Telegram Web Link
گهی ستاره‌فشانم، گهی ستاره‌شمار

شب جدایی و روز حساب، هردو یکی‌ست

#صائب_تبریزی
غفلت از ایام عشق پیش محقق خطاست

اول صبح است خیز کآخر دنیا فناست

صحبت یار عزیز حاصل دور بقاست

یک دمه دیدار دوست هر دو جهانش بهاست

#سعدی

هر گه که مرا تــــو‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ یار باشی
من یاری این و آن نخواهم


#سنایی

‌‌‌‎‌
زهی خجسته زمانی که یار بازآید
به کام غمزدگان غمگسار بازآید

مقیم بر سر راهش نشسته‌ام چون گرد
بدان هوس که بدین رهگذار بازآید

دلی که با سر زلفین او قراری داد
گمان مبر که بدان دل قرار بازآید

#حافظ
منم آن عاشق دیوانه که از غایت شوق

خم زنجیر تو را بر دل شیدا زده‌ام

#فروغی_بسطامی
ز دل فریاد کردم کای خداوند
من او را دوست دارم
دوست دارم ..
مگر چندان تواند اوج گیرد
صدایی دردمند
ومحنت آلود
خدایا این‌صدا را می‌شناسی
من او را دوست‌دارم
دوست‌دارم ...


#فروغ_فرخزاد
آنکه کارش با دلَست و
نیست او را دل منم

آنکه را مرکب دلست و
پای دل در گل مَنم...

#فیض_کاشانی
بیا ای ساقی گلرخ
بیاور بادهِ رنگین

که فکری در درون ما
از این بهتر نمی‌گیرد...

#حافظ
از سرِ تعمیرِ دل بگذر که معماران عشق

روز اول رنگ این ویرانه ویران ریختند...

#بیدل_دهلوی
عمری دلم به سینه فشردی در انتظار

تا درکشم به سینه و
در بر فشارمت

#شهریار
ز خاک آستانت رو به هر جانب که می آرم

سر زلف گرهگیر تو می پیچد عنانم را

#صائب_تبریزی
...
یاد تو شب و روز قرین دل ماست
سودای دلت گوشه نشین دل ماست

#ابوسعید_ابوالخیر



جان در تن من چه کار دارد بی‌تو

#انوری
پای مزار خاطراتم
به انتظارم
پنجشنبه آخر سال است..
کاش
یادم باشی ..!
کمی عطر حضورت را
برایم خیرات کنی ...

#لیلا_مقربی
عطر کلام اهنگینت
خورشید را تسخیر می کند
ومن به لطف صبح بخیر هایت
فاتح قله ی نور میشوم
صبح من باتو
یک حکایت شنیدنیست
حکایت دو فنجان چای که هیچ وقت
گرم نوشیده نمی شود...


#امیرعباس_خالقوردی
هر که جز پیمانه با من بست پیمانی، شکست!....


نیست بیجا گر که می بوسم لب پیمانه را!!....

#عماد_خراسانی
..

غمی پنهان به قلبِ خویش دارم
کز آن غم ماتم و تشویش دارم

زده آتش به روح و جانم این غم..!
دلی افسرده و، بس ریش دارم. ...!!

#اعظم_جوزقکار
در اشتیاقت کسی نیست از من به من آشنا تر

سوی کدامین غریبه زین آشنا می گریزی؟

#حسین_منزوی
شبم خیال تو بس، با قمر چه کار مرا

من و چو کوه شبی، با سحر چه کار مرا

من آستان تو بوسم، حدیث لب نکنم

چو من به خاک خوشم، با شکر چه کار مرا

#امیرخسرو_دهلوی
ای باد صبح، نیک خراشیده خاطریم

لطفی بکن، به دوست رسان این خروش را

شد نوش ما چو زهر ز هجران او، ولی

زهر آن چنان خوریم به یادش که نوش را


#اوحدی
2024/10/02 02:30:44
Back to Top
HTML Embed Code: