Telegram Web Link
ای خواب به جان تو زحمت ببری امشب
وز بهر خدا زین جا اندرگذری امشب
هر جا که بپری تو ویران شود آن مجلس
ای خواب در این مجلس تا درنپری امشب
امشب به جمال او پرورده شود دیده
ای چشم ز بی‌خوابی تا غم نخوری امشب
و اللیل اذا یغشی ای خواب برو حاشا
تا از دل بیداران صد تحفه بری امشب
گر خلق همه خفتند ای دل تو بحمدالله
گر دوش نمی‌خفتی امشب بتری امشب
با ماه که همخویم تا روز سخن گویم
کای مونس مشتاقان صاحب نظری امشب
شد ماه گواه من استاره سپاه من
وز ناوک استاره‌ای مه سپری امشب

#مولانا

🆔 @QaharAsi
Forwarded from حس مبهم
از آبی تن‌ام
تا گلوی این شعر
زنِ یک سطر زخمی است
                    یک سطر اسیر
  
تنهایی ام را
بپوشان با عطر تن‌ات
و به حریر دستانت رهایم کن

از کابل  تا بیکرانِ بودنت
یک تو فاصله است

#آریایی_تبار


1401,7,23

@Hisemobham
.


من آینهٔ طلعت معشوق وجودم
از عکس رخش مظهر انوار شهودم

ابلیس نشد ساجد و مردود ابد شد
آن دم که ملائک همه کردند سجودم

تا کس نبرد ره به شناسایی ذاتم
گه مؤمن و گه کافر و گه گبر و یهودم

#شیخ‌بهایی




🆔 @QaharAsi
.

زلف و کاکل او را چون به یاد می‌آرم
می‌نهم پریشانی بر سر پریشانی



#شیخ‌بهایی

🆔 @QaharAsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دکلمه: عارف حمیدیان

من آن رِندم که در رِندی به شَهرت شُهره ی عامم
جهودم، کافــرم، گبرم، مســــــلمانم، چــه میدانم
مَلَنگم روزهــــــا، شــــــبها پلنگم در کـــنار خُــــم
ز پا افــــــتاده ام از بس خــــــرابِ باده و جـامم
سحر سرمست، روزم در خماری شب به شبگردی
پی میخــــــانه از کف می رود این گــــونه ایامم
کفن پوش مناجــــــاتی، خــــــرابات خــــــراباتی
قــــــلندر وار میگــــــردم بری از منصب و مــالم
نه آن جرأت که پیش خلق نامت بر زبــــان گیرم
نه آن طاقت که بینم کرده عشقت سخت بدنامم

نه چشمی تا کـــــه بینم گرم دستت با کس دیگر
نه گوشی، بشـــنوم نامت جــــدا گردیده از نامم
شود آیا کــــــه ای آهوی وحشـــی گُم کنی ره را
گذارت بر من افتد تا کــــه با شــعری شوی رامم
تصور کــــرده ای غــــــافل ز خال و بند در زلفم
ولی من کُشته ای چال و پی خال ســــــیه فامم
به یمن باده دوزم درزهــــــای زخم هجـــــران را
اگر چه خیمه دوزی نیست کـــــارم، نام "خیامم"

#خیام‌خموش

🆔 @QaharAsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دکلمه: عثمان‌مراد

من عاشقم و بی سرو سامان ترم از تو
در معرکه ی عشق پریشان ترم از تو

در حسرت پروانه شدن جان به لب آمد
یک پیله ی جا مانده ی بی جان ترم از تو

افسوس که در گیر غروریم، وگرنه
در سوختن خویش بیابان ترم از تو

یک موج به ساحل نرسیدست نگاهم
ای بغض فرو رفته خروشان ترم از تو

بعد از تو دلم پیر شد از معرکه گیران
از طعنه ی این معرکه نالان ترم از تو

از کوچه ی ما گر گذرت بود بدان که
مشتاق تر از قبل شتابان ترم از تو

هرگز نرود یاد تو از خاطره هایم
می سوزم و محکوم و پشیمان ترم از تو

#داریوش‌کشاورز

🆔 @QaharAsi
من
که امروزم
بهشت نقد حاصل می شود

وعده ی فردای زاهد را چرا باور کنم





🆔 @QaharAsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آخرش با من نگفتی راز این آزار چیست
من که تسلیم تو بودم بی پدر پیکار چیست

میکشی با دست پیش و میزنی با پای پس
پشت سر اقرار جانم پیش رو انکار چیست

بی محلی کردنت دیگر حدیثی تازه نیست
حرف ما نقل محافل گشته این رفتار چیست

دل بریدم از جهانی بس که پا بندت شدم
قهقهه خندیدنت با دیگران هر بار چیست

هر بلایی خواستی خب بر سرم آورده ای
پیش چشمم با رقیبان وعده ی دیدار چیست

دکمه ی پیراهنت باز است و غوغا میکند
موی افشان کرده ای کوتاهی شلوار چیست

از زبان عشق میخوانم برایت ای دریغ
در جواب دوستت دارم دو خط لیچار چیست

خشک و تر میسوزد از چشم غضب آلود تو
من خطا کردم گناه مردم بازار چیست

ناز کن جانم فدایت با من اما قهر نه
سقف دنیا بر سرم میریزد این آوار چیست

در کلاس عشق استادی به بد انداختن
یا قبولم کن عزیزم یا بگو معیار چیست ؟

#عبدا‌محمدی

🆔 @QaharAsi
2024/09/24 17:16:41
Back to Top
HTML Embed Code: