Telegram Web Link
ديد‌بان آزار
Video
۲۵ نوامبر در جای‌جای دنیا:

۱) زنان در استان کردنشین جنوب شرقی ترکیه تجمع کردند و شعار «ژن، ژیان، ئازادی» سردادند. پلیس به آنها حمله‌ور شد و ۱۱ نفر از فعالان را بازداشت کرد.

۲-۳) هزاران نفر در پاریس علیه خشونت جنسیت‌محور تظاهرات کردند. عکس زنان زندانیان سیاسی در ایران نیز توسط فعالان ایرانی در این تظاهرات نمایش داده شد.

۴) در بوردو زنان پلاکاردهایی به دست دارند که نام قربانیان زن‌کشی سال ۲۰۲۳ روی آنها نوشته شده است.

۵) در کابل علی‌رغم فشار و سرکوب بی‌وقفه بر زنان، جمعی از فعالان در محیطی بسته گرد هم آمدند.

۶) در رم هزاران نفر به خیابان آمدند و خشم خود را نسبت به قتل زن ۲۲ ساله به دست پارتنر سابقش ابراز کردند.

۷) در لندن هزاران نفر در همبستگی با مردم فلسطین تظاهرات کردند

۸) تظاهرات در میلان علیه خشونت جنسی، زن‌کشی‌های متوالی و فرهنگ مردسالار

۹) در استانبول، علی‌رغم حضور گسترده نیروهای پلیس، حدود ۵۰۰ زن به خیابان آمدند. معترضان پلاکاردهایی به دست داشتند که رویشان نوشته شده بود: «ما ساکت نخواهیم ماند. ما علیه خشونت مردانه-دولتی متحد مبارزه می‌کنیم.»

۱۰) در گواتمالا زنان با شمع عدد ۴۳۸ را روی زمین نوشته‌اند؛ تعداد زنانی که در سال جاری کشته شده‌اند.

@harasswatch
ديد‌بان آزار
Photo
🔹به یاد #الهه_محمدی

۲۵ نوامبر و‌ ۱۶ روز نارنجی، روزهای مقابله با خشونت علیه زنان را نمی‌توان بدون نام‌آوردن از کسانی که همواره درباره خشونت‌های جنسی و جنسیتی و مبارزات زنان نوشته‌اند پشت سر گذاشت. زنانی که بابت مقابله با خشونت جنسیتی، از آزادی محروم‌ شده‌اند، در سلول‌های انفرادی حبس شدند و‌ فشارها و شکنجه‌های روانی ویرانگری را از سر گذراندند. الهه محمدی یکی از این زنان است که اخیرا به ۱۲ سال حبس محکوم شده و شش سال از آن قابل‌اجراست.

در گزارشی با عنوان «بدن ما ملک عمومی نیست»، الهه از خشونت‌ جنسی علیه افراد دارای معلولیت نوشته‌ و با رویکردی تطبیقی راهکارهایی را برای حمایت از این افراد معرفی کرده است: «مژده خواهر میناست؛ مینا دارای معلولیت ذهنی است و مژده از او مراقبت می‌کند. او از زمانی می‌گوید که به دلیل مشغله از دوستش که توانبخش افراد معلول بوده خواسته که بعضی مواقع از مینا نگهداری کند، اما آن مرد خواهرش را آزار داده است؛ «دوستم قبول کرد که بعضی مواقع از خواهرم نگهداری کند. یک روز وقتی وارد خانه شدم دیدم آن مرد لباس‌های خواهرم را درآورده و وقتی من را دید هول شد و به سرعتم از خانه‌ام بیرون رفت. علیه او شکایت کردم و منتظر رای دادگاهم.»

افراد دارای معلولیت انواع اذیت و آزارهای جنسی را تجربه می‌کنند؛ آزارهایی مانند: لمس اجباری و ناخواسته، قرار گرفتن در معرض تماشای پورنوگرافی، قاچاق جنسی، شنیدن جوک‌های جنسی، تجاوز جنسی از سوی محارم، پرستاران یا مددکاران مراکز نگهداری معلولان و هرگونه تماس جنسی یا فعالیت ناخواسته دیگری. بسیاری از بازماندگان آزارهای جنسی، در مورد خدمات یا کمک‌های حمایتی موجود برای بازماندگان خشونت جنسی اطلاعی ندارند و حتی بسیاری از مددکاران و مسوولان مربوط به امور معلولان، آموزشی در این زمینه ندیده و نوع مواجهه درست با بازماندگان را نمی‌دانند.

برای افراد معلول، سوءاستفاده جنسی می‌تواند به شکل رعایت نکردن حریم خصوصی آنها و قرار گرفتن در معرض اعمالی ناخواسته در طول مراقبت‌های شخصی مانند حمام کردن، لباس پوشیدن و توالت باشد. سقط جنین اجباری، عقیم‌سازی یا بارداری ناخواسته از عواقب اذیت و آزارهای جنسی به زنان دارای معلولیت است. معلولان ذهنی، شناختی، اجتماعی، رشدی، نابینایان، ناشنوایان، و افرادی با چند معلولیت، کسانی هستند که معمولا مورد هدف اذیت و آزارهای جنسی‌اند.

متن کامل:
https://harasswatch.com/news/1580/

@harasswatch
ديد‌بان آزار
Photo
🔹به یاد #سروناز_احمدی

۲۵ نوامبر و‌ روزهای مقابله با خشونت علیه زنان را نمی‌توان بدون نام‌آوردن از کسانی که همواره درباره خشونت‌های جنسیت‌محور مبارزات زنان نوشته‌اند پشت سر گذاشت. زنانی که به دلیل همین تلاش‌ها از آزادی محروم‌ شده‌اند، در سلول‌های انفرادی حبس شدند و‌ فشارها و شکنجه‌های روانی ویرانگری را از سر گذراندند. سروناز یکی از این زنان است که به سه سال و شش ماه حبس محکوم شده و در زندان اوین محبوس است.

در ادامه متنی را با عنوان «سیاست به رسم زنان؛ ما زمان خود را پس می‌گیریم»، نوشته لیز میسون دیز، می‌خوانید که سروناز احمدی به فارسی برگردانده و در سایت دیدبان آزار منتشر شده است:

یک سال قبل از اینکه MeToo در آمریکا سروصدا کند، زنان آرژانتین در حال مبارزه با اپیدمی خشونت علیه زنان بودند که به‌طور متوسط در هر ۳۰ ساعت موجب به قتل رسیدن یک زن می‌­­شود. این کشتار زنان، عمدتا وحشیانه صورت می‌گیرد؛ طوری که مقتولان مورد شکنجه قرار گرفته، اندام‌هایشان ناقص شده و جسدشان در مکان‌های عمومی رها می‌شود. اما اینطور نیست که زنان آرژانتین صرفا قربانی باشند؛ ظهر ۱۹ اکتبر ۲۰۱۶ هزاران زن در سراسر کشور از کارهای خود دست کشیدند، کار خانگی بدون دستمزد را انجام ندادند، از بچه‌­ها مراقبت نکردند، غذا درست نکردند و از انجام کارهای عاطفی ضروری، برای سازمان‌دهی سیاسی خودداری کردند. آنها از سازگاری با سناریوهای اجتماعی مرتبط با جنسیت و تقسیم کار وابسته‌­اش که موجب انقیاد و فرودستی زنان می‌شوند، سر باززدند. این اعتصاب، واکنش زنان آرژانتین به افزایش زن­‌کشی در این کشور و به‌طور خاص قتل وحشیانه «لوسیا پرز» جوان بود. با این حال در فراخوان اعتصاب نشان داده بودند که عمده خشونت‌­هایی که زنان تجربه می‌کنند به سیستم اقتصادی که بر پایه استثمار و ستم به زنان استوار است مرتبط است:

«از این اسارت به اسارتی دیگر.​ از یک شکل استثمار به استثماری ظالمانه‌تر. ۲۲ درصد از زنان زیر ۳۰ سال بیکار هستند. زندگی ما متزلزل است. زنانی که هرزه به حساب می‌­روند، زندانی می­‌شوند. زنان ترنس هر روز در خیابان‌ها هدف سرکوب قرار می‌گیرند و تا موقعی که حق آن‌ها برای ورود به بازار کار ضمانت اجرایی ندارد، روسپی‌گری تنها گزینه موجود می‌شود. زنانی که توسط پارتنر خود یا به خاطر یک شغل به قتل می‌رسند. زنانی که پلیس آن­ها را مورد ضرب‌و‌شتم قرار می­‌دهد. انگار فصل شکار ماست. نئولیبرالیسم نیز قدرتش را علیه بدن­‌های ما می‌آزماید. در هر شهر و هر گوشه دنیا. ما امنیت نداریم.»

متن کامل:
https://harasswatch.com/news/1626/

@harasswatch
🔹شورش علیه تعرض جنسی در عرصه هنر

🔹مردسالاری و تحسین هنرمند متجاوز

در آستانه ۲۵ نوامبر گزارشی تکان‌دهنده منتشر شد حاوی ۱۲ روایت از خشونت‌های جنسی یک استاد شناخته‌شده نقاشی. به‌واسطه این متن می‌خواهم به راویان آن گزارش بگویم که پشتشان هستیم، نامشان را نمی‌دانیم و لازم نیست بدانیم اما به رسمیت می‌شناسیمشان و اعلام می‌کنیم: «ما می‌خواهیم برساخت‌های خشونت مردسالارانه و فرهنگ تجاوز را ویران کنیم. ما تکرار و تداوم این فرهنگ را افشا می‌کنیم، ما کسانی که قدرتمندترین جایگاه‌ها را اشغال کرده‌اند و در افزایش خشونت جنسی و تثبیت فرهنگ تجاوز نقش دارند، افشا می‌کنیم.»

در ماه ژوئن سال ۲۰۱۷، دیوار «بووری» مشهور و نمادین خیابان هیوستن منهتن به هنر دیوارنگاری دیوید کوئی اختصاص یافت‌. کوئی هنرمندی بود که به دعوت فیسبوک دیوارهای این شرکت را نقاشی کرده و از این قبل ثروت و شهرت زیادی به‌دست آورده بود. او در سال ۲۰۱۴، در یک پادکست با افتخار اعلام کرده بود که در محیط کار خود با یک ماساژور رفتارهای تجاوزگرانه داشته است. طبق روایت خود کوئی، زن هیچ نشانی از رضایت و تمایل از خود بروز نداده بود.‌

دیوار «بووری» از سال ۲۰۰۸ میزبان آثار بسیاری از هنرمندان شهری بوده است و توسط شرکت هنر جهانی گلدمن مدیریت می‌شود. البته فمینیست‌ها اشاره می‌کنند که از میان تمامی هنرمندانی که در این سال‌ها این دیوار برای نقاشی‌کردن به آنها اختصاص داده شده تنها سه نفر زن بوده‌اند‌. یکی از هنرمندانی که پیشتر روی این دیوار گرافیتی کشیده بود در اعتراض به کوئی نوشت: «دنیای هنر شیوه‌های متعددی برای ابراز سکسوالیته در اختیار ما قرار می‌دهد. عادی‌سازی تجاوز و متجاوز در هنر جایی ندارد. رویکردهایی که این افراد به عنوان باحالی و روشنفکری رواج می‌دهند زندگی‌های بسیاری را نابود کرده است.» از زمان نقش بستن اثر کوئی روی دیوار، این دیوارنگاره بارها مورد حمله قرار گرفت. افراد روی آن گرافیتی کشیدند و با رنگ قرمز نوشتند: «متجاوز».

متن کامل:
https://harasswatch.com/news/1971/

@harasswatch
🔹گپ‌وگفتی با روسپیان جاده‌ای

🔹طردشدگان ابدی

نویسنده: الصا

هرگز نخواسته‌ام حس کنجکاوی کسی را برانگیزم. بلکه می‌خواهم بگویم: برده‌داری از بین نرفته، تنها شکلش پنهان‌تر و زنانه‌تر شده است.‌ تصادفی نیست اگر فعالان زن بویژه در داخل روزبه‌روز گمنام‌تر یا پنهان‌تر می‌شوند، چه به‌واسطه نبود تشکل و چه به‌واسطه زندانی‌شدن بخشی از آنان که هر دو معلول قدرت سیستم حاکم است. اگر بتوانیم جزئیات و ریشه موقعیت کنونی زن را بشکافیم، دست‌ها را باحوصله و با گشایش ببخشیم، قطعا می‌توانیم شبکه امنی از زنان بسازیم. تحقیق میدانی پیش رو در چند بخش منتشر می‌شود که اولین بخش آن، شروع کاری درباره روسپیان به‌صورت جدی است، کاری که نه به‌شیوه رسمی، بلکه در قالب همدلانه‌ای از گپ‌وگفت با این زنان انجام شده است، زنانی که جدا از ما نیستند، چنان‌که سیستم و زبان حاکم به ما مجردهایی که تنها زندگی می‌کنیم نیز فاحشه می‌گوید.

بعضی از زنان تحت نظارت سازمان‌های صیغه‌یابی کار می‌کردند. و بعضی‌ها‌یشان آزاد. گاهی آزادها، صیغه‌ای‌های سازمانی(لقبی که خوشان داده بودند) را خوشبخت می‌دانستند. چون می‌گفتند: «دست‌کم یکی خبر داره کجا می‌رید و میاید و اگر پولتون رو میبرت، جونتون در عذاب نیست.» طرف دیگر یعنی سازمانی‌ها می‌گفتند: «شما هر‌چی بدست میارید دیگه واسه خودتونه» و دوباره صدا می‌پیچید: «شما امنیتتون از ما بهتره. _شما حداقل جا برای خوابیدن دارید. _شما از هفت دولت آزادید _شما قانون ازتون حمایت می‌کنه _ما رو سنگسار می‌کنن...» همینطور شما و ما میان آنان چرخید: «_شما راحت می‌تونید برید دکتر. _ما امروز فردا ممکنه زگیل بگیریم یا ایدز و بمیریم.»

اکنون یک سال از آن شب می‌گذرد، گاهی در گوشه‌وکنار کامیون‌ها که زنی را می‌بینم می‌گویم آیا آن جمع مرده یا زنده‌اند؟ برای کسی چه فرقی می‌کند که در ناکجاآباد کدام بیراهه‌ای جنازه زنی قطعه‌قطعه شده باشد؟ آیا حبیب آقا آن زن را خوشبخت کرد؟ آیا مثل خاتون دواخور شدند و مردند؟ یا مثل آن زن زگیلی شدند؟

متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2239/

@harasswatch
🔹به یاد #نیلوفر_حامدی

گزارشی از نیلوفر حامدی، روزنامه‌نگار و فعال حقوق زنان که از ۳۱ شهریورماه سال گذشته در زندان است و به ۱۳ سال حبس که ۷ سال از آن قابلیت اجرا دارد محکوم شده است. در روزهای کنشگری علیه خشونت جنسیتی، از فعالانی یاد می‌کنیم که همواره از خشونت‌های جنسی/جنسیتی نوشته‌اند و بهای سنگینی بابت شرافت و تعهد متحمل شدند.

در این گزارش با عنوان «کارفرما می‌گفت منشی شدی پس باید کاملا در اختیار من باشی»، نیلوفر با پنج منشی مصاحبه کرده و از خشونت‌هایی که علیه آنها رخ می‌دهد پرده برداشته است: «این گزارش نگاهی دارد به ستم مضاعفی که منشی‌ها در محیط‌های کاری متحمل می‌شوند. عموم کارفرمایان به‌واسطه ارتباط منشی‌ها با ارباب‌رجوع، تمایل دارند از نیروی کار زن استفاده کنند؛ چرا که تصور می‌کنند یک منشی زن، ویترین بهتری برای ارائه خدمات دارد. زنانی که به‌زعم آن‌ها، نه‌تنها کار عاطفی را به بهترین نحو انجام می‌دهند بلکه زنانگی و جذابیت‌های خود را هم به‌کار خواهند گرفت، همیشه باید به ظاهر خود برسند، لبخند بزنند و خوش‌رویی کنند. اما زنان منشی آزارهای روحی و جسمی متعددی را به‌واسطه شغل خود متحمل می‌شوند. منشی‌های زن، همگی بر این موضع اتفاق‌نظر داشتند که نگاه بیرونی جامعه، زنان منشی را گزینه‌هایی دسترس‌پذیر برای هر‌گونه رفتار غیرمتعارف در محیط کاری می‌شناسد و کلیشه‌های جنسیتی، شغلی و طبقاتی تبلیغ‌شده از سوی سینما و تلویزیون، این باور را تقویت کرده است.

بیتا می‌گوید: «مدت کوتاهی نگذشت که فهمیدم حضور در چنین فضایی مساوی است با انجام خیلی از کارهایی که برای من حل‌شده نبود. آن روزها تصور می‌کردم که من دختر عقب‌افتاده یا سنتی هستم. با اینکه آدم مذهبی محسوب نمی‌شوم اما رفتار مردان در آن شرکت به‌گونه‌ای بود که حس می‌کردم آن‌ها که اروپا رفته‌اند، حتما متجددتر از من هستند و این منم که خیلی دید بسته‌ای دارم. بارها تلاش کردم تا نگاهم را تغییر دهم و کمی شبیه آن‌ها شوم اما نتوانستم. به‌مرور فهمیدم که در آن محیط به‌هیچ‌‌عنوان احساس امنیت نمی‌کنم.»

او ادامه می‌دهد: «بیشتر روزها برایم به سختی می‌گذشت. وقتی جلسه مهمی داشتیم، از من می‌خواستند که برایشان نوشیدنی‌های الکلی سرو کنم و حتی گاهی از من می‌خواستند که با آن‌ها همراه شوم. مدیرم می‌گفت که تو باید به‌عنوان منشی این کارها را انجام دهی و من هم تا مدت‌ها تصورم این بود که حق با او است. فضا به‌گونه‌ای بود که چندان نمی‌توانستم در‌این‌باره با کسی هم حرف بزنم یا مشورت کنم.»

متن کامل گزارش:
https://harasswatch.com/news/1764/

@harasswatch
🔹تقسیم‌ناپذیر و میل متجاوز

نویسنده: مینا جعفری ثابت

«من نقاشی می‌کنم تا استغاثه کنم به درگاه اویی که تقسیم‌ناپذیر است تا پرده از رازی بر بوم نقاشی من بردارد. اگر دعایم مستجاب شود، کائناتی از جنس رنگ در برابر چشمانم زنده می‌شود که به آن شهادت می‌دهم.»

مساله من در این متن تحلیل ساختارِ میلِ متجاوز است. من اصراری به باوراندنِ حقیقتِ روایت‌ها ندارم. بیهوده است تلاش برای شکستنِ دیوار حاشای مریدان. از خصوصیاتِ مشترک متجاوزها مهربانی و دلبری‌های کارآمد آنهاست. این موضع‌گیری من، بر این واقعیت بنا شده که متجاوز کاملا آگاه به اعمالِ خود است، چراکه او می‌تواند سال‌ها الگوی رفتاری خود را در امنیت حفظ کند. متجاوز می‌داند کجا و چه‌وقت سراغِ قربانی برود. او قربانی خود را انتخاب می‌کند، چون شکارچی است. متجاوز فردی معقول است و حتی دانا و البته «خانواده‌دار». اتفاقا به‌واسطه‌ تمام این سرمایه‌ها متجاوز می‌تواند فرد قربانی را غافل‌گیر کند. او قربانی را به عبارتی خفت می‌کند.

جای تعجب نیست اگر سیلی از کامنت‌ها زیر روایت‌های تجاوز استاد به راه افتاده، کامنت‌هایی در وصفِ «چشم و دل سیری» او و یا حتی خبرگی‌اش در تدریس رنگ‌شناسی. این‌ کامنت‌ها بر تلخیِ طنزِ واقعیتی دلالت می‌کنند که در آن زندگی می‌کنیم. تا بوده اگر گاهی هم حتی جایی روایتی از تجاوزی به گوش رسیده، فورا انکار شده. سال‌ها تجاوز کلیسا و روحانیون را مریدانِ ایشان انکار کردند. تجاوزِ پدران به فرزندان را مادران زیادی انکار کرده‌اند. انکار‌ دقیقا محلِ اتصالِ مرید به مراد است، آنجایی که سوژه وجودِ هر نوع فقدانی را در دیگری بزرگ رد می‌کند. رابطه‌ی استادی و شاگردی بر اساسِ مناسباتِ قدرت استوار شده، از این روست که دیوارِ حاشا برای مریدان خیلی بلند است.

متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2241/

@harasswatch
2024/09/21 23:15:25
Back to Top
HTML Embed Code: