An excellent emergency contact
توی The Bear یه جایی از Marcus پرسیدن (نقل به مضمون) که دوست داری legacyت چی باشه و با چی تو رو به یاد بیارن؟ و در انتهای جوابش این بود که دلم میخواد emergency contact خوبی باشم. بخشی از این خواسته من رو یاد چیزهایی میندازه که خودم دوست دارم باشم؛ مورد اعتماد، امن، حضور در وقت ضرورت و نیاز. خصوصیاتی که برام داراییهایی غیرقابلارزشگذاری و در عین حال مهم محسوب میشه.
@radio_caption
از اونجایی که مغز ما درد عاطفی و روانی و معادل درد فیزیکی تجربه میکنه، یعنی وقتی تو به فرض شکست عاطفی میخوری، مغزت دردشو مثل شکستی دست و پات تجربه اش میکنه! برای همین خوردن مسکن معمولی توی تحمل درد عاطفی اون لحظه میتونه کمک بکنه!
@radio_caption
@radio_caption
عدالت نیست. اگه قراره اینطوری دوستنداشتنی باشم پس نباید بتونم قلب بقیه رو هم انقدر گرم کنم، دیگه قلبی نمیمونه که بعدش بخوام خودمم دوست داشته باشم و وقتی من از من رفتم، بقیه از من نرن؟
@radio_caption
@radio_caption
-کسی که میخواد با تو وقت بگذرونه، حرف بزنه، بیرون بره، خودش راهشو پیدا میکنه؛ دنبال راهش میگرده؛ سعی نکن راه رو جلوش بذاری یا براش آسون کنی. مسئله این نیست که آدمها نمیدونن چطوری محبتشون رو بهت نشون بدن و لازمه تو بهشون راهش رو بدی که انجامش بدن، مسئله اینه که برات در قلبشون محبتی ندارن که نشونت نمیدن. به خودت نگاه کن، اگر خودت از کسی خوشت میومد، لازم بود اون فرد تلاش بکنه تا شرایط رو فراهم کنه که محبتت رو بهش نشون بدی یا طوری محبتت رو فرو میکردی توی چشمش که کورش کنی؟
@radio_caption
@radio_caption
اگه میتونستم، زندگیم رو بهت میدادم تا دوباره زندگی کنی. یه جور دیگه. اینبار اونطوری که خودت میخوای. طوری که برای تو شایسته و مناسبه. نه چیزی که الان، اینشکلی بهش مجبوری.
@radio_caption
@radio_caption
آخرین شب جمعه تابستون جمع بشیم یه جا تا صبح گریه کنیم نه برای تموم شدن تابستون. برای این زندگیمون.
@radio_caption
@radio_caption