پیچیده روزڪَـــــار ِ تووو از دور واضح استــ
از عشق خستہ می شـــــوے امّا خلاص نہ !
#کاظم_بهمنی
🆔 @QaharAsi
از عشق خستہ می شـــــوے امّا خلاص نہ !
#کاظم_بهمنی
🆔 @QaharAsi
Forwarded from حس مبهم
ای یار ناگزیر که دل در هوای توست
جان نیز اگر قبول کنی هم برای توست
غوغای عارفان و تمنای عاشقان
حرص بهشت نیست که شوق لقای توست
گر تاج میدهی غرض ما قبول تو
ور تیغ میزنی طلب ما رضای توست
گر بنده مینوازی و گر بنده میکشی
زجر و نواخت هر چه کنی رای رای توست
گر در کمند کافر و گر در دهان شیر
شادی به روزگار کسی کآشنای توست
هر جا که روی زندهدلی بر زمین تو
هر جا که دست غمزدهای بر دعای توست
تنها نه من به قید تو درماندهام اسیر
کز هر طرف شکستهدلی مبتلای توست
قومی هوای نعمت دنیا همی پزند
قومی هوای عقبی و ما را هوای توست
قوت روان شیفتگان التفات تو
آرام جان زندهدلان مرحبای توست
گر ما مقصریم تو بسیار رحمتی
عذری که میرود به امید وفای توست
شاید که در حساب نیاید گناه ما
آنجا که فضل و رحمت بیمنتهای توست
کس را بقای دائم و عهد مقیم نیست
جاوید پادشاهی و دائم بقای توست
هر جا که پادشاهی و صدری و سروری
موقوف آستان در کبریای توست
سعدی ثنای تو نتواند به شرح گفت
خاموشی از ثنای تو حد ثنای توست
#سعدی
🆔 @QaharAsi
جان نیز اگر قبول کنی هم برای توست
غوغای عارفان و تمنای عاشقان
حرص بهشت نیست که شوق لقای توست
گر تاج میدهی غرض ما قبول تو
ور تیغ میزنی طلب ما رضای توست
گر بنده مینوازی و گر بنده میکشی
زجر و نواخت هر چه کنی رای رای توست
گر در کمند کافر و گر در دهان شیر
شادی به روزگار کسی کآشنای توست
هر جا که روی زندهدلی بر زمین تو
هر جا که دست غمزدهای بر دعای توست
تنها نه من به قید تو درماندهام اسیر
کز هر طرف شکستهدلی مبتلای توست
قومی هوای نعمت دنیا همی پزند
قومی هوای عقبی و ما را هوای توست
قوت روان شیفتگان التفات تو
آرام جان زندهدلان مرحبای توست
گر ما مقصریم تو بسیار رحمتی
عذری که میرود به امید وفای توست
شاید که در حساب نیاید گناه ما
آنجا که فضل و رحمت بیمنتهای توست
کس را بقای دائم و عهد مقیم نیست
جاوید پادشاهی و دائم بقای توست
هر جا که پادشاهی و صدری و سروری
موقوف آستان در کبریای توست
سعدی ثنای تو نتواند به شرح گفت
خاموشی از ثنای تو حد ثنای توست
#سعدی
🆔 @QaharAsi
مواظب باشید که قلب تان را به غیر الله متعال ندهید. همه می توانند به قلب شما صدمه بزنند اما فقط او می تواند مواظب قلب شما باشد و شما را شفا بدهد. پس عاقل باشید، انتظارات واقع بینانه داشته باشید و قلب خود را تا جایی که می توانید از کسانی که خیلی سریع ابراز عشق به شما می کنند محافظت کنید.
این مقبره در اوکراین کشف شده است و قدامت 3000 ساله دارد.
این زنی است که خود را زنده در کنار معشوق مرده اش به گور کرده است.
و روی دیوار قبر نوشته بهت قول دادم که ترکت نکنم.
و من به تو قول دادم که برای دیگری نباشم...
پ.ن:شنيده بودم دوستى تا لب گور، اما فراتر از اين هم وجود دارد.
این زنی است که خود را زنده در کنار معشوق مرده اش به گور کرده است.
و روی دیوار قبر نوشته بهت قول دادم که ترکت نکنم.
و من به تو قول دادم که برای دیگری نباشم...
پ.ن:شنيده بودم دوستى تا لب گور، اما فراتر از اين هم وجود دارد.
با دلم، دوش، سر زلف تو بازی می کرد
خواجه با بندهٔ خود، بنده نوازی می کرد
گاه زنجیر و گهی مار و گهی گل می شد
مختصر، زلف کجت شعبده بازی می کرد
مویت انداخته دل را و به شوخی می زد
بازش از خود، نظر مهر تو، راضی می کرد
دل ز تأثیر نگاه تو، به خالت می جست
مست را بین، به کجا دست درازی می کرد!
خنده می کرد دل و، از «خطر و محنت عشق»
عقل، چون پیرزنان، فلسفه سازی می کرد!
غصه را راه نبد در حرم ما، چون عشق
شعله افروخته، بیگانه گدازی می کرد
کاشکی دیشب ما صبح نمی شد هرگز
با دلم، دوش، سر زلف تو بازی می کرد.
#ابوالقاسملاهوتی
🆔 @QaharAsi
خواجه با بندهٔ خود، بنده نوازی می کرد
گاه زنجیر و گهی مار و گهی گل می شد
مختصر، زلف کجت شعبده بازی می کرد
مویت انداخته دل را و به شوخی می زد
بازش از خود، نظر مهر تو، راضی می کرد
دل ز تأثیر نگاه تو، به خالت می جست
مست را بین، به کجا دست درازی می کرد!
خنده می کرد دل و، از «خطر و محنت عشق»
عقل، چون پیرزنان، فلسفه سازی می کرد!
غصه را راه نبد در حرم ما، چون عشق
شعله افروخته، بیگانه گدازی می کرد
کاشکی دیشب ما صبح نمی شد هرگز
با دلم، دوش، سر زلف تو بازی می کرد.
#ابوالقاسملاهوتی
🆔 @QaharAsi
آه که آن صدر سرا میندهد بار مرا
مینکند محرم جان محرم اسرار مرا
نغزی و خوبی و فرش آتش تیز نظرش
پرسش همچون شکرش کرد گرفتار مرا
گفت مرا مهر تو کو رنگ تو کو فر تو کو
رنگ کجا ماند و بو ساعت دیدار مرا
غرقه جوی کرمم بنده آن صبحدمم
کان گل خوش بوی کشد جانب گلزار مرا
هر که به جوبار بود جامه بر او بار بود
چند زیانست و گران خرقه و دستار مرا
ملکت و اسباب کز این ماه رخان شکرین
هست به معنی چو بود یار وفادار مرا
دستگه و پیشه تو را دانش و اندیشه تو را
شیر تو را بیشه تو را آهوی تاتار مرا
نیست کند هست کند بیدل و بیدست کند
باده دهد مست کند ساقی خمار مرا
ای دل قلاش مکن فتنه و پرخاش مکن
شهره مکن فاش مکن بر سر بازار مرا
گرشکند پند مرا زفت کند بند مرا
بر طمع ساختن یار خریدار مرا
بیش مزن دم ز دوی دو دو مگو چون ثنوی
اصل سبب را بطلب بس شد از آثار مرا
غزل شمارهٔ ۳۹
#مولانا
🆔 @QaharAsi
مینکند محرم جان محرم اسرار مرا
نغزی و خوبی و فرش آتش تیز نظرش
پرسش همچون شکرش کرد گرفتار مرا
گفت مرا مهر تو کو رنگ تو کو فر تو کو
رنگ کجا ماند و بو ساعت دیدار مرا
غرقه جوی کرمم بنده آن صبحدمم
کان گل خوش بوی کشد جانب گلزار مرا
هر که به جوبار بود جامه بر او بار بود
چند زیانست و گران خرقه و دستار مرا
ملکت و اسباب کز این ماه رخان شکرین
هست به معنی چو بود یار وفادار مرا
دستگه و پیشه تو را دانش و اندیشه تو را
شیر تو را بیشه تو را آهوی تاتار مرا
نیست کند هست کند بیدل و بیدست کند
باده دهد مست کند ساقی خمار مرا
ای دل قلاش مکن فتنه و پرخاش مکن
شهره مکن فاش مکن بر سر بازار مرا
گرشکند پند مرا زفت کند بند مرا
بر طمع ساختن یار خریدار مرا
بیش مزن دم ز دوی دو دو مگو چون ثنوی
اصل سبب را بطلب بس شد از آثار مرا
غزل شمارهٔ ۳۹
#مولانا
🆔 @QaharAsi
مردهای بزرگ!!!
مردانی هستند که تیپ های سنگین و خاص میزنند، اکثرا سیاه پوش اند، و عطرهای خاص دارن و یک آهنگ را صدبار گوش میکنند.
قهوه و چای را بدون شیر و شکر میخورن تلخ تلخ.
شبها تنها قدم میزنن، از دور که نگاه شان میکنی ابرو های گره خورده و درهم، ولی وقتی نزدیک میری و صحبت میکنی با نگاه و آرامش خاصی با تو حرف میزنن.
گذشت ندارن و اصلا فکر نکن دل سنگن، این مردان بزرگترین دردای دنیا را تحمل کردن.
🆔 @QaharAsi
مردانی هستند که تیپ های سنگین و خاص میزنند، اکثرا سیاه پوش اند، و عطرهای خاص دارن و یک آهنگ را صدبار گوش میکنند.
قهوه و چای را بدون شیر و شکر میخورن تلخ تلخ.
شبها تنها قدم میزنن، از دور که نگاه شان میکنی ابرو های گره خورده و درهم، ولی وقتی نزدیک میری و صحبت میکنی با نگاه و آرامش خاصی با تو حرف میزنن.
گذشت ندارن و اصلا فکر نکن دل سنگن، این مردان بزرگترین دردای دنیا را تحمل کردن.
🆔 @QaharAsi
آمدی درخواب من دیشب چه کاری داشتی
ای عجب از این طرفها هم گذاری داشتی
راه را گم کرده بودی نیمه شب شاید عزیز
یا که شاید با دل تنگم قراری داشتی
مهربانی هم بلد بودی عجب نامهربان
بعد عمری یادت افتاده که یاری داشتی
سر به زیرانداختی و گفتی آهسته سلام
لب فروبستی نگاه شرمساری داشتی
خواستم چیزی بگویم گریه بغضم را شکست
نه نگفتم سالها چشم انتظاری داشتی
با نوازش می کشیدی آه و می گفتی ببخش
سربه دوشم هق هق بی اختیاری داشتی
وقت رفتن بغض کردی خیره ماندی سوی من
شاید از دیوانه ی خود انتظاری داشتی
صبح بوی گل تمام خانه را پر کرده بود
کاش می شد باز در خوابم گذاری داشتی
#شهریار
🆔 @QaharAsi
ای عجب از این طرفها هم گذاری داشتی
راه را گم کرده بودی نیمه شب شاید عزیز
یا که شاید با دل تنگم قراری داشتی
مهربانی هم بلد بودی عجب نامهربان
بعد عمری یادت افتاده که یاری داشتی
سر به زیرانداختی و گفتی آهسته سلام
لب فروبستی نگاه شرمساری داشتی
خواستم چیزی بگویم گریه بغضم را شکست
نه نگفتم سالها چشم انتظاری داشتی
با نوازش می کشیدی آه و می گفتی ببخش
سربه دوشم هق هق بی اختیاری داشتی
وقت رفتن بغض کردی خیره ماندی سوی من
شاید از دیوانه ی خود انتظاری داشتی
صبح بوی گل تمام خانه را پر کرده بود
کاش می شد باز در خوابم گذاری داشتی
#شهریار
🆔 @QaharAsi
ساده منم، باده منم، از همهجا رانده منم
از نفس افتاده منم، خندهی افسرده منم
نور منم، شور منم، بندهی مجبور منم
نفخهی آن صور منم، زندهی در گور منم
ساز منم، راز منم، قافیهپرداز منم
پشتِهم انداز منم، عارفِ طنّاز منم
گشنه منم، تشنه منم، زخمیِ هر دشنه منم
بر لجن آغُشته منم، سویِ تو برگشته منم
پیر منم، شیر منم، از همه دلگیر منم
آیهی تطهیر منم، سورهی تکویر منم
راه منم، چاه منم، در دلِ گِل-کاه منم
گرچه گدا شاه منم، فرصتِ کوتاه منم
هوش منم، گوش منم، عاقلِ مدهوش منم
یادِ فراموش منم، آتشِ خاموش منم
هست منم، مست منم، آیِنه در دست منم
گفت مرا پست منم، لایقِ این شست منم
باد منم، شاد منم، هفتصد و هفتداد منم
معنیِ اعداد منم، رابط ابعاد منم
گریهی یعقوب منم، طاقتِ ایوب منم
ساقیِ مشروب منم، پیشِتو مغلوب منم
#مولانا
🆔 @QaharAsi
از نفس افتاده منم، خندهی افسرده منم
نور منم، شور منم، بندهی مجبور منم
نفخهی آن صور منم، زندهی در گور منم
ساز منم، راز منم، قافیهپرداز منم
پشتِهم انداز منم، عارفِ طنّاز منم
گشنه منم، تشنه منم، زخمیِ هر دشنه منم
بر لجن آغُشته منم، سویِ تو برگشته منم
پیر منم، شیر منم، از همه دلگیر منم
آیهی تطهیر منم، سورهی تکویر منم
راه منم، چاه منم، در دلِ گِل-کاه منم
گرچه گدا شاه منم، فرصتِ کوتاه منم
هوش منم، گوش منم، عاقلِ مدهوش منم
یادِ فراموش منم، آتشِ خاموش منم
هست منم، مست منم، آیِنه در دست منم
گفت مرا پست منم، لایقِ این شست منم
باد منم، شاد منم، هفتصد و هفتداد منم
معنیِ اعداد منم، رابط ابعاد منم
گریهی یعقوب منم، طاقتِ ایوب منم
ساقیِ مشروب منم، پیشِتو مغلوب منم
#مولانا
🆔 @QaharAsi
مست آمدم اي پير كه مستانه بميرم
مستـــانه در این گـــوشـــه ی میـــخانه بمیـرم
درویشــــــــم و بگــــذار قلـنـــــدر منـشــــانه
کاکل همه افشان به ســـر شــانه بمیــــرم
میخانه به دور ســـــــر من چــــرخد و اینـــم
پیـــمــان که به چــرخیــــــدن پیمانه بمیــرم
من بلبــــل عشـــاق به دامی نشـــــوم رام
در دام تو هــــم بی طــمــــع دانه بمیـــــــرم
شمعی و طواف حرمی بود که می خواست
پروانـه بــزایــم مــن و پــروانـه بمیــــــــــــــرم
مــن در یتیــمـــــم صدفـــم سیــنه دریاست
بگذار یتـیـــمانه و دردانــه بمیــــــــــــــــــــرم
بیـگانـه شــمـــردند مـــرا در وطن خـــویــش
تا بی وطن و از هـمـــه بیــــگانه بمیــــــــرم
گو نی زن میــخــانه بـگــــو جــان به لب آور
تا با تـــب و لب بــــــر لب جــانــانه بمیـــــرم
آن ســـلســــله ی زلـف که زنار دلـــــم بــــــود
در گردنـــــم آویز که دیــــــوانه بمیــــــــــــــرم
ایـن دیـر مغـان ته چــک ایران قدیـــــم است
اینجاست که من بی چک و بی چانه بمیرم
در زنــدگی افســـانه شـــدم در هـــمه آفاق
بگذار که در مرگ هــــم افســــانه بمیــــــرم
در گوشـــه ی کاشـــانه بســـی سوختـــم اما
آن شمع نبودم كه به كاشانه بميرم
سرباز جهادم من و از جبهه ی احرار
انصاف کجا رفته که در خانه بمیرم
#شهریار
دکلمه👇
مستـــانه در این گـــوشـــه ی میـــخانه بمیـرم
درویشــــــــم و بگــــذار قلـنـــــدر منـشــــانه
کاکل همه افشان به ســـر شــانه بمیــــرم
میخانه به دور ســـــــر من چــــرخد و اینـــم
پیـــمــان که به چــرخیــــــدن پیمانه بمیــرم
من بلبــــل عشـــاق به دامی نشـــــوم رام
در دام تو هــــم بی طــمــــع دانه بمیـــــــرم
شمعی و طواف حرمی بود که می خواست
پروانـه بــزایــم مــن و پــروانـه بمیــــــــــــــرم
مــن در یتیــمـــــم صدفـــم سیــنه دریاست
بگذار یتـیـــمانه و دردانــه بمیــــــــــــــــــــرم
بیـگانـه شــمـــردند مـــرا در وطن خـــویــش
تا بی وطن و از هـمـــه بیــــگانه بمیــــــــرم
گو نی زن میــخــانه بـگــــو جــان به لب آور
تا با تـــب و لب بــــــر لب جــانــانه بمیـــــرم
آن ســـلســــله ی زلـف که زنار دلـــــم بــــــود
در گردنـــــم آویز که دیــــــوانه بمیــــــــــــــرم
ایـن دیـر مغـان ته چــک ایران قدیـــــم است
اینجاست که من بی چک و بی چانه بمیرم
در زنــدگی افســـانه شـــدم در هـــمه آفاق
بگذار که در مرگ هــــم افســــانه بمیــــــرم
در گوشـــه ی کاشـــانه بســـی سوختـــم اما
آن شمع نبودم كه به كاشانه بميرم
سرباز جهادم من و از جبهه ی احرار
انصاف کجا رفته که در خانه بمیرم
#شهریار
دکلمه👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکلمه شهریار در بستر بیماری
جگر خونی چرا؟
فدای چشم نمناکت شوم یار
جگر خونی چرا خاکت شوم یار
نگفته واقفی از حال زارم
بلا گردان ادراکت شوم یار
اگر چه از ادب بسیار دور است
غبار دامن پاکت شوم یار
روم بر دام صحرا چو مجنون
برهنه پا، یخن چاکت شوم یار
مرا منظور کن در باغبانی
دفن در سایهی تاکت شوم یار
ز هجرت تلخ کامی شد نصیبم
فقیر چرس و تریاکت شوم یار
قدت اندازه گیرم با رگ جان
اگر خیاط پوشاکت شوم یار
مکرر عشقری با یار میگفت
جگر خونی چرا؟ خاکت شوم یار
#آیادوست دارید با این شاعر آشنا شوید؟؟؟
امروز مصادف سالیاد در گذشت این شاعر بزرگ
پس روی لینک زیر دست ببرید 👇👇👇👇👇
https://www.tg-me.com/adabiat_naw
فدای چشم نمناکت شوم یار
جگر خونی چرا خاکت شوم یار
نگفته واقفی از حال زارم
بلا گردان ادراکت شوم یار
اگر چه از ادب بسیار دور است
غبار دامن پاکت شوم یار
روم بر دام صحرا چو مجنون
برهنه پا، یخن چاکت شوم یار
مرا منظور کن در باغبانی
دفن در سایهی تاکت شوم یار
ز هجرت تلخ کامی شد نصیبم
فقیر چرس و تریاکت شوم یار
قدت اندازه گیرم با رگ جان
اگر خیاط پوشاکت شوم یار
مکرر عشقری با یار میگفت
جگر خونی چرا؟ خاکت شوم یار
#آیادوست دارید با این شاعر آشنا شوید؟؟؟
امروز مصادف سالیاد در گذشت این شاعر بزرگ
پس روی لینک زیر دست ببرید 👇👇👇👇👇
https://www.tg-me.com/adabiat_naw
Telegram
شاعران معاصر افغانستان
شاید تعداد زیاد از شاعران امدند و رفتند، کوشش این کانال شناساندن شاعران معاصر است، همان های که بیت بیت شان اویزه گوش هایمان است.ارتباط با ادمین
@Armiaryayitabar
@Armiaryayitabar