🔹نگاهی به تلاشهای ژینا مدرسگرجی فعال فمینیست بازداشتشده
🔹«ژینا همنام من است»
ژینا امینی که کشته شد، ژینا مدرس گرجی در صفحه اینستاگرام خود متنی نوشت که اینگونه آغاز شده بود: «ژینا همنام من است.» ژینا، از فمینیستهای انفعالناپذیر جنبش زنان در کردستان است، جایی که برخورد قهری و خشونتآمیز با فعالان فمینیست جریان و سالهاست هرگونه فعالیت مدنی تحت شدیدترین کنترل دستگاههای امنیتی قرار داد.
او از دهه ۸۰ و شکلگیری کمپین یک میلیون امضا تاکنون به کنشگری فمینیستی ادامه داده است. همکاری با انجمن زنان ژیوانو، راهاندازی اولین پادکست زنان به زبان کردی(رادیو ژی)، برگزاری لایوهای اینستاگرامی متعدد با عناوینی چون «تاملی بر خودکشی در کردستان با تاکید بر شلیر رسولی» و «اینترسکشنالیتی چیست و چگونه در فهم مسئله خشونت علیه زنان در کردستان به ما یاری میرساند» و ...، اطلاعرسانی درباره خشونت جنسی و جنسیتی علیه زنان و زنکشی در مناطق کردنشین و حمایت از زنان آسیبدیده از جمله فعالیتهای او بوده است.
او در مصاحبهای میگوید: «کُردستان سرشار از روایتهاست. روایتهایی از ظلم، نابرابری، تبعیض، سرکوب و کشتار. هیچ خانوادهای را در کُردستان پیدا نمیکنید که در دهه ۵۰ خورشیدی و حتی بعد از آن، جانباخته، زندانی یا مهاجر اجباری نداشته باشد. همه اینها انگیزهای برای مبارزه به روشهای مختلف مدنی، فرهنگی، سیاسی و ... است؛ در قالب گروههای مستقل، اتحادیهها، انجمنها، نشریات، سایتها و ....»
ژینا مدرسگرجی در همایش دیدبان آزار به مناسبت روز جهانی زنان نیز شرکت داشت و صحبت خود را از تاریخچه فعالیت زنان در کردستان(بهطور کلی مناطق کردنشین در ایران) آغاز کرد. این روزها که کردستان صدای اعتراض و شعار «زن، زندگی، آزادی» به سراسر کشور تسری داده است، گفتههای ژینا در این ارائه اهمیتی ویژه پیدا میکند: «در ایران وقتی صحبت از آغاز جنبش زنان در ایران به میان میآید، عده زیادی به دوران مشروطه رجوع میکنند. برای ما زنان کورد این نقطه آغازین، شکلگیری اتحادیه زنان کردستان بوده است.»
ژینا معتقد است در سالهای اخیر «روژاوا» هم الگو و الهامبخش مؤثری برای مردمان بهویژه زنان در کُردستان بوده که در برابر داعش، مقاومت و رشادتی مثالزدنی از خود نشان دادند: «همه اینها مانند الگویی برای مقاومت و فعالیت امیدوارکننده و الهامبخش بودهاند. انگار مردم، فعالان و دغدغهمندها بالاخره راهی پیدا میکنند که به شکلهای مختلف فعالیت کنند. هرچند دشوار اما مانند آبی که به ناچار راهی برای جاری شدن پیدا میکند.»
متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2063/
@harasswatch
#دیدبان_آزار
🔹«ژینا همنام من است»
ژینا امینی که کشته شد، ژینا مدرس گرجی در صفحه اینستاگرام خود متنی نوشت که اینگونه آغاز شده بود: «ژینا همنام من است.» ژینا، از فمینیستهای انفعالناپذیر جنبش زنان در کردستان است، جایی که برخورد قهری و خشونتآمیز با فعالان فمینیست جریان و سالهاست هرگونه فعالیت مدنی تحت شدیدترین کنترل دستگاههای امنیتی قرار داد.
او از دهه ۸۰ و شکلگیری کمپین یک میلیون امضا تاکنون به کنشگری فمینیستی ادامه داده است. همکاری با انجمن زنان ژیوانو، راهاندازی اولین پادکست زنان به زبان کردی(رادیو ژی)، برگزاری لایوهای اینستاگرامی متعدد با عناوینی چون «تاملی بر خودکشی در کردستان با تاکید بر شلیر رسولی» و «اینترسکشنالیتی چیست و چگونه در فهم مسئله خشونت علیه زنان در کردستان به ما یاری میرساند» و ...، اطلاعرسانی درباره خشونت جنسی و جنسیتی علیه زنان و زنکشی در مناطق کردنشین و حمایت از زنان آسیبدیده از جمله فعالیتهای او بوده است.
او در مصاحبهای میگوید: «کُردستان سرشار از روایتهاست. روایتهایی از ظلم، نابرابری، تبعیض، سرکوب و کشتار. هیچ خانوادهای را در کُردستان پیدا نمیکنید که در دهه ۵۰ خورشیدی و حتی بعد از آن، جانباخته، زندانی یا مهاجر اجباری نداشته باشد. همه اینها انگیزهای برای مبارزه به روشهای مختلف مدنی، فرهنگی، سیاسی و ... است؛ در قالب گروههای مستقل، اتحادیهها، انجمنها، نشریات، سایتها و ....»
ژینا مدرسگرجی در همایش دیدبان آزار به مناسبت روز جهانی زنان نیز شرکت داشت و صحبت خود را از تاریخچه فعالیت زنان در کردستان(بهطور کلی مناطق کردنشین در ایران) آغاز کرد. این روزها که کردستان صدای اعتراض و شعار «زن، زندگی، آزادی» به سراسر کشور تسری داده است، گفتههای ژینا در این ارائه اهمیتی ویژه پیدا میکند: «در ایران وقتی صحبت از آغاز جنبش زنان در ایران به میان میآید، عده زیادی به دوران مشروطه رجوع میکنند. برای ما زنان کورد این نقطه آغازین، شکلگیری اتحادیه زنان کردستان بوده است.»
ژینا معتقد است در سالهای اخیر «روژاوا» هم الگو و الهامبخش مؤثری برای مردمان بهویژه زنان در کُردستان بوده که در برابر داعش، مقاومت و رشادتی مثالزدنی از خود نشان دادند: «همه اینها مانند الگویی برای مقاومت و فعالیت امیدوارکننده و الهامبخش بودهاند. انگار مردم، فعالان و دغدغهمندها بالاخره راهی پیدا میکنند که به شکلهای مختلف فعالیت کنند. هرچند دشوار اما مانند آبی که به ناچار راهی برای جاری شدن پیدا میکند.»
متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2063/
@harasswatch
#دیدبان_آزار
دیدبان آزار
«ژینا همنام من است»
ژینا امینی که کشته شد، ژینا مدرس گرجی در صفحه اینستاگرام خود متنی نوشت که اینگونه آغاز شده بود: «ژینا همنام من است.» ژینا مدرس گرجی، از فمینیستهای انفعالناپذیر جنبش زنان در کردستان است، جایی که برخورد قهری و خشونتآمیز با فعالان فمینیست جریان دارد
Forwarded from بيدارزنى
🟣 عدم تماس المیرا بهمنی فعال برابری جنسیتی از هنگام بازداشت
به گفته خانواده المیرا بهمنی، علیرغم گذشت بیش از دو هفته از زمان بازداشتش هیچگونه تماسی با خانوادهاش نداشته و پیگیریهای خانواده او تا به امروز بینتیجه مانده است.
المیرا بهمنی در روز چهارم مهرماه در خانهاش در شهر رشت توسط مامورین امنیتی بازداشت شد و از شرایط و مکان نگهداری او تا به امروز هیچ اطلاعی وجود ندارد.
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
به گفته خانواده المیرا بهمنی، علیرغم گذشت بیش از دو هفته از زمان بازداشتش هیچگونه تماسی با خانوادهاش نداشته و پیگیریهای خانواده او تا به امروز بینتیجه مانده است.
المیرا بهمنی در روز چهارم مهرماه در خانهاش در شهر رشت توسط مامورین امنیتی بازداشت شد و از شرایط و مکان نگهداری او تا به امروز هیچ اطلاعی وجود ندارد.
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
Forwarded from هفت تپه-کانال مستقل کارگران
با سلام به همکاران زن و مرد در هفت تپه و به همه خانواده ها در هفت تپه و شوش و سایر شهرهای خوزستان و کشور. میخواستیم سکوت بشکنیم و چند کلامی درد دل کنیم و درخواستی کنیم.
در ایران از کودکی تضاد جنسیتی را به ما تحمیل کردند، مدارس را تفکیک کردند و نگذاشتند ما به افراد اجتماعی به عنوان انسان نگاه کنیم بلکه باید به عنوان جنس مخالف که باید از آن دور بود نگاه میکردیم. از نه سالگی به حجاب اجباری وادار شدیم. مثل ربات به ما برنامه دادند و ما باید اجرا میکردیم. آزادی را از زنان و دختران گرفتند که آگاه نباشند و فرزندان اگاه تحویل جامعه ندن. در محیط کار هم ما همیشه باید از همکارانمان دوری کنیم و آنها از ما. دقیقا کاری میکنند که خانواده های ما هرچند وقت یکبار بگویند ان محیط برای کار تو مناسب نیست. کاری کردند که همکار با همکار بیگانه باشه. من چرا باید نگاه جنسی به همکارم داشته باشم؟ همکارم چرا باید نگاه جنسی به من داشته باشد؟ ما همه انسان هستیم. هر انسانی خودش انتخاب میکند که با کدام فرد رابط بیشتر داشته باشد و یا مثلا با چه کسی زندگی کند. ما نیاز به کسی نداریم برای ما تصمیم گیری کند. ما خودمان میتوانیم از خودمان محافظت کنیم و نیاز نداریم با قوانین و عرف و دستورات و باورهایشان ما را محافظت کنند و ما را محدود کنند. ما بدون این قوانین و باورها میتوانیم به انسانی ترین شکل ممکن در کنار هم زندگی و کار کنیم. جامعه را مریض کردید با نگاه مریض خودتان. اگر شما نگاه مریض و ضد زن به همه دارید مشکل خودتان است بروید یک جایی یا خودتان را درمان کنید یا حداقل انقدر اعتماد به نفس اضافی نداشته باشید که فکر کنید میتوانید ما را به مسیر درست زندگی رهنمایی کنید.
ما به عنوان کارگران زن هر روز بیشتر از دیروز میفهمیم که چه ستم هایی بر ما میشود. از همکاران مرد که معترض هستند و نگاه انسانی دارند و دوست دارند جامعه ای انسانی برای خودشان، خواهر و مادر و همسر و فرزندان شان ایجاد شود که همگی به صورت انسانی و اخلاقی و سالم و شاداب و آزاد زندگی کنند میخواهیم که بیایید برای حمایت از این جنبش سراسری و برای دیگر حقوق انسانی و اجتماعی و سیاسی از دست رفته و همینطور برای تمام فقر و فلاکت و محرومیت اقتصادی و استثماری که بر ما تحمیل کرده اند مثل سیب زمینی نباشیم و دست به کاری بزنیم. آیا شما به این ستم و ظلم و مصیبت هایی که بر مردم خوزستان چه زن و چه مرد میشود مشکلی ندارید؟ مطمئنم که مشکل دارید.
چه خوب گفت آن هم استانی عزیزمان، آن شیر زن عرب در ویدئو که این اعتراضات ضد حجاب نیست؛ ضد زور است. ضد این است که نه به زور از سر کسی حجاب برداشته شود و نه به زور حجاب سر کسی شود. این اعتراضات برای مشکلات معیشتی و اقتصادی همه ما هم هست. این اعتراضات برای همه حقوق از دست رفته همه ماست.
جمعی از زنان هفت تپه
پیام دریافتی
انتشار: کانال مستقل کارگران هفت تپه
تماس با کانال: @kargare7tapeh
در ایران از کودکی تضاد جنسیتی را به ما تحمیل کردند، مدارس را تفکیک کردند و نگذاشتند ما به افراد اجتماعی به عنوان انسان نگاه کنیم بلکه باید به عنوان جنس مخالف که باید از آن دور بود نگاه میکردیم. از نه سالگی به حجاب اجباری وادار شدیم. مثل ربات به ما برنامه دادند و ما باید اجرا میکردیم. آزادی را از زنان و دختران گرفتند که آگاه نباشند و فرزندان اگاه تحویل جامعه ندن. در محیط کار هم ما همیشه باید از همکارانمان دوری کنیم و آنها از ما. دقیقا کاری میکنند که خانواده های ما هرچند وقت یکبار بگویند ان محیط برای کار تو مناسب نیست. کاری کردند که همکار با همکار بیگانه باشه. من چرا باید نگاه جنسی به همکارم داشته باشم؟ همکارم چرا باید نگاه جنسی به من داشته باشد؟ ما همه انسان هستیم. هر انسانی خودش انتخاب میکند که با کدام فرد رابط بیشتر داشته باشد و یا مثلا با چه کسی زندگی کند. ما نیاز به کسی نداریم برای ما تصمیم گیری کند. ما خودمان میتوانیم از خودمان محافظت کنیم و نیاز نداریم با قوانین و عرف و دستورات و باورهایشان ما را محافظت کنند و ما را محدود کنند. ما بدون این قوانین و باورها میتوانیم به انسانی ترین شکل ممکن در کنار هم زندگی و کار کنیم. جامعه را مریض کردید با نگاه مریض خودتان. اگر شما نگاه مریض و ضد زن به همه دارید مشکل خودتان است بروید یک جایی یا خودتان را درمان کنید یا حداقل انقدر اعتماد به نفس اضافی نداشته باشید که فکر کنید میتوانید ما را به مسیر درست زندگی رهنمایی کنید.
ما به عنوان کارگران زن هر روز بیشتر از دیروز میفهمیم که چه ستم هایی بر ما میشود. از همکاران مرد که معترض هستند و نگاه انسانی دارند و دوست دارند جامعه ای انسانی برای خودشان، خواهر و مادر و همسر و فرزندان شان ایجاد شود که همگی به صورت انسانی و اخلاقی و سالم و شاداب و آزاد زندگی کنند میخواهیم که بیایید برای حمایت از این جنبش سراسری و برای دیگر حقوق انسانی و اجتماعی و سیاسی از دست رفته و همینطور برای تمام فقر و فلاکت و محرومیت اقتصادی و استثماری که بر ما تحمیل کرده اند مثل سیب زمینی نباشیم و دست به کاری بزنیم. آیا شما به این ستم و ظلم و مصیبت هایی که بر مردم خوزستان چه زن و چه مرد میشود مشکلی ندارید؟ مطمئنم که مشکل دارید.
چه خوب گفت آن هم استانی عزیزمان، آن شیر زن عرب در ویدئو که این اعتراضات ضد حجاب نیست؛ ضد زور است. ضد این است که نه به زور از سر کسی حجاب برداشته شود و نه به زور حجاب سر کسی شود. این اعتراضات برای مشکلات معیشتی و اقتصادی همه ما هم هست. این اعتراضات برای همه حقوق از دست رفته همه ماست.
جمعی از زنان هفت تپه
پیام دریافتی
انتشار: کانال مستقل کارگران هفت تپه
تماس با کانال: @kargare7tapeh
🔹نگاهی دوباره به اعتراض برهنه در تجمع آمستردام
🔹برای دختری که آرزو داشت پسر بود
نویسنده: نفیسه ملک
ستم بر زنان تاریخ طولانی دارد، اما در هر وهله مهر دورۀ تاریخی خاصی بر پیشانیاش حک شده است. کالایی شدن و نگریستن به بدن زنان به مثابه ابژهای جنسی در تار و پودهای روابط تولیدی و اجتماعی نظم حاکم پیچیده است و بدون توجه و تحلیل آنها نمیتوان به روابط اجتماعی پیچیدهای که حول بدن زنان شکل گرفته است پی برد.
به هیچ عنوان نباید فرمهای تحمیل ستم دینی بر زنان را با فرمهای مدرن کالاییسازی بدن زنان یکسان فرض کرد؛ اما نکته این است که کالاییسازی بدن زن فارغ از خواست ما و شما در درون تار و پود مجموع روابط اجتماعی حاکم پیچیده شده است؛ و اعتراضی از قبیل اعتراض فمنها که گمان میکنند با برهنه یا نیمهبرهنه شدن میتوانند بدن زن را طبیعیسازی کنند، نشان از نوعی ارادهگرایی دارد که نمیتواند یا نمیخواهد ریشههای ستم را هدف بگیرد.
از سوی دیگر تاکید نیلوفر فولادی در حرکت اعتراضیاش به نقش تولید مثل بدن "زنان" تاکیدی است که هیچ سویۀ مترقیای ندارد. او میگوید: «به این بدن نگاه کنید. شما توی این بدن به وجود اومدید. شما از این پستانها شیر نوشیدید.» عمیقا باید علیه کالایی کردن بدن زن بایستیم اما نه با ارجاع به کیش مادری. بدنهای "زنانه"ای هستند که یا نمیخواهند و امتناع میکنند و یا نمیتوانند باردار شوند یا شیر بنوشانند. با اشاره به حرکت اعتراضیاش میگوییم: آن شکم، آن پستانها میتوانند متعلق به کسانی باشند که هیچگاه قصد ندارند باردار شوند. قرار نیست الزاما در شکم زنان بچه تشکیل شود و یا الزاما از پستان زنان کودکی شیر بخورد تا طبیعیسازی شود.
نیلوفر فولادی در پرفورمنساش میگوید: «امروز خواهرا و برادرای من توی خیابونای ایران به خاطر پس گرفتن بدنشون دارن میجنگن.» در رابطه با جنگیدن برای پس گرفتن بدن "زنان" موافقیم و خرسندیم که مردان زیادی امروز همراه ما هستند. اما آیا هم سطح کردن این دو رواست؟ آیا بند و حصاری که بدن ما زنان و خواهرانمان را به اسارت کشید در ردۀ کنترل بدن مردان به طور عام بود؟ آیا برادرانمان نیز بدنهایی منقبضشده، تحت کنترل و در انقیاد، همردۀ ما دارند؟
بگذریم که جمهوری اسلامی با سرکوب شدید دگرباشان جنسی، اصلا بدن آنها را به رسمیت نمیشناسد و در گفتار ما نیز این سرکوب رخنه میکند و هیچ اشارهای به آن بدنهای لهشده و فراموششده نمیکنیم. در ساختار دوگانۀ "زن" ، "مرد" حاکم، دولت سرمایهداری و دینمدار جمهوریاسلامی بدن "زنان" را تحت کنترل درآورد و "مردان" را نگهبانان بدن "زنان" کرد، طوری که حتی با عدم حضور واقعی یک "مرد"، زنان با نگاهی مردسالارانه بدنشان را واکاوی کردند و یا میکنند. ما میدانیم که هدف نیلوفر فولادی _بر اساس ویدئوی منتشرشده از او برای توضیح حرکتش_ چیست، "طبیعی جلوه دادن بدن زن." اما، بار دیگر ضمن دفاع بیقیدوشرط از اجرای نیلوفر فولادی به مثابه یک حق، تاکید میکنیم که برای این امر باید بیشتر و عمیقتر به جوانب مختلف این ستم تاریخی اندیشید.
به زیر کشیدن سرمایهداری دینمدارانه، برای رهایی زنان و به تبع آن رهایی جامعه طبیعتا به راحتی به دست نمیآید اما این خیزش، این نقطه عطف تاریخی، بیمانند است. نقطهای که از خشم و خروش کشتهشدگان جسورمان تکثیر میشود. وهلهای که گویی دیوانۀ مان کرده است. خشم و شور را با هم تجربه میکنیم. گویی در روز هشت مارس، "روز جهانی زن" سر میکنیم اما این روز به انتها نمیرسد. زمان تکینی که نه در قالبی تزیینی، بلکه قالبی انقلابی شکل و شمایل یافته است. با این همه فراموش نکنیم که سلطۀ تفکرات ارتجاعی و مردسالارانه چون زخمی عمیق در اذهانمان قابل ردیابیست و محکوم کردن واکنشهای مردسالارانه، ادبیات جنسیتزده در هر جا و مکانی ضروری است. این هم اما و اگر و قید و شرط ندارد.
متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2057/
@harasswatch
#دیدبان_آزار
🔹برای دختری که آرزو داشت پسر بود
نویسنده: نفیسه ملک
ستم بر زنان تاریخ طولانی دارد، اما در هر وهله مهر دورۀ تاریخی خاصی بر پیشانیاش حک شده است. کالایی شدن و نگریستن به بدن زنان به مثابه ابژهای جنسی در تار و پودهای روابط تولیدی و اجتماعی نظم حاکم پیچیده است و بدون توجه و تحلیل آنها نمیتوان به روابط اجتماعی پیچیدهای که حول بدن زنان شکل گرفته است پی برد.
به هیچ عنوان نباید فرمهای تحمیل ستم دینی بر زنان را با فرمهای مدرن کالاییسازی بدن زنان یکسان فرض کرد؛ اما نکته این است که کالاییسازی بدن زن فارغ از خواست ما و شما در درون تار و پود مجموع روابط اجتماعی حاکم پیچیده شده است؛ و اعتراضی از قبیل اعتراض فمنها که گمان میکنند با برهنه یا نیمهبرهنه شدن میتوانند بدن زن را طبیعیسازی کنند، نشان از نوعی ارادهگرایی دارد که نمیتواند یا نمیخواهد ریشههای ستم را هدف بگیرد.
از سوی دیگر تاکید نیلوفر فولادی در حرکت اعتراضیاش به نقش تولید مثل بدن "زنان" تاکیدی است که هیچ سویۀ مترقیای ندارد. او میگوید: «به این بدن نگاه کنید. شما توی این بدن به وجود اومدید. شما از این پستانها شیر نوشیدید.» عمیقا باید علیه کالایی کردن بدن زن بایستیم اما نه با ارجاع به کیش مادری. بدنهای "زنانه"ای هستند که یا نمیخواهند و امتناع میکنند و یا نمیتوانند باردار شوند یا شیر بنوشانند. با اشاره به حرکت اعتراضیاش میگوییم: آن شکم، آن پستانها میتوانند متعلق به کسانی باشند که هیچگاه قصد ندارند باردار شوند. قرار نیست الزاما در شکم زنان بچه تشکیل شود و یا الزاما از پستان زنان کودکی شیر بخورد تا طبیعیسازی شود.
نیلوفر فولادی در پرفورمنساش میگوید: «امروز خواهرا و برادرای من توی خیابونای ایران به خاطر پس گرفتن بدنشون دارن میجنگن.» در رابطه با جنگیدن برای پس گرفتن بدن "زنان" موافقیم و خرسندیم که مردان زیادی امروز همراه ما هستند. اما آیا هم سطح کردن این دو رواست؟ آیا بند و حصاری که بدن ما زنان و خواهرانمان را به اسارت کشید در ردۀ کنترل بدن مردان به طور عام بود؟ آیا برادرانمان نیز بدنهایی منقبضشده، تحت کنترل و در انقیاد، همردۀ ما دارند؟
بگذریم که جمهوری اسلامی با سرکوب شدید دگرباشان جنسی، اصلا بدن آنها را به رسمیت نمیشناسد و در گفتار ما نیز این سرکوب رخنه میکند و هیچ اشارهای به آن بدنهای لهشده و فراموششده نمیکنیم. در ساختار دوگانۀ "زن" ، "مرد" حاکم، دولت سرمایهداری و دینمدار جمهوریاسلامی بدن "زنان" را تحت کنترل درآورد و "مردان" را نگهبانان بدن "زنان" کرد، طوری که حتی با عدم حضور واقعی یک "مرد"، زنان با نگاهی مردسالارانه بدنشان را واکاوی کردند و یا میکنند. ما میدانیم که هدف نیلوفر فولادی _بر اساس ویدئوی منتشرشده از او برای توضیح حرکتش_ چیست، "طبیعی جلوه دادن بدن زن." اما، بار دیگر ضمن دفاع بیقیدوشرط از اجرای نیلوفر فولادی به مثابه یک حق، تاکید میکنیم که برای این امر باید بیشتر و عمیقتر به جوانب مختلف این ستم تاریخی اندیشید.
به زیر کشیدن سرمایهداری دینمدارانه، برای رهایی زنان و به تبع آن رهایی جامعه طبیعتا به راحتی به دست نمیآید اما این خیزش، این نقطه عطف تاریخی، بیمانند است. نقطهای که از خشم و خروش کشتهشدگان جسورمان تکثیر میشود. وهلهای که گویی دیوانۀ مان کرده است. خشم و شور را با هم تجربه میکنیم. گویی در روز هشت مارس، "روز جهانی زن" سر میکنیم اما این روز به انتها نمیرسد. زمان تکینی که نه در قالبی تزیینی، بلکه قالبی انقلابی شکل و شمایل یافته است. با این همه فراموش نکنیم که سلطۀ تفکرات ارتجاعی و مردسالارانه چون زخمی عمیق در اذهانمان قابل ردیابیست و محکوم کردن واکنشهای مردسالارانه، ادبیات جنسیتزده در هر جا و مکانی ضروری است. این هم اما و اگر و قید و شرط ندارد.
متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2057/
@harasswatch
#دیدبان_آزار
هرس واچ | دیدبان آزار
انقلابِ ژینا، تکرارِ مکرر اسمِ خاص و گفتمانِ تحلیلی
دیدبان آزار
🔹برای المیرا بهمنی
🔹«تنها متن است که میماند»
۱۸ روز از بازداشت المیرا بهمنی میگذرد. المیرا و مقالات درخشانش برای بسیاری از ما آشنایند و همچنین دفاع سرسختانهاش از بازماندگان خشونت جنسی و جنسیتی. حیطه فعالیت او در سالهای اخیر بیش از هرچیز بر پژوهش درباره مسائل زنان و تاریخ مدرن ایران از منظر زنان متمرکز بوده است. کار المیرا نوشتن است. او در وبلاگ شخصیاش مینویسد: «متن من، صرف نظر از تعداد خوانندگانش، باقی میماند. معنای متن در هر مواجههای که خواننده با آن دارد میلرزد؛ غوغایی مدام به راه میاندازد و در پی معناهای بیشمارش فرومیپاشد. بیآنکه «زمینگیر» شود. تنها متن است که میماند.»
یکی از نزدیکانش او را در زندگی اجتماعی و حرفهای چنین توصیف میکند: «او تلاش میکند بکاود که چطور در تاریخ ایران مدرن، مسئله حجاب، آموزش در مدارس و قلمبهدستگیری زنان، تفکیک جنسیتی، با خصایل شهروندی ایرانیان در پیوند بوده است. چگونه سنتپرستان همواره در مقابل آموزش و استقلال زنان ایستادهاند و چگونه زنان و ترقیخواهان در برابر این ممانعتها شوریدهاند. المیرا را به دو خصلت تا حدی متباین میشناسند: صراحت و سرسختی بسیار در ابراز عقیده و عاطفه و محبت بیدریغ در منش و دوستی. همچنان که آموزه دانایی و فرزانگی زنانه چنین است. تجربه شخصی او در دانشگاه بعنوان محیطی کرخت و غیرداینامیک و قرارگیری در معرض روشهای فرهنگی مردسالارانه در آموزش و منش دانشگاهی، او را بر آن میداشت تا همیشه مقابل هر شکلی از منش اقتداری، حتی در محیطهای فکری و کنشگری حساس باشد و از همین رو علیرغم مهر و غمخواری که آن را به ساحت فکر و تحلیل و نوشتن هم گسترده بود، در هر لحظه حفظ استقلال نظری خود مهمترین قاعده مواجهه او با مسائل پیرامونش بود. متاسفانه بازداشت المیرا چنان غافلگیرانه و زودهنگام بود که فرصتی نشد تا با مشاهده شورش زنان علیه اقتدار در جنبش «زن زندگی آزادی» از جزئینگری حساسانه و دقیق او درباره این رخداد تاریخی بدانیم. اما قطعا دیدن دختران دانشآموز، حقخواهی و ستیزهجویی آنان در مقابل اقتدار در مدارس و خیابان برای او بسیار امیدبخش میبود. المیرا میدید که دخترانی که زمانی مدارسشان توسط سنتپرستان تخریب و حق تحصیل و آموزششان با بهانههای کهنه نادیده گرفته میشد، چطور دههها بعد، در ایران امروز مبارزهای نو آغاز کردهاند برای تسخیر و تغییر مناسبات اقتدارجویانه در مدارس و خیابانها.»
متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2058/
@harasswatch
#دیدبان_آزار
🔹«تنها متن است که میماند»
۱۸ روز از بازداشت المیرا بهمنی میگذرد. المیرا و مقالات درخشانش برای بسیاری از ما آشنایند و همچنین دفاع سرسختانهاش از بازماندگان خشونت جنسی و جنسیتی. حیطه فعالیت او در سالهای اخیر بیش از هرچیز بر پژوهش درباره مسائل زنان و تاریخ مدرن ایران از منظر زنان متمرکز بوده است. کار المیرا نوشتن است. او در وبلاگ شخصیاش مینویسد: «متن من، صرف نظر از تعداد خوانندگانش، باقی میماند. معنای متن در هر مواجههای که خواننده با آن دارد میلرزد؛ غوغایی مدام به راه میاندازد و در پی معناهای بیشمارش فرومیپاشد. بیآنکه «زمینگیر» شود. تنها متن است که میماند.»
یکی از نزدیکانش او را در زندگی اجتماعی و حرفهای چنین توصیف میکند: «او تلاش میکند بکاود که چطور در تاریخ ایران مدرن، مسئله حجاب، آموزش در مدارس و قلمبهدستگیری زنان، تفکیک جنسیتی، با خصایل شهروندی ایرانیان در پیوند بوده است. چگونه سنتپرستان همواره در مقابل آموزش و استقلال زنان ایستادهاند و چگونه زنان و ترقیخواهان در برابر این ممانعتها شوریدهاند. المیرا را به دو خصلت تا حدی متباین میشناسند: صراحت و سرسختی بسیار در ابراز عقیده و عاطفه و محبت بیدریغ در منش و دوستی. همچنان که آموزه دانایی و فرزانگی زنانه چنین است. تجربه شخصی او در دانشگاه بعنوان محیطی کرخت و غیرداینامیک و قرارگیری در معرض روشهای فرهنگی مردسالارانه در آموزش و منش دانشگاهی، او را بر آن میداشت تا همیشه مقابل هر شکلی از منش اقتداری، حتی در محیطهای فکری و کنشگری حساس باشد و از همین رو علیرغم مهر و غمخواری که آن را به ساحت فکر و تحلیل و نوشتن هم گسترده بود، در هر لحظه حفظ استقلال نظری خود مهمترین قاعده مواجهه او با مسائل پیرامونش بود. متاسفانه بازداشت المیرا چنان غافلگیرانه و زودهنگام بود که فرصتی نشد تا با مشاهده شورش زنان علیه اقتدار در جنبش «زن زندگی آزادی» از جزئینگری حساسانه و دقیق او درباره این رخداد تاریخی بدانیم. اما قطعا دیدن دختران دانشآموز، حقخواهی و ستیزهجویی آنان در مقابل اقتدار در مدارس و خیابان برای او بسیار امیدبخش میبود. المیرا میدید که دخترانی که زمانی مدارسشان توسط سنتپرستان تخریب و حق تحصیل و آموزششان با بهانههای کهنه نادیده گرفته میشد، چطور دههها بعد، در ایران امروز مبارزهای نو آغاز کردهاند برای تسخیر و تغییر مناسبات اقتدارجویانه در مدارس و خیابانها.»
متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2058/
@harasswatch
#دیدبان_آزار
دیدبان آزار
روایتی دیگر؛ حیاط کوچک بند نسوان
چند روز و چند شب است که از شنبه سرخ و سیاه اوین میگذرد؛ شبی که هنوز شمار و نام از دست رفتگان آن ناپیداست؛ شبی که هنوز برای زندانیان در بند اوین صبح نشده است. گوینده اصلی این گزارش برخی از زنان بند نسوان اوین هستند که با حفظ معنا و کلام آنها، فقط ر
Forwarded from Radio Zamaneh
گزارشی از زنان بازداشتشده در «کانون اصلاح و تربیت» سنندج
در جریان خیزش «ز.ز.آ» دهها زن در مناطق کُردنشین بازداشت شدند. زنان بازداشتشده از روزها پیش در کانون اصلاح و تربیت سنندج تحت بازجویی قرار گرفتهاند. در روزهای گذشته عدهای از آنها با تودیع قرار وثیقه موقتاً آزاد شدند، ولی تعدادی دیگر کماکان در بلاتکلیفی بهسر میبرند.
ادامه مطلب
@RadioZamaneh | رادیو زمانه
در جریان خیزش «ز.ز.آ» دهها زن در مناطق کُردنشین بازداشت شدند. زنان بازداشتشده از روزها پیش در کانون اصلاح و تربیت سنندج تحت بازجویی قرار گرفتهاند. در روزهای گذشته عدهای از آنها با تودیع قرار وثیقه موقتاً آزاد شدند، ولی تعدادی دیگر کماکان در بلاتکلیفی بهسر میبرند.
ادامه مطلب
@RadioZamaneh | رادیو زمانه
Forwarded from بيدارزنى
🟣 نیلوفر حامدی به اجتماع و تبانی علیه امنیتملی، متهم شده است
به گزارش خبرگزاری هرانا، نیلوفر حامدی، فعال حقوقزنان و خبرنگار بازداشت شده در جریان اعتراضات سراسری، در یک تماس تلفنی از «اتمام بازجویی» و «طرح اتهامات علیه خود» خبر داده است.
همسر خانم حامدی با انتشار مطلبی، ضمن بیان اینکه اتهام وی «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت» عنوان شده است، نوشت: نیلوفر اجازه تماس با من را ندارد و با مادرش تماس داشته است.
نیلوفر حامدی، خبرنگار روزنامه شرق که اولین بار عکس #مهسا_امینی را در کما منتشر کرد، روز پنجشنبه ۳۱ شهریور، توسط نیروهای امنیتی در منزل خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
به گزارش خبرگزاری هرانا، نیلوفر حامدی، فعال حقوقزنان و خبرنگار بازداشت شده در جریان اعتراضات سراسری، در یک تماس تلفنی از «اتمام بازجویی» و «طرح اتهامات علیه خود» خبر داده است.
همسر خانم حامدی با انتشار مطلبی، ضمن بیان اینکه اتهام وی «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت» عنوان شده است، نوشت: نیلوفر اجازه تماس با من را ندارد و با مادرش تماس داشته است.
نیلوفر حامدی، خبرنگار روزنامه شرق که اولین بار عکس #مهسا_امینی را در کما منتشر کرد، روز پنجشنبه ۳۱ شهریور، توسط نیروهای امنیتی در منزل خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
🔹روایاتی از خشونت جنسی نیروهای ضدشورش علیه زنان معترض
🔹«مگر برای همین به خیابان نیامده بودی؟»
دیدبان آزار: دیروز ویدئویی منتشر شده از زن معترضی که در میان ماموران سرکوب محصور شده است و یکی از ماموران به او دستدرازی جنسی و بوضوح باسنش را لمس میکند. پیشتر هم تصاویری از تعرض جنسی نیروهای ضدشورش در تجمعات خیابانی منتشر و همه را خشمگین کرده بود. این تعرضها در ملأعام صورت گرفتهاند، در نقاطی که هرلحظه دوربینی ممکن است واقعه را ثبت کند، در بحبوحه ضربوشتم زنان معترض که دوربینها آمادهباش ضبط و مستندسازی خشونتند. بوضوح ماموران عامدانه و آگاهانه خشونت جنسی را بهعنوان ابزار سرکوب زنان بکار گرفتهاند و بهخوبی آگاهند که از مجازات مصون خواهند ماند. به او دقت کنید که چگونه بدون ذرهای ترس از دیده شدن دستش را با حس استحقاقی عجیب به بدن زن میچسباند و ثابت نگه میدارد. اعتمادبهنفس موجود در نحوه استقرار دست او، حاکی از فاجعهای است که هنوز گستردگی آن افشا نشده است.
از طرفی دیگر صدها معترض بینام و خبرینشده در خیابانها بازداشت شدهاند که در برابر انواع خشونت، آسیبپذیرند. در شهرهای دور از مرکز این خشونتها با شدت بیشتری اعمال میشوند. باتوجه به تصاویر ضبطشده توسط دوربینهای مردمی ناظر در خیابان، دور از ذهن با به عبارت قابل تصور نیست معترضین بویژه زنان چه سطحی از خشونت در بازداشتگاهها ممکن است متحمل شوند. تعدادی از زنانی که اخیر آزاد شدهاند تجربههای خود را از آزار جنسی کلامی و فیزیکی ماموران در روند دستگیری با دیدبان آزار به اشتراک گذاشتهاند.
یکی از زنان میگوید در میان حدود ۱۵۰ زن بازداشتشده، عده زیادی متحمل آزار جنسی کلامی شده بودند. فحاشی و تحقیر جنسی، اظهارنظرها و الفظ رکیک جنسی از جمله مصادیق این آزارهای کلامی بوده است. او درباره تجربه خود چنین میگوید: «از ماموری که بازداشتم کرده بود آب خواستم، بطری آب را با اداهای صریح جنسی که میدانید معنای مشخصی دارد تکان داد و آب آن را روی صورتم ریخت. گویی در حال عمل جنسی است.»
یکی دیگر از زنان میگوید: «مرا بازداشت کردند و درون یک ون نشاندند. یکی از ماموران به سینهام دست زد. وقتی اعتراض کردم گفت مگر برای همین به خیابان نیامده بودی؟ تحویل بگیر. از زنان دیگری هم در بازداشتگاه تجربههای مشابهی را شنیدم. یکی از زنان میگفت ماموران به آنها گفته بودند "میبریم و انقدر میکنیمتون تا خفه بشید؟ مگر همین را نمیخواستید؟"»
این زن توضیح میدهد که لباسهای تعداد زیادی از زنان در حین ضرب و شتم و بازداشت پاره شده بود. حتی یکی از زنان بند سوتینش در رفته بود. مشخص بود که ماموران عامدانه بند سوتین را گرفته و کشیده بودند. باتوجه به نقش و تصویر پررنگ زنان در این اعتراضات و عکسهای باشکوه و الهامبخشی که از مقاومت و رشادتهای زنانه در رویارویی با نیروهای سرکوبگر منتشر میشود، دور از ذهن نیست که سرکوبگران برای تحقیر و به پستو راندن زنانی که از گلوله هم ابایی ندارند، صحنههای دستدرازی را عامدانه جایگزین تصاویر شوربرانگیز مقاومت کنند.
متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2059/
@harasswatch
#دیدبان_آزار
🔹«مگر برای همین به خیابان نیامده بودی؟»
دیدبان آزار: دیروز ویدئویی منتشر شده از زن معترضی که در میان ماموران سرکوب محصور شده است و یکی از ماموران به او دستدرازی جنسی و بوضوح باسنش را لمس میکند. پیشتر هم تصاویری از تعرض جنسی نیروهای ضدشورش در تجمعات خیابانی منتشر و همه را خشمگین کرده بود. این تعرضها در ملأعام صورت گرفتهاند، در نقاطی که هرلحظه دوربینی ممکن است واقعه را ثبت کند، در بحبوحه ضربوشتم زنان معترض که دوربینها آمادهباش ضبط و مستندسازی خشونتند. بوضوح ماموران عامدانه و آگاهانه خشونت جنسی را بهعنوان ابزار سرکوب زنان بکار گرفتهاند و بهخوبی آگاهند که از مجازات مصون خواهند ماند. به او دقت کنید که چگونه بدون ذرهای ترس از دیده شدن دستش را با حس استحقاقی عجیب به بدن زن میچسباند و ثابت نگه میدارد. اعتمادبهنفس موجود در نحوه استقرار دست او، حاکی از فاجعهای است که هنوز گستردگی آن افشا نشده است.
از طرفی دیگر صدها معترض بینام و خبرینشده در خیابانها بازداشت شدهاند که در برابر انواع خشونت، آسیبپذیرند. در شهرهای دور از مرکز این خشونتها با شدت بیشتری اعمال میشوند. باتوجه به تصاویر ضبطشده توسط دوربینهای مردمی ناظر در خیابان، دور از ذهن با به عبارت قابل تصور نیست معترضین بویژه زنان چه سطحی از خشونت در بازداشتگاهها ممکن است متحمل شوند. تعدادی از زنانی که اخیر آزاد شدهاند تجربههای خود را از آزار جنسی کلامی و فیزیکی ماموران در روند دستگیری با دیدبان آزار به اشتراک گذاشتهاند.
یکی از زنان میگوید در میان حدود ۱۵۰ زن بازداشتشده، عده زیادی متحمل آزار جنسی کلامی شده بودند. فحاشی و تحقیر جنسی، اظهارنظرها و الفظ رکیک جنسی از جمله مصادیق این آزارهای کلامی بوده است. او درباره تجربه خود چنین میگوید: «از ماموری که بازداشتم کرده بود آب خواستم، بطری آب را با اداهای صریح جنسی که میدانید معنای مشخصی دارد تکان داد و آب آن را روی صورتم ریخت. گویی در حال عمل جنسی است.»
یکی دیگر از زنان میگوید: «مرا بازداشت کردند و درون یک ون نشاندند. یکی از ماموران به سینهام دست زد. وقتی اعتراض کردم گفت مگر برای همین به خیابان نیامده بودی؟ تحویل بگیر. از زنان دیگری هم در بازداشتگاه تجربههای مشابهی را شنیدم. یکی از زنان میگفت ماموران به آنها گفته بودند "میبریم و انقدر میکنیمتون تا خفه بشید؟ مگر همین را نمیخواستید؟"»
این زن توضیح میدهد که لباسهای تعداد زیادی از زنان در حین ضرب و شتم و بازداشت پاره شده بود. حتی یکی از زنان بند سوتینش در رفته بود. مشخص بود که ماموران عامدانه بند سوتین را گرفته و کشیده بودند. باتوجه به نقش و تصویر پررنگ زنان در این اعتراضات و عکسهای باشکوه و الهامبخشی که از مقاومت و رشادتهای زنانه در رویارویی با نیروهای سرکوبگر منتشر میشود، دور از ذهن نیست که سرکوبگران برای تحقیر و به پستو راندن زنانی که از گلوله هم ابایی ندارند، صحنههای دستدرازی را عامدانه جایگزین تصاویر شوربرانگیز مقاومت کنند.
متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2059/
@harasswatch
#دیدبان_آزار
دیدبان آزار
تبدیل تن ناامن فردی به تن انقلابی جمعی
آغوش، تقطیرِ یک عمل قدرتمند و انسانی است که بطور جهانی و بدون تعصب درک میشود. «پرفورمنس آغوش همگانی» یک ژست بزرگ طراحیشده یکپارچه است که جرقه لحظه دردناک آسیبپذیری عمومی را بر مکانهای عمومی زخمیشده برمیانگیزد. همآغوشی عمومی یک رویداد مهم در
Forwarded from مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه الزهرا (س)
🔹درباره یورش بدنهای محبوس
🔹ما شجاعتمان را از زخمهایمان میگیریم
نویسنده: ...
با جان گرفتن شعار زن زندگی آزادی، از زنانه بودن جنبشی که این روزها در بطن کشور جریان دارد، بسیار خواندهایم و شنیدهایم. تصاویر زنان و دخترانی که حجاب از سر برمیدارند و روسریهایشان را آتش میزنند، زیباترین لحظات این جنبش قلمداد میشوند و اینکه زنان و دختران در همه عرصهها پیشرو اعتراضاند چیزی است که همگان بدان اذعان دارند. دختران در مدرسهها مقنعهها را از سر برمیدارند و گیسوانشان در برابر تختهسیاه و در لنز دوربینها ثبت میشود. زنان بسیاری در کوچهها و خیابانها شال و روسریها را روی شانه میاندازند و با شهامت و صلابت از مقابل نیروهای سرکوب که این روزها در همهجای شهر دیده میشوند، عبور میکنند. به راستی چهچیز این بدنها را چنین مصرانه و شجاعانه بهسوی رهایی سوق میدهد؟
پی بردن به رمز و راز شجاعتی که اینچنین در بدن زنان دمیده شده دستکم برای خود ما زنان دشوار نیست. همه ما میدانیم که وقتی بیحجاب از مقابل این نیروها رد میشویم در دلمان چه میگذرد و با این حال همه شجاعتمان را جمع میکنیم تا مبادا ترس غلبه کند و دستمان سمت روسری برود. همه ما میدانیم از کودکی تا به امروز چه بر سر بدنهایمان آمده است. همه ما میدانیم چه بر ما گذشته و همین گذشته است که از دید من به ما جرات میدهد تا از قید این انقیاد رها شویم.
سالهای تحصیل در مدارس دخترانه شباهت غریبی به گذراندن دورههای تفتیش عقاید قرون وسطایی دارد. بدنهای دختران در مدارس تحت سختترین شکنجههای روانی برای ورود به جامعهای تربیت میشوند که در آن نقشی جز اطاعت نداشته باشند. حجاب در مدارس نه بهعنوان یک واجب دینی بلکه به مثابهٔ یک ایدئولوژی سرکوب در دختران نهادینه میشود. چرا که اولا دختران در سه سال ابتدایی تحصیل از حیث احکام اسلامی به سن تکلیف نرسیدهاند و حجاب بر آنها واجب نیست. دوما در اکثریت قریب به اتفاق مواقع و بهویژه در کلاسهای درس دختران، مردی حضور ندارد که نیاز به رعایت حجاب باشد. صف صبحگاهی آیینی است تا در آن ضمن ادای احترام به پیشوا و اعلام برائت از استکبار جهانی، فاکتورهای کنترلی بر بدن دانشآموزان اعمال شود. لباس فرم تیرهرنگ و گل و گشاد، کوتاه و تنگ نشده باشد. کسی شلوار جین نپوشیده باشد. ناخنها بلند یا لاکزده نباشند. حتی یک عدد از شمار موهای زائد صورت دختران کم نشده باشد و هیچگونه آثاری از آرایش روی صورتها دیده نشود.
پس بگذارید ماهیت زنانه این جنبش را به یورش بدنهای زخمخوردهای نسبت دهیم که از حبس شدن در چارچوبها به ستوه آمدهاند. زنانگی این جنبش را به تنانگی بدنهایی پیوند بزنیم که از پنهان شدن و از پنهان کردن بیزار شدهاند. ما آمدهایم تا موجودیتمان را فریاد بزنیم، زن بودنمان را، گیسوانمان را و اندامهایمان را. ما شجاعتمان را از همین زخمها میگیریم.
متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2060/
@harasswatch
#دیدبان_آزار
🔹ما شجاعتمان را از زخمهایمان میگیریم
نویسنده: ...
با جان گرفتن شعار زن زندگی آزادی، از زنانه بودن جنبشی که این روزها در بطن کشور جریان دارد، بسیار خواندهایم و شنیدهایم. تصاویر زنان و دخترانی که حجاب از سر برمیدارند و روسریهایشان را آتش میزنند، زیباترین لحظات این جنبش قلمداد میشوند و اینکه زنان و دختران در همه عرصهها پیشرو اعتراضاند چیزی است که همگان بدان اذعان دارند. دختران در مدرسهها مقنعهها را از سر برمیدارند و گیسوانشان در برابر تختهسیاه و در لنز دوربینها ثبت میشود. زنان بسیاری در کوچهها و خیابانها شال و روسریها را روی شانه میاندازند و با شهامت و صلابت از مقابل نیروهای سرکوب که این روزها در همهجای شهر دیده میشوند، عبور میکنند. به راستی چهچیز این بدنها را چنین مصرانه و شجاعانه بهسوی رهایی سوق میدهد؟
پی بردن به رمز و راز شجاعتی که اینچنین در بدن زنان دمیده شده دستکم برای خود ما زنان دشوار نیست. همه ما میدانیم که وقتی بیحجاب از مقابل این نیروها رد میشویم در دلمان چه میگذرد و با این حال همه شجاعتمان را جمع میکنیم تا مبادا ترس غلبه کند و دستمان سمت روسری برود. همه ما میدانیم از کودکی تا به امروز چه بر سر بدنهایمان آمده است. همه ما میدانیم چه بر ما گذشته و همین گذشته است که از دید من به ما جرات میدهد تا از قید این انقیاد رها شویم.
سالهای تحصیل در مدارس دخترانه شباهت غریبی به گذراندن دورههای تفتیش عقاید قرون وسطایی دارد. بدنهای دختران در مدارس تحت سختترین شکنجههای روانی برای ورود به جامعهای تربیت میشوند که در آن نقشی جز اطاعت نداشته باشند. حجاب در مدارس نه بهعنوان یک واجب دینی بلکه به مثابهٔ یک ایدئولوژی سرکوب در دختران نهادینه میشود. چرا که اولا دختران در سه سال ابتدایی تحصیل از حیث احکام اسلامی به سن تکلیف نرسیدهاند و حجاب بر آنها واجب نیست. دوما در اکثریت قریب به اتفاق مواقع و بهویژه در کلاسهای درس دختران، مردی حضور ندارد که نیاز به رعایت حجاب باشد. صف صبحگاهی آیینی است تا در آن ضمن ادای احترام به پیشوا و اعلام برائت از استکبار جهانی، فاکتورهای کنترلی بر بدن دانشآموزان اعمال شود. لباس فرم تیرهرنگ و گل و گشاد، کوتاه و تنگ نشده باشد. کسی شلوار جین نپوشیده باشد. ناخنها بلند یا لاکزده نباشند. حتی یک عدد از شمار موهای زائد صورت دختران کم نشده باشد و هیچگونه آثاری از آرایش روی صورتها دیده نشود.
پس بگذارید ماهیت زنانه این جنبش را به یورش بدنهای زخمخوردهای نسبت دهیم که از حبس شدن در چارچوبها به ستوه آمدهاند. زنانگی این جنبش را به تنانگی بدنهایی پیوند بزنیم که از پنهان شدن و از پنهان کردن بیزار شدهاند. ما آمدهایم تا موجودیتمان را فریاد بزنیم، زن بودنمان را، گیسوانمان را و اندامهایمان را. ما شجاعتمان را از همین زخمها میگیریم.
متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2060/
@harasswatch
#دیدبان_آزار
هرس واچ | دیدبان آزار
آه، چه قدر امید، دریا دریا امید، و برای ما!
اگر یک مفهوم، تنها یک مفهوم باشد که مرا از جایم برخیزاند و به پیش براند، بدعت است؛ خرق عادت. باشکوه، همچون تجربه وحی که به یکباره نازل میشود. قوه عقل را مسدود میکند، سرتاپا حواست را به جریان میاندازد. چنان میبینی و گوش میسپاری که گویی تا پیش از
Forwarded from مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه الزهرا (س)
مائده دلبری، دانشجوی کارشناسی مهندسی صنایع دانشگاه الزهرا و دبیر سابق مجمع اسلامی الزهرا، ۲۷ مهرماه، پس از ۲۷ روز بازداشت به قید وثیقه آزاد شد.
#مائده_دلبری
🆔 @majma_alz
🆔 instagram.com/majma_alzahra
#مجمع_الزهرا 🍃
#مائده_دلبری
🆔 @majma_alz
🆔 instagram.com/majma_alzahra
#مجمع_الزهرا 🍃
ديدبان آزار
Photo
🔹تصویر مربوط به مصر است
در طی هفتههای اخیر روایات و تصاویر متعددی از آزار کلامی و فیزیکی نیروهای ضدشورش علیه زنان معترض منتشر شده است. در دیدبان آزار نیز گزارشی با اشاره به تجربههای تعدادی از زنان به انتشار رسید
در انقلاب مصر، تن و بدن زنان مورد هدف خشونت جنسی سیستماتیک قرار گرفت. نیروهای سرکوبگر حکومت حسنی مبارک برای خانهنشین کردن زنان، به خشونت جنسی متوسل شدند. البته سابقه استفاده از خشونت جنسی علیه زنان به عنوان یک ابزار سیاسی در اعتراضات مصر، به ۲۵ می ۲۰۰۵ که «چهارشنبه سیاه» نام دارد، برمیگردد. در آن روز زنان معترض در حالی که –برای اعتراض به اصلاحات قانون اساسی که راه را برای رسیدن ریاستجمهوری به جمال مبارک هموار میکرد- در مقابل سندیکای مطبوعات تجمع کرده بودند، هدف حمله و آزار جنسی نیروی پلیس، لباس شخصی و اوباش قرار گرفتند.
در دوران انقلاب مصر سازمان حقوق بشری و فمینیستی با سیلی از گزارشات خشونت جنسی در اعتراضات مواجه شدند و بهدقت آنها را مستندسازی کردند و در راستای دادخواهی کوشیدند. اگرچه مرتکبین این جنایات عموما از مجازات مصون میمانند و ظرفیت دادخواهی برای بازماندگان بسیار ناچیز و یا غیرممکن است، اما اهمیت ثبت و مستندکردن این خشونتها را نباید نادیده گرفت. در صورت مواجهه با خشونت جنسی در اعتراضات و تمایل به ثبت این مواجهات، میتوانید از طریق ایمیل به آدرس [email protected] با دیدبان آزار ارتباط برقرار کنید.
@harasswatch
#دیدبان_آزار
در طی هفتههای اخیر روایات و تصاویر متعددی از آزار کلامی و فیزیکی نیروهای ضدشورش علیه زنان معترض منتشر شده است. در دیدبان آزار نیز گزارشی با اشاره به تجربههای تعدادی از زنان به انتشار رسید
در انقلاب مصر، تن و بدن زنان مورد هدف خشونت جنسی سیستماتیک قرار گرفت. نیروهای سرکوبگر حکومت حسنی مبارک برای خانهنشین کردن زنان، به خشونت جنسی متوسل شدند. البته سابقه استفاده از خشونت جنسی علیه زنان به عنوان یک ابزار سیاسی در اعتراضات مصر، به ۲۵ می ۲۰۰۵ که «چهارشنبه سیاه» نام دارد، برمیگردد. در آن روز زنان معترض در حالی که –برای اعتراض به اصلاحات قانون اساسی که راه را برای رسیدن ریاستجمهوری به جمال مبارک هموار میکرد- در مقابل سندیکای مطبوعات تجمع کرده بودند، هدف حمله و آزار جنسی نیروی پلیس، لباس شخصی و اوباش قرار گرفتند.
در دوران انقلاب مصر سازمان حقوق بشری و فمینیستی با سیلی از گزارشات خشونت جنسی در اعتراضات مواجه شدند و بهدقت آنها را مستندسازی کردند و در راستای دادخواهی کوشیدند. اگرچه مرتکبین این جنایات عموما از مجازات مصون میمانند و ظرفیت دادخواهی برای بازماندگان بسیار ناچیز و یا غیرممکن است، اما اهمیت ثبت و مستندکردن این خشونتها را نباید نادیده گرفت. در صورت مواجهه با خشونت جنسی در اعتراضات و تمایل به ثبت این مواجهات، میتوانید از طریق ایمیل به آدرس [email protected] با دیدبان آزار ارتباط برقرار کنید.
@harasswatch
#دیدبان_آزار