#شعر_طوری💛
ای دریغا چه گلی ریخت به خاک
چه بهاری پژمرد
چه دلی رفت به باد
چه چراغی افسرد
#نامعلوم
🌸|| @Radioensha
ای دریغا چه گلی ریخت به خاک
چه بهاری پژمرد
چه دلی رفت به باد
چه چراغی افسرد
#نامعلوم
🌸|| @Radioensha
#معرفی_کتاب📚
سقوط اثری نوشته شده با زاویه دید دوم شخص، رمانی است که از مجموعه‌ای از تک‌گویی‌های (مونولوگ) راوی داستان تشکیل شده است. ژان باتیست کلمانس داستان زندگی و سقوطش (از دست دادن) از باغ‌های عدن (پاریس) و تبعیدش به جهنمی از بورژواهای آمستردام را بازگو می‌کند. کلمانس که قبلاً یک وکیل بوده خود را فردی دانا و آگاه معرفی می‌کند که در پی یافتن معنای زندگی‌اش است. یکی از ضعف‌های اساسی کلمانس و مضمون اصلی و عمده‌ی رمان، ترس او از قضاوت شدن است. صدای خنده‌ای که می‌شنود، برای کلمانس نماد و حالتی از قضاوت شدن است. مورد تمسخر واقع شدنش توسط دیگران ترسی را به او القا می‌کند. این ترس بر بیزاری‌اش از آمستردام می‌افزاید. البته صدای خنده می‌تواند اشاره به مضمون معصومیت داشته باشد. این صدا را اینگونه توصیف می‌کند: «به عنوان چیزی طبیعی و تا اندازه‌ای خوش‌آیند که جهان را در مسیر درست قرار می‌دهد.» این مضمون معصومیت به سمتی می‌رود که بر کلمانس چیره گشته و او را غمگین و آزرده خاطر می‌کند، او به سمت سقوط از معصومیت می‌رود.
#سقوط
#آلبر_کامو
🍁📻||@Radioensha
سقوط اثری نوشته شده با زاویه دید دوم شخص، رمانی است که از مجموعه‌ای از تک‌گویی‌های (مونولوگ) راوی داستان تشکیل شده است. ژان باتیست کلمانس داستان زندگی و سقوطش (از دست دادن) از باغ‌های عدن (پاریس) و تبعیدش به جهنمی از بورژواهای آمستردام را بازگو می‌کند. کلمانس که قبلاً یک وکیل بوده خود را فردی دانا و آگاه معرفی می‌کند که در پی یافتن معنای زندگی‌اش است. یکی از ضعف‌های اساسی کلمانس و مضمون اصلی و عمده‌ی رمان، ترس او از قضاوت شدن است. صدای خنده‌ای که می‌شنود، برای کلمانس نماد و حالتی از قضاوت شدن است. مورد تمسخر واقع شدنش توسط دیگران ترسی را به او القا می‌کند. این ترس بر بیزاری‌اش از آمستردام می‌افزاید. البته صدای خنده می‌تواند اشاره به مضمون معصومیت داشته باشد. این صدا را اینگونه توصیف می‌کند: «به عنوان چیزی طبیعی و تا اندازه‌ای خوش‌آیند که جهان را در مسیر درست قرار می‌دهد.» این مضمون معصومیت به سمتی می‌رود که بر کلمانس چیره گشته و او را غمگین و آزرده خاطر می‌کند، او به سمت سقوط از معصومیت می‌رود.
#سقوط
#آلبر_کامو
🍁📻||@Radioensha
#برشی_از_کتاب📚
سرانجام روزى رسید که دیگر طاقتم طاق شد و نتوانستم خوددارى کنم، اولین واکنشم نامنظم و آشفته بود. حال که دروغگو بودم مى‌رفتم که پیش همگان آن را اقرار کنم و دورویى‌ام را پیش از آنکه به وجودش پى ببرند، به صورت همه این احمق‌ها بکوبم. و وقتى که مرا به مبارزه حقیقت‌گویى بطلبند، من به مبارزه‌طلبى آنها پاسخ خواهم داد. براى پیشگیرى از خنده دیگران فکر کردم که خویشتن را تسلیم ریشخند همگان نمایم.
#سقوط
#آلبر_کامو
🍁📻||@Radioensha
سرانجام روزى رسید که دیگر طاقتم طاق شد و نتوانستم خوددارى کنم، اولین واکنشم نامنظم و آشفته بود. حال که دروغگو بودم مى‌رفتم که پیش همگان آن را اقرار کنم و دورویى‌ام را پیش از آنکه به وجودش پى ببرند، به صورت همه این احمق‌ها بکوبم. و وقتى که مرا به مبارزه حقیقت‌گویى بطلبند، من به مبارزه‌طلبى آنها پاسخ خواهم داد. براى پیشگیرى از خنده دیگران فکر کردم که خویشتن را تسلیم ریشخند همگان نمایم.
#سقوط
#آلبر_کامو
🍁📻||@Radioensha
#نکته_نویسندگی 🗒
حادثه بدون گفت و گو اغلب مایه‌ی لازم را ندارد. گاهی در داستان فقط باید از گفت و گو یا روایت یا حادثه استفاده کنید، چون آن لحظه داستان صرفا به یکی از این عناصر نیاز دارد. اما در اغلب موارد باید این سه عنصر را در داستان با هم ترکیب کنید.
🍁||@Radioensha
حادثه بدون گفت و گو اغلب مایه‌ی لازم را ندارد. گاهی در داستان فقط باید از گفت و گو یا روایت یا حادثه استفاده کنید، چون آن لحظه داستان صرفا به یکی از این عناصر نیاز دارد. اما در اغلب موارد باید این سه عنصر را در داستان با هم ترکیب کنید.
🍁||@Radioensha
🫧#موضوع_نوشتن
🦊رمانی می‌نویسی که شخصیت اصلیش قدرت تله‌پاتی داره. کم‌کم رویاهایی ازش می‌بینی... اولین کاری که برات انجام می‌ده، مجازات کردن همسایه‌ته که رمانت رو بدجور نقد کرده.
🦊یه روز شخصیت از سر کار میاد خونه و می‌بینه یکی دیگه توی خونه‌ش زندگی می‌کنه که قسم می‌خوره سال‌ها اونجا زندگی کرده. مدارک هم همین رو می‌گن...
🦊شخصیت داره توی سوپرمارکت خرید می‌کنه، ناگهان یک نفر بهش اشاره می‌کنه و با وحشت می‌گه: «تو چرا این شکلی شدی؟!»
-منبع: بنویس
🍁||@Radioensha
🦊رمانی می‌نویسی که شخصیت اصلیش قدرت تله‌پاتی داره. کم‌کم رویاهایی ازش می‌بینی... اولین کاری که برات انجام می‌ده، مجازات کردن همسایه‌ته که رمانت رو بدجور نقد کرده.
🦊یه روز شخصیت از سر کار میاد خونه و می‌بینه یکی دیگه توی خونه‌ش زندگی می‌کنه که قسم می‌خوره سال‌ها اونجا زندگی کرده. مدارک هم همین رو می‌گن...
🦊شخصیت داره توی سوپرمارکت خرید می‌کنه، ناگهان یک نفر بهش اشاره می‌کنه و با وحشت می‌گه: «تو چرا این شکلی شدی؟!»
-منبع: بنویس
🍁||@Radioensha
#مثبت_نویسندگی🎐
فلوبر می‌گفت: نوشتن نوعی زندگی‌کردن است.
به بیانی دیگر، کسی که این حرفهٔ زیبا و جذاب را به عنوان شغل خود برمی‌گزیند، برای زندگی کردن نمی‌نویسد بلکه برای نوشتن زندگی می‌کند.
#ماریو_بارگاس_یوسا
🍁||@Radioensha
فلوبر می‌گفت: نوشتن نوعی زندگی‌کردن است.
به بیانی دیگر، کسی که این حرفهٔ زیبا و جذاب را به عنوان شغل خود برمی‌گزیند، برای زندگی کردن نمی‌نویسد بلکه برای نوشتن زندگی می‌کند.
#ماریو_بارگاس_یوسا
🍁||@Radioensha
#شعر_طوری💛
این چه تیغ است که در هر رگ من زخمی ازوست
گر بگویم که تو در خون منی بهتان نیست!
#هوشنگ_ابتهاج
🍁|| @Radioensha
این چه تیغ است که در هر رگ من زخمی ازوست
گر بگویم که تو در خون منی بهتان نیست!
#هوشنگ_ابتهاج
🍁|| @Radioensha
#نکته_نویسندگی🗒
موتور ماشین اثرتان را گرم نکنید. با همان جمله‌ی اول، رمانتان را شروع کنید.
جک بکام شما را از به کارگیری سه شیوه در اول رمان، که ممکن است در همان صفحه‌ی اول اثر شما را ساکن کند، بر حذر می‌دارد.
۱- توصیف زیاد
۲- سوابق داستان با نگاهی به گذشته
۳- نبود تهدید
🍁||@Radioensha
موتور ماشین اثرتان را گرم نکنید. با همان جمله‌ی اول، رمانتان را شروع کنید.
جک بکام شما را از به کارگیری سه شیوه در اول رمان، که ممکن است در همان صفحه‌ی اول اثر شما را ساکن کند، بر حذر می‌دارد.
۱- توصیف زیاد
۲- سوابق داستان با نگاهی به گذشته
۳- نبود تهدید
🍁||@Radioensha
#معرفی_کتاب📚
داستان روایت عده‌ای از کارکنان سفارت بلغارستان در لندن است. سفیر جدید که تازه به لندن آمده آنها را با ماجراهای بسیاری مواجه می‌کند. داستان گریزی به پرنسس دایانا و ملکۀ انگلستان می‌زند و آنان را به ماجرا می‌کشاند و پس از آن سراغ انقلابیون کمونیست می‌رود و...
سیاست و دیپلماسی انقلابیون و ضد انقلابیون و گره خوردن با ملکه و عروس ملکه، داستان «مأموریت لندن» را به یکی از بهترین هجویه‌ها تبدیل کرده است. هجویه‌ای که چهره‌ی سیاست‌ورزی، سیاست‌مداری و سیاستمداران جدید پس از نابودی بلوک شرق را به خوبی به خوانندگانش نشان می‌دهد.
#ماموریت_لندن
#الک_پوپوف
🍁📻||@Radioensha
داستان روایت عده‌ای از کارکنان سفارت بلغارستان در لندن است. سفیر جدید که تازه به لندن آمده آنها را با ماجراهای بسیاری مواجه می‌کند. داستان گریزی به پرنسس دایانا و ملکۀ انگلستان می‌زند و آنان را به ماجرا می‌کشاند و پس از آن سراغ انقلابیون کمونیست می‌رود و...
سیاست و دیپلماسی انقلابیون و ضد انقلابیون و گره خوردن با ملکه و عروس ملکه، داستان «مأموریت لندن» را به یکی از بهترین هجویه‌ها تبدیل کرده است. هجویه‌ای که چهره‌ی سیاست‌ورزی، سیاست‌مداری و سیاستمداران جدید پس از نابودی بلوک شرق را به خوبی به خوانندگانش نشان می‌دهد.
#ماموریت_لندن
#الک_پوپوف
🍁📻||@Radioensha
#برشی_از_کتاب📚
کارور آه کشید: آه از دست این خیرخواهان ساده لوح، با دوستی های خاله خرسشون. هیچی بیشتر از این به تصویر یه کشور آسیب نمیزنه. اون انگل های بشر دوست مث کک می مونن تو لباسای زنده ی یک گدا. اونا از بدبختی تغذیه می کنن و ابدا هیچ علاقه ای ندارن که این بدبختی برطرف بشه. تنها چیزی که اونا براشون مهمه اینه که چطور این بدبختی رو نمایش بدن تا اسپانسر پیدا کنن. خیلی خوب اونا رو میشناسم: هرچی وضعیت بدتر، اونا هم خوشبخت تر! می دونین صنعت خیریه بعد از مواد مخدر و پورنوگرافی بزرگترین صنعت دنیاست؟
#ماموریت_لندن
#الک_پوپوف
🍁📻||@Radioensha
کارور آه کشید: آه از دست این خیرخواهان ساده لوح، با دوستی های خاله خرسشون. هیچی بیشتر از این به تصویر یه کشور آسیب نمیزنه. اون انگل های بشر دوست مث کک می مونن تو لباسای زنده ی یک گدا. اونا از بدبختی تغذیه می کنن و ابدا هیچ علاقه ای ندارن که این بدبختی برطرف بشه. تنها چیزی که اونا براشون مهمه اینه که چطور این بدبختی رو نمایش بدن تا اسپانسر پیدا کنن. خیلی خوب اونا رو میشناسم: هرچی وضعیت بدتر، اونا هم خوشبخت تر! می دونین صنعت خیریه بعد از مواد مخدر و پورنوگرافی بزرگترین صنعت دنیاست؟
#ماموریت_لندن
#الک_پوپوف
🍁📻||@Radioensha
#کارگاه_شعر📝
🐿• مبانی وزن (۱)
🪵• هر شعر کلاسیک مجموعه‌ای از چند بیت است. هر بیت شامل دو مصراع و هر مصراع شامل چند رکن است.
🐿• رکن از ترکیب چند هجا حاصل می‌شود. هر هجا نیز نتیجه ترکیب چند واج است. بنابراین، واج کوچک‌ترین واحد آوایی در زبان است.
🪵• در زبان فارسی، واج‌ها دو نوع هستند: بی‌صدا (صامِت) و صدادار (مصوّت). واج‌های بی‌صدا، به نوعی، همان حروف الفبا هستند.
🐿• واج‌های صدادار حداقل شش تا هستند: سه واج ــَـ ــِـ ــُـ صداهای کوتاه و سه واج آ، او، ای صداهای بلند هستند.
🪵• مثلا واژه‌ی «نوشتن» هشت واج دارد؛ پنج واج بی‌صدا (ن، و، ش، ت، ن) و سه واج صدادار (ــِـ ــِـ ــَـ).
💯تذکر: مبانی وزن به خودی خود دشوار است. در ضمن، یادگیری آن به تمرینات پرشمار و مستمر وابسته است. بنابراین، هرگز انتظار نداشته باشید صرفا با روخوانی این مطالب، مفهوم وزن را درک کنید.
-منبع: نوقلم
#مبانی_وزن
🍁||@Radioensha
🐿• مبانی وزن (۱)
🪵• هر شعر کلاسیک مجموعه‌ای از چند بیت است. هر بیت شامل دو مصراع و هر مصراع شامل چند رکن است.
🐿• رکن از ترکیب چند هجا حاصل می‌شود. هر هجا نیز نتیجه ترکیب چند واج است. بنابراین، واج کوچک‌ترین واحد آوایی در زبان است.
🪵• در زبان فارسی، واج‌ها دو نوع هستند: بی‌صدا (صامِت) و صدادار (مصوّت). واج‌های بی‌صدا، به نوعی، همان حروف الفبا هستند.
🐿• واج‌های صدادار حداقل شش تا هستند: سه واج ــَـ ــِـ ــُـ صداهای کوتاه و سه واج آ، او، ای صداهای بلند هستند.
🪵• مثلا واژه‌ی «نوشتن» هشت واج دارد؛ پنج واج بی‌صدا (ن، و، ش، ت، ن) و سه واج صدادار (ــِـ ــِـ ــَـ).
💯تذکر: مبانی وزن به خودی خود دشوار است. در ضمن، یادگیری آن به تمرینات پرشمار و مستمر وابسته است. بنابراین، هرگز انتظار نداشته باشید صرفا با روخوانی این مطالب، مفهوم وزن را درک کنید.
-منبع: نوقلم
#مبانی_وزن
🍁||@Radioensha
#مثبت_نویسندگی🎐
کسی که نمی‌خواهد به «مؤلف بودن» بسنده کند و خواهان آن است که علاوه بر عنوان مؤلف، شایستگی‌های یک نویسنده را نیز داشته باشد، باید افزون بر مطالعات تخصصی در موضوع اثر، در حوزه‌ها و قلمروهای دیگر نیز مطالعه یا حتی دست داشته باشد.
آگاهی‌های ویژه در موضوع مربوط، برای مؤلف بودن کافی است؛ اما بسندگی به مطالعات تخصصی، قلم را در پرورش مطلب ناتوان، و ذهن را در افق‌گشایی ناکام می‌کند.
#رضا_بابایی
🍁||@Radioensha
کسی که نمی‌خواهد به «مؤلف بودن» بسنده کند و خواهان آن است که علاوه بر عنوان مؤلف، شایستگی‌های یک نویسنده را نیز داشته باشد، باید افزون بر مطالعات تخصصی در موضوع اثر، در حوزه‌ها و قلمروهای دیگر نیز مطالعه یا حتی دست داشته باشد.
آگاهی‌های ویژه در موضوع مربوط، برای مؤلف بودن کافی است؛ اما بسندگی به مطالعات تخصصی، قلم را در پرورش مطلب ناتوان، و ذهن را در افق‌گشایی ناکام می‌کند.
#رضا_بابایی
🍁||@Radioensha
Forwarded from مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
#شعر_طوری💛
آرام دل خویش نجویم چه کنم؟
وندر طلبش به سر نپویم چه کنم؟
گویند مرو که خون خود می‌ریزی
مادام که در کمند اویم چه کنم؟
#سعدی
🍁||@Radioensha
آرام دل خویش نجویم چه کنم؟
وندر طلبش به سر نپویم چه کنم؟
گویند مرو که خون خود می‌ریزی
مادام که در کمند اویم چه کنم؟
#سعدی
🍁||@Radioensha
#نکته_نویسندگی 🗒
پایان اثر باید فراموش‌نشدنی باشد. پایان‌بندی عالی می‌تواند داستانی متوسط را بهتر کند؛ اما پایان‌بندی متوسط داستانی را که می‌توانست عالی بشود به یک داستان مایوس‌کننده تنزل می‌دهد.
🍁||@Radioensha
پایان اثر باید فراموش‌نشدنی باشد. پایان‌بندی عالی می‌تواند داستانی متوسط را بهتر کند؛ اما پایان‌بندی متوسط داستانی را که می‌توانست عالی بشود به یک داستان مایوس‌کننده تنزل می‌دهد.
🍁||@Radioensha
•• #دیالوگ ••
- می‌دونم پیام دادن نوبتی نیست. می‌دونم زنگ زدن نوبتی نیست. احوال پرسی هم همینطور.
ولی من باید ببینم اون هم مشتاقه با من معاشرت کنه یا نه!
🍁||@Radioensha
- می‌دونم پیام دادن نوبتی نیست. می‌دونم زنگ زدن نوبتی نیست. احوال پرسی هم همینطور.
ولی من باید ببینم اون هم مشتاقه با من معاشرت کنه یا نه!
🍁||@Radioensha