bootg.com »
United States »
👣چندقدم مانده....❣شعر و ترانه;مطالب انگیزشی ودلنوشته های خودم🎼📝M.a.T❤ » Telegram Web
انیمیشن "Up" یه دیالوگ داره که میگه:
«گاهی ارزش یه لحظه رو نمیفهمی تا زمانی که خاطره شه.»
بیاین از این ب بعد سعی کنیم توی همون لحظه قدر بدونیم که بعدش از خودمون دلخور نباشیم.😊
#کانال_آرامش مهتاب&
«گاهی ارزش یه لحظه رو نمیفهمی تا زمانی که خاطره شه.»
بیاین از این ب بعد سعی کنیم توی همون لحظه قدر بدونیم که بعدش از خودمون دلخور نباشیم.😊
#کانال_آرامش مهتاب&
دلم یه عروسی بزرگ فامیلی میخواد
با کلی آدم پیر و جوون و بچه
که قاطی هم ،
با لباسای رسمی و مسخرهشون
روی فرش و زیر لوسترهای بزرگ بلولن...!!
میوه و شیرینی تا بینهایت مصرف بشه
فضا رو بوی خیار و نمک و ادکلن بگیره
دیس و قابلمه رو تنبک کنن
دختربچهها تو لباس عروس و،
دایی و بابابزرگ و دوماد و پسرعمه
با کت شلوار براق،
بزنن برقصن...
کوبیده و مرغ و جوجه و برنج،
تو دیسهای بزرگ بیارن روی میز و،
ما ایستاده ،
تا خرتناق شام بخوریم و،
به جیب صاحبعروسی هم ،
هیچ فشاری نیاد...
کلی غذا هم،
بمونه برای فقیر فقرای بیرون عروسی و،
سرایدار و دربون و خدمتکار و فلان...
پسر ، جدی چه بلایی سر ما اومد؟
چرا یهو همهچی یه شکل دیگه شد؟
کم شد...
بیرنگ شد...
دیگه نشد...؟!
#سامان_طاهری_پور
#کانال_آرامش مهتاب&
با کلی آدم پیر و جوون و بچه
که قاطی هم ،
با لباسای رسمی و مسخرهشون
روی فرش و زیر لوسترهای بزرگ بلولن...!!
میوه و شیرینی تا بینهایت مصرف بشه
فضا رو بوی خیار و نمک و ادکلن بگیره
دیس و قابلمه رو تنبک کنن
دختربچهها تو لباس عروس و،
دایی و بابابزرگ و دوماد و پسرعمه
با کت شلوار براق،
بزنن برقصن...
کوبیده و مرغ و جوجه و برنج،
تو دیسهای بزرگ بیارن روی میز و،
ما ایستاده ،
تا خرتناق شام بخوریم و،
به جیب صاحبعروسی هم ،
هیچ فشاری نیاد...
کلی غذا هم،
بمونه برای فقیر فقرای بیرون عروسی و،
سرایدار و دربون و خدمتکار و فلان...
پسر ، جدی چه بلایی سر ما اومد؟
چرا یهو همهچی یه شکل دیگه شد؟
کم شد...
بیرنگ شد...
دیگه نشد...؟!
#سامان_طاهری_پور
#کانال_آرامش مهتاب&
کارهایی که باعث میشه یک نفر تو رابطه از ما خسته بشه :
- مدام ازش بخوایم همه وقت بیکاریش رو به ما اختصاص بده.
- تا کمی ازمون فاصله گرفت دائما ازش بپرسیم
چرا مثل قبل بهمون توجه نمیکنه.
- به کوچکترین رفتار و حرفش حساسیت نشون بدیم و دلخور بشیم.
- توقع داشته باشیم در همهی موقعیتها مارو به همه کس و همهچیز
ترجیح بده.
- بیش از حد توانمون سعی کنیم نیازهاش رو برطرف کنیم.
- بهش نشون بدیم تحت هیچ شرایطی رهاش نمیکنیم
حتی اگر بهمون به شدت آسیب بزنه.
#کانال_آرامش مهتاب&
- مدام ازش بخوایم همه وقت بیکاریش رو به ما اختصاص بده.
- تا کمی ازمون فاصله گرفت دائما ازش بپرسیم
چرا مثل قبل بهمون توجه نمیکنه.
- به کوچکترین رفتار و حرفش حساسیت نشون بدیم و دلخور بشیم.
- توقع داشته باشیم در همهی موقعیتها مارو به همه کس و همهچیز
ترجیح بده.
- بیش از حد توانمون سعی کنیم نیازهاش رو برطرف کنیم.
- بهش نشون بدیم تحت هیچ شرایطی رهاش نمیکنیم
حتی اگر بهمون به شدت آسیب بزنه.
#کانال_آرامش مهتاب&
👣چندقدم مانده....❣شعر و ترانه;مطالب انگیزشی ودلنوشته های خودم🎼📝M.a.T❤
Voice message
سلام دوستان بهتراز جان اگر به پست های کانال ری اکشن نشون بدید لایک کنید و فوروارد کنید برای گروه ها ودوستانتون تاکانال دیده بشه وعضو جدید بگیریم ازاین قبیل پست ها هر روز از کانال های روانشناسی که خودم عضوهستم وحتی خریداری کردم براتون ارسال میکنم تاشماهم استفاده کنید پس لطفا حمایت یادتون نره☺️🙏❤️
ببینم چقدر ری اکشن داریما😍
ببینم چقدر ری اکشن داریما😍
مگر نمیگویند که هر آدمی یک بار عاشق میشود؟
پس چرا هر صبح که چشمهات را باز میکنی دل میبازم باز؟
چرا هر بار که از کنارم میگذری نفست میکشم باز؟
چرا هر بار که میخندی در آغوشت در به در میشوم باز؟
چرا هر بار که تنت را کشف میکنم تکههای لباسم بال درمیآورند باز؟
-عباس معروفی
#کانال_آرامش مهتاب&
پس چرا هر صبح که چشمهات را باز میکنی دل میبازم باز؟
چرا هر بار که از کنارم میگذری نفست میکشم باز؟
چرا هر بار که میخندی در آغوشت در به در میشوم باز؟
چرا هر بار که تنت را کشف میکنم تکههای لباسم بال درمیآورند باز؟
-عباس معروفی
#کانال_آرامش مهتاب&
بیا دو فنجان دمنوش هل و زعفران
دم بگذاریم ،
کنار پنجره ای رو به فردای نیامده
برایم از خودت بسیار سخن بگو
نگفته های دلت را لقمه بگیر
و آرام آرام در دهان سکوت تنهایی ام بگذار
میخواهم تمام تو را بلد باشم
مثلا بگو هر روز
چشم به کدام سوی اتاقت باز میکنی؟
هنوز ، شبیه پسرکی در ایوان هفده سالگی
با فنجان قهوه ات ، فال میگیری؟
رنگ پیراهن و شلوارت که توی آینه جور میآید ،
حواست به حبه های قندی که توی دل من
آب میشوند هست؟
میدانستی عطر تلخ بیخ گلویت را
وقتی برای دخترکان شهر
سوغات میبری
به جنگ هزار زن عاشق رفته ای
که هر لحظه در من
تشت دلواپسی بر زمین قلب بیتاب میگذارند
و چنگ بر رخت چرک حسادت میزنند ؟
برایم بگو وقتی دست توی دست رویای آن دیگری
که من نیستم ،
کوچه پسکوچههای بی خیالی را وجب میزنی
التهاب آغوش تازه عروسی حنا بسته
بر تخت نسیان یاخته های پوست تنت
آتش نمی اندازد...؟!
برای من از صدای نفس هات بگو
وقتی باران ترانه در آسمان حواست میبارد
از گرگم به هوای بی دلیل پلک هات
وقتی پشت دیوار این همه خاطره
چشم میگذاری
و گلهای آفتابگردان دامنم را پیدا نمیکنی...
برای من از لبخندهای یواشکی
در عبور مردمکانت
حوالی چندشنبه بازارهای محلی
بساط نوبرانه های دست چین
هوس سفره ای با بشقاب های رنگ رنگ
دانه های زیتون و تربچه های نقلی
برای من از آرزوهات بگو...
نوزادی به نام گندم
و دیگری گیسو
که بارها دست به دست شدند
میان عشقبازی واژگان شعر من
با بغض های گره در گره
میان گلوی سرنوشت از سر گذشته
برای من از خودت بسیار بگو...
شانه های مردانه ات اگر
زیر سر دلواپسی های بی شمار من باشد
الی ابد روزگار
با نگفته های تو سفر خواهم کرد
و بسیار دور خواهم شد
از روزهایی که آرزوی داشتنت
محال میلادهای هزارباره بود...
#آزاده_رمضانی
#کانال_آرامش مهتاب&
دم بگذاریم ،
کنار پنجره ای رو به فردای نیامده
برایم از خودت بسیار سخن بگو
نگفته های دلت را لقمه بگیر
و آرام آرام در دهان سکوت تنهایی ام بگذار
میخواهم تمام تو را بلد باشم
مثلا بگو هر روز
چشم به کدام سوی اتاقت باز میکنی؟
هنوز ، شبیه پسرکی در ایوان هفده سالگی
با فنجان قهوه ات ، فال میگیری؟
رنگ پیراهن و شلوارت که توی آینه جور میآید ،
حواست به حبه های قندی که توی دل من
آب میشوند هست؟
میدانستی عطر تلخ بیخ گلویت را
وقتی برای دخترکان شهر
سوغات میبری
به جنگ هزار زن عاشق رفته ای
که هر لحظه در من
تشت دلواپسی بر زمین قلب بیتاب میگذارند
و چنگ بر رخت چرک حسادت میزنند ؟
برایم بگو وقتی دست توی دست رویای آن دیگری
که من نیستم ،
کوچه پسکوچههای بی خیالی را وجب میزنی
التهاب آغوش تازه عروسی حنا بسته
بر تخت نسیان یاخته های پوست تنت
آتش نمی اندازد...؟!
برای من از صدای نفس هات بگو
وقتی باران ترانه در آسمان حواست میبارد
از گرگم به هوای بی دلیل پلک هات
وقتی پشت دیوار این همه خاطره
چشم میگذاری
و گلهای آفتابگردان دامنم را پیدا نمیکنی...
برای من از لبخندهای یواشکی
در عبور مردمکانت
حوالی چندشنبه بازارهای محلی
بساط نوبرانه های دست چین
هوس سفره ای با بشقاب های رنگ رنگ
دانه های زیتون و تربچه های نقلی
برای من از آرزوهات بگو...
نوزادی به نام گندم
و دیگری گیسو
که بارها دست به دست شدند
میان عشقبازی واژگان شعر من
با بغض های گره در گره
میان گلوی سرنوشت از سر گذشته
برای من از خودت بسیار بگو...
شانه های مردانه ات اگر
زیر سر دلواپسی های بی شمار من باشد
الی ابد روزگار
با نگفته های تو سفر خواهم کرد
و بسیار دور خواهم شد
از روزهایی که آرزوی داشتنت
محال میلادهای هزارباره بود...
#آزاده_رمضانی
#کانال_آرامش مهتاب&
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
و عشقِ تو ..
مثل گلِ یاسِ، حیاطمان می ماند
که هر صبح
از عطر آن مست میشوم
چشمهایم را می بندم، نفس
میکشم تو را
بویت هوای ریه هایم را تازه میکند،
و من
پُر می شوم، از عطرِ
دوست داشتنت ....
#کانال_آرامش مهتاب&
مثل گلِ یاسِ، حیاطمان می ماند
که هر صبح
از عطر آن مست میشوم
چشمهایم را می بندم، نفس
میکشم تو را
بویت هوای ریه هایم را تازه میکند،
و من
پُر می شوم، از عطرِ
دوست داشتنت ....
#کانال_آرامش مهتاب&
.
هرچه کنم نمی شـود...،
تا بروی تو از دلم
از تو فرار می کنم ...، باز تویی مقابلم
پای کشیده ام ز تو...،
تا بروی ز خاطرم
باز به کوچه باغ غم، دستِ تو شد حمایلم
#طارق_خراسانی
#کانال_آرامش مهتاب&
هرچه کنم نمی شـود...،
تا بروی تو از دلم
از تو فرار می کنم ...، باز تویی مقابلم
پای کشیده ام ز تو...،
تا بروی ز خاطرم
باز به کوچه باغ غم، دستِ تو شد حمایلم
#طارق_خراسانی
#کانال_آرامش مهتاب&
نیکو : تا زمانی که امید داریم راه هایی برای شکست تاریکی وجود داره...
🎥 نیکو و شمشیر نورانی
#کانال_آرامش مهتاب&
🎥 نیکو و شمشیر نورانی
#کانال_آرامش مهتاب&
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جا نزن!
جسور باش …
این قانونِ ارتفاع است ؛
هرچه بیشتر اوج می گیری ؛
باد و باران ، بی رحم تر می شود ،
و نفس کشیدنت سخت تر.
تو اما محکم باش.
نه به زمزمه یِ پرنده هایِ پایین دست ، توجهی کن ،
نه هیاهویِ لاشخورهایِ حسود.
عقاب باش.
ارتفاعاتِ بالا ، جایِ پرنده هایِ ضعیف نیست.
-صرافیان
#کانال_آرامش مهتاب&
جسور باش …
این قانونِ ارتفاع است ؛
هرچه بیشتر اوج می گیری ؛
باد و باران ، بی رحم تر می شود ،
و نفس کشیدنت سخت تر.
تو اما محکم باش.
نه به زمزمه یِ پرنده هایِ پایین دست ، توجهی کن ،
نه هیاهویِ لاشخورهایِ حسود.
عقاب باش.
ارتفاعاتِ بالا ، جایِ پرنده هایِ ضعیف نیست.
-صرافیان
#کانال_آرامش مهتاب&
Shookhi Nadaram (Ft Asef Aria)
Sohrab Pakzad
عشق تو
مرا آدم بدی كرده است
حسود..
حساس..
زودرنج ..
مرا ببخش كه اين همه دوستت دارم..
#محمد_مصدق
@dastatrabemanbedeh
مرا آدم بدی كرده است
حسود..
حساس..
زودرنج ..
مرا ببخش كه اين همه دوستت دارم..
#محمد_مصدق
@dastatrabemanbedeh
«یحیی، زنهای غمگین، از ابتدا غمگین نبودند.
یک زن را، دو چیز غمگین میکند: مردی که دوستش دارد و وطنی که بر او ظلم میکند.»
#کانال_آرامش مهتاب&
یک زن را، دو چیز غمگین میکند: مردی که دوستش دارد و وطنی که بر او ظلم میکند.»
#کانال_آرامش مهتاب&