🗞 ادامهی ترجمهی #دکتر_ستاره_اسماعیلی
شاخههای سیاسی نیز گستردهتر از آن چیزی است که اغلب تصورش میکنند. مانند یک مادر دموکرات که اعتقاد ندارد دختر ۳ ساله چاش باید در مدرسه ماسک بزند یا یک زن دموکرات که صدق امبر هرد را در جریان محاکمه افترای جانی دپ زیر سوال برده و نسبت به تعهد قبلی خود به جنبش #MeToo احساس گناه میکند.
بیماران ممکن است در مورد آن باورها احساس دوگانگی داشته باشند و ممکن است با وجود نیاز آزاردهنده به بیان یا بررسی آنها در مکانی بدون قضاوت، از بحث کردن درباره آنها بیم داشته باشند.
در یک جامعهی قطبی شده، تعبیر جایگاه روانپزشکی به عنوان یک نهاد آزادیخواه مترقی مشکلاتی را به همراه دارد. به طور خاص، بخش بزرگی از آمریکاییها ممکن است نسبت به درمان احساس بیگانگی کنند یا ممکن است از افشای اطلاعات مرتبط بالینی خودداری کنند، و تعداد زیادی از بیماران ممکن است با نگرانی در مورد قضاوت شدن وارد درمان روانپزشکی شوند.
روانپزشکی بر تبادل صادقانه افکار و احساسات بین بیماران و ارائهدهندگان بدون ترس از قضاوت و تلافی استوار است. روانپزشکان به صورت عاقلانهای باید این عوامل و عواقب آنها را در هنگام تصمیمگیری برای اتخاذ مواضع سیاسی و تعیین چارچوبی برای مراقبت از بیماران خود در نظر بگیرند.
این مقاله توسط David Lehman و Nicolas Badre در اکتبر ۲۰۲۲ در مجله clinical psychiatry news چاپ شده است.
🧷 پایان
#تجربههای_روانپزشکانه
شاخههای سیاسی نیز گستردهتر از آن چیزی است که اغلب تصورش میکنند. مانند یک مادر دموکرات که اعتقاد ندارد دختر ۳ ساله چاش باید در مدرسه ماسک بزند یا یک زن دموکرات که صدق امبر هرد را در جریان محاکمه افترای جانی دپ زیر سوال برده و نسبت به تعهد قبلی خود به جنبش #MeToo احساس گناه میکند.
بیماران ممکن است در مورد آن باورها احساس دوگانگی داشته باشند و ممکن است با وجود نیاز آزاردهنده به بیان یا بررسی آنها در مکانی بدون قضاوت، از بحث کردن درباره آنها بیم داشته باشند.
در یک جامعهی قطبی شده، تعبیر جایگاه روانپزشکی به عنوان یک نهاد آزادیخواه مترقی مشکلاتی را به همراه دارد. به طور خاص، بخش بزرگی از آمریکاییها ممکن است نسبت به درمان احساس بیگانگی کنند یا ممکن است از افشای اطلاعات مرتبط بالینی خودداری کنند، و تعداد زیادی از بیماران ممکن است با نگرانی در مورد قضاوت شدن وارد درمان روانپزشکی شوند.
روانپزشکی بر تبادل صادقانه افکار و احساسات بین بیماران و ارائهدهندگان بدون ترس از قضاوت و تلافی استوار است. روانپزشکان به صورت عاقلانهای باید این عوامل و عواقب آنها را در هنگام تصمیمگیری برای اتخاذ مواضع سیاسی و تعیین چارچوبی برای مراقبت از بیماران خود در نظر بگیرند.
این مقاله توسط David Lehman و Nicolas Badre در اکتبر ۲۰۲۲ در مجله clinical psychiatry news چاپ شده است.
🧷 پایان
#تجربههای_روانپزشکانه
Forwarded from اعتمادآنلاین
🔻درخواست جمعی از روانپزشکان از رئیس قوه قضاییه: تشکیل شورایی از روانپزشکان معتبر برای بررسی پرونده محمد قبادلو
🔹جمعی از روانپزشکان با امضای نامهای خطاب به رئیس قوه قضائیه خواستار تشکیل شورایی از روانپزشکان معتبر برای بررسی پرونده محمد قبادلو، متهم محکم به اعدام شدند.
به گزارش #اعتمادآنلاین، در متن این نامه آمده است:
🔹با توجه به پیچیدگی تشخیصهای روانپزشکی به ویژه اختلالات دوره ای مانند اختلال دوقطبی و اختلال شخصیت مرزی و با توجه به اختلاف نظر پزشکان مختلف در مورد وضعیت روانی آقای محمد قبادلو، ما روانپزشکان امضاکننده زیر بررسی دقیقتر ایشان از نظر روانپزشکی را از جنابعالی درخواست می نماییم.
🔹پیشنهاد می کنیم بدین منظور شورایی از روانپزشکان معتبر و شناختهشده تشکیل شود تا با بررسی تمام سوابق و مدارک بیماری، مصاحبه با بیمار، خانواده و پزشکان قبلی وی، آن قوه محترم را در رسیدن به حکمی مبتنی بر موازین علمی و مستندات بالینی، منطبق بر واقع، و عادلانه، یاری کند.
این مطلب را #اینجا_بخوانیم 👇
https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-589203
#سیاسی
@EtemadOnline
🔹جمعی از روانپزشکان با امضای نامهای خطاب به رئیس قوه قضائیه خواستار تشکیل شورایی از روانپزشکان معتبر برای بررسی پرونده محمد قبادلو، متهم محکم به اعدام شدند.
به گزارش #اعتمادآنلاین، در متن این نامه آمده است:
🔹با توجه به پیچیدگی تشخیصهای روانپزشکی به ویژه اختلالات دوره ای مانند اختلال دوقطبی و اختلال شخصیت مرزی و با توجه به اختلاف نظر پزشکان مختلف در مورد وضعیت روانی آقای محمد قبادلو، ما روانپزشکان امضاکننده زیر بررسی دقیقتر ایشان از نظر روانپزشکی را از جنابعالی درخواست می نماییم.
🔹پیشنهاد می کنیم بدین منظور شورایی از روانپزشکان معتبر و شناختهشده تشکیل شود تا با بررسی تمام سوابق و مدارک بیماری، مصاحبه با بیمار، خانواده و پزشکان قبلی وی، آن قوه محترم را در رسیدن به حکمی مبتنی بر موازین علمی و مستندات بالینی، منطبق بر واقع، و عادلانه، یاری کند.
این مطلب را #اینجا_بخوانیم 👇
https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-589203
#سیاسی
@EtemadOnline
بازتاب
بنا به برخی گزارشها
فهرست داروهای کمیاب
متیل فنیدیت
متیل فنیدیت طولانی اثر
آتوماکستین
فلوپنتیکسول
هالدول
تیوتیکسین
تری فلویوپرازین ۵ میلی گرم
اکسکاربازپین
ریسپریدون ۱ میلی گرم
ترانیل سیپرومین
ایزوکربوکسازید
کلونیدین
این فهرست را لطفا تکمیل کنید.
ماپروتیلین
پرفنازین ۸
سدیم والپروات (دپاکین)
فلوفنازین دکانوآت
ریسپریدون۴ اصلا موجود نیست.
ریسپریدون ۲ محدود است.
اسسیتالوپرام ۲۰
تیوریدازین۱۰
ریواستیگمین ۳
نالترکسون
آکامپروسات
#تجربههای_روانپزشکانه
بنا به برخی گزارشها
فهرست داروهای کمیاب
متیل فنیدیت
متیل فنیدیت طولانی اثر
آتوماکستین
فلوپنتیکسول
هالدول
تیوتیکسین
تری فلویوپرازین ۵ میلی گرم
اکسکاربازپین
ریسپریدون ۱ میلی گرم
ترانیل سیپرومین
ایزوکربوکسازید
کلونیدین
این فهرست را لطفا تکمیل کنید.
ماپروتیلین
پرفنازین ۸
سدیم والپروات (دپاکین)
فلوفنازین دکانوآت
ریسپریدون۴ اصلا موجود نیست.
ریسپریدون ۲ محدود است.
اسسیتالوپرام ۲۰
تیوریدازین۱۰
ریواستیگمین ۳
نالترکسون
آکامپروسات
#تجربههای_روانپزشکانه
Forwarded from انجمن علمی روانپزشکان ایران
✅ واکنش سرپرست مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت بهداشت به نامه انجمن علمی روانپزشكان ایران
#کمبود_دارو
#کمبود_دارو
🗞 درنگ
#دکتر_ونداد_شریفی. روانپزشک. تهران
روانپزشکی در میانهی بحران
بیتردید اعتراضات ماههای گذشته و حواشی بحرانی که کشور را فراگرفته، پای روانپزشکی را نیز به میان کشیده است. نخست، نگرانیهایی بود که دربارة سوءاستفاده از مداخلات روانپزشکی و روانشناختی مطرح و منجر به صدور بیانیههای مختلفی، از جمله از سوی انجمن علمی روانپزشکان، شد. بعدتر، بسیاری از همکاران دربارة ضرورت توجه به سلامت روان آسیب دیدگان این بحران (برای مثال پس از بازداشت) سخن گفتند؛ حتی برخی در داخل و خارج از کشور مداخلات درمانی رایگانی عرضه کردند. اکنون دو رخداد جدید در بین روانپزشکان بحثانگیز شده است: خودکشی محمّد مرادی و حکم اعدام محمّد قبادلو. اولی، اقدام به خودکشی دانشجویی در خارج از کشور بود که خود دلیلش را جلب توجه جامعة جهانی خواند، و دومی، تأیید حکم اعدام یک بازداشتی حوادث اخیر بود که سابقة اختلال دوقطبی داشت، ولی روانپزشکی قانونی وی را در هنگام اقدام مجرمانه فارغ از بیماری تشخیص داده است. البته در هر دو موضوع، انجمن علمی روانپزشکان ساکت بود. در این یادداشت سعی خواهم کرد این دو رخداد مرتبط با روانپزشکی را با توجه به محدودیتهای نگاه مقولهای (Categorical) به اختلالات روانی و لزوم توجّه به بستر اجتماعی روانپزشکی به بحث بکشم.
یکم) خودکشی اعتراضی
خودکشی محمّد مرادی و انتشار ویدیویی از او که هدفش را از این خودکشی توضیح میداد، بحثهای زیادی را در فضای مجازی، چه بین روانپزشکان و چه در دیگران، دامن زد. بسیاری از همکاران، حتی آنها که با دیدگاههای آن معترض همدلی داشتند، هرگونه حمایت، «تقدیس»، یا حتی انتشار چنین خبری را تقبیح کردند و از آنجا که خودکشی را رفتاری مسری میدانستند، با یادآوری «اثر ورتر»، نگران افزایش «خودکشی الگوبرداری شده» بودند. عموم مطالعات نشان دادهاند که خودکشی میتواند مسری باشد و مثالهای آن زیاد است: از خودکشی دستهجمعی و همزمان بیش از نهصد معتقد به پیپلز تمپل در آمریکا، افزایش موارد اقدام به خودکشی پس از پخش سریال 13 Reasons Why و نیز چالش نهنگ آبی. به همین دلیل هم راهنماهایی برای انتشار مناسب اخبار خودکشی در رسانهها (از جمله فضای مجازی) منتشر شده است.
برخی دیگر از همکاران پا را از این فراتر گذاشتند و خودکشی با هر دلیل یا توجیهی را علامتی از آسیبشناسی روانی و مشکل یا «وضعیتی» روانپزشکی دانستند که نیازمند درمان است؛ از سوی دیگر، عدّهای، زدن برچسب بیماری را بدون بررسی علمی و طبی دقیق تقبیح کردند. با وجود آنکه به نظر می رسد در مورد نحوة انتشار خبر یا تحسین این خودکشی اعتراضی، اجماعی نسبی بین روانپزشکان وجود داشته، ولی در مورد نسبت دادن اختلال و بیماری به انواع خودکشی اختلاف نظر بیشتر است.
تمام مطالعات انجام شده نشان میدهند که شیوع اختلالات عمدة روانپزشکی در جمعیت اقدامکنندة به خودکشی به میزان قابل توجهی بالاتر از جمعیت عادی است، ولی شیوع آن حتی در خودکشی منجر به مرگ، چنانکه برخی انتظار دارند، صددرصد نیست. در مطالعات کشورهای مختلف، شیوع اختلالات روانپزشکی (حتی با تعاریف وسیع) در اقدام کنندگان به خودکشی ۸۰-۵۰% و در اقدام جدی به خودکشی و خودکشی منجر به مرگ، بیش ۹۰% نبوده است. این ۱۰% چه کسانی هستند؟ آیا ممکن است کسانی باشند که ابزارهای موجود امکان تشخیص اختلالی پنهان در آنان را نداشته است؟ این امر بسیار بعید است؛ حتی روشهای جامع و پیچیدة کالبدشکافی روانشناختی هم نتوانسته در تمام موارد خودکشی منجر به مرگ، اختلال جدی روانپزشکی بیاید. آنان که بر وجود درجاتی از اختلال روانپزشکی مانند افسردگی در تمام موارد خودکشی جدی یا منجر به مرگ تاکید میکنند، در مواردی همچون خودکشیهای فداکارانة هنگام جنگ خاموش هستند.
خودکشی رفتاری انسانی است که در بسیاری، ولی نه تمام موارد، نشانة آسیبشناسی روانی است. عوامل اجتماعی، هم در میزان بروز آن و هم طبیعی یا بیمارگونه دانستن آن مؤثر است. وقتی خودکشی در دینی گناه کبیره تلقی میشود، ولی از سوی دیگر گذشتن از جان برای وطن یا دین ارزش است، یا آنگاه که در برخی فرهنگها خودکشی در موقعیتهایی شرافتمندانه محسوب میشود (مانند سپوکو یا کامیکازه در ژاپن)، اطلاق بیماری به تمام موارد خودکشی منجر به مرگ نادرست به نظر میرسد. مثال دیگر موضوعی است که این روزها در کانادا بحثانگیز شده: این کشور از بهار آینده جزو معدود کشورهایی خواهد شد که در آن برخی بیماریهای روانپزشکی مزمن مثل افسردگی مقاوم به درمان میتواند اندیکاسیونی برای اُتانازی (مرگ خودخواسته) باشد و این بحث را دامن زده است که چقدر این نوع خودکشی قانونی، میتواند اخلاقی باشد و چقدر جایگزینی نامناسب برای درمان مناسب است.
🗞 لطفاً ورق بزنید...
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_ونداد_شریفی. روانپزشک. تهران
روانپزشکی در میانهی بحران
بیتردید اعتراضات ماههای گذشته و حواشی بحرانی که کشور را فراگرفته، پای روانپزشکی را نیز به میان کشیده است. نخست، نگرانیهایی بود که دربارة سوءاستفاده از مداخلات روانپزشکی و روانشناختی مطرح و منجر به صدور بیانیههای مختلفی، از جمله از سوی انجمن علمی روانپزشکان، شد. بعدتر، بسیاری از همکاران دربارة ضرورت توجه به سلامت روان آسیب دیدگان این بحران (برای مثال پس از بازداشت) سخن گفتند؛ حتی برخی در داخل و خارج از کشور مداخلات درمانی رایگانی عرضه کردند. اکنون دو رخداد جدید در بین روانپزشکان بحثانگیز شده است: خودکشی محمّد مرادی و حکم اعدام محمّد قبادلو. اولی، اقدام به خودکشی دانشجویی در خارج از کشور بود که خود دلیلش را جلب توجه جامعة جهانی خواند، و دومی، تأیید حکم اعدام یک بازداشتی حوادث اخیر بود که سابقة اختلال دوقطبی داشت، ولی روانپزشکی قانونی وی را در هنگام اقدام مجرمانه فارغ از بیماری تشخیص داده است. البته در هر دو موضوع، انجمن علمی روانپزشکان ساکت بود. در این یادداشت سعی خواهم کرد این دو رخداد مرتبط با روانپزشکی را با توجه به محدودیتهای نگاه مقولهای (Categorical) به اختلالات روانی و لزوم توجّه به بستر اجتماعی روانپزشکی به بحث بکشم.
یکم) خودکشی اعتراضی
خودکشی محمّد مرادی و انتشار ویدیویی از او که هدفش را از این خودکشی توضیح میداد، بحثهای زیادی را در فضای مجازی، چه بین روانپزشکان و چه در دیگران، دامن زد. بسیاری از همکاران، حتی آنها که با دیدگاههای آن معترض همدلی داشتند، هرگونه حمایت، «تقدیس»، یا حتی انتشار چنین خبری را تقبیح کردند و از آنجا که خودکشی را رفتاری مسری میدانستند، با یادآوری «اثر ورتر»، نگران افزایش «خودکشی الگوبرداری شده» بودند. عموم مطالعات نشان دادهاند که خودکشی میتواند مسری باشد و مثالهای آن زیاد است: از خودکشی دستهجمعی و همزمان بیش از نهصد معتقد به پیپلز تمپل در آمریکا، افزایش موارد اقدام به خودکشی پس از پخش سریال 13 Reasons Why و نیز چالش نهنگ آبی. به همین دلیل هم راهنماهایی برای انتشار مناسب اخبار خودکشی در رسانهها (از جمله فضای مجازی) منتشر شده است.
برخی دیگر از همکاران پا را از این فراتر گذاشتند و خودکشی با هر دلیل یا توجیهی را علامتی از آسیبشناسی روانی و مشکل یا «وضعیتی» روانپزشکی دانستند که نیازمند درمان است؛ از سوی دیگر، عدّهای، زدن برچسب بیماری را بدون بررسی علمی و طبی دقیق تقبیح کردند. با وجود آنکه به نظر می رسد در مورد نحوة انتشار خبر یا تحسین این خودکشی اعتراضی، اجماعی نسبی بین روانپزشکان وجود داشته، ولی در مورد نسبت دادن اختلال و بیماری به انواع خودکشی اختلاف نظر بیشتر است.
تمام مطالعات انجام شده نشان میدهند که شیوع اختلالات عمدة روانپزشکی در جمعیت اقدامکنندة به خودکشی به میزان قابل توجهی بالاتر از جمعیت عادی است، ولی شیوع آن حتی در خودکشی منجر به مرگ، چنانکه برخی انتظار دارند، صددرصد نیست. در مطالعات کشورهای مختلف، شیوع اختلالات روانپزشکی (حتی با تعاریف وسیع) در اقدام کنندگان به خودکشی ۸۰-۵۰% و در اقدام جدی به خودکشی و خودکشی منجر به مرگ، بیش ۹۰% نبوده است. این ۱۰% چه کسانی هستند؟ آیا ممکن است کسانی باشند که ابزارهای موجود امکان تشخیص اختلالی پنهان در آنان را نداشته است؟ این امر بسیار بعید است؛ حتی روشهای جامع و پیچیدة کالبدشکافی روانشناختی هم نتوانسته در تمام موارد خودکشی منجر به مرگ، اختلال جدی روانپزشکی بیاید. آنان که بر وجود درجاتی از اختلال روانپزشکی مانند افسردگی در تمام موارد خودکشی جدی یا منجر به مرگ تاکید میکنند، در مواردی همچون خودکشیهای فداکارانة هنگام جنگ خاموش هستند.
خودکشی رفتاری انسانی است که در بسیاری، ولی نه تمام موارد، نشانة آسیبشناسی روانی است. عوامل اجتماعی، هم در میزان بروز آن و هم طبیعی یا بیمارگونه دانستن آن مؤثر است. وقتی خودکشی در دینی گناه کبیره تلقی میشود، ولی از سوی دیگر گذشتن از جان برای وطن یا دین ارزش است، یا آنگاه که در برخی فرهنگها خودکشی در موقعیتهایی شرافتمندانه محسوب میشود (مانند سپوکو یا کامیکازه در ژاپن)، اطلاق بیماری به تمام موارد خودکشی منجر به مرگ نادرست به نظر میرسد. مثال دیگر موضوعی است که این روزها در کانادا بحثانگیز شده: این کشور از بهار آینده جزو معدود کشورهایی خواهد شد که در آن برخی بیماریهای روانپزشکی مزمن مثل افسردگی مقاوم به درمان میتواند اندیکاسیونی برای اُتانازی (مرگ خودخواسته) باشد و این بحث را دامن زده است که چقدر این نوع خودکشی قانونی، میتواند اخلاقی باشد و چقدر جایگزینی نامناسب برای درمان مناسب است.
🗞 لطفاً ورق بزنید...
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 دنبالهی یادداشت #دکتر_ونداد_شریفی
به هر حال، میتوان گفت که رفتارهای خودکشی پیوستاری از افکار و اقداماتی را در بر میگیرند که هم شدّت و هم نوع آنها، بسته به محیط اجتماعی تفسیر متفاوتی میطلبند که همه را نمیتوان با «مقولة» بیماری توضیح داد و رویکرد پیوستاری و فرهنگی-اجتماعی، قدرت تبیین بهتری دارد.
مثال دیگر باورهای هذیانی هستند. عموم مطالعات نشان دادهاند که وجود باورهای هذیانی محدود به بیماران دچار سایکوز نیست و در جمعیت عادی با شیوعی حتی تا ده درصد دیده میشود. در بسیاری از این موارد با آنکه از نظر روانپزشکی اختلال عمدهای مشاهده نمیشود، ولی باورهایی بهشدّت و مشابه باورهای بیماران دچار سایکوز وجود دارد: بسیاری از افراد مؤثر که حرکت اجتماعی یا علمی بزرگی را شکل میدهند (مانند برخی سیاستمداران و دانشمندان) به درست یا نادرست به باور سیاسی یا علمی خود به اندازة یک باور هذیانی معتقدند، با وجود تمام شواهد علیه آن از باور خود منصرف نمیشوند، به آن عمل هم میکنند، حتی اگر فرهنگ غالب یا جامعه از آن حمایت نکند. در این دیدگاه بُعدی و پیوستاری ممکن است باورهای هذیانی بسته به ویژگیهای باور، فرد و اجتماع، کارکردی (فانکشنال) و حتی واجد ارزش بقایی باشند.
دوم) سلامت روان حین عمل مجرمانه
اگر فردی دچار بیماری روانپزشکی عمدهای مانند اختلال سایکوتیک است، چگونه میتوان مطمئن بود در حین عمل مجرمانه از سلامت «عقل» و روان برخوردار بوده یا حداقل از بیماری رها بوده است؟ فارغ از دشواری عملی چنین تشخیصی، این نگاه یک محدودیت نظری هم دارد. اینکه افراد یا دارای سلامت هستند یا فاقد آن و این همان نگاه مقولهای به سلامت روان است که در هنگام برخی انواع طبابت (تجویز دارو یا عدم آن) یا قضاوت (صدور حکم قضایی) معمولاً به ناگزیر رخ میدهد. ضربالمثل معروفی است که میگوید «طبیعت گام بلند بر نمیدارد». حداقل در مورد سلامت روان میتوان با قاطعیت بیشتری چنین گفت. عموم مطالعات تاکسومتریک نتوانسته بجز چند استثنا (مانند ملانکولی) مقولههای طبیعی مجزایی را برای اختلالات روانپزشکی شناسایی کند. به نظر میرسد عموم اختلالات به صورت درجاتی، پیوستاری و بُعدی هستند. مرز بین سلامت و بیماری و بین بیماریهای مختلف بیش از آنکه فکر میکنیم مخدوش است. افتراق اینکه فرد مبتلا به اختلال سایکوتیک در زمان انجام یک عمل (مجرمانه یا غیرمجرمانه) چقدر تحت تاثیر اختلال است، اگر غیرممکن نباشد، بسیار دشوار است. انتساب مقولههای مشخص به رفتارها یا انسانها هرچند در مواقعی ناگزیر و عملگرایانه به نظر میرسد، ولی محدودیتهای آن، برای مثال زمانی که حکم مجازات اعدام است، اهمیت بیشتری دارد.
نهایت آنکه دانش روانپزشکی چه در مورد تشخیص بیماری در زمان «جرم»، چه در مورد وجود بیماری روانپزشکی در متوفایی که خودکشی کرده، بسیار محدود است. مرز بین سلامت روان و بیماری بسیار مبهم است و میدانیم که جامعه و فرهنگ نقش مهمی در تعیین این مرز دارد. پرهیز از نگاه مقولهای یا مدیکالیزه کردن خودکشی، و توجه بیشتر به زمینههای فرهنگی و اجتماعی روانپزشکی، یک ضرورت است. حال باید پرسید ما روانپزشکان ایرانی در این موضوعات کجا ایستادهایم؟
🗞 پایان
#تجربههای_روانپزشکانه
به هر حال، میتوان گفت که رفتارهای خودکشی پیوستاری از افکار و اقداماتی را در بر میگیرند که هم شدّت و هم نوع آنها، بسته به محیط اجتماعی تفسیر متفاوتی میطلبند که همه را نمیتوان با «مقولة» بیماری توضیح داد و رویکرد پیوستاری و فرهنگی-اجتماعی، قدرت تبیین بهتری دارد.
مثال دیگر باورهای هذیانی هستند. عموم مطالعات نشان دادهاند که وجود باورهای هذیانی محدود به بیماران دچار سایکوز نیست و در جمعیت عادی با شیوعی حتی تا ده درصد دیده میشود. در بسیاری از این موارد با آنکه از نظر روانپزشکی اختلال عمدهای مشاهده نمیشود، ولی باورهایی بهشدّت و مشابه باورهای بیماران دچار سایکوز وجود دارد: بسیاری از افراد مؤثر که حرکت اجتماعی یا علمی بزرگی را شکل میدهند (مانند برخی سیاستمداران و دانشمندان) به درست یا نادرست به باور سیاسی یا علمی خود به اندازة یک باور هذیانی معتقدند، با وجود تمام شواهد علیه آن از باور خود منصرف نمیشوند، به آن عمل هم میکنند، حتی اگر فرهنگ غالب یا جامعه از آن حمایت نکند. در این دیدگاه بُعدی و پیوستاری ممکن است باورهای هذیانی بسته به ویژگیهای باور، فرد و اجتماع، کارکردی (فانکشنال) و حتی واجد ارزش بقایی باشند.
دوم) سلامت روان حین عمل مجرمانه
اگر فردی دچار بیماری روانپزشکی عمدهای مانند اختلال سایکوتیک است، چگونه میتوان مطمئن بود در حین عمل مجرمانه از سلامت «عقل» و روان برخوردار بوده یا حداقل از بیماری رها بوده است؟ فارغ از دشواری عملی چنین تشخیصی، این نگاه یک محدودیت نظری هم دارد. اینکه افراد یا دارای سلامت هستند یا فاقد آن و این همان نگاه مقولهای به سلامت روان است که در هنگام برخی انواع طبابت (تجویز دارو یا عدم آن) یا قضاوت (صدور حکم قضایی) معمولاً به ناگزیر رخ میدهد. ضربالمثل معروفی است که میگوید «طبیعت گام بلند بر نمیدارد». حداقل در مورد سلامت روان میتوان با قاطعیت بیشتری چنین گفت. عموم مطالعات تاکسومتریک نتوانسته بجز چند استثنا (مانند ملانکولی) مقولههای طبیعی مجزایی را برای اختلالات روانپزشکی شناسایی کند. به نظر میرسد عموم اختلالات به صورت درجاتی، پیوستاری و بُعدی هستند. مرز بین سلامت و بیماری و بین بیماریهای مختلف بیش از آنکه فکر میکنیم مخدوش است. افتراق اینکه فرد مبتلا به اختلال سایکوتیک در زمان انجام یک عمل (مجرمانه یا غیرمجرمانه) چقدر تحت تاثیر اختلال است، اگر غیرممکن نباشد، بسیار دشوار است. انتساب مقولههای مشخص به رفتارها یا انسانها هرچند در مواقعی ناگزیر و عملگرایانه به نظر میرسد، ولی محدودیتهای آن، برای مثال زمانی که حکم مجازات اعدام است، اهمیت بیشتری دارد.
نهایت آنکه دانش روانپزشکی چه در مورد تشخیص بیماری در زمان «جرم»، چه در مورد وجود بیماری روانپزشکی در متوفایی که خودکشی کرده، بسیار محدود است. مرز بین سلامت روان و بیماری بسیار مبهم است و میدانیم که جامعه و فرهنگ نقش مهمی در تعیین این مرز دارد. پرهیز از نگاه مقولهای یا مدیکالیزه کردن خودکشی، و توجه بیشتر به زمینههای فرهنگی و اجتماعی روانپزشکی، یک ضرورت است. حال باید پرسید ما روانپزشکان ایرانی در این موضوعات کجا ایستادهایم؟
🗞 پایان
#تجربههای_روانپزشکانه
واکنش جمعیت پیشگیری از خودکشی ایران(بازنشر پست اینستاگرامی دکتر سیدکاظم ملکوتی عضو جمعیت و استاد روانپزشکی)
#تجربههای_روانپزشکانه
#تجربههای_روانپزشکانه
Forwarded from انجمن علمی روانپزشکان ایران
نامه کمبود دارو.pdf
583.4 KB
🗞 روایت بالینی/ زمانه
#دکتر_مریم_فنایی. روانپزشک. تهران
در باب مادر یک اعدامی بودن
نشستهام در درمانگاه و به روزمرگی مشغول. مادر زندانی محکوم به اعدام با شرایط بسیار بدی وارد میشود، برای دریافت سابقهی قبلی. بیمار محکوم از سال ۹۵ تا ۹۷ به درمانگاه مراجعه کرده و بهطور مرتب دارو گرفته. بعد هم بهدلیل بعد مسافت و سکونت در شهری در حاشیهی تهران در بیمارستانی همانجا ویزیت شده. از ۲ ماه قبل از ارتکاب جرم هم به علت تصادف، داروها را قطع کرده. پزشکی قانونی نامهای نوشته به این مضمون که ایشان مسول عمل خویش است. من البته نسخهای از پرونده را دارم و داروها و...
برای من دنیای روانشناختی یک مادرِ در انتظار مرگ فرزند، آنهم مرگی به این شکل و سوگواری که شاید از مدتها قبل شروع شده تامل برانگیز بود. لحظات حضور مادر در اتاق درمانگاه برایم به کندی میگذشت. فروپاشی عمیق درونی مادر و در عین حال تلاش او برای دست یازیدن به هر ملجاء و پناهگاهی به امید نجات جگر گوشهی دربندش، انگار جان کندن او برای ایستاندن زمان بود.
تصور تحمل این رنج عظیم؟! حتی در لحظاتی قدرت همدری با مادر را نداشتم، شاید آن لحظه درونِ مادرانه خویشم را به قیاس آورده بودم. نمی دانم هر چه بود و هست سوگ فرزند تسکین و تحمل را بر نمیتابد، فقط فرو میپاشد.
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_مریم_فنایی. روانپزشک. تهران
در باب مادر یک اعدامی بودن
نشستهام در درمانگاه و به روزمرگی مشغول. مادر زندانی محکوم به اعدام با شرایط بسیار بدی وارد میشود، برای دریافت سابقهی قبلی. بیمار محکوم از سال ۹۵ تا ۹۷ به درمانگاه مراجعه کرده و بهطور مرتب دارو گرفته. بعد هم بهدلیل بعد مسافت و سکونت در شهری در حاشیهی تهران در بیمارستانی همانجا ویزیت شده. از ۲ ماه قبل از ارتکاب جرم هم به علت تصادف، داروها را قطع کرده. پزشکی قانونی نامهای نوشته به این مضمون که ایشان مسول عمل خویش است. من البته نسخهای از پرونده را دارم و داروها و...
برای من دنیای روانشناختی یک مادرِ در انتظار مرگ فرزند، آنهم مرگی به این شکل و سوگواری که شاید از مدتها قبل شروع شده تامل برانگیز بود. لحظات حضور مادر در اتاق درمانگاه برایم به کندی میگذشت. فروپاشی عمیق درونی مادر و در عین حال تلاش او برای دست یازیدن به هر ملجاء و پناهگاهی به امید نجات جگر گوشهی دربندش، انگار جان کندن او برای ایستاندن زمان بود.
تصور تحمل این رنج عظیم؟! حتی در لحظاتی قدرت همدری با مادر را نداشتم، شاید آن لحظه درونِ مادرانه خویشم را به قیاس آورده بودم. نمی دانم هر چه بود و هست سوگ فرزند تسکین و تحمل را بر نمیتابد، فقط فرو میپاشد.
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 یادداشت قانونی
#دکتر_حمید_یوسفی. روانپزشک. تهران
در مورد پروندهی محمد قبادلو
روان پزشکی دانش پیچیدهای است چون با تمامیت احساس تفکر و رفتار موجود پیچیدهای به نام انسان سر و کار دارد.
در مسایل قانونی شرایط به مراتب سختتر میشود چرا که خود حیطهی حقوق و قوانین دشواریها و ظرایف خاصی دارد.
پس از جلسهی دادگاه آقای محمد قبادلو، در گفت و گوهای متعدد که با همکاران روانپزشک داشتم متوجه شدم که آقای قبادلو به دفعات، مراجعات روانپزشکی داشته و متاسفانه در درمان و بستری به هیچ عنوان همکاری نمیکرده است. دوستان و همکاران روانپزشک، بر این باور هستند که پروندههایی چنین حساس با ملاحظاتی افزونتر از پیش و مشاورهی تخصصی در کمیسیونهای ویژه ارزیابی شوند تا موارد دارای شبهه از جهت مسوولیت کیفری با دقت بیشتری مورد بحث و نظر قرار گیرند. البته شخصا نیز در پاسخ به وکیل محترم آقای قبادلو تاکید کردهام عدم درمان و مصرف نکردن دارو باعث تکانشگری و رفتارهای بیمحابا در افراد بیمار میشود.
به همین خاطر، همراه با گروهی از روان پزشکان که بسیاری ازایشان حق استادی برمن دارند ،نامهای را امضا کردم.
امیدوارم دستگاه محترم قضایی با عنایت به چنین درخواستی از سوی شماری از متخصصان امر، امکان ارزیابی و اظهار نظر تخصصی کاملتری را در خصوص این بیمار فراهم سازد.
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_حمید_یوسفی. روانپزشک. تهران
در مورد پروندهی محمد قبادلو
روان پزشکی دانش پیچیدهای است چون با تمامیت احساس تفکر و رفتار موجود پیچیدهای به نام انسان سر و کار دارد.
در مسایل قانونی شرایط به مراتب سختتر میشود چرا که خود حیطهی حقوق و قوانین دشواریها و ظرایف خاصی دارد.
پس از جلسهی دادگاه آقای محمد قبادلو، در گفت و گوهای متعدد که با همکاران روانپزشک داشتم متوجه شدم که آقای قبادلو به دفعات، مراجعات روانپزشکی داشته و متاسفانه در درمان و بستری به هیچ عنوان همکاری نمیکرده است. دوستان و همکاران روانپزشک، بر این باور هستند که پروندههایی چنین حساس با ملاحظاتی افزونتر از پیش و مشاورهی تخصصی در کمیسیونهای ویژه ارزیابی شوند تا موارد دارای شبهه از جهت مسوولیت کیفری با دقت بیشتری مورد بحث و نظر قرار گیرند. البته شخصا نیز در پاسخ به وکیل محترم آقای قبادلو تاکید کردهام عدم درمان و مصرف نکردن دارو باعث تکانشگری و رفتارهای بیمحابا در افراد بیمار میشود.
به همین خاطر، همراه با گروهی از روان پزشکان که بسیاری ازایشان حق استادی برمن دارند ،نامهای را امضا کردم.
امیدوارم دستگاه محترم قضایی با عنایت به چنین درخواستی از سوی شماری از متخصصان امر، امکان ارزیابی و اظهار نظر تخصصی کاملتری را در خصوص این بیمار فراهم سازد.
#تجربههای_روانپزشکانه
رمان: سوپرمارکت شبانهروزی
نویسنده: Sayaka Murata
مترجم: مسعود فقیه
ناشر: کتاب کولهپشتی
ارغنون تازه
#تجربههای_روانپزشکانه
نویسنده: Sayaka Murata
مترجم: مسعود فقیه
ناشر: کتاب کولهپشتی
ارغنون تازه
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 ارغنون
#دکتر_کاوه_علوی. روانپزشک. تجربهها
رمان سوپرمارکت شبانهروزی
نویسنده: Sayaka Murata
مترجم: مسعود فقیه
ناشر: کتاب کولهپشتی
رمان «سوپرمارکت شبانهروزی»، با نام اصلی Konbini ningen که با عنوان Convenience Store Woman به زبان انگلیسی منتشر شده، توسط نویسنده ژاپنی، Sayaka Murata، در سال 2016 نوشته شده است. بیش از 5/1 میلیون نسخه این کتاب در ژاپن به فروش رفته و به بیشتر از سی زبان دنیا ترجمه شده است. این رمان جایزه Akutagawa را برده که یک جایزه دوسالانه مشهور در ژاپن است و در کنار جایزه Naoki، اعتبار و تأثیرگذاری بالایی در حوزه ادبیات این کشور دارد.
رمان «سوپرمارکت شبانهروزی» رمان ساده و کمحجمی است. داستانی دارد سرراست و روایتی است خطی، برآمده از تجربه سالها کار نیمهوقت نویسنده در یک فروشگاه. اما از دیدگاهی دیگر، تمام شخصیتهای داستان نمودی از جامعه ماشینی امروزند. او در این رمان، رسوخ پایدار و عمیق جامعه سنتی در جمعه مدرن، تعریف نرمالیتی، همرنگی با جماعت، جنسیتگرایی و جنسیتزدگی، طرد آسکوالیتی و ارزشهای اخلاقی جامعه ژاپن را زیر سوال میبرد. موضوعاتی که البته مختص کشور ژاپن نیست. نویسنده این موضوعات را در سایر آثارش نیز مطرح کرده است. «سوپرمارکت شبانهروزی» داستان چند ماه از زندگی «کیکی فوروکاوا»، یک دختر 36 ساله و مجرد ژاپنی، است که بهمدت هجده سال در یک فروشگاه شبانهروزی زندگی کرده و جزئی از همین فروشگاه شده است.
شخصیت «کیکی فوروکاوا» را میشود از دو زاویه نگاه کرد. میشود او را از منظر روانشناختی دید و برچسبی مثل اختلال آسپرگر یا اختلال شخصیت اسکیزوئید به او زد. او احساسات دیگران را نمیفهمد و خودش هم احساساتی ندارد. همه چیز را از دیگران یاد میگیرد و عیناً به کار میبرد. خودش میگوید حتی لحن حرف زدنش تقلید حرف زدن دیگران است. برای هر کار و تصمیمی در زندگی باید کسی خیلی مستقیم به او بگوید چه کار کند. حتی صراحتاً از خواهرش میپرسد به او بگوید با یکی از کارکنان اخراجشده فروشگاه، شیراهارا، زندگی بکند یا نه و از کارش بیرون بیاید یا نه. اما از زاویهای دیگر، شخصیت کیکی خیلی هم نادر نیست. او نمونهای، شاید کمی اغراقشده که در زبان طنز ملایم کتاب خیلی هم غریب نیست، از آدمهای اجتماع است که ابزاری برای ادامه فعالیت ماشین جامعه یا حتی پیچومهرهای ساده از نظام کلی اجتماع هستند. آدمهایی که نه چیزی میخواهند و نه به چیزی اعتراض دارند. آدمهایی که هیچ هدف شخصی و آرزویی ندارند و کار میکنند که پول درآورند و پول درمیآورند که زنده و سالم بمانند تا کار کنند.
شخصیت «شیراهارا» هم همینطور است. میشود او را آدم خودشیفتهای دید که همیشه نق میزند و از همهچیز ایراد میگیرد و همه را تحقیر میکند. میشود او را نمونهای از شخصیتهای دیگرآزار جامعه دید که دوست دارند «انگل» کسی دیگر باشند. کسی که چون تصور میکند در جامعه به حق خودش -که البته هیچ تلاش برای بهدست آوردنش نکرده- نرسیده، از همه انتقام میگیرد. حتی از دختر بیآزاری مثل فوروکاوا که آسیبی به او نرسانده است.
داستان «سوپرمارکت شبانهروزی» داستان چهارچوبهای تعیینشده و سنتی جامعه است. چهارچوبهایی که میتوان در کار کردن و کسب درآمد، ازدواج و بچهدار شدن خلاصهاش کرد. آدمهای داستان حتی اگر برای تفریح کنار هم گرد میآیند، درباره همین موضوعات حرف میزنند. شخصیت و هویت همهشان با شغل و وضعیت تأهل و فرزندآوریشان تعریف میشود. آدمهای داستان «سوپرمارکت شبانهروزی» آدمهای آرام، ظریف و حتی مهربانی هستند که دائم در حال قضاوت دیگرانند و از مداخله مستقیم در جزئیترین و خصوصیترین ابعاد زندگی یکدیگر باکی ندارند. آنها میتوانند درباره هر کسی و هر اتفاقی داستانی را در ذهن خودشان بسازند و همان را قضاوت کنند. آنها یا کار میکنند یا درباره دیگران داستانسرایی و قضاوت میکنند. در جامعه داستان «سوپرمارکت شبانهروزی»، آدمها ابزارهایی با کارکرد از پیش تعریفشده هستند که نباید وظایف سنتی خود را فراموش کنند. جامعه این داستان همیشه ثابت است و تغییری نمیکند و تنها آدمها هستند که عوض میشوند و جای یکدیگر را میگیرند. در این جامعه، آدم «غیرطبیعی» با نقص در عملکرد یا زجر و دشواری زندگی تعریف نمیشود. کافی است از نُرم جامعه تبعیت نکنی تا غیرطبیعی به شمار بیایی. آدمهای این جامعه «رباتها» هستند و حتی نه بهگونهای که در خود رمان توصیف میشود، حیواناتی که یا باید شکار کنند یا تولید مثل.
🧷 لطفاً ورق بزنید... ۱/۲
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_کاوه_علوی. روانپزشک. تجربهها
رمان سوپرمارکت شبانهروزی
نویسنده: Sayaka Murata
مترجم: مسعود فقیه
ناشر: کتاب کولهپشتی
رمان «سوپرمارکت شبانهروزی»، با نام اصلی Konbini ningen که با عنوان Convenience Store Woman به زبان انگلیسی منتشر شده، توسط نویسنده ژاپنی، Sayaka Murata، در سال 2016 نوشته شده است. بیش از 5/1 میلیون نسخه این کتاب در ژاپن به فروش رفته و به بیشتر از سی زبان دنیا ترجمه شده است. این رمان جایزه Akutagawa را برده که یک جایزه دوسالانه مشهور در ژاپن است و در کنار جایزه Naoki، اعتبار و تأثیرگذاری بالایی در حوزه ادبیات این کشور دارد.
رمان «سوپرمارکت شبانهروزی» رمان ساده و کمحجمی است. داستانی دارد سرراست و روایتی است خطی، برآمده از تجربه سالها کار نیمهوقت نویسنده در یک فروشگاه. اما از دیدگاهی دیگر، تمام شخصیتهای داستان نمودی از جامعه ماشینی امروزند. او در این رمان، رسوخ پایدار و عمیق جامعه سنتی در جمعه مدرن، تعریف نرمالیتی، همرنگی با جماعت، جنسیتگرایی و جنسیتزدگی، طرد آسکوالیتی و ارزشهای اخلاقی جامعه ژاپن را زیر سوال میبرد. موضوعاتی که البته مختص کشور ژاپن نیست. نویسنده این موضوعات را در سایر آثارش نیز مطرح کرده است. «سوپرمارکت شبانهروزی» داستان چند ماه از زندگی «کیکی فوروکاوا»، یک دختر 36 ساله و مجرد ژاپنی، است که بهمدت هجده سال در یک فروشگاه شبانهروزی زندگی کرده و جزئی از همین فروشگاه شده است.
شخصیت «کیکی فوروکاوا» را میشود از دو زاویه نگاه کرد. میشود او را از منظر روانشناختی دید و برچسبی مثل اختلال آسپرگر یا اختلال شخصیت اسکیزوئید به او زد. او احساسات دیگران را نمیفهمد و خودش هم احساساتی ندارد. همه چیز را از دیگران یاد میگیرد و عیناً به کار میبرد. خودش میگوید حتی لحن حرف زدنش تقلید حرف زدن دیگران است. برای هر کار و تصمیمی در زندگی باید کسی خیلی مستقیم به او بگوید چه کار کند. حتی صراحتاً از خواهرش میپرسد به او بگوید با یکی از کارکنان اخراجشده فروشگاه، شیراهارا، زندگی بکند یا نه و از کارش بیرون بیاید یا نه. اما از زاویهای دیگر، شخصیت کیکی خیلی هم نادر نیست. او نمونهای، شاید کمی اغراقشده که در زبان طنز ملایم کتاب خیلی هم غریب نیست، از آدمهای اجتماع است که ابزاری برای ادامه فعالیت ماشین جامعه یا حتی پیچومهرهای ساده از نظام کلی اجتماع هستند. آدمهایی که نه چیزی میخواهند و نه به چیزی اعتراض دارند. آدمهایی که هیچ هدف شخصی و آرزویی ندارند و کار میکنند که پول درآورند و پول درمیآورند که زنده و سالم بمانند تا کار کنند.
شخصیت «شیراهارا» هم همینطور است. میشود او را آدم خودشیفتهای دید که همیشه نق میزند و از همهچیز ایراد میگیرد و همه را تحقیر میکند. میشود او را نمونهای از شخصیتهای دیگرآزار جامعه دید که دوست دارند «انگل» کسی دیگر باشند. کسی که چون تصور میکند در جامعه به حق خودش -که البته هیچ تلاش برای بهدست آوردنش نکرده- نرسیده، از همه انتقام میگیرد. حتی از دختر بیآزاری مثل فوروکاوا که آسیبی به او نرسانده است.
داستان «سوپرمارکت شبانهروزی» داستان چهارچوبهای تعیینشده و سنتی جامعه است. چهارچوبهایی که میتوان در کار کردن و کسب درآمد، ازدواج و بچهدار شدن خلاصهاش کرد. آدمهای داستان حتی اگر برای تفریح کنار هم گرد میآیند، درباره همین موضوعات حرف میزنند. شخصیت و هویت همهشان با شغل و وضعیت تأهل و فرزندآوریشان تعریف میشود. آدمهای داستان «سوپرمارکت شبانهروزی» آدمهای آرام، ظریف و حتی مهربانی هستند که دائم در حال قضاوت دیگرانند و از مداخله مستقیم در جزئیترین و خصوصیترین ابعاد زندگی یکدیگر باکی ندارند. آنها میتوانند درباره هر کسی و هر اتفاقی داستانی را در ذهن خودشان بسازند و همان را قضاوت کنند. آنها یا کار میکنند یا درباره دیگران داستانسرایی و قضاوت میکنند. در جامعه داستان «سوپرمارکت شبانهروزی»، آدمها ابزارهایی با کارکرد از پیش تعریفشده هستند که نباید وظایف سنتی خود را فراموش کنند. جامعه این داستان همیشه ثابت است و تغییری نمیکند و تنها آدمها هستند که عوض میشوند و جای یکدیگر را میگیرند. در این جامعه، آدم «غیرطبیعی» با نقص در عملکرد یا زجر و دشواری زندگی تعریف نمیشود. کافی است از نُرم جامعه تبعیت نکنی تا غیرطبیعی به شمار بیایی. آدمهای این جامعه «رباتها» هستند و حتی نه بهگونهای که در خود رمان توصیف میشود، حیواناتی که یا باید شکار کنند یا تولید مثل.
🧷 لطفاً ورق بزنید... ۱/۲
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 دنبالهی ارغنون ۱۳ دی ۱۴۰۱
رمان «سوپرمارکت شبانهروزی» رمان خوشخوانی است و ترجمه بدی هم ندارد (گرچه به ویرایش مختصری نیاز دارد). میشود رمان را ظرف چند ساعت خواند و بعد مدتی به آن فکر کرد. هنگام خواندن این رمان با یک شاهکار ادبی مواجه نیستیم. اما سادگی این رمان جذابیت خودش را دارد و البته پیچیدگیهای فلسفیاش هم بدون استفاده از مفاهیم خیلی انتزاعی توصیف شدهاند.
ساکایا موراتا متولد ۱۹۷۴ است. اولین رمانش را در سال ۲۰۰۳ با عنوان Breastfeeding (در ژاپنی Jyunyū) منتشر کرد و جایزه Gunzo برای نویسندگان اول را برد. او بیش از ۱۲ کتاب منتشر کرده و جوایز متعدد ادبی ژاپن را برده است.
از متن کتاب
-شاید افرادی که تصور میکنند آزار دیدهاند، وقتی دیگران را آزار میدادند، اندکی حالشان بهتر میشد.
-ازدواج یک پیوند قانونی و فرایند کاغذبازی است، رابطه جنسی هم یک پدیده روانشناختی.
-]کیکی[: شاید نظرت درست باشد که جامعه امروزی هنوز مثل عصر حجر است. هرکسی که قبیله به او نیاز نداشته باشد، مؤاخذه و طرد میشود. در مجموع هیچ فرقی با یک فروشگاه شبانهروزی ندارد. هرکس که در فروشگاه دیگر نیازی به او نباشد، یا از ساعت کاریاش کم میشود یا اخراج میشود.
-]کیکی[: اما اگر مبارزه اینقدر سخت است، آنقدرها هم لازم نیست تند رفت. بر خلاف تو، چیزهای زیادی وجود دارند که به هیچ وجه برای من اهمیت ندارند. این حسم به این خاطر است که مطلقاً هیچ هدف مشخصی برای خودم در نظر ندارم و اگر قبیله از من میخواهد یک سری چیزها به شیوه خاصی باشند، آن موقع مشکلی با پذیرفتن این قوانین ندارم.
-شما بخشهایی از زندگیتان را که به چشم دیگران غریب میآید، حذف میکنید. شاید منظور همه از درمان کردن من همین بوده است.
-در این دو هفته اخیر چهارده بار از من پرسیدند چرا ازدواج نکردهام و دوازده بار پرسیدند چرا هنوز مشغول یک کار پارهوقت هستم.
-در این هجده سال شاهد صحنه جدایی افراد زیادی بودم و میدیدم چهقدر سریع جای خالیشان پر میشود. فضایی که من اشغال میکردم هم خیلی سریع پر میشد و از فردا فروشگاه شبانهروزی طبق معمول به کارش ادامه میداد.
🧷 پایان. ۲/۲
#تجربههای_روانپزشکانه
رمان «سوپرمارکت شبانهروزی» رمان خوشخوانی است و ترجمه بدی هم ندارد (گرچه به ویرایش مختصری نیاز دارد). میشود رمان را ظرف چند ساعت خواند و بعد مدتی به آن فکر کرد. هنگام خواندن این رمان با یک شاهکار ادبی مواجه نیستیم. اما سادگی این رمان جذابیت خودش را دارد و البته پیچیدگیهای فلسفیاش هم بدون استفاده از مفاهیم خیلی انتزاعی توصیف شدهاند.
ساکایا موراتا متولد ۱۹۷۴ است. اولین رمانش را در سال ۲۰۰۳ با عنوان Breastfeeding (در ژاپنی Jyunyū) منتشر کرد و جایزه Gunzo برای نویسندگان اول را برد. او بیش از ۱۲ کتاب منتشر کرده و جوایز متعدد ادبی ژاپن را برده است.
از متن کتاب
-شاید افرادی که تصور میکنند آزار دیدهاند، وقتی دیگران را آزار میدادند، اندکی حالشان بهتر میشد.
-ازدواج یک پیوند قانونی و فرایند کاغذبازی است، رابطه جنسی هم یک پدیده روانشناختی.
-]کیکی[: شاید نظرت درست باشد که جامعه امروزی هنوز مثل عصر حجر است. هرکسی که قبیله به او نیاز نداشته باشد، مؤاخذه و طرد میشود. در مجموع هیچ فرقی با یک فروشگاه شبانهروزی ندارد. هرکس که در فروشگاه دیگر نیازی به او نباشد، یا از ساعت کاریاش کم میشود یا اخراج میشود.
-]کیکی[: اما اگر مبارزه اینقدر سخت است، آنقدرها هم لازم نیست تند رفت. بر خلاف تو، چیزهای زیادی وجود دارند که به هیچ وجه برای من اهمیت ندارند. این حسم به این خاطر است که مطلقاً هیچ هدف مشخصی برای خودم در نظر ندارم و اگر قبیله از من میخواهد یک سری چیزها به شیوه خاصی باشند، آن موقع مشکلی با پذیرفتن این قوانین ندارم.
-شما بخشهایی از زندگیتان را که به چشم دیگران غریب میآید، حذف میکنید. شاید منظور همه از درمان کردن من همین بوده است.
-در این دو هفته اخیر چهارده بار از من پرسیدند چرا ازدواج نکردهام و دوازده بار پرسیدند چرا هنوز مشغول یک کار پارهوقت هستم.
-در این هجده سال شاهد صحنه جدایی افراد زیادی بودم و میدیدم چهقدر سریع جای خالیشان پر میشود. فضایی که من اشغال میکردم هم خیلی سریع پر میشد و از فردا فروشگاه شبانهروزی طبق معمول به کارش ادامه میداد.
🧷 پایان. ۲/۲
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 تازهها
#دکتر_زهرا_محدث_اردبیلی. دستیار روانپزشکی. تجربهها
تصویربرداری مغز در روانپزشکی
آیا زمان گذر کردن از Regions of Interest و تحلیل های تفسیری به Connectome هاو مدل سازی پیش بینی کننده فرا رسیده است؟
در ۱۳ سپتامبر ۱۸۴۸، فینیاس گیج، سرکارگر ۲۵ ساله راه آهن، توسط یک میله آهنی مجروح شد که بخشی از left frontal lobe او را از بین برد و منجر به تغییرات عمیق شخصیتی شد.
این داستان دانشمندان علوم اعصاب را مجذوب خود کرده است و به عنوان پایهای برای تحقیقات نوروایمیجینگ با هدف شناسایی ارتباط بین مناطق موضعی مغز و اختلالات روانپزشکی عمل کرده است.
متأسفانه، تمرکز ما بر روی Regions of interest، انقلاب روانپزشکی بیولوژیکی را که این رشته به آن امیدوار بود، به همراه نداشت.
نزدیک به پنج دهه از اولین ارتباط اقدامات تصویربرداری مغز با اختلالات روانپزشکی میگذرد
با این حال کاربرد تصویربرداری در روانپزشکی عمدتاً محدود به محیطهای تحقیقاتی است و نوروایمیجینگ نه بخشی از استاندارد مراقبت در کلینیک است و نه پیشرو.
یکی از دلایل بالقوه برای پیشرفت محدود این است که پیچیدگی رفتار انسان را نمیتوان با عملکرد یک ناحیه مغز یا حتی مجموعهای از نواحی مختلف مغز درک کرد. همانطور که مطالعات مربوط به ژنتیک تا حد زیادی فراتر از تجزیه و تحلیل ژن کاندید به سمت مطالعات ارتباطی گسترده تر ژنوم حرکت کرده است، ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که حوزه ما استراتژی های تحلیلی جدیدی را پیش برد که مغز را به عنوان یک کل بررسی می کند نه به عنوان مجموع اجزای آن.
این مقاله توسط Chadi G Abdallah در سال ۲۰۲۳ در American Journal of psychiatry
به چاپ رسیده است.
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_زهرا_محدث_اردبیلی. دستیار روانپزشکی. تجربهها
تصویربرداری مغز در روانپزشکی
آیا زمان گذر کردن از Regions of Interest و تحلیل های تفسیری به Connectome هاو مدل سازی پیش بینی کننده فرا رسیده است؟
در ۱۳ سپتامبر ۱۸۴۸، فینیاس گیج، سرکارگر ۲۵ ساله راه آهن، توسط یک میله آهنی مجروح شد که بخشی از left frontal lobe او را از بین برد و منجر به تغییرات عمیق شخصیتی شد.
این داستان دانشمندان علوم اعصاب را مجذوب خود کرده است و به عنوان پایهای برای تحقیقات نوروایمیجینگ با هدف شناسایی ارتباط بین مناطق موضعی مغز و اختلالات روانپزشکی عمل کرده است.
متأسفانه، تمرکز ما بر روی Regions of interest، انقلاب روانپزشکی بیولوژیکی را که این رشته به آن امیدوار بود، به همراه نداشت.
نزدیک به پنج دهه از اولین ارتباط اقدامات تصویربرداری مغز با اختلالات روانپزشکی میگذرد
با این حال کاربرد تصویربرداری در روانپزشکی عمدتاً محدود به محیطهای تحقیقاتی است و نوروایمیجینگ نه بخشی از استاندارد مراقبت در کلینیک است و نه پیشرو.
یکی از دلایل بالقوه برای پیشرفت محدود این است که پیچیدگی رفتار انسان را نمیتوان با عملکرد یک ناحیه مغز یا حتی مجموعهای از نواحی مختلف مغز درک کرد. همانطور که مطالعات مربوط به ژنتیک تا حد زیادی فراتر از تجزیه و تحلیل ژن کاندید به سمت مطالعات ارتباطی گسترده تر ژنوم حرکت کرده است، ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که حوزه ما استراتژی های تحلیلی جدیدی را پیش برد که مغز را به عنوان یک کل بررسی می کند نه به عنوان مجموع اجزای آن.
این مقاله توسط Chadi G Abdallah در سال ۲۰۲۳ در American Journal of psychiatry
به چاپ رسیده است.
#تجربههای_روانپزشکانه
Forwarded from شرق
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔺صدای مرگ مرا می شنوید؟
مستندی کوتاه درباره اپیدمی خودکشی در شهری کوچک
داستان دو جوان ما را به شهر کوچکی در شمال استان فارس، کشاند. شهری که در آن تقریبا همه یک نفر را می شناسند که خودکشی کرده است.
چرا جوانان این شهر کوچک خودکشی را تنها راه حل خود می دانند؟
👈🏻گزارشی از فرانک جواهری و ریحانه جولایی
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-866244
👈🏻از طریق لینک زیر، حامی باش:
hamibash.com/sharghdaily
@sharghdaily
sharghdaily.com
مستندی کوتاه درباره اپیدمی خودکشی در شهری کوچک
داستان دو جوان ما را به شهر کوچکی در شمال استان فارس، کشاند. شهری که در آن تقریبا همه یک نفر را می شناسند که خودکشی کرده است.
چرا جوانان این شهر کوچک خودکشی را تنها راه حل خود می دانند؟
👈🏻گزارشی از فرانک جواهری و ریحانه جولایی
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-866244
👈🏻از طریق لینک زیر، حامی باش:
hamibash.com/sharghdaily
@sharghdaily
sharghdaily.com