Telegram Web Link
دست‌نوشته‌های ملک‌الشعرا بهار، در تمرین خط و‌ زبان #پهلوی.

بهار مدتی شاگرد ارنست هرتسفلد بوده است.

حسین جاوید
@Virastaar
Dastour-e-Khat-17.04.1402.pdf
650.8 KB
دریافت رایگان ویراست جدید دستور خط فارسی

چندی پیش نسخه‌ی چاپی ویراست جدید کتاب دستور خط فارسی منتشر شد. به‌تازگی فرهنگستان زبان و ادب فارسی نسخه‌ی الکترونیک این کتاب را هم منتشر کرده و رایگان در اختیار ویراستاران و سایر مخاطبان قرار داده است. در همین فرسته می‌توانید این کتاب را بارگیری کنید.

حسین جاوید
@Virastaar
امروز، ۱۸ تیرماه، در تقویم رسمی «روز ادبیات کودک و نوجوان» است. دلیل این نام‌گذاری چیست؟ چون این روزی است که مهدی آذریزدی، نویسنده‌ی سرشناس ادبیات کودک و نوجوان، درگذشته است!

واقعاً بعضی مواقع آدم می‌ماند که مسئولان از قصد این کارها را می‌کنند یا اینکه اصلاً از مرحله پرت‌اند! دوران کودکی باید با شادابی و نشاط و سرزندگی آمیخته باشد و ادبیات کودک هم از این قاعده مستثنا نیست؛ چرا باید روز مرگ یک نفر روز ادبیات کودک و نوجوان باشد؟! این هم توهین به مهدی آذریزدی است و هم وهن ادبیات کودک و نوجوان. آقای آذریزدی روز تولد ندارند؟ این‌قدر سخت است که مثلاً سالروز به دنیا آمدن ایشان را به‌عنوان «روز ادبیات کودک و نوجوان» اعلام کنند؟

حسین جاوید
@Virastaar
Forwarded from کتاب سده
نسخه‌ی الکترونیک #آنچنانتر منتشر شد

به مدت محدود، می‌توانید این کتاب را با ۳۰ درصد تخفیف بخوانید. در پلتفرم طاقچه آن‌چنان‌تر را سرچ کنید یا از پیوند زیر استفاده کنید:

https://b2n.ir/anchenantar

@SadePub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
توضیحاتی درباره‌ی پانزدهمین کارگاه ویرایش

این هفته آخرین مهلت ثبت‌نام در کارگاه است و هفته‌ی آتی کلاس‌ها را شروع می‌کنیم. برای ثبت‌نام می‌توانید با تلفن مؤسسه‌ی ته‌رنگ (۰۹۹۱۲۸۲۰۷۹۷) تماس بگیرید.

حسین جاوید
@Virastaar
«بر بسترم
ردپایی از تنهایی است
گاهی عجله می‌کنم
بسترم را در باد و باران می‌برم
کفش‌های من
هنوز در آستانه‌ی خانه است
همه‌جا نرگس می‌روید
پس چگونه است
که خانه‌ام
در کنار باد جنوب
از هراس صدای پای عابران
می‌میرد؟
ناگهان یافتم
من مرده‌ام.»

از مجموعه‌ی هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود

خداحافظ، آقای احمدرضا احمدی!

حسین جاوید
@Virastaar
ویراستار
@Virastaar
شما کدام نام را برای این وسیله می‌پسندید؟
Anonymous Poll
34%
کتاب‌گیر
20%
غش‌گیر
50%
نگه‌دارنده‌ی کتاب
نوشته: «عدم دوش گرفتن باعث مشکلات پوستی می‌شود.»

خب، خیلی راحت بنویس: «دوش نگرفتن باعث مشکلات پوستی می‌شود.»

انگار برخی اصرار دارند هر طور شده یک «عدم» در جمله‌شان بگنجانند!

حسین جاوید
@Virastaar
اگر سری به کانال اتحادیه‌ی ناشران و کتاب‌فروشان تهران (دیرپاترین تشکل صنفی صنعت نشر در ایران) بزنید، می‌بینید کانال اتحادیه‌ی طباخان و فروشندگان کله و پاچه و سیرابی در برابر آن می‌تواند کاندیدای دریافت جایزه‌ی نوبل ادبیات باشد! نه می‌دانند نیم‌فاصله چیست، نه املای درست کلمات را رعایت می‌کنند، نه از کژتابی و مشکلات زبانی خبر دارند و نه حتی لای کتاب دستور زبان را باز کرده‌اند!

امیدوارم گروه جدید و محترمی که بر کرسی‌های اتحادیه‌های ناشران و کتاب‌فروشان تهران تکیه زده‌اند ــ جز آن یکی، دو عضو «کاغذخوار» که همه‌ی ناشران در جریان‌اند برای چه آن‌همه رایزنی کرده‌اند تا خودشان را آنجا هم جای دهند! ــ فکری به حال این موضوع بکنند. نوشته‌ها و اطلاعیه‌های رسمی اتحادیه‌ی ناشران درواقع ویترین صنعت نشر ماست و وای به حال ناشرانی که خودشان هم بلد نیستند چهار تا جمله‌ی بی‌غلط بنویسند و تازه می‌خواهند کتاب هم بدهند دست مردم!

حسین جاوید
@Virastaar
خداوند مادر گرامی آقای مسجدجامعی را بیامرزد، اما آخر این دیگر چه اعلامیه‌ای است؟ «صبیه» و «متعلقه» و «اخت» و والده» و…!

زبان فارسی برای «دختر» و «همسر» و «خواهر» و «مادر» واژه ندارد؟

حسین جاوید
@Virastaar
رئیس جدید اتحادیه‌ی ناشران و کتاب‌فروشان تهران در اولین مصاحبه‌اش گفته «وزارت ارشاد باید به کتاب‌های نازل و زیراستاندارد مجوز نشر ندهد» و مفصلاً هم روی این موضع تأکید کرده تا به خیال خودش راهکاری برای مشکل کتاب‌سازی ارائه دهد!

عوض اینکه با سانسور بجنگند و تقاضا کنند نظارت‌های دولتی و فراقانونی محدود شود، دارند تلاش می‌کنند نظارت کیفی را هم به دایره‌ی نظارت وزارت ارشاد اضافه کنند! «کیفیت» هم که سانت و کیلو و کلیدواژه ندارد! از پس‌فردا چند تا هم می‌نشینند و هر کتابی را که دلشان خواست به بهانه‌ی بی‌کیفیتی رد می‌کنند!

البته که زهی خیال باطل، اما مثل اینکه باید مارادونا را رها کنیم و غضنفر را بگیریم!

@Virastaar
وقتی واژه‌ی سره‌‌ی کم‌بسامدی می‌نویسید یا لغت و فعلی ساختگی و پیشنهادی به کار می‌برید و بلافاصله معادل عربی آن را مقابلش در پرانتز می‌گذارید، یعنی خودتان هم باور دارید که مخاطب نه این واژه را می‌شناسد و نه معنی آن را درک می‌کند! سره‌نویسی تا جایی پسندیده است که خللی در ماهیت قراردادی زبان و نیز در درک متقابل ایجاد نکند. اگر گونه‌ی زبانی‌ای باشد که منِ نوعی آن را دریابم اما مخاطبم آن را درنیابد و خود من هم بدانم که مخاطبم آن را درنمی‌یابد، چنین گونه‌ای نه هویت طبیعی دارد و نه شانسی برای جا افتادن و پیروزی.

حسین جاوید
@Virastaar
ویراستار
درباره‌ی «عقد آریایی» چند سالی است که باب شده در جشن‌های ازدواج برخی طبقات اجتماعی ــ در کنار خطبه‌ی عقد اسلامی که شرعاً و قانوناً جاری است ــ نوعی مراسم نمادین با نام ساختگی «عقد آریایی» هم برگزار می‌شود. در خطبه‌ی «عقد آریایی» زوجین با جملاتی سست‌مایه،…
پیش‌تر درباره‌ی عقد آریایی و بی‌پایه بودن آن نوشته‌ام، اما امروز گوشمان (!) به جمال نسخه‌ی به‌روزشده‌ی این عقد هم روشن شد! در فیلم عروسی #بهرام_رادان «آریاقِد» (همان عاقد آریایی) (!) جمله‌ای را می‌گوید و رادان هم آن را تکرار می‌کند:

«به نام ایزد یزدان»!

هر توضیحی اضافه کنم، زائد است!

حسین جاوید
@Virastaar
نجف دریابندری تعریف می‌کرد سال‌ها پیش با دوستی در سویس به دیدار محمدعلی جمالزاده رفته بوده‌اند. بعد از پایان دیدار، می‌فهمند قبل از آمدنشان جمالزاده که پیرمردی محتاط بوده نامه‌ای ‌با این شرح به پلیس نوشته و در منزل گذاشته: «دو نفر جوان ایرانی با فلان مشخصات آمدند و من را کشتند و رفتند!»

حسین جاوید
@Virastaar
در حکم‌هایی که این روزها برای دو بازیگر دوست‌داشتنی صادر شده یک بند هم وجود دارد: «خواندن کتاب و خلاصه‌نویسی آن!»

واقعاً چرا باید خواندن کتاب را «مجازات» در نظر گرفت؟ قضات محترم به اثرات اجتماعی و پنهان چنین حکم‌هایی اندیشیده‌اند؟

حسین جاوید
@Virastaar
#رضا_بابایی، نویسنده‌ی کتاب #بهتر_بنویسیم، در سال ۹۹ و در پنجاه و شش سالگی بر اثر بیماری سرطان درگذشت. در اواخر عمرش و هم‌زمان با پیش‌روی بیماری، یادداشتی نوشته بود که من خیلی دوستش دارم و هرازگاهی مرورش می‌کنم. این یادداشت را، عیناً، برای خودم در کانال ویراستار می‌گذارم. فراموش نکنیم ارزش زندگی از ارزش همه‌ی کتاب‌ها و فیلم‌ها و درست‌و‌غلط‌های زبانی بیشتر است.

اگر عمری باشد

اگر عمری باشد، پس از این هیچ فضیلتی را هم‌پایه مهربانی با آدمیزادگان نمی‌شمارم.
اگر عمری باشد، کمتر می‌گویم و می‌نویسم و بیشتر می‌شنوم و می‌خوانم.
اگر عمری باشد، پس از این خویش را بدهکار هستی و هستان می‌شمارم نه طلبکار.
اگر عمری باشد، پس از این در هیچ انتخاباتی شرکت نمی‌کنم که به تیغ نظارت استصوابی اخته شده است.
اگر عمری باشد، دیگر به هیچ سیاست‌مداری وکالت بلاعزل نمی‌دهم.
اگر عمری باشد، دیگر هیچ عدالت کوچکی را در هوس رسیدن به عدالت بزرگ‌تر قربانی نمی‌کنم.
اگر عمری باشد، دیگر با دو گروه بحث و گفت‌وگو نمی‌کنم: آنان که از عقیده خویش منفعت می‌برند و آنان که از اندیشه خویش، پیشه ساخته‌اند.
اگر عمری باشد، عدالت را فدای عقیده، و آرزو را فدای مصلحت، و عمر را در پای خوردنی‌ها و پوشیدنی‌ها قربان نمی‌کنم.
اگر عمری باشد، چندان در خطا و کوتاهی‌های دیگران نمی‌نگرم که روسیاهی خود را نبینم.
اگر عمری باشد، از دین‌ها تنها مذهب انصاف را برمی‌گزینم و از فلسفه‌ها آن را که سربه‌هوا نیست و چشم به راه‌های زمینی دارد.
اگر عمری باشد، هیچ ظلمی را سخت‌تر از تحقیر دیگران نمی‌شمارم.
اگر عمری باشد، در پی هیچ عقیده و ایمانی نمی‌دوم. در خانه می‌نشینم تا ایمانی که سزاوار من است به سراغم آید.
اگر عمری باشد، هر درختی را که دیدم در آغوش می‌گیرم، هر گلی را می‌بویم، و هر کوهی را بازیگاه می‌بینم و تنها یک تردید را در دل نگه می‌دارم: طلوع خورشید زیباتر است یا غروب آن.
اگر عمری باشد، سیاست‌مداران را از دو حال بیرون نمی‌دانم: آنان که دروغ را به راست می‌آرایند و آنان که راست را به دروغ می‌آلایند.
اگر عمری باشد، همچنان برای آزادی و آبادی کشورم می‌کوشم.
اگر عمری باشد، رازگشایی از معمای هستی را به کودکان کهنسال می‌سپارم.
اگر عمری باشد، از هر عقیده‌ای می‌گریزم، چونان گنجشک از چنگال عقاب.
اگر عمری باشد، در جنگل‌های بیشتری گم می‌شوم؛ کوه‌های بیشتری را می‌نوردم؛ ساعت‌های بیشتری به امواج‌ دریا خیره می‌شوم؛ دانه‌های بیشتری در زمین می‌کارم و زباله‌های بیشتری از روی زمین برمی‌دارم.
اگر عمری باشد، کمتر غم نان می‌خورم و بیشتر غم جان می‌پرورم.
اگر عمری باشد، دیگر هیچ گنجی را باور نمی‌کنم جز گنج گهربار کوشش و زحمت.
اگر عمری باشد، برای خشنودی، منتظر اتفاقات خوشایند نمی‌نشینم.
اگر عمری باشد، خدایی را می‌پرستم که جز محراب حیرت، در شاُن او نیست.
اگر عمری باشد، قدر دوستان و عزیزانم را بیشتر می‌دانم.
(رضا بابایی)

حسین جاوید
@Virastaar
کسانی که با متن‌های اداری و رسمی دوره‌ی قاجار سروکار داشته‌اند لابد با نام ترکی سال‌ها مواجه شده‌اند. قاجارها، چنان‌که می‌دانیم، دودمانی ترک‌تبار بوده‌اند و در مکاتبات رسمی دوره‌ی قاجار، اغلب، تاریخ ترکی هم کنار تاریخ قمری ذکر شده است. این تاریخ ظاهراً فقط جنبه‌ی دیوانی و اداری داشته و در متون عمومی این دوره شواهد کم‌شماری دارد (نه اینکه استفاده نشده، بلکه بسامد پایینی دارد).

عبدالله مستوفی در کتاب شرح زندگانی من اطلاعات خوبی درباره‌ی سال‌های ترکی ثبت کرده است:

«با اینکه مالیات را از روى سال شمسى می‌گرفتند و حقوق نوکر دیوان را هم سالیانه و از روى سال‌هاى شمسى می‌پرداختند، معهذا حساب سنوات از روى سال شمسى سیصد و شصت و پنج روز و پنج ساعت و کسرى است و این یازده روز کسرى تفاوت موجب آن می‌شد که جز هر سى و چند سال یک بار هیچ‌وقت سال مالیاتى با سال تقویمى مطابق نباشد. براى رفع همین منقصت، دوره‌هاى دوازده ساله‌ی ترکى (سیچقان ایل و اود ایل و بارس ئیل و توشقان ئیل و لوى ئیل و ئیلان ئیل و یونت ئیل و قوى ئیل و بیچى ئیل و تخاقوى ئیل و ایت ئیل و تنگوز ئیل) را که مسلماً همراه سلجوقیان و یا مغول به ایران آمده است محفوظ داشته و در دفاتر دولتى در هر سال یکى از این اسامى دوازده گانه را با تاریخ قمرى توأماً ذکر می‌کردند که اساس سال مالیاتى محفوظ بماند.»

فروغ اصفهانی هم در کتاب فروغستان (سده‌ی سیزده هجری) از سال‌های ترکی چنین یاد کرده است:

«بدان که حکمای ختا شبانه‌روزی را به دوازده چاغ قسمت کرده‌اند... اسامی چاغ‌ها به ختائی و ترکی به این ترتیب است: اول کسکو که حال سیچقان گویند. دویم اود. سیم بارس. چهارم توشقان. پنجم لوی. ششم ئیلان. هفتم یونت. هشتم قوی. نهم بیچین. دهم داقوق که حال تخاقوی گویند. یازدهم ایت. دوازدهم تنگوز و طنقوز.»

معنی سال‌های ترکی، به‌ترتیب، چنین است:

۱. سیچقان ئیل (سال موش)
۲. اود ئیل (سال گاو)
۳. بارس ئیل (سال پلنگ)
۴. توشقان ئیل (سال خرگوش)
۵. لوی ئیل (سال نهنگ)
۶. ئیلان ئیل (سال مار)
۷. یونت ئیل (سال اسب)
۸. قوی ئیل (سال گوسفند)
۹. پیچی ئیل (سال میمون)
۱۰. تخاقوی ئیل (سال مرغ)
۱۱. ایت ئیل (سال سگ)
۱۲. تنگوز ئیل (سال خوک)

حسین جاوید
@Virastaar
2024/10/03 06:21:36
Back to Top
HTML Embed Code: