Telegram Web Link
ديد‌بان آزار
Photo
🔹#برای_دیگه_نترسیدن

🔹فراموش می‌کنم مطیع محض پدرها بودن را

نویسنده: الف

زن‌ستیزی جامعه ایران از دوران کودکی روی چرک‌اش را به من نشان داده بود. زمانی که تنها دستان کوچک نه‌ساله‌ام حائل میان سیلی‌های پدر بر صورت مادرم بود.‌ و وقتی نزد پدربزرگم دادخواهی می بردم هیچ جوابی جز سکوت نداشت. به یاد دارم در همین سن، پدرم چادرم را محکم روی صورتم کشید و با تَشر گفت چشم‌چرانی پسرها را نکنم. هنوز هم گیج آن رفتار هستم. آخر دختر نه‌ساله چه می‌فهمید چشم‌چرانی چیست؟

یادم هست اجازه گوش‌دادن به هیچ آهنگی حتی کاست‌های مجاز داخلی را هم نداشتم. رادیو و ضبط فقط برای گوش‌کردن به کاست‌های قرآن بود. در نهایت مادرم چادر به دندان گرفت و پنج سال در دادگاه خانواده دوید، توهین و پیشنهاد کثیف قاضی را شنید و در آخر طلاق گرفت، بدون آنکه حق حقیقی خود و فرزندش را دریافت کند.

حالا که قریب به ۳۰ سال است از آن خاطرات تلخ دیکتاتوری در خانه‌مان دور شده‌ام، خوب می‌دانم که معنای سکوت چیست. تحقیر و ذره‌ذره فراموش‌شدن خویشتن خویش. برای زنی چون من که فاصله چندانی تا میانه راه زندگی‌ام نمانده، بعد از تجربه سال‌ها زیستن در خانواده‌ای مذهبی و سختگیر، برداشتن حجاب و قدم‌زدن در خیابان‌های شهر حکم یک انقلاب کبیر را دارد. گفتن یک «نه» بزرگ به یک ناپدری دیگر.

هنوز هم بعد از گذشت شش ماه گاهی نفسم تند می‌شود و قلبم پُرهیاهو به سینه‌ام می‌کوبد. نفسم سرعت می‌گیرد. شاید بدنم می‌خواهد به من هشدار بدهد که من قَد‌و‌قواره چنین «نه‌»‌گفتن‌هایی نیستم. اما با خودم می‌گویم این سهم من است از آزادی‌خواهی و بر من واجب. چندبار تذکر گرفته‌ام، اس‌ام‌اس تهدید قضایی برایم ارسال شده، کلی نگاه ملامت‌گر و دریده‌ را حس کرده‌ام اما همه‌چیز برایم روشن‌تر از آن است که عقب‌نشینی کنم.

پس فراموش می‌کنم مُطیع محض پدرها بودن را. می‌دانم بهای این «نه» بسیار سنگین‌تر از «نه»‌ای بود که در سال‌های کودکی‌ام گفتم. قرار است بیشتر سرکوب شوم. بیشتر مواخذه و تنبیه شوم. اما اگر این قدم را محکم برندارم دختران بسیار دیگری تجربه‌هایی تلخ چون من خواهند داشت. چه بسا تلخ‌تر از من. باشد که نسل‌های بعد از ما چنان در آرامش و صلح زندگی کنند که هرگز تصورشان بر زندگی امروز ما نرود.
🔰تشکیل پرونده قضایی برای دانشجویان معترض به مسمومیت‌های سریالی دانش‌آموزان
متن خبر

🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
ديد‌بان آزار
🔰تشکیل پرونده قضایی برای دانشجویان معترض به مسمومیت‌های سریالی دانش‌آموزان متن خبر 🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
⭕️ در پی پرونده‌سازی حراست و بسیج دانشگاه علامه طباطبایی سه دانشجوی این دانشگاه به دادسرای امنیت احضار و تفهیم اتهام شدند.

#هستی_امیری، #فرشته_طوسی و #ضیا_نبوی، سه دانشجویی هستند که امروز؛ دوشنبه چهارم اردیبهشت  با حضور در دادسرا به اتهام تبلیغ علیه نظام متهم و برای آنها قرار کفالت صادر شد.
این پرونده در پی اعتراض دانشجویان به مسمومیت سریالی دانش‌آموزان مدارس و برخورد خشونت‌آمیز حراست با دانشجویان تشکیل شده است.

حراست دانشگاه علامه با همکاری بسیج این دانشگاه فصلی جدید از سرکوب و پرونده‌سازی علیه دانشجویان این دانشگاه را آغاز کرده است.

در تجمع ۱۶ اسفند سال گذشته در دانشگاه علامه ماموران حراست دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار دادند و همچنین بیش از سی دانشجو ممنوع‌الورود شدند و در معرض پرونده‌های‌ انضباطی جدید قرار گرفتند. بسیج دانشگاه علامه نیز در همان زمان با انتشار بیانیه‌ای به پرونده‌سازی علیه این سه دانشجو دامن زد و با نام بردن از آنها زمینه برخوردهای امنیتی آتی را فراهم ساخت.

پرونده‌سازی علیه دانشجویان معترض به مسمومیت‌های سریالی دانش‌آموزان در حالی اتفاق می‌افتد که سریال این مسمومیت‌ها کماکان ادامه دارد و تا امروز برخوردی با عاملان وآمران آن اتفاق نیافتاده است.

🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
#ژینا_مدرس‌_گرجی و #فریبا_زندکریمی، از فعالان حقوق زنان سنندج در بازداشت انفرادی در این شهر تحت فشار برای اعتراف اجباری علیه خود هستند. ژینا مدرس‌گرجی، روزنامه‌نگار و فریبا زندکریمی، معلم است.

فریبا زندکریمی، معلم و فعال زنان اهل سنندج روز چهارشنبه ۱۶ فروردین پس از احضار تلفنی به ستاد خبری اداره اطلاعات این شهر بازداشت شد و بدون داشتن وکیل و ملاقات با خانواده در بازداشتگاه اداره اطلاعات بازداشت است. ماموران پس از بازداشت این معلم به منزل او مراجعه کرده و ضمن تفتیش این خانه، تعدادی از وسایل شخصی‌ او را با خود برده‌اند.

ژینا مدرس گرجی روز دوشنبه ٢١ فروردین ١٤٠٢، برای بار دوم در جریان اعتراضان اخیر توسط نیروهای اداره اطلاعات در مسیر کتاب‌فروشی محل کارش به منزل ربوده شد.

او پیش از این روز چهارشنبه ۳۰ شهریور در سنندج بازداشت شده بود. پیشتر ماموران امنیتی با تماس‌های تلفنی و مراجعه به کتاب‌فروشی محل کار خانم مدرس گرجی او را تهدید کرده بودند که در صورت حضور در اعتراضات و ادامه فعالیت‌هایش بازداشت خواهد شد.
مدرس گرجی از فعالان باسابقه حقوق زنان در ایران است که در دهه۸۰ در کمپین یک میلیون امضا نیز فعالیت‌ داشته و سال‌های اخیر از فعالان اعضای گروه ژیوانو نیز بوده است. فعالیت او عموما بر خشونت علیه زنان و مباحثی چون خودسوزی زنان، مثله‌سازی جنسی زنان، زن‌کشی، خشونت جنسی و … بویژه در مناطق کردنشین ایران متمرکز بوده است. ژینا علاوه بر فعالیت‌های فمینیستی، در کتاب‌فروشی خود در شهر سنندج به فعالیت‌های فرهنگی و ژورنالستی نیز اشتغال داشت.

خانم مدرس گرجی ۴۰ روز بعد از بازداشت اول به قید وثیقه آزاد شد و در ادامه در اسفند ماه ١٤٠١ از با «اقدام علیه امنیت ملی از طریق تشکیل گروه غیرقانونی و عضویت در آن» در دادگاه انقلاب سنندج تفهیم اتهام شده بود.

🔹توجه: برای مشاهده لیست کامل بازداشتی‌ها اینجا را ببینید. (این لیست به‌روز می‌شود)

🆔@Followupiran
🔹امر زنانه؛ حالتی از کیف و انقلاب

نویسنده: مینا جعفری ثابت

کیفِ زنانه حالتی از کِیف تنِ سخنگوست، مستقل از جنس یا جنسیت. کیفِ زنانه بیرون از گفتمانِ ارباب تعریف می‌شود. در گفتمانِ ارباب حضور یا غیابِ فالوس که معمولا با ارگانِ مردانه اشتباه گرفته می‌شود، سوژه به یکی از جنس‌ها یا جنسیت‌ها تقلیل داده می‌شود. کیفِ زنانه را باید از هر ارگانی، ارگان در تمامیِ معانی‌اش، مستقل دانست. 

این کیف را هر سوژه‌ای می‌تواند برگزیند. این کیف به بی‌نام‌و‌نشان بودن و پنهان و محو شدن میل دارد. کیفِ زنانه که کیفی است مستقل از کیف جنسی، حالتی است که نسبتی خواهرانه با حقیقت دارد.

کیف زنانه را می‌توان به شعله‌ زیر خاکستر تشبیه کرد. از همین روست که عین مقاومت است. این میل از شمرده‌شدن، ثبت‌شدن، عضو‌شدن و رهبری‌شدن سر بازمی‌زند. کیفِ زنانه آن چیز دلهره‌آور است که به اجبار آن را به نبودن وامی‌دارند. سوژه‌ انقلابی را من سوژه‌ای می‌دانم که از خط‌زدن کیف می‌کند. در مقایسه با سوژه‌هایی که سربازهای این یا آن ارباب هستند، ارباب‌هایی که از مجموعه به عنوانِ امرِ استثنایی بیرون گذاشته می‌شود، سوژه‌ انقلابی سوژه‌ای است که میل به محو‌شدن دارد اما محو کامل ‌نمی‌شود. او خودِ خط بطلان می‌شود.

در سرزمینی که به اجبار با نامی که به من داده‌اند به تنِ من گره خورده، هر روز کیفِ زنانه را به ترجیحِ مرگ بر زندگی وادار می‌کنند. هر روز انقلابی زنانه در حال رخ‌دادن است. هر روز انقلابی زنانه در حال دار‌زدنِ خود است. هر روز انقلابی زنانه در حال عدمِ پذیرش به عضویت درآمدن در جبهه و حزب‌های فالیک است. انقلاب‌های زنآنه تا روزی که گفتمان ارباب حاکم است ادامه دارد، یعنی تا وقتی سوژه را در حدِ ابژه‌‌ می‌خواهند.

کیفِ زنانه یا کیفِ دیگری بزرگِ خط‌خورده، سٌر می‌خورد و فرار می‌کند. هرقدر هم شلاقش بزنند رام نمی‌شود. کیفِ زنانه‌ برخلافِ کیفِ فالیک، وابسته به «امرِ بومی» نیست و نامحدود است. به خوبی می‌دانیم که در مردسالاری این دو خصیصه‌‌ کیفِ زنانه هدفِ خشونتِ واقع می‌شود، یعنی بومی‌ نبودن و نامحدود‌ بودن. 

متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2134
Forwarded from بيدارزنى
📌اقتصاد سیاسی اشتغال زنان (مشاغل غیررسمی و مجموع بی‌ثبات‌کاران)

✍🏽 شکیبا عسگرپور

#بیدارزنی: بررسی «حاشیه‌ای شدن اشتغال زنان در ایران»، گزاره‌ای متکی بر تحلیل سیاسی، تاریخی، نقش مذهب، تبعات جهانی‌سازی فقر و اقتصاد بازار آزاد بر حق معیشت و حضور زنان در اجتماع است‌.

اگر به نیمه‌ی اول دهه‌ی ۵۰ رجوع کنیم، با افزایش درآمد نفتی و سپس رکود عمیق آن مواجه خواهیم شد. طوری که سنگ‌بنای هر گونه بررسی وضعیت اشتغال (فراجنسیتی) پیش از دهه‌ی ۴۰ را درکنار مابقی وجوه «اقتصاد سرنیزه‌ای» (به تعبیر بیژن جزنی) قرار می‌دهد. افزایش چشم‌گیر مهاجرت روستا به شهر، بورژوازی کمپرادورِ حاکم و تقویت صنعتی‌سازی بدنه‌ی تولید، از عوامل تعیین کننده‌ی سیاست‌گذاری‌های «جنسیت در مشاغل زنان» در دوره‌ی پهلوی دوم است. در سال ۱۳۵۵، بالغ بر ۱۹۴،۰۰۰ نفر (۱۶ درصد) از زنان در سطوح بالای سلسله مراتب کارْ شاغل بودند که این شامل سرمایه‌داران، خرده بورژوازی مدرن و طبقه‌ی متوسط بود. مابقی بدنه‌ی یک میلیونی زنان شاغل (یعنی ۸۴ درصد) در سطوح دیگر معلمان، پرستاران، کارگران کارخانجات و «مشاغل غیررسمی» قرار می‌گرفتند، یعنی همان بدنه‌ی ۴۱ درصدی مشاغل بدون مزد و یا «زنان کارگر و کارکنان فامیلی بدون مزد».

سازمان آمار ایران، وضعیت شغلی را در شش دسته تعریف می‌کند: «کارفرمایان، کارکنان مستقل، مزد و حقوق‌بگیران بخش خصوصی، مزد و حقوق‌بگیران بخش عمومی (بنیادها)، کارکنان فامیلی بدون مزد و کسانی که وضعیت شغلی آنان نامشخص (مشاغل غیررسمی) است».

▪️ متن پیش‌رو سعی در بررسی دو گزینه‌ی آخر این دسته‌بندی دارد:

«کار بی‌مزد کارگران زن در مشاغل خانوادگی و
کارگران تولیدی‌های زیر زمینی و بی‌ثبات‌کاران».


پس از انقلاب ۵۷، جمهوری اسلامی در پی استقرار نظام اقتصادی اسلامی، راه اتوپیایی اسلامی (یا همان حاکمیت مستضعفان) را در پیش گرفت. نمود حقیقی اتکا بر سیاست‌های پولی‌سازی و سلب ید کارگران از ثروت عمومی در پیش‌نویس قانون کار در سال ۱۳۶۰ تحقق پیدا کرد و سرمایه‌داری اسلامی به‌نام مستضعفان و به‌کام حاکمیتِ نوپای مستقر، بازار کار دهه‌ی ۶۰ را رقم زد. سیاست‌های منزوی‌سازی زنان با اعمال حجاب اجباری، تدوین‌ قانون اساسی نابرابر و قانونی شدن تبعیض جنسیتی در حقوق اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و قضایی علیه زنان، همگی تاثیرات معیشتی خود را بر بدنه‌ی زنان شاغل در هر دو گزاره‌ی دارای قراردادهای کاری و زنان کارگر در مشاغل غیررسمی نشان داد...»

#روز_جهانی_کارگر #زنان_کارگر #اشتغال_زنان #مشاغل_غیررسمی

متن کامل این مقاله را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:

https://bidarzani.com/35265

@bidarzani | بیدارزنی
ديد‌بان آزار
Video
آلفردو، آپاراتچی«سینما پارادیزو»، مجبور بود به دستور کشیش، صحنه‌های آغوش و بوسه را از حلقه فیلم‌ها قیچی کند.‌ بعدها با چسباندن آن راش‌ها کنار هم، کولاژی نفسگیر از معاشقه‌ها ساخته شد که هنوز و هربار، مخاطب را در سکانس‌های پایانی به سکرات عیش می‌برد.‌
.
نمی‌دانم‌ حظّ تماشای چندباره دویدن سمانه به سمت خروجی زندان، با آن گردن افراشته و بال‌های گشوده، برای چند نفر از ما، تداعی سکانس‌های اوج در فیلم‌های محبوبمان بود. تجلیِ راش‌های همیشه قیچی‌شده از صورت هزاران زن، لب‌ها، چال‌های گونه، بوسه‌ها و آغوش‌ها. تجلیِ گل‌های شرّ‌...‌
.
بلوغی نهفته در استمرارِ امر منفی، حلقه‌های ممنوعه تاریخی که حالا کنار هم، خصلتی اعجازگونه از نافرمانی را می‌نمایانند. دویدن، بی‌میلِ بازایستادن.
- چرا باز می دُوی امیرو؟
- می‌خوام ببینُم خودُم چقدر می‌تونُم بدُوم...

سارتر، جایی در تحلیل شعر مالارمه می‌نویسد: «بمب هم شیئ‌ست مثل صندلیِ راحتی، منتهی کمی خطرناکتر». این فاصله‌گذاریِ کنایی از «بمب»، سبب شده تا بار منفی‌اش به جانب بدیهی‌ترین اشیاء تسری پیدا کند. پس دیگر نمی‌شود «راحت» بر‌ صندلی نشست و فقط تماشا کرد. علی‌الخصوص حالا که به قول الیوت «واژه‌ها در خود پیچ خورده‌اند، ترک برداشته‌اند و شکسته‌اند»: زن...تن...زنانگی...تنانگی...
.
حق داری بترسی‌، چون می‌دانی عشق، تراژدی‌ست و تردید و اضطراب، تاوانِ آگاهی. با این وجود هملت، هزار بارِ دیگر هم به سوی روح زره‌پوش خواهد رفت و اورفه هربار به دیدن اوریدیس زیبا، سر‌خواهد چرخاند.
- آن بیرون خروارها امید هست، اما نه برای ما.
و آن «بیرون» مگر کجاست؟ مگر من، بیرونِ دیگری نیست؟ کافکا، با زبان تلخش امید را احضار کرده است. با زنجیره‌ای از انکارها و «فراموشم مکن!» ها که ارتباط زیرزمین «قصر» را با شاهنشین‌اش، که دیالکتیک جهان زیرین را با جهان زبرین ممکن می‌کند.
.
به یاد بیاور که از خون آدونیس گل‌های فراموشم مکن رویید و زیبایی‌اش، حسرت خدایان در هر دو جهان شد: جستنِ «دیگریِ دلخواه»... پس مقرر گردید که او شش ماه روی زمین باشد و شش ماه زیر زمین. با مرگ‌ او زمستان بیاید و با تولدش بهار.
.
#سمانه_اصغری بعد از شش ماه از زندان رها شد. قریب دو هفته پیش اما #ژینا_مدرس_گرجی را دوباره در مسیر محل کارش ربودند و زندانی کردند. سال‌هاست که ذهن ما بریده‌های عزیزترین «دیگری»هایش را اینگونه از اخبار می‌قاپد و کنار هم می‌چسباند. این جهان، بی‌شمار پارادیزو به ما بدهکار است. تک‌تک راش‌ها، امضا و تاریخ دقیق دارند. محال است زن! که حتی یک بوسه یا لبخندت را فراموش کنیم.

منبع: صفحه اینستاگرام ریحانه نامدار
Farasoo 4.pdf
1.5 MB
شماره چهارم گاهنامه‌ی فراسوی کندوکاو


در این شماره:
مسائل قیام ژینا و وظایف فوری جنبش معلمان
بازتاب جنبش ژینا در مدارس خصوصی
چشم‌اندازهای مشترک جنبش دانش‌آموزی و معلمان
فریاد مطالبات، درس امروز مدارس
حملات تروریستی به مدارس و ضرورت مراقبت روانی از دانش آموزان آسیب‌دیده
🔹صف آرایی طبقات متنوع کارگران و زنان در انقلاب ژینا

🔹شبکه‌ای متکثر علیه تکینگی پدرسالارانه

نویسنده: نیلوفر نعمت‌اللهی

جمعیت معترض درحالی‌که ماشین پلیسی را محاصره کرده‌اند و سعی در واژگونی آن دارند، دست می‌زنند و سرود «آزادی، آزادی، آزادی» سر می‌دهند. دختری با صورتی پوشیده و موهایی که محکم بسته، بالای خودرویی می‌ایستد و روسری‌ مشکی‌ خود را که آتش زده، بر‌می‌افرازد؛ درحالی‌که جمعیت، کلمۀ «آزادی» را بی‌وقفه تکرار می‌کنند، روسری در میان شعله‌ها سرخ و ناپدید می‌شود.

شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت، به مناسبت هشت مارس روز جهانی زنان، در همبستگی با زنانی که روسری‌های خود را در خیابان های سراسر کشور به آتش کشیده‌اند، بیانیه‌ای منتشر کرد که بر اشتراک هدف با معترضان تأکید می‌کرد: «می‌دانیم که چگونه مذهب و تبعیض جنسیتی با پرچم حجاب همواره ابزارهایی در دست حاکمیت برای چپاول و سرکوب کل جامعه و به روز سیاه کشاندن زندگی ما کارگران و ما همه مردم به پهناوری ایران بوده است. حکومت به‌واسطه این ابزارها تعرض کرده، چپاول کرده و زندگی و معیشت ما را به تباهی برده است. از همین رو هشت مارس برای ما کارگران و برای همه مردم روز دادخواهی علیه این ۴۴ سال جنایت و بی‌حقوقی و روزی برای نقطه پایان گذاشتن بر این بساط بربریت و بردگی است. ما به هیچ‌گونه تبعیض و نابرابری‌ای تن نخواهیم داد و هر قانونی که ناقض آن باشد باید لغو شود. حجاب اجباری باید لغو شود. جدا‌سازی‌های جنسیتی ممنوع شود.»

انقلاب «زن، زندگی، آزادی» نقطه عطفی سیاسی‌‌ست که مبارزات متنوع مردمی را علیه حکومت جمهوری اسلامی با هم متحد کرده است. این انقلاب،بزرگ‌ترین چالش علیه جمهوری اسلامی، از زمان تشکیل آن در سال ۱۳۵۸ به شمار می‌رود. برای نخستین بار، نه‌تنها زنان و کارگران، بلکه اقلیت‌های مذهبی و اتنیکی و افراد ال‌جی‌بی‌تی‌کیو+ به‌صورت آشکار خواسته‌های سیاسی خود را بیان کردند. این امر، بر خواسته‌های چپ و روابط میان جنبش‌های مختلفی که چپ در ایران از طریق آن‌ها سازماندهی می‌شود، تأثیر چشمگیری گذاشته است. انقلاب زن، زندگی، آزادی، شاهد همبستگی بی‌سابقه‌ای بین جنبش‌های مختلف مردمی بوده که اتحاد بین کارگران پیمانی شرکت نفت و معترضان زن، فقط یک نمونه‌ آن است.

https://harasswatch.com/news/2145/
Forwarded from مؤسسهٔ رحمان
haya magazine 1.pdf
18.5 MB
📍«هایا» منتشر شد.
این فصلنامه متعلق به موسسۀ رحمان است. اکنون نخستین شمارۀ آن را با موضوع «تنانگی جنبش‌های اجتماعی» که دربردارندۀ سه مقالۀ ترجمه‌ای و دو جستار تالیفی است، می‌توانید از طریق کانال و سایت دانلود کنید.

📍مطالب این شماره:
▫️دیباچه
✍🏾مهدی نوریان

▫️طوفان شدن
✍🏾فردوس شیخ‌الاسلام

▫️سیاست، جنبش‌های اجتماعی و بدن
✍🏾رَندالف هَول
📝مائده سبط نبی

▫️بدنمندی اعتراض؛ فرهنگ و اجرا در جنبش‌های اجتماعی
✍🏾جفری. اس جوریس
📝مهسا اسداله‌نژاد

▫️حقیقت ایران
✍🏾نوشین حجتی

▫️خلق همبستگی فمینیستی به کمک اگونیسمی بدنمند؛ روایتی مردم‌نگارانه از جنبشی اعتراضی
✍🏾سانلا اسمولویچ جونز، نیک وینچستر و کارولین کلارک
📝آتنا کامل

▫️خبرنامه
@rahmaninstitute
برای کارگران می‌نویسیم

توفان توییتری در حمایت از مبارزات کارگران

امشب ساعت ۲۱ به وقت ایران

#کارگران_اعتصاب_انقلاب
ديد‌بان آزار
Photo
سروناز احمدی، آنیشا اسداللهی و عسل محمدی از جمله فعالان مدنی حامی حقوق کارگرانند که روز جمعه در آستانه روز جهانی کارگر روز با یورش ماموران امنیتی به منزل سخنگوی کانون صنفی معلمان محمد حبیبی، بازداشت و سپس به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شدند.

#سروناز_احمدی فعال حقوق کودک و مددکار اجتماعی پیشتر روز ۱۵ آبان به همراه همسرش کامیار، در حالی که نزدیک به سه هفته از ازدواج‌شان گذشته بود، بازداشت شدند. او ۱۶ آذر با وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی تا زمان پایان مراحل دادرسی، از زندان اوین آزاد شد. شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران سروناز را به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت ملی» ۶ سال حبس محکوم کرد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به سه سال و سه ماه حبس کاهش پیدا کرد.

#آنیشا_اسداللهی معلم، فعال کارگری و مترجم رسمی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و‌ حومه تاکنون چندین بار در سال‌های اخیر بازداشت و حبس انفرادی را تجربه کرده است. او آخرین بار اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۱ به همراه همسرش #کیوان_مهتدی بازداشت شد و مردادماه با تودیع وثیقه آزاد شد. او فروردین‌ماه سال جاری در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی افشاری به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت ملی» محاکمه شد.

#عسل_محمدی، فعال کارگری آبان‌ماه سال ۱۴۰۰ بازداشت و حدود یک ماه بعد با تودیع قرار کفالت از زندان آزاد شد. او بهمن‌ماه همان سال به ۲۰ ماه حبس تعزیری محکوم شد که یک سال از آن قابل‌اجرا بود. او تیرماه سال ۱۴۰۱ برای اجرای حکم به زندان اوین رفت. او مانند سروناز احمدی و آنیشا اسداللهی در پی بازداشت اخیر به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده است.
Forwarded from زنان امروز
فراتر از مرزهای وطنی و تَنی
نگاهی به همبستگی شبکه‌ای با جنبش «زن، زندگی، آزادی»

🖋️ شیما وزوایی

در نوجوانی من، تعبیری طنز و طعنه‌آمیز در مورد توقع مردان ایرانی از زن ایرانی رایج بود که با اندام جنیفر لوپز و مدرک دکتری در آشپزخانه قورمه‌سبزی بپزد ــ میخ‌ کردن موقعیت زن ایرانی در نقطه‌ای دلخواه اما غیرممکن، و هم‌زمان ترویج کلیتی برساخته از «مرد ایرانی». آیا امروز مسئلۀ زن ایرانی از دوگانه‌های متناقض‌ متصور‌شده برای او فراتر رفته؟ در خارج از مرزهای ملی چطور؟
آیا قاب دلخواهی که برای زن ایرانی ساخته شده از میل به دوگانۀ زنِ سرکوب‌شدۀ مسلمان و هم‌زمان زنِ یاغی و اگزوتیک خاورمیانه‌ای فراتر رفته است؟ در این مقاله، با نگاهی گذرا به دو گفتمان ایدئولوژیک «استثناگرایی ایرانی» و «نجات‌ دادن زن مسلمان» در سطحی بین‌المللی، ماهیت شبکۀ همبستگی ایجاد‌شده حول خواستِ غیرایدئولوژیک «زن، زندگی، آزادی» در تقابل با هر‌دو گفتمان بررسی می‌شود. به نظر می‌آید شبکۀ همبستگی ایجاد‌شده در جنبش ژینا فضا و گفتمانی را ایجاد کرده که «مسئلۀ زن ایرانی» را در موقعیتی جدید و پیشرو و در پیوند با جنبش‌های مشابه فراتر از مرزهای «ملی» و، به تبع آن، موقعیت زن ایرانی را در وضعیت رهایی از تلاقی ایدئولوژی‌های محدودکننده قرار داده ‌است.

این مطلب را در سایت «زنان امروز» بخوانید:

http://zananemrooz.com/article/فراتر-از-مرزهای-وطنی-و-تَنی/
#فرزانه_ناظران_پور، معلم و مولف کتب هنر همزمان با آغاز هفته معلم، جهت اجرای حکم ۱۰ ماه حبس به بند زنان زندان اوین منتقل شد.

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران در واکنش به اجرای حکم فرزانه ناظران‌پور نوشته است: «بازداشت و احضار فعالین صنفی معلم مصادف با هفته معلم هدیه حاکمیت به جامعه فرهنگیان است و رسوا کننده شعارهای تو خالی منزلت معلمان در جمهوری اسلامی است. شورا ضمن ابراز ناخرسندی از بازداشت و زندانی کردن معلمان، توسط نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی، این اعمال را محکوم می‌کند. ما خاموش‌شدنی نیستیم.»

غزل عبداللهی در توییتر نوشته است: «برای فرزانه کسی ننوشت. حتی عکسی از بدرقه‌اش با وسایلی که احتمالا جمع کرده بود جلو ورودی اوین نیست. او معلم است و درست در روز معلم، بی‌سروصدا رفت که حبسش را بکشد. امشب پیش نرگس و بقیه بچه‌های بند چشمانش را خواهد بست.»

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، در اعتراض به بازداشت معلمان با شعار «جای معلم زندان نیست» برای روز سه‌شنبه، ۱۹ اردیبهشت‌ماه فراخوان تجمع سراسری منتشر کرده است.
Forwarded from شرق
گفت‌وگو با زهرا مینویی و صدرا خالقی وکلای ترانه علیدوستی و بابک کریمی
 بازپرس برای حفاظت از شهود قرار عدم دسترسی به پرونده و استماع محرمانه شهادت صادر کرد/در قرار ذکر شده که تعدادی از زنان و دختران به جهت تسلط و قدرت تصمیم‌گیری نامبردگان در سینما و تئاتر مورد تعرض و آزار کلامی و جنسی قرار گرفته‌اند

زهرا مینویی و صدرا خالقی وکلای ترانه علیدوستی و بابک کریمی در گفت‌وگو با شرق جزئیات تازه‌ای از پرونده شکایت حبیب رضایی و مهدی کوشکی از این بازیگران و چند چهره سینمایی دیگر را بیان کرده‌اند.
وکلای این بازیگران می‌گویند که در جریان این پرونده شهود زیادی به دادگاه فراخوانده شدند و درباره شاکیان پرونده شهادت دادند. آنها در بخشی از این گفت‌وگو می‌گویند: فرایند معرفی شهود به دادسرا فرایند زمان‌بری بود و ما چهره‌های مختلفی را بعضا چند نفر را در یک روز و بعضا برخی که مشهورتر بودند را به دلیل حفظ جریان محرمانگی در یک روز مجرا برای شهادت‌دادن به دادسرا بردیم.

گزارش سامان موحدی‌راد را اینجا بخوانید:

https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-878662

@sharghdaily
sharghdaily.com
ديد‌بان آزار
Video
ویدئوی #عاتکه_رجبی در حمایت از فراخوان ۱۹ اردیبهشت شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

به نام آزادی

من، عاتکه رجبی آموزگاری که از دوم مهر ماه تا کنون همچنان در اعتصاب است، همانطور که در بیشتر فراخوان‌های سال ۱۴۰۱ شرکت کردم، تصمیم دارم در فراخوان ۱۹ اردیبهشت ماه معلم‌ها هم شرکت کنم.
و دلیل شرکتم، کودکانی هستند که نه تنها کودکی‌شان بلکه حتی حق زندگی کردن از آنها گرفته شده. کودکانی که هر روز و هر لحظه زندگی‌شان را همراه با احساس ترس و خطر می‌گذرانند. و از همه مهم‌تر سال‌ها پیش کودکی گفت: «ما اینجا آب نداریم. همه‌تون رو دوست دارم.» در دل به او گفتم: «این عاتکه الان ضعیفه، ولی بهت قول میدم روزی که قدرت ایستادن روی پاهام رو پیدا کردم، برای تو خواهم ایستاد و حق تو رو فریاد خواهم زد.»

این عاتکه‌ای که می‌بینید تنها چیزی که برای اهمیت دارد این اکه وقتی کودکی را در حال رقص و شادی می‌بیند، در دلش به آینده پر از فقر و تباهی آن کودک زار نزند. برای زندگی کردن کودکان به مبارزه ادامه خواهم داد. برای کودکان، عشق، صلح، دوستی، محبت، آرامش، امنیت و رفاه خواهانم. مبارزه می‌کنم. چون نمی‌خواهم وقتی شاهد رنج کودکی هستم، سکوتم حس عذاب شرم را به من ببخشد. و سخن آخرم با توست:

متجاوز زندگی، به این چهره خوب نگاه کن. هیچ نشانی از ترس می‌بینی؟ این حتی خشم هم نیست. این آگاهی است. خشم مرا به این نقطه نرسانده. آگاهی به حق و حقوقم من را به این نقطه رسانده است.

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران در فراخوان روز سه‌شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ از ساعت ۱۰ تا ۱۲، موارد اعتراضی خود را چنین اعلام کرده‌ است:

- بی‌توجهی آشکار به جایگاه علم و معلمان 
- حذف عملی اصل ۳۰ قانون اساسی،
- تشدید القائات ایدئولوژیک در کتاب‌های درسی، 
- عدم اجرای درست قانون رتبه‌بندی و تبدیل آن از یک عامل تشویق معلمان به ابزاری برای مطیع کردن آنان،
- انتظار بیش از یک دهه برای همسان‌سازی حقوق بازنشستگان،
- عدم اجرای همین قانون نیم‌بند رتبه‌بندی برای بازنشستگان سال‌های ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱، 
- ایجاد ناامنی روانی و تهدید سلامت جسمی دانش‌آموزان به ویژه دختران دانش‌آموز 
 

#زن_زندگی_آزادی
#ما_خاموش_شدنی_نیستیم
#ژن_ژیان_ئازادی
2024/09/23 11:26:58
Back to Top
HTML Embed Code: