Telegram Web Link
صبر از آن دلدار و دوری زان نگار

گر چه می‌گفتم که: بتوانم، نشد

کی فراموشم شود یادش ز دل؟

نقش او چون هرگز از جانم نشد

#اوحدی
_
تو یکی نباشی ، تو هزار تویی...

#مولانا
كي عيد مي رسد...
كه تكاني دهم به خويش؟

هرگوشه از اتاق دلم
تار بسته است...

#نجمه_زارع
ترسم آن سیمین بدن باشد در آغوش رقیب
دیده ام تقویم را، امشب قمر در عقرب است


#عالی_شیرازی
فلک جز عشق محرابی ندارد

جهان بی‌خاک عشق آبی ندارد

#نظامی_گنجوی

بیست_و_یک_اسفند
روز بزرگداشت مقام  #نظامی_گنجوی
ای که دل بردی ز دلدار من آزارش مکن

آنچه او در کار من کردست در کارش مکن

#وحشی_بافقی
بیگانه پروری چو تو در کاینات نیست

بیچاره عاشقی که شود آشنای تو

شادم به مرگ خود که هلاک تو می شوم

با زندگی خوشم که بمیرم برای تو


#صائب_تبریزی
کعبه و بتکده بی جلوه مستانه یار،
آسیابی است که انداخته اند آبش را

#صائب_تبریزی
من
بلد نیستم
دوستت نداشته باشم !
سوادم
تا دوست داشتنت
قد میدهد ...


#مریم_قهرمانلو
و باز "سکوت"
آغاز صبحهای بی توست!
سلام!
کجایی؟!
ویرانِ
توام....


#مرجانه_جعفریان
ذوقِ شعرم را کجا بردی
که بعد از رفتنت....
عشق و شعر و دفتر و خودکار
آرامم نکرد...

#نجمه_‌زارع
آنچه از لشکر تاتار ندیدست کسی

من ز یک تار از آن زُلف پریشان دیدم...

#کلیم_کاشانی
یاد دلنشینَت ای امید جان 
هر کجا روم روانه با من است...

#هوشنگ_ابتهاج
نه کار دل به کام و نه دلدار سازگار
خونین دلم ز طالع ناسازگار خویش

یکدم قرار نیست دلم را ز تاب عشق
در آتشم ز دست دل بی‌قرار خویش

#عبید_زاکانی
زان گونه که دوش در دلم بودی تو

یارب! که ببینمت در آغوش امشب

#اوحدی
آمد رمضان و عید با ماست
قفل آمد و آن کلید با ماست

بربست دهان و دیده بگشاد
وان نور که دیده دید با ماست

آمد رمضان به خدمت دل
وان کش که دل آفرید با ماست

در روزه اگر پدید شد رنج
گنج دل ناپدید با ماست

#مولانا

فرارسیدن ماه رمضان.ماه مغفرت و بندگی بر شما مبارک باد

#التماس_دعا
°

گرم است دلم
به دوست داشتنت...
شبیهی به هر چیزی که زیباست
به هر چیزی که دل آدم را می برد
فرقی ندارد
چه روزی
از چه فصلی...
تو عجیب شبیهی به زندگی...


#معصومه_صابر
‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌
صبح است
صبح ِخیلی زود !
و بیدار شده ام تا دوست داشتنت را
زودتر از روزهایِ قبل
شروع کنم ...

#لیلا_کردبچه
در هیچ پرده نیست، نباشد نوای تو

عالم پرست از تو

و خالی است جای تو

#صائب_تبریزی
من سری دارم و در پای تو خواهم بازید

خجل از ننگ بضاعت که سزاوار تو نیست

به جمال تو که دیدار ز من بازمگیر

که مرا طاقت نادیدن دیدار تو نیست

#سعدی
2024/10/02 04:28:04
Back to Top
HTML Embed Code: