بزم بی دردان اگر روشن زِشمع است و چراغ

گوهر شب تاب ما در ظلمت شبها، دل است

#صائب_تبريزی

.
مرگ من در کف تو ، زندگی ام در کف توست

تا کجایم بکشانی که عنانم با توست ..

#حسین_منزوی

...

از باد مرا بوی تو آمد امروز
شکرانهٔ آن به باد دادم دل را

#مولانا

♡

تو یکی نباشی
تو هزار تویی ...

#مولانا

‌

رفتم اما ؛دل من
مانده برِ دوست هنوز
می بَرم جسمی و
دل در گرو اوست هنوز ...!

#سیمین_بهبهانی

گر ببری به دلبری از سر زلف جان من

زنده شوم به یک نفس از لب جانفزای تو

#عطار

در تمامِ شب چراغی نیست
در تمامِ روز
نیست یک فریاد
چون شبانِ بی‌ ستاره !
قلبِ من تنهاست ...

#احمد_شاملو
 

هیچ کس با من نیست
مانده ام تا به چه اندیشه کنم!

مانده ام در قفسِ تنهایی,
در قفس می خوانم

چه غریبانه شبی است.
شبِ تنهاییِ من...!

#سهراب_سپهری

اگر تو مُلک جهان را به دست آوردی
مباش غره که ناپایدار خواهد بود...

#سعدی

.

خوش آن شوریدهٔ شیدای بی‌دل
که مدهوش تماشای تو باشد

دلم با غیر تو کی گیرد آرام
مگر مستی که شیدای تو باشد

#فیض‌_کاشانی

15 اسفندماه، روز درختکاری

ما شعر می‌سراييم،
چون غنچه بر #درخت!
همتای ديگرانيم،
سرشار از سرود،
از بند رستگانيم
آزاد، نيك بخت...!

#فریدون_مشیری
‌

جان شیرین با لبت آمیخت، گویا، در ازل

گوهر جان من و لعل تو از یک گوهرند

ای رقیب، از منع ما بگذر، که جانبازان عشق

از سر جان بگذرند، اما ز جانان نگذرند

#هلالی_جغتایی

ما را چو بجویید، بر دوست بجویید!

کزپوست فناییم و بردوست پديديم!...

#مولانا

زیاده خواه نیستم
جاده شمال، یک کلبه جنگلی‌
یک میز کوچک چوبی با دوتا صندلی
کمی‌ هیزم، کمی‌ آتش
مه‌ جنگل، کمی‌ تاریکی‌ محض
کمی‌مستی، کمی‌ مهتاب
برای حال بيشتر دونخ سیگار
و بوی یار و بوی یار و بوی یار...


#نيكي_فيروزكوهي

گاهی تنها چیزی
که مرا به زندگی پیوند می دهد
فراموشی دنیاست
یک فنجان چای
نسیمی آفتاب زده
ویک موسیقی آرام
چیزی شبیه " صدای تو "

#معصومه_صابر

♡

تو جان منی و میدَوَم در پی تو...

#مولانا
‌‌‌‎‌

می‌خواهی
من را
به بی‌خبری از خودت
عادت بدهی ؟
من
به بی‌خبری از تو
عادت نمی‌کنم، به نبودنت
عادت نمی‌کنم به بودنت عادت نمی‌کنم
من
فقط می‌توانم
عاشق بشوم
که شده‌ام

#افشین_یداللهی

آنجـا که بـه عشـاق دهی درد محبت

دردی هم از این عاشق دلخسته دوا کن

#شهریار

چو لعل شکرینت بوسه بخشد

مذاق جان من ز او پرشکر باد

#حافظ

خبرت هست که در بادیهٔ هجر تو نیست

تکیه گاهم به جز از خار مغیلان همه شب

#خواجوی_کرمانی