Telegram Web Link
غلط تایپی (بان‌شناسی به‌جای زبان‌شناسی) روی جلد یک کتاب!

مطالب رو و پشت جلد کتاب‌ها حتماً باید با نمونه‌خوانی پس‌رو هم مرور شوند تا اشتباهات این‌چنینی رخ ندهند.

راستی، این عبارت هم حشو دارد: مترجمان زبان خارجی؛ دلیلش با شما.
@Virastaar
نوعی نمونه‌خوانی به نام Backward proofreading یا «نمونه‌خوانی پس‌رو» وجود دارد که در آن به‌جای اینکه از اولین کلمه‌ی سطر اول کتاب شروع به نمونه‌خوانی کنیم و به سمت انتها پیش برویم، از آخرین کلمه‌ی آخرین سطر کتاب شروع به خواندن می‌کنیم و به سمت ابتدای کتاب می‌رویم. ساختار بینایی و ادراک ما طوری است که بیشتر کلمات را بر اساس شکل ظاهری‌شان بازشناسی می‌کنیم و حرف‌به‌حرف آن‌ها را نمی‌خوانیم. مثلاً، با دیدن کلمه‌ی «اتاق» به‌سرعت آن را می‌شناسیم و پردازش می‌کنیم، نه اینکه «ا» و «ت» و «ا» و «ق» را جدا بخوانیم و از کنار هم گذاشتنشان به «اتاق» برسیم. با این اوصاف، هنگامی که داریم متنی را می‌خوانیم، مثلاً اگر به‌جای «خورشید» نوشته شده باشد «خورشبد»، بعید نیست که بدون دیدن این خطا از روی آن عبور کنیم. وقتی به‌صورت عادی نمونه‌خوانی می‌کنیم، توالی کلمات و جملات بار معنایی هم دارد و خود معنا هم دلیلی می‌شود بر اینکه اسیر جریان کتاب بشویم و دقتمان پایین‌تر بیاید. با «نمونه‌خوانی پس‌رو» جلوی این اتفاق را می‌گیریم و هر کلمه را به شکل واحدی مجزا پردازش می‌کنیم. در این صورت، احتمال خطا پایین‌تر می‌آید.

«نمونه‌خوانى پس‌رو» بسیار وقت‌گیر و پرهزینه است و تنها در موارد خاص کاربرد دارد. مثلاً، در انتشار کتاب‌های آسمانی که هیچ‌گونه اشتباهی در چاپ لغات آن‌ها پذیرفته نیست، یا در انتشار کتاب‌های نفیس.

@Virastaar
به نظرتان «با زحمت تقلا کردن» حشو دارد؟
(پاسخ را برای من نفرستید.)
@Virastaar
«ران» قسمتی از «پا» است و برخلاف مثلاً «مچ»، در قسمت دیگری از بدن وجود ندارد. یکی از اشتباهات متداول استفاده از عبارت حشوآمیز «ران پا» است. مگر «ران دست» هم داریم که «ران» را این‌طور متمایز می‌کنیم؟!
@Virastaar
اشکال دستوری این جمله را بیابید:
«در این موزه سه میلیون اشیای مختلف نگه‌داری می‌شود.»

(پاسخ را برای من نفرستید.)

@Virastaar
اشکال عبارت زیر را بیابید:
«رمان تخیلی»

(پاسخ را برای من نفرستید.)

@Virastaar
نشر ماهی که چند سالی است روی کپی کردن عناوین ناشران دیگر متمرکز شده این بار برای کتاب «HHhH» نوشته‌ی لوران بینه فیپای جالبی گرفته است! این کتاب پیش‌تر با نام «هایدریش مغز هیملر است» در نشر قطره منتشر شده بود. HHhH درواقع ابتدای کلمات جمله‌ی آلمانی « Himmlers Hirn heisst Heydrich» است که همان معنی «هایدریش مغز هیملر است» را می‌دهد. HHhH در عنوان کتاب اصلی «سرواژه» است. همان‌طور که در تصویر می‌بینید، نشر ماهی ترجمه‌ی عنوان فارسی را «ه ه ح ه» گذاشته است!
هر چه توضیح دهم، از طنز ماجرا کم می‌شود! فقط این را بگویم که در تاریخ خط فارسی برای اولین بار است که «ه» و «ح» نقش Caps Lock را به عهده می‌گیرند! اسباب شادی مخاطبان هم خواهد بود وقتی وارد کتاب‌فروشی می‌شوند و می‌گویند «هِهِهِه» را می‌خواهم! 😃
@Virastaar
«شوروی» وقتی فرو پاشید همان «شوروی» بود و «شوروی سابق» نبود! «شوروی سابق» اصطلاحی است که امروزه به نظام و کشورهای «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» اطلاق می‌شود که از سال ۱۹۲۲ تا سال ۱۹۹۱ در پهنه‌ی سیاسی و جغرافیایی جهان حضور داشت. بنابراین، بهتر است به‌جای عبارت «فروپاشی شوروی سابق»، از عبارت «فروپاشی شوروی» استفاده کنیم که فصیح‌تر است.
@Virastaar
لینک پیوستن به گروه اخبار کتاب، گروهی برای کتاب‌خوان‌ها و دست‌اندرکاران نشر
👇👇👇

https://www.tg-me.com/joinchat-BjLTaT4omNNk_mnEu9lG7Q

(لینک حداکثر‌ ۲۴ ساعت فعال است و پس از آن امکان پیوستن به گروه وجود نخواهد داشت)
یک مطلب انتقادآمیز من درباره‌ی ترجمه‌ی عنوان یکی از کتاب‌های نشر ماهی دو روز است صدر تا ذیل این نشر (از مدیران گرفته تا کارمندان و ویراستاران و...) را برآشفته کرده و در توییتر و تلگرام و هر جا که می‌توانند به توهین و برچسب‌زنی می‌پردازند و پست‌های سریالی منتشر می‌کنند! (حتماً ادامه هم خواهد داشت). شاهکارشان هم این است که یکی از مدیرانشان در توییتر به من برچسب #امنیتی زده! با حدود بیست سال سابقه‌ی فعالیت در نشر، اولین بار است می‌بینم یک ناشر در برابر نقد یکی از کتاب‌هایش این‌چنین برمی‌آشوبد و بدترین توهین‌های شخصی و بی‌ربط به موضوع را روا می‌دارد و کتاب ناشر دیگری را #زباله می‌خواند!
جالب است که اگر همین افراد به آرشیو نشرشان در آغاز راهش مراجعه کنند و به نوشته‌های سالیان دراز من در مطبوعات و پست‌های من در وبلاگ کتابلاگ و فیس‌بوک و اینستاگرام و...، می‌بینند من از افرادی بوده‌ام که بیشتر مطالب مثبت را درباره‌ی کتاب‌های ماهی منتشر کرده‌ام و بارها کتاب‌هایی را ستوده‌ام!
نشر ماهی دارد تلاش می‌کند هزینه‌ی انتقاد از خودش را بالا ببرد. این هم به هر حال نوعی سیاست است. طولی نمی‌کشد که دست‌اندرکاران این نشر خواهند فهمید با جواب عجولانه و سراسر توهینشان به پرستیژ نشرشان آسیب زدند و نشان دادند اصلاً انتقادپذیر نیستند. امیدوارم مدیران جدیدی که ظاهراً این‌نشر خوش‌سابقه را در اختیار گرفته‌اند زودتر سوار کار شوند و در مواقع این‌چنینی تصمیمات درست‌تری در اتاق فکرشان بگیرند.

یک صحبت هم با #مبارزان_سیاسی شاغل در نشر ماهی: با این رویکردهای دموکراتیکی که از شما دیدیم، اگر یک روز خدای نکرده حکومت دست شما بیفتد، من یکی اولین نفر به #کره_ی_شمالی فرار می‌کنم!
@Virastaar
این #پست_موقت است و برای توضیح ماجرای اخیر.
Forwarded from کتاب سده
کتاب Avesta از انتشارات #کتاب_سده در فرهنگستان علوم تاجیکستان رونمایی شد.
این کتاب نوشته‌ی دکتر رهام اشه و به زبان انگلیسی است و اولین بار در ایران منتشر شده است. دکتر اشه سال گذشته بابت کتاب Parsig Language (از انتشارات کتاب سده) یکی از سه نامزد دریافت جایزه‌ی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در بخش زبان‌شناسی بودند. کتاب Avesta از انتشارات کتاب سده به‌عنوان کتاب آموزشی زبان اوستایی در آکادمی علوم تاجیکستان انتخاب شده است و دانشجویان بر اساس این کتاب زبان اوستایی را فرا می‌گیرند.

https://khovar.tj/2019/10/dar-akademiyai-ilm-o-kitob-oi-kurushi-kabir-zul-arnajn-va-avasto-muarrif-gardidand/?fbclid=IwAR37rA2ToFtnIls9GouOJp3msiIV3XNDv2fJpxU3IQy2N6HykmDkmxz6gSg

@SadePub
هر گاه دو یا چند جمله دارای فعل مشابهی باشند، می‌توانیم یکی از فعل‌ها را بیاوریم و فعل یا افعال قبلی یا بعدی را به قرینه‌ی لفظی حذف کنیم.
مثال:
🖌او بسیار مهربان است و قابل اعتماد است. (بدون حذف به قرینه‌ی لفظی)
🖌او بسیار مهربان و قابل اعتماد است. (با حذف به قرینه‌ی لفظی)
🖌او بسیار مهربان است و قابل اعتماد. (با حذف به قرینه‌ی لفظی)
@Virastaar
⭕️نکته‌ی مهم اینجاست که حذف به قرینه‌ی لفظی «آیه» نیست و می‌تواند، به ضرورت نثر، اتفاق بیفتد یا نیفتد. از دیرباز، آمدن جملاتی با افعال مشابه و بدون حذف به قرینه‌ی لفظی در نثر فارسی وجود داشته است. مثال زیر از رساله‌ای در فقه حنفی است که به عقیده‌ی زنده‌نام دکتر محمد معین «قدیم‌ترین نثر فارسی موجود مدون است که تا کنون به وجود آن اطلاع داریم». این متن نوشته‌ی ابوالقاسم سمرقندی است و تاریخ نگارش آن را حدود سال ۳۱۵ هجری، یعنی پیش از نگارش «مقدمه‌ی شاهنامه‌ی ابومنصوری»، تخمین می‌زنند.

🖌علامت دوستی خداوند عزّ و جل و دليل صدق آن در فرمان‌های خدای عزّ و جل تقصير ناکردن است و سنت رسول او را صلی الله عليه و سلم متابع بودن است و به همه‌ی حکم‌های خداوند عزّ و جل راضی باشيدن است و بر خلق خداوند عزّ و جل مهربانی و شفقت کردن است.
@Virastaar
Forwarded from کتاب سده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کتاب صوتی «شهرهای گمشده» (برنده‌ی جایزه‌ی کتاب سال حبیب غنی‌پور) را می‌توانید از فیدیبو بشنوید:
http://ytre.ir/uWG

نویسنده: آیدا مرادی آهنی
گوینده: رامین بیرقدار
موسیقی اختصاصی: شهرام جمشیدی
صدابرداری و تنظیم: نوید یکتا
مدیر تولید: رضا فضل‌الله‌نژاد
با تشکر از استودیو آوا، استودیو فراز، و بابک جاوید
تهیه‌کننده: کتاب سده
@SadePub
Forwarded from کتاب سده
کتاب سده منتشر کرد
#قضیه_ی_رفیق_تولایف
#ویکتور_سرژ
با مؤخره‌ای از #سوزان_زانتاگ
ترجمه‌ی #مهرشید_متولی
چاپ اول: آذر ۱۳۹۸/ ۵۰۶ صفحه/ ۵۰۰ نسخه/ ۷۹۰۰۰ تومان

«این کتاب بهترین رمانی است که درباره‌ی دادگاه‌های فرمایشی و تصفیه‌های استالینی نوشته شده است.» (گرت جنکینز)

«قضیه‌ی رفیق تولایف اثری تحسین‌برانگیز و مسحورکننده است.» (سوزان زانتاگ)

@SadePub
ویراستار
کتاب سده منتشر کرد #قضیه_ی_رفیق_تولایف #ویکتور_سرژ با مؤخره‌ای از #سوزان_زانتاگ ترجمه‌ی #مهرشید_متولی چاپ اول: آذر ۱۳۹۸/ ۵۰۶ صفحه/ ۵۰۰ نسخه/ ۷۹۰۰۰ تومان «این کتاب بهترین رمانی است که درباره‌ی دادگاه‌های فرمایشی و تصفیه‌های استالینی نوشته شده است.» (گرت جنکینز)…
نگاه مهدی یزدانی‌خرم به رمان #قضیه_ی_رفیق_تولایف نوشته‌ی #ویکتور_سرژ

رمانی در روایتِ حذف. کشتنِ دیگران و مصادره‌ی مفاهیم و تاریخ به نامِ خود. رمانی مهم درباره‌ی ترورها و کشتارهای استالین در نیمه‌ی دوم دهه‌ی سی. رمانی که در روزهای ناآرام خواندم‌اش. ویکتور سرژ یکی از غول‌های ادبیات روسیه است که در ایران چندان شناخته نشده. هرچند او بسیاری آثارش از جمله همین رمانِ «قضیه‌ی رفیق تولایف» را به فرانسه نوشت. رمانی که از قلب مسکوی سرمازده شروع شده و می‌رود به دفترها و زندان‌هایی که مقاماتِ مخلوع در انتظار اعدام مانده‌اند. استالین از اواسطِ دهه‌ی سی میلادی دستور تصفیه‌ی هول‌ناکی را صادر کرد که طی آن عملن اکثر انقلابی‌های قدیمی و حتا وفاداران به خودش اعدام شدند.یکی از دلایلِ شکست‌های متعدد شوروی در جنگ با آلمان را نیز همین اعدام‌ها و حذف بسیاری نیروهای کارآمد می‌دانند که جای‌گزین نداشتند. رمان در هر تکه به روایتِ یکی از این شخصیت‌ها می‌پردازد. رمانی که تقریبن هم‌زمان با «ظلمت نیم‌روز» آرتور کوستلر نوشته شد اما دهه‌ها طول کشید تا به آن شهرت برسد. یکی از دلایل‌اش هم زنده‌گی از هم‌پاشیده‌ی سرژ بود. یک جهان‌وطن واقعی که مدام تبعید و اخراج می‌شد. یکی از بزرگ‌ترین شانس‌های‌اش این بود که با وساطت نویسنده‌گان بزرگی از زندان استالین آزاد و از شوروی اخراج شد. مردی که در ابتدا تمایلاتِ چپ انقلابی داشت ولی ناگهان با واقعیتِ استالین و بولشوویسم رو‌به‌رو شد. جالب این‌که منتقدانی این رمان را تحت‌تاثیر رمان «پترزبورگ» آندره بیه‌لی می‌دانند که آن هم چندی پیش به فارسی منتشر شد. اکثر آدم‌های رمان مابه‌ازای تاریخی دارند و شخص استالین هم با نام «پیشوا» در رمان حاضر است. اثری عمیقن سیاسی و انتقادی که از شعاردادن فراتر رفته و به عمق شخصیت‌ها نزدیک شده. شخصیت‌هایی که بسیاری‌شان برای خوش‌خدمتی انبوهی آدم را کشته یا زندانی کرده‌اند و حالا نوبت به خودشان رسیده. بهانه هم ترورِ عجیب یکی از مدیران به نام تولایف است که بهانه‌ی تصفیه‌ی عظیمی به دست استالین داده. رمان موخره‌ی درخشانی دارد به قلمِ سوزان سونتاگ. سونتاگ از شیفته‌گان این رمان بود و برای احیای‌اش در سطح اول ادبی بسیار تلاش کرد. ویکتور سرژ زنده‌گی چندان بلندی نداشت. پنجاه و هشت سال. در سال ۱۹۴۷ از دنیا رفت در مکزیک. نه چپ‌ها چندان دوست‌اش داشتند، نه راست‌ها. از هر دو جناح دشنام شنید و حتا تهدید شد اما نوشت و حالا یکی از نمادهای ادبیاتِ سیاسی ضدِ توتالیتر است. پیشنهاد می‌کنم حتمن این رمان را دریابید.

#قضیه_ی_رفیق_تولایف
#ویکتور_سرژ
ترجمه‌ی #مهرشید_متولی
#کتاب_سده
@SadePub
حروف اضافه‌ در زبان فارسی عمدتاً نقش دستوری کلمات پس از خود را مشخص می‌کنند (حروف اضافه‌ای مثل «در»، «از»، «بر»، «با»، «به» و...)، جز «را» که با کلمه‌ی پیش از خود در ارتباط دستوری است. البته در گذشته برخی حروف اضافه جز «را» هم گاهی پسین بوده‌اند، مثلاً:

ــ گرد کردند و گرامی داشتند/ تا به سنگ «اندر» همی بنگاشتند (رودکی)
ــ به دریا «در» منافع بی‌شمار است/ وگرخواهی سلامت، بر کنار است (سعدی)

با توجه به این موضوع، بهتر است در نمونه‌خوانی نهایی کتاب‌ها دقت شود که حروف اضافه جز «را» در انتهای سطر قرار نگیرند و حرف اضافه‌ی «را» هم در ابتدای سطر نباشد.

@Virastaar
رسم است که مؤلفان غربی در قسمتی به نام acknowledgement از کسانی که نقشی در شکل‌گیری کتابشان داشته‌اند تشکر می‌کنند. این بخش، به‌رغم‌ کوتاهی، غالباً دربردارنده‌ی ده‌ها نام است، از بستگان و دوستان نویسنده گرفته تا کارکنان مؤسسه‌ی نشر و مشاوران حوزه‌‌های مختلف و احیاناً حامیان مالی.
در ترجمه‌ی فارسی آثار نیازی نیست بخش acknowledgement ترجمه شود و در انتهای کتاب قرار گیرد، مگر در موارد بسیار نادر که اطلاعات آن یاری‌رسان خواننده یا پژوهشگر خواهد بود.
@Virastaar
Forwarded from کتاب سده
#کتاب_سده منتشر کرد
#گربه_ای_خیابانی_به_اسم_باب
#جیمز_بوئن/ ترجمه‌ی #گیتا_گرکانی
#چاپ_سوم/ ۲۶۰ صفحه/ ۵۰۰ نسخه/ ۳۹۰۰۰ تومان

@SadePub
Forwarded from کتاب سده
#کتاب_سده منتشر کرد
#معشوقه_ی_ویتگنشتاین
#دیوید_مارکسن/ ترجمه‌ی #حدیث_حسینی
#چاپ_دوم/ ۲۶۳ صفحه/ ۵۰۰ نسخه/ ۳۹۰۰۰ تومان

«مارکسن هم به ‌اندازه‌ی جویس دقیق و خیره‌کننده است. نتوانستم این کتاب را زمین بگذارم. نمی‌توانم فراموشش کنم. تمام آنچه می‌توانم بگویم این است که این کتاب اصیل، زیبا و شاهکاری محض است.»
آن بیتی


@SadePub
Forwarded from کتاب سده
#کتاب_سده منتشر کرد
#رنت
#چاک_پالانیک/ ترجمه‌ی #سونیا_رزمجویی
#چاپ_سوم/ ۳۷۶ صفحه/ ۵۰۰ نسخه/ ۵۹۰۰۰ تومان

از متن کتاب:
«راننده‌ای که مسته براش مهم نیست سال‌هاست نقاشی می‌کنی و تازه بعد از این‌همه سال اولین نمایشگاهت هفته‌ی دیگه افتتاح می‌‌شه. چه چرت‌وپرت‌هایی! یه گوزن شمالی هزار و پونصد کیلویی لبه‌ی جاده توی سایه‌ی درخت‌‌‌ها وایساده و منتظره که بپره وسط جاده، روحش هم خبر نداره که بچه‌ی شما قراره هفته‌ی دیگه به دنیا بیاد. یا مثلاً لنت ترمز روغن‌گرفته‌ی ماشینت یا وقتی که داری تو رانندگی با تلفنت حرف می‌زنی...
مهره‌ی شل‌شده‌ی پیچ چرخ ماشین یا راننده‌ی کامیون خواب‌آلود...
انگار دنیا به هیچ‌‌جاش نیست که سه سال تمامه پاکِ پاکی یا بالاخره به تناسب اندام رسیدی و تو مایوی دوتکه خوب به نظر می‌رسی یا درنهایت اون آدمی رو که همیشه تو زندگیت دنبالش بودی ملاقات کردی و عمیقاً و بی‌حدومرز، با تمام وجودت، عاشقش شدی. امروز وقتی لباس‌هات رو از خشک‌شویی بگیری، گزارش‌های روزانه رو فکس کنی، لباس‌های شسته‌شده رو تا کنی، یا ظرف‌های شام دیشب رو بشوری، چیزی که هیچ‌وقت حتی فکرش رو هم نمی‌کردی جایی برات کمین کرده...»

@SadePub
2024/10/05 09:22:55
Back to Top
HTML Embed Code: