یامور: قبلنا ما بدون اینکه حرف بزنیم به تفاهم میرسیدیم... اما الان من فریاد میزنم حتی نمیتونم صدامو بهت برسونم!🙃
آکگون: دنبال چی هستی یامور؟!
یامور: فکر میکنی از دوست داشتنت دست میکشم...
آکگون: باید بگذری باید دست بکشی...
یامور: اگه بگم نمیتونم چی!؟(:💘🫠
{#آخرین_تابستان📽}
آکگون: دنبال چی هستی یامور؟!
یامور: فکر میکنی از دوست داشتنت دست میکشم...
آکگون: باید بگذری باید دست بکشی...
یامور: اگه بگم نمیتونم چی!؟(:💘🫠
{#آخرین_تابستان📽}
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اسم سریال: دفتر یادداشت / قسمت نهم📒
🎹ژانر: جنایی، کمدی، رازآلود
🌆ساخت:۱۴۰۲|کارگردان: کیارش اسدیزاده
بازیگران: رضا عطاران💙 حسن معجونی💙
سوگل خلیق💙 کاظم سیاحی💙
#فیلمخوبببینیم📽
----------------------------------
🎹ژانر: جنایی، کمدی، رازآلود
🌆ساخت:۱۴۰۲|کارگردان: کیارش اسدیزاده
بازیگران: رضا عطاران💙 حسن معجونی💙
سوگل خلیق💙 کاظم سیاحی💙
#فیلمخوبببینیم📽
----------------------------------
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
داستان همیشگیه خونهٔ ما...😂🤦♀
#Penhanam_Kon🎥
#Penhanam_Kon🎥
یکی امروز طلاق گرفته، یکی امروز ازدواج کرده؛
هردو برای خوشبختی گامی برداشتن!
یکی امروز از کارش استعفا داده، یکی بالاخره استخدام شده؛ هردو فصل جدیدی و شروع کردن!
یکی آخر هفته تو بار خوش میگذرونه، یکی آخر هفته کتاب میخونه؛ به هرکی یجور خوش میگذره!
یکی خوشحاله که وزنش زیاد شده، یکی خوشحاله که وزن کم کرده؛ همه برای نتیجه یکسان تلاش نمیکنن!
ما برای احساس خوشبختی مجبور نیستیم مثل هم باشیم،
هرکس مسیر خودشو داره!
هردو برای خوشبختی گامی برداشتن!
یکی امروز از کارش استعفا داده، یکی بالاخره استخدام شده؛ هردو فصل جدیدی و شروع کردن!
یکی آخر هفته تو بار خوش میگذرونه، یکی آخر هفته کتاب میخونه؛ به هرکی یجور خوش میگذره!
یکی خوشحاله که وزنش زیاد شده، یکی خوشحاله که وزن کم کرده؛ همه برای نتیجه یکسان تلاش نمیکنن!
ما برای احساس خوشبختی مجبور نیستیم مثل هم باشیم،
هرکس مسیر خودشو داره!
إذا أخبرتك عن ظُلمَتي،
هَل ستظل تنظر إليَّ و کأنّي شَمس؟!
«اگه من از تاریکیهام بهت بگم،
بازم جوری نگاهم میکنی که انگار خورشیدم؟!»
هَل ستظل تنظر إليَّ و کأنّي شَمس؟!
«اگه من از تاریکیهام بهت بگم،
بازم جوری نگاهم میکنی که انگار خورشیدم؟!»
اینجوری نیست که فقط تو خوشحالم کنی، ولی اگه تو ناراحتم کنی، دیگه اون چیزایی که خوشحالم میکردن خوشحالم نمیکنن...
کافیه یهنفر رو دوست داشته باشم چنان احساسات مادرانهام فوران میکنن که اصلاً پسر کوچولوی سیبیلو کی اذیتت کرده؟! بیا بغلم خودم قربونیشون میکنم واست..!(؛
تو عاشق اون آدم نشدی، تو عاشق ورژنی از اون آدم شدی که تو ذهنت ساخته بودی، در صورتی که اون اصلا وجود نداشت. واقعیت همین اشک روی گونته عزیزم...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ولی عِشق یَعنی اسمِ تو خوب میکُنه حالَمو
عِشق یَعنی یه عالَمه خاطرِه از تو دارَمو...🫠🩵
#کلیپغمگین 🖤
#Fazilat_Khanom🎥
----------------------------------
عِشق یَعنی یه عالَمه خاطرِه از تو دارَمو...🫠🩵
#کلیپغمگین 🖤
#Fazilat_Khanom🎥
----------------------------------
تصادفی با یکی آشنا میشی بعد اون کل داستان زندگیت رو درک میکنه،
ازت جوری مراقبت میکنه که هیچکسی تا حالا اینجوری مراقب قلبت نبوده،
جوری حرفات رو میفهمه که هیچکس تو تموم این سال ها نفهمیده!
درست مثل اینکه خدا بعد از این همه سختیا یکی رو میاره و میگه:
ببین هنوزم هواتو دارم!
یکی مثل تو تو زندگی من...
ازت جوری مراقبت میکنه که هیچکسی تا حالا اینجوری مراقب قلبت نبوده،
جوری حرفات رو میفهمه که هیچکس تو تموم این سال ها نفهمیده!
درست مثل اینکه خدا بعد از این همه سختیا یکی رو میاره و میگه:
ببین هنوزم هواتو دارم!
یکی مثل تو تو زندگی من...
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اسم سریال: دفتر یادداشت / قسمت دهم📒
🌼ژانر: جنایی، کمدی، رازآلود
🌚ساخت:۱۴۰۲|کارگردان: کیارش اسدیزاده
بازیگران: رضا عطاران🤍 حسن معجونی🤍
سوگل خلیق🤍 کاظم سیاحی🤍
#فیلمخوبببینیم📽
----------------------------------
🌼ژانر: جنایی، کمدی، رازآلود
🌚ساخت:۱۴۰۲|کارگردان: کیارش اسدیزاده
بازیگران: رضا عطاران🤍 حسن معجونی🤍
سوگل خلیق🤍 کاظم سیاحی🤍
#فیلمخوبببینیم📽
----------------------------------
قمارباز.pdf
2 MB
اسم کتاب: قمارباز💸
🌧ژانر: داستانی، کلاسیک
🎨انتشار:1867
⏰نویسنده: فئودور داستایفسکی
📋خلاصه: راوی رمان؛ "آلکسی ایوانویچ"، معلم جوان سرخانه فرزندان یک ژنرال است که با آنها زندگی میکند! ژنرال هر وقت به خارج از کشور سفر میکند در شهری با عنوان رولتنبورگ اقامت میکند!
ماجرا از آنجا آغاز میشود که شخصیتهای رمان در انتظار رسیدن خبر مرگ پیرزنی هستند که قرار است میراثش به ژنرال برسد! ژنرال با این ثروت میخواهد دل زنی فرانسوی بنام مادام بلانش را به دست آورد!
راوی در طول این اقامتها در دام عشق پولینا، خواهرزن ژنرال، میافتد! زنی بوالهوس که به آلکسی مقداری پول قرض داده و او را سر میز قمار میفرستد! بردهای اولیه کام آلکسی را شیرین میکند اما اندک زمانی بعد باختها و تلخکامیها از راه میرسند...💰
⭕️یکی از آثار جذاب و درعینحال ممتاز داستایوسکی و ادبیات روس به شمار میرود! داستایوسکی این رمان را در شرایطی خاص و در مدتزمانی کوتاه [حدود 26 روز] نوشته است؛ اما خلاقیت بی پایان و هنرمندانه او در این مدت اندک به خلق اثری جاودان انجامیده است...🎖
#کتابخوببخوانیم📚
---------------------------------
🌧ژانر: داستانی، کلاسیک
🎨انتشار:1867
⏰نویسنده: فئودور داستایفسکی
📋خلاصه: راوی رمان؛ "آلکسی ایوانویچ"، معلم جوان سرخانه فرزندان یک ژنرال است که با آنها زندگی میکند! ژنرال هر وقت به خارج از کشور سفر میکند در شهری با عنوان رولتنبورگ اقامت میکند!
ماجرا از آنجا آغاز میشود که شخصیتهای رمان در انتظار رسیدن خبر مرگ پیرزنی هستند که قرار است میراثش به ژنرال برسد! ژنرال با این ثروت میخواهد دل زنی فرانسوی بنام مادام بلانش را به دست آورد!
راوی در طول این اقامتها در دام عشق پولینا، خواهرزن ژنرال، میافتد! زنی بوالهوس که به آلکسی مقداری پول قرض داده و او را سر میز قمار میفرستد! بردهای اولیه کام آلکسی را شیرین میکند اما اندک زمانی بعد باختها و تلخکامیها از راه میرسند...💰
⭕️یکی از آثار جذاب و درعینحال ممتاز داستایوسکی و ادبیات روس به شمار میرود! داستایوسکی این رمان را در شرایطی خاص و در مدتزمانی کوتاه [حدود 26 روز] نوشته است؛ اما خلاقیت بی پایان و هنرمندانه او در این مدت اندک به خلق اثری جاودان انجامیده است...🎖
#کتابخوببخوانیم📚
---------------------------------
ی عزیزی میگفت:
“ وقتی شما برای بار دوم قلبت رو به کسی میدی، از بارِ اول اعتماد خیلی بیشتری میخواد.
وقتی قلبی یکبار به تمامی خُرد شده و به سختی سرهمش کردی رو با دستای خودت به ی نفر دیگه میبخشی؛
یعنی اون طرف اونقدر بهت حس امنیت و آرامش داده و حامی بودن رو یاد گرفته که میتونه ی چسب زخم بزرگ بشه روی تمومِ خاطراتِ گذشتت
و بشه اون نوری که تو تمام زندگیت دنبالش بودی!
راست میگفت خدایی...
“ وقتی شما برای بار دوم قلبت رو به کسی میدی، از بارِ اول اعتماد خیلی بیشتری میخواد.
وقتی قلبی یکبار به تمامی خُرد شده و به سختی سرهمش کردی رو با دستای خودت به ی نفر دیگه میبخشی؛
یعنی اون طرف اونقدر بهت حس امنیت و آرامش داده و حامی بودن رو یاد گرفته که میتونه ی چسب زخم بزرگ بشه روی تمومِ خاطراتِ گذشتت
و بشه اون نوری که تو تمام زندگیت دنبالش بودی!
راست میگفت خدایی...
بینِ تنفر و علاقه ی من،
ی مرز بسیار باریکه که همه چیز رو تغییر میده و دیگه هیچوقت چیزی مثل قبل نمیشه؛
این مرز،
«بی احترامی به مواردیِ که برای من خیلی مهم بوده و تو بهم فهموندی که لایقِ اونا نیستی…»
ی مرز بسیار باریکه که همه چیز رو تغییر میده و دیگه هیچوقت چیزی مثل قبل نمیشه؛
این مرز،
«بی احترامی به مواردیِ که برای من خیلی مهم بوده و تو بهم فهموندی که لایقِ اونا نیستی…»