این دانشکده مشغول به کار شد.

با تأسیس بنگاه جنگل‌ها در سال ۱۳۲۸ او با سمت رئیس هیأت مدیره و مدیر عامل این بنگاه، مشغول فعالیت شد. کریم ساعی در 15 آذرماه ۱۳۲۸ نشریۀ مخصوص کارکنان بنگاه جنگل‌ها را با عنوان خبرنامۀ بنگاه جنگل‌ها منتشر کرد.

مهندس کریم ساعی 4 دی سال 1331 هنگام بازگشت از شیراز به تهران در اثر سانحۀ سقوط هواپیما کشته شد. وی وصیت کرده بود تا او را در دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهران به خاک بسپارند.

مجسمه این بزرگ مرد در بوستان ساعی که با نام این بزرگ مرد نامگذاری شده است، روی نیمکتی نشسته است. به نظر می‌رسد، او در حال نظارت و حفاظت از بوستان‌ها و جنگل‌های کشورش است.

وی تحصیلکرده دانشکده کشاورزی و اولین مدیر جنگلبانی ایران بود. افرادی که در دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران تحصیل کرده‌اند، مزار پایه‌گذار جنگلداری علمی ایران را در پناه سایه درختان کهنسال دانشکده منابع طبیعی نظاره کرده‌اند.

او بود که اولین بار آماری از مساحت جنگل‌های کل کشور را تهیه کرد. کارها و آثار ماندگار او هنوز پس سال‌های طولانی زنده و پر طراوت هستند. بوستان ساعی و درختان تناور خیابان ولیعصر تهران به همت،‌ ابتکار و طراحی او شکل گرفت.

http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/4972-zendeginame-karim-saei.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
Forwarded from ایران بوم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شب رودکی در تاجیکستان

دقایقی از برنامه چند ساعته شب رودکی در شهر دوشنبه با حضور هزاران نفر از دوستداران شعر فارسی و رودکی / تاربرگ مجله بخارا

@iranboom_ir
‏کریم ساعی شخصی که چنارهای خیابان ولیعصر را کاشت/پارک ساعی را بنا نهاد/سازمان جنگلبانی را تاسیس کرد/رشته جنگلبانی را وارد دانشگاه کرد.

زندگینامهٔ کریم ساعی (۱۲۸۹ - ۱۳۳۱)
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/4972-zendeginame-karim-saei.html

@iranboom_ir
من ترا بار دگر می‌سازم – سرودۀ بانو هما ارژنگی
به بهانهٔ زمین لرزهٔ بم
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/1693-man-tora-degar-bar-misazam.html

@iranboom_ir
من ترا بار دگر می‌سازم – سرودۀ بانو هما ارژنگی
به بهانهٔ زمین لرزهٔ بم

اشاره: پنجم دی‌ماه یادآور خاطره‌ای بسیار تلخ در ذهن ایرانیان است. زمین لرزه‌ای در ۵ دیماه ۱۳۸۲ بم در ساعت ۵:۲۶ در شهر تاریخی بم در استان کرمان رخ داد. آن هنگام که ساکنان بم و روستاهای اطراف آن در خواب بودند، ناگهان زلزله‌ای به قدرت 7/6 درجه ریشتر رخ داد و شهری با 90هزار نفر ساکن زیرورو شد. خرابی این زلزله تا شعاع بیش از 50 کیلومتر را دربر گرفت و باعث ویرانی بسیاری از خانه‌ها، ادارات و مزارع و طرح‌های عمرانی، کشاورزی، فرهنگی و ورزشی شد. این زمین‌لرزه هول‌آسا، 30 هزار کشته داشت و شهر بم و روستاهای اطراف آن را به تلی از خاک تبدیل کرد. در زلزله بم، دهها هزار تن از هم‌میهنان، جان خود را از دست دادند و 92درصد شهر تخریب شد.
شهر بم با ارگ تاریخی بم با بیش از ۲۰۰۰ سال قدمت شناخته می‌شود. ارگ بم بزرگترین مجموعه خشتی – گلی در جهان است که در اثر یک زمین لرزه آسیب‌های زیادی به آن وارد شد.
ضمن همدردی با بازماندگان زمین لرزه سال 82، یاد و خاطر درگذشتگان آن حادثه را گرامی می‌داریم.


بانو هما ارژنگی شعر «من ترا بار دگر می‌سازم» را سیزده سال پیش در غربت و در اندوه زمین لرزه  بم سروده‌اند. آن شعر به فرانسه نیز ترجمه شده و در چند برنامه که از سوی انجمن‌های نیکوکار و صلیب سرخ در دانشگاه ها برگزار گردیده بود به پارسی و فرانسه اجرا گردید و منافع حاصل از آن به صلیب سرخ رسید تا یاری‌ای برای مردم زلزله‌زده باشد.
گفتنی است که ارگ بم  و بناهای مربوط به آن از تاریخی کهنسال و بسیار ارجمند و افتخار آفرین سخن‌ها دارند و ایشان در لوح فشرده «فلات آریان» اندک اشاره‌ای بر آن داشته‌اند.

من ترا بار دگر می‌سازم – سرودۀ بانو هما ارژنگی

به انگیزۀ زمین لرزۀ بم

در سحرگاهی سرد               که فلق از خط  زیرین افق سر میزد            سینۀ خاک به ناگاه گشود
در سحرگاهی  سرد             دیو غرید و زمین از نفس دیو تپید
لرزه افتاد به خاک               وحشت مرگ به هر گوشه دوید
در سحرگاهی سرد              کودکان خفته به ناز                   اولین مرغ هوا در پرواز
لرزه افتاد به دشت               لرزه افتاد به جان و تن آن ارگ بلند
جان به در برده ز بیداد زمان         همچو گنجی به دل خشک کویر


قرن‌ها مانده به پا           با وقار و زیبا                قصه پرداز شکوهی دیرین
سینه سایید به خاک        تن به آوار ستمکارۀ         دیوانه    سپرد
اینک ای مام وطن         ای که سرمایۀ بودم بود از بودن تو
اندر این ماتم و اندوه و بلا         داغدار توام ای مادر پیر
ماتمم را بپذیر

داغدارتوام     ای هموطن خانه خراب        خانه ویرانی تست خانه ویرانی من
رنج آوارگیت  درد پنهانی من                ای  ز هستی  شده   سیر
 ماتمم را  بپذیر

لیکن ای یار بلا دیده بدان       گر چه امروز از این درد گران        همچو نی ناله کنان می‌مویم
یا در این وحشت هنگامۀ مرگ        من ز بیداد زمان می‌گویم
قصۀ غصه و این  مویه و آه           قصه‌ی پایان نیست
در پی این شب اندوه فزای             سحر روشن و زیبایی هست
تا امیدی به دلی میروید                 در سر اندیشۀ فردایی هست

و تو ای ارگ در افتاده به خاک

ای ستم دیدۀ پاک                         از خرابیت چه باک!
من در این کورۀ دل                     با گل دشت کویر        با  سرشکی که به مژگان دارم
با لهیبی                                    که به دامان دارم        خشت‌ها خواهم پخت
من ترا از سر شوق                     من ترا با دل و جان     من ترا از ره عشق و ایمان

عاقبت خواهم ساخت

برج‌هایی به بلندای       امید دشت‌هایی سر سبز      خانه‌هایی آباد مردمانی دلشاد

ای  بم  ای مهد  کهنسال سترگ

من ترا بار دگر می‌سازم
دی‌ماه سال هزار و سیصد و هشتاد و دو  ( لیون فرانسه)  هما ارژنگی 

ایران و ایرانی سرفراز بماناد

http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/1693-man-tora-degar-bar-misazam.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
📸ارگ بم ۲۰ سال پس از زلزله

۲۰ سال از زلزله بم می‌گذرد و بخشی از قسمت‌های ارگ بازسازی شده است و روند بازسازی کماکان ادامه دارد.
http://bit.ly/2ByJrD5

@iranboom_ir
پنجم دی زادروز دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی (۱۳۱۳، اصفهان) فیلسوف و مورخ فلسفه، گرامی باد.

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
پنجم دی ماه زادروز استاد بهرام بیضایی (۱۳۱۷، تهران) کارگردان، نمایشنامه نویس و پژوهشگر گرامی باد.

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
2024/12/27 11:21:12
Back to Top
HTML Embed Code: