Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
حباب؛ نوشته/گفتههای یاسر میردامادی
فیلسوفان_یهودی_و_مسئله_صهیونیسم،_حسام_سلامت_،_جلسه_اول.pdf
📌 منبع (صوتی و نوشتاری) محققانه، شستهرفته و مختصری👆🏿 در باب اینکه صهیونیسم حتی برای متفکران یهودی هم از همان ابتدا مسألهزا بوده است ـــ درست شبیه اینکه تشکیل حکومت اسلامی از همان ابتدا برای پارهای متفکران مسلمان مسألهزا بوده و این عده تشکیل حکومت اسلامی را به معنای ضایع کردن روح اسلام میدانستهاند، بسا متفکران یهودی نیز تشکیل دولت منحصراً یهودی در فلسطین را ضایع شدن روح آیین یهود میدانستهاند.
📌«امام صادق: خداوند به یکی از پیامبراناش در دوران حکومت یکی از ستمگران وحی کرد که نزد این ستمگر برو و به او بگو: من تو را برای ریختن خونها و گرفتن اموال به کار نگماشتم، بلکه تو را به کار گماشتم تا نگذاری [کار به آنجا رسد که] صدای مظلومان به آسمان بلند شود، زیرا من ستمگری در حق مردم را بی پاسخ نمیگذارم، حتی اگر ستمدیدگان کافر باشند.» 🔺کافی، ج ۲ ص ۳۳۳، و بحار الانوار، ج ۱۴ ص ۴۶۵. به نقل از: عقائد شیعة اهل البيت في الأدلة المعتبرة، نبيل قاووق، تهران: سوره مهر، ١٣٩٨، صص ۶۷-۶۸. @YMirdamadi #گفتاورد
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from درسنامه های مینروا
فیلسوفان_یهودی_و_مسئله_صهیونیسم_حسام_سلامت_،_جلسه_دوم.pdf
7.4 MB
#حسام_سلامت
#درسنوشت
#یهودیت #مسئله_یهود #صهیونیسم
#مسئله_صهیونیسم
#درسنامههای_مینروا
هرگونه کپی بدون ذکر منبع پیگرد معنوی دارد.
https://www.tg-me.com/dars_nevesht
#درسنوشت
#یهودیت #مسئله_یهود #صهیونیسم
#مسئله_صهیونیسم
#درسنامههای_مینروا
هرگونه کپی بدون ذکر منبع پیگرد معنوی دارد.
https://www.tg-me.com/dars_nevesht
حباب؛ نوشته/گفتههای یاسر میردامادی
فیلسوفان_یهودی_و_مسئله_صهیونیسم_حسام_سلامت_،_جلسه_دوم.pdf
📌 بخش دوم منبع (صوتی و نوشتاری) محققانه، شستهرفته و مختصری👆🏿 در باب اینکه صهیونیسم حتی برای متفکران یهودی هم از همان ابتدا مسألهزا بوده است ـــ درست شبیه اینکه تشکیل حکومت اسلامی از همان ابتدا برای پارهای متفکران مسلمان مسألهزا بوده و این عده تشکیل حکومت اسلامی را به معنای ضایع کردن روح اسلام میدانستهاند، بسا متفکران یهودی نیز تشکیل دولت منحصراً یهودی در فلسطین را ضایع شدن روح آیین یهود میدانستهاند.
Forwarded from یادداشتهای دفتر سیاه (Babak Mina)
پادشاهیخواهی، جریانی پر از خالی؟
واقعیت این است که پادشاهی به خودی خود در دوران مدرن هیچ گاه متکی به دستگاه فکری و نظری نبوده است. پادشاهی در طول تاریخ عمدتاً با انواعی از الهیات یا اسطورهای سیاسی توجیه میشده است. البته این سخن یک استثنای بزرگ دارد: هگل بزرگترین فیلسوف سیاسی مدرن پادشاهیخواه بود و نظریهای برای پادشاهی مشروطه داشت. اما اگر در فلسفه سیاسی هگل دقت کنیم درمییابیم که پادشاهی برای وی بیش از آن که مدلی انتزاعی برای برای عمل سیاسی باشد، نظریهای است برای فهم آنچه در حال رخ دادن است. از اینها گذشته پادشاهیخواهان ایرانی از نظر فکری فقیرتر از آن هستند که بتوانند دستگاه فکری هگل را پشت پروژه پادشاهیخواهی بیاورند. بنابراین عملاً پادشاهیخواهی ایرانی یک ظرف بزرگ خالی است که محتویات مختلف و حتی متناقضی در آن یافت میشود. پادشاهیخواهی ایرانی فاقد نظریه است و پروژه سیاسی بدون نظریه نمیتواند محقق شود یا اگر بنا به تصادف تاریخی محقق شود نمیتواند پایدار بماند. فکرستیزی و نظریهستیزی پادشاهیخواهان مانع میشود تا این نکته مهم را ببینند. آنها چون نظریه ندارند بنابراین ممکن است به هر نظریهای چنگ بزند. شما وقتی نظریه نداشته باشید، بینظریه نمیشوید، بلکه ممکن است تحت تأثیر هر نظریهای قرار بگیرید حتی بی آنکه بخواهید یا بدانید. وضعیت فعلی جبهه پادشاهیخواه چنین است: ما ملغمهای میبینیم از لیبرالیسم و گلوبالیسم، گونههایی از محافظهکاری آمریکای شمالی، شکلهایی از فاشیسم و نژادپرستی و حتی در مواردی شکلهایی از سوسیالدموکراسی. دقت کنید که اینها به شکل ائتلافی آگاهانه از جریانهای گوناگون جلوه نمیکند، بلکه همزمان به شکلی درهم و سرگردان با هم مخلوط شدهاند. پادشاهیخواهان میکوشند فقر فکری را با جنگطلبی و پروپاگاندا جبران کنند. تصور میکنند با حمله نظامی میتوانند انقلاب کنند. شوخی با مفهوم انقلاب! پادشاهیخواهی متأسفانه بدل شده است به ظرفی خالی که هر چیزی ممکن است از آن دربیاید. از قضا خود شاهزاده بهترین نماد این جریان است: فردی کاملاً بدون ایده و فکرِ راهنما که در هر دورهای به جامه روز در میآید. در جنگ ایران و عراق میهندوست میشود، در زمان اصلاحات با اصلاحات همدلی نشان میدهد، در جنبش سبز دستبند سبز به دست میکند، در جنبش ۱۴۰۱ تا پای ائتلاف با تجزیهطلبان میرود و حالا با اسرائیل متحد میشود. پادشاهیخواهان تصور کردند چون «ایدهها» باعث انقلاب ۵۷ شدند پس باید ایده را کنار گذاشت و دست به «عمل» زد. غافل از این که چنان که گفتم بیایده بودن، باعث میشود شما به هر ایدهای چنگ بزنید و در واقع بدل به موجودی اسکیزوفرنیک بشوید. کسی که خود را «ملیگرا» میداند و همزمان خواستار بمباران تاسیسات نفتی و هستهای ایران است.
واقعیت این است که پادشاهی به خودی خود در دوران مدرن هیچ گاه متکی به دستگاه فکری و نظری نبوده است. پادشاهی در طول تاریخ عمدتاً با انواعی از الهیات یا اسطورهای سیاسی توجیه میشده است. البته این سخن یک استثنای بزرگ دارد: هگل بزرگترین فیلسوف سیاسی مدرن پادشاهیخواه بود و نظریهای برای پادشاهی مشروطه داشت. اما اگر در فلسفه سیاسی هگل دقت کنیم درمییابیم که پادشاهی برای وی بیش از آن که مدلی انتزاعی برای برای عمل سیاسی باشد، نظریهای است برای فهم آنچه در حال رخ دادن است. از اینها گذشته پادشاهیخواهان ایرانی از نظر فکری فقیرتر از آن هستند که بتوانند دستگاه فکری هگل را پشت پروژه پادشاهیخواهی بیاورند. بنابراین عملاً پادشاهیخواهی ایرانی یک ظرف بزرگ خالی است که محتویات مختلف و حتی متناقضی در آن یافت میشود. پادشاهیخواهی ایرانی فاقد نظریه است و پروژه سیاسی بدون نظریه نمیتواند محقق شود یا اگر بنا به تصادف تاریخی محقق شود نمیتواند پایدار بماند. فکرستیزی و نظریهستیزی پادشاهیخواهان مانع میشود تا این نکته مهم را ببینند. آنها چون نظریه ندارند بنابراین ممکن است به هر نظریهای چنگ بزند. شما وقتی نظریه نداشته باشید، بینظریه نمیشوید، بلکه ممکن است تحت تأثیر هر نظریهای قرار بگیرید حتی بی آنکه بخواهید یا بدانید. وضعیت فعلی جبهه پادشاهیخواه چنین است: ما ملغمهای میبینیم از لیبرالیسم و گلوبالیسم، گونههایی از محافظهکاری آمریکای شمالی، شکلهایی از فاشیسم و نژادپرستی و حتی در مواردی شکلهایی از سوسیالدموکراسی. دقت کنید که اینها به شکل ائتلافی آگاهانه از جریانهای گوناگون جلوه نمیکند، بلکه همزمان به شکلی درهم و سرگردان با هم مخلوط شدهاند. پادشاهیخواهان میکوشند فقر فکری را با جنگطلبی و پروپاگاندا جبران کنند. تصور میکنند با حمله نظامی میتوانند انقلاب کنند. شوخی با مفهوم انقلاب! پادشاهیخواهی متأسفانه بدل شده است به ظرفی خالی که هر چیزی ممکن است از آن دربیاید. از قضا خود شاهزاده بهترین نماد این جریان است: فردی کاملاً بدون ایده و فکرِ راهنما که در هر دورهای به جامه روز در میآید. در جنگ ایران و عراق میهندوست میشود، در زمان اصلاحات با اصلاحات همدلی نشان میدهد، در جنبش سبز دستبند سبز به دست میکند، در جنبش ۱۴۰۱ تا پای ائتلاف با تجزیهطلبان میرود و حالا با اسرائیل متحد میشود. پادشاهیخواهان تصور کردند چون «ایدهها» باعث انقلاب ۵۷ شدند پس باید ایده را کنار گذاشت و دست به «عمل» زد. غافل از این که چنان که گفتم بیایده بودن، باعث میشود شما به هر ایدهای چنگ بزنید و در واقع بدل به موجودی اسکیزوفرنیک بشوید. کسی که خود را «ملیگرا» میداند و همزمان خواستار بمباران تاسیسات نفتی و هستهای ایران است.
📌بیانیهی جمعی از فعالان سیاسی و مدنی داخل و خارج کشور در واکنش به ترور سید حسن نصر الله 🔻مردم جهان شاهد مبارزات سیدحسن نصرالله و همرزمانش در جبهه مقاومت جهانی علیه متجاوزین آمریکایی و صهیونیست، از لبنان، سوریه، یمن، شاخ آفریقا، آمریکای لاتین، ایرلند، کرانه باختری وغزه بودند. او سرانجام جان خود را در راه مبارزه علیه آپارتاید صهیونیستی مجهز به سلاحها و موشکهای امپریالیزم آمریکا نثار کرد.
🔹سیدحسن نصرالله نه اولین فرمانده شهید فلسطینی و لبنانی است و نه آخرین این سلسله خواهد بود، اما بی تردید خون جوشان او، در رگهای آزادگان جهان جانی تازه خواهد دمید و به زودی فریاد کودکان بیگناه و مظلوم غزه و لبنان، گریبانشان را خواهد فشرد که دادخواهی درکمین ستمگران است.
🔹این شهادت را به محضر مردم و دولت شریف لبنان و تمامی نیروهای عدالتخواه و آزادی خواهان جهان تبریک و تسلیت عرض میکنیم. 🔴
۱۱/مهر/۱۴۰۳ خورشیدی (منتشر شده در تارنمای «جماران»)
🔹سیدحسن نصرالله نه اولین فرمانده شهید فلسطینی و لبنانی است و نه آخرین این سلسله خواهد بود، اما بی تردید خون جوشان او، در رگهای آزادگان جهان جانی تازه خواهد دمید و به زودی فریاد کودکان بیگناه و مظلوم غزه و لبنان، گریبانشان را خواهد فشرد که دادخواهی درکمین ستمگران است.
🔹این شهادت را به محضر مردم و دولت شریف لبنان و تمامی نیروهای عدالتخواه و آزادی خواهان جهان تبریک و تسلیت عرض میکنیم. 🔴
۱۱/مهر/۱۴۰۳ خورشیدی (منتشر شده در تارنمای «جماران»)
پایگاه خبری جماران
پیام جمعی از فعالان سیاسی-مدنی به مناسبت شهادت سید حسن نصرالله/ بی تردید خون جوشان او، در رگهای آزادگان جهان جانی تازه خواهد دمید/…
جمعی از فعالان سیاسی-مدنی در پیامی به مناسبت شهادت سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان تاکید کردند: سیدحسن نصرالله نه اولین فرمانده شهید فلسطینی و لبنانی است و نه آخرین این سلسله خواهدبود، اما بی تردید خون جوشان او، در رگهای آزادگان جهان جانی تازه خواهد…
Forwarded from تـُراث📚کانال عدنان فلّاحی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📌 «معقولیت ادعاهای فلسفی اغلب به یافتههای تجربی بستگی دارد؛ پژوهش تجربی نیز به نوبهی خود اغلب بر مفروضات مفهومی و هنجاریِ ضمنی وابسته است که شایستهی مداقهی فلسفی اند. [...] فیلسوفان اخلاق بسا اوقات شهودهای قوی را نقطهی ثقل استدلال میگیرند، اما وزن فرضی شهودهای اخلاقی نباید مسلّم گرفته شود.» 📍Jeroen Hopster, “The Speciesism Debate: Intuition, Method, and Empirical Advances,” Animals 9, no. 12 (2019) @YMirdamadi #گفتاورد
AVICENNA – Encyclopaedia Iranica (complete).pdf
3.1 MB
📌 نسخهی کامل 👆🏿مدخل «ابن سینا» از دانشنامهی ایرانیکا، نوشتهی جمعی از پژوهشگران (از جمله محسن مهدی، دیمیتری گوتاس و فضل الرحمان)، منتشر شده به سال ۱۹۸۷ میلادی. @YMirdamadi
Forwarded from M.Bagher Haghani fazl
www.tg-me.com/cafekalaqha
این تلگرام مهدی است. او #زندانی_سیاسی و الان با پابند بیرون است. مهدی نجار است اما پابند اجازه نمیدهد، ساختههایش را توی شهر بفروشد
مهدی همدم بحثهای فلسفی و علمی من توی بند بود.
ساکن قم است
بخرید و بهش سفارش بدید
سفارش تهرانیها را هم من خودم میرسانم
این تلگرام مهدی است. او #زندانی_سیاسی و الان با پابند بیرون است. مهدی نجار است اما پابند اجازه نمیدهد، ساختههایش را توی شهر بفروشد
مهدی همدم بحثهای فلسفی و علمی من توی بند بود.
ساکن قم است
بخرید و بهش سفارش بدید
سفارش تهرانیها را هم من خودم میرسانم
📌 جنگ صدساله با فلسطین (تاریخچهی استعمار شهرکنشین و مقاومت)، رشید خالدی، ترجمهی اشکان بحرانی، لندن: نوگام، ۱۴۰۳، ص ۴۰۰. @YMirdamadi #گفتاورد
جنگ صدساله با فلسطین (تاریخچهی استعمار شهرکنشین و مقاومت)، رشید خالدی، ترجمهی اشکان بحرانی، لندن: نوگام، ۱۴۰۳، ص ۲۹. @YMirdamadi #گفتاورد
📌فراخوان جمعی: علیه نظم «نوین» تحمیلی بر خاورمیانه
🔻۱. عصر ما طی یک سال گذشته ناباورانه یک کودککشی هولناک را به خود دیده است و گویی پایانی هم برای آن پیدا نیست. سادهدلیِ قساوتباری است این تصور که پیامدهای فاجعهای در این مقیاس گریبان همگان را نگیرد و سرنوشتِ سیاره را رقم نزند. تنها سایهی سیاه یا برای برخی آفتابِ رویشنیبخشِ جنگ نیست که سخنگویان به زبان این نوشته را نگران کرده است، فهرست مسائل آیندهی نزدیک شامل این مداخل است: گسترش وسیع تکنولوژیهای جدیدِ کشتار و سلطه پس از آزمایشگاه فلسطین، سرکوبگرتر شدن دولتها درون و حوالی مرزها از پیِ فعالیتِ نظامیِ خشونتبار خارجیشان، برونْدادِ سرسامآور گازهای ناشی از فعالیتهای صنعتی-نظامی و تشدید گرمایش جهانی بر اثر بمباران، افزایش بیماریهای همهگیر و در یک کلام شدتگرفتنِ تخریبِ جلوههای حیات انسانی، حیوانی و گیاهی به قصدِ جلوگیری از سکونتِ مردمی بومی. ماحصلِ این همه البته تروماهای بیپایانی است که تکرار خشونت در آینده را تقریباً ناگزیر میسازد. روشن است دیر یا زود شعلههای آتشِ این خشونت در دیگر شهرها و سیاستهای ملّی و منطقهای زبانه خواهد کشید. شبح غزه تا نسلها ما را رها نخواهد کرد.
📍۲- ما جمعی متکثر از ایرانیانِ داخل و خارج کشور -که خیل جامعهی دانشگاهی، دانشپژوهان، فعالان سیاسی و اجتماعی و هنرمندان را تشکیل میدهیم- از تجاوز نسلکشانهی اسرائیل به مردم فلسطین در باریکهی غزه، آپارتاید سرکوبگر در کرانهی باختریِ اشغالی، قشونکشی به خاک لبنان، حملات به یمن و سوریه و هر گونه اقدام نظامی علیه ایران تحت هر عنوانی اعلام انزجار میکنیم و آنرا جلوهای آشکار از خشونت گسترده، فراقانونی و افسارگسيخته علیه شرایط زیستِ جمعی مردمان در منطقه میدانیم، خشونتی تحت حمایت کامل مادی و معنوی دولتهای غربی و درهمتنیده با گردش جهانی سرمایه. گفتارها و شواهد گویای آن است که ایران از اهداف بعدیِ تخاصم اسرائیل تحت عنوان «نظم نوین» خواهد بود. این بیانیه حامل هشداری اضطراری علیه بیتفاوتی در قبال تبعات جنایتهای نظاممند بر همزیستهای جغرافیایی، فرهنگی و تاریخی ماست.
📍۳- «نظم نوین» -نامی که اسرائیل بر عملیات ترور حسن نصرالله و البته همهی مردمان و زندگان در بلوک مسکونی اطراف نهاد- عنوانی است که هیتلر برای رؤیای حزب نازی آلمان برگزیده بود: نظامِ جدیدی که قرار بود نازیها را حاکم مطلق اروپا سازد و همهی «ناپاکی»های اروپا (یهودیان، اسلاوها، کولیها) را بزداید، با اخراج، بهبردگیگرفتن و نهایتاً قتلعام نظاممند. شاید تنها تفاوت این نامگذاری با قرینهی تاریخیاش این است که اسرائیل دیر، بسیار دیرتر از نازیها، علناً به ماهیت فاشیستی خود اذعان کرد زیرا تا امروز کوشیده بود برتریجویی نژادپرستانهی خود را زیر نشان «دفاع» و «تمدن علیه بربریت» و «بازپسگیری ارض موعود از چنگ اشغالگران بریتانیایی و عرب» معرفی کند. اين نظم «نوین» که در زبان سیاسی امروز نمود یافته بهواقع نظمی کهن است که از سال ۱۹۴۸ بدینسو در منطقه در حال بسط و شکلگیری بوده است. [ادامه 👇🏿]
🔻۱. عصر ما طی یک سال گذشته ناباورانه یک کودککشی هولناک را به خود دیده است و گویی پایانی هم برای آن پیدا نیست. سادهدلیِ قساوتباری است این تصور که پیامدهای فاجعهای در این مقیاس گریبان همگان را نگیرد و سرنوشتِ سیاره را رقم نزند. تنها سایهی سیاه یا برای برخی آفتابِ رویشنیبخشِ جنگ نیست که سخنگویان به زبان این نوشته را نگران کرده است، فهرست مسائل آیندهی نزدیک شامل این مداخل است: گسترش وسیع تکنولوژیهای جدیدِ کشتار و سلطه پس از آزمایشگاه فلسطین، سرکوبگرتر شدن دولتها درون و حوالی مرزها از پیِ فعالیتِ نظامیِ خشونتبار خارجیشان، برونْدادِ سرسامآور گازهای ناشی از فعالیتهای صنعتی-نظامی و تشدید گرمایش جهانی بر اثر بمباران، افزایش بیماریهای همهگیر و در یک کلام شدتگرفتنِ تخریبِ جلوههای حیات انسانی، حیوانی و گیاهی به قصدِ جلوگیری از سکونتِ مردمی بومی. ماحصلِ این همه البته تروماهای بیپایانی است که تکرار خشونت در آینده را تقریباً ناگزیر میسازد. روشن است دیر یا زود شعلههای آتشِ این خشونت در دیگر شهرها و سیاستهای ملّی و منطقهای زبانه خواهد کشید. شبح غزه تا نسلها ما را رها نخواهد کرد.
📍۲- ما جمعی متکثر از ایرانیانِ داخل و خارج کشور -که خیل جامعهی دانشگاهی، دانشپژوهان، فعالان سیاسی و اجتماعی و هنرمندان را تشکیل میدهیم- از تجاوز نسلکشانهی اسرائیل به مردم فلسطین در باریکهی غزه، آپارتاید سرکوبگر در کرانهی باختریِ اشغالی، قشونکشی به خاک لبنان، حملات به یمن و سوریه و هر گونه اقدام نظامی علیه ایران تحت هر عنوانی اعلام انزجار میکنیم و آنرا جلوهای آشکار از خشونت گسترده، فراقانونی و افسارگسيخته علیه شرایط زیستِ جمعی مردمان در منطقه میدانیم، خشونتی تحت حمایت کامل مادی و معنوی دولتهای غربی و درهمتنیده با گردش جهانی سرمایه. گفتارها و شواهد گویای آن است که ایران از اهداف بعدیِ تخاصم اسرائیل تحت عنوان «نظم نوین» خواهد بود. این بیانیه حامل هشداری اضطراری علیه بیتفاوتی در قبال تبعات جنایتهای نظاممند بر همزیستهای جغرافیایی، فرهنگی و تاریخی ماست.
📍۳- «نظم نوین» -نامی که اسرائیل بر عملیات ترور حسن نصرالله و البته همهی مردمان و زندگان در بلوک مسکونی اطراف نهاد- عنوانی است که هیتلر برای رؤیای حزب نازی آلمان برگزیده بود: نظامِ جدیدی که قرار بود نازیها را حاکم مطلق اروپا سازد و همهی «ناپاکی»های اروپا (یهودیان، اسلاوها، کولیها) را بزداید، با اخراج، بهبردگیگرفتن و نهایتاً قتلعام نظاممند. شاید تنها تفاوت این نامگذاری با قرینهی تاریخیاش این است که اسرائیل دیر، بسیار دیرتر از نازیها، علناً به ماهیت فاشیستی خود اذعان کرد زیرا تا امروز کوشیده بود برتریجویی نژادپرستانهی خود را زیر نشان «دفاع» و «تمدن علیه بربریت» و «بازپسگیری ارض موعود از چنگ اشغالگران بریتانیایی و عرب» معرفی کند. اين نظم «نوین» که در زبان سیاسی امروز نمود یافته بهواقع نظمی کهن است که از سال ۱۹۴۸ بدینسو در منطقه در حال بسط و شکلگیری بوده است. [ادامه 👇🏿]