Forwarded from کتاب سده
#کتاب_سده منتشر کرد
#یادداشت_هایی_درباره_ی_سیاره_ای_ناآرام
#مت_هیگ/ ترجمهی #گیتا_گرکانی
#چاپ_دوم/ ۳۴۶ صفحه/ ۵۰۰ نسخه/ ۵۹۵۰۰ تومان
@SadePub
#یادداشت_هایی_درباره_ی_سیاره_ای_ناآرام
#مت_هیگ/ ترجمهی #گیتا_گرکانی
#چاپ_دوم/ ۳۴۶ صفحه/ ۵۰۰ نسخه/ ۵۹۵۰۰ تومان
@SadePub
هنگام ویرایش یا نمونهخوانی روی کاغذ، بهتر است تا جای ممکن اصلاحاتی را که مد نظرمان است در گوشههای چپ و راست صفحه بنویسیم، نه در بین سطرها. در این صورت، اپراتوری که اصلاحات را از روی کاغذ به فایل کامپیوتری منتقل میکند راحتتر آنها را میبیند و ضریب خطا و احتمال جاافتادگی پایین میآید.
@Virastaar
@Virastaar
دکتر هاینریش یونکر، زبانشناس و شرقشناس نامی آلمانی، در سال ۱۹۱۲ کتابی با نام Frahang ī pahlawīg به چاپ رساند که موضوع آن عمدتاً کلمات موسوم به «هزوارش» در متون فارسی میانه است. سالها گذشت و محققان دیگری به این موضوع پرداختند و بهخصوص کار ارزشمندی که اریش ابلینگ منتشر کرد (با توجه به تسلط او به زبانهای سامی بهویژه اکدی و آشوری) ضعفهای کار یونکر را نشان داد. یونکر در سال ۱۹۵۵ سراغ کتاب خودش رفت و قرائت جدیدی بر اساس یافتههای متأخر ارائه داد، یعنی ۴۳ سال بعد هم از اندیشهی اصلاح خطاهای خود غافل نبود!
آنوقت بعضی از محققان کتابهایی دارند که بیست یا سی چاپ (و حتی بیشتر) با غلطهای واضح و اشتباهات بزرگ به چاپ رسیدهاند و میرسند و آنها حوصله یا فرصت نمیکنند کتابشان را ورقی بزنند و دستی به سر و گوشش بکشند!
@Virastaar
آنوقت بعضی از محققان کتابهایی دارند که بیست یا سی چاپ (و حتی بیشتر) با غلطهای واضح و اشتباهات بزرگ به چاپ رسیدهاند و میرسند و آنها حوصله یا فرصت نمیکنند کتابشان را ورقی بزنند و دستی به سر و گوشش بکشند!
@Virastaar
امروز رسماً پایان سه سالگی و آغاز چهار سالگی #کتاب_سده است. البته، درواقع دو سال و نیم است که چاپ کتاب را شروع کردهایم و آنچه در عکس میبینید حاصل همین مدت است. خدا را شکر، کارها روی روال است و بهرغم همهی تنگناهای این سالها و این روزها، کارمان را با انرژی پیش میبریم و کتابهای زیادی از استادان و مترجمان و نویسندگان درجهیک در دست انتشار داریم، بسیاری از کتابهایی هم که در تصویرند در نوبت تجدید چاپاند.
من همیشه گفتهام خودم را خوششانس میدانم، چون طی سالهای کارم (نه فقط در #سده که در همهی مؤسساتی که تجربهی کار در آنها را داشتهام) با کسانی همکاری کردهام که چه به لحاظ فنی و چه به لحاظ اخلاقی بهترینها بودهاند. همهی کسانی که در این سه سال کتابهایشان را چاپ کردم میتوانستند آثارشان را به ناشران قدیمی و نامی بسپارند، اما به من لطف و اعتماد کردند و فرصت دادند #سده هم امکان رشد بیابد. این اسمهایی که روی کتابهای سه سال اخیر نقش بستهاند برای من عزیزترینها هستند.
و حرف آخر اینکه، از همهی شما ممنونم.
@Virastaar
من همیشه گفتهام خودم را خوششانس میدانم، چون طی سالهای کارم (نه فقط در #سده که در همهی مؤسساتی که تجربهی کار در آنها را داشتهام) با کسانی همکاری کردهام که چه به لحاظ فنی و چه به لحاظ اخلاقی بهترینها بودهاند. همهی کسانی که در این سه سال کتابهایشان را چاپ کردم میتوانستند آثارشان را به ناشران قدیمی و نامی بسپارند، اما به من لطف و اعتماد کردند و فرصت دادند #سده هم امکان رشد بیابد. این اسمهایی که روی کتابهای سه سال اخیر نقش بستهاند برای من عزیزترینها هستند.
و حرف آخر اینکه، از همهی شما ممنونم.
@Virastaar
تجمیع سامانههای فیپا و ارشاد، محاسن پرشمار و یک عیب
همانطور که اهل فن میدانند، در سالهای اخیر و تا همین چند روز پیش، سامانههای سازمان اسناد و کتابخانهی ملی ایران (متولی صدور فیپا) و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (متولی صدور مجوز انتشار کتاب) از هم جدا بود. ناشران برای اینکه بتوانند کتابی را در سامانهی مجوز ارشاد ثبت کنند نیاز داشتند برای کتاب فیپا بگیرند. روال صدور فیپا هم چنین بود که هر ناشر با ارائهی سی صفحه از متن کتاب قادر بود فیپا را ثبت و دریافت کند.
چند روز است این دو سامانه به هم متصل شدهاند (هرچند، ابعاد واقعی ماجرا هنوز برای ما ناشران هم مشخص نیست)، یعنی اینکه شما همزمان با درخواست مجوز، درخواست صدور فیپا هم خواهید کرد. فیپاهایی هم که در روزهای اخیر به شیوهی سابق ثبت شدهاند بهزودی حذف خواهند شد و باید بر اساس شیوهی جدید مجدداً پروسه را طی کنند. نتیجهی بدیهی چنین شرایطی این است: شما تا متن کامل یک کتاب (اعم از تألیف یا ترجمه) را در اختیار نداشته باشید، قادر نخواهید بود پروسهی انتشار آن را آغاز کنید.
به فرض اینکه شرایط به همین شکل باقی بماند، محاسنی بر موضوع مترتب است که سعی میکنم آنها را با زبان ساده شرح دهم.
⭕️ از آنجا که سازمان اسناد و کتابخانهی ملی ایران در مواجهه با حجم بسیار زیاد تقاضاها ابزاری برای اعتبارسنجی نداشت، این امکان فراهم بود که ناشران سی صفحه از متن کتاب دیگری را بهعنوان متن کتابی که درخواست فیپا برایش دارند ارائه کنند! یعنی چه؟ یعنی امروز کتابی در غرب منتشر میشد و شما برای اینکه فیپایش را ثبت کنید و بگویید اولین ناشری هستید که فیپا گرفتهاید، سی صفحه از متنی دیگر را با عنوان متن آن کتاب مد نظر ثبت میکردید و فیپا به نامتان صادر میشد! حتی فرضاً چنین هم که نبود، با سی صفحهی واقعی از متن کتاب (و نه کل آن) فیپای کتاب صادر میشد. ناشران و همکاران دیگر سایت سازمان اسناد را چک میکردند و گمان میکردند فلان نشر یا فلان مترجم (که غالباً هم حرفهای نبود) دارد روی فلان کتاب کار میکند و ممکن بود از ترجمهی آن کتاب منصرف شوند. نتیجهی چنین موضوعی از دور خارج شدن بسیاری از مترجمان و ناشران حرفهای در رقابت با ناشران یا مترجمانی بود که صرفاً زودتر فیپا را ثبت کرده بودند و هیچ امتیاز دیگری نداشتند. با شرایط جدید، این وضعیت تغییر خواهد کرد.
⭕️ در سالهای اخیر، هزاران فیپا صادر شده که با گذشت ماهها و سالها و حتی دههها (!) خبری از انتشار کتابهای مرتبط با آنها نیست؛ یعنی چه؟ یعنی اینکه ــ آنطور که پیشتر توضیح دادم ــ ناشران برای کتابهایی فیپا ثبت کردهاند که هرگز منتشر نشدهاند! این دست کتابها هم معمولاً از دایرهی انتشار مجدد ناشران و مترجمان حرفهای خارج میشد. با شرایط جدید، این وضعیت هم تغییر خواهد کرد و از این پس پژوهشگران و مترجمان و ناشران اطلاعات دقیقتری از کتابهای بازار به دست خواهند آورد.
⭕️ بسیاری از ناشران و کارشناسان نشر، بعد از دریافت کتابهای پیشنهادی و در پروسهی بررسی آثار، ابتدا سایت سازمان اسناد را چک میکردند که ببینند ناشران دیگری هم برای کتاب فیپا گرفتهاند یا خیر. حالا اینها مجبورند در بسیاری از موارد صرفاً بر اساس کیفیت خود کتاب و قدرت بازاریابیشان تصمیم بگیرند، نه بر این مبنا که آیا ناشر دیگری آن را در دست انتشار دارد یا خیر، چون ممکن است کتابی مثلاً هشت ماه در پروسهی ترجمه و نشر باشد و در پایان راه باشد اما هنوز فیپا نداشته باشد (چون کامل نیست) و ناشر دیگری تازه بخواهد پروسهی انتشار آن را استارت بزند (چون طبعاً از کار همکار دیگر مطلع نیست).
⭕️ ناشران یا مترجمان بیاخلاقی بودند که صرفاً بر اساس فیپاهای نشرهای دیگر اقدام به انتخاب کار برای ترجمه میکردند. این دست نشرها باید فکر شیوهی جدید باشند. یعنی چه؟ یعنی اینکه میرفتند بررسی میکردند که فلان مترجم خوشسلیقه یا فلان ناشر بازارشناس چه آثاری را دست انتشار دارد، بعد همان آثار را میدانند برای ترجمهی مجدد. طبیعی است که ناشر اول باید بعد از ثبت فیپا چند هفته تا چند ماه را منتظر صدور مجوز کتاب میماند و این زمان فرصت خوبی برای آن ناشر یا مترجم سودجو بود که کارش را پیش ببرد و ترجمهی آن کتاب را به سرانجام برساند. از این جنبه هم ناشران خلاقتر سود خواهند برد.
در کنار محاسن گفتهشده، عیب بزرگ این کار هم طبیعتاً این است که موازیکاریها بین حرفهایهایی که سراغ ترجمهی مجدد نمیرفتند افزایش خواهد یافت. ضمناً، از آنجا که فعلاً فقط صدور مجوز ناشران تهرانی کاملاً سیستمی است، هنوز مشخص نیست وزارتخانه برای ادارات کل شهرستانها (که بعضاً اجازهی مستقل صدور مجوز کتاب دارند) چه فکری کرده است و ناشران استانهای دیگر چطور باید با این چالش مواجه شوند.
@Virastaar
همانطور که اهل فن میدانند، در سالهای اخیر و تا همین چند روز پیش، سامانههای سازمان اسناد و کتابخانهی ملی ایران (متولی صدور فیپا) و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (متولی صدور مجوز انتشار کتاب) از هم جدا بود. ناشران برای اینکه بتوانند کتابی را در سامانهی مجوز ارشاد ثبت کنند نیاز داشتند برای کتاب فیپا بگیرند. روال صدور فیپا هم چنین بود که هر ناشر با ارائهی سی صفحه از متن کتاب قادر بود فیپا را ثبت و دریافت کند.
چند روز است این دو سامانه به هم متصل شدهاند (هرچند، ابعاد واقعی ماجرا هنوز برای ما ناشران هم مشخص نیست)، یعنی اینکه شما همزمان با درخواست مجوز، درخواست صدور فیپا هم خواهید کرد. فیپاهایی هم که در روزهای اخیر به شیوهی سابق ثبت شدهاند بهزودی حذف خواهند شد و باید بر اساس شیوهی جدید مجدداً پروسه را طی کنند. نتیجهی بدیهی چنین شرایطی این است: شما تا متن کامل یک کتاب (اعم از تألیف یا ترجمه) را در اختیار نداشته باشید، قادر نخواهید بود پروسهی انتشار آن را آغاز کنید.
به فرض اینکه شرایط به همین شکل باقی بماند، محاسنی بر موضوع مترتب است که سعی میکنم آنها را با زبان ساده شرح دهم.
⭕️ از آنجا که سازمان اسناد و کتابخانهی ملی ایران در مواجهه با حجم بسیار زیاد تقاضاها ابزاری برای اعتبارسنجی نداشت، این امکان فراهم بود که ناشران سی صفحه از متن کتاب دیگری را بهعنوان متن کتابی که درخواست فیپا برایش دارند ارائه کنند! یعنی چه؟ یعنی امروز کتابی در غرب منتشر میشد و شما برای اینکه فیپایش را ثبت کنید و بگویید اولین ناشری هستید که فیپا گرفتهاید، سی صفحه از متنی دیگر را با عنوان متن آن کتاب مد نظر ثبت میکردید و فیپا به نامتان صادر میشد! حتی فرضاً چنین هم که نبود، با سی صفحهی واقعی از متن کتاب (و نه کل آن) فیپای کتاب صادر میشد. ناشران و همکاران دیگر سایت سازمان اسناد را چک میکردند و گمان میکردند فلان نشر یا فلان مترجم (که غالباً هم حرفهای نبود) دارد روی فلان کتاب کار میکند و ممکن بود از ترجمهی آن کتاب منصرف شوند. نتیجهی چنین موضوعی از دور خارج شدن بسیاری از مترجمان و ناشران حرفهای در رقابت با ناشران یا مترجمانی بود که صرفاً زودتر فیپا را ثبت کرده بودند و هیچ امتیاز دیگری نداشتند. با شرایط جدید، این وضعیت تغییر خواهد کرد.
⭕️ در سالهای اخیر، هزاران فیپا صادر شده که با گذشت ماهها و سالها و حتی دههها (!) خبری از انتشار کتابهای مرتبط با آنها نیست؛ یعنی چه؟ یعنی اینکه ــ آنطور که پیشتر توضیح دادم ــ ناشران برای کتابهایی فیپا ثبت کردهاند که هرگز منتشر نشدهاند! این دست کتابها هم معمولاً از دایرهی انتشار مجدد ناشران و مترجمان حرفهای خارج میشد. با شرایط جدید، این وضعیت هم تغییر خواهد کرد و از این پس پژوهشگران و مترجمان و ناشران اطلاعات دقیقتری از کتابهای بازار به دست خواهند آورد.
⭕️ بسیاری از ناشران و کارشناسان نشر، بعد از دریافت کتابهای پیشنهادی و در پروسهی بررسی آثار، ابتدا سایت سازمان اسناد را چک میکردند که ببینند ناشران دیگری هم برای کتاب فیپا گرفتهاند یا خیر. حالا اینها مجبورند در بسیاری از موارد صرفاً بر اساس کیفیت خود کتاب و قدرت بازاریابیشان تصمیم بگیرند، نه بر این مبنا که آیا ناشر دیگری آن را در دست انتشار دارد یا خیر، چون ممکن است کتابی مثلاً هشت ماه در پروسهی ترجمه و نشر باشد و در پایان راه باشد اما هنوز فیپا نداشته باشد (چون کامل نیست) و ناشر دیگری تازه بخواهد پروسهی انتشار آن را استارت بزند (چون طبعاً از کار همکار دیگر مطلع نیست).
⭕️ ناشران یا مترجمان بیاخلاقی بودند که صرفاً بر اساس فیپاهای نشرهای دیگر اقدام به انتخاب کار برای ترجمه میکردند. این دست نشرها باید فکر شیوهی جدید باشند. یعنی چه؟ یعنی اینکه میرفتند بررسی میکردند که فلان مترجم خوشسلیقه یا فلان ناشر بازارشناس چه آثاری را دست انتشار دارد، بعد همان آثار را میدانند برای ترجمهی مجدد. طبیعی است که ناشر اول باید بعد از ثبت فیپا چند هفته تا چند ماه را منتظر صدور مجوز کتاب میماند و این زمان فرصت خوبی برای آن ناشر یا مترجم سودجو بود که کارش را پیش ببرد و ترجمهی آن کتاب را به سرانجام برساند. از این جنبه هم ناشران خلاقتر سود خواهند برد.
در کنار محاسن گفتهشده، عیب بزرگ این کار هم طبیعتاً این است که موازیکاریها بین حرفهایهایی که سراغ ترجمهی مجدد نمیرفتند افزایش خواهد یافت. ضمناً، از آنجا که فعلاً فقط صدور مجوز ناشران تهرانی کاملاً سیستمی است، هنوز مشخص نیست وزارتخانه برای ادارات کل شهرستانها (که بعضاً اجازهی مستقل صدور مجوز کتاب دارند) چه فکری کرده است و ناشران استانهای دیگر چطور باید با این چالش مواجه شوند.
@Virastaar
ویراستار
تجمیع سامانههای فیپا و ارشاد، محاسن پرشمار و یک عیب همانطور که اهل فن میدانند، در سالهای اخیر و تا همین چند روز پیش، سامانههای سازمان اسناد و کتابخانهی ملی ایران (متولی صدور فیپا) و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (متولی صدور مجوز انتشار کتاب) از هم جدا…
توضیحات جناب آقای دکتر مرادینیا، مدیر کل ادارهی کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی:
«سلام، به نکات درستی اشاره فرمودید. تجمیع سامانه اخذ مجوز، فیپا و شابک (بزودی) محاسن فراوانی برای ناشران دارد. علت اصلی این رویکرد، علاوه بر مواردی که بر شمردید، افزایش سرعت کار برای ناشران و صرفه جویی در وقت نیز بوده است. پشت این کار صرف دهها ساعت وقت برای آماده کردن زیرساخت های فنی و نیز انجام هماهنگی با کتابخانه ملی و خانه کتاب بوده است.
ضمنا ده استان مورد نظر نیز از هفته اول دی به این سامانه متصل خواهند شد.
از دریافت نقطه نظرات شما در زمینه مسائل حوزه کتاب خوشحال خواهیم شد.»
با سپاس از ایشان.
@Virastaar
«سلام، به نکات درستی اشاره فرمودید. تجمیع سامانه اخذ مجوز، فیپا و شابک (بزودی) محاسن فراوانی برای ناشران دارد. علت اصلی این رویکرد، علاوه بر مواردی که بر شمردید، افزایش سرعت کار برای ناشران و صرفه جویی در وقت نیز بوده است. پشت این کار صرف دهها ساعت وقت برای آماده کردن زیرساخت های فنی و نیز انجام هماهنگی با کتابخانه ملی و خانه کتاب بوده است.
ضمنا ده استان مورد نظر نیز از هفته اول دی به این سامانه متصل خواهند شد.
از دریافت نقطه نظرات شما در زمینه مسائل حوزه کتاب خوشحال خواهیم شد.»
با سپاس از ایشان.
@Virastaar
اگر به این نکته دقت کنید، مشکلات ضبط اسامی در متنی که تألیف، ترجمه یا ویرایش میکنید تا حدود زیادی حل میشود:
اسامی خاصی که در متن میآیند، اعم از نام افراد و جایها و ...
❌بولد نمیشوند.
❌ایرانیک نمیشوند.
❌داخل گیومه قرار نمیگیرند.
❌زیر آنها خط کشیده نمیشود.
@Virastaar
اسامی خاصی که در متن میآیند، اعم از نام افراد و جایها و ...
❌بولد نمیشوند.
❌ایرانیک نمیشوند.
❌داخل گیومه قرار نمیگیرند.
❌زیر آنها خط کشیده نمیشود.
@Virastaar
Forwarded from کتاب سده
jashname.pdf
216.2 KB
فهرست مقالات منتشرشده در جشننامهی دکتر سیروس شمیسا. این کتاب بهتازگی در ۱۰۸۶ صفحه با قطع وزیری و جلد سخت منتشر شده است.
@SadePub
@SadePub
وقتی برای چکآپ تشریف میبرید پیش پزشک و او آزمایش مینویسد و معاینهتان میکند و بعد اعلام میکند مشکلی ندارید، پیش خودتان گمان میکنید پزشک کمکاری کرده و وظیفهاش را درست انجام نداده است؟ قطعاً اینطور نیست.
هنگام ویرایش هم باید در نظر داشته باشید که درست انجام دادن کار به معنای دست بردن زیاد در متن و اعمال تغییرات پرتعداد روی آن نیست. چه بسا متنهایی که نثر و زبان شستهرفته و کمایراد دارند و صرفاً نیاز است یک بار خوانده شوند تا مطمئن شویم ناهمسانی و خطایی ندارند. در بعضی متون شاید حتی هر چند صفحه یک بار صرفاً نیاز به تغییر یا اصلاحی کوچک باشد.
ویراستارهای کمتجربه گمان میکنند کار خوب یعنی کار زیاد! ــ اینطور نیست. کار خوب یعنی کاری که در آن هیچ خطایی از نظر دور نمانده باشد و سبک نویسنده و مترجمش هم حفظ شده باشد. سیاه کردن متن به معنی وجدان کاری یا تخصص بالای شما نیست؛ هنر آن است که با کمترین و ضروریترین تغییرات، و در عین حال به بهترین شکل ممکن، متن را ویرایش کنید.
@Virastaar
هنگام ویرایش هم باید در نظر داشته باشید که درست انجام دادن کار به معنای دست بردن زیاد در متن و اعمال تغییرات پرتعداد روی آن نیست. چه بسا متنهایی که نثر و زبان شستهرفته و کمایراد دارند و صرفاً نیاز است یک بار خوانده شوند تا مطمئن شویم ناهمسانی و خطایی ندارند. در بعضی متون شاید حتی هر چند صفحه یک بار صرفاً نیاز به تغییر یا اصلاحی کوچک باشد.
ویراستارهای کمتجربه گمان میکنند کار خوب یعنی کار زیاد! ــ اینطور نیست. کار خوب یعنی کاری که در آن هیچ خطایی از نظر دور نمانده باشد و سبک نویسنده و مترجمش هم حفظ شده باشد. سیاه کردن متن به معنی وجدان کاری یا تخصص بالای شما نیست؛ هنر آن است که با کمترین و ضروریترین تغییرات، و در عین حال به بهترین شکل ممکن، متن را ویرایش کنید.
@Virastaar
متنهای برجستهای که طی چند هزار سال به زبانهای ایرانی (اوستایی، پهلوی، فارسی نو و...) نوشته شدهاند حرفهای زیادی برای گفتن دارند.
✔️در اوستا زبان بخشهای قدیمیتر (معروف به اوستای گاهانی) با زبان بخشهای متأخر فرق دارد.
✔️در فارسی میانه زبان متنهایی که مثلاً در اوایل دورهی ساسانی نوشته شدهاند با زبان متنهای اواخر دورهی ساسانی تفاوت دارد.
✔️در فارسی نو زبان متونی که در قرون مختلف نوشته شدهاند متفاوت است و نویسندههای قرون مختلف دایرهی واژگان و گاه حتی ویژگیهای دستوری خاصی دارند.
مفهوم اینها چیست؟ خیلی ساده: زبان در معرض تغییر و تحول است و گویشوران و نویسندگان هر عصر از زبان همان عصر استفاده کردهاند.
سخن کوتاه، غرضم از این یادآوری این است که بگویم اگر نثرهای مصنوع و متکلف را کنار بگذاریم (که در ارزش و اعتبار آنها هم بحث بسیار است)، هیچ کاتب و نویسندهی کاربلد و عاقلی را در تاریخ زبانهای ایرانی پیدا نمیکنیم که زبان قرنهای دیگر را تقلید کرده باشد! چه شده است که بعضی از نویسندههای معاصر ما (که متأسفانه اغلب بنام هم هستند) تمام زورشان را میزنند که مثلاً ادای بیهقی را دربیاورند یا ویژگیهای دستوری زبان فارسی در قرن پنجم هجری را بهزور در متنشان بگنجانند؟!
بزرگترین مصنفان دنیا در همهی قرون کسانی بودهاند که زبان روزگار خودشان را به بهترین و سلیسترین شکل به کار میگرفتهاند، نه کسانی که نثر پیشینیان را تقلید میکردهاند.
@Virastaar
✔️در اوستا زبان بخشهای قدیمیتر (معروف به اوستای گاهانی) با زبان بخشهای متأخر فرق دارد.
✔️در فارسی میانه زبان متنهایی که مثلاً در اوایل دورهی ساسانی نوشته شدهاند با زبان متنهای اواخر دورهی ساسانی تفاوت دارد.
✔️در فارسی نو زبان متونی که در قرون مختلف نوشته شدهاند متفاوت است و نویسندههای قرون مختلف دایرهی واژگان و گاه حتی ویژگیهای دستوری خاصی دارند.
مفهوم اینها چیست؟ خیلی ساده: زبان در معرض تغییر و تحول است و گویشوران و نویسندگان هر عصر از زبان همان عصر استفاده کردهاند.
سخن کوتاه، غرضم از این یادآوری این است که بگویم اگر نثرهای مصنوع و متکلف را کنار بگذاریم (که در ارزش و اعتبار آنها هم بحث بسیار است)، هیچ کاتب و نویسندهی کاربلد و عاقلی را در تاریخ زبانهای ایرانی پیدا نمیکنیم که زبان قرنهای دیگر را تقلید کرده باشد! چه شده است که بعضی از نویسندههای معاصر ما (که متأسفانه اغلب بنام هم هستند) تمام زورشان را میزنند که مثلاً ادای بیهقی را دربیاورند یا ویژگیهای دستوری زبان فارسی در قرن پنجم هجری را بهزور در متنشان بگنجانند؟!
بزرگترین مصنفان دنیا در همهی قرون کسانی بودهاند که زبان روزگار خودشان را به بهترین و سلیسترین شکل به کار میگرفتهاند، نه کسانی که نثر پیشینیان را تقلید میکردهاند.
@Virastaar
حتماً میدانید که در فارسی نو شش واکه داریم: سه واکهی کوتاه و سه واکهی بلند. البته در دورههای پیشین زبان فارسی واکههای دیگری هم داشتهایم که از بین رفتهاند.
گاهی نویسندهها برای تأکید بیشتر روی بعضی از واژهها تعدادی از حروف آنها را چند بار مینویسند. مثلاً، «واااااای» یا «بیااا».
نکته اینجاست که وقتی قرار است از این تکنیک استفاده شود بهتر است در واژههایی باشد که واکه دارند و فقط هم واکههای بلند تکرار بشوند. فرض کنید بنویسیم «بیااا اینجججااا». امکان تلفظ سه همخوان «ج» پشتسرهم در چنین عبارتی وجود دارد؟! بدیهی است که پاسخ خیر است. اما بهراحتی میتوان تکرار حرف «ا» را نشانهای از کشیدگی دانست. اصولاً هم این ویژگی مختص گفتار است و گویشوران فارسی بهطور طبیعی برای بیان تأکید یا تعجب میل به کشیدن واکههای بلند (/ɒː/, /iː/, /uː/) دارند.
@Virastaar
گاهی نویسندهها برای تأکید بیشتر روی بعضی از واژهها تعدادی از حروف آنها را چند بار مینویسند. مثلاً، «واااااای» یا «بیااا».
نکته اینجاست که وقتی قرار است از این تکنیک استفاده شود بهتر است در واژههایی باشد که واکه دارند و فقط هم واکههای بلند تکرار بشوند. فرض کنید بنویسیم «بیااا اینجججااا». امکان تلفظ سه همخوان «ج» پشتسرهم در چنین عبارتی وجود دارد؟! بدیهی است که پاسخ خیر است. اما بهراحتی میتوان تکرار حرف «ا» را نشانهای از کشیدگی دانست. اصولاً هم این ویژگی مختص گفتار است و گویشوران فارسی بهطور طبیعی برای بیان تأکید یا تعجب میل به کشیدن واکههای بلند (/ɒː/, /iː/, /uː/) دارند.
@Virastaar
هوشمندی در انتخاب قطع یکی از ویژگیهای ضروری برای ویراستارهای تحریریه و نیز ناشران است. انتخاب قطع نامناسب مساوی است با شکست تجاری و معنوی کتاب. مثلاً، انتخاب قطع وزیری برای رمانها یا داستانهای کوتاه انتخابی اشتباه و به احتمال بسیار زیاد منتج به شکست است (مگر استثنائاتی در حوزهی کارهای حجیم کلاسیک).
@Virastaar
@Virastaar
یعنی در دمودستگاه این ناشر یک ویراستار که نه، فردی با سواد معمول پیدا نمیشده که این مثلاً مقدمه را یک بار از ابتدا تا انتها بخواند؟!
@Virastaar
@Virastaar
اگر قرار بر اصلاح رسمالخطی این شعر فردوسی باشد، چه ایرادی را برطرف میکنید؟
✅ دو کار است هر دو بهنفرین و بد/ گزاینده رسمی بدآیین و بد
پاسخ را برای من نفرستید. تا چند ساعت دیگر پاسخ را در کانال خواهم گذاشت.
@Virastaar
✅ دو کار است هر دو بهنفرین و بد/ گزاینده رسمی بدآیین و بد
پاسخ را برای من نفرستید. تا چند ساعت دیگر پاسخ را در کانال خواهم گذاشت.
@Virastaar
حالا که باران و برف اکثر نقاط ایران را در بر گرفته، بد نیست بدانید در فارسی میانه دو واژهی «snēxr» و «snēzag» را داشتهایم که بهترتیب به معنای «ابر بارانزا» و «ابر برفآور» بودهاند. البته، از تلفظ دقیق این اسامی مطلع نیستیم و بهسبب پیچیدگیهای خط پهلوی، محتمل است که با تغییراتی جزئی نسبت به آوانگاری بالا تلفظ میشدهاند. متأسفانه، امروزه واژههای بسیطی نداریم که چنین مفاهیمی را افاده کنند.
فارسی زبانی پربار و زیبا است که گذشتهای پرشکوه و غنی داشته و حال و آیندهی آن هم به شیوهی پاسبانی ما بستگی دارد.
@Virastaar
فارسی زبانی پربار و زیبا است که گذشتهای پرشکوه و غنی داشته و حال و آیندهی آن هم به شیوهی پاسبانی ما بستگی دارد.
@Virastaar
ویراستار
اگر قرار بر اصلاح رسمالخطی این شعر فردوسی باشد، چه ایرادی را برطرف میکنید؟ ✅ دو کار است هر دو بهنفرین و بد/ گزاینده رسمی بدآیین و بد پاسخ را برای من نفرستید. تا چند ساعت دیگر پاسخ را در کانال خواهم گذاشت. @Virastaar
«ب» وقتی صفت میسازد چسبیده به کلمهی پس از خود نوشته میشود. مثلاً: «بنام» (مشهور)، «بخرد» (خردمند) و...
«بنفرین» صفتی است به معنای «نفرینشده» و «ب» در آن صورت پیوسته دارد.
✅ دو کار است هر دو بنفرین و بد/ گزاینده رسمی بدآیین و بد
@Virastaar
«بنفرین» صفتی است به معنای «نفرینشده» و «ب» در آن صورت پیوسته دارد.
✅ دو کار است هر دو بنفرین و بد/ گزاینده رسمی بدآیین و بد
@Virastaar
ویراستار
حالا که باران و برف اکثر نقاط ایران را در بر گرفته، بد نیست بدانید در فارسی میانه دو واژهی «snēxr» و «snēzag» را داشتهایم که بهترتیب به معنای «ابر بارانزا» و «ابر برفآور» بودهاند. البته، از تلفظ دقیق این اسامی مطلع نیستیم و بهسبب پیچیدگیهای خط پهلوی،…
پیرو پست بالا، آقای محمدمهدی یزدانی، دانشجوی کارشناسی ارشد آموزش زبان روسی دانشگاه تهران، توضیح زیر را راجع به واژهی «snēxr» فرستادهاند که جالب توجه به نظر میرسد:
🔹این واژۀ هندواروپاییِ مشترک در زبانهای اسلاوی شرقی به شکلهای مختلف (کرواسی snijeg، در اوکراینی snig، در بلاروسی sneh، در اسلواکی sneh، در صربستان sneg، در روسی Snek) باقیمانده، در فارسی جای خودش را به «وفر» سپس «ورف» و بعد از آن به «برف» داده است.
🔹تبدیل همخوانهای «خ» و «گ» در واژۀ «snēxr» هنوز هم در روسی امروز فعال است و در گویشهای جنوبی روسیه که به فلات ایران نزدیکتر است «گ» در بعضی کلمات «خ» تلفظ میشود. در واژۀ «snēzag» نیز تبدیل «ز» به «ژ» تناوب آوایی معمول در روسی است.
Снег —Снежный
سْنِک[گ] (برف) —> سْنِژنی (برفی)
@Virastaar
🔹این واژۀ هندواروپاییِ مشترک در زبانهای اسلاوی شرقی به شکلهای مختلف (کرواسی snijeg، در اوکراینی snig، در بلاروسی sneh، در اسلواکی sneh، در صربستان sneg، در روسی Snek) باقیمانده، در فارسی جای خودش را به «وفر» سپس «ورف» و بعد از آن به «برف» داده است.
🔹تبدیل همخوانهای «خ» و «گ» در واژۀ «snēxr» هنوز هم در روسی امروز فعال است و در گویشهای جنوبی روسیه که به فلات ایران نزدیکتر است «گ» در بعضی کلمات «خ» تلفظ میشود. در واژۀ «snēzag» نیز تبدیل «ز» به «ژ» تناوب آوایی معمول در روسی است.
Снег —Снежный
سْنِک[گ] (برف) —> سْنِژنی (برفی)
@Virastaar
ویراستار
#خیال_باز #احمد_حسن_زاده #نشرنون @Virastaar
خیالباز اولین رمان احمد حسنزاده است و چند روزی است که نشر نون آن را منتشر کرده و به بازار فرستاده است. حسنزاده قبلاً با دو مجموعهداستان موفق مستر جیکاک و آه ای مامان خود را بهعنوان نویسندهای جدی و صاحبسبک معرفی کرده بود.
خیالباز رمانی است با راوی اول شخص، اما روایتی خطی و عادی ندارد. راوی رمان (الیاس) پسربچهای است غیرعادی در خانوادهای غیرعادی و در شهری غیرعادی. نقصهای جسمانی و ناجسمانی راوی و کاراکترهای محوری دیگر (نظیر آداود) نمادی است از نقصانهای بسیار در جامعهای کوچک و مصیبتزده.
ما ماجراها را از دریچهی نگاه الیاس میبینیم، اما آنچه بهظاهر خط اصلی داستان است پوششی است برای روایت مهمتری که در زیرلایهی اثر جریان دارد. درواقع، تم اثر و خط ماجراهای مهمتر در خلال تکگوییهای الیاس شکل میگیرند و مستقیماً به آنها اشاره نمیشود، ماجراهایی مثل درگیریهای سیاسی پدر الیاس.
خیالباز دو نقطهی قوت دارد: کاراکترسازی و زبان خاص. شخصیتهای کتاب شخصیتهایی عمقیافتهاند و زبان کتاب هم زبانی تراشخورده و قواممند است. الیاس گاه یادآور بنجی خشم و هیاهو است، اما آشفتگی ذهنی او کمتر و روایتش روشنتر است.
خیالباز محاکات جنوب تفتیده و رنجور است، محاکات سرزمینی غنی که با ساکنانش بیرحم است.
این روزها که رمانهای فارسی خوب کمشمارند، انتشار خیالباز اتفاق خرسندکنندهای است.
@Virastaar
خیالباز رمانی است با راوی اول شخص، اما روایتی خطی و عادی ندارد. راوی رمان (الیاس) پسربچهای است غیرعادی در خانوادهای غیرعادی و در شهری غیرعادی. نقصهای جسمانی و ناجسمانی راوی و کاراکترهای محوری دیگر (نظیر آداود) نمادی است از نقصانهای بسیار در جامعهای کوچک و مصیبتزده.
ما ماجراها را از دریچهی نگاه الیاس میبینیم، اما آنچه بهظاهر خط اصلی داستان است پوششی است برای روایت مهمتری که در زیرلایهی اثر جریان دارد. درواقع، تم اثر و خط ماجراهای مهمتر در خلال تکگوییهای الیاس شکل میگیرند و مستقیماً به آنها اشاره نمیشود، ماجراهایی مثل درگیریهای سیاسی پدر الیاس.
خیالباز دو نقطهی قوت دارد: کاراکترسازی و زبان خاص. شخصیتهای کتاب شخصیتهایی عمقیافتهاند و زبان کتاب هم زبانی تراشخورده و قواممند است. الیاس گاه یادآور بنجی خشم و هیاهو است، اما آشفتگی ذهنی او کمتر و روایتش روشنتر است.
خیالباز محاکات جنوب تفتیده و رنجور است، محاکات سرزمینی غنی که با ساکنانش بیرحم است.
این روزها که رمانهای فارسی خوب کمشمارند، انتشار خیالباز اتفاق خرسندکنندهای است.
@Virastaar
نامزدهای جایزهی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در گروه زبان معرفی شدند و از سه کتابی که در موضوع «زبانهای باستانی» کاندیدا شدهاند دو کتاب از انتشارات کتاب سده است: اوستا و زبان پارسیگ.
برای من جای خوشحالی فراوان است. هر دو کتاب اوستا و زبان پارسیگ در حال تجدید چاپ هستند و از هفتهی آینده چاپ دوم آنها به بازار عرضه خواهد شد.
@SadePub
@Virastaar
برای من جای خوشحالی فراوان است. هر دو کتاب اوستا و زبان پارسیگ در حال تجدید چاپ هستند و از هفتهی آینده چاپ دوم آنها به بازار عرضه خواهد شد.
@SadePub
@Virastaar