Telegram Web Link
رامبد عوام، کیمیا علیزاده را آورده خندوانه، میگه مادرش اردبیلیه، به همین استناد جناب خان تند تند شعر ترکی میخونه!
بخشهایی از نظام فکر میکنه وقتی یه عضوی درد داره، برای ماستمالی کردنش باید همه ی اعضا را به اون درد مبتلا کنه تا هیشکی دردمندتر و یا کم درد تر از بقیه نباشه، این خودش یعنی دردی وجود نداره. مثلا حالا که تو کرج ملت دارن مث آدم زندگی میکنن، باید از دل این اتحاد، جنگ هفتاد و دو ملت سر برآورد تا مشکلات مثلا اهر لاپوشانی بشه.
همزمان به جای تقسیم ثروت، فقر رو عمومی کردن تا اختلاف طبقاتی بیاد پایین!
باید زندگی رامبد را کاوید ببینیم باباش توده ای بوده، ننه ش فرقه ای بوده، داییش قومگرا... این موضوع را سرسری نگیرید.

«نویسنده ناشناس»
مسئله #قومیت: نتیجه گیری های پایانی چند مجادله
دانلود فایل پی دی اف
⬇️⬇️⬇️⬇️
چند بگو مگو درباب #حقوق_قومی (بخش دوم)
دانلود فایل پی دی اف ⬇️⬇️⬇️⬇️
#قومیت #قوم_گرایی
تمدن، دین و فرهنگ
شکست کلان‌روایت‌های مدرن سبب شد اقتدار دولت‌ها و سیاست‌های سکولار جای خود را به نوعی فرهنگ‌گرایی دهد. به بیان دیگر فرهنگ جای سیاست را گرفت، فرهنگ سیاسی شد، یا به تعبیری دیگر، ضدسیاسی شد. نقش دین در فرهنگ و تمدن اهمیت بسیار زیادی دارد. از نظر ایگلتون: «دین همزمان در هر دو سمت این حصار قرار می‌گیرد که بخشی به دلیل قدرت بسیار آن است. دین به مثابه تمدن، دکترین است، نهاد است، اقتدار است، گمان‌های ماوراء طبیعی‌ست، حقیقت متعالی، گروه‌های کُر و کاتادرال‌هاست. دین به مثابه فرهنگ، افسانه‌است، مراسم است، غیرعقلانی و اهلی نشده است، احساساتی خود انگیخته، و خدایانی تاریک است. مسیحیت در قالب یک فرهنگ آغاز، اما بدل به پرسشی برای تمدن شد». (ایگلتون، «عقل، ایمان و انقلاب» ص 157 و 158)


کانال تلگرامی #شهاب_غدیری
https://www.tg-me.com/shahabghadiri
چندفرهنگ‌گرایی نظم موجود را تهدید می‌کند و این نه بدان خاطر است که می‌تواند زمینه‌ای برای رشد تروریست‌ها فراهم کند، بلکه به این خاطر که دولت به لحاظ منطقی نیازمند وفاق فرهنگی مستحکمی‌ست تا بتواند سیاست‌های اساساً تفرقه‌اندازانه خود را به شهروندانش بفروشد. وقتی افرادی که فرهنگ برایشان عمدتاً به معنای پارک منسفیلد(1) و فلوت جادویی ست (2) با قوت تمام فرهنگ را به مثابه زبان، لباس، و سنن دینی تلقی می‌کنند، می‌توان خیلی منطقی به این نتیجه رسید که یک بحران سیاسی در حال وقوع است.

(تری ایگلتون؛ ایمان عقل و انقلاب ص152)


1. نام رُمانی از جین آستین
2. یکی از اپراهای موتزارت
بی مایگان!

همه چیز در حال تغییر است. سرتاسر جامعه را شبحی فرا گرفته است از تردید و ترس و تزویر. امروز و فردایمان. امروز بیش از هر زمانی «خلیفۀ #خدا» و هرآنچه داشت مُرده است. این وضعیت مرا به یاد سخن #نیچه می اندازد که گفت:
«ناصحان و مصلحان اخلاقی این روزگار چه می توانند موعظه کنند؟ این ناظران تیزبین و بیکاران خیابانگرد پی می برند که دیگر چیزی به پایان کار نمانده است و همه چیز پیرامونشان فاسد و فساد آور است و هیچ چیزی بیش از پس فردا دوام نخواهد آورد، به استثنای «یک» نوع #انسان، یعنی انسان «بی مایۀ» درمان ناپذیر. فقط #بیمایگان امکان بقاء و دوام و تخم پراکنی دارند - مردمان آینده و کسانی که از امروز جان به در ببرند هیچ کس جز ایشان نیست. تنها قاعده ای در اخلاق که از این پس معنایی داشته باشد و گوش کسی به آن بدهکار باشد همین است: «مانند آنان باشید! بی مایه شوید». اما موعظه کردن این قاعدۀ اخلاقی بی مایگی، دشوار است! زیر هرگز در آن اقرار نمی شود که من کیستم و چه می خواهم! باید در آن از میانه روی و کرامت و تکلیف و محبت برادرانه سخن گفت - تجاهل و تمسخر را از خلال آن پنهان داشتن کار آسانی نیست. (فردریش #نیچه؛ فراسوی نیک و بد، پارۀ 262)
اینگونه به دنیا آمدیم - چارلز بوکوفسکی

اینگونه به دنیا آمدیم
در این وضعیت
آنسان که صورت های گچی لبخند میزنند
آنسان که بانوی مرگ میخندد
آنسان که آسانسورهای فرو می افتند
آنسان که دورنماهای سیاسی محو می شوند

آنسان که پسر کیسه پُر کن سوپرمارکت مدرک دانشگاهی میگیرد
آنسان که ماهی های روغنی صیدهای چربشان را تف میکنند
آنسان که خورشید پوشیده شده

ما
اینگونه بدنیا آمده ایم
در این وضعیت
در این جنگ های دیوانه وارِ دقیقاً طراحی شده
در چشم انداز پنجره های کارخانۀ پوچی
در مشروب فروشی هایی که دیگر مردم با یکدیگر سخن نمی گویند
در مشت زنی هایی که به گلوله و چاقو ختم می شود
در این وضعیت بدنیا آمدیم
در بیمارستان هایی گرانتر از مرگ
در میان وکلایی که اعلام به گناهکاری از مزد آن ها ارزان تر است
در کشوری که زندان ها پُر و دیوانه خانه ها بسته است
در جایی که خلایق احمق ها را تا قهرمانانی ثروتمند بالا می کشند

در این وضع بدنیا آمدیم
با این حال زندگی می کنیم
به همین خاطر می میریم
اخته می شویم
فاسد و بی میراث می شویم
به همین دلیل است
که تحمیق شده ایم
به گند کشیده شدیم
دیوانه و بیمار،
وحشی،
و از انسانیت تهی گشته ایم
به همین خاطر است که
قلب ها تیره،
دست ها گلو را می گیرند
تفنگ را
چاقو را
بمب را
دست ها به خدایی نا پاسخگو دراز می شوند
دستان سراغ بطری میروند
سراغ قرص...
گَرد...
ما در این وضع مرگبار غم آلود به دنیا آمده ایم
ما در حکومتی بدنیا آمده ایم که شصت سال مقروض است
آنقدر مقروض که کم مانده از پرداختن بهرۀ همان قرض هم ناتوان شود
و بانک ها خواهند سوخت
پول بی فایده خواهد شد
قتل در خیابان ها آزاد و بی مجازات خواهد بود
اسلحه و سارقان ولگرد
زمین بی حاصل خواهد شد
غذا بازدهی نزولی خواهد شد
خیلی ها به قدرت هسته ای دست خواهند یافت
انفجارها پیوسته زمین را خواهد لرزاند
[....]
و زیباترین سکوتی که هرگز شنیده نشده است
از آن زاده خواهد شد
خورشید همچنان آنجا پنهان است
و فصل بعد را انتظار می کشد

#فیلمی از #بوکوفسکی (برگرفته از مستند «اینگونه به دنیا آمده ایم») به همراه شعر خوانی #دانلود ⬇️⬇️⬇️
ماکسیم گورکی و زمانه اش

در آن موقع من شروع به مطالعۀ ترجمۀ رمان های خارجی، از جمله کتاب های نویسندگان برجسته نظیر دیکنز، بالزاک و رمان های تاریخی اینزورث بولورلیتون و دوما نموده بودم. این کتابها مردانی قوی الاراده با خصوصیات سرکش را توصیف می کردند که خوشیها و رنجهایشان با خوشیها و رنجهای مردمی که من می دیدم و می شناختم اختلاف داشت و دشمنی هایشان از اختلافات مهمی ناشی مشد. لکن تمام مردم دور و برم آدمهای حقیر و ناچیزی بودند که حرصها، دشمنی ها، بدخواهیها، جنگ و مرافعه هایشان از این ناشی می شد که مثلاً بچۀ همسایه پای مرغی را شکسته یا جام پنجره ای را خرد کرده یا کلوچه ای سوخته، سوپ کلمی بیش از حد جوشیده یا شیری بریده است. آنها میتوانستند ساعتها از این که دکاندار، یک کوپِک به قیمت یک پوند شکر و یک یارد چیت افزوده بود، غصه بخورند. هر بدبختی کوچکی که بر سر همسایه می امد آن ها را واقعا خوشحال می کرد و این خوشحالی را در زیر تظاهر به ابراز همدردی پنهان می کردند. من خوب می دیدم که فقط سکۀ یک کوپکی است که در آسمان این مردم #مبتذل و بی فرهنگ می درخشد و دشمنی ناچیز و پستی را باعث می شود. دیگ و تاوه، ماکیان و کلم، کیک و رفتن به کلیسا، روز تولد و مراسم عزا، پر خوری و خوک صفتی - چنین بود محتوای زندگی آنهایی که من در میانشان بزرگ شدم.

(نقل از ماکسیم #گورکی - ادبیات از نظر گورکی صفحه 44)
می‌توان شرط بست که هر نظریهٔ عمومی و هر قرار پذیرفته‌شده چیزی جز یک بلاهت نیست، به دلیل این‌که موافق طبع اکثریت افراد جامعه قرار گرفته است.

نیکولاس شامفور
۱۷۴۱ - ۱۷۹۰
نموداری از تعلیم و تربیت شکست خورده ....⬇️⬇️⬇️
موضوع «ایران» به معنایی که در داخل ایران در چند دهه گذشته مطرح شده، بحث نویی است هر چند بحث ایران بحثی کهن و قدیمی است. ایران به عنوان یک کشور و بیشتر از آن به عنوان یک حوزه‌ی فرهنگی بسیار بزرگ مورد بی توجهی بوده است.

بحث من در اینجا نه تاریخی است، نه فرهنگی و نه حتی سیاسی نیست. بحث من «استراتژیک» است. بعد از انقلاب اسلامی واحد فهم ما از مسائل منطقه «امت» بوده است.

در یکی دو دهه گذشته و بعد از جنگ صدام حسين علیه ایران متوجه شدیم که در منطقه اتفاقات دیگری می افتد و اینکه ایران به لحاظ جغرافیایی در جایی قرار گرفته که گویی جایش اینجا نبوده است. اینکه عربستان تبدیل به دشمن ایران در منطقه شده و برخی کشورها را به دشمن ایران تبدیل کرده مسئله ای است که ما دیر متوجه آن شدیم.

عربستان را کسانی و با فکری اداره می کنند که نه شعوری در آن آدم ها دیده می شود و نه عقلی در نظریه ای که با آن با ایران دشمنی می کنند. عربستان کشور نیست، هيچ وقت هم دولت نداشته و حتي ملت هم نیست، اما ایران همیشه در تاریخ همه اینها را داشته است. آنچه که در مورد عربستان سعودی و حکام آن گفتم در مورد شیخ های آن چند جزیره که به لحاظ مالی بر پا شده و با یک اتفاق ممکن است از هم بپاشد نیز صادق است.

البته در شمال ایران وصعیت کاملا متفاوت است و تا مرز چین ایران بزرگ فرهنگی وجود دارد. اما پس از فروپاشی شوروی ما نتوانستیم ارتباطی با جمهوری های جدا شده از شوروی برقرار كنيم. همان زمان من گفتم که ما ایالت های ایران را برای بار دوم از دست دادیم. مرزهای ایران فرهنگی آن مرزهایی است که با مرزهای سیاسی متفاوت است و البته استراتژیک تر هم هست. به همین دلیل ما باید سیاست فعال تری در جهت ایجاد نوعی از بازار مشترک با کشورهای قفقاز داشته باشیم. ما اگر بخواهیم از کلیت ایران سیاسی کنونی محافظت کنیم باید با قفقاز وارد مناسباتی شویم که البته بسیار پیچیده است.

امروزه در بخشی از دانشگاه های جمهوری ترکیه دبیرخانه هایی ابرای ایجاد یک وحدت ترکی از مرزهای شرقی اروپا تا ترکستان چین ایجاد کرده اند. برای اینکه امپراتوری بزرگ ترکی در همسایگی ایران بسازند و سنگری برای آسیب زدن به ایران درست کنند. البته که این کار سختی است. کار مهمی که ترکیه انجام می دهد این است که یک زبان استاندارد درست کند تا همه به زبانی که آتاتورک تا حد زیادی درست کرده حرف بزنند. این برای ما خطر است، نه ساختن یک امپراطوری عثمانی جدید.

ترکیه به دنبال این است که یک زبان و فرهنگ معیار برای یک امپراتوری درست کند. این همسان سازی ترکستان بزرگ در داخل ایران نمایندگانی دارد که ما خیلی به آن ها بها نداده ایم و توجه نکرده ایم. زبان های فرهنگی در منطقه ای که ما هستیم تعداد بسیار اندکی دارد و فارسی یکی از قدیمی ترین آن هاست. به عبارت دیگر باید گفت فارسی قدیمی ترین زبان جدید دنیاست.

از دو خطری که برای ایران وجود دارد یکی داعش و القاعده است که البته تنها می تواند کارهای ایذایی انجام دهد و به نظر من خطر جدی ندارد. اما خطر اصلی برای ایران، همین ساختن یک فرهنگ معیار است که ترکیه و نمایندگان داخلی آنها در حال انجام آن هستند.

به این خاطر خطرناک است که ما در داخل نتوانسته ایم کار اساسی انجام دهیم و این می تواند برای وحدت کشور بسیار خطرناک باشد. فهم ما از ایران بسیار باید دارای اهمیت باشد. امروزه انحصار دولت ها بر رسانه ها از میان رفته است و در این اوضاع هر دولتی یا دولت ملی است یا اصلا دولت نیست. به همین دلیل بوده که ایران همیشه دولت ملی بوده است و دولت ملی دارای منافع ملی است.

ایران به یک نظریه نیازمند است. این فقدان نظریه است که باعث شده ما تاکنون تحولات اساسی در مناسبات استراتژیک منطقه ایجاد شده است را نداشته باشیم. اتفاقاتی که در منطقه می افتد نشان می دهد بحران به ضرر ایران عمیق تر خواهد شد، که می تواند در داخل ایران اثرات مخربی برای وحدت ملی ما داشته باشد، مساله مهم ما این است که به آنجا نرسیم.

باید در داخل، وحدت ملی را با تاکید بر تاریخ ملی تقویت کنیم و راه را برای آن باز کنیم و ایران را به عنوان یک فهم جدیدی از ان وحدت تاریخی بفهمیم، باید این مفهوم را به دبستان ها و دبیرستان ها وارد کنیم، و همچنین دانشگاه ها. باید اجازه دهیم در دانشگاه ها و رسانه های متعدد راهی را که امده ایم و از بسیاری جهات گم کرده ایم بررسی کنیم و آن را تصحیح کنیم.

ایران مسئله مهمی است، وحدت ملی مسئله مهمی است، رسالت ما حفظ ایران بزرگ فرهنگی است. ایران فرهنگی بزرگ این رسالت را برای ما ایجاد کرده که در دو خطر داعش، القاعده و عربستان سعودی از یک سو و ترکستان بزرگ ترکیه از سوی دیگر ان را حفظ کنیم.

سخنرانی دکتر جواد طباطبایی
در دومین سمپوزیوم مناسبات فرهنگی، تاریخی و اجتماعی ایران-قفقاز

@JTabaTabayi
2024/09/24 08:36:44
Back to Top
HTML Embed Code: