Telegram Web Link
Forwarded from LIBANIRAN
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیروز تانک‌های رژیم صهیونیستی وارد وادی الحجیر شدند، قبرستان سابق مرکاوا.

اما دیگر مقاومت جلوی آنها نیست و ارتش هم اقدام نظامی نکرده و تنها، ورودی جاده را از مناطق بالاتر، به روی مردم بست.

آنها پس از گشت زنی، اینگونه در هنگام برگشت، جاده را نابود کردند.

وادی الحجیر زیبا، جایی که می‌رفتیم و زیر درخت‌ها می‌نشستیم و یک چای هیزمی درست می‌کردیم.
درست همان منطقه را تخریب کردند، جلوی همان دکه قهوه فروشی وسط جاده.

@LIBANIRAN 🇮🇷🇱🇧
باید بگویم به گمانم در سیاهترین برههٔ عمر ۴۴ ساله‌ام زندگی می‌کنم.

#نابودی_حزب_الله
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
باید بگویم به گمانم در سیاهترین برههٔ عمر ۴۴ ساله‌ام زندگی می‌کنم.

#نابودی_حزب_الله
تجربهٔ تفکر pinned «به نام خداوند پریروز و پس‌فردای تاریخ گمان کنم ٣٠-۴٠ نفری گاهی نگاهی به مطالب من می‌اندازند. مطلب مهمی را میخواستم با این دوستان در میان بگذارم. شاید برایتان جالب باشد که من امروز دچار ترس عجیبی شدم. ترس از عالمی که دارد به سمت یک‌دست‌شدن عجیبی پیش می‌رود.…»
εἰ γὰρ ἡ τῶν ἐν ᾅδου μυθολογία τὴν ὑπόθεσιν πεπλασμένην ἔχουσα πολλὰ συμβάλλεται τοῖς ἀνθρώποις πρὸς εὐσέβειαν καὶ δικαιοσύνην, πόσῳ μᾶλλον ὑποληπτέον τὴν προφῆτιν τῆς ἀληθείας ἱστορίαν, τῆς ὅλης φιλοσοφίας οἱονεὶ μητρόπολιν οὖσαν, ἐπισκευάσαι δύνασθαι τὰ ἤθη μᾶλλον πρὸς καλοκἀγαθίαν
اگر تخيل وجود جهنم، سهم بسزایی در برانگیختن عدالت و ترحم نزد انسانها داشته است، تاریخ، این راهبهٔ حقیقت و این مرکز فلسفه، چه تأثیر نیکویی می‌تواند روی آداب و اخلاق داشته باشد!

ایران و شرق باستان در کتابخانهٔ تاریخی (حکومت مادها-آشور، لشکرکشی خشایارشا، اردشیر دوم و کوروش کوچک، لشکرکشی اسکندر به ایران [دفترهای دوم و یازدهم و چهاردهم و پانزدهم و هفدهم])؛ دیودور سیسیلی؛ ترجمه و حواشی از حمید بیکس شورکایی و اسماعیل سنگاری؛ انتشارات جامی؛ ١٣٨۴؛ ص٩۴.
ترجمه به گمان من مضمون را می‌رساند ولی اشکال دارد. شاید درباره‌اش تحقیق کردم.
به نام خداوند پریروز و پس‌فردای تاریخ
این متن را مشخصاً خطاب به برادر دینیم علی آقای کهندل می‌نویسم که گاهی از این نوع گفت‌وگوی نارودررو استفاده می‌کند و حرفهایش را مستقیم به اطرافیانش نمی‌زند.
مشخصاً دربارهٔ این عبارت که گفته ام:
باید بگویم به گمانم در سیاهترین برههٔ عمر ۴۴ ساله‌ام زندگی می‌کنم.
#نابودی_حزب_الله
برادر گرامیم از طریق تذکر داستان‌های دینی چون‌ ایوب و موسی و غیره می‌کوشد به من بگوید که غصه نخورم و نگران نباشم چون خداوند قادر متعال این همه مصیبتها را جبران خواهد کرد و چیزی از حکمت او پنهان نیست و ملکوت او فرا خواهد رسید و غیره.
از اینجا مشخص می‌شود که عیب از من بوده که نتوانسته ام دردم را درست بگویم.
درواقع بحث بر سر نقش خداوند در تاریخ نیست بلکه بحث بر سر کارکردهای طبیعی سنت‌های الهی در تاریخ انسان است.
در طبیعت‌شناسی می‌گوییم فرض می‌کنیم برای حرکت جسم الف از نقطهٔ ب به ج به ٣٠٠ واحد نیرو نیاز داریم.
باز فرض می‌گیریم که ما سه منبع نیرو داریم هرکدام با ١٠٠ واحد نیرو.
اگر این نیروها همسو با هم عمل کنند حرکت جسم الف اتفاق می‌افتد اما اگر همسو عمل نکنند حالت‌های مختلفی رخ می‌تواند داد مثلاً خنثاشدن نیروها یا حتی حرکت الف به خلاف جهت ج.
مثال تاریخی آن سه حرکت متوالی امام حسین(ع)، توابین و مختار است.
این سه در زمان خود حرکتی انجام دادند که نتایجی هم در حد خود داشت ولی به ولایت حق منجر نشد. چرا؟ چون همسو نبودند و پراکنده بودند.
غصهٔ ما این نیست که مثلاً به حکمت خداوند یا ملکوت او ایمان نداریم.
غصهٔ ما از زوال نیروهای طبیعی جبههٔ مقاومت است که بموقع همسو نشدند و باعث شکست تاریخی این جبهه شد.
متأسفانه جمهوری اسلامی (یعنی کليت آن شامل عملکرد دولتمردان و حمایت توده‌ها) که محور اصلی مقاومت و تأمین‌کنندهٔ اصلی قوای آن بود در این برهه از تاریخ نقش خود را درست ایفا نکرد و با هدردادن نیروهای جبههٔ مقاومت، آن را دچار عقب‌افتادگی تاریخی کرد.
این غصهٔ ماست وگرنه خدا از خدایی عزل نشده و قیامت و محکمهٔ عدل الهی هم منتفی نشده است و این همه کارکرد خود را دارند.
خلاصه مسألهٔ ما نقش خدا در تاریخ نیست بلکه نقش خودمان در تاریخ است.
🔺پزشکی که به سوگندش وفا کرد!

دکتر ابوصفیه مدیر بیمارستان کمال عدوان در شمال غزه پس از به آتش کشاندن بیمارستانش به وسیله ارتش اسرائیل در محاصره تانک‌ها به سمت سرنوشت نامعلوم خود می‌رود.
نابودی این بیمارستان -تنها مامن درمانی باقیمانده در این منطقه- تخلیه اجباری و بازداشت همراه با شکنجه کادر درمان، بیماران و مجروحان آن، صحنه سوررئال دیگری از حضیض حقوق بشر و نظم جهانی است که به اسرائیل به عنوان «ارمغانی دموکراتیک» و «پاره تمدنی» خود در منطقه می‌بالید و می‌خواست سرمشق خاورمیانه جدید شود.

ابوصفیه نیروی حماس نبود و فقط یک پزشک اطفال بود. تابعیت قزاقستان را هم داشت که با شروع جنگ غزه شرایط خروج او و خانواده‌اش را فراهم کرد، اما ماند و تعدادی از اعضای خانواده‌اش را هم از دست داد.

در هیچ جنگ معاصری این شکل نسل‌کشی، بمباران بیمارستان‌ها، ترور پزشکان، خبرنگاران، کشتار کودکان و زنان، قطع دارو و غذا سابقه نداشته است.

گرسنگی کم بود که سرما هم به جان کودکان آواره افتاده و امروز جان پنجمین کودک را گرفت. دنیای قدرتی که آنلاین نظاره‌گر این بی‌عدالتی و بی‌رحمی است، نویدبخش آینده امنی نیست!
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
Audio
📻مبانی فلسفی دعا

دعا بر چه فلسفه‌ای استوار است؟ آیا مبانی دعا ما را به این نتیجه می‌رساند که خدا تغییر‌پذیر و تاثیرپذیر است؟

میهمان‌ها:
وریا امیری، پژوهشگر فلسفه و فیزیک
یاسر میردامادی، پژوهشگر فلسفه و دین

@BBCPersian
تجربهٔ تفکر
باید بگویم به گمانم در سیاهترین برههٔ عمر ۴۴ ساله‌ام زندگی می‌کنم. #نابودی_حزب_الله
برای من سوال شده که لبنانی‌ها وقتی این فیلم را می‌بینند که به نحو خاصی (به جای «خاص» چه صفتی می‌شود گذاشت؟) یک نیروی اشغالگر اینطور کشورشان را تخریب می‌کند چه حسی می‌یابند؟
من حقیقةً صدمهٔ روحی می‌خورم.
به نام خداوند جان و خرد

آیین سوگ سیاوش ریشه در فرهنگ باستانی مردمان ایرانی (از شمال غرب افغانستان تا فارس و لرستان در ایران) دارد.

چنانکه در شاهنامهٔ استاد فردوسی آمده است، تبار سیاوش از مادر به [تیرهٔ؟] گرسیوز تورانی میرسید و پدرش کاووس شاه ایران بود.

او به لابهٔ از سر ترس افراسیاب و برای جلوگیری از جنگ، با تورانیان پیمان آشتی میبندد و‌ به پشتوانهٔ همین پیمان به توران‌ میشود. در آنجا گرسیوز بدو رشک میبرد و با ترفند و فریب، به دامش میکشد و اینچنین سیاوش به دستور افراسیاب، ناجوانمردانه و مظلومانه، دور از وطن، کشته میشود.
با رسیدن خبر این قتل ستمگرانه، سراسر ایران سوگوار میشوند اما زمانی نمیگذرد که شورها میخوابد. پس از درآمدن فرزند فرهمند سیاوش، کیخسرو به ایران و بر‌تخت‌نشستن و نیروگرفتن دولت جوان او، باز شور کین‌ستانی بالا میگیرد و بر پایهٔ شاهنامه، آتش نبرد فرجامین ایران (و همپیمانانش در منطقه شامل افغانستان، سوریه، یمن، عراق و حتی عربستان) با‌ توران سر برمیزند و تا بریده‌شدن کامل دست توران از ایران و ‌نابودی آن پی گرفته میشود.

به هر نامداری و خودکامه‌ای*
نبشتند بر پهلوی نامه‌ای

که: «پیروز کیخسرو از پشت پیل،
بزد مهره** و گشت گیتی چو نیل

مه آرام بادا شما را مه خواب
مگر ساختن، رزم افراسیاب»

چو برخواند آن نامه هر مهتری،
کجا بود در پادشاهی سری،

ز گُردان گیتی برآمد خروش
زمین همچو دریا برآمد به جوش

(نامهٔ باستان، استاد کزازی ، ج۵، ابیات ۳۹۰۸- ۳۹۱۲)
ادامه در
https://denkenserfahrung.blogfa.com/post/223
1 jahat 03-10-02.pdf
1.5 MB
📖 #نسخه_مکتوب | حاج قاسم سلیمانی؛ قهرمان سرزمین میانه / یک روایت ژئوپولتیک از حماسه محور مقاومت

🔺 گفتاری از: حجت‌الاسلام حسین مهدی‌زاده

▫️«برنامه تلویزیونی جهت»
▫️@jahat_talk
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بسم الله و بالله و علي ملة رسول‌الله
خلاصه و کوتاه بگویم طبق دو کتاب خاطرات مرحوم امیرعبداللهیان:
صبح شام (روایتی از بحران سوریه)
و خاطرات شهید حسین همدانی:
پیغام ماهی‌ها (سرگذشت‌نامهٔ استاد جنگهای نامتقارن محور مقاومت، پرچم‌دار رشید سپاه حضرت محمد رسول‌الله(ص)، شهید حسین همدانی)
اولاً در مخالفان اسد از همان اول (فروردین سال ١٣٩١؟) هم خرابکار و حرامی و تکفیری و خارجی وجود داشت و برخلاف کشورهای عربی دیگر معمولاً تظاهرات مخالفان دور از پایتخت و در استان‌های حاشیه‌ای بود (گرچه خود دمشق از سرزمین‌های اشغالی و بیت‌المقدس حدود ۲۰۰ کیلومتر فاصله دارد).
ثانیاً مخالفان اسد از پشتیبانی کامل رسانه‌ای حاکمان مرتجع منطقه شامل عربستان و قطر و امارات و غیره و حکومت‌های فرامنطقه‌ای از قبیل آمریکا و اتحادیهٔ اروپا برخوردار بودند
ثالثاً نیروهای ایران همواره و از همان ابتدا به دولت اسد به صورت کاملاً شفاف و رسمی و غیر غیررسمی در جهت اصلاح نظام سیاسی و فرایندهای حاکمیتی مشاوره و توصیه می‌کرده اند و هیچگاه خلافهای این حکومت را تصدیق نکردند و در صحنه‌های جنگ نیز بیشتر با نیروهای تکفیری و حرامی و خرابکار القاعده و سپس حرامیان داعش درگیر می‌شدند و نه آنچه اصطلاحاً ارتش آزاد سوریه (که آن هم گاه خرابکاری و وحشت‌افکنی می‌کرد) خوانده می‌شد.
تحلیل سیاستمداران وقت ما از قبیل شخص رهبری و مرحوم امیرعبداللهیان و دیگران این بود که تحولات سوریه گرچه ریشه‌های درونی دارد ولی هدفش دقیقاً و با بیان صریح چیزی است که اکنون در سوریه شاهد آن هستیم: حذف و اسقاط سوریه به‌عنوان راه اصلی پشتیانی ایران از نیروهای جبههٔ مقاومت در لبنان و فلسطین از عرصهٔ تأثیرگذاری.
اینکه گفته می‌شود حضور نیروهای ایران در سوریه قبل از ظهور داعش بوده و بنابراین تنها برای حفظ اسد در مقابل قیام‌های مردمی بوده از ریشه نادرست و حاصل تأثیر تحلیل‌های اسرائیلی بر اذهان ساده یا مغرض است.
هزینه‌ای که ایران در سوریه کرده براساس تلاش برای حفظ عقبهٔ جبههٔ مقاومت بوده و اگر وادادگی‌های بعدی پیش نمی‌آمد حتی نوعی سرمایه‌گذاری هم محسوب می‌شد چنانکه در برهه‌ای، استخراج معادن فسفات سوریه هم به ایران واگذار شده بود گرچه به هر حال اینگونه اقدامات را هیچگاه با بازگشت سرمایه نمی‌سنجند چنانکه خود دولت استکباری آمریکا هم حاضر است «هزاران میلیارد دلار» در این منطقه هزینه کند اما محور مقاومت را از بین ببرد و نیروهای دست‌نشاندهٔ خود را سر کار بیاورد.
هرچه جز اینها گفته می‌شود به نظر من حاصل محاسبات استعماری و غلط است.
تجربهٔ تفکر
به نام خداوند پریروز و پس‌فردای تاریخ این متن را مشخصاً خطاب به برادر دینیم علی آقای کهندل می‌نویسم که گاهی از این نوع گفت‌وگوی نارودررو استفاده می‌کند و حرفهایش را مستقیم به اطرافیانش نمی‌زند. مشخصاً دربارهٔ این عبارت که گفته ام: باید بگویم به گمانم در سیاهترین…
به طور طبیعی، بسیاری از مردم ممکن است بپرسند چرا پاسخ ما تا امروز به تأخیر افتاده است؟
[...]
سوم: نیاز به زمان برای بررسی و مشورت درباره‌ی این ایده که خط مقاومت به صورت همزمان در یک روز و در یک زمان پاسخ دهد، یا پاسخ‌ها به صورت جداگانه انجام شود. این هم نیاز به زمان داشت.
(ثالثاً، الحاجة إلى بعض الوقت للدراسة والتشاور حول فكرة أن المحور يرد كله في يوم واحد وفي وقت واحد، أو يتم الرد بشكل منفرد، أيضاً هذا كان يحتاج إلى بعض الوقت)
چهارم: وقتی ما به زمان تصمیم‌گیری قطعی در این زمینه رسیدیم، موضوعات [مذاکرات] ۱۵ آگوست پیش آمد و آمریکایی‌ها وارد شد. یکی از دلایل عجله‌ی آمریکایی‌ها ترس از پاسخ خط مقاومت و پیامدهای این پاسخ‌ها و احتمال جنگ منطقه‌ای و مسائل مشابه بود. آن‌ها شروع کردند به صحبت درباره‌ی توقف تجاوز و آتش‌بس کردند.

واقعیت آن است که ما هم دست نگه داشتیم. البته به کسی نگفتیم که ما دست نگه می‌داریم، اما واقعیت این بود که ما دست نگه داشتیم تا فرصتی برای این مذاکرات فراهم شود، چرا که هدف اصلی ما از همه‌ی این جبهه، خون‌ها و فداکاری‌ها توقف تجاوز به غزه بود. ما فرصت کافی دادیم و پس از گذشت این همه زمان، روشن شد که نتانیاهو شرایط جدیدی وضع می‌کند و آمریکایی‌ها با او هم‌دست هستند و این‌ها همه وقت‌کشی است. بنابراین تأخیر بیش‌تر دیگر معنا نداشت. پس این‌ها علت‌هایی بودند که منجر به تأخیر تا امروز شدند.

از سوی دیگر، نتیجه‌ی بررسی و مشورت این بود که به علت ملاحظه‌ها و حکمت‌هایی که الآن نیازی به بیانش نداریم و به مرور روشن می‌شود، ما به صورت جداگانه واکنش نشان دهیم و عملیات کنیم و هر یک از طرف‌های خط مقاومت خود تصمیم بگیرد که کی و چگونه پاسخ دهد. همچنین روشن شد که مذاکرات [آتش‌بس] طولانی و چشم‌انداز آن نامشخص و پیچیدگی‌های آن زیاد است. و اگر آمریکایی‌ها در توقف تجاوز صادق و جدی بودند، من و شما و همه‌ی جهان می‌دانیم، می‌توانستند نتانیاهو را مجبور به توقف تجاوز کنند، اما آن‌ها او را لوس می‌کنند و در این جنگ و این جنایت‌ها شریک او هستند. این در زمینه‌ی مذاکرات.
https://moqawama.ir/?speech=14030604&title=%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA_%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D9%86%D8%B5%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D9%86_%D8%AA%D8%AD%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AA_%D8%A7%D8%AE%DB%8C%D8%B1_%D8%AF%D8%B1_%D8%B1%D9%88%D8%B2_%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%DB%8C%D9%86
2025/02/24 06:27:39
Back to Top
HTML Embed Code: