Telegram Web Link
پیش‌تر نوشته‌ام و باز هم تأکید می‌کنم: دو کلمه‌ی «ازش» و «بهش» ــ برخلاف تصور عده‌ای ــ ساختار محاوره‌ای و غیررسمی ندارند. این دو کلمه از دیرباز و در دوره‌های مختلف زبان فارسی وجود داشته‌اند و در متون فارسی میانه (زرتشتی، ترفانی و...) بارها با آن‌ها مواجه می‌شویم.

مثال:
_ hān kē an aziš būd ahy-m
«آن که من ازش بودم...» (سرسخن انجیل مانی/ متن ترفانی)

_ xwarreh aziš appārag būd
«فره ازش گرفته شد» ( بندهش، بخش ۳۳، بند ۸/ متن فارسی میانه‌ی زرتشتی)

_ pārs ud kustakīhā i awiš nazdīktar
«پارس و ناحیه‌های بهش نزدیک‌تر» (کارنامه‌ی اردشیر بابکان/ متن فارسی میانه‌ی زرتشتی)

@Virastaar
از قدیمی‌ترین و زیباترین نمونه‌های «جناس» در پهنه‌ی ادب ایرانشهر
گشتاسب‌شاه ــ پادشاه ایران ــ می‌خواهد به جنگ ارجاسب ــ پادشاه خیونان ــ برود. او دستور می‌دهد همه‌ی مردان، از ده ساله تا هشتاد ساله، آماده‌ی نبرد شوند و با «دار» (یعنی شمشیر و سلاح جنگی) به حضور او برسند، وگرنه آن‌ها را به «دار» خواهد آویخت.
اگر عروض بدانید، می‌توانید آهنگ زیبای مستور در پس این سطور را هم دریابید. این بخشی از منظومه‌ی زیبای «یادگار زریران» است که از روزگار اشکانی به روزگار ساسانی و از آن به دست ما رسیده است. «یادگار زریران» از معدود متون غیردینی پهلوی است که از گزند روزگار در امان مانده و نیز از نمونه‌های اعلا و کم‌نظیر نثر مسجع یا شعر پهلوی است.
@Virastaar
بعضی هم در ماجراهای #هکسره از آن طرف بام افتاده‌اند و خودِ «ه» را حذف می‌کنند!
@Virastaar
Forwarded from ویراستار
«این کتابه منه.»
«آدمه خوبیه.»
«خیلی بزرگِ.»
«این‌ها دروغِ.»
صدها یا شاید هزاران بار جملات مشکل‌داری مثل جملات بالا را دیده‌اید، مشکلی که به #هکسره مشهور شده است. چرا فارسی‌زبان‌ها، حتی باسوادها، گاهی در این موارد دچار مشکل می‌شوند؟ چرا نمی‌توانند تشخیص دهند که باید بنویسند «این کتاب منه»، «آدم خوبیه»، «خیلی بزرگه» و «این‌ها دروغه»؟ سعی می‌کنم خیلی ساده مشکل را ریشه‌یابی کنم و شیوه‌ی اجتناب از اشتباه را هم توضیح دهم.
@Virastaar
اغلب خط‌های پرکاربردی که در دوره‌ی باستان و دوره‌ی میانه در ایران رواج داشته‌اند خط‌هایی بوده‌اند که واکه‌های کوتاه در آن‌ها نشان داده نمی‌شده اما خوانده می‌شده است (خط اوستایی را که حروف آن جدا از هم نوشته می‌شوند و خط بسیار کاملی است استثنا کنیم). در خط‌های زبان‌هایی که نیای مستقیم زبان فارسی امروز هستند هم این ویژگی وجود داشته است. یعنی چه؟ به زبان ساده می‌گویم. مثلاً، در فارسی باستان (البته به خط میخی) ما می‌نوشتیم «UDPTTA» و می‌خواندیم «udapatatā»، یعنی واکه‌ی کوتاه «اَ» را نمی‌نوشتیم ولی می‌خواندیم و فقط واکه‌ی بلند «آ» را می‌نوشتیم.
@Virastaar
خط امروز فارسی نیز همین ویژگی را دارد. واکه‌های کوتاه زبان فارسی امروز (اَ، اِ و اُ) هستند (نشانه‌ها را روی الف گذاشتم تا در صفحات نمایش الکترونیکی بهتر دیده شوند). ما این‌ها را در خط نشان نمی‌دهیم ولی می‌خوانیم. ما می‌نویسیم «تولد» و می‌خوانیم «tavallod»، یعنی واکه‌های کوتاه «اَ» و «اُ» را نشان نمی‌دهیم اما می‌خوانیم. به‌خصوص وقتی صفت و موصوف و مضاف و مضاف‌الیه داریم این کسره‌ای که شنیده می‌شود اما نوشته نمی‌شود مشکل‌زا است. خیلی وقت‌ها جای خالی این کسره احساس می‌شود و فارسی‌نویس‌ها نویسه‌ی «ه» را جایگزین این واکه‌ی کوتاه می‌کنند که می‌شنوند و تلفظ می‌کنند اما در خط نمی‌بینند. مثلاً، در مثال بالای متن، فارسی‌زبان می‌خواند «ketab e mane» اما آن «اِ» (e) بعد از کتاب را در خط نمی‌بیند.
@Virastaar
ضبط محاوره‌ای هم مشکل دیگری است که به مشکل بالا اضافه شده و وضع کنونی را پدید آورده است. ما از سال‌های دور، تقریباً از مشروطه به بعد که ضبط محاوره‌ای در نثر فارسی دیده می‌شود، از «ه» به‌جای «است» و همچنین برای معرفه‌سازی استفاده کرده‌ایم. مثلاً، به جای «خوب است» نوشته‌ایم «خوبه» و برای معرفه کردن «کتاب» نوشته‌ایم «کتابه» (مثال: کتابه که هفته‌ی پیش خریدم کتاب خوبیه). بعضی هم از آن طرف بام افتاده‌اند و این «ه» را با کسره نشان می‌دهند، که این هم غلط است.
@Virastaar
سخن‌کوتاه، اگر ما بتوانیم تمایز واکه‌ی کوتاه «اِ» را که نمایش داده نمی‌شود با آن «ه» که نشانه‌ی «است» یا «معرفه» در ضبط محاوره‌ای است تشخیص دهیم، ماجرای #هکسره را حل کرده‌ایم.
راه‌حل ساده این است که بدانیم «ه» فقط در این سه جا در پایان کلمات دیده می‌شود و در غیر این صورت اشتباه است و به‌جای کسره استفاده شده است:
۱) در کلماتی که در انتهای خودشان «ه» دارند و درواقع مختوم به «ه» هستند. مثلاً، خانه و نامه و فرمانده و شکوه و گره و رایانه و...
۲) وقتی به‌جای «است» به کار رفته است. مثلاً، خوبه (خوب است)، بزرگه (بزرگ است)، منطقیه (منطقی است) و...
۳) وقتی معرفه‌سازی می‌کند. مثلاً، رستورانه (آن رستوران) رستوران خوبی بود، استاده (آن استاد) بهم گفت بعداً به دفترش بیایم، طاقچهه (آن طاقچه) زیادی بالا ساخته شده بود و...
@Virastaar
اگر این پست را در جایی کپی می‌کنید، لطفاً با نام نویسنده (حسین جاوید) و نام و آدرس کانال (ویراستار/ @Virastaar) باشد.
Forwarded from ویراستار
«با» هر وقت صفت می‌سازد بدون فاصله از کلمه‌ی بعدی خود نوشته می‌شود و در غیر این صورت با یک فاصله‌ی کامل از کلمه‌ی بعدی خود.
شاید با یک مثال ساده موضوع کاملاً روشن شود:
🖋با حوصله و دقت پیش برو.
🖋آدم باحوصله‌ای است.
همان‌طور که می‌بینید، در مثال اول «با» فقط حرف اضافه است و با یک فاصله از کلمه‌ی بعدی‌اش نوشته شده، اما در مثال دوم چون «باحوصله» صفت است، «با» به کلمه‌ی بعدی‌اش چسبیده است.
@Virastaar
به شیوه‌ی نوشته شدن «با» در جملات زیر دقت کنید و علت بی‌فاصله بودن یا فاصله داشتن «با» را تحلیل کنید:
🗒بچه‌ی باادبی است.
🗒با پشتکار به هدفت خواهی رسید.
🗒وسایل را با احتیاط حمل کنید.
🗒مدیر باتجربه تصمیمات عجولانه نمی‌گیرد.
🗒محصول بادوامی است.
🗒فیلم باحالی بود.
🗒با مترو بیا.
@Virastaar
فعل‌های وصفی در جمله به‌صورت صفت مفعولی ذکر می‌شوند و بعضی از نویسندگان از آن‌ها بهره می‌گیرند.

مثال‌های زیر را ببینید:

۱) حسن به خانه برگشته، وسایلش را برداشت و به محل کار رفت.
۲) تقویت داعش باعث می‌شود امنیت در منطقه از بین رفته، تروریسم افزایش یافته و دولت‌ها در کنترل مرزهایشان دچار مشکل شوند.

در این مثال‌ها، «برگشته»، «رفته» و «یافته» فعل وصفی هستند.
به دو دلیل بهتر است از فعل‌های وصفی استفاده نکنیم؛ اول اینکه ساختار این فعل‌ها در گفتار کاربرد ندارد و دیگر اینکه بهره‌گیری از آن‌ها از فصاحت به‌دور است.

صورت بهتر جملات بالا:

۱) حسن به خانه برگشت، وسایلش را برداشت و به محل کار رفت.
۲) تقویت داعش باعث می‌شود امنیت در منطقه از بین برود، تروریسم افزایش یابد و دولت‌ها در کنترل مرزهایشان دچار مشکل شوند.

توجه داشته باشید که حتی استفاده از افعال وصفی تابع شرایطی است.
@Virastaar
مثالی که می‌زنم علمی و فنی نیست، اما شاید روشنگر باشد. فرض کنید فایل یا جزوه‌ای دارید که ۳۰۰ صفحه است (۱۵۰ برگه‌ی پشت‌ورو)؛ اگر این فایل یا جزوه را سر کوچه‌تان ببرید و از دفتر فنی محل بخواهید که آن را برایتان پرینت یا کپی کند، کم‌وبیش حدود ۵۰ تا ۱۰۰ هزار تومان از شما خواهد گرفت، در حالی که چیزی که به شما تحویل می‌دهد نه جلد دارد و نه صحافی و نه هیچ‌‌ کاری روی آن انجام شده است. حالا در نظر بگیرید که ناشران در چاپ هر کتاب برای بین ۱۲ تا ۱۵ نوع خدمت و کالا (از حق تألیف و ترجمه و ویرایش و صفحه‌بندی و طراحی جلد گرفته تا مقوای گلاسه و کاغذ و صحافی و...) پول پرداخت می‌کنند و چندین نوع هزینه‌ی سربار مادی و معنوی دارند و کالایی به شما تحویل می‌دهند که زیبا و ماندگار و خواندنی است. حالا اگر همین ناشران یک کتاب ۳۰۰ صفحه‌ای را فرضاً ۵۰ یا ۶۰ هزار تومان قیمت بگذارند، صدای خیلی‌ها درمی‌آید که چه خبر است و چرا این‌قدر گران!
در بسیاری از نقاط دنیا ناشران برای به دست آوردن قیمت پشت جلد کتاب هزینه‌های تولید آن را ضربدر ۵ تا ۸ می‌کنند، اما ناشران ایرانی هزینه‌های تولید را حداکثر ضربدر ۳ می‌کنند و حداقل ۴۰٪ قیمت پشت جلد را هم به موزعان و کتاب‌فروشان اختصاص می‌دهند.
باز هم فکر می‌کنید کتاب در ایران گران است؟
@Virastaar
ویراستار pinned Deleted message
Forwarded from ویراستار
«دانا از مینوی خرد پرسید رادی به[تر] یا راستی؟» (مینوی خرد/ متن پهلوی)
کلمه‌ای که با فلش به آن اشاره شده «به» (weh) است.
@Virastaar
یادداشت زیر را بخوانید
👇👇👇
Forwarded from ویراستار
کلماتی مثل «به» (weh) و «مه» (meh) در فارسی میانه صفت تفضیلی بوده‌اند، یعنی به‌تنهایی معنای «بهتر» (Better) و «مهتر» (Greater) داشته‌اند. ما با افزودن «تر» به این صفات درواقع آن‌ها را «تقویت» (Reinforce) کرده‌ایم.
@Virastaar
نویسنده‌ی مشهوری داریم با کتاب‌های انصافاً خواندنی. آثار این نویسنده بارها و بارها بین ناشران مختلف دست‌به‌دست شده‌اند و هر چند سال یک بار یک جا منتشر می‌شوند! دو اثر او استثناست و آن هم کتاب‌هایی است که نشر مرکز ازش منتشر کرده است‌.
فرق ناشر حرفه‌ای و ناشر ناشی اینجا مشخص می‌شود. ناشر ناشی قراردادی غیرحرفه‌ای می‌بندد که به‌راحتی قابل فسخ است (این قرارداد بی‌ثبات در درجه‌ی اول به ضرر خود نویسنده است)، اما ناشر حرفه‌ای، ضمن احترام گذاشتن به نویسنده و رعایت حق‌وحقوق او، می‌داند که انتشار کتاب یک فعالیت اقتصادی درازمدت است و گاهی حدود دو دهه طول می‌کشد تا سرمایه‌گذاری روی یک نویسنده جواب بدهد (مثلاً، راهی را در نظر بگیرید که زویا پیرزاد از مثل همه‌ی عصرها تا چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم پیمود). ناشر حرفه‌ای قدر داشته‌هایش را می‌داند و می‌داند که درخت گردو کاشته، نه بوته‌ی خیار!
@Virastaar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر آیدا مرادی آهنی «شهرهای گمشده» را ننوشته بود، و اگر رامین بیرق‌دار پشت میکروفن ننشسته و رمان را روایت نکرده بود، اگر نوید یکتا با حساسیت و وسواس، صداها را ضبط نمی‌کرد، اگر شهرام جمشیدی خالق موسیقی اختصاصیِ این اثر نبود، و اگر حسین جاوید حامی این ماجرا نمی‌شد، این لبخندها کجا بر لب می‌نشستند؟!
تا پاییز چیزی نمانده، تا انتشار کتاب صوتی «شهرهای گمشده» و تا شنیده شدن یک رمان ایرانی.

(بازنشر از صفحه‌ی اینستاگرام رضا فضل‌اله‌نژاد)
@Virastaar
📢دوره‌ی تکمیلی و رایگان ویرایش کتاب


✔️ ویژه‌ی هنرجویان دوره‌های پیشین کارگاه ویرایش

منتظر اعلام جزئیات در پست بعدی باشید.
@Virastaar
⭕️ دوره‌ی تکمیلی و رایگان ویرایش کتاب

هنرجویانی که پیش‌تر دوره‌ی ویرایش را با من گذرانده‌اند در صورت تمایل به همکاری در زمینه‌ی ویرایش کتاب، امکان شرکت در دوره‌ی تکمیلی رایگان را دارند. این دسته از هنرجویان می‌توانند فایل نمونه‌کار ضمیمه‌شده (در پست بعدی) را ویرایش کنند و حداکثر تا ۷ مهر ۱۳۹۸ به آی‌دی @Hjavid بفرستند. چند ده نفر از هنرجویان دوره‌های پیشین اکنون با مؤسسات انتشاراتی گوناگون همکاری می‌کنند و هدف این دوره این است که تعداد بیشتری از هنرجویان امکان حضور حرفه‌ای در عرصه‌ی ویرایش را پیدا کنند.

لطفاً دقت داشته باشید:

فقط کسانی می‌توانند در آزمون ورودی شرکت کنند که طی سال‌های گذشته در یکی از دوازده دوره‌‌ای که من برگزار کرده‌ام حاضر بوده‌اند (هنگام ارسال نمونه‌کار، حتماً شماره‌ی دوره‌ای را که در آن شرکت داشته‌اید قید کنید). از آنجا که این دوره تکمیلی است، به هیچ وجه امکان حضور دیگر متقاضیان در آن فراهم نیست.
از بین متقاضیانی که نمونه‌کار بفرستند، افرادی که سطح کار قابل قبول دارند انتخاب و برای شرکت در دوره‌ دعوت می‌شوند.
این دوره صرفاً حضوری است و آغاز آن از نیمه‌ی دوم مهرماه خواهد بود.
📌 شرکت در این دوره کاملاً رایگان است اما هنرجویانی که برای حضور در دوره انتخاب شوند تعهد «اخلاقی» شش ماه همکاری با ناشران اعلامی (با دریافت دستمزد متناسب کارآموزی) را خواهند داشت. طی این مدت، هنرجویان می‌توانند از راهنمایی ویراستارهای باتجربه‌تر ما برای رفع اشکالاتشان بهره ببرند. ادامه‌ی همکاری پس از این مدت منوط به توافق طرفین است.

هر نکته‌ای که لازم بوده در سطور بالا توضیح داده شده است. لطفاً برای من پیام خصوصی نفرستید و طبق روالی که گفته شده است پیش بروید.

با احترام
حسین جاوید
Forwarded from کتاب سده
کتاب سده منتشر کرد:
جشن‌نامۀ دکتر سیروس شمیسا
به کوشش دکتر یاسر دالوند

با آثار و مقالاتی از: دکتر ژاله آموزگار، دکتر نصرالله پورجوادی، دکتر کاووس حسن‌لی، دکتر سعید حمیدیان، بهاء‌الدین خرمشاهی، دکتر تورج دریایی، دکتر توفیق سبحانی، دکتر قدمعلی سرامی، دکتر علی‌اشرف صادقی، دکتر کورش صفوی، دکتر میرجلال‌الدین کزازی، دکتر محمدجعفر یاحقی، شمس لنگرودی و...

چاپ اول/ ۱۰۰۰ نسخه/ قطع وزیری/ جلد سخت/ ۱۰۸۶ صفحه/ ۱۹۸۰۰۰ تومان
@SadePub
آغاز توزیع سراسری از ششم مهرماه
ارسال رایگان به سراسر ایران: @NashreSade
Forwarded from کتاب سده
کتاب سده منتشر کرد

نوشته‌های روشنی
بازگفت‌های مانی و مانی‌گرایان
تبسم غبیشی

چاپ اول/ ۵۰۰ نسخه/ قطع رقعی/ ۱۴۰ صفحه (دارای تصاویر رنگی)/ ۳۹۰۰۰ تومان

مانی و پیروان او به نگارش و آراستن نوشته‌های آیینی خود بهای فراوانی می‌دادند و این در جای خود دگرگونی باارزشی در تاریخ و فرهنگ ایران به شمار می‌رود، زیرا، از یک ‌سو، تا پیش از آن زردشتیان سرودها و نیایش‌های دین خود را تنها از بر می‌کردند ــ به ‌گمان زردشتیان کلام مقدس پس از نوشته شدن آلوده می‌گشت و بدین روی آنان از نوشتن کتاب مقدس خود اوستا روی‌گردان بودند ــ و، از سوی دیگر، گونه‌گونیِ آثار مانی‌گرایان را به شعر، قصه و تمثیل، نامه، اندرزنامه، نگاره و... می‌توان پیشرفتی چشم‌گیر در زمینه‌ی ادبیات و آفرینش گونه‌های ادبی در آن دوره به شمار آورد؛ این خود موضوع دیگری است که کارگری ماندگار فرهنگ دینی و هنری مانی‌گرایان و دگرگونی فرهنگی پیرو آن در ایران را اثبات می‌کند.

@SadePub

ارسال رایگان به سراسر ایران: @NashreSade
مطالعات مانوی از حوزه‌های محبوب من است. اگر به مانی و مانی‌شناسی علاقه دارید، توصیه می‌کنم فایل زیر را هم گوش کنید. یادگار جلسه‌ی پرباری که در سال ۹۴ درباره‌ی کتاب ادبیات مانوی نوشته‌ی دکتر مهرداد بهار و دکتر ابوالقاسم اسماعیل‌پور برگزار شده است.
@Virastaar
Audio
📢 ... #پوشۀ_شنیداری نشست «ادبیات مانوی»

باحضور: دکتر بدرالزمان قریب، دکتر هوشنگ رهنما، دکتر محمد شکری‌فومشی، دکتر ابوالقاسم اسماعیل‌پور
۱۴ مهر ۱۳۹۴

@Bookcitycc
2024/10/05 15:30:49
Back to Top
HTML Embed Code: