ما در زبان فارسی «میانوند» (infix) نداریم و فقط «بیناوند» (interfix) داریم.
میانوند در ریشه درج میشود. درک مفهوم میانوند برای کسانی که صرفاً با زبان فارسی و زبانهای اروپایی آشنایی دارند اندکی سخت است، چون در دورهی معاصرِ زبانهای هندواروپایی این تکواژِ مقید دیده نمیشود.
بهعنوان مثال، در زبان بونتو ایگوروت (Bonto Igorot) که زبانی فیلیپینی است میانوند وجود دارد. مثلاً، میانوند «in» برای نشان دادن نتیجهی یک عمل استفاده میشود. اگر این میانوند را به کلمهی «Kayu» (به معنای «چوب») اضافه کنیم، میتوانیم کلمهی «Kinayu» را بسازیم که به معنی «چوبهای جمعآوریشده» است.
همینطور که میبینید، «in» در میان ریشه قرار گرفت.
@Virastaar
در کلماتی مثل «گرداگرد»، «دمادم»، «پیاپی»، «سراسر»، «لبالب» و... «ا» در میان ریشه درج نمیشود، بلکه دو ریشه را به یکدیگر پیوند میدهد بدون آنکه تغییری در آنها ایجاد کند. بنابراین، «بیناوند» است، نه «میانوند».
@Virastaar
میانوند در ریشه درج میشود. درک مفهوم میانوند برای کسانی که صرفاً با زبان فارسی و زبانهای اروپایی آشنایی دارند اندکی سخت است، چون در دورهی معاصرِ زبانهای هندواروپایی این تکواژِ مقید دیده نمیشود.
بهعنوان مثال، در زبان بونتو ایگوروت (Bonto Igorot) که زبانی فیلیپینی است میانوند وجود دارد. مثلاً، میانوند «in» برای نشان دادن نتیجهی یک عمل استفاده میشود. اگر این میانوند را به کلمهی «Kayu» (به معنای «چوب») اضافه کنیم، میتوانیم کلمهی «Kinayu» را بسازیم که به معنی «چوبهای جمعآوریشده» است.
همینطور که میبینید، «in» در میان ریشه قرار گرفت.
@Virastaar
در کلماتی مثل «گرداگرد»، «دمادم»، «پیاپی»، «سراسر»، «لبالب» و... «ا» در میان ریشه درج نمیشود، بلکه دو ریشه را به یکدیگر پیوند میدهد بدون آنکه تغییری در آنها ایجاد کند. بنابراین، «بیناوند» است، نه «میانوند».
@Virastaar
بعضی از نویسندهها و مترجمها در پیشگفتار چاپ اول آثارشان از ناشر بابت «چاپ بسیار زیبا و چشمنواز» و... کتابشان تشکر میکنند! بدیهی است که در زمان نگارش پیشگفتار هنوز نسخهی فیزیکی کتاب وجود خارجی ندارد و کسی آن را رؤیت نکرده و از کیفیتش اطلاعی ندارد. اگرچه این تشکر احترامآمیز بنا به سابقهی اعتمادبرانگیز ناشر در چاپ کتابهای قبلی انجام میشود، بهتر است نگاهمان منطقیتر باشد. این را هم در نظر بگیرید که اگر، خدای ناکرده، خطایی در چاپ کتاب رخ بدهد، یا کتابآرایی از نظر خواننده آنچنان که باید مطلوب نباشد، این نوع «تشکر» میتواند به «طعنه» تبدیل شود!
@Virastaar
@Virastaar
یکی از اشتباهات پرتکرار در متون مختلف دو بار آمدن یک حرف اضافه است. «در در»، «از از»، «که که» و...
در پایان نوشتن، ترجمه یا ویرایش متن، یک بار این موارد را چک کنید. احتمالش زیاد است چیزی پیدا کنید که از نظر دور مانده باشد.
@Virastaar
در پایان نوشتن، ترجمه یا ویرایش متن، یک بار این موارد را چک کنید. احتمالش زیاد است چیزی پیدا کنید که از نظر دور مانده باشد.
@Virastaar
Forwarded from پخش ققنوس
دنیا ذهنهای ما را به بازی گرفته است. آمار رتنش و اضطراب رو به افزایش است. سیارهای سریع و ناآرام زندگیهای سریع و ناآرام خلق میکند. ما بیشتر از همیشه با هم مرتبط هستیم، با این حال بیشتر از همیشه احساس تنهایی میکنیم و تشویق میشویم برای همهچیز، از سیاستهای جهانی گرفته تا شاخص توده بدنیمان، نگران باشیم.
چطور میتوانیم در سیارهای که ما را دیوانه میکند عاقل بمانیم؟
چطور در عصر فناوری انسان بمانیم؟
چطور وقتی به مضطرب بودن تشویش میشویم خوشحال بمانیم؟
#یادداشت_هایی_درباره_سیاره_ناآرام
#مت_هیگ ترجمه #گیتا_گرگانی
نشر #کتاب_سده
شومیز / رقعی / ۳۴۸ صفحه / ۵۹۰۰۰ تومان
سال چاپ ۱۳۹۷
#روانشناسی
#پخش_ققنوس
@qoqnoosp
www.qoqnoosp.com
چطور میتوانیم در سیارهای که ما را دیوانه میکند عاقل بمانیم؟
چطور در عصر فناوری انسان بمانیم؟
چطور وقتی به مضطرب بودن تشویش میشویم خوشحال بمانیم؟
#یادداشت_هایی_درباره_سیاره_ناآرام
#مت_هیگ ترجمه #گیتا_گرگانی
نشر #کتاب_سده
شومیز / رقعی / ۳۴۸ صفحه / ۵۹۰۰۰ تومان
سال چاپ ۱۳۹۷
#روانشناسی
#پخش_ققنوس
@qoqnoosp
www.qoqnoosp.com
Forwarded from کتاب سده
نگاه روزنامهی #شرق به کتاب #عالم_درون نوشتهی #نیل_شوبین
@SadePub
#کتاب_سده #نیلوفر_فشنگ_ساز #شادی_حامدی #شادی_حامدی_آزاد
@SadePub
#کتاب_سده #نیلوفر_فشنگ_ساز #شادی_حامدی #شادی_حامدی_آزاد
اینکه کتابی از زبان اصلی و نه از زبان واسطه به زبان مقصد ترجمه شده باشد امتیاز است اما لزوماً برتریبخش نیست. اگر مترجمی به زبان مبدأ تسلط داشته باشد اما کُمیتش در زبان مقصد بلنگد بهمراتب مخربتر از این است که مترجمی هم به زبان واسطه و هم به زبان مقصد تسلط کافی داشته باشد و از صحت و دقت مترجم دوم (مترجمی که متن را به زبان واسطه ترجمه کرده است) نیز مطمئن باشد.
به زبان ساده بگویم: در نظر بگیرید که آقای عبدالله کوثری بسیاری از شاهکارهای ادبی امریکای لاتین (به زبان اسپانیایی) را از زبان واسطه (انگلیسی) به فارسی ترجمه کرده است. ارزش ترجمهی ایشان بیشتر است یا ارزش ترجمهی مترجمی که اسپانیایی بلد است اما فارسی شلخته و ضعیفی دارد و سبک و لحن نویسنده را هم مخدوش میکند؟
شکی نیست که ظرایف و دقایقی از متن اصلی در هر ترجمه از دست میرود و ترجمه از زبان واسطه این مشکل را مضاعف میکند. با این حال، همچنان و در کنار صحت ترجمه، آنچه کتابی را خواندنی و معتبر میکند نثر و زبان فارسی مترجم است، نه صرفاً ترجمه کردن از زبان اصلی.
@Virastaar
به زبان ساده بگویم: در نظر بگیرید که آقای عبدالله کوثری بسیاری از شاهکارهای ادبی امریکای لاتین (به زبان اسپانیایی) را از زبان واسطه (انگلیسی) به فارسی ترجمه کرده است. ارزش ترجمهی ایشان بیشتر است یا ارزش ترجمهی مترجمی که اسپانیایی بلد است اما فارسی شلخته و ضعیفی دارد و سبک و لحن نویسنده را هم مخدوش میکند؟
شکی نیست که ظرایف و دقایقی از متن اصلی در هر ترجمه از دست میرود و ترجمه از زبان واسطه این مشکل را مضاعف میکند. با این حال، همچنان و در کنار صحت ترجمه، آنچه کتابی را خواندنی و معتبر میکند نثر و زبان فارسی مترجم است، نه صرفاً ترجمه کردن از زبان اصلی.
@Virastaar
Forwarded from ویراستار
در زبانهای باستانی ایران، صفت و موصوف از لحاظ جنس و شمار با هم مطابقت داشتهاند. این ویژگی در دورهی میانهی زبان فارسی رو به اضمحلال رفته و در فارسی نو کاملاً دگرگون شده است، به این معنی که جنس از بین رفته و برای موصوف جمع نیز از صفت مفرد استفاده میشود. با این حال، در دورههایی از زبان فارسی، بهخصوص در قرنهای پنجم و ششم هجری، همچنان مطابقت صفت و موصوف را در آثار شعرا و نویسندگان میبینیم.
@Virastaar
چند مثال از مطابقت صفت و موصوف جمع:
ــ شدند آن جوانان آزادگان/ به دست کسی ناسزا رایگان (فردوسی)
ــ نشستند زاغان به بالینشان/ چنو دایگان سیهمعجران (منوچهری)
ــ دیگر روز برابر شد با آن یاغیان خداوندکشندگان. (تاریخ بیهقی)
ــ ایشان بازگشتند سخت غمناک که جوانان کارنادیدگان بودند. (تاریخ بیهقی)
@Virastaar
در مثالی که در پست قبلی آوردیم (ابا ده سوار آن گزیده سران/ ز ترکان دلیران جنگاوران)، در «دلیران جنگاوران»، صفت با موصوف جمع مطابقت دارد.
@Virastaar
@Virastaar
چند مثال از مطابقت صفت و موصوف جمع:
ــ شدند آن جوانان آزادگان/ به دست کسی ناسزا رایگان (فردوسی)
ــ نشستند زاغان به بالینشان/ چنو دایگان سیهمعجران (منوچهری)
ــ دیگر روز برابر شد با آن یاغیان خداوندکشندگان. (تاریخ بیهقی)
ــ ایشان بازگشتند سخت غمناک که جوانان کارنادیدگان بودند. (تاریخ بیهقی)
@Virastaar
در مثالی که در پست قبلی آوردیم (ابا ده سوار آن گزیده سران/ ز ترکان دلیران جنگاوران)، در «دلیران جنگاوران»، صفت با موصوف جمع مطابقت دارد.
@Virastaar
هُزوارشها واژههایی به زبان آرامی هستند که به خط پهلوی نوشته میشدهاند اما هنگام خواندن آنها ترجمهی پهلویشان را میخواندهاند. دربارهی هزوارشها بحث بسیار است و در دشواری آنها تردیدی نیست. برای درک آنها در متون راهی جز شناختن و بهخاطر سپردن تکتکشان نداریم و این واژهها خیلی وقتها حتی متخصصان را به دردسر میاندازند.
از اینکه بگذریم، برای خیلی از کسانی که با زبانهای باستانی ایران آشنایی ندارند درک مفهوم هزوارش دشوار است. با چند مثال ساده، مفهوم هزوارش را توضیح میدهم و مطمئنم بهسادگی آن را درمییابید.
فرض کنید با یکی از جملات زیر مواجه باشید:
ــ من بوک دوست دارم.
ــ علی میلک میخورد.
ــ ماشینها در استریت هستند.
در هر سه جملهی بالا یک کلمه به «زبان» انگلیسی وجود دارد که با «خط» فارسی نوشته شده است. این سه کلمه بهترتیب عبارتاند از book و milk و street.
حالا فرض کنید ما این سه جمله را به شیوهی بالا نوشتهایم و میخواهیم آنها را بخوانیم، اما موقع روخوانی بهجای آنکه کلمات انگلیسی را بخوانیم، ترجمهی فارسیشان را میخوانیم، یعنی به این صورت:
ــ من کتاب دوست دارم.
ــ علی شیر میخورد.
ــ ماشینها در خیابان هستند.
درواقع، ما یک کلمهی خارجی را عیناً با خط خودمان نوشتهایم اما موقع خواندنش خودِ آن را نمیخوانیم، بلکه ترجمهاش را میخوانیم.
هزوارشها در متون پهلوی و برخی دیگر از زبانهای باستانی ایران دقیقاً همین ماهیت را داشتهاند. اینکه چرا چنین پدیدهی غریبی وارد زبان شده دلایل متعددی دارد که بحثهای مفصل و جداگانه میطلبد.
@Virastaar
از اینکه بگذریم، برای خیلی از کسانی که با زبانهای باستانی ایران آشنایی ندارند درک مفهوم هزوارش دشوار است. با چند مثال ساده، مفهوم هزوارش را توضیح میدهم و مطمئنم بهسادگی آن را درمییابید.
فرض کنید با یکی از جملات زیر مواجه باشید:
ــ من بوک دوست دارم.
ــ علی میلک میخورد.
ــ ماشینها در استریت هستند.
در هر سه جملهی بالا یک کلمه به «زبان» انگلیسی وجود دارد که با «خط» فارسی نوشته شده است. این سه کلمه بهترتیب عبارتاند از book و milk و street.
حالا فرض کنید ما این سه جمله را به شیوهی بالا نوشتهایم و میخواهیم آنها را بخوانیم، اما موقع روخوانی بهجای آنکه کلمات انگلیسی را بخوانیم، ترجمهی فارسیشان را میخوانیم، یعنی به این صورت:
ــ من کتاب دوست دارم.
ــ علی شیر میخورد.
ــ ماشینها در خیابان هستند.
درواقع، ما یک کلمهی خارجی را عیناً با خط خودمان نوشتهایم اما موقع خواندنش خودِ آن را نمیخوانیم، بلکه ترجمهاش را میخوانیم.
هزوارشها در متون پهلوی و برخی دیگر از زبانهای باستانی ایران دقیقاً همین ماهیت را داشتهاند. اینکه چرا چنین پدیدهی غریبی وارد زبان شده دلایل متعددی دارد که بحثهای مفصل و جداگانه میطلبد.
@Virastaar
✅ تریلر (Thriller) ژانری جنایی ـ معمایی در ادبیات و سینما است.
✅ تریلر (Trailer) فیلمی کوتاه شامل ماجراها و صحنههای جذاب و تا حدودی خلاصهی یک فیلم بلند سینمایی است که عموماً برای معرفی و تبلیغات تجاری از آن استفاده میشود.
⭕️ بنابراین، فیلم و کتاب تریلر (Thriller) است و آنچه برای تبلیغات فیلمها استفاده میشود ترِیلر (Trailer) . باید در تمایز و تلفظ درست این دو دقت کرد.
@Virastaar
✅ تریلر (Trailer) فیلمی کوتاه شامل ماجراها و صحنههای جذاب و تا حدودی خلاصهی یک فیلم بلند سینمایی است که عموماً برای معرفی و تبلیغات تجاری از آن استفاده میشود.
⭕️ بنابراین، فیلم و کتاب تریلر (Thriller) است و آنچه برای تبلیغات فیلمها استفاده میشود ترِیلر (Trailer) . باید در تمایز و تلفظ درست این دو دقت کرد.
@Virastaar
Forwarded from پخش ققنوس
ما به سفر میرویم تا مکانهایی ناآشنا و نو را کشف کنیم و با افرادی جدید آشنا شویم، و بعد به آغوش امن خانه بازمیگردیم تا با آشنایان قدیمی دیدار کنیم و دوستیهای تازهای شکل دهیم. اما مهمترین سفر زندگی آن است که به ما نشان میدهد چگونه به ندای قلبمان گوش دهیم...
نانا، با دُمی خمیده ــ نشانهای از خوشاقبالی ــ و روحیهای ماجراجو، همسفری عالی است برای مردی که سرپرستیاش را به عهده گرفته. هنگامی که این دو در وَن نقرهایشان سراسر ژاپن را با طبیعت متغیر و نفسگیرش طی میکنند، معنای واقعی شهامت و سپاسگزاری و وفاداری و عشق را میآموزند.
«سرگذشت گربهی مسافر» از پرفروشترین کتابها در بازار کتاب دنیا بوده است.
#سرگذشت_گربه_مسافر
#هیرو_آریکاوا
ترجمه #مژگان_رنجبر
نشر #کتاب_سده #سده
شومیز / رقعی / ۲۸۴ صفحه / ۳۹۰۰۰ تومان
#رمان #رمان_خارجی
#پخش_ققنوس
نانا، با دُمی خمیده ــ نشانهای از خوشاقبالی ــ و روحیهای ماجراجو، همسفری عالی است برای مردی که سرپرستیاش را به عهده گرفته. هنگامی که این دو در وَن نقرهایشان سراسر ژاپن را با طبیعت متغیر و نفسگیرش طی میکنند، معنای واقعی شهامت و سپاسگزاری و وفاداری و عشق را میآموزند.
«سرگذشت گربهی مسافر» از پرفروشترین کتابها در بازار کتاب دنیا بوده است.
#سرگذشت_گربه_مسافر
#هیرو_آریکاوا
ترجمه #مژگان_رنجبر
نشر #کتاب_سده #سده
شومیز / رقعی / ۲۸۴ صفحه / ۳۹۰۰۰ تومان
#رمان #رمان_خارجی
#پخش_ققنوس
این نمونهای از واژهگزینی غلط است که یک جملهی خبری مهم را به جملهای خنثی تبدیل کرده است. «مردن» فعلی است که اغلب برای مرگهایی با عوامل طبیعی یا معمول استفاده میشود. «سالانه ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ کارگر ساختمانی در ایران میمیرند» قاعدتاً دلالت بر مرگ افرادی با شغلی خاص دارد، بدون آنکه علت آن را ــ که ماهیت اصلی خبر را شکل میدهد ــ نمایان سازد. بر اساس این تیتر، این کارگران صرفاً «مردهاند»، مثل بقیهی شاغلان ــ رانندهها، فروشندهها، مهندسها و... ــ که هر ساله تعدادی از آنها میمیرند! در مقابل، «کشته شدن» فعلی است که نقش عاملی بیرونی ــ انسان یا غیر از آن ــ را در وقوع مرگ میرساند. وقتی قرار است «خبر» شامل اطلاعرسانی و نوعی «هشدار» دربارهی مرگ کارگران بر اثر حوادث کاری باشد، بهکارگیری فعل «مردن» تیر خلاصی است بر تأثیرگذاری تیتر.
همانطور که پیشتر گفتهایم، برای اغلب مفاهیم شیوههای بیان گوناگون (رسمی، بیادبانه، طنزآمیز، آرکاییک، خنثی، و...) وجود دارد؛ نویسندههای باتجربه میدانند چطور بهترین واژهها را برای حداکثر تأثیرگذاری انتخاب کنند.
@Virastaar
همانطور که پیشتر گفتهایم، برای اغلب مفاهیم شیوههای بیان گوناگون (رسمی، بیادبانه، طنزآمیز، آرکاییک، خنثی، و...) وجود دارد؛ نویسندههای باتجربه میدانند چطور بهترین واژهها را برای حداکثر تأثیرگذاری انتخاب کنند.
@Virastaar
صفحهی ویژهی روزنامهی #آرمان_ملی برای دو کتاب #شهرهای_گمشده (برندهی جایزهی کتاب سال حبیب غنیپور) و #گلف_روی_باروت همراه با گفتوگو با #آیدا_مرادی_آهنی.
#کتاب_سده اخیراً چاپ سوم #شهرهای_گمشده و چاپ چهارم #گلف_روی_باروت را به بازار فرستاده است.
@Virastaar
لینک پیدیاف:
http://www.armanmeli.ir/fa/pdf/main/3091/11
#کتاب_سده اخیراً چاپ سوم #شهرهای_گمشده و چاپ چهارم #گلف_روی_باروت را به بازار فرستاده است.
@Virastaar
لینک پیدیاف:
http://www.armanmeli.ir/fa/pdf/main/3091/11
کتابهای خارجی از آسمان نیامدهاند و آنها هم اشتباهات نگارشی و ویرایشی و چاپی دارند. مثلاً، همانطور که در تصویر میبینید، شمارهگذاری در صفحهای از این کتاب اشتباه انجام شده. مترجمهای کمتجربه گاهی اعتمادبهنفس اصلاح این اشتباهات را ندارند و عیناً اشتباه مورد نظر را به متن فارسی انتقال میدهند!
@Virastaar
@Virastaar
توضیحی دربارهی درازنویسی.
از کتاب «نمونهی نثرهای دلاویز و آموزندهی فارسی»، گردآوردهی محمد دبیرسیاقی، چاپ علمی، ۱۳۴۴.
@virastaar
از کتاب «نمونهی نثرهای دلاویز و آموزندهی فارسی»، گردآوردهی محمد دبیرسیاقی، چاپ علمی، ۱۳۴۴.
@virastaar
نسبت نویسنده و مترجم با ویراستار مثل نسبت راننده با مکانیک است! هر کسی رانندگی بلد است لزوماً نمیتواند تعمیرکار خودرو هم باشد، هرچند که از اصول کلی و برخی جزئیات فنی آگاهی دارد.
برخی نویسندهها و مترجمها گمان میکنند صرفاً با تکیه بر دانستههایشان میتوانند ویراستاری هم بکنند و متأسفانه تعدادی از ناشران هم همین تصور را دربارهی آنها دارند. نتیجه انبوهی از کتابهایی است که نامهای شناختهشده در شناسنامهی آنها و ذیل عنوان «ویراستار» دیده میشوند اما مشحون از اغلاط ویرایشی و نگارشی هستند و سادهترین نکات صوری هم در آنها مغفول مانده است ــ اتفاقاً این دسته از کتابها کتابیهاییاند که بیشترین مشکلات تعاملی را برای ناشران و پدیدآورانی که آثارشان در دست ویرایش است به وجود میآورند، چون نویسنده و مترجمی که آموزش لازم را برای ویرایش ندیده تمرکزش روی بازنویسی جملات به شیوهی خودش است و سبک نویسنده یا مترجم متن را مخدوش میکند.
ویراستاری کاری است که نیاز به فنآموزی دارد و کاملاً تخصصی و چندوجهی است. بدون دریافت آموزشهای لازم ــ از طریق کلاس یا کتاب یا تجربهاندوزی در کنار ویراستاران ماهر در مؤسسات نشر ــ و بدون شناخت پروسهی تولید محتوایی و فیزیکی کتاب «ویراستار» نخواهید شد.
@Virastaar
برخی نویسندهها و مترجمها گمان میکنند صرفاً با تکیه بر دانستههایشان میتوانند ویراستاری هم بکنند و متأسفانه تعدادی از ناشران هم همین تصور را دربارهی آنها دارند. نتیجه انبوهی از کتابهایی است که نامهای شناختهشده در شناسنامهی آنها و ذیل عنوان «ویراستار» دیده میشوند اما مشحون از اغلاط ویرایشی و نگارشی هستند و سادهترین نکات صوری هم در آنها مغفول مانده است ــ اتفاقاً این دسته از کتابها کتابیهاییاند که بیشترین مشکلات تعاملی را برای ناشران و پدیدآورانی که آثارشان در دست ویرایش است به وجود میآورند، چون نویسنده و مترجمی که آموزش لازم را برای ویرایش ندیده تمرکزش روی بازنویسی جملات به شیوهی خودش است و سبک نویسنده یا مترجم متن را مخدوش میکند.
ویراستاری کاری است که نیاز به فنآموزی دارد و کاملاً تخصصی و چندوجهی است. بدون دریافت آموزشهای لازم ــ از طریق کلاس یا کتاب یا تجربهاندوزی در کنار ویراستاران ماهر در مؤسسات نشر ــ و بدون شناخت پروسهی تولید محتوایی و فیزیکی کتاب «ویراستار» نخواهید شد.
@Virastaar
کتابهای حجیم (بهخصوص اگر رمان هستند) تا جای ممکن باید تکجلدی باشند، حتی اگر عطف آنها ضخیم شود. کتاب دوجلدی بازدارندگی خرید و خواندن دارد، خریدار در بررسی قیمت آن (که آیا قیمت هر مجلد جدا ثبت شده یا قیمت دوره یکجا قید شده) تردید دارد و کتابفروش را هم برای ثبت شابک و دیگر امور (مثلاً، خریدارانی که اصرار دارند یک جلد را جدا بخرند) به دردسر میاندازد؛ همچنین، انبارداری این دسته از کتابها سخت است و معمولاً در نمایشگاهها یا در پایان تیراژ با کسری یک جلد از دو جلد مواجه میشویم و نقص هر یک از مجلدات به باطل شدن یک دوره منجر خواهد شد.
* حساب کتابهای بیش از ۱۵۰۰ صفحه یا کتابهای خاص که لزوماً باید چندجلدی باشند جدا است.
@Virastaar
* حساب کتابهای بیش از ۱۵۰۰ صفحه یا کتابهای خاص که لزوماً باید چندجلدی باشند جدا است.
@Virastaar
گاهی در متون، بهخصوص در رمانها، جملاتی به زبانی غیر از زبان اصلی متن میآید. مثلاً، در رمانی به زبان انگلیسی چند بار شخصیتها جملاتی به زبان فرانسوی یا چینی ردوبدل میکنند. به نظر شما، مترجم ــ و بهطور ویژه مترجم فارسی ــ در مواجهه با چنین موقعیتی باید چه کند؟
۱) جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است [به فارسی] ترجمه کند.
۲) جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است همانطور و با همان خط اصلی (چه لاتین و چه جز آن) در متن بیاورد.
اگر دارید به گزینههای بالا فکر میکنید، در نظر داشته باشید که در اغلب مواقع چنین جملاتی طوری در متن قرار گرفتهاند که بر اساس دیگر جملات متن میتوان به فحوای آنها پی برد. اگر چنین باشد، طبعاً ضرورتی برای ترجمهی آنها حس نمیشود و مترجم دو گزینه دارد:
۱) جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است صرفاً به خط اصلی ضبط کند.
۲) تلفظ جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است با خط فارسی ضبط کند.
اگر نتوان فحوای جملات را بر اساس جملاتِ پس و پیش فهمید، مترجم دو گزینه دارد:
۱) جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است [به فارسی] ترجمه کند.
۲) جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است همانطور و با همان خط اصلی (چه لاتین و چه جز آن) در متن بیاورد و ترجمهی جملات را پانویس کند.
به بحث مطرحشده فکر کنید و جنبههای گوناگون آن را بسنجید.
@Virastaar
۱) جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است [به فارسی] ترجمه کند.
۲) جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است همانطور و با همان خط اصلی (چه لاتین و چه جز آن) در متن بیاورد.
اگر دارید به گزینههای بالا فکر میکنید، در نظر داشته باشید که در اغلب مواقع چنین جملاتی طوری در متن قرار گرفتهاند که بر اساس دیگر جملات متن میتوان به فحوای آنها پی برد. اگر چنین باشد، طبعاً ضرورتی برای ترجمهی آنها حس نمیشود و مترجم دو گزینه دارد:
۱) جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است صرفاً به خط اصلی ضبط کند.
۲) تلفظ جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است با خط فارسی ضبط کند.
اگر نتوان فحوای جملات را بر اساس جملاتِ پس و پیش فهمید، مترجم دو گزینه دارد:
۱) جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است [به فارسی] ترجمه کند.
۲) جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است همانطور و با همان خط اصلی (چه لاتین و چه جز آن) در متن بیاورد و ترجمهی جملات را پانویس کند.
به بحث مطرحشده فکر کنید و جنبههای گوناگون آن را بسنجید.
@Virastaar