🗞 بازتاب
#دکتر_امیرحسین_جلالیندوشن. روانپزشک
اندوه فقدان پوراحمد؛ فرصتی برای سوگواری جمعی
به عقیده من در رویکرد رسانهها و عملکرد شهروند- خبرنگاران در انتشار اخبار خودکشی تغییر مثبتی رخ داده است که در چند روز اخیر و در قبال اتفاق رخ داده برای کیومرث پوراحمد قابلمشاهده است. قاعدتاً نگاه ما نباید صفر و یکی باشد و باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که تغییرات آرامآرام رخ میدهند. ضمن اینکه باید در نظر داشت که جامعه در وضعیت بسیار ملتهبی قرار دارد و چه ما این التهاب را انکار کنیم و چه بر آتش آن بدمیم تفاوتی در اصل موضوع ایجاد نمیکند. جامعه، تجربیات تلخی را از سر گذرانده است و متأسفانه شاهد هیچگونه امکانی برای پردازش این تجربیات یا التیام آن در سطح کلان، دستکم بهصورت جدی، نیستیم. از آنسو، در کنار ترومایی که جامعه از سر گذرانده است، وضعیت اقتصادی و دورنمای تیرهوتار آن و ناامیدی و یاسی که در بسیاری از نظرسنجیها مشهود است، موجب میشود هر واکنشی منطقی به نظر برسد و عملکرد رسانهها و مردم حائز پرداختی هیجانی باشد. وضعیت موجود را میتوان براساس آنچه در مراسم سوگواری رخ میدهد نیز تحلیل و تبیین کرد. در اینگونه مراسم کسی از سوگواران نمیخواهد که به سوگواری نپردازند و اتفاقاً توصیه این است که غم، خشم و اندوه خود را از این فقدان تخلیه کنند. آنچه در چند روز اخیر، در رسانهها و فضای مجازی گذشت، بیآنکه بخواهم تمامیتش را تائید کنم، نوعی تخلیه هیجانی و تلاش برای سوگواری است، هرچند ایراداتی داشته باشد. به نظر من مدیران و مسئولین باید نگاه خود را به این پدیدههای چندوجهی روانشناختی، جامعهشناختی، انسانشناختی و فلسفی تغییر دهند. به همان اندازه که تجویز میشود که نگاه به پدیده خودکشی میباید چندوجهی و فاقد هیجان باشد، برخورد مدیران و سیاستگذاران هم با تروماهای جمعی اینچنینی باید واجد همان پیچیدگی باشد.
این مسئله در اطلاعیه انجمن علمی روانپزشکان ایران نیز موردتوجه قرار گرفت. در این اطلاعیه به این نکته اشاره شد که مرگ پوراحمد در هنگامهی عسرت رخ داد، وقتی که تورم مهارگسیخته و افزایش روزافزون هزینههای زندگی منجر افزایش یاس و افت سطح سلامت روانی اجتماعی شده است و افزایش خودکشی یکی از تظاهرات آن است. پس چنانکه اگر گزارش هواشناسی احتمال طوفان دهد دستگاههای مسئول در وضعیت آمادهباش قرار میگیرند و تدابیر پیشگیرانه اتخاذ میکنند اکنون نیز وظیفه نظام سلامت و شورای اجتماعی کشور است که چنین رویهای را در پیش گیرد.
🧷 روزنامهی هممیهن. شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۲
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_امیرحسین_جلالیندوشن. روانپزشک
اندوه فقدان پوراحمد؛ فرصتی برای سوگواری جمعی
به عقیده من در رویکرد رسانهها و عملکرد شهروند- خبرنگاران در انتشار اخبار خودکشی تغییر مثبتی رخ داده است که در چند روز اخیر و در قبال اتفاق رخ داده برای کیومرث پوراحمد قابلمشاهده است. قاعدتاً نگاه ما نباید صفر و یکی باشد و باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که تغییرات آرامآرام رخ میدهند. ضمن اینکه باید در نظر داشت که جامعه در وضعیت بسیار ملتهبی قرار دارد و چه ما این التهاب را انکار کنیم و چه بر آتش آن بدمیم تفاوتی در اصل موضوع ایجاد نمیکند. جامعه، تجربیات تلخی را از سر گذرانده است و متأسفانه شاهد هیچگونه امکانی برای پردازش این تجربیات یا التیام آن در سطح کلان، دستکم بهصورت جدی، نیستیم. از آنسو، در کنار ترومایی که جامعه از سر گذرانده است، وضعیت اقتصادی و دورنمای تیرهوتار آن و ناامیدی و یاسی که در بسیاری از نظرسنجیها مشهود است، موجب میشود هر واکنشی منطقی به نظر برسد و عملکرد رسانهها و مردم حائز پرداختی هیجانی باشد. وضعیت موجود را میتوان براساس آنچه در مراسم سوگواری رخ میدهد نیز تحلیل و تبیین کرد. در اینگونه مراسم کسی از سوگواران نمیخواهد که به سوگواری نپردازند و اتفاقاً توصیه این است که غم، خشم و اندوه خود را از این فقدان تخلیه کنند. آنچه در چند روز اخیر، در رسانهها و فضای مجازی گذشت، بیآنکه بخواهم تمامیتش را تائید کنم، نوعی تخلیه هیجانی و تلاش برای سوگواری است، هرچند ایراداتی داشته باشد. به نظر من مدیران و مسئولین باید نگاه خود را به این پدیدههای چندوجهی روانشناختی، جامعهشناختی، انسانشناختی و فلسفی تغییر دهند. به همان اندازه که تجویز میشود که نگاه به پدیده خودکشی میباید چندوجهی و فاقد هیجان باشد، برخورد مدیران و سیاستگذاران هم با تروماهای جمعی اینچنینی باید واجد همان پیچیدگی باشد.
این مسئله در اطلاعیه انجمن علمی روانپزشکان ایران نیز موردتوجه قرار گرفت. در این اطلاعیه به این نکته اشاره شد که مرگ پوراحمد در هنگامهی عسرت رخ داد، وقتی که تورم مهارگسیخته و افزایش روزافزون هزینههای زندگی منجر افزایش یاس و افت سطح سلامت روانی اجتماعی شده است و افزایش خودکشی یکی از تظاهرات آن است. پس چنانکه اگر گزارش هواشناسی احتمال طوفان دهد دستگاههای مسئول در وضعیت آمادهباش قرار میگیرند و تدابیر پیشگیرانه اتخاذ میکنند اکنون نیز وظیفه نظام سلامت و شورای اجتماعی کشور است که چنین رویهای را در پیش گیرد.
🧷 روزنامهی هممیهن. شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۲
#تجربههای_روانپزشکانه
Forwarded from شرق
مطالبی که همه باید بدانند
🔻برای جلوگیری از خودکشی عزیزانمان چکار کنیم؟
✍🏻نسترن فرخه
شاید این روزها بیشتر از قبل آدمهای اطراف ما از مرگ خودخواسته یا همان خودکشی صحبت کنند. آدمهایی که تمام انگیزهی خود برای زندگی کردن را از دست دادند و اولین راه کار ما در این شرایط باید پیشنهاد تماس به اورژانس اجتماعی با شماره ۱۲۳ و بهزیستی با شماره ۱۴۸۰ باشد.
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-875668
👈🏻از طریق لینک زیر، حامی باش:
hamibash.com/sharghdaily
@sharghdaily
sharghdaily.com
🔻برای جلوگیری از خودکشی عزیزانمان چکار کنیم؟
✍🏻نسترن فرخه
شاید این روزها بیشتر از قبل آدمهای اطراف ما از مرگ خودخواسته یا همان خودکشی صحبت کنند. آدمهایی که تمام انگیزهی خود برای زندگی کردن را از دست دادند و اولین راه کار ما در این شرایط باید پیشنهاد تماس به اورژانس اجتماعی با شماره ۱۲۳ و بهزیستی با شماره ۱۴۸۰ باشد.
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-875668
👈🏻از طریق لینک زیر، حامی باش:
hamibash.com/sharghdaily
@sharghdaily
sharghdaily.com
Forwarded from چهارمين کنگره روانکاوی و رواندرمانی پویا
🗞 روایتهای بالینی (دور تازه. سه)
#دکتر_علی_فیروزآبادی. روانپزشک
پرسشی از آموزش دانشگاهی روانپزشکی
در یکی از روزهای ماضی در مطب درحال دیدن بیماران بودم. فردی که وارد شد دخترخانمی حدود بیستساله بود که با گردن کج و دهان نیمهباز در حالی که تعادل مناسبی نداشت وارد شد. پدر و مادر وی که به همراه وی آمده بودند با لحنی نگران و در حالی که کلام یکدیگر را قطع میکردند تاریخچهی دست و پا شکستهای از ماجرا برای من بیان کردند. دریافتم که فرزندشان به دنبال متحمل شدن مشکلاتی محیطی به متخصص قلب به علت درد در قفسه سینه، احساس تنگی نفس و بیقراری مراجعه کرده است. متخصص مربوطه پس از بررسیهای لازم اعلام کرده که این مشکل به قلب مربوط نبوده و یک تنش عصبی است و تنها یک دارو برای وی تحویز کرده است. من در اینجا رشته کلام انان را قطع کرده و پرسیدم ان دارو چه بود؟ دختر عکس دارو را به من نشان داد و مشاهده کردم که قرص تریفلوپرازین است. بلافاصله گفتم این وضعیت به علت همین دارو است. بعد از آن چه کردید؟
آنها چنین گفتند که دیروز به شکلی ناگهانی دخترشان دچار اسپاسم در عضلات گردن و قفل شدن فک شده و پس از مدتی که دهان باز شده قادر به بستن آن نبوده است. او را به سرعت به اورژانس یکی از بیمارستانها میبرند و در آنجا پزشکان برای رفع این حالت امپول تریفلوپرازین تجویز میکنند! و آن را به یک حمله عصبی نسبت میدهند. با بدتر شدن وضع بیمار یکی از پزشکان بیان میکند که ممکن است دخترتان سکته کرده باشد و بهتر است او را به یک مرکز مجهزتر ببرید.
بعضی از داروها از جمله دستهای از داروهای روانپزشکی میتوانند عوارضی ایجاد کنند که در وهله اول ترسناک جلوه میکند اما درمان و مدیریت آن بسیار راحت است. این عارضه به داروهای روانپزشکی هم اختصاص ندارد به طور مثال داروی ضد تهوع و استفراغ متوکلوپروماید هم میتواند این عارضه را نشان دهد که به عنوان عارضه اکستراپیرامیدال شتاخته میشود. دانش لازم در مورد مدیریت این عارضه جزیی از الفبای اموزشی است که هر پزشکی که در اورژانس کار میکند باید از آن آگاه باشد. همه ما معلمین سابق و کنونی دانشگاه باید از خود بپرسیم که وضعیت اموزش بیمارستانهای دانشگاهی ما به کجا دارد میرود؟ تنها کافی بود از مریض پرسیده شود که چه دارو یا داروهایی مصرف میکند. تزریق یا حتی دادن خوراکی یک دارو که همه پزشکان یاید آن را بشناسند میتوانست به سرعت چون آبی بر آتش مشکل و درد بیمار را حل کرده و والدین او را از ترس و نگرانی خارج کند.
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_علی_فیروزآبادی. روانپزشک
پرسشی از آموزش دانشگاهی روانپزشکی
در یکی از روزهای ماضی در مطب درحال دیدن بیماران بودم. فردی که وارد شد دخترخانمی حدود بیستساله بود که با گردن کج و دهان نیمهباز در حالی که تعادل مناسبی نداشت وارد شد. پدر و مادر وی که به همراه وی آمده بودند با لحنی نگران و در حالی که کلام یکدیگر را قطع میکردند تاریخچهی دست و پا شکستهای از ماجرا برای من بیان کردند. دریافتم که فرزندشان به دنبال متحمل شدن مشکلاتی محیطی به متخصص قلب به علت درد در قفسه سینه، احساس تنگی نفس و بیقراری مراجعه کرده است. متخصص مربوطه پس از بررسیهای لازم اعلام کرده که این مشکل به قلب مربوط نبوده و یک تنش عصبی است و تنها یک دارو برای وی تحویز کرده است. من در اینجا رشته کلام انان را قطع کرده و پرسیدم ان دارو چه بود؟ دختر عکس دارو را به من نشان داد و مشاهده کردم که قرص تریفلوپرازین است. بلافاصله گفتم این وضعیت به علت همین دارو است. بعد از آن چه کردید؟
آنها چنین گفتند که دیروز به شکلی ناگهانی دخترشان دچار اسپاسم در عضلات گردن و قفل شدن فک شده و پس از مدتی که دهان باز شده قادر به بستن آن نبوده است. او را به سرعت به اورژانس یکی از بیمارستانها میبرند و در آنجا پزشکان برای رفع این حالت امپول تریفلوپرازین تجویز میکنند! و آن را به یک حمله عصبی نسبت میدهند. با بدتر شدن وضع بیمار یکی از پزشکان بیان میکند که ممکن است دخترتان سکته کرده باشد و بهتر است او را به یک مرکز مجهزتر ببرید.
بعضی از داروها از جمله دستهای از داروهای روانپزشکی میتوانند عوارضی ایجاد کنند که در وهله اول ترسناک جلوه میکند اما درمان و مدیریت آن بسیار راحت است. این عارضه به داروهای روانپزشکی هم اختصاص ندارد به طور مثال داروی ضد تهوع و استفراغ متوکلوپروماید هم میتواند این عارضه را نشان دهد که به عنوان عارضه اکستراپیرامیدال شتاخته میشود. دانش لازم در مورد مدیریت این عارضه جزیی از الفبای اموزشی است که هر پزشکی که در اورژانس کار میکند باید از آن آگاه باشد. همه ما معلمین سابق و کنونی دانشگاه باید از خود بپرسیم که وضعیت اموزش بیمارستانهای دانشگاهی ما به کجا دارد میرود؟ تنها کافی بود از مریض پرسیده شود که چه دارو یا داروهایی مصرف میکند. تزریق یا حتی دادن خوراکی یک دارو که همه پزشکان یاید آن را بشناسند میتوانست به سرعت چون آبی بر آتش مشکل و درد بیمار را حل کرده و والدین او را از ترس و نگرانی خارج کند.
#تجربههای_روانپزشکانه
Forwarded from روانپزشکی پویاییشناختی
شروع انتشار نسخهی الکترونیک ویراست پنجم کتاب «روانپزشکی تاسمن»
این کتاب با تکیه بر بیست سال انتشار ویراستهای قبلی منتشر شده است و به عنوان منبع جامع روانپزشکی به حوزههای مختلف این رشته میپردازد. این کتاب ١۶٠ فصل دارد و توسط تعداد زیادی از مؤلفان تدوین شده است.
از ایران نیز دکتر امیرحسین جلالی ندوشن در تألیف فصل «چشماندازهای جهانی دربارهی آموزش روانپزشکی» این کتاب مشارکت داشته است.
در حال حاضر حدود ٢٠ فصل از این کتاب به صورت آنلاین منتشر شده است و نسخهی چاپی این کتاب قرار است در سال جاری منتشر شود.
https://link.springer.com/referenceworkentry/10.1007/978-3-030-42825-9_41-1
🔉 کانال تلگرامی سلامت روان و جامعه
🌄 صفحهی اینستاگرامی سلامت روان و جامعه
.
این کتاب با تکیه بر بیست سال انتشار ویراستهای قبلی منتشر شده است و به عنوان منبع جامع روانپزشکی به حوزههای مختلف این رشته میپردازد. این کتاب ١۶٠ فصل دارد و توسط تعداد زیادی از مؤلفان تدوین شده است.
از ایران نیز دکتر امیرحسین جلالی ندوشن در تألیف فصل «چشماندازهای جهانی دربارهی آموزش روانپزشکی» این کتاب مشارکت داشته است.
در حال حاضر حدود ٢٠ فصل از این کتاب به صورت آنلاین منتشر شده است و نسخهی چاپی این کتاب قرار است در سال جاری منتشر شود.
https://link.springer.com/referenceworkentry/10.1007/978-3-030-42825-9_41-1
🔉 کانال تلگرامی سلامت روان و جامعه
🌄 صفحهی اینستاگرامی سلامت روان و جامعه
.
SpringerLink
Global Perspectives on Psychiatric Education
This chapter presents global perspectives on psychiatric education, focusing on how to bridge pedagogical disparities in underserved areas of the world. The chapter is organized by providing historical background information, discussing the importance of…
🗞 دربند
#نینا_جمشیدنژاد. رواندرمانگر تحلیلی و مترجم
هدیهی کتاب دربند به مخاطبان فارسیزبان
تعدادی از مقالات ملانی کلاین را که فکر میکردم نشاندهنده و معرف نظریهی اصلی روابط ابژهای او و نیز مسیری است که در زندگی طی کرده انتخاب کرده بودم و قصد داشتم با انتشار آنها در کنار تعدادی از یادداشتهای شخصی و داستانهایی که نوشته است، تصویری کلی از زندگی شخصی و حرفهای کلاین به دست مخاطبان فارسیزبان این روانکاو و نظریهپرداز مهم دهم؛ تا سد زبان را که نزدیک شدن به کلاین و درک مفاهیم پیچیده و فلسفی نظریات او را برای بسیاری از دوستدارانش دشوار کرده بود از میان بردارم.
کار ترجمۀ این کتاب در روزهای قرنطینهی همهگیری انجام شد و به پایان رسید. قرارداد نشر بسته شد و کتاب به مرحلۀ صعبالعبور دریافت مجوز چاپ رسید و همانجا متوقف شد. علیرغم تلاشهای بسیار، موفق نشدیم مجوز انتشار کتاب را دریافت کنیم. بخشهای بسیار مهمی از مقالات اصلی کلاین به نام «مشروطی» در ادارۀ کتاب مُثله شد و گفته شد ممیز کتاب که خود از متخصصین و بزرگان عرصۀ روانشناسی است مفاهیم کتاب را مغایر با فرهنگ ایرانی تشخیص داده است. درنهایت، حاضر به پذیرش «حسننیتی» که ممیزان بهخرج دادند تا با حدف بخشهای عمدهای از کتاب مجوز انتشار را صادر کنند، نشدم و تصمیم گرفتم قراردادم را با ناشر لغو کنم.
اکنون با هزینۀ خودم کتاب را بدون سانسور برای مخاطبان آماده کردهام. با استفاده از این فایل میتوانید کتاب را دانلود، مطالعه و برای سایرین ارسال کنید.
لطفاً با نشر کتاب مرا همراهی کنید تا بتوانم آن را به دست خوانندگان بیشتری برسانم.
به امید روزی که صدور بیانیههای بیشمار و رنگارنگ گروههای مختلف نویسندگان و مترجمان به اقدامی عملی برای مبارزه با سانسور تبدیل شود. تا آن زمان، به سهم خود در این راه تلاش خواهم کرد؛ هرچند کوششی فردی و کماثر بهنظر آید.
پیشنهاد #تجربههای_روانپزشکانه: مترجم در ابتدای کتاب شماره حسابی قرار داده. لطفا در ازای دانلود و استفاده از ثمرهی کوشش او بهایش را بپردازیم.
#تجربههای_روانپزشکانه
#نینا_جمشیدنژاد. رواندرمانگر تحلیلی و مترجم
هدیهی کتاب دربند به مخاطبان فارسیزبان
تعدادی از مقالات ملانی کلاین را که فکر میکردم نشاندهنده و معرف نظریهی اصلی روابط ابژهای او و نیز مسیری است که در زندگی طی کرده انتخاب کرده بودم و قصد داشتم با انتشار آنها در کنار تعدادی از یادداشتهای شخصی و داستانهایی که نوشته است، تصویری کلی از زندگی شخصی و حرفهای کلاین به دست مخاطبان فارسیزبان این روانکاو و نظریهپرداز مهم دهم؛ تا سد زبان را که نزدیک شدن به کلاین و درک مفاهیم پیچیده و فلسفی نظریات او را برای بسیاری از دوستدارانش دشوار کرده بود از میان بردارم.
کار ترجمۀ این کتاب در روزهای قرنطینهی همهگیری انجام شد و به پایان رسید. قرارداد نشر بسته شد و کتاب به مرحلۀ صعبالعبور دریافت مجوز چاپ رسید و همانجا متوقف شد. علیرغم تلاشهای بسیار، موفق نشدیم مجوز انتشار کتاب را دریافت کنیم. بخشهای بسیار مهمی از مقالات اصلی کلاین به نام «مشروطی» در ادارۀ کتاب مُثله شد و گفته شد ممیز کتاب که خود از متخصصین و بزرگان عرصۀ روانشناسی است مفاهیم کتاب را مغایر با فرهنگ ایرانی تشخیص داده است. درنهایت، حاضر به پذیرش «حسننیتی» که ممیزان بهخرج دادند تا با حدف بخشهای عمدهای از کتاب مجوز انتشار را صادر کنند، نشدم و تصمیم گرفتم قراردادم را با ناشر لغو کنم.
اکنون با هزینۀ خودم کتاب را بدون سانسور برای مخاطبان آماده کردهام. با استفاده از این فایل میتوانید کتاب را دانلود، مطالعه و برای سایرین ارسال کنید.
لطفاً با نشر کتاب مرا همراهی کنید تا بتوانم آن را به دست خوانندگان بیشتری برسانم.
به امید روزی که صدور بیانیههای بیشمار و رنگارنگ گروههای مختلف نویسندگان و مترجمان به اقدامی عملی برای مبارزه با سانسور تبدیل شود. تا آن زمان، به سهم خود در این راه تلاش خواهم کرد؛ هرچند کوششی فردی و کماثر بهنظر آید.
پیشنهاد #تجربههای_روانپزشکانه: مترجم در ابتدای کتاب شماره حسابی قرار داده. لطفا در ازای دانلود و استفاده از ثمرهی کوشش او بهایش را بپردازیم.
#تجربههای_روانپزشکانه
تجربههای روانپزشکانه
🗞 دربند #نینا_جمشیدنژاد. رواندرمانگر تحلیلی و مترجم هدیهی کتاب دربند به مخاطبان فارسیزبان تعدادی از مقالات ملانی کلاین را که فکر میکردم نشاندهنده و معرف نظریهی اصلی روابط ابژهای او و نیز مسیری است که در زندگی طی کرده انتخاب کرده بودم و قصد داشتم…
Object_Relations_in_Life_and_Work_of_Melanie_Klein_230410_230608.pdf
14.1 MB
🗞 تازهها
#دکتر_زهرا_محدث_اردبیلی. دستیار روانپزشکی
بررسی میزان خودکشی در ايالات متحده درمقایسه با سایر کشورهای غربی درقرن ۲۱
بررسی تاثیر مالکیت اسلحه
علل خودکشی بسيارپیچیده است و نشان دهندهی وضعيت سلامت روانی اجتماعی و اقتصادی یک کشور میباشد، از این رو دراین مطالعهی مبتنی بر جمعیت به بررسی اینکه آیا میزان خودکشی در ایالات متحده در مقایسه با ۱۹ کشور غربی دیگر که ممکن است با مالکیت اسلحه مربوط باشد، بدتر شده است یا خیر، می پردازد.
در این مطالعه کل دادههای میزان خودکشی از آخرین نرخهای مرگومیر استاندارد شده سازمان جهانی بهداشت در هر میلیون که برای سن، جنس و جمعیت کنترل میشود، به همراه خودکشیها در پنج گروه سنی ۱۵ تا ۳۴ سال تا ۷۵+ سال استخراج شد .داده های مربوط بهNational gun ownership از international Small Arms Survey برداشت گردید.
از رتبهبندی اسپیرمن برای تعیین میزان خودکشی و مالکیت اسلحه به ازای هر هزار نفر در دوره ۱۵-۲۰۰۰ و مجذور کا برای یافتن تفاوت معنادار استفاده شد.
نتایج نشان داد ایالات متحده آمریکا بالاترین مالکیت اسلحه را دارد( سه برابر نرخ بالاترین کشور بعدی). همچنین نشان داده شد که تعداد خودکشی در آمریکا ۲۷ درصد افزایش داشته است که به طور قابل توجهی بیشتر از کشورهای دیگر است.
آمار ایالات متحده نتایج قابل توجهی حاکی از افزایش میزان خودکشی برای افراد مسن (۷۵+) از سه کشور دیگر نشان داد. این میزان بیشتر از یازده کشور برای بزرگسالان بالغ ۷۴-۵۵ سال بود ،بیشتر از هشت کشور برای بزرگسالان ۳۴ تا ۵۴ سال و ده کشور برای بزرگسالان جوان ۱۵ تا ۳۴ سال. تعداد خودکشیهای جوانان بالغ به ۱۲/۴۳۸, ۶۷۰۲ مورد مربوط به مالکیت اسلحه در سال ۲۰۱۵ رسید که از تلفات اخیر ارتش ایالات متحده بیشتر بود. فقط خودکشی جوانان، با مالکیت اسلحه، همبستگی مثبت داشت.
یافتههای کلیدی نشان میدهد که در حالی که بیشتر کشورها میزان خودکشیها را کاهش دادهاند، این میزان در آمریکا در این قرن به میزان قابلتوجهی افزایش یافته است و سؤالاتی را در مورد جامعه ایالات متحده ایجاد میکند.
مهمتر از همه، دسترسی آسان به اسلحه گرم در ایالات متحده آمریکا، احتمال خودکشی بزرگسالان جوان در مواجهه با استرس روانی-اجتماعی را بیشتر میکند.
این مطالعه آسیبپذیری بزرگسالان جوان مضطرب آمریکایی را در فرهنگ دسترسی آسان به اسلحه، با سکلهای به جا مانده از والدین غمگین مادامالعمر، آشکار میکند.
مطالعه توسط Colin Pritchard و همکاران در سال ۲۰۲۲ منتشر شده است.
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_زهرا_محدث_اردبیلی. دستیار روانپزشکی
بررسی میزان خودکشی در ايالات متحده درمقایسه با سایر کشورهای غربی درقرن ۲۱
بررسی تاثیر مالکیت اسلحه
علل خودکشی بسيارپیچیده است و نشان دهندهی وضعيت سلامت روانی اجتماعی و اقتصادی یک کشور میباشد، از این رو دراین مطالعهی مبتنی بر جمعیت به بررسی اینکه آیا میزان خودکشی در ایالات متحده در مقایسه با ۱۹ کشور غربی دیگر که ممکن است با مالکیت اسلحه مربوط باشد، بدتر شده است یا خیر، می پردازد.
در این مطالعه کل دادههای میزان خودکشی از آخرین نرخهای مرگومیر استاندارد شده سازمان جهانی بهداشت در هر میلیون که برای سن، جنس و جمعیت کنترل میشود، به همراه خودکشیها در پنج گروه سنی ۱۵ تا ۳۴ سال تا ۷۵+ سال استخراج شد .داده های مربوط بهNational gun ownership از international Small Arms Survey برداشت گردید.
از رتبهبندی اسپیرمن برای تعیین میزان خودکشی و مالکیت اسلحه به ازای هر هزار نفر در دوره ۱۵-۲۰۰۰ و مجذور کا برای یافتن تفاوت معنادار استفاده شد.
نتایج نشان داد ایالات متحده آمریکا بالاترین مالکیت اسلحه را دارد( سه برابر نرخ بالاترین کشور بعدی). همچنین نشان داده شد که تعداد خودکشی در آمریکا ۲۷ درصد افزایش داشته است که به طور قابل توجهی بیشتر از کشورهای دیگر است.
آمار ایالات متحده نتایج قابل توجهی حاکی از افزایش میزان خودکشی برای افراد مسن (۷۵+) از سه کشور دیگر نشان داد. این میزان بیشتر از یازده کشور برای بزرگسالان بالغ ۷۴-۵۵ سال بود ،بیشتر از هشت کشور برای بزرگسالان ۳۴ تا ۵۴ سال و ده کشور برای بزرگسالان جوان ۱۵ تا ۳۴ سال. تعداد خودکشیهای جوانان بالغ به ۱۲/۴۳۸, ۶۷۰۲ مورد مربوط به مالکیت اسلحه در سال ۲۰۱۵ رسید که از تلفات اخیر ارتش ایالات متحده بیشتر بود. فقط خودکشی جوانان، با مالکیت اسلحه، همبستگی مثبت داشت.
یافتههای کلیدی نشان میدهد که در حالی که بیشتر کشورها میزان خودکشیها را کاهش دادهاند، این میزان در آمریکا در این قرن به میزان قابلتوجهی افزایش یافته است و سؤالاتی را در مورد جامعه ایالات متحده ایجاد میکند.
مهمتر از همه، دسترسی آسان به اسلحه گرم در ایالات متحده آمریکا، احتمال خودکشی بزرگسالان جوان در مواجهه با استرس روانی-اجتماعی را بیشتر میکند.
این مطالعه آسیبپذیری بزرگسالان جوان مضطرب آمریکایی را در فرهنگ دسترسی آسان به اسلحه، با سکلهای به جا مانده از والدین غمگین مادامالعمر، آشکار میکند.
مطالعه توسط Colin Pritchard و همکاران در سال ۲۰۲۲ منتشر شده است.
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 ارغنون
#دکتر_کاوه_علوی. روانپزشک
معرفی یک کتاب
مجموعه داستان «ایلانو در آتش»
نام اصلی: El llano en llamas
نویسنده: Juan Rolfo
مترجمان: بهمن یغمایی و محمدهادی خلیلنژادی
ناشر: جامی؛ ۱۳۹۶
«برای فرار از مرگ به هر سمت میدویدیم. به نظر میآمد ما را مسخره میکند و با دندانهایی پوشیده از خون به ما پوزخند میزند.»
(ایلانو در آتش)
خوان رولفو (با نام کامل Juan Nepomuceno Carlos Pérez Rulfo Vizcaíno)، داستاننویس، فیلمنامهنویس و عکاس اکسپرسیونیست، در سال ۱۹۱۷ در خالیسکو (Jalisco) مکزیک متولد شد. جایی که مرکز شورشها و نهضتهای انقلابی متعددی بوده که بر زندگی خوان جوان آثار زیادی داشته است. پدر خوان در سال ۱۹۲۳ در شورشهای پیش از انقلاب مکزیک (Mexican Revolution) کشته شد و مادرش را هم در سال ۱۹۲۷ از دست داد (پدربزرگ او هم توسط راهزنان به دار کشیده شد). مادربزرگش سرپرستی او را بر عهده گرفت، اما بینظمیها و شورشهای سالهای ۱۹۲۶ تا ۱۹۲۹، با عنوانهای انقلاب مکزیک و بعد، نبرد کریسترو (Cristero War) باعث شد تا زمینهایشان را از دست بدهند. رولفو مدرسه ابتدایی را به پایان رساند، اما بهعلت شکست در تکمیل دورههای دبیرستانی نتوانست وارد دانشگاه شود، هرچند بعداً دورههایی را در دانشگاه گذراند.
رولفو در سال ۱۹۴۵ داستان کوتاهی منتشر کرد با نام «زمینی که آنها به ما دادهاند» (به اسپانیایی Nos han dado la tierra و به انگلیسی They gave us the land) که ابتدا چندان دیده نشد، اما در سالهای بعد بهشدت تحسین شد. او تا سال ۱۹۵۳ شانزده داستان کوتاه دیگر هم به این داستان افزود و آن را با نام «ایلانو در آتش» (به اسپانیایی El llano en llamas و به انگلیسی The burning plain and other stories یا The plain flames) منتشر کرد. داستان کوتاه «به آنها بگو مرا نکشند» (به اسپانیایی ¡Diles que no me maten! و به انگلیسی Tell them not to kill me!) از همه این داستانها محبوبتر شد و شهرتی برای نویسنده به ارمغان آورد. این داستان روایتی جدید از داستان هابیل و قابیل در دوران انقلاب و کشتارهای وسیع دهه ۱۹۲۰ بود. اما در واقع، همه داستانهای این مجموعه تحت تأثیر تجارب کودکی رولفو از انقلاب مکزیک و سلطه کریستروسهای مذهبی نوشته شدهاند. در روایات این مجموعه، طبیعت خشک و خشن و انتقامجوی روستاهای مکزیک (عمدتاً همان منطقه خالیسکو و روستاهای اطراف آن) هیچگونه سازگاری و آشتی با مردم فقیر، محروم و بیمار ندارد. مذهب راه گریز مردمی است که همهچیزشان را از دست دادهاند (یا شاید از ابتدا هم چیزی نداشتهاند) تا دل خود را خوش کنند. بینشی در این مذهب وجود ندارد و طبعاً چنین مفرّی راهگشا هم نخواهد بود (نمونه بارز آن را در داستان «آناکلتو مورونس / Anacleto Morones» میخوانیم). داستان «ایلانو در آتش» عصارهای از جنگ و گریز نافرجام مکزیکیهای شورشی است. نبردهایی که حتی پس از زمین گذاشتن سلاحها توسط کریستروسها هم ارمغانی جز تشدید فقر و بدبختی نداشت. عناصر تکراری در این داستانها تراژدی، فقر، زوال خانوادهها، جنایت، انتقام، شورش و آزادیخواهیهایی که گاه نوعی آنارشیزم را تداعی میکند، و پشیمانی و حسرت است. در داستان «تالپا / Tapla» مردی برادر بیمار و رو به مرگش را همراه همسر او به توبهگاهی میبرد تا رستگار شود. این رستگاری هم قرار است جسمی باشد و هم معنوی. رفتار مردم در تلاش برای رسیدن به این بارگاه رفتارهایی استعاری است و حمل کاکتوسها تداعیگر به دوش کشیدن صلیب مسیح است. اما برادر و همسر مرد بیمار در آغوش هم میخوابند و مرد در حالتی وهمگونه از دنیا میرود و همانجا به خاک سپرده میشود. با این حال، برادر و همسر مردِ درگذشته هم چیزی به نام رستگاری در پیش راه خود ندارند. رولفو در داستان «روز زلزله / به اسپانیایی El día del derrumbe و به انگلیسی The day of the collapse) آشکارا و بهتندی به سیاستمداران فریبکار مکزیک میتازد و به آنها تصویری حیوانگونه میبخشد.
داستانهای «ایلانو در آتش» هم از نظر محتوایی بسیار غنی و اثرگذارند و هم از نظر ادبی کمنقص و جذاب. انواع روایتهای بسیار کوتاه بهصورت مونولوگ، دیالوگ و روایتهای سومشخص در این داستانها دیده میشود و نویسنده گاه خط زمانی را میشکند و راوی را تغییر میدهد تا روایتی خلاقانه پیش روی خواننده قرار دهد که یکی از بهترین نمونههایش «سپیدهدم / به اسپانیایی El la madrugada و به انگلیسی At daybreak) است. داستانی که شاید آغازگر راه رولفو در بنیانگذاری ناخودآگاه «رئالیسم جادویی» در ادبیات آمریکای لاتین باشد.
🧷 لطفاً ورق بزنید...
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_کاوه_علوی. روانپزشک
معرفی یک کتاب
مجموعه داستان «ایلانو در آتش»
نام اصلی: El llano en llamas
نویسنده: Juan Rolfo
مترجمان: بهمن یغمایی و محمدهادی خلیلنژادی
ناشر: جامی؛ ۱۳۹۶
«برای فرار از مرگ به هر سمت میدویدیم. به نظر میآمد ما را مسخره میکند و با دندانهایی پوشیده از خون به ما پوزخند میزند.»
(ایلانو در آتش)
خوان رولفو (با نام کامل Juan Nepomuceno Carlos Pérez Rulfo Vizcaíno)، داستاننویس، فیلمنامهنویس و عکاس اکسپرسیونیست، در سال ۱۹۱۷ در خالیسکو (Jalisco) مکزیک متولد شد. جایی که مرکز شورشها و نهضتهای انقلابی متعددی بوده که بر زندگی خوان جوان آثار زیادی داشته است. پدر خوان در سال ۱۹۲۳ در شورشهای پیش از انقلاب مکزیک (Mexican Revolution) کشته شد و مادرش را هم در سال ۱۹۲۷ از دست داد (پدربزرگ او هم توسط راهزنان به دار کشیده شد). مادربزرگش سرپرستی او را بر عهده گرفت، اما بینظمیها و شورشهای سالهای ۱۹۲۶ تا ۱۹۲۹، با عنوانهای انقلاب مکزیک و بعد، نبرد کریسترو (Cristero War) باعث شد تا زمینهایشان را از دست بدهند. رولفو مدرسه ابتدایی را به پایان رساند، اما بهعلت شکست در تکمیل دورههای دبیرستانی نتوانست وارد دانشگاه شود، هرچند بعداً دورههایی را در دانشگاه گذراند.
رولفو در سال ۱۹۴۵ داستان کوتاهی منتشر کرد با نام «زمینی که آنها به ما دادهاند» (به اسپانیایی Nos han dado la tierra و به انگلیسی They gave us the land) که ابتدا چندان دیده نشد، اما در سالهای بعد بهشدت تحسین شد. او تا سال ۱۹۵۳ شانزده داستان کوتاه دیگر هم به این داستان افزود و آن را با نام «ایلانو در آتش» (به اسپانیایی El llano en llamas و به انگلیسی The burning plain and other stories یا The plain flames) منتشر کرد. داستان کوتاه «به آنها بگو مرا نکشند» (به اسپانیایی ¡Diles que no me maten! و به انگلیسی Tell them not to kill me!) از همه این داستانها محبوبتر شد و شهرتی برای نویسنده به ارمغان آورد. این داستان روایتی جدید از داستان هابیل و قابیل در دوران انقلاب و کشتارهای وسیع دهه ۱۹۲۰ بود. اما در واقع، همه داستانهای این مجموعه تحت تأثیر تجارب کودکی رولفو از انقلاب مکزیک و سلطه کریستروسهای مذهبی نوشته شدهاند. در روایات این مجموعه، طبیعت خشک و خشن و انتقامجوی روستاهای مکزیک (عمدتاً همان منطقه خالیسکو و روستاهای اطراف آن) هیچگونه سازگاری و آشتی با مردم فقیر، محروم و بیمار ندارد. مذهب راه گریز مردمی است که همهچیزشان را از دست دادهاند (یا شاید از ابتدا هم چیزی نداشتهاند) تا دل خود را خوش کنند. بینشی در این مذهب وجود ندارد و طبعاً چنین مفرّی راهگشا هم نخواهد بود (نمونه بارز آن را در داستان «آناکلتو مورونس / Anacleto Morones» میخوانیم). داستان «ایلانو در آتش» عصارهای از جنگ و گریز نافرجام مکزیکیهای شورشی است. نبردهایی که حتی پس از زمین گذاشتن سلاحها توسط کریستروسها هم ارمغانی جز تشدید فقر و بدبختی نداشت. عناصر تکراری در این داستانها تراژدی، فقر، زوال خانوادهها، جنایت، انتقام، شورش و آزادیخواهیهایی که گاه نوعی آنارشیزم را تداعی میکند، و پشیمانی و حسرت است. در داستان «تالپا / Tapla» مردی برادر بیمار و رو به مرگش را همراه همسر او به توبهگاهی میبرد تا رستگار شود. این رستگاری هم قرار است جسمی باشد و هم معنوی. رفتار مردم در تلاش برای رسیدن به این بارگاه رفتارهایی استعاری است و حمل کاکتوسها تداعیگر به دوش کشیدن صلیب مسیح است. اما برادر و همسر مرد بیمار در آغوش هم میخوابند و مرد در حالتی وهمگونه از دنیا میرود و همانجا به خاک سپرده میشود. با این حال، برادر و همسر مردِ درگذشته هم چیزی به نام رستگاری در پیش راه خود ندارند. رولفو در داستان «روز زلزله / به اسپانیایی El día del derrumbe و به انگلیسی The day of the collapse) آشکارا و بهتندی به سیاستمداران فریبکار مکزیک میتازد و به آنها تصویری حیوانگونه میبخشد.
داستانهای «ایلانو در آتش» هم از نظر محتوایی بسیار غنی و اثرگذارند و هم از نظر ادبی کمنقص و جذاب. انواع روایتهای بسیار کوتاه بهصورت مونولوگ، دیالوگ و روایتهای سومشخص در این داستانها دیده میشود و نویسنده گاه خط زمانی را میشکند و راوی را تغییر میدهد تا روایتی خلاقانه پیش روی خواننده قرار دهد که یکی از بهترین نمونههایش «سپیدهدم / به اسپانیایی El la madrugada و به انگلیسی At daybreak) است. داستانی که شاید آغازگر راه رولفو در بنیانگذاری ناخودآگاه «رئالیسم جادویی» در ادبیات آمریکای لاتین باشد.
🧷 لطفاً ورق بزنید...
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 ارغنون. دنبالهی بخش اول
رولفو نویسنده کمکاری بود. او در سال ۱۹۵۵ رمان کوتاهی به نام Pedro Páromo منتشر کرد که بیشک شاهکاری در ادبیات مکزیک و آمریکای لاتین است. داستان مردی به نام Juan Preciado که در جستوجوی پدرش به سرزمین مادریاش، کومولا (Comola)، میرود، اما آنجا بهنوعی شهر ارواح است. فضای وهمگونه و کابوسوار داستان بهشدت بر خواننده اثر میگذارد. گفته شده گابریل گارسیا مارکز، شاهکار خود، «صد سال تنهایی / One Hundred Years of Solitude) را از این داستان وام گرفته است. او در سالهای بعد (۱۹۵۶ تا ۱۹۸۰) نیز مجموعهداستان دیگری نوشت که در سال ۱۹۸۰ با نام El gallo de oro (به انگلیسی The Golden Cockerel) منتشر شد. او چند داستان ناتمام، و چند مقاله و سناریو هم نوشته است.
بورخس (Jorge Luis Borges) رولفو را یکی از بزرگترین داستاننویسها در همه زبانها میداند. ژان-ماری گوستاو لوکلزیو (Gean-Marie Gustave Le Clézio)، نویسنده فرانسوی برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 2008، رولفو را با نویسندگانی چون «سلین» و فالکنر» مقایسه میکند و ضمن ستایش او، رولفو را دارای زبانی خاص و هنرمندانه برای بیان جنگ و نژادپرستی میداند. نویسنده مکزیکی، افرن هرناندس (Efrén Hernández)، هم معتقد است رولفو اساساً نویسنده زاده شده است.
«من هنوز میتوانم شعلههای آتش را در همان جایی که اجساد روی هم انباشته بودند، ببینم. نعشها را با بیل جمع میکردند و مانند تنه درخت از بالا به پایین میغلطاندند و موقعی که از اجساد پشته بزرگی درست شد، روی آن را نفت پاشیدند و به آتش کشیدند. بوی تعفن اجساد همهجا را فرا گرفته بود و حتی تا چند روز بعد هنوز بوی نعشهای سوخته به مشام میرسید.»
(ایلانو در آتش)
🗒 چند پینوشت
- چاپ دوم کتاب به زبان فارسی در سال ۱۳۹۸، تنها در ۲۰۰ نسخه منتشر شده است!
- کتاب ترجمه خوبی ندارد. شاید لازم باشد دوباره متن را ویرایش کرد و پاکیزهتر انتشار داد.
- متن کتاب از زبان فرانسوی ترجمه شده است.
🧷 پایان. ۲/۲
#تجربههای_روانپزشکانه
رولفو نویسنده کمکاری بود. او در سال ۱۹۵۵ رمان کوتاهی به نام Pedro Páromo منتشر کرد که بیشک شاهکاری در ادبیات مکزیک و آمریکای لاتین است. داستان مردی به نام Juan Preciado که در جستوجوی پدرش به سرزمین مادریاش، کومولا (Comola)، میرود، اما آنجا بهنوعی شهر ارواح است. فضای وهمگونه و کابوسوار داستان بهشدت بر خواننده اثر میگذارد. گفته شده گابریل گارسیا مارکز، شاهکار خود، «صد سال تنهایی / One Hundred Years of Solitude) را از این داستان وام گرفته است. او در سالهای بعد (۱۹۵۶ تا ۱۹۸۰) نیز مجموعهداستان دیگری نوشت که در سال ۱۹۸۰ با نام El gallo de oro (به انگلیسی The Golden Cockerel) منتشر شد. او چند داستان ناتمام، و چند مقاله و سناریو هم نوشته است.
بورخس (Jorge Luis Borges) رولفو را یکی از بزرگترین داستاننویسها در همه زبانها میداند. ژان-ماری گوستاو لوکلزیو (Gean-Marie Gustave Le Clézio)، نویسنده فرانسوی برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 2008، رولفو را با نویسندگانی چون «سلین» و فالکنر» مقایسه میکند و ضمن ستایش او، رولفو را دارای زبانی خاص و هنرمندانه برای بیان جنگ و نژادپرستی میداند. نویسنده مکزیکی، افرن هرناندس (Efrén Hernández)، هم معتقد است رولفو اساساً نویسنده زاده شده است.
«من هنوز میتوانم شعلههای آتش را در همان جایی که اجساد روی هم انباشته بودند، ببینم. نعشها را با بیل جمع میکردند و مانند تنه درخت از بالا به پایین میغلطاندند و موقعی که از اجساد پشته بزرگی درست شد، روی آن را نفت پاشیدند و به آتش کشیدند. بوی تعفن اجساد همهجا را فرا گرفته بود و حتی تا چند روز بعد هنوز بوی نعشهای سوخته به مشام میرسید.»
(ایلانو در آتش)
🗒 چند پینوشت
- چاپ دوم کتاب به زبان فارسی در سال ۱۳۹۸، تنها در ۲۰۰ نسخه منتشر شده است!
- کتاب ترجمه خوبی ندارد. شاید لازم باشد دوباره متن را ویرایش کرد و پاکیزهتر انتشار داد.
- متن کتاب از زبان فرانسوی ترجمه شده است.
🧷 پایان. ۲/۲
#تجربههای_روانپزشکانه