.
«هرگز آن پاییز را فراموش نمی کنم
یعنی خودم را
ذخیره ای که از آفتاب داشتم
هیچ کس نداشت
تو از باغ خرمالوهای کال آمدی و
در من رسیدی
هرگز آن پاییز زیبا را فراموش نمی کنم
یعنی تو را»
رسول یونان
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
«هرگز آن پاییز را فراموش نمی کنم
یعنی خودم را
ذخیره ای که از آفتاب داشتم
هیچ کس نداشت
تو از باغ خرمالوهای کال آمدی و
در من رسیدی
هرگز آن پاییز زیبا را فراموش نمی کنم
یعنی تو را»
رسول یونان
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
من
برمیخیزم!
چراغی در دست،
چراغی در دلم.
زنگارِ روحم را صیقل میزنم.
آینهیی برابرِ آینهات میگذارم
تا با تو
ابدیتی بسازم.
#احمد_شاملو
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
برمیخیزم!
چراغی در دست،
چراغی در دلم.
زنگارِ روحم را صیقل میزنم.
آینهیی برابرِ آینهات میگذارم
تا با تو
ابدیتی بسازم.
#احمد_شاملو
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
من هرگز چیزی را از تو پنهان نکردهام
حتی پیش پا افتادهترین سواحل را
با تو قسمت کردهام
و هر وقت نبودهای سهمات را
از هر برگ و بارانی که بر چترم باریده است
کنار گذاشتهام...
| عباس صفاری |
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
من هرگز چیزی را از تو پنهان نکردهام
حتی پیش پا افتادهترین سواحل را
با تو قسمت کردهام
و هر وقت نبودهای سهمات را
از هر برگ و بارانی که بر چترم باریده است
کنار گذاشتهام...
| عباس صفاری |
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
درون چشمانت خواهم آرمید
چون میهنی که نزدیک و دور
دوستش میداشتهایم.
#محمد_مختاری
.
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
چون میهنی که نزدیک و دور
دوستش میداشتهایم.
#محمد_مختاری
.
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
چیزی به من بگو؛
دستی به من بده،
راهی به من ببخش
و آفتاب کن!
که میخواهم
در چشمهای تو
شب را زبونتر از همیشه ببینم...
#اسماعیل_شاهرودی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
دستی به من بده،
راهی به من ببخش
و آفتاب کن!
که میخواهم
در چشمهای تو
شب را زبونتر از همیشه ببینم...
#اسماعیل_شاهرودی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
که میتواند به من بگوید
زندگانیم تا کجا میرود؟
آیا من وزشی در میان طوفانم
یا موجی در مردابی؟
یا شاید که خود من است
این ساقهی بیرنگ و سفید
که در بهاران میسوزد.
#راینر_ماریا_ریلکه
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
زندگانیم تا کجا میرود؟
آیا من وزشی در میان طوفانم
یا موجی در مردابی؟
یا شاید که خود من است
این ساقهی بیرنگ و سفید
که در بهاران میسوزد.
#راینر_ماریا_ریلکه
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
در مغرب ملایم پاییزی
میایستم سلام به شب میدهم
آزادیِ درونیِ این روزِ رفتنی
آنقدر ماندنیست که فردا ثمر دهد؟
#محمدعلی_سپانلو
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
میایستم سلام به شب میدهم
آزادیِ درونیِ این روزِ رفتنی
آنقدر ماندنیست که فردا ثمر دهد؟
#محمدعلی_سپانلو
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
مرا دفنِ سراشیبها کنید که تنها
نَمی از بارانها به من رسد اما
سیلابهاش از سر گذر کند
مثل عمری که داشتم
#بیژن_الهی
.
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
نَمی از بارانها به من رسد اما
سیلابهاش از سر گذر کند
مثل عمری که داشتم
#بیژن_الهی
.
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
اختياری ندارم
تو آفتابی
آفتاب
آفتاب
و قلب من...
آه...
قلب من آفتابگردانی دیوانه...!
#عدنان_الصائغ
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
تو آفتابی
آفتاب
آفتاب
و قلب من...
آه...
قلب من آفتابگردانی دیوانه...!
#عدنان_الصائغ
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
چیزی بگو
که فراتر از حرف باشد
که درونِ مرا لمس کند
چیزی بگو
مثلن اینکه: در کنار توام..
تورگوت اویار
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
که فراتر از حرف باشد
که درونِ مرا لمس کند
چیزی بگو
مثلن اینکه: در کنار توام..
تورگوت اویار
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
آنچه میجويی تويی
و آنچه میخواهی تويی
پس ز تو
تا آنچه گم کردی
ره بسيار نيست
عطار
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
و آنچه میخواهی تويی
پس ز تو
تا آنچه گم کردی
ره بسيار نيست
عطار
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
آغوشت
تنها سرزمین من شد،
نگران نباش
جیبم را از بوسه هایت پر کرده ام
دیگر برایم فرقی نمی کند
جهنم
بهشت
یا میدان جنگ
"سایبر هاکا"
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
تنها سرزمین من شد،
نگران نباش
جیبم را از بوسه هایت پر کرده ام
دیگر برایم فرقی نمی کند
جهنم
بهشت
یا میدان جنگ
"سایبر هاکا"
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
از زخمهای بزرگ
خط کوچکی باقی میماند
و از چشمهای تو ...
چه بگویم؟
خاطرهی آرنج های تو
بر تخت من
گود افتاده .
بکتاش آبتین
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
خط کوچکی باقی میماند
و از چشمهای تو ...
چه بگویم؟
خاطرهی آرنج های تو
بر تخت من
گود افتاده .
بکتاش آبتین
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
نشست تو ماشین
دستاش می لرزید
بخاری رو روشن کردم،
گفت: ماشینت بوی دریا میده
گفتم: ماهی خریده بودم!
گفت: ماهیمرده که بوی دریا نمیده!
گفتم: هر چیزی موقع مرگ بوی اونجایی رو میده که دلتنگش می شده...
گفت: من بمیرم، بوی تورو میدم
#سیامک_تقی_زاده
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
دستاش می لرزید
بخاری رو روشن کردم،
گفت: ماشینت بوی دریا میده
گفتم: ماهی خریده بودم!
گفت: ماهیمرده که بوی دریا نمیده!
گفتم: هر چیزی موقع مرگ بوی اونجایی رو میده که دلتنگش می شده...
گفت: من بمیرم، بوی تورو میدم
#سیامک_تقی_زاده
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
میآیی:
شب از چهرهها بر میخیزد،
راز از هستی میپرد.
میروی:
چمن تاریک میشود،
جوشش چشمه میشکند.
#سهراب_سپهری
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
شب از چهرهها بر میخیزد،
راز از هستی میپرد.
میروی:
چمن تاریک میشود،
جوشش چشمه میشکند.
#سهراب_سپهری
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
خانه ات سرد است ؟
خورشیدی در پاکت می گذارم
و برایت پست می کنم
ستاره ی کوچکی در کلمه ای بگذار
و به آسمانم روانه کن
بسیارتاریکم
منوچهر آتشی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
خورشیدی در پاکت می گذارم
و برایت پست می کنم
ستاره ی کوچکی در کلمه ای بگذار
و به آسمانم روانه کن
بسیارتاریکم
منوچهر آتشی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
هَمین كه میدانم
كسى شبیه تو نیست
چقد دلهُره آورتر از
نبودنِ توست...
#عباس_معروفی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
كسى شبیه تو نیست
چقد دلهُره آورتر از
نبودنِ توست...
#عباس_معروفی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem