Telegram Web Link
Forwarded from Inekas | انعکاس
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💠 راهنمای وبسایت EvQ دائرةالمعارف قرائت‌های قرآن (با زیرنویس فارسی)

👤 شادی ناصر، استادیار دانشگاه هاروارد و پژوهشگر حوزه قرائات قرآنی، در این ویدئو راهنمای کاربری و امکانات وبسایت EvQ را ارائه می‌دهد.

🔸 ویژگی و امکانات اصلی سایت:

🔹امکان جستجو اختلاف قرائات در کل قرآن.
🔹 امکان دسته‌بندی اختلاف قرائات موجود با رنگ‌های متمایز که در زیر هر کلمه نیز نشان داده می شود.
🔹امکان پخش صوتی برخی قرائات.
🔹ارائه اصول قرائت‌ها
🔹ارائه اختلاف قرائت، ترجمه عربی، راوی و مرجع برای هر کلمه از هر آیه به صورت جدولی.
🔹رابط کاربری ساده و به روز رسانی مداوم مطالب.
🔹اطلاعات تکمیلی را در اینجا ببینید.

🔸آدرس وب سایت :
https://erquran.org

✍️ترجمه به کوشش : فاطمه ذاکری فردی

#انعکاس_ابزار
@inekas
الان اسمش نسل زد است، در نسل‌ها و عصرهای قبل اسمش تخم جن بود.
#نسل_زد
#تخم_جن
تجربهٔ تفکر
abāz wirāstan, rist wirāstan اشاره‌ای دربارهٔ یک معنای وِراستن پهلوی باز وِراستن و رِست وِراستن یعنی زنده کردن مردگان (رست همان است که جزء اول رستاخیز است). اینکه مترجمان آن را به باز‌آراستن و مرتب کردن و مانند این کلمات ترجمه کرده‌اند از بی‌ذوقی است. معنای…
به نام خدا

در این متن سخن بر سر ویراستن (ویرایش) مردگان است.
معنی اصلی Edition نشر است (لفظاً: بیرون‌دادن) و اگر مترجمی جایی دید نوشته Second Edition و آن را بدون شاهدی دیگر، ویرایش/ ویراست دوم ترجمه کرد خطا کرده. اگر قصد ناشر این بود که بگوید کار دوباره «ویرایش شده» می‌نوشت revised.
به هر حال یکی از نسخه‌بدلهای جالب توجه در قرآن کریم، نسخه بدل «نشر» برای «نشز» است.
در آیهٔ ٢۵٩ سورهٔ مبارکهٔ بقره، داستان میراندن شخصی (عزیر؟) و خیزاندنش پس از ١٠٠ سال آمده که به همراهش خر او نیز میرانده شده بود.
خداوند در خطاب به او که ناباورانه بدین واقعه می‌نگرد می‌گوید خرت را بنگر که چگونه استخوانهایش را برمی‌خیزانیم ‌(نُنُشِزُها) و بر انها گوشت می‌پوشانیم (نَکسوُها لحماً).
چون واژهٔ مرسوم برای مرده‌خیزان (رستاخیز) نشور و مشتقات مادهٔ نشر است در برخی قرائتها «ننشرها» داریم.
اما اصل معنی نشر چیست؟
ظاهراً پراکندن.
اثر واژه‌شناختی سنتی معیار فراگیر قرآن یعنی المفردات راغب اصفهانی در مادهٔ نشر چنین نوشته است:
النشر: نشر الثوب والصحيفة والسحاب والنعمة والحديث: بسطها
(بسط: باز کردن، گسترش دادن، نیز پراکندن)
[... ]
والحقيقة أن نشر الله الميت مستعار من نشر الثوب
و حقیقت این است که نشر خداوند مرده را عاریت‌گرفته از باز کردن لباس (یا پهن کردن و گستردن لباس) است.
حاشیه نورالهی: مگر مرده بسته بوده که باز شود؟
[...]
وقوله : «وجعل النهار نشورا» [فرقان: ۴٧] أي جعل فيه الانتشار وابتغاء الرزق كما قال : «ومن رحمته جعل لكم الليل والنهار» الآية [قصص: ٧٣]، وانتشار الناس تصرفهم في الحاجات
و سخن خداوند که «و روز را نشور ساخت» یعنی در آن پراکنده‌شدن و درخواست روزی قرار داد چنانکه گفت «و از رحمت اوست که روز و شب را برایتان ساخت» و پراکندگی مردمان دست‌یازیدنشان است به نیازمندیهایشان [تا به دست آیند].
[...]
«فإذا قضيت الصلاة فانتشروا في الأرض» [جمعه: ١٠] وقيل نشروا في معنى انتشروا وقرئ : «وإذا قيل انشروا فانشروا» [مجادله: ١١] أي تفرقوا
«پس چون نماز به سر رسید، در زمین پراکنده شوید» و گفته شده نشر در معنی انتشار به کار می‌رود و قرائتی وجود دارد که [به جای «و إذا قيل اُنشُزوا، فاَنشُزوا»: و چون گفته شد برخیزید، برخیزید] خوانده اند: «[و چون گفته شد] منتشر شوید، پس منتشر شوید» یعنی پراکنده شوید.
[...]
والنشر الكلأ اليابس ، إذا أصابه مطر فينشر أي يحيا فيخرج منه شئ كهيئة الحلمة وذلك داء للغنم ، [...] ونشرت الخشب بالمنشار نشرا اعتبارا بما ينشر منه عند النحت
و نشر کلای خشک زمانی است که باران بیاید و نشر کند یعنی زنده شود و چیزی سرپستان مانند از آن دربیاید که برای گوسفندان مضر است.
و گفته می‌شود چوب با چوب‌تراش نشر شد به این اعتبار که چیزی از آن موقع تراش پراکنده می‌شود.
https://lib.eshia.ir/15362/1/493
کلید ارتباط نشر= پراکندن با احیای مردگان در آیهٔ ۴۷ مبارکهٔ فرقان است: مقتضی پراکنده شدن مردمان و مقدمهٔ آن، بیرون آمدن است؛ پس نشر مردگان متضمن دو عمل است: بیرون آمدن و پراکنده شدن.
با این مقدمات روشن می‌شود که لفظ «نشوز» سرراست‌تر به مرده‌خیزان می‌خورد تا «نشور» اما تا جایی که من نسخه‌بدلهای مقروء قرآن را دیده ام حتی در یک نمونه هم به جای نشر، نشز قرائت نشده (اما برعکسش چنانکه در بقره: ۲۵٩ دیدیم هست).
برگردیم به ویرایش.
اگر «ویراستن» از وی(=باز) و راست (راستاندن، خیزاندن، اقامه) تشکیل یافته باشد (که ضمناً معنی تجمیع و تألیف هم می‌دهد*) و صورةً و معناً سنجیدنی با errichten (ساختن، تاسیس کردن) آلمانی باشد با نشوز ارتباط معنوی خوبی دارد اما درست عکس معنی نشور را می‌رساند.
اینجا دیگر ویراستن، نشر نیست.
*) https://www.tg-me.com/YaddashtQaemmaqami/482
وحید یامین پور :
در ترافیک صبح بارانی امروز به این فکر می‌کردم که چرا بعضاً نهادها و طیفهای مختلف جریان اصولگرا و جبهه انقلاب نسبت به نیروهای خودشان سخت‌گیری و منازعه شدیدتر و بیشتری دارند تا نسبت به اصلاح‌طلبان؟ و ریشه تندخویی در درون جبهه چیست؟

به نظرم رسید که رابطه درونی جبهه مبتنی بر "آشنایی" است و رابطه با اصلاح‌طلبان مبتنی بر "غیریت". جوهر رقابت با آشنایان، حسادت است و جوهر رقابت با غیر، ترس است. آتش حسد به لجاجت و کین‌توزی و خودزنی می‌کشاند ولی ترس برعکس ممکن است به احتیاط و معامله و وفاق منتهی شود.

وضع فشل ما شاید از به‌محاق رفتن ریح و روحی است که ثمره الفت و اخوت است.
وَ لَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِين

مدارا البته حُسن و فضیلت گرانقدری است. ولی مدارا و وفاق آنگاه نشانه‌ی صدق و صفاست که قاعده الاقرب یمنعُ الابعَد در آن رعایت شود. چطور چوب طعن و نیش گزند و مو از ماست کشیدن برای آشنایان باشد و لبخند و لطف و اغماض برای دیگران؟!
شعر حافظ وارونه شد که:
با دوستان رقابت با دشمنان مدارا

پس مدارای با غیر اگر مسبوق به مروت و جوانمردی و لطف به دوستان نباشد، می‌تواند نشانه ترس از رقیب و حسادت به دوست باشد.

➕️ @Yaminpour
Forwarded from نشر نی

‌فرانكفورت مى‌گويد هرگاه مردم در شرايطى قرار بگيرند كه مجبور شوند بى‌آن‏‌که بدانند چه مى‌گويند از چيزى حرف بزنند از ياوه‌گويى گريزى نيست. او معتقد است به همين دليل است كه ياوه‌گويى در زندگى عمومى (و من بايد اضافه كنم در ميان استادان) اين همه رواج دارد. فرانكفورت مى‌گويد وقتى قرار است شهروندان در مورد هر چيزى كه براى آن حق رأى دارند عقيده و نظرى داشته باشند، بابِ ياوه باز مى‌شود. خود من بارها ديده‌ام كه نظر ما را دربارهٔ هر موضوعى كه در اخبار مى‌آيد جويا مى‌شوند حتى موضوعاتى كه نياز به كارِ كارشناسى دارند. موضوعاتى از قبيل تحقيقات دربارهٔ سلول‌هاى بنيادى، پيامد لايحه‌‌هاى گوناگونى كه براى بيمهٔ پزشكى ارائه مى‌شوند، و حتى سياست در خاورميانه. فرانكفورت مى‌گويد بدترين پيامدِ ياوه‌گويى اين است كه اطمينانِ مردم را به وجود حقيقت/صدق عينى سست مى‌كند. چنين مى‌شود كه آرمان راست‌گويى/حقيقت‌گويى جاى خود را به آرمان خلوص نيت مى‌دهد.

از کتابِ «معرفت‌شناسی»
لیندا زاگزبسکی
ترجمهٔ کاوه بهبهانی
https://ensani.ir/fa/article/236890/%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82-%D9%85%D9%88%D8%AC%D9%87%D8%A7%D8%AA
۵ اصل معروف منطق موجهات:
١) اگر قضیه‌ای ضرورةً صادق باشد، صادق است [و] بدون ضرورت هم صادق است.
٢) اگر قضیه‌ای ضرورةً صادق باشد، به طور امکان هم صادق است.
وقتی ضروری باشد ممکن هم هست.
٣) اگر قضیه‌ای ضرورةً صادق باشد، ضرورت‌ آن هم ضروری است.
۴) اگر قضیه‌ای ضروری باشد امکان صدق آن هم ضروری است.
۵) اگر چیزی ممکن باشد، امکانش ضروری است.
تجربهٔ تفکر
https://ensani.ir/fa/article/236890/%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82-%D9%85%D9%88%D8%AC%D9%87%D8%A7%D8%AA ۵ اصل معروف منطق موجهات: ١) اگر قضیه‌ای ضرورةً صادق باشد، صادق است [و] بدون ضرورت هم صادق است. ٢) اگر قضیه‌ای ضرورةً صادق باشد، به طور امکان هم صادق است. وقتی…
ترجمهٔ modal به مُوَجِّه برایم عجیب است.
قضایا از جهتی دو جهت می‌توانند داشت: ضرورت و امکان.
این جهت را mode می‌گویند (وجه و نحو و حالت هم می‌شود گفت ولی نمی‌دانم در کتاب‌های منطقی گفته اند یا نه).
من اصلاً هیچ ذهنیتی از سابقهٔ بحث ندارم و الان هم خانه نیستم بروم لای کتاب‌هایم را بگردم.
ولی درکل کلمهٔ مُوَجِّه (جهت‌دهنده، جهت‌دارکننده؟) برایم عجیب است. فعل وجّه، يوجّه، توجیه داریم با معانی مختلف :
وجّه الشیء: اداره الي جهةٍ ما
هدایت کردن چیزی به جهتی خاص
وجّه لشيء: روی کردن به چیزی
اما این مُوَجِّه را گمان کنم بتوان مصنوع از مصدری جعلی دانست.
به نام خدا
امشب جشن تولد پسر یکی از اقوام عزیزمان بود.
من تصمیم داشتم خرید هدیه را به خود پدر خانواده محول کنم تا چیزی که مفید می‌داند بخرد که طبعاً موافقت نشد.
البته طرح همسرم فی‌نفسه زیبا بود اگر ما تنها کسانی بودیم که هدیه می‌دادیم ولی حدود ۶ دست لباس جزو هدایا بود که تبعاً چندان به درد آن پسر نازنین سه ساله نمی‌خورد.
دوست داشتم عملاً در جمعهایی که هستم فردی فلسفی جلوه کنم و دیگران از رفتار و انتخاب‌های خاص و فکرشده‌ام متوجه بشوند با بقیه فرق دارم ولی در چهارچوبی که قرار دارم نمی‌شود.
البته گاهی می‌شود، مثلاً اغلب ترجیح می‌دهم پول هدیه بدهم یا خوراکی‌های مفید مثل عسل و آجیل و گردو و غیره، چیزی که مصرف شود و اسراف نباشد.
یک راه بسیار سادهٔ تبدیل متن عکسی به متن قابل ویرایش این است:
در مترجم گوگل، بخش عکس را انتخاب می‌کنید و زبان مقصد را زبان متن قرار می‌دهید.
در این صورت ترجمه همان متن اولیه است.
روشی بسیار کارامد است.
#هدیه_عید_مبعث
ī čiyōn-iš nimūd pad dēn kū man dād Spitāmān Zardušt mard ī ašō ī [kāt] xrad u-š be pāyēm menišn az dušmat uzwān az dušhūxt u-š be pāyēm dast az dušhuwaršt
که چنینش نمود در دین که من بیافریدم، زردشت سپیتامی! مرد اشوی خردکامه را، او را بپایم مَنِش از دش‌منشی، زبان از دژگویشی، او را بپایم دست از دژورزی*

* متن پهلوی را از منبع زیر برداشتم، گزارش نسبةً فارسیش😬 از خودم است. ترجمه‌های دیگر را ندیده ام و شاید خطایی در گزارشم داشته باشم.
https://www.tg-me.com/feqholloqa/132
به نام خدا
یک نکتهٔ بامزه دربارهٔ اقوام ایرانی

گاهی شناخت نسبی از اقوام باعث می‌شود کمتر گول بخوریم.
چند روز پیش در دعوای حقوقی دو نفر یک طرف می‌گفت فلانی از طایفهٔ بزرگ فلان قوم است و حرفش حسابی است.
بعد دیدم که از همان قوم تعدادی راهزن و حرامی را کشته اند.
نکته اینجاست که در مناطقی که بافت قومیتی دارد نیروی انتظامی و دزد هر دو از همان بافت اند و بنابراین استناد به نسبت یک فرد به فلان قومیت نمی‌تواند دلیلی بر خوبی یا بدی او باشد.
قربانپور:
امشب؛ جشن بزرگ سده در شهر بردسکن خراسان رضوی


@Tweety_offical

حقدادي:
یواش یواش برمیگردیم به تنظیمات اصلی کارخانه..اگرخدابخواهد.

محمد نورالهی:
یک حکایتی در تاریخ بیهقی هست از جشن سده
معمول بود در این جشن کبوتران و برخی جانوران کوچک را به نفت و قیر آغشته کنند و آتش بزنند و در دشت و دمن رها کنند
ان شاء الله دیگه تا این حد به اصل خودمون باز نگردیم. 🤓
2025/02/23 14:35:15
Back to Top
HTML Embed Code: