وزنده گی همان پدر نداشته ام بود....
هرباریکه روزگار مرا با آوار بیچاره گی ،ننگ ونامهربانی، زیر میگرفت.
و ویرانم میکرد
هیچگاه دستهای زنده گی را نداشتم که نجاتم دهد وآبادم کند ......🥀💔
#آریایی_تبار
هرباریکه روزگار مرا با آوار بیچاره گی ،ننگ ونامهربانی، زیر میگرفت.
و ویرانم میکرد
هیچگاه دستهای زنده گی را نداشتم که نجاتم دهد وآبادم کند ......🥀💔
#آریایی_تبار
چه خلاف سر زد از ما که در سرای بستی
بر دشمنان نشستی، دل دوستان شکستی
سر شانه را شکستم به بهانهٔ تطاول
که به حلقه حلقه زلفت نکند درازدستی
ز تو خواهش غرامت نکند تنی که کشتی
ز تو آرزوی مرهم نکند دلی که خستی
کسی از خرابهٔ دل نگرفته باج هرگز
تو بر آن خراج بستی و به سلطنت نشستی
به قلمروی محبت در خانهای نرفتی
که به پاکیاش نرفتی و به سختیاش نبستی
به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانم
ز غرور ناز گفتی که مگر هنوز هستی
ز طواف کعبه بگذر، تو که حق نمیشناسی
به در کنشت منشین تو که بت نمیپرستی
تو که ترک سر نگفتی ز پیاش چگونه رفتی
تو که نقد جان ندادی ز غمش چگونه رستی
اگرت هوای تاج است ببوس خاک پایش
که بدین مقام عالی نرسی مگر ز پستی
مگر از دهان ساقی مددی رسد وگرنه
کس از این شراب باقی نرسد به هیچ مستی
مگر از عذار سر زد خط آن پسر فروغی
که به صد هزار تندی ز کمند شوق جستی
#فروغیبسطامی
🆔 @QaharAsi
بر دشمنان نشستی، دل دوستان شکستی
سر شانه را شکستم به بهانهٔ تطاول
که به حلقه حلقه زلفت نکند درازدستی
ز تو خواهش غرامت نکند تنی که کشتی
ز تو آرزوی مرهم نکند دلی که خستی
کسی از خرابهٔ دل نگرفته باج هرگز
تو بر آن خراج بستی و به سلطنت نشستی
به قلمروی محبت در خانهای نرفتی
که به پاکیاش نرفتی و به سختیاش نبستی
به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانم
ز غرور ناز گفتی که مگر هنوز هستی
ز طواف کعبه بگذر، تو که حق نمیشناسی
به در کنشت منشین تو که بت نمیپرستی
تو که ترک سر نگفتی ز پیاش چگونه رفتی
تو که نقد جان ندادی ز غمش چگونه رستی
اگرت هوای تاج است ببوس خاک پایش
که بدین مقام عالی نرسی مگر ز پستی
مگر از دهان ساقی مددی رسد وگرنه
کس از این شراب باقی نرسد به هیچ مستی
مگر از عذار سر زد خط آن پسر فروغی
که به صد هزار تندی ز کمند شوق جستی
#فروغیبسطامی
🆔 @QaharAsi
در قمار عشق آخر، باختم دل و دین را
وازدم در این بازی، عقل مصلحت بین را
فصل نوبهار آمد، جام جم چه میجویی
از می کهن پرکن، کاسهٔ سفالین را
آن که در نظر بازی ، عیب کوهکن کردی
کاش یک نظر دیدی، عشوههای شیرین را
باد غیرت آتش زد، در سرای عطاران
تا به چهره افشاندی، چین زلف مشکین را
گر ز قد رخسارت، مژدهای به باغ آرند
باغبان بسوزاند، شاخ سرو و نسرین را
چون ز تاب می رویت از عرق بیالاید
آسمان بپوشاند، روی ماه و پروین را
در کمال خرسند، نیش غم توان خوردن
گر به خنده بگشایی آن دو لعل نوشین را
گر تو پرده از صورت، برکنار بگذاری
از میانه بر چینی، نقش چین و ماچین را
دفتر فروغی شد پر ز عنبر سارا
تا به رخ رقم کردی خط عنبرآگین را
#فروغیبسطامی
🆔 @QaharAsi
وازدم در این بازی، عقل مصلحت بین را
فصل نوبهار آمد، جام جم چه میجویی
از می کهن پرکن، کاسهٔ سفالین را
آن که در نظر بازی ، عیب کوهکن کردی
کاش یک نظر دیدی، عشوههای شیرین را
باد غیرت آتش زد، در سرای عطاران
تا به چهره افشاندی، چین زلف مشکین را
گر ز قد رخسارت، مژدهای به باغ آرند
باغبان بسوزاند، شاخ سرو و نسرین را
چون ز تاب می رویت از عرق بیالاید
آسمان بپوشاند، روی ماه و پروین را
در کمال خرسند، نیش غم توان خوردن
گر به خنده بگشایی آن دو لعل نوشین را
گر تو پرده از صورت، برکنار بگذاری
از میانه بر چینی، نقش چین و ماچین را
دفتر فروغی شد پر ز عنبر سارا
تا به رخ رقم کردی خط عنبرآگین را
#فروغیبسطامی
🆔 @QaharAsi
قهار عاصی شاعر معاصر pinned «وگر او به وعده گوید که دمی دگر بیایم همه وعده مکر باشد بفریبد او شما را😢 #مولانا 🆔 @QaharAsi»
ای بوسهات شراب و از هر شراب خوشتر
ساقی اگر تو باشی ، حالم خراب خوش تر
بی تو چه زندگانی؟ گر خود همه جوانی
ای با تو پیر گشتن، از هر شباب خوشتر
#حسین_منزوی
🆔 @QaharAsi
ای بوسهات شراب و از هر شراب خوشتر
ساقی اگر تو باشی ، حالم خراب خوش تر
بی تو چه زندگانی؟ گر خود همه جوانی
ای با تو پیر گشتن، از هر شباب خوشتر
#حسین_منزوی
🆔 @QaharAsi
هوا پاييزي و باراني ام من
درون خشم خود زنداني ام من
چه فرداي خوشي را خواب ديديم
تمام نقشه ها بر آب ديديم
چه دوراني چه روياي عبوري
چه جستن ها به دنبال ظهوري
من و تو نسل بي پرواز بوديم
اسير پنجه هاي باز بوديم
همان بازي که با تيغ سر انگشت
به پيش چشمهاي من تو را کشت
تمام آرزو ها را فنا کرد
دو دست دوستيمان را جدا کرد
تو جام شوکران را سر کشيدي
به ناگه از کنارم پر کشيدي
به دانه دانه اشک مادرانه
به آن انديشه هاي جاودانه
به قطره قطره خون عشق سوگند
به سوز سينه هاي مانده در بند
دلم صد پاره شد بر خاک افتاد
به قلبم از غمت صد چاک افتاد
بگو ـ بگو آنچا که رفتي شاد هستي ؟
در آن سوي حياط آزاد هستي ؟
هواي نوجواني خاطرت هست ؟
هنوزم عشق ميهن در سرت هست ؟
بگو آنجا که رفتي هرزه اي نيست ؟
تبر تقدير سرو و سبزه اي نيست ؟
کسي دزد شعورت نيست آنجا ؟
تجاوز به غرورت نيست آنجا ؟
خبر از گورهاي بي نشان هست؟
صداي زجه هاي مادران هست؟
بخوان همدرد من هم نسل و همراه
بخوان شعر مرا با حسرت و آه
دوباره اول مهر است و پاييز
گلوي آسمان از بغض لبريز
من و ميزي که خالي مانده از تو
و گلهايي که پژمرده سر ميز .
#هيلاصديقي
🆔 @QaharAsi
#دکلمه 👇👇👇👇👇👇
درون خشم خود زنداني ام من
چه فرداي خوشي را خواب ديديم
تمام نقشه ها بر آب ديديم
چه دوراني چه روياي عبوري
چه جستن ها به دنبال ظهوري
من و تو نسل بي پرواز بوديم
اسير پنجه هاي باز بوديم
همان بازي که با تيغ سر انگشت
به پيش چشمهاي من تو را کشت
تمام آرزو ها را فنا کرد
دو دست دوستيمان را جدا کرد
تو جام شوکران را سر کشيدي
به ناگه از کنارم پر کشيدي
به دانه دانه اشک مادرانه
به آن انديشه هاي جاودانه
به قطره قطره خون عشق سوگند
به سوز سينه هاي مانده در بند
دلم صد پاره شد بر خاک افتاد
به قلبم از غمت صد چاک افتاد
بگو ـ بگو آنچا که رفتي شاد هستي ؟
در آن سوي حياط آزاد هستي ؟
هواي نوجواني خاطرت هست ؟
هنوزم عشق ميهن در سرت هست ؟
بگو آنجا که رفتي هرزه اي نيست ؟
تبر تقدير سرو و سبزه اي نيست ؟
کسي دزد شعورت نيست آنجا ؟
تجاوز به غرورت نيست آنجا ؟
خبر از گورهاي بي نشان هست؟
صداي زجه هاي مادران هست؟
بخوان همدرد من هم نسل و همراه
بخوان شعر مرا با حسرت و آه
دوباره اول مهر است و پاييز
گلوي آسمان از بغض لبريز
من و ميزي که خالي مانده از تو
و گلهايي که پژمرده سر ميز .
#هيلاصديقي
🆔 @QaharAsi
#دکلمه 👇👇👇👇👇👇
چاک چاک است سینه ام مانند یک پیر درخت
هر ڪسے آمد ڪنارم نام خود حک ڪرد و رفت
#پرویز_ڪاظم_زاده
🆔 @QaharAsi
هر ڪسے آمد ڪنارم نام خود حک ڪرد و رفت
#پرویز_ڪاظم_زاده
🆔 @QaharAsi
جهت خواندن اشعار غزلیات مطالب آموزنده و معرفی رمانهای مشهور در رهایی همراه بشوید👇👇👇
https://www.tg-me.com/rahhaie
https://www.tg-me.com/rahhaie
https://www.tg-me.com/rahhaie
https://www.tg-me.com/rahhaie
https://www.tg-me.com/rahhaie
https://www.tg-me.com/rahhaie
https://www.tg-me.com/rahhaie
https://www.tg-me.com/rahhaie
Telegram
رهایی
@Mohhamade
به ساغر نقل کرد از خُم، شراب، آهسته آهسته...
برآمد از پس کوه، آفتاب، آهسته آهسته...
سرایی را که صاحب نیست، ویرانی است معمارش
دل بیعشق، میگردد خراب آهسته آهسته...
به این خرسندم از نسیان روزافزون پیریها
که از دل میبرد یاد شباب آهسته آهسته...
دلی نگذاشت در من وعدههای پوچ او صائب
شکست این کشتی از موج سراب! آهسته آهسته...
#صائب_تبریزی
🆔 @QaharAsi
برآمد از پس کوه، آفتاب، آهسته آهسته...
سرایی را که صاحب نیست، ویرانی است معمارش
دل بیعشق، میگردد خراب آهسته آهسته...
به این خرسندم از نسیان روزافزون پیریها
که از دل میبرد یاد شباب آهسته آهسته...
دلی نگذاشت در من وعدههای پوچ او صائب
شکست این کشتی از موج سراب! آهسته آهسته...
#صائب_تبریزی
🆔 @QaharAsi
Forwarded from حس مبهم
زنده گی آسان نیست...
تا زمانیکه کوچه وپس کوچه هایش را
بلد نباشی
زنده گی آسان نیست
تا زمانیکه بر جاده هایش با عشق قدم نگذاری
زنده گی دشوار است
تااینکه خیابان هایش را بامهربانی گام نگذاری
زنده گی سخت مشکل می نماید
تامگردر مزرعه اش گل انسانیت بکاری..
واز عطرش هرگاه وبیگاه استشمام کنی ....
آدم باید زنده گی را بلد باشد که زنده گی
برایش آسان شود .....
#آريايي_تبار
@Hisemobham
تا زمانیکه کوچه وپس کوچه هایش را
بلد نباشی
زنده گی آسان نیست
تا زمانیکه بر جاده هایش با عشق قدم نگذاری
زنده گی دشوار است
تااینکه خیابان هایش را بامهربانی گام نگذاری
زنده گی سخت مشکل می نماید
تامگردر مزرعه اش گل انسانیت بکاری..
واز عطرش هرگاه وبیگاه استشمام کنی ....
آدم باید زنده گی را بلد باشد که زنده گی
برایش آسان شود .....
#آريايي_تبار
@Hisemobham
مغرور،ولی دست به دامان رقیبان
رسوا شدم و طعنه شنیدم،تو چه کردی؟
«تنهایی و رسوایی» ، «بی مهری و آزار»
ای عشق،ببین من چه کشیدم تو چه کردی
#فاضل_نظری
🆔 @QaharAsi
رسوا شدم و طعنه شنیدم،تو چه کردی؟
«تنهایی و رسوایی» ، «بی مهری و آزار»
ای عشق،ببین من چه کشیدم تو چه کردی
#فاضل_نظری
🆔 @QaharAsi