This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاهدخت
م.کمالزاده
#شاهدخت
#م_کمالزاده
https://www.tg-me.com/+4K7hgsp9_dgwMTI8
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
م.کمالزاده
#شاهدخت
#م_کمالزاده
https://www.tg-me.com/+4K7hgsp9_dgwMTI8
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
Telegram
التیام/شاهدخت م.کمالزاده
﷽
التیام(پارتگذاری هر روز یک پارت)
شاهدخت(پارتگذاری شنبه تا چهارشنبه شب یک پارت)
ایام تعطیل پارت نداریم
🚫کپیحتےبااسمنویسندهممنوعمےباشد❌
رزرو تبلیغات: @M_kmlzd_1995
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/m.kamalzade.novels/?hl=en
التیام(پارتگذاری هر روز یک پارت)
شاهدخت(پارتگذاری شنبه تا چهارشنبه شب یک پارت)
ایام تعطیل پارت نداریم
🚫کپیحتےبااسمنویسندهممنوعمےباشد❌
رزرو تبلیغات: @M_kmlzd_1995
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/m.kamalzade.novels/?hl=en
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Roman_Khone_Ch. دریا پرست .pdf
8.8 MB
♥️🎁#سوپرایزفوقویژه🎁♥️
#پرطرفدار💥🍂
ســــ💗ـــوپـــــرایـ🎊ـــز
📚#دریاپرست (#دریا_پرست)
✍ نویسنده : #فاطمه_زایری
✨ ژانر : #عاشقانه_معمایی
📑خلاصه:
ترمه، از خانوادهی خود و طایفهای که برای بُریدن سرش متفقالقول شده و بر سر کشتن او تاس انداخته بودند، میگریزد؛ اما پس از سالها، درحالی که همه او را مُرده و در خاک میپندارند، با هویتی جدید و چهرهای ناشناس به شهر آباءواجدادیاش بازمیگردد تا تهمتها و افتراهای مردم را از نام قبلیاش پاک کند که درست در بدو ورودش، با خواستگاریِ تکپسر حاجفتاح زرمهر، مواجه میشود.
مَردی که در روزهای دور، یکی از داوطلبان بُریدن سرش بود…
★دریاپرست ★
🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
↰ #جدید
⋆ #پرطرفدار
⊱ #فوق_سوپرایز ⊰
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
#پرطرفدار💥🍂
ســــ💗ـــوپـــــرایـ🎊ـــز
📚#دریاپرست (#دریا_پرست)
✍ نویسنده : #فاطمه_زایری
✨ ژانر : #عاشقانه_معمایی
📑خلاصه:
ترمه، از خانوادهی خود و طایفهای که برای بُریدن سرش متفقالقول شده و بر سر کشتن او تاس انداخته بودند، میگریزد؛ اما پس از سالها، درحالی که همه او را مُرده و در خاک میپندارند، با هویتی جدید و چهرهای ناشناس به شهر آباءواجدادیاش بازمیگردد تا تهمتها و افتراهای مردم را از نام قبلیاش پاک کند که درست در بدو ورودش، با خواستگاریِ تکپسر حاجفتاح زرمهر، مواجه میشود.
مَردی که در روزهای دور، یکی از داوطلبان بُریدن سرش بود…
★دریاپرست ★
🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
↰ #جدید
⋆ #پرطرفدار
⊱ #فوق_سوپرایز ⊰
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✨ نویسنده:
☘ نقد از:𝒜𝒮 𝒜
ژانر:
ترمه، از خانوادهی خود و طایفهای که برای بُریدن سرش متفقالقول شده و بر سر کشتن او تاس انداخته بودند، میگریزد؛ اما پس از سالها، درحالی که همه او را مُرده و در خاک میپندارند، با هویتی جدید و چهرهای ناشناس به شهر آباءواجدادیاش بازمیگردد تا تهمتها و افتراهای مردم را از نام قبلیاش پاک کند که درست در بدو ورودش، با خواستگاریِ تکپسر حاجفتاح زرمهر، مواجه میشود.
ترمه بعد از ازدواج با عماد میفهمه حاج فتاح برای پایان دادن به شایعاتی که پشت سر عماد بوده سراغ ترمه رفته
یکم دقیق تر با شخصیت ها آشنا بشیم:
❦︎ترمه مهاجران : جراح پلاستیک ، همسر عماد زرمهر.
یه ترنس که تطبیق جنسیت داده و از امید به ترمه تبدیل شده.
❀حاج ابراهیم زرمهر بازاری: پدر ترمه و امین، دایی مرسده، مینو و میثم . کارگاه ترمه بافی داره،اواخر رمان دلت واسه پدری کردناش میره
❀پروین: مادر ترمه و امین،تا ته رمان با شخصیتش درگیر خواهید بود
❀امین برادر ترمه، قمار بازی میکنه و با عماد مشکل داره اما از اواسط رمان تبدیل میشه به یه داداش خوب که میخواد ظلمی که به ترمه کرده رو جبران کنه
❀مرسده سراج: دختر عمه ترمه و امین، خواهر مینو و میثم. تو بیست سالگی خودکشی کرد خودکشیش عامل تمام بلاهایی بود ک سر ترمه اومد
❀مینو سراج: دختر عمه ترمه و دوست صمیمی و همراز ترمه، همسر سپهر
❀سپهر: دانشجوی عماد، و همسر مینو،مار تو آستین
❀میثم سراج: پسرعمه ترمه، و شوهر الهام خواهر شوهر ترمه و پدر امیرعلی ( کسی بود که به امید تجاوز کرده.)
❀انیس:عمه ترمه و مادر مرسده و مینو و میثم
❀افشین مهاجران: عموی معنوی ترمه و در حقیقت ناجی ترمه و پدر آیدین
❦︎آیدین مهاجران: پسر عموی و برادر معنوی ترمه که دندانپزشک هست یه ربطی به بازاری ها داره(پسر دربانوعه برادر عماد پسرخوانده افشین)
❦︎عمادالدین زرمهر: استاد حقوق دانشگاه، دوست امید، عشق ترمه(امید). همسر سابق ستایش و همسر فعلی ترمه
❀ستایش: دختر دایی و همسر عماد، خواهر شیوا، فوت شده.
❀راحله : مادر عماد . عروسشو دوست نداره.
❀الهه و الهام : خواهرای عماد
❀حاج فتاح زرمهر: پدر عماد و پسر عموی حاج ابراهیم
❀خاتون: دایه عماد و خاله دربانو و خواهر زن محتشم زرمهر.
❀محتشم زرمهر: عموی حاج ابراهیم و حاج فتاح. پدر دربانو
❀حامی مستعان: دانشجو و همخونه عماد
❀سوگل نوه کبلایی سرایدار خونه عماد و ترمه
❦︎سیاوش برزگر: عاشق مرسده فک میکنه دشمن عماد و ترمه است متوفق القول میشن که پرده از شخصیت نایف بردارن و اتفاقای۱۶سال پیش رو روشن کنن به جرم قتل زندان بوده
❀آبان:یه پسره مبتلا به اوتیسم با حامی زندگی میکنه (پسره مرسده و نایفه)
■سیروان برزگر: پدر سیاوش
■ میکاییل و پرویز :برادرای پروین و دایی ترمه و امین
■ دختر دایی پروین
-عامل حمله به ماشین عماد و ترمه، شخصی که فیلم تولد رو پخش کرد.
✨اوایل رمان یکم گنگ پیش میره رفته رفته پرده از حقایق کنار میره و رمان واضح میشه
✨شخصیت سیاوش شاید قرار بود خاکستری باشه اما از نظر من سفید سفید بود
✨یه رمان قلم قوی با شخصیت های پخته و پایان خوش که خوندنش پیشنهاد میشه
در دریاپرست میخونیم
عماد:میشه بگی بخاطر من برگشتی؟
مرسده خودشو کشته در حالی که باردار بوده و قبل از اینکه خودشو بکشه به همه میگه امید بهم تجاوز کرده
امید ک ترنس بوده و کار اون اصلا نبوده اما خانواده باورش نمیکنن
میخوان بکشنش در حالی ک همه دنبال جنازه و کارای مرسده ان ترمه از زیر زمین فرار میکنه و میره سراغ افشین مهاجران و با اون از شهر میره بعد ۱۶سال با هویت ترمه برمیگرده برای اثبات خودش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عشق ویرانه شدن، سوختن و ساختن است
گاه از غیر تو رو از همگان تافتن است
من تو را دوست ندارم، تو ولی گوش نکن
گاه گفتن به زبان، گاه به جان باختن است
گله ای نیست اگر مرگ مرا میخواهی
جرم من بیشتر از خود به تو پرداختن است
این شعری بود وقتی دلم را به تو باختم با خود میخواندم من آهو دختری که قلبم را در قفسی زندانی کرده بودم مبادا برای کسی بتپد، و تو ای جان من چگونه دل من را بردی و من نفهمیدم، از عشقت سوختم و ساختم و تو ندیدی عشق پاک من را...
با پارتای هیجانی و جذاب از زندگی آهو با من همراه باشید
https://www.tg-me.com/romandeltangahoo
https://www.tg-me.com/romandeltangahoo
گاه از غیر تو رو از همگان تافتن است
من تو را دوست ندارم، تو ولی گوش نکن
گاه گفتن به زبان، گاه به جان باختن است
گله ای نیست اگر مرگ مرا میخواهی
جرم من بیشتر از خود به تو پرداختن است
این شعری بود وقتی دلم را به تو باختم با خود میخواندم من آهو دختری که قلبم را در قفسی زندانی کرده بودم مبادا برای کسی بتپد، و تو ای جان من چگونه دل من را بردی و من نفهمیدم، از عشقت سوختم و ساختم و تو ندیدی عشق پاک من را...
با پارتای هیجانی و جذاب از زندگی آهو با من همراه باشید
https://www.tg-me.com/romandeltangahoo
https://www.tg-me.com/romandeltangahoo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زخمهای آدم محترمه!
پشت هر زخمی تاریخ، تاوان،
درد و شاید یک تحول بزرگ نهفتهست.
ساده نمیشه از زخمهای شخصی برای آدمها
حرف زد. وقتی جسارت گفتن از زخمهامون رو برای کسی پیدا میکنیم، یعنی خیلیخیلیخیلی اون آدم رو عزیز و امن دونستیم، و باور داریم که مراقب جای زخم خواهد بود. حتی بیشتر از خودمون.
پشت هر زخمی تاریخ، تاوان،
درد و شاید یک تحول بزرگ نهفتهست.
ساده نمیشه از زخمهای شخصی برای آدمها
حرف زد. وقتی جسارت گفتن از زخمهامون رو برای کسی پیدا میکنیم، یعنی خیلیخیلیخیلی اون آدم رو عزیز و امن دونستیم، و باور داریم که مراقب جای زخم خواهد بود. حتی بیشتر از خودمون.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM