Telegram Web Link
ديد‌بان آزار
Photo
🔹برای #زهرا_توحیدی

نویسنده: زهره رجبی

آغار آشنایی ما برمی‌گردد به ده سال پیش که دختری با شور و هیجان و انرژی بی‌حد و حصر را در کوچه‌پس‌کوچه‌های منطقه ۱۶ تهران دیدم که با وجود اینکه «محروم از تحصیل بود» خللی در دغدغه‌ها و انگیزه‌های مدنی و سیاسی‌اش دیده نمی‌شد.

تو برام قبل از این‌که فعال سیاسی یا اجتماعی باشی یک تسهیلگر واقعی هستی که به‌طور فعالانه زنان را می‌شنیدی و به شرکت‌کنندگان در کارگاه‌ها احساس امنیت همه‌جانبه می‌دادی.

صدای گرمت رو در تسهیلگری کتابخانه انسانی می‌شنوم: دخترانی که در کتابخانه انسانی نشستند در ابتدا همدیگر را قضاوت می‌کردند اما در انتها یکدیگر را درک می‌کردند و از راویان روایت‌کننده آزار و اذیت‌های خیابانی به افرادی تبدیل شدند که با یکدیگر هم‌دلانه برخورد می‌کردند. حضور در کتابخانه انسانی عمیقا در این تغییر نقش داشته است.»

با خودم فکر می‌کنم با هدی و بقیه بچه‌ها در زندان مشغول چه کارهایی هستید؟ دوره‌های کتابخوانی و مطالعه؟ ورزش و ... .حتما کارگاه هم برگزار می‌کنی و دانش و تجربه‌ات را در آن بند هم با هم دیگران به اشتراک می‌گذاری و‌ دیگران را به مشارکت می‌خوانی. حتما با همان شور و شوق همیشگی فعالانه مشغول فعالیتی چراکه باور دارم‌ که زندان هرگز شما را متوقف نخواهد کرد.

اولین مطلبت‌ بعد از اینکه از بازداشت موقت آزاد شدی را مرور می‌کنم:

عشق دردانه‌ست و من غواص و دریا میکده
سرفروبردم در آنجا تا کجا سر بر کنم

جنبش #زن_زندگی_آزادی گسستی بود که نسبت اکثریت جامعه با جمهوری اسلامی را نه فقط به لحاظ ذهنی که به صورت عینی تغییر داد. چنانچه دست‌کم باید آن‌ را انعقاد نطفه یک انقلاب دانست و تولد نسل جوان معترض و شکل‌گیری ادعای سیاسی جدید که به لحاظ چشم‌انداز و روش عبور از سیاست ِ پیش از این، در جمهوری اسلامی بوده است. حالا در میدانی از امید و کنش وقت آن است که یکدیگر را به شجاعت، هم‌بستگی و خردمندی بخوانیم.

به امید آزادی تو زهرا، هدی، الهه، بهاره، نیلوفر، سروناز، نرگس و همه آنان که گرفتار این ظلم عریان هستند.
@harasswatch
🔹روایتی شخصی از جنبش ژینا در خیابان‌های تهران

🔹روزهای بیم و امید

نویسنده: ناشناس

*راه افتادیم تا ترسمان بریزد. دستانمان را در دستان همدیگر حلقه کردیم و به سمت مامورها حرکت کردیم. دختری در همان ابتدا بالای بلندی رفت و به طرف جمعیت شالش را مانند یک درفش در هوا چرخاند. مامور کناری‌‌اش با لگد به او زد و به پایینش انداخت. جمعیت لحظه‌به‌لحظه افزون‌تر می‌شد و ماموران فقط نگاه می‌کردند.

*نون می‌گفت این‌بار فرق می‌کند. این‌بار این پیام را رسانده‌اند که حتی اگر در خیابان راه بروید به بهانه پوشش شما را می‌کشیم. گفتم این برگ برنده است. وقتی حرکتی فقط برای زندگی باشد نه متوقف می‌شود، نه مصادره می‌شود و نه بازگشت‌پذیر است.

*یکی‌شان با پرچم جمهوری اسلامی سر می‌رسد و قبل از هرچیز دیگر خطاب به من و زنی دیگر در کنارم فریاد می‌زند: «روسری! روسری!». با خودم می‌گویم از هرچه بگذرند از این پارچه سرکوب نمی‌گذرند. می‌گویم سرکوب زنان، خشت زیرین این دیوار است، پاشنه آشیل‌شان است و باید از همین نقطه دیوار را فرو ریخت.

*سالگرد آبان ۹۸ (سال ۱۴۰۱) است. در کتابخانه دانشکده نشسته بودم و تلاش می‌کردم ذهنم را جمع‌و‌جور کنم. موقعیت عجیبی بود. سکوت کتابخانه با صدای فریاد و شلیک از داخل خیابان شکسته می‌شد و ما در این‌ سوی پنجره‌ها با چشم‌های مستاصل به یکدیگر نگاه می‌کردیم. از در دانشگاه که بیرون می‌آیم، ترس و هیجان به مشامم می‌رسد. در پیاده‌رو مردم با چشم‌هایی پرسشگر به یکدیگر نگاه می‌کنند و بعضی هم در حین عبور جرقه‌هایی از شعار و فریاد روشن می‌کنند. از سردر که عبور می‌کنم صدای گاز موتورهایشان را می‌شنوم و بعد ناگهان صدای ضربات پی‌درپی گلوله به نرده‌های دانشگاه که با هدف شلیک به عابرانی که فقط در حال گذر بودند زده می‌شد. مردم، متعجب و ناباور سرهاشان را دزدیده بودند و به سمت محوطه مقابل سردر می‌دویدند. مبهوت بودم. می‌دانستم هر توحشی از آن‌ها برمی‌آید اما چیزی غریزی و انسانی در درونم نمی‌توانست به وجود آن عادت کند. سرعت بروز اشکال شر، همیشه از مخیله انسان پیشی می‌گیرد. 

متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2235/

@harasswatch
🔹حمله‌ حراست دانشگاه بهشتی به داخل کلاس‌های درس

در اقدامی عجیب و غیرمنتظره امروز - دوشنبه - ۲۹ آبان ماه تعدادی از نیروهای حراست فیزیکی دانشگاه بهشتی به داخل کلاس‌های درس در دانشکده روانشناسی حمله کرده و زمانی که استاد مشغول به تدریس بوده کارت دانشجویان دختری که مقنعه از سرشان افتاده بود را ضبط کردند.

گفتنی است این اقدام آنان تنها به دانشکده روانشناسی محدود نشده و به کلاس‌های درس در دانشکده ادبیات و علوم انسانی نیز حمله‌ور شدند. در این دانشکده نیروهای حراست فیزیکی استاد کلاس را به‌دلیل اینکه برخی دانشجویان کلاسش حجاب‌ نداشته‌اند، از کلاس درس بیرون کشیده و او را بازخواست کرده‌اند.

آمار دقیقی از تعداد دانشجویانی که کارت آنان ضبط شده، وجود ندارد. پیش‌تر دانشجویان دختر در زمان انتخاب واحد نیز سامانه گلستان‌شان از دسترس خارج وکمیته انضباطی آنان را مجبور به دادن تعهد در ازای انتخاب واحد کرده بود.

منبع: دانشجویان متحد
🔰 بیانیه دانشجویان دانشکده روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی درباره اتفاقات دوشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۲


خبر کوتاه بود: در اقدامی غیر منتظره امروز ۲۹ آبان ماه تعدادی از نیروهای حراست فیزیکی دانشگاه به کتابخانه و داخل کلاس‌های درس دانشکده روانشناسی حمله کرده و زمانی که استاد مشغول تدریس بوده کارت دانشجویان دخترانی که مقنعه از سرشان افتاده بود را ضبط کردند

ما دانشجویان دانشکده روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی، امروز شاهد یکی از زشت‌ترین روزهای دوره تحصیل خود بودیم. امروز، 29ام  آبان ماه، دانشکده روانشناسی مورد هجوم نیروهای حراست و افراد بی نام و نشانی قرار گرفت که صورت های خود را پوشانده بودند و هیچ مدرک شناسایی دال بر استخدام از سوی نهاد حراست به همراه نداشتند.

ما دانشجویان دانشکده روانشناسی باور داریم که این اقدامات به تعطیلی فضای آموزشی و پژوهشی دانشکده منجر خواهد شد و همچنین بدیهی ترین حقوق، از جمله حق امنیت دانشجویان را به خطر اندخته و به کاهش درک و تعامل میان دین باوران و سایر اعضای جامعه دانشگاهی می انجامد.  این اقدامات تنها به سود متعصبین و سودجویانی است که در پوشش دین،  تنها به قدرت نمایی و ارضای اهداف دیگرآزارانه خود مشغولند.

همه‌ی دانشجویان مسئول اند تا در برابر چنین زخمی با یکدیگر همدلی نشان دهند و متحد شوند. در این راستا، نویسندگان متن پیش رو، از تمامی دانشجویان دانشکده روانشناسی درخواست دارند تا برای نشان دادن همبستگی و وحدت مقابل این دست اقدامات و حفظ حرمت فضای آموزشی دانشکده، روز های سه شنبه و چهارشنبه این هفته، کلاس های درسی خود را تحریم کرده و دست به اعتصاب بزنند.

🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
⭕️ پیرو بیانیه تحریم‌ کلاس‌ها در روز‌های سه‌شنبه ‌و چهارشنبه امروز - سه‌شنبه - ۳۰ آبان ماه کلاس‌ها در دانشکده روانشناسی تحریم شد و دانشجویان دست به تحصن زدند. تحصن این دانشجویان ساعت بیست دقیقه به ۱۰ شروع شد و در پاسخ به مدیر اجرایی که گفته در اعتراض به برخورد حراست نامه نوشته، تأکید کرده‌اند که تا آخر هفته در کلاس‌های درس شرکت نخواهند کرد.

🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
ديد‌بان آزار
Photo
تصویر مربوط صفحه اول امروز روزنامه همشهری است. وزیر کشور و شهردار تهران ادعا کرده‌اند فعالیت حجاب‌بانان خودجوش و «مردمی» است. در حالیکه یکی از حجاب‌بانان می‌گوید: «ما با هماهنگی با فراجا و دادستانی دست‌به‌کار شده‌ایم. کار به این شکل است که برای جلوگیری از ضربه جدی به کیان خانواده‌ها موضوع امر به معروف را در قالب این طرح احیا کرده‌ایم.»

یکی دیگر از حجاب‌بانان می‌گوید: «‌در این موضوع ما تأکید روی تذکر داریم.  اگر تذکر ما پاسخگو نباشد با دوربین‌هایی که تصاویر را ضبط کرده‌اند، چهره را شناسایی می‌کنیم و معرفی به مراجع قضایی انجام می‌شود. مهم است بدانیم که تذکر ما تنها به نداشتن روسری و شال محدود نمی‌شود. نخستین بار نهاد قضایی به تذکر اکتفا می‌کند، ولی درصورت تکرار حتما برخوردهای قانونی توسط مقام قضایی صورت خواهد پذیرفت.»‌

بخشی از متن «انگار در میان دریایی از خون راه می‌روم»:

واگن مترو می‌رسد. سوار می‌شوی. از شدت عصبانیت و بویی که به این شهر و متروها چسبیده است. سرت را که برمی‌گردانی در هر واگن سه دوربین می‌بینی. یادداشت برمی‌داری: کافی است زن باشید و روزانه با مترو تردد داشته باشید تا بدانید شما هم طعمه بعدی هستید: گشت ارشاد (زنان و مردان) ایستاده در مقابل ورودی متروها در خیابان، پلیس محافظت مترو با لباس‌ها و جلیقه‌های مشکی در کنار دستگاه‌های کارت‌خوان مترو، حجاب‌بان‌ها، لباس‌شخصی‌ها، آمران به معروف در خیابان ... اگر آرمیتا فشارش افتاد پس این خبر چیست؟ خبری که می‌گوید «آمر به معروف در پارک آزادگان یزد به دختری که در حال درس‌خواندن بوده بابت حجاب چنان سیلی محکمی زده که بیهوش شده» این هم مزاحمت خیابانی بوده؟ خبرهای دیگر چطور؟
 
«در پاساژ آرمیتاژ مشهد، طبق اعلام مدیر روابط عمومی این پاساژ زدوخوردی بر سر حجاب و میان چند مرد ناشناس که خود را مأمور فرمانداری معرفی کرده بودند، با کسبه و عوامل انتظامی پاساژ رخ داده بود. به‌گفته وی، این زدوخورد پس از سیلی یکی از این افراد به یک دختر جوان، از مشتریان پاساژ آغاز شده بود. همچنین در این درگیری، این افراد کسبه و کارکنان پاساژ را با شوکر مورد ضرب و جرح قرار داده بودند و در ویدئوهای منتشر‌شده نیز صدای شوکر به‌وضوح شنیده می‌شد. این اتفاق روز پنجشنبه ۲۰ مهر ماه رخ داده بود.»

اگر همه این‌ها هم دروغ باشد حمله آمرین به معروف به رویا ذاکری که برای پنهان‌کردنش به بیمارستان روانی منتقلش کردید هم دروغ است؟ حمله به سپیده رشنو هم دروغ بود؟ این خبر که نیلوفر حامدی چند ماه قبل از بازداشتش در شرق منتشر کرده بود هم دروغ است؟ «ماموران گشت ارشاد در تهران به سوی رضا مرادخانی، بوکسور سابق تیم ملی ایران، که همراه همسرش ماریا عارفی و دختر یازده‌ماهه‌شان برای قدم‌زنی به پارک رفته بودند، ابتدا اسپری فلفل زدند و سپس دست به اسلحه بردند و به پا و شکم وی شلیک کردند.» اگر کسی به آرمیتا حمله نکرده بود پس این خبرها چیست؟ «روز ۲۷ تیر مسئول انصار حزب‌الله مشهد با همراهی عده‌ای دیگر در اعتراض به وضعیت حجاب، به پردیس تئاتر مستقل مشهد حمله کرده و مانع اجرای «پادکست تئاتر آنتراکت» شدند. تهیه‎‌کننده این اثر گفت: «آنها موفق به شکستن سازها نشدند اما برنامه لغو شد.»

@harasswatch
🔹دشواری‌های روایتگری علیه افراد شهره و «معتبر»

🔹من شاگردش بودم و صحت ندارد»

نویسنده: صاد

اگرچه که شبکه حمایتی این فرد را باید فراتر از شاگردان وفادارش دید و در بستری کلی‌تر جست‌وجو کرد، اما آنچه که در این یادداشت کوتاه می‌خواهم روی آن دست بگذارم مشخصا دفاع از افراد متهم به خشونت جنسی و انکار روایات با اتکا به شناخت شخصی است. با گذشت بیش از سه سال از آغاز جریان روایتگری خشونت جنسی در ایران، تقریبا هربار که روایتی منتشر می‌شود و پای شخصی دارای جایگاه و اعتبار و شهرت در میان است، افرادی جلو می‌آیند و تجربیات مثبت خود از فرد متهم را در مقابل تجربه‌های روایت‌شده قرار می‌دهند. علی‌رغم تعدد و تواتر روایات، الگوهای مشترک و مکرر در تجربه‌های بازگوشده و سوءاستفاده فاحش این استاد نقاشی از جایگاه و اعتبارش در برابر زنان بسیار جوان عرصه هنر، همچنان با کامنت‌هایی مواجهیم که با ارجاع به تجربه و شناخت شخصی خود تلاش می‌کنند رنج زنان سخنگو را نفی و بی‌اعتبار کند: «برای من که شاگردش بودم اصلا قابل‌باور نیست. با بردن اسم خودتون داستان تخیلی‌تون رو بنویسید»، من شاگرد استاد بودم و اصلا قابل‌باور نیست»، «ایشون بسیار محترم هستن و متاسف میشم از شنیدن و خوندن این توهمات»، «دروغ محضه، من چند دوره شاگردش بودم، ذره‌ای چنین چیزی حس نکردم، شایعه‌پراکنی نکنید» و... . زنانی که از خشونت یک آزارگر سریالی در امان مانده‌اند، حالا کنار او ایستاده‌اند، در مقابل و علیه آنها که آسیب‌هایی جبران‌ناپذیر و فراموش‌نشدنی دیده‌اند، نه در مقام قربانی‌نکوهی بلکه در تلاش برای انکار مطلق روایات.

بله، اطمینانی جایگاهی ویژه و معتبر در عرصه هنر داشته است و همین مسئله باید ما را در مواجهه با این روایت حساس کند. به اینکه فرد دارای اعتبار و «آبرو» با آگاهی نسبت به ویژگی‌ها و امتیازات کاریزماتیک خود چگونه می‌تواند اعتماد جلب کند، سوژه‌های وفادار، مدیون و مقهور تولید کند، میدانی از آن خود بسازد و برای مسکوت‌ماندن خشونت‌هایش برنامه‌ریزی کند؛ کسی باور نخواهد کرد. می‌گویم برنامه‌ریزی چراکه الگو‌ها و شیوه‌های تکرارشده در روایات، اتفاقی‌ و ناگهانی‌بودن خشونت‌ها را غیرممکن می‌کند. شیوه فراخواندن زنان جوان، کلمات و جملات تکراری برای اقناع آنها، فضاسازی فیزیکی و حمله نهایی.

تاکید فمینیست‌ها همچنان همان است که المیرا بهمنی هم درباره روایات اطمینانی نوشته است: «مسئله در خشونت جنسی، جوشش تستوسترون، فوران میل جنسی، بیماری جنسی و این قبیل توجیهات نیست. "قدرت" است که محرک تجاوز است. قدرت بر دیگری. قدرت بر اراده‌ها.» قدرت روایتگری در همین افشای قدرت است.

متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2236/

@harasswatch
✅️#نسیم_سیمیاری، از بازداشت‌شدگان جنبش زن، زندگی، آزادی در اعتراض به ادامه بلاتکلیفی‌اش از دیروز دست به اعتصاب غذا زده است.

🔹️نسیم سیمیاری در تاریخ ۲۸ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲ دستگیر شد. او پس از دستگیری به مدت چهارماه در سلول‎های انفرادی بند ۲-الف و ۱-الف اطلاعات سپاه نگهداری شد. براساس گزارش‌های دریافتی او درحال حاضر به «اخلال در نظم» و «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت» متهم شده است، اما هنوز هیچ تاریخی برای برگزاری دادگاه به وی اعلام نشده و از آزادی او با قرار وثیقه نیز ممانعت به عمل آمده است.

🔹️نسیم سیمیاری هم‌اکنون هفتمین‌ماه بازداشت موقتش را در بند زنان زندان اوین سپری می‎کند.

🆔️@Followupiran
Forwarded from زاگاه
🟤غزه؛ زنان و دختران از کمبود شدید محصولات بهداشت قاعدگی رنج می‌برند


🔸️زاگاه- وضعیت زندگی در پناهگاه‏ها در غزه برای حدود یک میلیون و چهارصد هزار آواره هر روز وخیم‌تر می‌شود. زنان و دختران از کمبود شدید محصولات بهداشتی قاعدگی، بیماری‌های مقاربتی و عفونت‌های مجاری ادراری رنج می‌برند. دسترسی به لوازم پیشگیری از بارداری بسیار محدود است. طبق گزارش‌ها زنان قرص‌های ضدبارداری را با یکدیگر به اشتراک می‌گذارند. زنانی که از وسایل پیشگیری از بارداری داخل رحمی (IUD) استفاده می‌کنند به دلیل شرایط غیربهداشتی در کمپ‌ها دچار خونریزی و عفونت می‌شوند. در حال حاضر هیچ امکانی برای برداشتن IUD در غزه وجود ندارد. مساله‌ای که می‌تواند سلامت باروری زنان را به خطر اندازد و آنها را با مشکلات طولانی‌مدتی مانند خونریزی‌های شدید مواجه کند.

🔸از دو میلیون و دویست هزار نفر جمعیت ساکن غزه، یک نفر از هر چهارنفر، زنان و دخترانِ در سن باروری هستند که به خدمات بهداشت باروری نیازمندند. تخمین زده می‌شود که پنجاه هزار زن باردار هم‎اکنون در درگیری‎ها و شرایط جنگی در غزه حضور دارند که پنج هزار و پانصد نفر از این زنان در یک ماه آینده زایمان خواهند کرد، یعنی روزانه بیش از ۱۸۰ زایمان!

🔸بسیاری از این زنان از خدمات زایمان در یک محیط امن محروم شده‌اند، بیمارستان‏ها با کمبود سوخت و دارو‌های اصلی و لوازم اولیه- از جمله برای مدیریت زایمان‏های اورژانسی- مواجه هستند. در کرانه باختری نیز هم‎اکنون ۷۳ هزار زن باردار وجود دارد که انتظار می‌رود که بیش از ۸ هزار نفر از آنان در یکماه آینده زایمان کنند.

🔸گزارش‌ها از غزه حاکی است که جنگ و درگیری‌های یکماه گذشته، بسیاری از زنان باردار را با زایمان زودرس، سقط ناخواسته جنین، زایمان‌های سخت و یا مرده‎زایی مواجه کرده است. عوارض روانی‏ای که در چنین شرایطی مستقیم و گاهی مرگبار است و کمتر از آن سخن گفته می‏شود. همچنین انتظار می‏رود که آمار مرگ و میر مادران نیز به دلیل عدم دریافت مراقبت‌های کافی، افزایش پیدا کند. دکتر مدحت عباس، مدیر کل وزارت بهداشت غزه به سی‌ان‌ان گفت که کادر پزشکی بیمارستان الشفا چهار نوزاد را پس از مرگ مادرانشان با انجام سزارین زنده نگه داشتند. «حالا آنها باید بدون مادرشان و بدون برق زنده بمانند. آیا می‌توانید حتی این وضعیت را تصور کنید؟»

#زاگاه

@zaagaah
🔻ادامه مطلب:

https://zaagaah.com/878i
بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران
به مناسبت ۲۵ نوامبر، ‌روز جهانی منع خشونت بر زنان

تقویم‌نوشته‌ها ٢٥ نوامبر (٤ آذر) را ‌روز مبارزه با خشونت بر زنان می‌دانند، یادآور کشته شدن خواهران مبارز «میرابال» به دست دیکتاتور دومنیکن در سال ١٩٦٠. اما نانوشته‌های خشونت بر زنان طوماری به گستردگی تاریخ دارد. تاریخ زنانی که زنده به‌گور شدند، در آتش سوزانده شدند، سنگسار یا مثله شدند، برده‌ی جنسی شدند، به دار آویخته شدند، در جنگ‌ها و نزاع‌ها اسیر شدند، قربانی تجاوز شدند و با انواع قوانین و سنت‌ها بر آن‌ها ستم روا داشتند، کارشان کم‌ارزش‌تر از مردان شمرده شد یا اساسا به حساب نیامد. 

https://telegra.ph/بیانیه-11-24
2024/09/21 20:38:26
Back to Top
HTML Embed Code: